انتخابات دستی تا کی!
دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری وپنجمین دوره انتخابات شورای شهر و روستا به پایان رسید.بازهم علیرغم حرف وحدیث های فراوان در خصوص برگزاری انتخابات الکترونیکی،مجددا به غیراز برخی از شعبات منتخب دراکثریت مناطق کشور هردو انتخابات به صورت دستی برگزار گردید.بنظر میآید با رشد وگسترش بی حد وحصر فناوری اطلاعات و ارتباطات و علوم کامپیوتر دیگر توجیهی برای عدم برگزاری انتخابات الکترونیکی وجود ندارد، مگر توجیه سیاسی که آنهم نمی تواند دلیل منطقی برای این امر باشد.چرا که مردم ثابت کرده اند در همه ی شرایط در صحنه هستند.درحال حاضر حداقل یکماه قبل از برگزاری انتخابات ویکماه بعد از آن،فرمانداری ها بواسطه این موضوع عملا از ایفای سایر وظایف قانونی خود بدور می باشند.به عبارت دیگر زمانی که باید صرف رشد،آبادانی وتوسعه شهر گردد،صرف شمارش آراء،جابجای صورتجلسه و عوامل اجرایی انتخابات میگردد و اگر اعتراضی مطرح گردد،شمارش مجدد صندوق های منتخب به میان میآید.موضوعی که در حال حاضر شهر اردبیل به نوعی درگیر این موضوع است ومعلوم نیست تا کی ادامه خواهد داشت. با برگزاری انتخابات به شکل الکترونیکی قطعا موارد این چنینی به حداقل خود خواهد رسید.از مزایای انتخابات الکترونیکی میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
1-هزینه برگزاری انتخابات کاهش می یابد.
2-اعتراضات به واسطه شمارش دستی کاهش واگر اعتراضی نیز باشد به سهولت قابل بازشماری خواهد بود.
3-ثبت ونگهداری سوابق انتخابات آسانتر و دیگر نیازی به فضای فیزیکی نخواهد بود.
4-در کوتاه ترین زمان ممکن نتایج مشخص خواهد شد.
5-مردم به راحتی خواهند توانست رای دهند ودیگر نیاز به صرف زمان بیشتر برای این امرنخواهد بود.
وهزاران مزیت دیگرکه ادامه آن از حوصله این یادداشت مختصر خارج می باشد. به امید برگزاری انتخابات الکترونیکی در ایران
باید ها ونبایدهای اجرای طرح کارورزی
یکی ازطرح های که این روزها در ارتباط با ایجاد اشتغال وکاهش نرخ بیکاری برای فارغ التحصیلان دانشگاهی بطورجدی ازسوی دولت تدبیروامید مطرح شده و میشود،طرح کارورزی می باشد.طرحی که به نوعی مقدمات آن در دولت یازدهم نیز زده شد ولی به دلیل عدم تخصیص اعتبارات لازم،عملیاتی نگردید.بنظر میرسد دولت قصد دارد در ادامه فعالیت خود در دور دوم آن را اجرایی نماید و اخیرا نیز سایت ثبت نام طرح کارورزی راه اندازی و متقاضیان در حال ثبت نام می باشند.در این ارتباط با توجه به تجربه کاری ذکر چند نکته خالی از لطف نخواهد بود.
1-تعجیل دراجرای طرح قطعا تاثیرگذارنخواهد بود.باید با کارکارشناسی وبا رصد تجربیات گذشته این طرح حرکت کرد.چراکه درچهار سال دولت نهم،طرح کارورزی البته با کمی تفاوت ازحیث محتوایی ازطرح جدید عملیاتی واجرایی گردید.بدون هیچگونه جهت گیری سیاسی و به عنوان فردی که بطور مستقیم درگیر اجرای طرح بود، میتوان گفت که علیرغم صرف هزینه های زیاد در آن زمان طرح نتوانست به اهداف خود نایل گردد.از مهمترین علل آن میتوان به تعجیل در اجرا با رویکرد سیاسی اشاره کرد.حال اگر بخواهیم طرح مزبور را در یک برنامه صد روزه اجرایی کنیم بازهم به علت عجله سیاسی موفق نخواهیم بود.هرچند که برنامه بطور کامل طراحی وتدوین شده باشد.
2- از اهداف مهم طرح کارورزی،تسهیل ورود کارجویان اعم از فارغ التحصیلان دانشگاهی وغیره به بازارکار بویژه آنهایی که فاقد مهارت کافی برای جذب در فرصت های شغلی اعلامی از سوی کارفرمایان هستند، می باشد. نه طرحی که بطور مستقیم بتواند شغل پایدار ایجاد کند.چراکه ممکن است کارفرمایان بعد از اتمام بازده زمانی طرح از ادامه فعالیت کارورزان خودداری کنند.موضوعی که دردولت نهم ودهم اتفاق افتاد. هرچند که در آن زمان نیز بسته های تشویقی روی کاغذ نوشته شده بود ولی هیچوقت اجرایی نگردید.امیدواریم در این دوره شاهد اینگونه مسایل نباشیم.
3-بیشترین اثرات مثبت اجرای طرح کارورزی برای رشته های فنی ومهندسی وبرخی از رشته های علوم نظری می باشد.یعنی رشته هایی که فارغ التحصیلان و حتی دانشجویان با شرکت در آن بتوانند مهارت نظری خود را به مهارت عملی تبدیل کنند.بنابرین چه لزومی دارد همه فارغ التحصیلان،جهت ثبت نام در سایت ترغیب گردند که جزء ایجاد حق برای بیکاران و ایجاد مسایل حاشیه ای اثرات دیگری نخواهد داشت.
4- در طرح کارورزی قبلی (دولت نهم و دهم) وهمچنین در طرح جدید طوری برنامه ریزی گردیده که بخشی از حق الزحمه ی کارورزان ازطرف واحد پزیرنده وبخشی دیکر ازاعتبارات دولتی پرداخت گردد.تجربه نشان داده اکثریت واحد های پذیرنده از پرداخت سهم خود به دلایل متفاوت به خصوص شرایط اقتصادی بنگاه،خودداری می کنند و عملا کارورز با آنچه که در دستورالعمل و آئین نامه ها در این خصوص ذکر شده، حق الزحمه کمتری دریافت می کند. این شرایط در اجرای طرح جدید کارورزی نیز تکرار خواهد شد.
علی ایحال،طرح کارورزی زمانی دراجرا موفق خواهد شد که نگاه به طرح صرفا تسهیل جذب فارغ التحصیلان دانشگاهی آنهم صرفا بخشی از رشته دانشگاهی(فنی ومهندسی)باشد،نه طرحی که بتواند مستقیم برای بیکاران شغل ایجاد کند.بهتر است طرح مورد بحث برای دانشجویان رشته های فنی ومهندسی و همچنین برخی از رشته های علوم نظری اجرا گردد(ارتباط صنعت و دانشگاه)که به مراتب تاثیرگذارتر و مفید تر از روند فعلی خواهدبود اگرهدف توزیع پول نباشد.
پسا انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری
بعد ازهفته ها و روزهای پرالتهاب تبلیغات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری و همچنین کش وقوس های فراوان، نهایتا جناب آقای روحانی به عنوان دوازدهمین رئیس دولت توسط مردم برای چهار سال دیگر انتخاب گردید.ضمن تبریک به ایشان و همچنین تشکر از سایر کاندیداهای محترم که با قبول پیروزی رقیب انتخاباتی خود از هرگونه تنش و ناامنی در جامعه توسط هواداران و طرفداران خود جلوگیری کردند. در ارتباط با دوران پسا انتخابات ذکر چند نکته ضروری بنظر میآید:
1-درسه مناظره زنده و چند ساعته ایام تبلیغات که بین کاندیداهای دوازدهمین دوره ریاست جمهوری برگزار گردید،متاسفانه به جای مطرح شدن طرح و برنامه برای حل مشکلات اساسی کشور از سوی کاندیداها،دیدیم که برخی از نامزدها به غلط یا درست همدیگر را متهم به سوء استفاده از مقام وقدرت خود یعنی فساد کردند.هرچند در ظاهر شاید این موضوعات ساده به نظر بیاید و برخی دیگر نیز براین باور باشند که اینگونه مباحث بعد از پایان انتخابات فراموش خواهند شد.ولی واقعیت این است ذهن و افکار اکثریت افراد جامعه را با علامت سئوال مواجه کرده است و هنوز هم که هنوزه ،پاسخ قانع کننده ای برای آنها پیدا نکرده اند و به عنوان شهروند میخواهند بدانند که کدامیک از این سخنان و افشاگری های کاندیداها درست و نادرست می باشد و اگر پاسخ قانع کننده ای به ذهن وافکار بیدار مردم داده نشود،قطعا شاهد عمیق تر شدن فاصله بین مردم و مسئولین و ترویج بی اعتمادی بین آنها خواهیم بود.لذا انتظار میرود قوه محترم قضائیه به ویژه دادستان کل کشور به عنوان مدعی العموم نسبت به شفاف سازی و پاسخ به ابهامات بوجود امده در جامعه وارد عمل شود.هرچند که بنظر میآید هرگز چنین نخواهد شد واین دور تسلسل در سایر مناظره ها نیزتکرار خواهد شد.مگر اینکه در این خصوص معجزه ای اتفاق بیافتد.
2-حل مسایل و مشکلات اساسی کشوراز جمله بحران آب،محیط زیست و بیکاری با حملات تندوتیز به فساد ورانت خواری و به قول معروف پته همدیگر را ریختن حل وفصل نخواهد شد.بنظر میآید برای برون رفت از این مشکلات دست به گریبان جامعه دیگر راهکارهای ضربتی با بازده زمانی 3یا4ساله عمر دولتها با توجه به سوابق و نتایج گذشته،جوابگو نخواهد بود.برطرف کردن موانع پیش رو بدون توجه به فکر و دانش کارشناسی شده و همچنین نظرات صاحب نظران دانشگاهی از هرطیف وگروه،امکان پذیر نخواهد بود مگر این که موضوع(توجه به نظرات کارشناسی)به عنوان یک اصل در عمل، نه در گفتار مورد توجه مسئولین رده بالای کشور قرار گیرد.
3-دراین دوره تازه ریاست جمهوری انتظار میرود منافع ملی بر منافع فردی و حزبی به قول معروف بچربد.هر چند که یکی شدن این دو مقوله غیرممکن به نظر میرسد ولی میتوان با مدیریت خاصی آنها را به هم نزدیک کرد.به عنوان نمونه یکی از راهکارهای ایجاد فرصت های شغلی وکاهش نرخ بیکاری،جذب سرمایه گذارخارجی در کشور می باشد و اکثرکشورهای دنیا برای خروج از بحران بیکاری از این ظرفیت به نحو احسن استفاده و از اثرات آن نیز بهرمند شده و میشوند.مگرمیشود در داخل کشور یکی از قوا معتقد به سرمایه گذار خارجی باشد و قوا یا گروه های دیگر به این امر از درون اعتقاد نداشته باشند.قطعا چنین امری(سرمایه گذاری خارجی)محقق نخواهد شد ودر حال حاضر نیز چنین است.
امیدوارم در این فصل جدید همه ی گروه های سیاسی وقواء سه گانه علیرغم تضاد آراء در مباحث مختلف ازجمله اشتغال و ازدواج جوانان،بحران ریزگردهای جنوب کشور،بحران آب،مبارزه با فساد،اصلاح نظام بانکی وسایر موارد دیگر که منافع ملی به نوعی در آنها متبلور می باشد،مطرح میگردد دلسوزان نظام به صورت متحد فکر و عمل نمایند در این صورت شاهد هوای پاک برای هموطنان جنوب کشور،شغل برای جوانان و رفع سایر مشکلات خواهیم بود.اگر غیر از این باشد باید تاسف خورد برای هدر رفت این همه ظرفیت های مادی و معنوی موجود در کشور. به امید روزهای خوش برای ایران عزیز
سال اقتصاد مقاومتی،تولید-اشتغال
سال 1396ازسوی مقام معظم رهبری سال اقتصاد مقاومتی،تولید-اشتغال نامگذاری شده است.در این ارتباط ذکر چند نکته ضروری بنظر می آید:
1-اکثریت کارشناسان بازارکار واقتصاددانان براین باورهستند که حل مشکل بیکاری وایجاد فرصت های شغلی پایدار،نیازمند توجه به معادله ساده ودر عین حال خیلی مهم (سرمایه گذاری-----تولید-----ایجاد شغل پایدار)می باشد و اگر این معادله به خوبی مدیریت نگردد همانند سالهای گذشته با اتخاذ راهکارهای موقت وگاها غیر کارشناسی، باز هم نخواهیم توانست در خصوص سرمایه گذاری و تولید که شاه کلید ایجاد شغل های پایدار قلمداد میشود،گام های اساسی و عملی برداریم.دیگر زمان آزمایش وخطا در اجرای مدل های ایجاد شغل به دلیل بحرانی بودن بیکاری در کشور سپری شده است.نظام اقتصادی کشورمان نیازمند توجه نظری وعملی به معادله مورد اشاره جهت برون رفت از وضعیت موجود می باشد.
2-درحال حاضر هردو مقوله سرمایه گذاری، نوع و شیوه تولید در کشور با چالش های اساسی روبرو هستند که می طلبد به صورت نظامند وسیستمی مورد توجه مسئولین وبرنامه ریزی در سطوح قوه مجریه،مقننه و قضائیه قرار گیرد.
3-درباره مهمترین موانع سرمایه گذاری گسترده درکشور میتوان گفت که اصولا سرمایه گذاری از4طریق درکشور ایجاد میشود که هر4طریق سرمایه گذاری کلان اقتصادی در ایران درشرایط فعلی با موانع جدی روبرو هستند:
الف)سرمایه گذاری خانوارها:آمارها نشان می دهد که درآمد حقیقی خانوارهای ایرانی ازسال 1386به بعد تقریبا کاهش یافته واین امردرمرتبه بعد منجربه کاهش پس اندازهای خانوار ایرانی شده است.کاهش مرتب پس اندازه خانوارها،امکان انباشت پس انداز کلی وافزایش سرمایه گذاری ازاین طریق را سلب کرده است.
ب)سرمایه گذاری های دولتی:کاهش شدید قیمت جهانی نفت وبزرگ شدن هزینه های جاری کشور وساختار بیمار بودجه نویسی دولتها درسالهای گذشته وکسری بودجه های گسترده،چندین سال است که توان دولت در ایجاد موج تازه سرمایه گذاری را کاسته است.
ج)سرمایه گذاری خارجی:واقعیت این است که پارادائیم سیاسی حاکم برکشور بصورت بنیادین با سرمایه گذاری خارجی در تضاد است.اصلا اگر کشوری به دنبال جذب سرمایه گذار خارجی بویژه سرمایه گذاری مستقیم خارجی می باشد،مدل تعاملش باجهان باید به گونه ای دیگر باشد.نمی شود شما نظم حاکم براقتصاد وسیاست جهان را قبول نداشته باشید وبا جهان و منطقه خود در تنش باشید و همزمان امید به جذب سرمایه گذاری قابل قبول و واقعی نه شعاری باشید.
د)سرمایه گذاری بانک ها:بحران شبکه بانکی که ریشه در نارسایی پارادائیم حکمرانی اقتصادی کشور دارد،دیگر توانی برای ایجاد موج سرمایه گذاری تازه در اقتصاد را ندارد ودر اقتصادی که نزدیک به 90درصد تامین مالی بنگاه های آن ازطریق شبکه بانکی تامین میشود،شبکه بانکی بیمار به جای ایجاد موج سرمایه گذاری تازه،تنها می تواند همانند سیاهچاله ای همه اقتصاد را با خود به زیر بکشد.
4-در نوع و شیوه تولید کالا و خدمات با توجه به شرایط موجود جهانی ومنطقه ای تغییرات اساسی بوجود آمده است. دیگر زمان آن به اتمام رسیده که برروی تولید و خدماتی سرمایه گذاری گردد که بنوعی بازار مصرف و تقاضای خود در داخل و حتی خارج از منطقه را از دست داده است.به عبارتی دیگر در زمان فعلی نوع تولید کالا و خدمات برای ماندگاری بیشترباید بدون مرز بندی خاصی توسط تولیدکنندگان دیده شود.تولید بازارمحور وصادرات محور با اتکا به دانش و تکنولوژی جدید و نو باید سرلوحه کار اقتصادی بخش خصوصی قرار گیرد.
5-توجه به آموزش های کارآفرینی در کلیه سطوح آموزشی اعم از رسمی و غیر رسمی بویژه مقوله کارآفرینی خانواده یک ضرورت است و اگر این مهم به شکل واقعی در نظام آموزشی جاری و ساری گردد، قطعا شاهد ظهور بخش خصوصی کارآمد در لباس کارآفرین خواهیم بود. نگاه به شرایط موجود در نظام آموزش فعلی بویژه در حوزه آموزش عالی، بیانگر این موضوع است که با این رویکرد آموزشی،نخواهیم توانست کارآفرین و کارفرما برای آینده اقتصاد پرورش دهیم واین یعنی استمرار وضعیت موجود در عرصه فعالیت های اقتصادی کشور.
بنابراین تا زمانی که در ارتباط با موارد مورد اشاره فوق و همچنین مبارزه با فساد،حذف بوروکراسی اداری،نظارت بیشتر بر واردات و مبارزه با قاچاق شبه دولتی ها، همدلی و هم صدای در کشور وجود نداشته باشد و به جای هم افزایی،جبهه گیری خاصی در این خصوص وجود داشته باشد. تحقق شعار سال جاری با چالش جدی مواجه خواهد شد.
اسکارغرب برای بدبختی هایمان
فرصتی پیش آمد تا فیلم فروشنده اصغر فرهادی که جایز اسکاربهترین فیلم خارجی زبان 2017را ازآن خود کرده است را ببینم. فروشنده نیز همانند دیگر ساخته های فرهادی،مسایل وچالش های اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران را با نگاهی دیگر به تصویر کشیده است.با رسانه ای شدن دریافت اسکار فروشنده،موجی ازشادی وتبریک فضای مجازی وشبکه های اجتماعی را فراگرفت.طوری که ظریف وزیر امور خارجه کشورمان نیز ازتوییتر خود برای فرهادی ودیگر عوامل سازنده وبازیکران این فیلم تبریک گفت.با تمام اوصاف وحواشی موجود در این ارتباط،آیا به عنوان یک ایرانی از اسکار فرهادی که پیام های ذیل را به مخاطبین خود به ویژه مخاطبین غرب از وضعیت ناخوش اقتصادی،اجتماعی وفرهنگی جامعه القاء می کند باید خوشحال بود:
1-آیا باید خوشحال بود که هرزگی بخصوص هرزگی مردان جامعه را فراگرفته است؟
2-آیا باید خوشحال بود که زنان،اکثر مردان را به چشم هرزه می بینند؟
3-آیا باید خوشحال بود که نظام آموزشی،پوچ وبی هدف دنبال میشود؟
4-آیا باید خوشحال بود که افراد جامعه به تن فروشی و روسپی گری زنان بی تفاوت شده وبه راحتی ازکنار آن میگذرند؟
5-آیا باید خوشحال بود که مردم دیگر به نظام دیوانسالاری اداری ازجمله پلیس ودادگستری بی اعتماد شده اند؟
6-آیا باید خوشحال بود که مردان ایرانی علیرغم همه ی مشکلات اقتصادی به روابط نامشروع جنسی به خصوص افراد ی که سن وسالی از آنها گذشته است، علاقمند هستند؟
7-آیا باید خوشحال بود که ظاهر وباطن افراد جامعه با هم متفاوت است؟
8-آیا باید خوشحال بود که به روسپی گری به عنوان شغل نگریسته میشود؟
9-آیا باید خوشحال بود که جوان ها با سیلی افراد مسن تر از خود را نصیحت می کنند؟
ودیگر سوال های که به دلیل پرهیز ازطولانی شدن یادداشت ازآنها فاکتور گرفته میشود.علی ایحال به نظر میرسد هرچند فیلم فروشنده از لحاظ فنی و البته سیاسی توانست، نظرداوران را جلب ومجسمه اسکار را ازآن خود کند.ولی اسکاری که در مقابل نشان دادن بدبختی های درون جامعه من وشما اهداء گردیده نیازمند تبریک ،خوشحالی ومانور سیاسی ندارد وباید برای آن گریست.یادداشت را با نوشته زیبای زنده یاد دکتر شریعتی از کتاب(پدرومادر،مامتهمیم)به پایان میرسانم:"ملتی که افتخارش فقرباشه؟هرگز،به چیزی جزفقر،نخواهد رسید."
تلاش سیما برای تغییر فرهنگ جامعه
چندصباحی است سیمای جمهوری اسلامی ایران(تلویزیون)به کمک و همت برخی از نویسندگان وتهیه کنندگان،تلاش دارد از طریق سریال های تلویزیونی بر روی تفکرات و باورهای خانواده ها به تدریج تغییرات اساسی و عمده ای را ایجاد کند.به عبارت دیگر قالب های ذهنی کهنه بدون ریشه ومنطق خاص که ناشی از تعصبات و پیروی کورکورانه خانواده ها می باشند را تغییر دهد.ازجمله این سریال ها میتوان به آرام میگیریم،روزهای بیقراری،نفس گرم،میوه ممنوعه و دیگر سریال ها اشاره کرد.مهمترین موئلفه و پدیده اجتماعی و فرهنگی که جهت ایجاد تغییر توسط سریال ها مورد اشاره ،هدف قرار گرفت است،موضوع ازدواج مجدد در بین خانواده ها بویژه ازدواج مرد مجرد(قبلا ازدواج نکرده)با زن متعلقه است که در جای خود اقدامی شایسته و قابل تحسین می باشد. چرا که در سالهای نه چندان دور و گاها در حال حاضر نیز در اکثر شهرهای کشور،ازدواج با شرایط مورد اشاره،اقدامی قبیح و توهین به خانواده قلمداد میگردد و حتی به دلیل منطق و باور های نادرست، پیامدهای خونینی را نیز به دنبال داشته است.قطعا تعدای از خوانندگان که سن و سالی ازآنها گذشته به عینه چنین موضوعات و تفکرات تعصبی را بیاد دارند.اخیرا از شبکه سه سیما سریالی با نام روزهای بیقراری در حال پخش است که بنوعی دنبال رو تغییر در ابعاد مختلف پدیده های اجتماعی از قبیل ازدواج مجدد و اهداء اعضای بیماران مرگ مغزی می باشد .این سریال متاسفانه کمی پا را فراتر گذاشته و ضمن هدف قرار دادن تغییر قالب های ذهنی غلط و رایج در بین خانواده ها،به عمد یا به اشتباه تغییر فرهنگ اصیل ایرانی،یعنی وفاداری به همسر در شرایط سخت از جمله بیماری را زیر سوال برده که حرکتی ناسازگار با تفکرات،اعتقادات و باورهای مردم ایران اسلامی می باشد.در سریال مورد بحث مرد خانواده که پژمان بازغی نقش آن را بازی می کند،برابر تحریک مادر خود و بدون لحاظ نمودن شرایط جسمانی زنش که در حالت کما در بیمارستان بستری است.قصد ازدواج مجدد دارد و احتمالا در قسمت های بعدی این موضوع اتفاق نیز بیافتد،آن هم با دوست صمیمی زن خود.این نوع سریال ها با چنین مضامینی قطعا با توجه به نوع فرهنگ موجود در بین خانواده های ایرانی نه تنها اثربخش نخواهند بود، بلکه اثرات مثبت آن را نیز تحت شعاع قرار خواهد گرفت.بطوری که در سریال روز های بی قراری،ترویج اهداء اعضا بیماران مرگ مغزی به نوعی در سایه تخریب فرهنگ اصیل ایرانی(وفاداری به همسر) قرار گرفته است.
علی ایحال ضمن تقدیر و تشکراز متولیان سیمای جمهوری اسلامی ایران در راستای اصلاح قالب های ذهنی نادرست و غلط در بین خانواده ها، انتظار میرود دوستان مسئول در سیما در انتخاب سریال ها برای پخش در رسانه فراگیر و همگانی، اهتمام بیشتری داشته تا مبادا فرهنگ اصیل که ما ایرانیان را در سراسر دنیا زبان زده خود کرده ،بنوعی تخریب گردد.انشاءا.....
مهارتهای چندگانه زندگی
انسان ها در طول زندگی خود دوره های مختلفی را اعم از نوزادی ، کودکی ، نوجوانی ، جوانی ، بزرگسالی و نهایتا پیری و سالخوردگی را سپری می کنند. برای گذراندن هر کدام از مراحل مورد اشاره بطور صحیح و مناسب ، طوری که مشکلات و خطرات آنها به حداقل ممکن خود برسد نیازمند این مقوله مهم است که فرد و خانواده او از مهارت های مختص آن دوره ، مطلع و آگاه باشند تا بتوانند با استفاده از دانش اندوخته خود و به کمک اطرافیان مرحله ای را که در آن قرار گرفته اند را سپری و با نشاط و روحیه مضاعف وارد دوره های دیگری از زندگی خود شوند. به عنوان مثال زمانی فرد چه بخواهد و چه نخواهد به مرحله ای از زندگی خود می رسد که می بایست شغلی را برای خود دست و پا کند تا بتواند از طریق عایدات آن ، اقتصاد زندگی خود را بچرخاند. برای اینکه فرد در این برهه از زندگی خود بتواند نقش آفرینی کند و شغل مناسبی را متناسب با روحیات خود انتخاب یا ایجاد نماید، مستلزم داشتن اطلاعات در خصوص شرایط استخدام ، شیوه های شغل یابی ، زمینه های کسب و کار ، فرایند ایجاد کسب و کار و سایر اطلاعات دیگر می باشد که قبل از ورود به این مرحله از زندگی می بایست از آنها مطلع گردد تا بتوانند با بکارگیری آنها فرصت شغل مناسبی را انتخاب یا ایجاد و در آن مشغول بکار گردد. البته ذکر این نکته مهم ضروری است که ارائه آموزش و مهارت های چندگانه زندگی می بایست مدت ها قبل با برنامه ریزی اصولی و از طریق آموزش های رسمی و غیررسمی به فرد یا افراد جامعه منتقل گردد تا به نتیجه مثبت و اثربخش منجر شود. نمونه دیگری که در حال حاضر ضروری به نظر میرسد افراد جامعه قبل از ورود به آن از مهارت لازم و کافی برخوردار باشند ، دوران سالخوردگی و پیری است، با توجه به وضعیت سنی جامعه که رو به پیری است، در سالهای پیش رو با انبوهی از افراد سالخورده در جامعه روبرو خواهیم بود که نه تنها می طلبد فرد و اطرافیان او مهارت های مربوط به این مقطع سنی را فرا بگیرند بلکه ضرورت دارد جامعه از الان و شاید پیش تر از اینها زیرساختهایی جهت حمایت از افراد سالخورده آماده میکرد، تا افراد بتوانند این دوران حساس را بدون نگرانی سپری کنند، حساس از این باب که این مرحله از زندگی را به مثابه بازگشت فرد به دوران کودکی از لحاظ رفتار و خلق و خوی نام می برند. لذا برای گذراندن مناسب و مطلوب این دوران نیز می بایست فرد و اعضای خانواده از مهارت ها و دانش لازم در خصوص شیوه تغذیه ، ارائه کمک های اولیه به بیمار ، نحوه و چگونگی برخورد با یک سالمند ، بیمه های درمانی و ... قبل از ورود به این دوره تجهیز گردند، و نهایتاً در صورت عدم ناتوانی افراد خانواده در نگهداری از سالمندان، جامعه امکان نگهداری بدون مشکل این افراد را داشته باشد.
رصد شرایط موجود در جامعه ( ارائه آموزش ها و مهارت های چندگانه ، زیرساختها و امکانات رفاهی)در سطوح مختلف بیانگر این موضوع است که در این باب خوب عمل نکرد ه ایم. چرا که در حال حاضر افراد جامعه در سپری کردن دوران حیاتی و حساس زندگی خود از جمله ازدواج، تحصیل، شغل یابی، دوست یابی، دروان کاری، میانسالی و پیری با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم می کنند و با توجه به شرایط سنی پیش رو در جامعه در آینده ای نزدیک هم در دوران جوانی و اشتغال و هم در پیری این مشکلات بیشتر خواهد بود. که بخش عمده ای از آن به عدم ارائه آموزش های مهارتی و همچنین عدم وجود انگیزه در افراد برای کسب مهارت های چندگانه زندگی در سطوح مختلف، بر میگردد.
علی ایحال به منظور داشتن جامعه ی سالم و با نشاط ارائه مهارت های چند منظوره به افراد جامعه از طرق رسمی و غیر رسمی از ضروریات می باشد که امید است متولیان امر با جدیت هر چه تمام تر در این حوزه با برنامه ریزی اصولی، مستمر و عملیاتی وارد عمل شوند. هرچند که تاکنون در این راستا به طور سیستماتیک رفتار نشده ولی بقول معروف (( ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است)) به امید آن روز.
استیضاح یا نمایش
سرانجام پس ازهیاهوهای فراوان در رسانه ها،فضای مجازی و تریبون های مختلف ،استیضاح وزیر راه وشهرسازی انجام پذیرفت.برای استیضاح آخوندی ازسوی استیضاح کنندگان 13محور مطرح شده بود که اهم محورها عبارت بودند از:
-)نبود ایمنی درراههای ریلی.
-)سوانح مرگبار ریلی وجاده ای.
-)استخدام نیروهای بازنشسته علیرغم مخالفت وزارت اطلاعات.
-)توسعه فعالیت های اقتصادی وبنگاه داری در حوزه وزارتی با همراهی فرزندان و معاونان.
-)عدم توجه به مشکلات مسکن مهر وجایگزینی مسکن اجتماعی که هرگز رونمایی نشد.
-)مخفی کردن قراردادهای خرید هواپیما .
-)عدم شفافیت قراردادهای شرکت های فرودگاهی کشور.
-)متوقف کردن بررسی سانحه ی 149تهران-طبس.
-)کشته شدن سربازان راکب اتوبوس در استان فارس.
-)جایگزین شدن کریدور بین المللی در کشور های مجاور.
این یادداشت مختصر به دنبال درستی و اشتباه بودن یا به عبارت دیگر جهت گیری در خصوص استیضاح یا عدم استیضاح نمی باشد.ولی بدنبال یافتن پاسخ به این شبهه است که اگر محورهای استیضاح که ازسوی موافق آن مطرح شدند،اگرمستند وقابل اثبات نبودند اصلا چرا مطرح شدند که عین تهمت است و اگر قابل اثبات و مستند بودند،پس چرا نمایندگان مجددا به وزیر رای اعتماد دادند که این رفتار و حرکت در راستا و اهداف نظام و منافع ملی کشورنمی باشد. با این اوصاف به نظر میرسد جلسه استیضاح وزیر راه وشهرسازی بیشتر شبیه نمایش بود تا جلسه پاسخگویی به موارد مطروحه استیضاح، چراکه شیوه برخورد نمایندگان با این موضوع باعث گردید اکثر سئوال های مردم و دوست داران کشور بدون پاسخ بماند و این یعنی ضعف در نظام نظارتی کشور.
آفت سریالی تعطیلی مدارس
همه ساله با فرا رسیدن فصل زمستان، زمزمه های تعطیلی مدارس در بین کودکان شروع میشود. بطوریکه آنها بطور مرتب اخبار استانی سبلان را علی رغم خواب آلوده بودن چشمانشان دنبال می کنند تا بعد از شنیدن تعطیلی مدرسه با خیال آسوده به خواب زمستانی فرو بروند. امسال نیز همانند سالهای گذشته شاهد تعطیلی سریالی مدارس استان و گاها سایر استانها بودیم. واقعیت امر این است این شرایط (تعطیلی مدارس به صورت طولانی ) مغایر با سیاست های ایجاد روحیه تلاش و قبول مسئولیت و درگیر کردن کودکان با مشکلات پیش روی خود می باشد. حال حاضر در درون خانواده نیز این فرهنگ و باور غلط وجود دارد که پدر و مادر باید تلاش کنند تا زمینه رفاه و آسایش کودکان خود را فراهم نمایند. به عبارت ساده تر والدین از رفاه آسایش خود می زنند تا فرزندانشان دست به هیچ کاری نزنند، خرید نروند، با سرویس جابجا شوند و در کارهای خانه به پدر و مادر کمک نکنند به قول معروف دست به سیاه و سفید نزنند و صرفا کارشان خواندن درس و نوشتن تکالیف درسی باشد. این تفکر غلط و تعطیلی سریالی مدارس باعث شده اکثریت کودکان جامعه امروزی ما به نوعی به سمت تنبلی سوق پیدا کنند و با شنیدن تعطیلی مدرسه در پوست خود نگنجند. در حال حاضر با توجه به تغییرات به وجود آمده در شرایط اقتصادی کشور و منطقه بویژه در حوزه کارآفرینی و ایجاد کسب و کار توسط افراد جامعه، کشور نیازمند افراد تلاشگر، ریسک پذیر، خلاق و ... می باشد. قطعا با این اوصاف و شرایط موجود در فرزند پروری خانواده ها، شیوه های آموزش و پرورش در مدارس دولتی و غیر انتفاعی که امکان تبدیل کردن یک دانش آموز ضعیف و متوسط به یک دانش آموز قوی را ندارند و مهمتر از همه اینکه با تعطیل کردن مداوم مدارس اجازه نمی دهیم کودکان منطقه سردسیر در فصل زمستان مشکلات پیش روی خود را خودش حل و فصل کنند، نمیتوان انتظار داشت خروجی تربیت در خانواده و نظام آموزشی کشور افراد خلاق و تلاشگر به قول متخصصان اقتصادی کارآفرین باشند. بنابراین باید چشم ها شست و جور دیگر نگاه کرد.
آژیرقرمز برای طلاق به صدا درآمده است!!!
چند روز پیش درفضای مجازی بطور تصادفی با اینفوگرافیک آمار طلاق کشوردر سال 1394مواجه شدم که بیانگر وضعیت تکان دهنده ای از واقعه حیاتی طلاق بود.باتوجه به عدم شفافیت وهمچنین عدم اعتماد به آمارهای منتشرشده درفضای مجازی،برآن شدم بررسی کتابخانه ای درخصوص موضوع داشته باشم.بنابراین سری به سایت سازمان ثبت احوال کشور و استان اردبیل زده وآمارهای موجود در این خصوص را بررسی کردم که گزارش توصیفی آن به شرح ذیل جهت قضاوت خوانندگان محترم وفیهم کانال به سوی فردا و وبلاگ فردای دیگر ارائه میشود:
-)برابرآمار درج شده در سامانه ثبت واحوال کشور،در سال 1394ونه ماهه ی سال 1395به ترتیب 163765و125667واقعه طلاق به ثبت رسیده است.سهم استان اردبیل،2699و2446واقعه طلاق می باشد.
-)درسال 1394ونه ماهه ی سال 1395،نسبت ازدواج به طلاق در کشور برابر است با عدد 4/2و3/9به عبارت ساده تر این آمار بیانگر این امر است که در سال 1394از تعداد 4ازدواج 1مورد ودر نه ماهه ی سال 1395از تعداد 3مورد ازدواج ا مورد به طلاق منجر شده است.این شاخص در استان اردبیل به ترتیب سال برابر است با عدد5/4 و4/6می باشد.
-)بیشترین ترکیب سنی طلاق ثبت شده در سال 1394ونه ماهه ی سال 1395درکشورو استان اردبیل برای آقایان 34-30و برای خانم ها 29-25 بوده است.
-)جالب است بدانید به ترتیب در سال 1394و نه ماهه ی سال 1395در هر روز تعداد 449و457واقعه طلاق ثبت شده است.این امار برای استان اردبیل به ترتیب سال 7و 9 واقعه طلاق در هرروز بوده است.
علی ایحال با توجه به آمارو اطلاعات ارائه شده درمتن فوق وهمچنین لحاظ نمودن طلاق های عاطفی بین زوج ها به راحتی میتوان به این نتیجه رسیده که آژیره قرمز برای طلاق در کشور به صدا درآمده است.بنابرین مقوله طلاق نیازمند توجه جدی وکارشناسی شده ازسوی مسئولین و متولیان امر می باشد.چراکه مسئله طلاق فقط یک موضوع فردی نیست بلکه آسیب اجتماعی زیادی درپی دارد.گسترش فساد و افزایش بچه های خیابانی وبزهکاری مهمترین آسیب های اجتماعی طلاق است.اگر فرصتی پیش بیاید قطعا در یادداشت های بعدی به علت طلاق و راهکارهای برون رفت از این معضل اجتماعی پرداخت خواهد شد. به امید روز های خوش و شاد