به مناسبت روز معلم
همه ی دوستان و خوانندگان عزیز به احتمال قوی بارها این مطلب و یا نکته را در فضای مجازی و یا در سایر رسانه های دیده و خوانده اند که اگر بخواهند تمدنی را ساقط نمایند یا از تاثیرگذاری آن به کاهند، می بایست در سه رکن اساسی آن تمدن یا جامعه تغییر یا نفوذ منفی صورت گیرد. خانواده نخستین رکن محسوب میشود . دومین رکن نظام آموزشی، و سومین رکن فرهنگ و تاریخ ( الگو ها و اسطوره های) آن جامعه می باشد.در یک نگاه کلی به سه رکن عنوان شده میتوان گفت که در هر سه رکن در کشور خودمان با چالش و مشکلات جدی و اساسی روبرو هستیم که توجه جامعه شناختی و روان شناختی به ریشه مشکلات آنها از ضروریات اساسی محسوب شده و اهتمام جدی و واقع گرایانه مسئولین را می طلبد. با توجه به این که در روز و هفته گرامیداشت معلم قرار گرفته ایم، به اختصار مطالبی در خصوص چالش های اساسی و مهم رکن دوم یعنی نظام آموزشی به خصوص تا قبل از مقطع آموزش عالی، ارائه میگردد. اما قبل از ورود به بحث اصلی، روز معلم را خدمت تمامی معلمان زحمت کش و دلسوز در نظام آموزش رسمی تبریک عرض می کنیم. لیکن نباید از خاطر دور داشت که علاوه بر معلمان شریف در عرصه آموزش رسمی، معلمانی داریم که خارج از آموزش رسمی کشور و در قالب آموزش غیر رسمی که در راس آن خانواده (پدر ومادر) قرارگرفته اند و در تربیت آینده سازان جامعه نقش آفرینی میکنند . این روز را به این عزیزان نیز تبریک می گوئیم.در شرایط کنونی، نظام آموزش کشور(تا قبل از ورود به آموزش عالی)با مشکلات عدیده ای دست وپنجه نرم می کند که در ادامه به اختصار به اهم آنها اشاره میگردد:
1-عدم هماهنگی کامل بین مدرسه و خانواده در پیشبرد اهداف آموزشی و تربیتی به عبارت دیگر عدم استفاده از ظرفیت انجمن اولیاء و مربیان در مدارس کشور. برای اینکه بخواهیم در امر آموزش و پرورش دانش آموزان، تضادی فیمابین مدرسه و خانواده بوجود نیاید و این دو رکن یعنی مدرسه و خانواده همسو با هم در تربیت آینده سازان جامعه حرکت کنند، ضروریست که ارتباط دو سویه بین خانواده و متولیان مدارس در قالب انجمن اولیاء و مربیان از این که هست قوی تر، محکم تر و با برنامه تر باشد. در صورت تحقق این مهم هم میتوان بر رفتارهای دانش آموزان با همسالان خود نظارت کافی داشته باشیم و آنها را از رفتارهای پرخطر و ناهنجار دور نگه داریم وهم قادر خواهیم بود به کمک مربیان و والدین تصمیمات بهتری در ارتباط با آینده شغلی آنها(دانش آموزان) که امروزه دغدغه اصلی والدین می باشد، اتخاذ کنیم.
2-وجود انواع و اقسام مدارس با القاب مختلف از جمله مدارس غیرانتفاعی،هیات امنایی، مدارس دولتی و استعداد های درخشان و غیره که باعث سردگمی در بین خانواده ها و از همه بدتر شرایط چشم همچشمی و فخرفروشی در بین خانواده ها را بوجود آورده است. بواقع وجود مدارس با عناوین مختلف و شرایط متفاوت، خود نشانه ی بارز وجود فاصله طبقاتی در جامعه است.علیرغم این موارد ذکر شده عدم نظارت کافی بر نحوه و شرایط آموزشی در این گونه مدارس از سوی متولیان امر خود چالش بزرگی است که اثرات آن در آینده نه چندان دور در قالب مشکلات و عوارض مختلف اجتماعی و فرهنگی خودنمایی خواهد کرد. چطور میشود در یک خانه مسکونی که با نصب تابلو در سردرب آن به واحد آموزشی تبدیل میگردد، با بکارگیری معلمان بازنشسته ویا معلمان جوان و بی تجربه که با حداقل حقوق در آنجا مشغول بکار می باشند به آموزش و پرورش همه جانبه دانش آموزان در ابعاد جسمی،روحی،فکری و ذهنی، امیدوار بود. قضاوت در این خصوص را برعهده خود خوانندگان محترم وا می گذاریم..
3- اولویت داشتن تربیت آموزشی به تربیت پرورشی، دیگر چالشی است که نظام آموزشی درحال حاضر با آن مواجه می باشد.به عبارت دیگر در مدارس کنونی بیشتر به دنبال تربیت دانش آموزانی هستیم که بتوانند به نحو شایسته مسائل ریاضی و فکری را یاد بگیرند تا نهایتا از سد بزرگ کنکور عبور کنند. مدارس در شرایط فعلی از پرداختن به مسائلی که دانش آموزان چطور زندگی خوبی برای خود داشته باشند. چطور آینده شغلی خود را با توجه به بازار کار رقم بزنند و اینکه چگونه زندگی با نشاط و شادابی داشته باشند و چگونه با دیگران ارتباط مثبت و سازنده برقرار کنند، غافل مانده است. این چالشی است که اثرات مخرب آن را در حال حاضر در رفتار برخی از افراد جامعه در قالب ناهنجاری های اجتماعی، شاهد هستیم که با وضعیت کنونی قطعا در آینده گسترش یافته و پیچیده تر خواهد شد.
4- مسائل اقتصادی و معیشتی معلمان، که باید بیش از پیش مورد توجه جدی قرار بگیرد. هر چند که در سال های اخیر در این خصوص گام های در قالب طرح رتبه بندی معلمان و افزایش پنجاه درصدی حقوق، برداشته شده است. ولی بنظر میرسد مسئولین امر به این رویکرد که هرگونه افزایش در بودجه و اعتبارات آموزشی هزینه کرد نبوده، بلکه نوعی سرمایه گذاری است که درآینده نتایج آن نمایان خواهد شد( بویژه برای معلمان مقطع پایه ابتدایی که خمیر مایه دانش آموزان در آن شکل میگیرد)، عنایت ندارند و یا کم توجه می باشند، چرا که نسبت به تخصیص اعتبار اقدام نمی نمایند
درپایان علیرغم همه ی مشکلات و چالش های پیش روی نظام آموزشی که به برخی ازآنها اشاره شد. هستند معلمان با غیرت و فداکاری که بدون توجه به مسائل مادی و مشکلات موجود در این عرصه،فداکارانه، با عشق و دلسوزی هم برای آموزش و هم برای تربیت فکری و روحی و اجتماعی دانش آموزان خود حتی در دورافتاده ترین نقاط کشور و با حداقل امکانات آموزشی، تلاش می کنند و تا رفع مشکلات مادی و معنوی آنها(دانش آموزان خود) با آنها همراه هستند. به خاطر وجود چنین افرادی درکادر آموزشی است که می گویند که معلمی شغل نیست، بلکه عشق است. روز معلم برای همه ی معلمان دلسوز و عاشق دانش آموزان این مرز و بوم، مبارک باد.
کارگران پرچم داران اقتصاد کشور
همه ساله از پنجم تا یازدهم اردیبهشت ماه در کشور، هفته کار وکارگر، و روز یازدهم اردیبهشت ماه، روز جهانی کارگر،نامگذاری شده است. این نامگذاری جهانی خود دلیل و نشانه ی نقش و اهمیت کارگران در به حرکت درآوردن چرخ تولید بنگاههای اقتصادی در تمامی کشورهای جهان از جمله کشور خودمان می باشد. روز جهانی کارگر در سال های گذشته به منظور تبیین نقش و اهمیت کارگران در همه ی عرصه های فعالیت های اقتصادی و همچنین تجلیل از این قشر زحمت کش برنامه های متنوعی برنامه ریزی و اجرا می شد. شوربختانه امسال هفته کار و کارگر، نیز روز جهانی کارگر تحت الشعاع شیوع ویروس کرونا قرار گرفت و بالاجبار ماهیت وجنس برنامه های اجرایی در هفته و روز جهانی کارگر در کشور تغییر یافت و عمدتا برنامه ها به شکل مجازی و یا از طریق بازدیدهای میدانی آنهم با رعایت موازین و پروتکل های بهداشتی، در حال اجرا می باشد.بدیهی است محدودیت های ناشی از شرایط غافلگیر کننده به هیچ عنوان نمی تواند نقش کارگران عزیز در عرصه اقتصاد را کم رنگ نماید.بواقع از اول اسفند سال1398 تا کنون به علت شیوع ویروس کرونا برخی از واحدها و بنگاههای خصوصی اعم از بزرگ وکوچک بویژه در حوزه گردشگری و خدمات عمومی تحت تاثیر این بیماری قرارگرفته اند و بالتبع بخش عمده ای از کارگران شاغل در آنها به اجبار و ناخواسته از سوی کارفرمایان در معرض تعدیل و یا اخراج از کار شدند. نباید فراموش کرد که کارگران کشورمان همواره در تمامی تحولات سیاسی،اقتصادی و اجتماعی جامعه چه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و چه بعد از آن به خصوص در زمان هشت سال دفاع مقدس با فعالیت چند برابری در سنگر تولید و با تحمل تمامی مشکلات زندگی، در بدترین و بحرانی ترین شرایط اقتصادی کشور، تمام قد از تولید مملکت خود دفاع کردند و اجازه ندادند چرخ های اقتصاد لحظه ای متوقف شده و تولید و اقتصاد کشور با چالش جدی روبرو گردد.در حال حاضر که برخی از کارگران به دلیل گسترش بیماری کرونا بویژه در ده رسته شغلی اعلامی از سوی ستاد ملی مبارزه با کرونا از کار خود تعدیل شده و یا منتظر بازگشت به کار خود بعد از ریشه کنی ویروس کرونا هستند و در هوای مه آلود کنونی با شرایط سخت اقتصادی و معیشتی دسته و پنجه نرم می کنند، اکنون نوبت دولت مردان هست که در این وضعیت بوجود آمده با اتخاذ تدابیر فوری و کارشناسی شده کمک حال و یاری گر این قشر زحمت کش باشند تا این عزیزان بتوانند این دوران سخت را با تاب آوری، و با تحمل حداقل ترین خسارت های مالی و احیانا عوارض اجتماعی و خانوادگی ناشی از آن، سپری کنند که توقع بجا و بحقی می باشد که می بایستی بی تعلل و تامل عملیاتی گردد. از طرفی شعار سال جاری " جهش تولید" است که از سوی مقام معظم رهبری نامگذاری شده که قطعا نقش کارگران و نیروی کار در تحقق شعار سال تعیین کننده و پررنگ می باشد. چرا که هیچ جهش تولیدی حادث نخواهد شد مگر با حضور با نشاط،پرانرژی و با انگیزه کارگران در عرصه تولید. پر بیراه نخواهد بود که به خاطر نقش تاثیر گذار کارگران در تولید و اقتصاد به این عزیزان لقب موتور محرکه اقتصاد در کشور داده شود. لذا می طلبد مسئولین ذیربط همانطور که مقام معظم رهبری بارها در فرمایشات خود به آن تاکید کرده اند با اعمال برنامه های حمایتی با قید فوریت به مسائل این قشر بزرگ جامعه به خصوص در این روزهای کرونایی با درک این امر که هرگونه تاخیر در تصمیم گیری، موجب بروز تاخیر در هماهنگی و همچنین تعلل در اجرای برنامه های مصوب حمایتی برای کارگران، ضربه مهلکی خواهد بود بر پیکر تولید، رسیدگی نمایند. در پایان انتظار میرود دولت با استفاده از تمام ظرفیت قانونی و جلب مشارکت بخش خصوصی در اجرای تصمیمات تصویب شده در حوزه کارگری علی الخصوص در این ایام سخت و طاقت فرسا که بخش قابل توجهی از کارگران به دلیل شیوع بیماری کرونا خانه نشین شده اند با جدیت و هماهنگی بیشتر اقدام نماید تا شاهد فروکاهی بخشی از مشکلات کارگران باشیم که نتیجه این حرکت قطعا مایه دلگرمی خاطر و احساس تعلق بیش از پیش این عزیزان به نظام خواهد بود. روز کارگر که به فرموده ی حضرت امام خمینی(س)، حیات یک ملت مرهون کار و کارگر می باشد، مبارک باد.
نورتاباندن"کرونا"براندرون بخشی ازآحاد اجتماع و ناشایستی بخشی ازبرنامه ریزان و مدیران!
"ویروس کرونا" را میتوان سکه ای دو رویه فرض نمود که یک روی آن حیات انسانها را درمعرض مرگ و نابودی قرار داده و جوامع بشری را با آثار و عوارضی چه بسا جبران ناپذیر مواجه ساخته و روی دیگر آن، پرده از روی چهره واقعی و یا توان و لیاقت کاذب برخی از اقشار اجتماعی و سطوح مدیریتی برداشت. در اوج تهدید این بیماری واگیردار و مهلک، و در حالیکه فشار های اقتصادی و معیشتی و فشارهای روحی ناشی از آن، امان مردم و بویژه اقشار آسیب پذیر جامعه را بریده است،شوربختانه همه روزه شاهد بروز نیات، رفتارها، وتصمیماتی هستیم که "ویروس کرونا" هم از مشاهده آنها از خجالت آب می شود و بواقع با اقشار آسیب پذیر مدارا می کند. خیلی نابجا نخواهد بود اگر در مقایسه با افراد فرصت طلب،طماع و بیرحم،نیز برنامه ریزان و مجریان ناشایست، که با کردار خویش روی این ویروس شوم را سفید نموده اند، کلاه از سر برداریم وتمام قد در برابر "ویروس کرونا" ادای احترام نمائیم .چرا که دراین روزهای ناخوش احوالی جامعه، میوه ها بخصوص میوه های که به نوعی سیستم ایمنی بدن را تقویت می کنند به چندین برابر قیمت قبلی خود به مردم فروخته شد و در حال حاضر نیز به فروش می رسند. دکتر داروخانه ای که ماسک 500 تومانی را 20 هزار تومان فروخت.سوداگرانی که آب را بجای محلول ضدعفونی کننده در اوج شیوع ویروس کرونا به مردم فروختند و محلول واقعی را انبار کردند تا گران بفروشند.آخرین نمونه این رفتار غیرانسانی و غیر اخلاقی با توجیهات غیر قابل قبول که این روزها افکار عمومی جامعه را به خود مشغول و وادار به واکنش های مختلف کرده است ، معدوم سازی جوجه های یک روزه با اشکال و شیوه های مختلف می باشد که مرتکبین این رفتار روی داعش را سفید کردند.نکته جالب در این قضیه وحشیانه، مشارکت و اعتراف برخی از تولید کنندگان که جزء بزرگترین تولید کننده در این زمینه هستند و حتی دست به کارهای خیر در حوزه های مختلف جامعه را نیز با خود به یدک می کشند و سالها نیز به عنوان کارآفرین برتر در سطح ملی و استانی از سوی مسئولین انتخاب شده اند، در صف اول این اقدام وحشیانه قرار گرفته اند و با افتخار از این موضوع حمایت و آن را کاری عادی و عرف در عرصه اقتصاد مطرح می کنند. اگر این کار(معدوم سازی جوجه های یک روزه) حتی اگر معلول غافلگیری یا برنامه ریزی نادرست، و یا ناشی از ضعف مدیریتی و هزارتوی بوروکراسی بوده باشد، میتوانست طور دیگری از سوی تولیدکنندگان و دولت با اتخاذ تدابیری مدیریت گردد تا شاهد چنین اقدام غیرانسانی و وحشیانه که یادآور زنده بگور کردن دختران در دوران اعراب جاهلیت می باشد، نبودیم . در این جریان هم تولید کنندگان طیور و هم دولت مردان به عنوان تنظیم کننده بازار مصرف مقصر هستند و انتظار میرود با مسببان آن بطور قاطع نه شعاری و بدون ملاحضات سیاسی برخورد قضایی صورت گیرد. "ویروس کرونا" هشداری است که هویت و ماهیت مردمانی را به ما شناساند که برای پول، شرف و وجدان خویش را به حراج گذاشتند. طوری که به جوجه های یک روزه نیز به جهت کسب منفعت بیشتر در آینده، رحم نکردند و روی آنها خاک ریختند. جوجه های که میتوانست بعد از طی مراحل تولید و رسیدن به مرحله مصرف با اعمال شیوه های توافقی با دولت، کمک حال قشر آسیب پذیر جامعه در این روز های سخت کرونای بخصوص در قالب طرح رزمایش مومنانه که این روز ها مورد تاکید مقام معظم رهبری نیز هست،باشد که متاسفانه به دلیل طمع برخی از تولید کننده طیور و ضعف مدیریتی مدیران نالایق محقق نشد. به امید روزهای بدون افراد طماع در اجتماع و نالایق در سطوح مدیریتی.
ایجاد تعادل بین سلامت و اقتصاد
با آغاز شیوع ویروس کرونا اکثر متخصصین چه در درون دولت و چه در خارج از دولت بر این باور بودند که نهایتا ظرف یک یا دو ماه، بیماری کرونا با اتخاذ تدابیری همچون فاصله گذاری اجتماعی، ایجاد محدودیت ها در رفت وآمد،تعطیل کردن واحد های تولیدی،اصناف و سایر مراکز پرخطر مهار و کنترل خواهد شد.لذا بمنظور کمک به تحقق آن، از سوی دولت تلاش میشود با پرداخت بسته های معیشتی،بیمه بیکاری و تسهیلات ارزان قیمت به خصوص به قشر آسیب پذیر، میزان خسارت های از آن به آحاد مردم و موسسات اقتصاد به حداقل ممکن برسد. لیکن با گذشت بیش از دو ماه با توجه به افزایش آمارهای مبتلایان و جان باخته گان در کشورمان و گسترش این بیماری در سراسر جهان (اپیدمیک) حاصل مطالعات و یافته های بدست آمده ظرف این مدت، این فرضیه را که میتوان کرونا را به این زودی ها مهار کرد را باطل نمود.به عبارت دیگر کنترل ویروس کرونا به این زودی ها امکان پذیر نبوده و این بیماری تا پیدا شدن واکسن و داروی آن کماکان با جوامع انسانی هست و خواهد بود. در چنین شرایطی دیگر امکان استمرار و تداوم فاصله گذاری اجتماعی و در خانه ماندن مردم با همان شکل و سیاق دو ماه گذشته به دلیل تبعات اقتصادی آن از جمله تشدید بیکاری و رکود اقتصادی در کشور،محال بنظر میرسد.هر چند که متخصصین امر در حوزه پزشکی و اپیدو میولوژی ها بر استمرار طرح فاصله گذاری اجتماعی و در خانه ماندن به جهت قطع زنجیره ویروس کرونا تاکید می کنند که در جای خود سخن و نظر درستی بنظر می آید ولی واقعیت این است که با توجه به شرایط کنونی اقتصاد کشورمان به جهت منایع مالی، تحریم های بین المللی، سوء مدیریت ها در سطح کلان و سایر شاخص های اقتصادی دیگر، در صورت ادامه یافتن طرح فاصله گذاری اجتماعی، بیکاری و رکود تشدید، غیرقابل کنترل و جبران ناپذیر شده و به بحران اجتماعی منجر خواهد شد. بحرانی که فقر و آسیب های اجتماعی از جمله سرقت های مسلحانه، قاچاق و روسپی کری را به دنبال خود خواهد داشت. به سخن دیگر بحران اقتصادی به بحران اجتماعی تبدیل خواهد شد که هیچ دولت و کشوری نمی خواهد چنین شرایطی را تجربه کند که جبران خسارت های آن سالها بر دوش اقتصاد و فرهنگ اش سنگینی خواهد کرد. به خاطر همین شرایط عنوان شده است که این روزها شاهد بازگشایی تدریجی واحد های تولیدی و اصناف و کاهش فاصله گذاری اجتماعی با رعایت پروتکل های بهداشتی در کشورمان هستیم. با توجه به آخرین تحولات و اوضاع بوجود آمده در ارتباط با ویروس کرونا در کشور ما و سایر کشورهای جهان و تا کشف واکسن و داروی آن، چاره ای جزء همزیستی اجباری توأم با احتیاط با ویروس مزبور نداریم.همزیستی که در آن هم موازین و پروتکل های بهداشتی می بایستی بطور جد از سوی افراد جامعه رعایت گردد تا خسارت و تلفات انسانی آن به حداقل ممکن برسد و مراکز درمانی و بیمارستانها بتوانند تاب آوری کنونی خود را حفظ کنند و از سویی چرخه اقتصاد نیز باید بچرخد تا در این بخش نیز شاهد بیکاری و رکود اقتصادی کمتری باشیم. چرا که این دو شاخص(بیکاری و رکود اقتصادی)همچون سمی می باشند که اگر در شرایط کرونایی کنونی به خوبی مدیریت نگردد میتواند باعث فروپاشی شیرازه کل کشور گردد.بنابر این در همزیستی اجباری با ویروس کرونا و پیروزی برآن هم افراد جامعه و هم دولت ها می بایست الزاماتی را رعایت کنند که به تفکیک به اهم آنها اشاره میگردد:
الف)افراد جامعه:
-)رعایت پروتکل های بهداشتی اعلامی از سوی سازمان بهداشت جهانی.
-)جدی گرفتن موضوع خطرناک بودن ویروس کرونا.
-)استفاده از ماسک و دستکش به طور مرتب.
-) در خانه ماندن افراد مسن ، دارای بیماری مزمن زمینه ای و کودکان.
-)جدی گرفتن فاصله گذاری اجتماعی و رعایت دقیق این مقوله.
-)شستن مرتب دستها به مدت بیست ثانیه و استفاده از محلول های ضد عفونی کننده.
ب) دولت ها:
-)اتخاذ تمهیداتی برای افزایش تولید ماسک و دستکش و توزیع آن بین افراد جامعه.
-) دنبال کردن سیاست افزایش اخذ تست از افراد جامعه.
-)افزایش ظرفیت تست آنتی بادی از افراد سالم و بهبود یافتگان از بیماری کرونا.
-)استمرار توزیع بسته های حمایتی بین افراد نیازمند به صورت هدفمند، عادلانه و حساب شده طوری که باعث ایجاد نارضایتی نگردد.
-)دنبال کردن برنامه های دورکاری برای شاغلین در ادارات وبخش های خصوصی
نکته آخر:
تداوم فاصله گذاری اجتماعی به شدت به اقتصاد کشورها در حال ضربه زدن می باشد.فروپاشی اقتصادی به فروپاشی اجتماعی منجر خواهد شد که خسارت آن بیشتر از خسارت کووید 19 خواهد بود. لاجرم باید بین کار و زندگی بنوعی تعادل ایجاد کرد. چرا که به هر دو نیازمندیم. بدون تولید اقتصادی،بدون درآمد، بدون غذا،بدون امنیت چگونه قرار است زندگی کنیم؟ دست آخر اقتصاد ها باید بازگشایی گردد.
نگاه واقع بینانه مجموعه پایتخت 6 به آسیب های اجتماعی در جامعه
مجموعه سریال پایتخت 6 که در 19قسمت از سوی عوامل اجرایی آن برنامه ریزی شده بود، 15 قسمت آن در تعطیلات عید نوروز سال جدید پخش گردید و با توجه به شیوع بیماری کرونا، فیلمبرداری و پخش چهار قسمت دیگر آن نیمه تمام باقی ماند. بعد از پخش قسمت پانزدهم مجموعه سریال پایتخت 6 بود که حواشی و انتقادات زیادی چه در فضای مجازی و چه در سایر ابزارهای رسانه ای به این سریال پرطرفدار وارد گردید. مهمترین دلیلی که باعث ایجاد چنین حاشیه های برای این مجموعه ظنز گردید،تغییر نویسنده سریال و جایگزینی آقای آرش عظیمی به جای مرحوم آقای خشایار الوند بود. به واقع نوع نگاه افراد در کسوت نویسندگی کارهای هنری در قالب سریال و فیلم های بلند سینمایی به مسائل اطراف و پیرامون خود در جامعه در تمام حوزه ها، متفاوت از همدیگر می باشد(این نکته در دو انسان دو قلوی همسان نیز،امری ثابت شده است). وقتی به مجموعه های 1تا 5 مجموعه پایتخت که نویسندگی آنها را مرحوم خشایار الوند بر عهده داشتند، نگاه می کنیم می بینیم که هیچگونه مسائل حاشیه ای که به فضای مجازی و تلویزیون کشیده شده باشد در آن زمان اتفاق نیافتاد. البته این موضوع را نباید به ضعف نگارش فیلمنامه قبلی منتسب نمود. چرا که مرحوم خشایار الوند خود بهترین و موفق ترین نویسنده در عرصه هنری کشور بودند و در زمان حیات خود مسئولیت نگارش سریال ها و فیلم های بلند سینمایی برجسته ای را که جایزه های معروف هنری را به نیز خود اختصاص داد، عهده دار بودند. همانطور که عنوان شود این تفاوت به نوع نگاه نویسنده فیلمنامه ها به مسائل پیرامون خود و جامعه برمی گردد. ده سال است که هشتاد میلیون جمعیت ایران با این مجموعه مفرح و ارزشمند حتی با تماشای تکراری و چند باره آن زندگی کرده و می کنند. هرچند که برخی انتقادات به مجموعه پایتخت 6 بجا می باشد ولی این موضوع نباید دلیلی باشد که نکات مثبت آن را با عینک بدبینی به نکات منفی تبدیل کنیم. در ادامه به برخی از واقعیت هایی که درحال حاضر جزء آسیب های اجتماعی و اقتصادی جامعه ما می باشد و متاسفانه در سایه بی توجهی برخی از خانواده ها و مسئولین در حال گسترش می باشد و سریال پایتخت 6 ماهرانه و طنز گونه به آنها پرداخته است اشاره میگردد:
-)ظاهر بینی،چشم هم چشمی، و حسادت افراد جامعه نسبت به همدیگر.
-) پنهان کاری،تظاهر، و دروغ گفتن اعضای خانواده و افراد جامعه به یکدیگر.
-)رواج تمسخر و مسخره کردن در جامعه به منظور خنداندن دیگران.
-)افزایش جراحی غیر ضرور زیبائی توسط خانمها که این روزها بدون توجه به آثار و عوارض ناشی از آن بمنظور فخر فروشی بین برخی از زنان تبدیل شده است.
-) افزایش غافلگیر کننده و آنی قیمت ها و فقدان احساس امنیت اقتصادی و روانی، در نتیجه عدم ثبات اقتصادی.
-)روی آوردن به قاچاق مواد افیونی به دلیل نبود شغل در جامعه ویا عدم تکافوی درآمد ناشی از مشاغل شرافتمندانه.
-)عدم احترام به حریم خصوصی افراد در فضای مجازی و انتشار عکس های دیگران در گروه های مجازی.
-)وجود مافیا در حوزه ورزش به خصوص در بستن قراردادهای ورزشکاران و مربیان خارجی و وجود دلالان ورزشی و عدم نظارت لازم و کافی بر چنین مقوله هائی(قراردادها).
-)پنهان کاری فرزندان در استفاده از اپلیکیشن های موجود در فضای مجازی.
-)شفاف نبودن تبلیغات نمایندگان مجلس شورای اسلامی از حیث هزینه کرد.
مضافا پایتخت6 انتقال دهنده پیام ها و واقعیت های مثبتی در جامعه نیز بود که از جمله آن به اهداء اعضای فردی که دچار مرگ مغزی شده به افراد نیازمند دیگر برای بازگشت دوباره آنها به زندگی ،نگاه متفاوت به رفتار و تربیت کودکان متناسب با تغییرات بوجود آمده در سبک زندگی در جامعه و همچنین امکان زندگی خانواده ها در کنار هم مثل سالهای گذشته، میتوان اشاره کرد. در پایان می بایستی همواره این نکته مهم را بیاد داشته باشیم که نگاه آسیب شناسانه و درمانگرانه به آسیب های اجتماعی از وظایف ذاتی رسانه ملی می باشد.
ملانصرالدین و ماجرای شیوع بیماری کوری
در دوران تصدی شهرداری آق شهر توسط ملانصرالدین از شانس بد او بیماری ناشناخته ای آق شهر را فرا گرفت.طوری که هر شهروندی که به این مریضی دچار می شد در صورت ارتباط با فرد دیگری بیماری به او نیز سرایت میکرد.در عرض چند روز تعداد زیادی از اهالی شهر دچار این بیماری مرموز شدند.کدخدای آق شهر بعد از هفته ها وقتی دید اوضاع شهر نه تنها به روال عادی خود برنگشته بلکه بدتر نیز شده است، فورا دستور داد جلسه شورای شهر درتالار بزرگ که نزدیک خانه خود او بود برگزار شود.کدخدا در آغاز جلسه به ملانصرالدین گفت: ملا در خصوص این بیماری ناشناخته و تعداد افرادی که دچار آن شده اند گزارشی بدهید. نصرالدین توضیح داد که این بیماری طوری است که اگر فرد مبتلا که بینایی یکی از چشم های خود را از دست داده با فرد دیگری دست بدهد، روبوسی و یا او رو بغل کند، دید یکی از چشمهای طرف مقابل ظرف دو روز از بین میرود.ملا نصرالدین گفت: جناب کدخدا و اعضای محترم جلسه نکته مهم در این بیماری این است که اگر فردی که چشم راستش بواسطه این بیماری کور شده با فرد دیگری ارتباط داشته باشد و مریضی به او منتقل شود، برعکس چشم چپ آن فرد کور میشود. تاکنون تعداد 100 نفر از یک میلیون جمعیت آق شهر دچار این بیماری شده اند. یعنی 50 نفر چشم راست شان و 50 نفر چشم چپ شان کور شده است و آمار بیماری در حال افزایش است ، خوشبختانه در این مورد عدالت رعایت شده است. کدخدا در ادامه جلسه گفت: جناب شهردار چه باید کرد؟ با این اوضاع و احوال که شما گفتید، ظرف یکماه آینده کل اهالی شهر یک چشم شان کور خواهد شد. ملا گفت: آقای رئیس دستور بدین که همه تو خونه ها بمانند و به هیچ عنوان از خونه های خود خارج نشوند. اگر این کار را انجام ندهیم همه ی جمعیت شهر حتی خود ما نیز یک چشم مان کور خواهد شد.کدخدا به ملا نصرالدین گفت: شما مسئول مدیریت این موضوع هستید و از فردا کل شهر را قرنطینه کنید. ملا به عوامل بلدیه دستور داد که همه ی دکان های شهر را ببندند و هر کس نافرمانی کرد به زور متوسل گردند. به رئیس شهربانی نیز گفت: از فردا اجازه ندهید احدی از اهالی شهر از خانه های خود خارج بشوند. نصرالدین که از توی خونه خود موضوع قرنطینه شهر را مدیریت میکرد. ناگهان صدایی از داخل خونه همسایه خود شنید که در آن زن قسمتعلی در حال دعوا با شوهرش بود. زن فریاد میزد، مرد چند روزی هست که تو خونه موندی و سر کار نمی ری تو خونه هیچی نداریم تا برای بچه ها غذا درست کنم. قسمتعلی گفت: زن من چیکار کنم مگر نمی بینی ژاندارما به دستور ملا نصرالدین تو کوچه هستند و اجازه نمی دهند کسی از خونه بیرون برود. زن قسمتعلی از دیوار به ملا گفت: ای بیرحم خودت همه چیز خریدی و تو خونه گذاشتی و به فکر ما بیچاره ها نیستی. چند ساعت بعد به یکدفعه سنگی که دور آن کاغذ نوشته ای پیچیده شده بود، شیشه خانه ملا نصرالدین را شکست و صدای آن کل خونه را فرا گرفت. توی نامه نوشته شده بود، ای شهردار اگر قرنطینه ادامه داشته باشد تو را خواهیم کشت. ملا که دید اوضاع در حال وخیم شدن هست، فورا موضوع را به کدخدا خبر داد. کدخدا مجددا دستور داد تا جلسه شورای شهر در خانه اش تشکیل گردد. در این جلسه شهردار گفت: اعضای محترم اگر شرایط قرنطینه به این شکل ادامه داشته باشد ظرف چند روز مردم قبل از اینکه بیماری یک چشم آنها را کور کند،همدیگر را خواهند کشت و آمار خشونت بالا خواهد رفت.کدخدا به شهردارگفت: پس چاره چیست؟ ملا توضیح داد که اگر شرایط قرنطینه را برداریم همه اهالی کور خواهند شد. برای اینکه مردم را تو خونه هاشون نگهداریم بایستی جیریه غذایی و همچنین پول به آنها بدهیم تا بتوانند دوران قرنطینه را تحمل نموده و اعتراض نکنند. همچنین چند پروتکل بهداشتی تهیه می کنیم تا بعد از برداشتن قرنطینه آنها را به مردم و کسبه تحویل می دهیم تا به کمک آنها بیماری شکست خواهد خورد . کدخدا گفت: ملا نصرالدین تو بعنوان شهردار آق شهر میدونی که شرایط مالی خزانه شهر خوب نیست و به قول معروف کفگیر به ته دیگ خورده است. لذا نمی توانیم به همه ی اهالی شهر جیره غذایی و پول نقد بدهیم. بنابر این از اول هفته آینده قرنطینه را بردارید و به تدریج پروتکل های بهداشتی را تهیه و تحویل مردم و صاحبان کسبه کنید. نصرالدین با خوشحالی گفت: کدخدا فکر خوبی کردین اگر مردم پروتکل های بهداشتی را رعایت کنند بیماری شکست خواهد خود در غیر این صورت جای شکرش باقی که فقط یک چشم خود را از دست خواهند داد و با چشم دیگر خود میتوانند همه چیز را ببینند. نهایتا از حکیم باشی شهر خواهش می کنیم تا تلاش کند، دارو یا آمپول این بیماری را کشف کند که در این صورت چشم های کور شده دوباره خواهند دید. کدخدا کفت: ملا اگر حکیم باشی داروی این بیماری را پیدا نکنه چطور؟ نصرالدین گفت: جناب رئیس نگران نباش مگر راوی نمی گوید که زندگی خالی نیست، مهربانی هست، ایمان هست. بیائید قدر داشته ها یمان را بدانیم. انشاءا..... همه چیز به روال عادی برمیگردد و اگر برنگشت با یک چشم هم میشه زندگی کرد، پس جای نگرانی نیست.
همزیستی اجباری
همزیستی در لغت نامه دهخدا به معنی با هم زیستن،زندگی دو تن یا دو گروه با یک دیگر در حالی که شاید مناسب همدیگر نیز نباشند. با کلمه همزیستی بیشتر دانش آموزان و دیپلم های علوم تجربی و دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته زیست شناسی، آشنایی کاملی دارند.همزیستی هم میتواند اختیاری باشد که در آن دو جاندار متفاوت اختیار آن را دارند که با هم رابطه همزیستی برقرار کنند. و هم میتواند اجباری باشد که درآن یک جاندار برای اینکه زنده بماند با جاندار دیگری که معمولا جانداری مشخص است، رابطه همزیستی(در واقع همزیستی تحمیلی) برقرار می کند. با توجه به سخنان آقای روحانی رئیس جمهور که در خبر ساعت 14 روز پنجشنبه مورخ 1399/1/14پخش گردید، با تصریح بر اینکه زمان قطعی شکست ویروس کرونا مشخص نیست و شاید این بیماری یک ماه،دوماه و حتی تا پایان سال، ویروس کرونا میزبان ما(کشورما) باشد.بنظر میرسد با این اوصاف می بایستی خودمان را برای همزیستی آنهم از نوع همزیستی اجباری با ویروس کرونا آماده و مهیا نمائیم. چرا که کرونا برای زنده ماندن و تکثیر خود نیاز به همزیستی تعریف شده و مشخص،بنام انسان دارد.همزیستی که به سود میهمان و به زیان میزبان تمام میشود( همزیستی اجباری) .تعلل در تصمیم گیری، اقدامات قطره چکانی در اعمال قرنطینه(به شکل نسبی و نه مطلق)، سخت گیری(از نوع کجدار و مریز) در تردد ها درون شهری و برون شهری، تصمیمات تعارف آمیز و این هفته، آن هفته کردن بازگشایی مدارس و اماکن عمومی،دولتی و اصناف در قالب طرح فاصله گذاری اجتماعی، همه از نشانه های آماده کردن جامعه برای پذیرش همزیستی اجباری با ویروس کرونا و تسلیم در برابر این همزیستی تحمیلی حکایت دارد. موضوعی که آقای روحانی در جلسه ستاد ملی مبارزه با کرونا به وزیر بهداشت خود گفت: به مردم صادقانه و بدون تعارف اعلام کنید که چه ما بخواهیم و چه ما نخواهیم،70 درصد جامعه به ویروس کرونا مبتلا خواهند شد. یعنی از 80میلیون جمعیت، تعداد 56 میلیون نفر، مبتلا خواهند شد. همه ی اقدامات صورت گرفته با هر عنوان و طرحی اعم از طرح فاصله گذاری اجتماعی تا بیستم فروردین ماه و به احتمال قوی تمدید آن با عنوان طرح جدید فاصله گذاری هوشمند، همه ی اینها بیشتر با این هدف انجام گرفته و میگردد که به دلیل کمبود امکانات و تجهیزات پزشکی در کشور و به تبع آن در استانها، ابتلا افراد جامعه به ویروس کرونا به صورت تدریجی صورت پذیرد تا در این بین دولت بتواند با تقویت کادر درمانی و تجهیزات پزشکی، خود را برای مقابله و مهار بیماری با فرض ابتلاء هفتاد درصدی، آماده کند.فلذا تا زمانی که همزیستی اجباری با کرونا داریم با رعایت موازین بهداشتی که بکرات اطلاع رسانی شده،طوری زندگی خودمان را مدیریت کنیم که در این همزیستی،سود آن به نفع انسان و ضرر آن به سمت و سوی ویروس کرونا سوق داده شود. در این صورت به اینهمه هیاهو و ژست گرفتن خود برتربینانه و خود ستایانه مدیریت بحران در مقایسه با کشورهای اروپایی، نیاز نخواهد بود. و مردم با غیرت به مثابه جنگ تحمیلی خودشان در همزیستی اجباری، کرونا را شکست خواهند داد. انشاءا.......
یکی بود یکی نبود......
الف}ما بودیم ولی خبری از کرونا نبود:
-) همه چیز به ظاهر آروم بنظر میرسید.
-)هرموقع دوستان خودمان را می دیدیم،همدیگر را بغل می کردیم و دستهای هم را با عشق فشار میدادیم.
-)همه کنار هم این طرف و آن طرف می رفتیم.
-)تو ماشین کنار هم می نشستیم و شوخی کنان آواز می خواندیم.
-)برای آرامش روحی و قلبی خودمان پنجشنبه هر هفته سرخاک والدین خودمان می رفتیم.
-)روزهای جمعه و تعطیل بساط کباب و چایی منقلی تو پارک ها و فضای سبز به راه می انداختیم.
-)در در بی فوتبال های همچون استقلال و پیروزی، رئال مادرید و بارسلونا شرط بندی میکردیم و به شوخی چه جدل ها و دغلبازی هائی که راه نمی انداختیم.
-)دوست داشتیم ادارات و مدارس بهر بهانه ای تعطیل شوند تا بریم سفر یا دیر از خواب بیدار بشیم.
-)همه ی کشورها و رهبران سیاسی بر این باور بودند که قدرت فقط در انحصار آنهاست و دیگران از قدرت بی مثال شأن بی بهره اند.
-)اکثریت به فکر پول درآوردن زیاد به هر طریق ممکن بودند برای رسیدن به آرزوهای لامحال و محال شأن.
ب}کرونا که اومد، فهمیدیم:
-)همه چیز در یک چشم بهم زدن می تونه زیرو رو بشه.
-) دست دادن دوستان واقعی و بغل کردن آنها چقدر به ما انرژی مثبت میداده.
-)دیگر تعطیلی طولانی نه تنها ما را خوشحال نمی کنه حتی میتونه باعث بوجود آمدن مشکلات اجتماعی و غیر قابل پیش بینی نیز بشه.
-) بگونه ای بی سابقه بسیاری از خط قرمزها را میشه نادیده گرفت.
-) گوشه ای از رنج و صبوری جانبازان قطع نخاعی جنگ تحمیلی را که سال های بس درازی ست به پشت و شکم تو خونه خوابیدن و آنچه را که ما کوتاه زمانی بر نمی تابیم و آنها صد چندان آن را عاشقانه تحمل می کنند،فهمیدیم
-)بروشنی پی بردیم که انسان ها چقدر موجودات ضعیف،تنها و ترسویی هستند.
-)در یافتیم که همه ی انسانها در اقصی نقاط جهان برای نجات از بلا با اشکال و شیوه های مختلف به دنبال کسی هستند که به چشم دیده نمی شود تا به آنها برای رهائی از این بحران کمک کند.
-)میشه میهمان را از دروازه شهر نیز بیرون کرد حتی قبل از رسیدن به دم خونه.
-)میشه آدم عزیزترین کس خودشو نتونه به خونش دعوت کنه.
-)میشه خونه آدما بشه زندان آنها، بدون شکایت و صدور رای دادگاه .
-)همه ی آرزوها رو میشه فراموش کرد، جزء آرزوی سلامتی.
-)میشه جور دیگری زندگی کرد که با روزها و ماههای گذشته فرق داشته باشه.
-) میتونیم جور دیگری با دوستان و آشنایان خودمان ارتباط برقرار کنیم .
-)خاطرات جاده های شمال را بعد از چهل سال و اندی،میشه فراموش کرد.
-)میشه استادیوم های فوتبال را که بیش از نصف جمعیت جهان به آن علاقه مندند علیرغم میل باطنی، تعطیل کرد.
-)انسانها با میل و خواسته خودشون کسب وکار و محل درآمد خودشان را تعطیل می کنند.
-)سلامت افراد جامعه در شرایطی خاص به همدیگر وابسته است.
-)جایگاه،پست و مقام دیگر معنای سابق خود را نداره.
-)مدیریت بحران چقدر در عمل سخته و بعضی از بحران ها به این زودی ها به روال عادی بر نمی گرده.
-)میشه طور دیگری کارکرد و تجربه آموخت.
-)از این به بعد جنگ، جنگ بیولوژیکه، نه جنگ توپ و تانک، بمب اتمی و هسته ای.
-) حتی روز های بدتری هم میتونه تو زندگی ما آدما اتفاق بیافته که اصلا به ذهنمون،نمی رسه و قابل تصور نیست.
-)خانه دیگر صرفا جای خوردن و استراحت کردن نیست! میشه تو خونه کار کرد،درس خواند و بی ریا و با خلوص عبادت نمود و حتی ورزش و سایر کارهای دیگه که قبلا به آنها فکر نمی کردیم،در آن انجام داد.
-)دیگه خونه ها و ماشین های لوکس آدما رو خوشحال نمی کنه.
-)دیگر قدرت نظامی افتخار محسوب نمی شه و کشورهای پیشرفته و توسعه نیافته، معنای سابق خود را از دست داده اند.
کرونا تو با عمرکوتاهت و جثه ریزت که دیده نمیشی، به ما یاد دادی که همه باید سلامت باشیم تا بتوانیم خوشبخت زندگی کنیم. این مهم جزء با قدرت و اراده خداوند بزرگ،امکان پذیر نخواهد بود. بیائید برای رسیدن به همان شرایطی که ما بودیم ولی خبری از کرونا نبود، به او(خداوند) متوسل بشویم. تا با عنایت حق تعالی و مدیریت اصولی و بهنگام مسئولین، ضمن خروج از بحران فعلی(ویروس کرونا) همواره خودمان را برای بحران های مشابه و خدای ناکرده بدتر از کرونا، آماده نگه داریم.
قرنطینه درسایه طرح فاصله گذاری اجتماعی
باتوجه به عدم اتخاذ تدابیر سخت گیرانه رفت وآمد از سوی متولیان امر در راس آن قوه مجریه از همان روزهای آغازین شیوع ویروس کرونا در استانهای قم و گیلان،تعلل و این دست آن دست کردن در مدیریت بحران،که باعث اپیدمی و فراگیر شدن بیماری کرونا در کشور و گسترش آن به اکثر استانها گردید.استمرا سیاست این دست، آن دست کردن، بویژه در ایام پایانی سال گذشته و همچنین هفته اول تعطیلات سال جدید(1399)به یکباره این بیماری سیر صعودی به خود گرفت. بطوریکه برابر گزارش روزانه ارائه شده از سوی سخنگوی ستاد ملی مبارزه با ویروس کرونا،تعداد مبتلایان به ویروس کرونا بعد از شروع سال جدید به بالای 2000نفر رسید که این آمار قبل از آغاز سال 1399 بین 1000و 1100 نفر در نوسان بود.حال که آژیره خطر کرونا به صدا درآمده و امور علیرغم گذشت هفته ها انتظار به روال عادی خود بازنگشته،عدم تحقق پیش بینی های خوش بینانه، بالاجبار دولتمردان را به واکنش و تصمیم گیری جدی در مبارزه با این بیماری وادار کرد. در این راستا روز پنجشنبه مورخ 1399/1/7 از طرح "فاصله گذاری اجتماعی"رونمایی گردید.طرحی که با توجه به محورهای اصلی آن از جمله تشدید محدودیت ها برای سفرهای بین شهری،حمل و نقل ریلی،هوایی و دریایی،اتوبوس های بین شهری،جلوگیری از تجمع افراد در تفرجگاه ها،لغو مراسمات رسمی و غیر رسمی،تعطیلی اماکن عمومی و اصناف غیر ضرور وکاهش فعالیت ادارات به یک سوم نیرو،می بایست از همان لحظات اولیه کشف این ویروس در کشور یا مقطع اعلام رسمی نتایج مثبت مبتلایان به بیماری کرونا در استانهای قم و گیلان، یا لااقل از اول اسفند ماه سال 1398 یا از اول فروردین ماه سال جاری، حال با هر عنوانی اعم از قرنطینه،فاصله گذاری اجتماعی، دوری جستن اجتماعی و غیره، بدون تعلل بیش از پیش، برنامه ریزی و با قاطعیت هرچه تمام اجرایی میشد. در این صورت نه تنها شاهد تشدید وخامت اوضاع و افزایش ابتلا و تلفات انسانی تا این حد نبودیم! شهروندان نیز از همان ابتدای سال جدید تکلیف خود را در خصوص لغو سفرهای نوروزی می دانستند و اسیر و سرگردان در پشت دروازه های ورودی شهرها نمی ماندند و نارضایتی اجتماعی که خود زمینه ساز ایجاد بی اعتمادی بین مردم ومسئولان می باشد نیز بوجود نمی آمد.در هرصورت به قول ضرب المثل معروف ماهی را هر موقع از آب بگیری تازه هست. امیدوار هستیم در طول دو هفته اجرای قرنطینه در سایه طرح فاصله گذاری اجتماعی با توجه به آغاز هفته دوم تعطیلات و از همه مهمتر نزدیک شده به روز سیزده بدر،شاهد نتایج اثر بخش این طرح در راستای کاهش شیوع بیماری کرونا و قطع زنجیره انتقال ویروس باشیم، مشروط بر اینکه طرح مزبور همانگونه که روی کاغذ نوشته و تصویب شده بدون هیچ اغماض و کم وکاستی با همت و جدیت هر چه تمام و بدون ملاحظات سیاسی،اجتماعی و فرهنگی اجرایی گردد. چرا که در این مقطع زمانی که سلامت و جان شهروندان مورد تهدید قرار گرفته به هیچ عنوان تعلل و خوش بینی جایز نیست و نخواهد بود. اگر این فرصت کنترل ویروس کرونا که در طرح فاصله گذاری اجتماعی پیش بینی گردیده به هردلیلی اعم از سهل انگاری، عقب نشینی مسئولین کشوری و استانی به بهانه نگرانی از اعتراضات مردمی، بطور کامل اجرایی نگردد و به نوعی به اهداف از قبل تعیین شده خود نرسد، به قطع یقین با توجه به قریب الوقوع بودن پایان تعطیلات نوروزی و بازگشایی احتمالی مدارس و دانشگاه ها و همچنین اماکن عمومی و دولتی اوضاع از کنترل ستاد ملی مبارزه با ویروس کرونا، خارج و مدیریت بحران مشکل تر خواهد شد و قطع زنجیره انتقال این بیماری مجددا برای چندمین بار(چه بسا با پیامدهایی غیر قابل تصور) به تعویق خواهد افتاد.این وضعیت به معنی افزایش صعودی تعداد مبتلایان جدید به ویروس کرونا و عدم جوابگوی سیستم پزشکی کشور به تقاضاهای جدید بیماران و خدای ناکرده ایجاد بیمارستانهای صحرایی در سالن های ورزشی و پادگان های نظامی استانها که خود این موضوع بحران آفرین بوده و بار روانی جامعه را نیز فزونی بخشیده و متلاطم خواهد کرد. انتظار میرود دولت با جدیت و قاطعیت و با تمام ظرفیت خود پای اجرای طرح "فاصله گذاری اجتماعی" هرچند که با تاخیر اقدام گردید به هرقیمتی، بایستد تا شاهد غلبه بر ویروس منحوس کرونا در آینده نزدیک باشیم. یاداشت را با سخن پرمغز امیر کبیر به میرزا آقا خان در اجرای طرح آبله کوبی(واکسیناسیون کودکان) و مقاومت برخی از والدین به پایان میرسانم : امیر کبیر به میرزا آقا خان کفت :تا زمانی که ما سرپرستی این ملت را بر عهده داریم مسئول جهل و مرگشان هستیم. به امید روزهای بدون بیماری کرونا با اولویت همت دولت و همراهی مردم. انشاءا....
داستان مارادونا و غضنفر
روزی تیم ملی آرژانتین دعوت تیم محلی ایرانی برای بازی فوتبال را قبول و وارد کشور شد.مربی فوتبال محلی قبل از بازی یکی از بازیکنان خود بنام غضنفر را با توجه به تکنیک بالای مارادونا، مامور مهار او کرد. قبل از بازی به غضنفر گفت: به هیچ قیمتی اجازه نمی دهی مارادونا تکان بخوره.چند دقیقه بعد از شروع بازی،غضنفر یک گل به دروازه خودی زد.نزدیک پایان نیمه اول،غضنفر گل دوم را به تیم خودشون زد.مربی که از این کار او کلافه شده بود از کنار زمین فریاد زد بچه ها مارادونا را ول کنید،غضنفر را بچسبید! داستان مارادونا و غضنفرشده وضعیت فعلی جامعه ما. پس از مدتها سهل انگاری، مستمرا به مردم تاکید می شود که در خانه بمانند. مسافرت نروند و از حضور در مکان های عمومی، شلوغ و پرتردد پرهیز کنند تا لااقل بتوان با قطع زنجیره انتقال ویروس، توسعه این بیماری را مهار نمود.علیرغم شرایط بحرانی و وخامت اوضاع کشور از حیث شیوع ویروس کرونا اعلام میگردد ادارات از روز سه شنبه 5 فروردین ماه با حضور 10 درصد کارمندان دایر می باشد. این یعنی خارج شدن و حضور مردم در خیابان ها و شکسته شدن شعار در خانه بمانیم.با این شرایط برای رهایی از شر کرونا باید مردم را رها کنیم و مسئولان را بچسبیم!با توجه به تعطیلی پاساژها و بازارها تا 15 فروردین ماه چه اشکالی داشت که تمامی ادارات نیز تا 15 فروردین ماه از سوی هیات دولت تعطیل اعلام میشد. شروع به کار ادارات تا 15 فروردین با توجه به شرح وظایف و اختیارات تعریف شده در تشکیلات و چارت سازمانی ادارات بگونه ای است که حتی با حضور پنجاه درصد از پرسنل نیز هیچ امری قابل رتق و فتق نبوده و هیچ خواسته ارباب رجوع عملا قابل تحقق نخواهد بود ولی بهانه ای خواهد شد برای جدی نگرفتن موضوع از سوی مردم چرا که آنها می گویند اگر کرونا اینقدر جدی بود دولت ادارات خود را تعطیل میکرد.اگر تعطیلی ادارات صورت نگیرد با دست خودمان کرونا را دست به دست خواهیم کرد.چه تضمینی است که کارمند یا ارباب رجوع کرونا نداشته باشد و به دیگران منتقل نکند.بویژه در کلان شهرها که کارمندان مجبور هستند برای رسیدن به محل کار خود از وسیله نقلیه عمومی و مترو استفاده کنند که خود این وسایل از حیث انتقال ویروس کرونا خطر آفرین می باشند.این یعنی به تعویق انداختن قطع زنجیره کرونا و تحمیل فرسودگی مضاعف به سیستم پزشکی و کادر درمانی کشور.تعطیلی ادارات یک تصمیم درست و منطقی در چنین وضعیت بحرانی کرونا است. با مردم همراه باشیم تا شر این ویروس منحوس از سرکشور خلاص شود.