مفهوم تازه "موفقیت"
درخصوص کلمه و اصطلاح "موفقیت" تعریف ها و دیدگاههای مختلف و متنوعی از سوی متخصصان روانشناختی و جامعه شناختی ارائه شده است که همگی آنها قابل قبول و قابل تامل می باشد. ولی با توجه به تحولات اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی صورت گرفته در سال های اخیر در سطح جامعه، بنظر می رسد معنا و مفهوم "موفقیت" دربین آحاد جامعه تغییر یافته است. که در ادامه به چند نمونه این تغییرات اشاره میگردد:
-) موفقیت یعنی: بالا بردن آستانه تحمل در برابر افزایش قیمت ها که روزانه و گاها ساعتی اتفاق می افتد.
-) موفقیت یعنی: سروسامان دادن فرزندان اعم از دختر وپسر مجرد خانواده از حیث تهیه جهیزیه، ودیعه مسکن و پرداخت بخشی یا کل اجاره بهای مسکن آنها.
-) موفقیت یعنی: اینکه بتوان مواجب و حقوق ماهانه را تاپایان ماه مدیریت کرد.
-) موفقیت یعنی: مدیریت کردن اقساط بانکی طوری که صدای اعتراض بانک و یا بانک ها درنیاید.
-) موفقیت یعنی: حفظ شرایط موجود و کنونی سطح زندگی با توجه به تورم جهشی موجود در اقتصاد جامعه.
-) موفقیت یعنی: ثبت نام در انواع و اقسام سامانه ها که بنام دولت الکترونیک روزانه ایجاد میگردد.
-) موفقیت یعنی: برنده شدن در قرعه کشی ایران خودرو و سایپا.
-) موفقیت یعنی: مراقبت و مواظبت کردن که سر وکارت به بیمارستان، کلانتری و دادگاه نیافتد.
-)موفقیت یعنی: به عنوان پدربزرگ و بازنشسته روزهای آخر هفته شرمند داماد ها، عروس ها و نوه ها نشوید.
-) موفقیت یعنی: بتوانی دانش آموزان خود را درمدارس هیات امنایی ثبت نام کنی.
-) موفقیت یعنی: با این همه فشار و استرس در محیط کاری و زندگی دچار افسردگی نشوی.
-) موفقیت یعنی:به عقیده برخی ها کارنکنی و حقوق بگیری.
-) موفقیت یعنی: با فشار به زیردستان و کارکنان برای خود جایگاه و برند کسب کنی.
-) در پایان موفقیت یعنی: حذف کلمه موفقیت از ادبیات به دلیل غیر کاربردی و مبهم بودن آن در بین آحاد جامعه، توسط رئیس فرهنگستان علوم.
سه گانه طلائی اما ارزان قیمت
چند هفته ای است که ویروس کرونا، در نتیجه عواملی مثل سهل انگاری از سوی مردم، کم بها دادن از سوی سیاست گزاران، فقدان مدیریت همه جانبه و یکپارچه ( برغم جانفشانی های کادر بهداشت و درمان )، و.....، تجدید قوا نموده و با کیفیت و تاکتیک های متفاوت و مهلک تر از پیش در بسیاری از استان های کشور جولان میدهد و ترکتازی می کند، آنگونه که نسبت به چهار ماه قبل از حیث سرعت و کیفیت شیوع و انتقال و درگیر نمودن افراد در سنین مختلف تغییر یافته است. با توجه به اینکه امکان قرنطینه کامل شهرها و تعطیلی صنوف و واحد های تولیدی به دلیل شرایط اقتصادی،امنیتی و سطح نازل معیشت مردم به هیچ وجه امکان پذیر نمی باشد. مطلوب ترین راهکار در شرایط کنونی عملی کردن شعار سه گانه طلائی بهداشت جهانی یعنی استفاده از ماسک،شستن مرتب دست ها و رعایت فاصله گذاری اجتماعی در تمامی اماکن عمومی از سوی همه ی آحاد مردم و همچنین اعمال و یا رفع برخی از محدودیت ها از سوی نهاد های تصمیم گیر از جمله لغو طرح ترافیک در استان تهران و سایر استان ها که دارای چنین شرایطی هستند، محدود نمودن دور همی های و اجتماعات رسمی، غیررسمی و دوستانه تا حد امکان و.... می باشد. در این شرایط قرمز و هشدار می بایست همشهریان نسبت به رعایت راهکار سه گانه طلائی اما ارزان قیمت اهتمام جدی داشته باشند و از سوی مسئولان ذیربط نیز به این امور که از سوی مردم رعایت میشود یا خیر نظارت داشته و چنانکه فرد یا افرادی با عدم رعایت موارد مورد اشاره، حقوق شهروندی دیگران را به خطر می اندازد با آگاه سازی و هشدار، شیوه های کارشناسی شده و عبرت آموز، با چنین افرادی برخورد نمایند. چرا که این ویروس شوخی بردار نیست و اگر تا شروع پائیز امسال مهار نگردد و در مدیریت آن کوتاهی و اهمال کاری صورت گیرد با چالش جدی و نگران کننده مواجه خواهیم شد که شاید در آن زمان حاکمیت مجبور باشد کل شهرهای درگیر و احیانا کل کشور را کاملا قرنطینه کند . این شرایط یعنی افتادن اقتصاد کشور به سراشیبی فروپاشی. پس بیائید از امروز با رعایت راهکار ساده و قابل اجرای سه گانه طلائی(زدن ماسک،شستن مرتب دست ها و رعایت فاصله گذاری اجتماعی) از رسیدن شهر محل زندگیمان به مرحله قرنطینه کامل (که در توانائی و امکان وقوع آن نیز تردید جدی وجود دارد.)، و به تبع آن از درهم شکستن اقتصاد که جبران آن اگر غیر ممکن نباشد زمانی به درازای چند نسل به طول خواهد انجامید، جلوگیری کنیم.
ده واقعیت مهم عفاف و حجاب در جامعه
1- دریک جامعه که اساس و بنیان آن بر اسلام و آموزه های قرآن، پایه گذاری شده است. می بایست مسئله حجاب و عفاف بطور خودجوش درآن شگل بگیرد و از سوی افراد جامعه رعایت گردد.باید تحقیق وتفحص صورت پذیرد که چه اتفاقاتی در زمینه های سیاسی،اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی در جامعه بوقوع پیوسته که ضمن عدم رعایت موضوع مورد بحث در حال حاضر یک روز و هفته به مقوله عفاف وحجاب اختصاص یافته و انتظار معجزه در این خصوص داریم.
2- عفاف یک ارزش درونی است وحجاب یک موضوع یا نمود بیرونی و این دو تنها به خانم ها ارتباط پیدا نمی کند و شامل آقایان نیز میشود. گاها در جامعه مردهائی را می بینیم که هیچ شباهتی به جنس خود ندارند.
3- با اجبار و زور نمی توان افراد جامعه را به سمت عفاف و حجاب هدایت کرد. اگر اینطور بود قطعا تا کنون در این زمینه موفق بودیم که متأسفانه چنین نیست.
4- با برگزاری جلسه،سمینار وانتشار کتاب و مقاله در زمینه حجاب وعفاف نمی توان به جاری وساری شدن این دو مقوله در جامعه امیدوار بود. اقدامات مورد اشاره تنها میتوانند زمینه ساز اقدامات و سیاستگذاری کارشناسی شده در این خصوص باشند ولاغیر.
5- به قول مرحوم دکتر شریعتی: حجاب غیر از چادر است و چادر تنها یکی از انواع وپوشش ها است. لذا نباید مقوله حجاب و عفاف را محدود و منحصر به چادر کرد و در چادر خلاصه نمود.
6- در حوزه فرهنگی کشور به فرموده مقام رهبری با ولنگاری گسترده ای مواجه هستیم. به عبارتی اکثر دستگاههای اجرایی چه در سطح ملی و چه در سطح استانی به دنبال ارائه آمار و عملکرد در حوزه فعالیت خود می باشند. فلذا هیچ ارگان و نهادی به دنبال اعتلاء و ارتقاءفرهنگ عفاف و حجاب به صورت سنجیده (کارشناسی شده و منطبق بر اصول جامعه شناسی ،هماهنگ و یکپارچه) نمی باشد و نتیجه آن می شود که خوانندگان عزیز در جامعه مشاهده می کنند.
7- باید پذیرفت بویژه در چند سال اخیر به دلیل مشکلات اقتصادی در سطح جامعه و علی الخصوص در معیشت خانواده ها، انجام کارهای کارشناسی، دقیق و برنامه ریزی شده در حوزه فرهنگ از جمله موضوع حجاب، بسیار سخت و دشوار و پذیرش موضوع فرهنگی از سوی مخاطبین با چالش جدی مواجه شده است. عنوان میگردد ما دلواپس سیر کردن شکم خالی خانواده خود هستیم و شما به دنبال تکمیل ظاهری کارنامه وعملکرد اداری خود!
8- نقش والدین به عنوان ارکان اصلی خانواده در امر تربیت دختران و پسران به دلایل مختلف اعم از اجتماعی، فرهنگی، دینی، اقتصادی به شدت کم رنگ شده است. و به نوعی در اولویت اول خانواده ها قرار ندارد.چطور میتوان از پدر و مادری که به اصل موضوع حجاب و عفاف باور و اعتقاد راسخ و درونی ندارند،انتظار داشت که فرزندان با عفت و با حجاب مناسب تحویل جامعه بدهند.
9- تا زمانی که افراد جامعه به خصوص والدین به این باور و رشد فکری نرسند که حجاب و عفاف برای خود فرد سودمند می باشد و شان و جایگاه او را در جامعه اسلامی ارتقاء میبخشد. به عبارت دیگر تا چرایی اهمیت استفاده از حجاب مناسب در جامعه به خوبی و بروشنی تعریف نگردد. قطعا در این مقوله موفق نخواهیم بود.
10 - اینکه از یک طرف در خصوص عفاف و حجاب در جامعه صحبت می کنیم و از طرف دیگر در برخی از برنامه های تلویزیونی و فیلم های خانگی صحنه های به نمایش گذاشته می شود که حتی بدتر از پوشش های مورد استفاده در فرنگستان وکشورهای غیر اسلامی می باشد. با این دوگانگی موجود در جامعه نمی شود در خصوص اهمیت حجاب و ارزش عفاف صحبت کرد و امورات را وفق اهداف و آرمان ها پیش برد.
جان کلام از منظر دکتر شریعتی اینستکه:
"شما طرز فکر بچه ها را عوض کنید،آنها خودشان پوشش را انتخاب خواهند کرد، شما نمی خواهد مدلش را بدوزید و تنش کنید! او خودش انتخاب می کند. شما رابطه عاشقانه بین او و این عالم وجود را برقرار کنید، او خودش به نماز می ایستد. هی به زور بیدارش نکنید!" روحش شاد و یادش گرامی باد.
قواعد بازی را بیاموزیم و یکپارچه با دشمن بستیزیم
نگرش مبتنی بر دانش بویژه در امر مدیریت و تأکیدا در علم دیپلماسی بما می آموزد که یا در زمین حریف بازی نکنیم، یا تن به بازی ای که حریف طراح آن است و قواعد آن را تعریف نموده ندهیم، ویا قواعد بازی را به نیکی بیاموزیم و هوشمندانه بازی کنیم. کتاب «هنر تحریم ها، نگاهی از درون میدان» نوشته ریچارد نفیو است که توسط مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی صرفا با هدف آشنایی سیاستگذاران با نگاه، رویکرد و روش های طراحان سیاست تحریم علیه ایران،ترجمه و منتشر شده است. ریچارد نفیو مسئول تیم طراحی تحریم ها علیه ایران، در دوره دوم اوباما و چهره اصلی تیم پشتیبان مذاکره کنندگان این توافق در امور تحریم ها در وین،بود.در حقیقت، نفیو را میتوان فرمانده چریکهای کت و شلواری جنگ تحریمی ایالات متحده علیه ایران خطاب کرد.نویسنده در این کتاب به بیان نوع نگاه خود به تحریمها از منظر دوگانه «درد/ استقامت» میپردازد. وی توضیح میدهد که درد تحریمها را چه زمانی، چگونه و برکجا میتوان وارد کرد و در عین حال، استقامت طرف مورد تحریم را چگونه و براساس چه شاخصهایی میتوان سنجید و تحریمها را چگونه متناسب با این شاخصها، تنظیم و بازتنظیم کرد که بیشترین تأثیر را برجای بگذارد به طوری که در نهایت دیپلماسی یا بازی مورد نظر مؤثر واقع شده و نفع حداکثری را برای تحریمگذار به ارمغان بیاورد.بهعنوان مثال، نفیو نشان میدهد که چگونه در عین تحریم اقلام مختلف، واردات کالاهای لوکس را از تحریم مستثنی نمود تا به احساس اجتماعی تحریمشدگی بیشتر دامن بزند، یا مثلاً چگونه افزایش قیمت مرغ در ایران، موضوعی که هدف تحریم نبوده، به افزایش فشار تحریمها کمک کرده است یا مثلاً چطور واردات برخی اقلام را منع نکرده تا ذخیره ارزی ایران با سرعت بیشتر و زودتر تحلیل برود. بنابر این آنچه در این میان برای طرف مقابل دارای اهمیتی چه بسا حیاتی میباشد، آگاهی به« قواعد بازی» ،« یکپارچگی» هنر"استقامت" است و میتواند اهداف طراح بازی وآثار فشار های تحریم را در سطح جامعه هدف، اگر خنثی نکند به حد اقل ممکن فروکاهد. تقویت همبستگی بین آحاد جامعه و مسئولان نکته ای بسیار حائز اهمیت است. به عبارت دیگر اگر قرار است دردی بواسطه فشار تحریم ها تحمل گردد و استقامت و مقاومتی صورت پذیرد می بایست همگان اعم از مردم ( و نه فقط مردم فرودست) و دولت مردان به تناسب در آن سهیم باشند. نمی شود یک بخشی از جامعه در این حوزه تحت فشار باشند و عدهای پُز مقاومت بدهند و فیگور استقامت بگیرند، تظاهر به تحمل رنج و ستم مضاعف نمایند . موضوعی که مقام رهبری همواره بر آن تاکید داشته و دارند. برای شکست اثرات تحریم ها باید در راستای منویات ایشان یعنی تکیه بر وحدت، کاربرد هوشمندانه امکانات، و بهره بردن از توان نیرو های متعهد و جوان با رویکرد برنامه های اقتصاد مقاومتی حرکت کرد. در این صورت است که میتوان انتظار داشت فرضیات ریچارد نفیو،خنثی خواهد شد. انشاءالله
حقوق شهروندی
دریکی دو سال اخیر در کشور به موضوع حقوق شهروندی از طریق تصویب قانون و یا منشور، تدوین آئین نامه اجرایی و صدور دستوالعمل ها، به وفور پرداخت شده و علاوه بر طرح در رسانه های دیداری و شنیداری ، مطالب و مقالات متنوع و مختلفی نیز در این خصوص چاپ و منتشر شده است. لیکن آنگونه که باید و شاید موفقیت چشمگیر و قابل توجهی در خصوص رعایت حقوق شهروندی تاکنون در جامعه به دست نیامده است. به واقع موضوع و مبحث حقوق شهروندی موضوعی چند وجهی اعم از اجتماعی،حقوقی و فرهنگی می باشد که تنها با ابلاغ مصوبات مجلس و آئین نامه ها و دستورالعمل های اجرائی هیات دولت، نمی توان انتظار معجزه در امر پیاده سازی آن و ساری و جاری شدن عملی حقوق شهروندی در جامعه را داشت. برای فراگیر شدن موضوع حقوق شهروندی در جامعه و اینکه اصلا حقوق شهروندی چیست؟ افراد جامعه چه حقوقی دارند؟ و چگونه باید آن را مطالبه کنند و چطور به حقوق دیگران احترام بگذارند، نیازمند استفاده از تئوری ویا مدل تغییر رفتار در جامعه هستیم. تئوری تغییر روی این نکته متمرکز هست که برای بوجود آوردن هر گونه تغییر در افراد جامعه چه از جنبه مثبت آن و چه از جنبه منفی آن( عدم انجام رفتارهای ناهنجار در جامعه)، چهار گام اساسی و مهم در راستای موضوع مورد بحث همانند حقوق شهروندی در جامعه از طریق برنامه ریزی و عملیاتی کردن آن،می بایست برداشته شود. این چهار گام عبارتند از:
1- دانش: انتقال مفاهیم و دانش حقوق شهروندی به افراد جامعه متناسب با سطح بندی مخاطبین ، از طریق آموزش های رسمی و غیر رسمی و حتی آموزش های ضمن خدمت و استفاده از تمامی ظرفیت های رسانه ای کشور
2- نگرش:اگر انتقال مفاهیم و دانشبه درستی و با توجه به نوع مخاطبین در سطوح مختلف انجام پذیرد. قطعا در نگرش، باور و نگاه مخاطبین به موضوع مورد نظر، تغییرات مثبتی بوجود خواهد آمد و به مرور زمان با تکرار آموزش های کاربردی، نگرش های اولیه متکامل تر خواهد شد.
3- تغییر رفتار فردی: زمانی که نگرش فرد در خصوص موضوع حقوق شهروندی و هر مبحث دیگر اجتماعی و فرهنگی، تغییر یابد به تناسب آن خواه ناخواه در رفتار،کردار وگفتار فردی افراد جامعه تغییرات ملموس ایجاد خواهدشد.
4- تغییر رفتار گروهی: تغییر رفتار فردی، تغییر رفتار گروهی را به دنبال خود خواهد داشت. اگر من نوعی با توجه به نگرشی که در من ایجاد شده حقوق هم نوع خود را رعایت کنم قطعا طرف مقابل اگر چه هیچگونه دانشی نیز در خصوص حقوق شهروندی نداشته باشد تلاش خواهد کرد که همرنگ اجتماع پیرامونی خود رفتار کند و این رفتارها به تدریج تغییرات گروهی را به دنبال خواهد داشت.
در حقیقت اگر بخواهیم به معنای واقعی کلمه موضوع حقوق شهروندی و دیگر شاخص های اجتماعی و فرهنگی مد نظر را در جامعه ترویج و نشر دهیم، چاره ای جزء پیمودن راه چهار گانه عنوان شده فوق را بطور کاملا اصولی، علمی و کارشناسی شده نداریم. در غیر اینصورت حقوق شهروندی در همان دل قانون، منشور،آئین نامه و بخشنامه های اداری خواهد ماند و عملیاتی نخواهد شد و اگر تحت فشار و دستوری از بالا به پائین اجرایی گردد، مطمئنا اثرات پایدار و ماندگاری در سطح جامعه نخواهد داشت.
هفته قوه قضائیه
از دیدگاه اسلام، منصب قضاوت، ظریف ترین، حسّاس ترین و مهم ترین، و در عین حال از خطرناک ترین جایگاه های اجتماعی در جامعه است. در یک نگرش، اسلام قاضی را نماینده خداوند در زمین و با فضیلت ترین انسان ها می داند، ولی در نگرشی دیگر، بدترینِ انسان ها بر کره خاکی به شمار می آورد. از همین روست که حضرت علی امیرمؤمنان علیه السلام در تعبیری زیبا و متین، خطاب به شریح قاضی می فرماید: «ای شریح! مجلس قضاوت، جایگاهی است که یا پیامبران و جانشینان به حق ایشان در آن قرار می گیرند، و یا سیه رویان و بدبختان بر آن تکیه می زنند». بر این پایه، فاصله میان قاضی شایسته و قاضی زشت کار، فاصله میان بالاترین درجات بهشت و پایین ترین درجات دوزخ دردناک است. در شرایط کنونی جامعه از مهمترین وظیفه قوه قضائیه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1) مبارزه با فساد و رانت خواری
2) جاری و ساری شدن حقوق شهروندی و رعایت آن از سوی افراد جامعه
3) مبارزه با قاچاق کالا در حمایت از سرمایه گذاری
4) مبارزه جدی با باندهای مافیای مواد مخدر
5) تغییر در برخی از قوانین قضایی متناسب با مقتضیات کنونی جامعه از جمله مهریه وچک
6) تلاش در راستای افزایش دانش حقوقی افراد جامعه
7) اقدام موثر در پیشگیری از وقوع جرم در جامعه و اصلاح مجرمین با راهکارهای کارشناسی شده
8) تلاش در راستای کم کردن فاصله طبقاتی و گسترانیدن عدالت اجتماعی
هفته قوی قضائیه بر قضاتی که تلاش می کنند حق به حق دار برسد، مبارک باد.
روز دختر را جدی بگیریم
سالروز ولادت حضرت معصومه (س) در تقویم ملی ایران به نام روز دختر و برای ارج نهادن به این قشر عزیز جامعه نامگذاری شده است. چند نکته قابل تامل در این خصوص قابل ذکر می باشد:
1) با توجه به اینکه دختران امروز،مادران فردای این مرز و بوم هستند. باید همواره این قشر را آنچان که شایسته است ارج نهیم و عزیز بداریم. ارج نهادن به معنای این نیست که صرفا یک روز خاص به صورت نمادین به نام « روز دختر » اختصاص یابد و در این روز با دادن گل و رد وبدل کردن پیامک و گذاشتن پست در اینستاگرام این روز و مناسبت را به شکل صوری و باری به هر جهت برگزار یا سپری کنیم. بدون اینکه پای درد و دل دختران مان بنشینیم و سعی کنیم تا آنهارا بفهمیم و متناسب با نیاز سنی درک شان کنیم . به عبارت دیگر با توجه به اهمیت جایگاه دختران به عنوان مادران آینده، هر روز را باید روز دختر تصور و تلقی کنیم.
2) برابر یافته های روان شناسی بالینی، دغدغه و مشکلات دختران امروز اساسا درک نشدن یا نادیده گرفته شدن،فشارهای روحی و روانی، نبودن یا پایین بودن اعتماد به نفس، دلواپسی ونگرانی از آینده(تحصیل،اشتغال)، نارضایتی از تبعیض جنسیتی ، و ،،،،است.
3) مهمترین و بهترین نهاد و رکنی که میتواند در رفع چالشهای عنوان شده فوق موثر و تاثیر گذار باشد،نهاد خانواده یعنی پدر و مادر است. خانواده باید توجه و وقت زیادی به فرزندان اعم از پسر و دختر،اختصاص دهد. هر چه قدر این ارتباط دو سویه بین اعضای خانواده و فرزندان خاصه دختران قوی،دوستانه و صمیمی باشد. قطع به یقین،دختران خانواده خود را محل امنی برای بیان مسائل و مشکلات به جای همسالان خود، خواهد یافت. که در این صورت اکثریت دغدغه های آنها به راحتی مرتفع خواهد شد. بدیهی است که برای فراهم نمودن چنین بستر مناسبی در محیط خانه و خانواده، میبایست بدوا نسبت به رفع دغدغه های مالی و معاش خانواده و ایجاد احساس آرامش در پدر و مادر یا سرپرستان خانواده اقدام بعمل آورد.
4) توجه به آموزش های خانواده محور با هدف ترویج الگوی زندگی سالم و نحوی ارتباط با فرزندان(پسر و دختر)توسط نهاد های فرهنگی حاکم.
جان کلام هر چه قدر ارتباط خانواده با دختران با محبت،دوستانه و صمیمی باشد قطعا در جامعه شاهد حوادث تلخی که در ماههای گذشته که احساسات جامعه را جریحه دار کرد، نخواهیم بود. نمایشی و شکلی بودن گرامی داشت مقام دختران ( بخصوص دختران جوان) و توجه نکردن به مشکلات و دغدغه آنها از طرف خانواده و حاکمیت، کماکان باید خودمان را برای شنیدن اخبار ناگوار همچون قتل دختران توسط پدران خود، آماده کنیم.لذا روز دختر را جدی بگیریم و متناسب با واقعیت های جامعه با آنها رفتار کنیم.
تولد
با عنایت و لطف الهی امروز 49سالگی را به پایان رسانیده و گام به 50سالگی نهادم. نیم قرن نخست را پشت سر نهاده و در آستانه نیم قرن دوم قرار گرفتم. طبق روال معمولِ چنین مناسبت هائی دوستان و آشنایان ضمن تبریک، عمری 120ساله برای فردی که زاد روزش میباشد آرزو می کنند.لیک، بنظر می رسد هر موجودی یک بار خلق می شود و تمام می شود.اما انسان یک ویژگی مهم دارد،غیر از اینکه یک بار خلق شده است. موظف است یک بار هم خودش را خلق کند. و تولدی دوباره یابد. انسان ضمن اینکه مخلوق است، می بایست خالق خودش هم باشد. انسان چه چیزی را خلق کند؟خودش را. یعنی تولد و بازآفرینیِ دوباره . این جهاد اکبر که توصیه شده است همان مبارزه با نفس و زاییدن دوباره"خود" است. امیدوارم در مدت باقی مانده عمر خویش، که انتهای آن نا معلوم است و تحت اراده خداوند می باشد، از این توانائی برخوردار باشم که قدمی در راه اراده و خواست او، بردارم و ضمن مبارزه با انفاس شیطانی، التیام بخش دردی از دردهای انسان های اطراف خودم باشم که آن ، بازآفرینی، بلوغ فکری و تولد نوین من خواهد بود و آن چندین برابر تولد سنیِ مرسوم ارزشمند و واجد اهمیت می باشد.
دوازدهم ژوئن،روزجهانی مبارزه با کار کودکان
فقردرجامعه قربانیان زیادی دارد که یکی از مظلوم ترین، ضعیف ترین و آسیب پذیرترین قربانیان آن، کودکان کار می باشد.کار کودکان چه در کشورهای توسعه نیافته، چه در کشورهای در حال توسعه و حتی در کشورهای توسعه یافته، با درصد های متفاوت ، کیفیت و اشکال مختلف وجود دارد. به عبارت دیگر موضوع کار کودکان امری متمایل به مطلق است تا نسبی ، لذا اینکه بگوئیم در فلان کشور این پدیده وجود دارد و در کشور دیگر با پدیده کار کودکان و چالشهای آن مواجه نیستند نمی تواند صحت داشته باشد.انگار در همه جای دنیا کار کشیدن از کودکان جزء جدا نشدنی از اقتصاد و آسیب هایش شده است. کودکان، اساسا به دلیل وجود فقر در جامعه و همچنین نیازها و مشکلات روحی و کمبودهای عاطفی شدید ناشی از فقر اقتصادی و فرهنگی خانواده ها، خواسته و یا ناخواسته به سمت کار کردن سوق پیدا می کنند و در اکثر مواقع به طرف باند های مافیای قاچاق انسان و مواد افیونی و سایر سوء استفاده ها کشیده می شوند. کار کودکان در شرایط کنونی اقتصاد دنیا و آمیخته شدن و سوق پیدا کردن آن به سمت و سوی باند های مافیایی، مبارزه با این پدیده اجتماعی و جامعه شناختی را با مشکل جدی مواجه کرده است. مهمترین راهکار اثر گذاردر این ارتباط مبارزه با فقر و برقراری عدالت اقتصادی و افزایش حمایت های اجتماعی در مبارزه با پدیده کارکودک می باشد. از جمله حمایت های اجتماعی میتوان به تعیین ابزارهای حمایتی افراد جامعه بویژه خانوارهایی که در زیر خط فقر مطلق قرار دارند در راستای مراقبت و پشتیبانی در مقابل پیامدهای اقتصادی و رویداد های مختلف همانند بیماری، معلولیت،بیکاری و سالخوردگی، اشاره کرد. واقعیت این است تا زمانی که فقر در جامعه و خانوارهایی فاقد درآمد استاندارد حداقلی( چنانچه چشم بر واقعیت تلخ و دردناک وجود خانوادههای مطلقا فاقد درآمد فرو بندیم) وجود دارند هرچقدر هم که سازمان های بین المللی در این خصوص شعار بدهند و بخشنامه و مقاوله نامه تصویب کنند، تداوم کار کودک، و پدیده کودکان کار همچنان ادامه خواهد داشت و این پدیده به هیچ شکلی از میان نخواهد رفت. به امید روزی که فقر که زمینه ساز و عامل اصلی بوجود آورنده کار کودکان در جهان می باشد از بین برود که آن وقت به معنای واقعی کلمه، روز جهانی عاری از کار کودکان خواهد بود.
هفت خوان ثبت نام خودرو
1- خوان اول:نبرد رخش با شیر(جنگ متقاضی با سامانه ثبت نام خودرو)
2- خوان دوم: دست یافتن رستم به چشمه آب(پیدا کردن شخص ثالث برای مباشرت در امر ثبت نام در سامانه توسط متقاضی)
3- خوان سوم: نبرد رستم با اژدها(مبارزه ستوه آورِ متقاضی با سامانه، برای ثبت نام موفقیت آمیز و اخذ کد رهگیری)
4- خوان چهارم: ناکامی در کشتن زن جادوگر(هنگ کردن سامانه به جهت ثبت نام خانم ها به جای آقایان)
5- خوان پنجم: مبارزه رستم با اژدهای چند سر (رکپ سامانه ثبت نام به متقاضی به دلیل اعلام مشخصات نادرست و ثبت نام در سامانه های فروش دیگر )
6- خوان ششم:نبرد رستم و ارژنگ دیو(جنگ خوش خیالانه و خود فریبانه متقاضی با سامانه برای برنده شدن در قرعه کشی خودرو)
7- خوان هفتم:کشتن رستم دیو سپید را(ناک اوت شدن متقاضی توسط سامانه و برنده نشدن در قرعه کشی و برگشت به خوان اول)
« این قافله عمر عجب میگذرد.»