فقرآب را جدی بگیریم
کشوربا بحران جدی آب مواجه است و دراین میان شش کلانشهر بیش از همه دروضعیت بحرانی قرار گرفته است.مهمترین نشانه های این شرایط به نقل از گروه اقتصادی تسنیم عبارتند از:
-)کاهش 52درصدی بارش ها در فلات مرکزی ایران.
-)کاهش بارش های کشور به میزان 43درصد.
-)فلات مرکزی ایران با استقرار32میلیون و400هزارنفری بحرانی ترین وضعیت آبی را در سال97دارد.
-)6کلانشهر بحرانی،اصفهان،یزد،بندرعباس،شیراز،کرمان وبوشهر.
-)حدود45درصد مخزن سدهای کشور پر و بیش از50درصد خالی است.
-)کاهش 78درصدی بارش برف.امسال هیچ برفی برای ذوب شدن نداریم.
-)به 5600روستا با تانکر آبرسانی میشود.
-)از609دشت ایران،355دشت شرایط بحرانی درمنابع آبی زیرزمینی دارند.
-)سرانه آب کشور برای هرنفر از سالانه 5500مترمکعب در سال1355به میزان 1500مترمکعب درسال 1397رسیده است.
کم آبی علل وعوامل مختلفی دارد که از مهمترین آنها میتوان به رشد جمعیت،تغییر اقلیم ،عدم صحیح مدیریت بحران و بهره برداری غیراصولی وغیرمنطقی از آب چه دربخش شرب و چه در بخش مصارف صنعتی وکشاورزی،اشاره کرد.اینکه درحال حاضر مطرح میشود کم آبی به بحران تبدیل شده، خود گواهی برعدم مدیریت علمی وکارشناسی آن می باشد که اگر خوب مدیریت میشد حداقل در چنین شرایط بحرانی قرار نمی گرفتیم.با توجه به شرایط منابع آبی در جهان در سالهای نه چندان دور شاهد چالشی بنام جنگ آب خواهیم بود و در چنین موقعیتی هرکشوری ظرفیت خوبی در منابع آبی داشته باشد،ابرقدرت شناخته خواهدشد. مقابله با این چالش حیاتی،نیازمند حرکت هوشمندانه واتخاذ راهکارهای عملیاتی می باشد که هر روز تاخیر در این خصوص صدمات جبران ناپذیری به دنبال خواهد داشت. در حال حاضر سرمایه گذاری وایجاد شغل و رفع فقر که جزء الویت های اساسی و اول نظام می باشد نیز تحت تاثیر کم آبی قرار دارد.چرا که طرحهای سرمایه گذاری برای ایجاد و ورود به چرخه تولید نیازمند تخصیص آب از منابع آبی، می باشند.البته در این شرایط بحرانی نقش بهره بردارن و استفاده کنندگان از منابع آبی بیشتر از تصمیم گیران دولتی نباشد،کمتر نیست. الگوی مصرف آب که در حال حاضر در بین خانواده ها هست، تاریخ مصرف آن گذشته و باید سالهای پیش تغییر پیدا می کرد که نکرده است.هنوز هم اکثر بهره بردارن با همان آبی که مصرف می کنند ماشین،حیات و خودشان را می شویند وگلهای خود را آبیاری می کنند. البته بخشی از این مصرف بی رویه آب شرب در سایر بخش ها به دلیل عدم تفکیک سیستم آبرسانی به منازل مسکونی در سطح کشور برمیگردد.به عبارت دیگر سیستم لوله کشی آب شرب با سیستم لوله کشی غیر شرب در کشور باید با هم دیکر تفکیک شوند.سیستمی که در حال حاضردر اکثر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در حال اجراء می باشد. علی ایحال امیدواریم متولیان و بهره برداران از منابع آبی در این شرایط بحرانی هوشمندانه ومنطقی رفتار کنند.چرا که درشرایط بی آبی دیگر جایی برای تصمیم گیری و عمل نیست.
سوال اول-نظر شما درباره شعار سال مبنی برحمایت از کالای ایرانی چیست وبرای تحقق این شعار چه باید کرد؟
جواب:انتخاب شعار سال مبنی برحمایت از کالای ایرانی از سوی مقام معظم رهبری بسیار دقیق وهوشمندانه بود.چرا که این شعار یکی از مهمترین محورهای اقتصاد مقاومتی است که ایشان به خوبی آن را برای سال 1397نامگذاری کردند.اینکه عنوان میشود این شعار هوشمندانه ودقیق می باشد به این دلیل هست که با این شعار،کلیات نظام و افراد جامعه یعنی هم مردم و مسئولین دولتی اعم از قوه مجریه،مقننه و قضائیه در تحقق اهداف شعار که همانا افزایش تولید ملی و ریشه کن کردن بیکاری از اقتصاد می باشد، می بایستی بیش از گذشته فعال و هماهنگ و یکدل باشند وتا این اتحاد و وفاق ملی ایجاد نگردد قطعا اقتصاد مقاومتی که حمایت از کالای ایرانی نیز جزئی از ارکان آن می باشد،به سرمنزل نهایی که همانا سربلندی اقتصادی ایران عزیز می باشد، نخواهد رسید. از طرفی این شعار بعد فرهنگی نیز دارد که در ادامه به ان اشاره خواهد شد.
برای تحقق شعار حمایت از مصرف کالای ایرانی همانطور که اشاره شد،مردم ودولت بازیگران اصلی آن هستند.دولت از طریق اقداماتی همچون مبارزه جدی وعملی با قاچاق کالا ورانت اطلاعاتی ومالی،مدیریت جدی بر واردات کالا،تلاش جهت ایجاد ثبات پایدار در نوسانات قیمت ارز وهمچنین کاهش منطقی نرخ تسهیلات در راستای توجیه پذیر کردن فعالیت های اقتصادی میتواند نقش آفرینی کند. مردم از طریق مصرف نکردن کالای قاچاق وخارجی وتعصب وتلاش در خریدن کالای ایرانی ،میتوانند در تحقق این امر خطیر موثر باشند.مردم جامعه بایستی به این باور برسند که با هر خرید کالای ایرانی کمک می کنند به اشتغال فرزندان خود.
سوال دوم-کیفیت کالای ایرانی را در مقایسه با کالای خارجی چگونه می بینید؟
جواب:اصولا کیفیت کالا امری نسبی است ومطلق نیست.اینکه بگوئیم کلیه کالاهای تولید داخل بی کیفیت هستند،درست نیست.چراکه در حال حاضر برخی از تولیدات کشور از کیفیت خوبی برخوردار هستند حتی از مشابه خارجی نیز بهتر می باشند ولی به دلایلی فرهنگی که به غلط در جامعه ترویج یافته، نتوانسته اند در بین افراد جامعه برای خود بازار پایداری پیدا کنند.در مقابل کالاهای داخلی هستند که از کیفیت لازم برخوردارنیستند و یا در حال طی مراحل پیشرفت خود می باشند و زمان بر خواهد بود تا به قافله کیفیت به مفهوم علمی آن برسند و نیاز هست به پشتیبانی وتاکید بر ترجیح بر کالای خارجی وجود دارد. احساس بی کیفیتی البته با خوده بی کیفیتی متفاوت است.خریدار ایرانی خیلی اوقات تحت تاثیر تبلیغات منفی در مورد کیفیت تولید داخل قرار میگیرد وهنوز قضاوت 20سال پیش را در مورد کالای داخلی دارد.
احتمالا در ذهن خوانندگان این سوال مطرح گردد که چه لزومی به خرید کالای بی کیفیت داخل هست، زمانی که کالای با کیفیت مشابه خارجی آن در بازار وجود دارد؟به این افراد باید گفت: مردم ژاپن سالها دروازه های کشورشان را به ورود کالای خارجی بستند و اجناس ژاپنی را خریدند که از کیفیت لازم نیز برخوردار نبود.همین عزم ملی وخود خواهی جمعی آنها،ژاپن را در علم وصنعت به نقطه ای رساند در حال حاضر شاهد آن هستیم . این همان بعد فرهنگی شعار سال جدید است که باید مردم و مسئولین امر در این خصوص می بایست به گونه ی جهادی عمل کنندو کالای ایرانی را علیرغم ضعف در تولید برکالای خارجی ترجیح دهند.
سوال سوم-برای ارتقاء کیفیت کالای ایرانی چه باید کرد؟
جواب:برای پاسخ به این سوال بایستی ابتدا تعریفی از خود کیفیت ارائه کنیم تا مشخص گردد که برای ارتقاء آن به دنبال چه پارامترهای در امر تولید کالای با کیفیت، باید باشیم.برای مفهوم کیفیت تعاریف زیاد و متنوعی وجود دارد.ولی به نظر بنده تعریف ارائه شده از سوی آقای کرازبی،بهترین تعریف می باشد.کرازبی کیفیت را اینطور تعریف کرده است: کیفیت یعنی مطابقت با مشخصات ونیازمندی ها،کیفیت یعنی رضایت مشتری،کیفیت یعنی به وجد آورنده مشتری،کیفیت یعنی مناسب بودن،کیفیت یعنی مشتری برگردد اما محصول برنگردد،کیفیت یعنی تحویل به موقع،کیفیت یعنی خدمات متنوع پس از فروش وکیفیت یعنی بی نقص بودن کالا. با این اوصاف زمانی می توانیم بگوئیم کالا ومحصولی با کیفیت است که موئلفه های مورد اشاره در آنها رعایت شده باشد و در این حالت است که کلیه اجناس و کالا های تولیدی به برند تبدیل خواهند شد و برند یعنی مشتری.در این برهه از زمان بیش از همه فعالان و تولید کنندگان بخش خصوصی در تحقق این مقوله نقش وسهم سنگینی بر عهده دارند و برای تولید کالای با کیفیت با شاخص های مورد بحث می بایستی از نیروی توانمند،دانش و تکنولوژی جدید ،مواد اولیه مناسب بویژه در زمینه کالا های غذایی وخوراکی که حرف و حدیث های در جامعه مطرح می باشد و ضربه ای بر عدم استفاده اکثریت جامعه از این کالاهاست، استفاده کنند و همچنین تاسیس واحد های تحقیق و توسعه در واحد های تولیدی با مشارکت دانشگاهها را سرلوحه کاری خود قرار دهند.در غیر اینصورت در امر تولید کالای باکیفیت موفق نخواهیم بود.
تاکتیک آقای نجفی
بالاخره آقای نجفی ازسمت شهرداری تهران استعفاء داد و بازهم دلیل استعفای خود را همانند استعفای قبلی از سمت رئیس سازمان میراث فرهنگی،صنایع دستی وگردشگری کشور،بیماری عنوان کرد.برای همه ی بیماران دنیا بویژه آقای نجفی از خداوند منان آرزوی سلامتی وصحت داریم. ولی سوالی که در افکار عمومی ایجاد شده وهنوزهم پاسخی به آن داده نشده، این است که آقای نجفی زمانی که از سازمان میراث فرهنگی،صنایع دستی وگردشگری استعفاء دادند،میدانستند مریض احوال هستند، پس چرا پست شهرداری تهران را پذیرفتند؟ امیدواریم که بعدها از سوی ایشان به سوال فوق،پاسخ قانع کننده ای داده شود.آنچه دراین بین استعفای آقای نجفی را مسئله دار کرده حرف وحدیث های است که بعد از استعفاء از سوی ایشان و برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در رسانه ها وفضای مجازی،مطرح شده است. اکثریت مطالب عنوان شده در این خصوص برمیگردد به وجود فساد وپولشویی ها در بدنه شهرداری تهران که آقای نجفی به برخی از نمونه های آن در صحن شورای شهر تهران اشاره کرده است.این یادداشت به دنبال صحت و درستی موارد اشاره شده بالا نیست.چرا که رسیدن به درستی مطالب مطروحه در صلاحیت سازمان های بازرسی و امنیتی می باشد که قطع به یقین دوستان در حال پی گیری موضوع جهت شفاف سازی هستند.آنچه که یادداشت حاضر دنبال می کند، موضوع تاثیرگذاری بار روانی مباحث این چنینی برافکار عمومی است کاها جبران ناپذیر نیز می باشد.در نحوی برخورد با این موضوع وموضوعات مشابه از سوی مسئولین انتظار میرود دو شاخص مهم و اساسی به هیچ عنوان مورد غفلت و فراموشی قرار نگیرد.یکی موضوع اعتماد ودیگری موضوع شفافیت که کوتاهی در توجه به آنها چالش های بزرگی را در سطح جامعه به ویژه افکار عمومی بوجود می آورد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میگردد:
-)اعتماد:اعتماد از لوازم پایداری وتوسعه جوامع است.اعتماد مردم به یکدیگر،اعتماد مردم به حکومت و حاکمان واعتماد حکومت به مردم.وقتی اعتماد نباشد،بدبینی جای آن را میگیرد ودر جامعه بدبین همکاری شکل نمی گیرد وجامعه ی بدون همکاری رشد نمی کند.
-)شفافیت:شفافیت نیز از لوازم دائمی یک جامعه بالنده و توسعه گرا است. آزادی اطلاعات و پاسخگویی قابل راستی آزمایی از بستر های اجتناب ناپذیر،شفافیت هستند. جامعه غیر شفاف مانند خودرویی است که شیشه های آن گل آلوده و کدر شده اند و سرنوشت چنین خودروی،حادثه و واژگونی است.
با این توضیح وتوصیف از مسئولین امر انتظار میرود زمانی که کشور با رهنمود های داهیانه ی رهبری در مسیر رشد و توسعه قرار گرفته است در برخورد با موضوعات مشابه همچون آقای نجفی طوری عمل کنند که دو شاخص مهم مورد اشاره فوق یعنی اعتماد و شفافیت،خدشه دار نگردد که جبران عدم توجه به آنها اثرات مخربی را در ذهن افکار عمومی جامعه ایجاد می کند که اصلاح آن کاها غیرممکن ودر صورت اصلاح زمان بر می باشد که در این میان کشور از رشد و توسعه باز می ماند.
ماراتونی بنام اخذ مجوز 50 درصد طلایی
هرزگاهی موضوع افزایش 50درصدی،30درصدی و25درصدی فوق العاده حقوق در بین کارکنان مطرح و مدتها سوژه بحث های داغ در بین آنها می باشد و بعد از مدتی فروکش می کند.اخیرا با دست به دست شدن مصوبه ی تازه هیات محترم وزیران در خصوص موافقت با اعمال 50 درصد فوق العاده حقوق برای کارکنان امورمالیاتی در فضای مجازی، موضوع مزبور دوباره نقل مجلس کارکنان سایر دستگاههای اجرایی شده است. در این بین نامه ی اعتراض وزیر جهاد کشاورزی به معاون اول رئیس جمهور و اتخاذ تصمیم وی(معاون اول) در خصوص بررسی اعمال ضریب 50درصدی به کارکنان جهاد کشاورزی درجلسه هیات وزیران، مسابقه ای در میان مدیران ارشد سازمانها و وزارتخانه ها برای اخذ مجوز 50 درصدی به راه انداخته است که شباهت بیشتری ماراتون های دومیدانی سرعتی دارد.انتظار میرود سازمان مدیریت وبرنامه ریزی کشور ودر راس آن جناب آقای دکتر نوبخت هم به عنوان رئیس سازمان وهم به عنوان سخنگوی دولت با استناد به فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری بر این موضوع و روند اجرایی آن تصمیم گیری کنند.طوری نباشد وزیر و رئیسی که صاحب نفوذ در دولت وهمچنین از حیث مالی، سازمان و وزارتخانه ی تحت امرش حرفی برای گفتن داشته باشد به راحتی بتواند مجوز طلایی را اخذ و در ذهن کارکنان خود به اسطوره تبدیل شود و در عوض وزیر و رئیس سازمانی که در این راستا تلاش کرده و یا نکرده الله علم تنها به دلیل نداشتند پارامترهای دوگانه فوق از رسیدن به مجوز طلایی باز بماند که در این حالت چهره خوبی در بین کارکنان خود نخواهد داشت.زمانی که دولت در سال جاری از همسان سازی حقوق وکاهش منطقی فاصله بین دستمزد کارکنان خود سخن میراند و در این میان خود را صاحب برنامه میداند و حتی در بودجه سال جاری نیز برای این امر مهم اعتباراتی را پیش بینی کرده است تصمیمات و حرکات اخیر او(دولت) را نمی توان در این راستا ارزیابی کرد.انتظار میرود متولیان امر برنامه و بودجه ریزی کشور،موضوع افزایش 50 درصدی فوق العاده حقوق را با رویکرد عدالت پرداختی در بین کارکنان که جزء اهداف قانون مدیریت خدمات کشوری هست را یک دفعه برای همیشه تعیین تکلیف و تصمیم منطقی همه شمولی دراین راستا اتخاذ کنند تا شاهد پایان این ماراتون ورزشی در بین وزراء باشیم که دیگر طولانی وخسته کننده شده است. انشاءا.....
کارگر ساده نیازمندیم
درایام تعطیلات نوروز فرصتی پیش آمد تا چند فیلم سینمای خانگی را ببینم.از بین آنها فیلم سینمایی کارگر ساده نیازمندیم به کارگردانی وتهیه کنندگی منوچهر هادی ازحیث فیلم نامه و پرداختن با مسایل وآسیب های اجتماعی واقتصادی حال حاضر جامعه ازبقیه فیلم ها قوی تربود.موضوع فیلم به ماجرای مهاجرت دو جوان شهرستانی به پایتخت(تهران) برای پیدا کردن کار و آینده بهتر می پردازد.یکی از آنها در مغازه اغذیه فروشی با کارفرمای که از حیث درآمد در سطح پائینی می باشد ودیگری به صورت نگهبان در پروژه ساختمانی با کارفرمای پولدار،مشغول بکار میشوند و درجریان فیلم اتفاقاتی برای هر دو آنها پیش میآید.منوچهر هادی در این فیلم تلاش می کند با نگاهی متفاوت به مسایل ومشکلات کارگران ساده که در پایتخت مشغول بکار هستند واکثریت آنها را نوجوانان وجوانان شهرستانی تشکیل میدهد را به تصویر بکشد و به نظر بنده در این تلاش ادبی و هنری موفق عمل کرده است.وی کوشیده در فیلم خود دو نکته مهم را به بیننده منتقل کند:
-)چه در طبقه کارگر(دهک پائین)وچه طبقه کارفرما(دهک بالا)بدون زحمت و تلاش سالم وبا صداقت نمی توان به ثروت رسید.برای رسیدن به پول بی زحمت از سوی هر دو دهک یکی برای رسیدن به پولی که قبلا نداشته و دیگری برای افزایش پول و موجودی خود، می بایست دروغ،خیانت و حتی به قتل دست بزنند.
-)پول همه چیز نیست و نمی شود همه چیز را با پول تغییر داد و در صورت تغییر نیز موقعیت جدید قطعا موقتی خواهد بود.
دیدن این فیلم زیبا و پرمعنی را به همه ی خوانندگان عزیز توصیه می کنم.
1-برخلاف دیدگاه عموم مردم که اغلب وزیر اقتصادرا سکاندار خروج ازرکود و رونق اقتصادی می دانند . وزارت تعاون ، کار و رفاه اجتماعی نیز از طریق اعمال سیاست های درآمدی بر وضعیت اقتصادی کشور تاثیرمهم دارد . لطفاً در مورد اهمیت این وزارتخانه در ایجاد رونق اقتصادی صحبت کنید؟
قبل از پاسخ به سوال شما می خواهم به این موضوع اشاره کنم که همواره این سوال مطرح میشود که چه کسی مسئول ایجاد شغل در کشور است ؟ بنده معتقدم سوال باید به این شکل مطرح گردد که چه کسی مسئول و متولی ایجاد اشتغال در کشور نیست؟ در این حالت دیگر نمی توان فرد و دستگاه اجرایی را پیدا کرد که سهم و نقشی در ایجاد فرصت شغلی در کشور ندانسته باشد . در خصوص سوال شما نیز اعتقادم بر این است که همه ی وزارتخانه ها و دستگاه های اجرایی دولتی ، شبه دولتی و خصوصی به نوعی در تولید و رونق اقتصادی دخیل و درگیر هستند و نمی توان افراد حقیقی و حقوقی را پیدا کرد که در رونق تولید نقش نداشته باشند . البته برخی از وزارتخانه ها در خط مقدم رونق تولید قرار دارند از جمله وزارت صنعت ، معدن و تجارت واقتصاد و برخی از وزارتخانه ها بطور غیر مستقیم در رونق تولید و اقتصاد تاثیر گذار هستند. از جمله محیط زیست ، منابع طبیعی و امور اراضی. بنابراین می توان پاسخ این سوال شما را اینطور جمعبندی کرد که در کل کشور برخی دستگاه و وزارتخانه ها در رونق تولید و رشد اقتصادی به عنوان وزارتخانه در سطح ملی و به عنوان دستگاههای اجرایی در سطح استانی بطور مستقیم( بعنوان دستگاه اصلی) نقش دارند و برخی از دستگاههای اجرایی و وزارتخانه ها بطور غیر مستقیم( بعنوان دستگاه فرعی) در تولید و رونق اقتصادی تاثیرگذارند. وزارت تعاون ، کار و رفاه اجتماعی با توجه به رسالت و جایگاه قانونی خود و همچنین ابعاد فعالیت خود به اعتقاد بنده در رونق تولید و اقتصاد هم در جایگاه اصلی قرار دارد و هم در جایگاه فرعی .به عنوان مثال تعیین حداقل حقوق دستمزد سالانه البته در مسند شورای عالی کار، صدور پروانه کار اتباع خارجی و تائید نقشه های صنعتی بطور مستقیم در تولید و رونق اقتصادی نقش ایفاد می کند و در جایگاه صیانت از حقوق کارگران (حوزه روابط کار )، صیانت از نیروی کار و منابع سرمایه گذاری شده در واحدهای تولید ی، خدماتی و کشاورزی (حوزه بازرسی کار )، تلاش در جهت ارتقاء روحیه فرهنگ کار ، بهره وری نیروی کار و همچنین پیشگیری از آسیب های اجتماعی در بین کارگران (حوزه امور فرهنگی و اجتماعی )،سیاست گذاری در خصوص مبارزه با فقر و افزایش سطح معیشت نیروی کار(حوزه رفاه) بطور غیر مستقیم در رونق تولید و اقتصاد تاثیر گذار هست. البته ورود به تک تک حوزه های مورد اشاره وچگونگی نقش آنها در رونق تولید، مجال و فرصتی کافی نیازمند است که در صورت هماهنگی در آینده بطور تخصصی تر در خدمت شما خواهم بود.
2-بنظر شما مهمترین مشکلات موجود درباره رابطه بین کارگر و کارفرما در وضعیت کنونی اقتصاد ایران چیست؟
رابطه بین کارگر و کارفرما تحت تاثیر شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه است از جمله تحریم های خارجی و رکود بازار و عدم آشنایی هر دو طیف به حق وحقوق قانونی خود که گاهاً برخی از آنها خارج از حیطه و اختیار کارفرما هست، باعث گردید بین رابطه کارگر و کارفرما اختلاف و مشکلاتی حادث شود . در حال حاضر از مهمترین چالش های بین کارگر و کارفرما می توان به قرارداد سفید امضاء ، نبود امنیت شغلی ، اخراج ، تعدیل نیرو ، عدم پرداخت قانونی دستمزد و عدم واریز حق بیمه اشاره کرد. نگاه و اعتقاد وزارت ، تعاون کار و رفاه اجتماعی در حل معضلات مورد اشاره ، نگاه سه جانبه گرایی است و تلاش دارد همگام با شرکای اجتماعی خود نسبت به رفع معضلات مورد اشاره اقدام کند. از جمله محورهای گفتگوی سه جانبه گرایی برای برون رفت از این معضلات، میتوان به اصلاح بخشی از مواد قانون کار ، تدوین سند کار شایسته و همچنین تدوین مدلی برای رسیدگی به روابط کار بین کارگر و کارفرما اشاره کرد. قطعا با پیاده سازی این برنامه در سالهای آینده شاهد کاهش اختلافات بین کارگر و کارفرما خواهیم بود. البته برخی از موارد اختلافی بین کارگر و کارفرما از جمله پایین بودن فرهنگ کار در بین کارگران و عدم شناسایی کارفرمایان با شیوه و سبک مدیریت منابع انسانی در محیط کار به شرایط بد و خوب اوضاع اقتصادی کشور ربطی ندارد و می طلبد که در این خصوص نیز فرهنگ سازی از طریق همه متولیان امر صورت پذیرد و وزارت تعاون ، کار و رفاه اجتماعی به تنهایی قادر بر حل این معضلات فرهنگی و آموزشی بین کارگران و کارفرمایان نخواهد بود. به عبارت دیگر زمان مدیریت واحدهای تولیدی به سبک و شیوه ی سنتی به پایان رسیده است و باید این رویکرد مدیریتی در بخش خصوصی تغییرکند در غیر این صورت در شرایط ایده ال اقتصادی کشور باز هم شاهد اختلافتی بین کارگر وکارفرما خواهیم بود.
3-یکی از مهمترین مشکلات اقتصاد ایران پایین بودن بهره وری نیروی کار و کم کاری است . بنظر شما دراین مورد عامل مقصر هست یا ساختار و یا هر دو؟
اولاً باید به این نکته مهم اشاره کرد که بهره وری پایین و کم کاری صرفاً مختص واحدهای تولیدی، خدماتی و کشاورزی نیست بلکه در حال حاضر در بخش های دولتی نیز بشدت با این پدیده مواجه هستیم . دوماً صرفاً با تکیه بر تزریق مشوق های مالی نمی توان با کم کاری مقابله کرد این دو نکته مهم باید در ارتباط با این موضوع و راهکار مقابله با آن لحاظ گردد.
به اعتقاد بنده هم عامل و هم ساختار در پدیده کم کاری تاثیر گذار هستند . چطور می توان از کارفرمایی که هیچگونه اطلاع ودانشی از شیوه و سبک مدیریتی بویژه مدیریت منابع انسانی ندارد ،انتظار داشته باشیم در حیطه مدیریت خود بتواند با استفاده از راهکارهای علمی با پدیده کم کاری و بهره وری پایین مقابله کند . موضوع که در حال حاضر در اکثر واحدهای بخش خصوصی با آن مواجه هستیم این پدیده است که کارفرما فکر می کند می تواند هم چرخه ی تولید را بچرخاند و هم مدیریت منابع انسانی را به نحو احسن انجام دهد هم تولید خود را بفروشد. این مدل با توجه به تغییرات گسترده در عرصه فعالیت های اقتصادی و ایجاد رقابت با شیب تند، دیگر جوابگو نیست . در مورد ساختار، واقعیت این است در تدوین وطراحی ساختارهای تولید و طرح های طبقه بندی مشاغل و شرایط ارتقاء نیروی کار به پست های بالاتر، هم در بخش های خصوصی وهم بخش های دولتی درحال حاضر در اکثر موارد بصورت علمی حرکت میشود. ولی آنچه در این بین باعث ایجاد بی انگیزه گی در بین نیروی کار میشود عدم توجه به شرایط احراز افراد در ارتقاء می باشد. بدین شکل که فردی که به تازگی وارد سیستم سازمانی شده با ملاحظات مدیریتی وسفارش های بیرونی انهم بدون داشتند شرایط احراز فوراً ارتقاء می یابد در مقابل فردی که دارای سابقه کار و عملکرد خوبی در آن حوزه می باشد و ارتقاء حق او ست نظاره گر این بی عدالتی است . ایا با این شرایط میتوان به ارتقاء بهروری در نیروی کار و کاهش کم کاری امید وار بود. به عقیده بنده این آفتی است که ریشه بهره وری را در ایران خشکانده است.
تلویزیون و هنرپیشه ها
در سالهای اخیرشاهد هستیم که دراکثر برنامه های تلویزیونی چه آنهایی که کوتاه مدت هستند وچه آنهایی که از حیث زمان بلند مدت می باشند،از هنرپیشه های سینما وتئاتر استفاده میگردد.َاین شیوه هم میتواند محاسنی داشته باشد وهم معایبی که این یادداشت به دنبال آن نیست.آنچه هدف این نوشته مختصر هست،نوع،شکل ومحتوای برنامه های هست که اخیر در برخی از شبکه های سیما در حال پخش یا به نوعی در حال اجراء می باشد.مانند دورهمی،وقتشه و برنامه چند وقت پیش خندوانه که البته به نظر بنده میشود گفت، ریشه چنین برنامه های از برنامه(خندوانه)الگو برداری شده است.برنامه های مورد اشاره چند ویژگی مشترک دارند:
-اول اینکه قالب وشکل اجرای هرسه برنامه به یک شکل می باشد.طوری که شرکت کنندگان هرسه برنامه در یک سالن جمع میشوند ومجری هرسه برنامه که از هنرمندان سینما می باشند با دعوت از افراد خاص جامعه به عنوان میهمان برنامه که اکثرا از حوزه سینما وموسیقی می باشند شروع به پرسیدن سوالاتی که از قبل تعیین شده است می کند.
-دوم اینکه گاها اتفاق افتاده که میهمان برنامه دورهمی به برنامه وقتشه یا خندوانه یا بالعکس دعوت وسوالات تکراری ازآنها پرسیده میشود.
- سوم اینکه برخی از سئوالات طوری پرسیده میشود که میهمان برنامه برای فرار از پاسخ مجری یا دروغ می گوید یا به عبارت دیگر راستش را نمی گوید و گاها برخی از میهمانان واقعیت را با صراحت هر چه تمام بیان می کنند که در هر دو حالت نوعی ناهنجای در جامعه ترویج داده میشود. مانند سوال معروف برنامه دورهمی، اینکه عاشق شدی؟
-چهارم اینکه گاهی اوقات میهمان برنامه، زن وشوهرهستند ومجری برنامه با توجه به فضای برنامه شروع به پرشش های می کند که به نوعی به حریم خصوصی زندگی خانوادگی میهمان وارد میشود که خوشایند به نظر نمی آید. نکته جالب اینکه میهمان به سئوالات حریم خصوصی زندگی پاسخ میدهد و مورد تشویق حضار نیز قرار می گیرند.به خوبی یاد دارم مصاحبه ی اقای ولاسکو مربی اسبق آرژانتینی تیم ملی والیبان کشورمان که وقتی خبرنگار از او در ارتباط با زندگی خصوصی اش سوال کرد، او که همشرش را نیز در کنار خود داشت به صراحت جواب داد که تمام اتفاقات درون زندگی من و همسرم چه شیرین باشد و چه تلخ بین من و او اتفاق افتاده و قابل بیان نیست و نیازی نیست که دیگران از آن مطلع باشند.
- پنجم اینکه در برنامه دورهمی انتقاداتی از سوی مجری برنامه در زمینه های مختلف مطرح میشود که به نوعی میخواهد این موضوع را در ذهن بینندگان متبادر سازد که ساختار سیما نسبت به قبل تغییر یافته و میشود از سیما نیز انتقاداتی را برعلیه مسئولین در قالب طنز مطرح کرد که امیدواریم نوعی سیاست رسانه ای نباشد.
امید میرود مسئولین سیما و تهیه کنندگان برنامه های سه گانه مورد بحث با توجه به چالش های اساسی جامعه از جمله موضوع معیشت، بیکاری وکارآفرینی با دعوت از متولیان امر در این خصوص و کارآفرینان موفق و کارآفرینانی که در کار خود شکست خورده اند گام اساسی در ترویج مقوله کارآفرینی نیز بردارند.
دل نوشته ی شماره 2 در خصوص یاد مرگ
دردل نوشته ی قبلیم درخصوص مرگ، نوشته بودم که ما انسانها یک روز خبرگیر مرگ دیگران هستیم و روزی مرگ ما خبرساز خواهد شد ودیگران درنقش خبرگیر مرگ ما،نقش آفرینی خواهند کرد.متاسفانه در روزهای اخیر حوادثی درکشور اتفاق افتاد که باعث شد تعدادی از هموطنان، دنیای خود را عوض کنند و روحشان از این دنیا به دنیای دیگرکوچ کند.سقوط هواپیمای آسمان با 66نفر وشهدای نیروی انتظامی از نمونه های هستند که ما دوباره خبرگیر مرگ دیگران شدیم.همه روزه تعدادی از افراد سراسر دنیا به طرقی از جمله سیل،آتش سوزی،جنگ،زلزله،تصادف،سرطان و سقوط هواپیما از بین ما میروند.بنظر می آید سقوط از ارتفاع بدترین شکل مرگ باشد چرا که در این شیوه از مرگ تا زمان خروج روح از بدن،افراد به عینه میدانند که در حال مرگ هستند و دیگر امیدی به زنده ماندن نیست.همه ی خوانندگان این یادداشت اگر یک لحظه خودشون را مسافر هواپیمای ساقط شده پرواز تهران –یاسوج شرکت آسمان قرار دهند خواهند دید حتی تصور مردن به این شکل چقدر دردناک و سخت است. با همه ی اتفاقات این چنینی دورو بر خودمان بعد از چند روز که خبرگیر مرگ دیگران بودیم،دوباره روز از نو، سر کارهای خود برمی گردیم بدون اینکه حوادث تلخ یعنی مرگ دیگران کوچکترین تاثیری روی رفتار وکردار ما گذاشته باشد. دوباره دروغ،دوباره غیبت،دوباره نامهربانی،دوباره برچسب زدن به دیگران،دوباره خیانت،دوباره حق دیگران را خوردن،دوباره به پدر ومادر پشت کردن وهزاران دوباره دیگر که انگار همیشه دراین دنیا ماندگار هستیم.بیائید از مرگ دیگران به یاد زمان مرگ خود بیافتیم ورفتارها و افکار مسموم و زشت را از خود دور کنیم وهمدیگر را دوست داشته باشیم، طوری که شاید فردا در بین آنها نباشیم.
ملانصرالدین و سفربه فرنگ
ملانصرالدین طبق عادت همه ساله جهت آشنایی با فرهنگ وآداب ملل مختلف به منظور تکمیل سفرنامه خود به یکی ازکشورهای اروپای سفر میکند.امسال ملا تصمیم گرفت به کشور سوئد برود تا ازکتابخانه ها،موزه ها ودانشگاههای معروف آن کشور بازدید و یافته های خود را درسفرنامه خود نگارش کند.ملانصرالدین بعد از رسیدن به پایتخت سوئد یعنی استکهلم تصمیم گرفت از موزه واسا دیدن کند.موزه ای که به شکل یک کشتی واقعی که از دل آب بیرون آمده است.نصرالدین در بازدید ازموزه واسا بطور ناگهانی زنی را دید که قیافه اش برای ملا خیلی آشنا آمد.بعد از کمی فشار به مغزش فهمید آن خانم ماریا بورلیوس وزیر بازرگانی معروف کشور سوئد در سال 2006است.ملا ازاین موضوع تعجب کرد که آن خانم مشغول جارو و تمیز کردن سالن موزه بود.نصرالدین تصمیم گرفت هرطوری شده ازاین ماجرا سردر بیاورد به همین خاطر خود را به خانم خدماتچی(بورلیوس)رساند و از راهنمای موزه که به چند زبان زنده دنیا ازجمله زبان ملا آشنا بود برای صحبت با خانم خدمتکار کمک خواست.ملا به خانم بورلیوس گفت:شما که وزیر بازرگانی این کشور بودید چطور درحال حاضر این کار خدماتی را انجام میدهید.این شغل با شان وجایگاه سیاسی شما سازگار نیست.خانم بورلیوس جواب داد:این کار شغل من نیست.کاری که من درحال حاضرآن را انجام میدهم به خاطر خلافی است که انجام داده ام.ملا گفت:لطفا بیشتر توضیح دهید.خانم بورلیوس اضافه کرد درسوئد همه افرادی که در پست های دولتی بکارگمارده می شوند باید از هرگونه خطایی،چه درگذشته وچه در زمانی که مشغول خدمت هستند پاک باشند و این قانون را همه ی افراد جامعه میدانند وآن را رعایت می کنند.من قبل از وزیر شدن دختری را برای انجام کارهای خانه ام استخدام کرده بودم بدون اینکه موضوع را به اداره مالیات وبیمه اطلاع دهم.بعد از شروع به کار در دولت آن دختر(مستخدم)با مراجعه به روزنامه ها این موضوع را فاش کرد و با توجه به آزادی روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان در تحقیق وگزارش تخلفات،موضوع تخلف من به سرعت رسانه ای وعمومی شد. نهایتا من ضمن عذرخواهی رسمی ازمردم در تلویزیون از پست وزارتی نیز برکنار و به 10سال کار خدماتی در موزه واسا که یکی از پربازدیدترین موزه جهان هست،محکوم شدم.ملا گفت:فقط همین بابا تو روستای آق شهر ما مشهدی یداله،قاسم علی وکربلایی سوغات خودشون قیمت ها را افزایش میدهند،پول کارگران را نمی هند و مالیات را نیز پرداخت نمی کنند و کارهای غیرقانونی دیگر که کسی با آنها کاری ندارد.خانم بورلیوس گفت:ملا کشور جالبی داری.نصرالدین گفت:خانم حالا کجاشو دیدید.پیشنهاد می کنم بعد از پایان محکومیت تان بیاد آق شهرما،شاید موندگار شدید.
ملا نصرالدین و ماجرای هزینه آبونمان
روزی ملا نصرالدین تصمیم گرفت به همراه زن والاغ باوفایش شام را بیرون از خانه بخورد.به همین منظور به کبابی مشهدی یداله رفت.ملا برای خود وزنش چند سیخ کباب و برای الاغ علوفه تازه شفارش داد.بعد از خوردن غذا ملا نصرالدین ازمشهدی یداله حساب خود را خواست.مشهدی یداله صورتحساب را به ملا داد.نصرالدین نگاهی به حساب انداخت و با تعجب دید در ریز صورتحساب مبلغی با عنوان آبونمان نوشته شده است.ملا نگاهی به آقا یداله انداخت وگفت:مشهدی هزینه آبونمان دیگه چه صیغه ایه قبلا چنین چیزی نبود.مشهدی یداله گفت:ملا وقتی همه دارن هزینه آبونمان وارزش افزوده با هر عنوانی می گیرند،منم تصمیم گرفتم منبعد از مشتریان هزینه آبونمان بگیرم.ملا برای اینکه جلوی زن و الاغش ضایع نشه، صورتحساب را پرداخت و فورا مغازه آقا یداله را ترک کرد.فردای آن روز ملا نصرالدین جهت شکایت از این موضوع پیش کدخدا رفت.کدخدا بعد ازشنیدن سخنان ملا،بخشنامه ای صادر کرد که منبعد هیچ مغازه داری حق نداره هزینه آبونمان بگیره.ملانصرالدین برای اینکه حال مشهدی یداله را بگیره دوباره به همراه زن والاغ خود جهت خوردن شام به مغازه او رفت.بعد ازخوردن غذا ملا ازآقا یداله صورتحساب خواست درکمال ناباوری دید که به جای کلمه آبونمان، کلمه هزینه خدمات مستمر نوشته شده است.ملا گفت:مشهدی مگه کدخدا بخشنامه نکرده پس این هزینه به جای آبونمان دیگه چیه.آقا یداله گفت:کدخدا گفته آبونمان نگیرم،نگفته هزینه خدمات مستمر نگیریم. ملا اگه بری پیش کدخدا و دوباره شکایت کنی و او مجددا بخشنامه کنه،بجای هزینه خدمات مستمر به طرق و اسم دیگه اینگونه هزینه های مشابه را به هرشکل ممکن اخذ خواهیم کرد. پس ملا خودت رو به زحمت ننداز. ملا نصرالدین گفت:مشهدی یداله حق با شماست ولی با توجه به اینکه شما می خواهید این هزینه را به هر طریقی بگیرید پیشنهاد می کنم عنوان این هزینه را پول سرگردنه بزارید تا به اجبار پرداخت کنیم چرا که چاره ای نیست.