اعتماد عمومی خدشه دار شده است!
روزجمعه مورخ1395/11/22،سی وهشتمین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران جشن گرفته شد .در طول دهه ی فجر سال جاری همانند سالهای گذشته وقتی از تلویزیون وقایع واتفاقات آن روز کشور نشان داده میشد،شاهد حضور پرشور و باهیجان مردم ایران درخیابان های بودیم.مردمی که با تمام وجود خود به خیابان ها آمده وشعار انقلابی وآزادگی سر میدادند.گویی درون آنها درحال منفجر شدن بود.این هیجان،اعتماد واطاعت ازامام امت ومعمار انقلاب،باعث پیروزی این نهضت برخواسته از بطن مردم گردید.دردوران جنگ تحمیلی نیز ویژگیهای موجود درجامعه اعم از اطاعت صرف از رهبری،اعتماد بین مردم ویک رنگی میان مردم ومسئولین وسایر شاخصهای مثبت دیگر،باعث شد کشور هجمه نظامی را نیز با پیروزی قاطع پشت سر بگذارد.بعد از پایان جنگ تحمیلی و شروع دوران سازندگی،میل به اشرافی گری وتجمل گرایی به تدریج در کشور رواج و نتیجه آن ایجاد فاصله طبقاتی بین افراد جامعه و مسئولین اجرایی گردید وعلیرغم تاکید مقام معظم رهبری مبنی بر پرهیز از این امر وصدور فرمان هشت ماده ای درارتباط با مبارزه باپدیده شوم اشرافی گری وفساد،متاسفانه رفته رفته این پدیده زشت در جامعه رواج یافت،طوریکه دامن مدیران نظام اداری را فرا گرفت که مصادیق آن را در سالهای اخیر شاهد و ناظر هستیم.واقعیت امر این است که بروز چنین پدیده های ناهنجار اقتصادی و جامعه شناختی و رشد قارچ گونه آن در بین ارکان اجرایی کشور،باعث خدشه دار شدن اعتماد عمومی شده است که جبران کردن آن نیازمند زمان های طولانی وگاها ترمیم کردن اعتماد از دست رفته نیز غیر ممکن می باشد.بعنوان مثال در مورد قضیه حقوق های نجومی اکثر افراد جامعه اعم از عوام وخواص علیرغم اقدامات وگزارشات متنوع،هنوز هم که هنوزه به جواب قانع کننده نرسیده اند. ازطرفی مسایل ومشکلات فعلی در جامعه اعم از بیکاری،رکود،پائین بودن سطح درامد مردم وغیره به نوعی از اثار ناکارامدی وفساد لجام گسیخته در لایه های مختلف نظام اجرایی کشور می باشد.به نظر میرسد تا زمانی که عاملان آنها(فساد های اقتصادی)به پای میزه محاکمه آورده نشوند وپاسخگویی این ناکارامدی نباشند،بزرکترین سرمایه که اعتماد عمومی است بازسازی نخواهد شد.به امید روزهای خوش وشاد.
روز انسان های سفید پوش
پنجم جمادی الاول سال پنجم وششم هجری روز ولادت با سعادت بانوی قهرمان کربلا وپرچمدار نهضت حسین(ع)،حضرت زینب کبری سلام ا... علیها است.این روز را روز پرستار نامیده اند وعلت آن است که حضرت زینب پرستار امام زمانش،حضرت سجاد(ع) و دیگر بیماران ومصیبت زدگان اهل بیت را بر عهده داشت وضمن انجام رسالت مهم وتبلیغ نهضت حسینی،از پرستاری بیماران کربلا،با تحمل آن همه سختیها وناملایمات غافل نبود.نامگذاری این روز بنام پرستار درواقع وظیفه ونقش پرستاران،این انسان های سفید پوش را در مقابل بیماران و مسایل و مشکلات آنها دو چندان کرده است.ولی واقعیت موجود در جامعه علیرغم وجود شعار های احساسی در ایام گرامیداشت روز پرستار، بیانگر این مهم است که حقوق بیماران وهمراهان آنها در حال حاضر از سوی اکثریت پرستاران رعایت نمی گردد.جواب ندادن شفاف،تند خویی،عصبانیت،بی محلی،بد اخلاقی و غیره از جمله مصادیق عدم رعایت حقوق بیماران و همراهان آنها توسط برخی از پرستاران می باشد.البته خود این پدیده ناهنجار اجتماعی علل و دلایل گوناگونی دارد که در جای خود توسط مسئولین امر قابل بررسی وبا ارائه راهکار های عملیاتی قابل مرتفع شدن می باشدکه از جمله ان میتوان به عدم تناسب بین تعداد پرستار به تعداد بیماران اشاره کرد که به نوعی از استاندارد بین المللی(یک پرستار به چهار بیمار) در حد پائینی(یک پرستار به 15 بیمار) قرار دارد .ولی با وجود همه ی مشکلات موجود،پرستارانی وجود دارند که با عشق و با ایمان به اینکه شان وجایگاه شغل پرستاری منتسب به حضرت زینب (س)است صادقانه در حال خدمت به بیماران و همراهان انها می باشند. نمونه آن فرشته سفید پوشی است که در بیمارستان امام خمینی(ره) استان اردبیل در حال خدمت می باشد.فرشته یادداشت ما همراهان بیمار خود را که از اتباع کشور جمهوری اذربایجان بوده اند را به دلیل نداشتن مکان برای اسکان در این روز های سرد زمستان در منزل شخصی خود اسکان داده تا در بخشی از مصیبت آنها سهیم وتا حدودی مرحم درد انها باشد.به واقع باید این روز میمون ومبارک را به او و دیگر پرستاران که با این نیت و خصوصیات خدمت می کنند تبریک و تهنیت گفت.به امید روز های خوش و شفای همه ی بیماران بستری در بیمار ستان ها
اقتصاد به زبان ساده
این روزها شاید بیشترین کلمه ای که درمطبوعات،صداوسیما ومحافل دانشگاهی وحتی بین مردم عوام در مورد اقتصاد وشرایط اقتصادی کشور به گوش میرسد،رکود وتورم یا به اصطلاح رکود- تورمی میباشد.دراین ارتباط مطالب،مقاله ها ونظرات مختلف اقتصادی ازسوی اقتصاددانان کشور مطرح شده است.با توجه به اینکه تخصص و دانش بنده درحوزه علم اقتصاد نمی باشد بنابراین درآن مقام وجایگاه علمی نیستم که بتوانم نظرات ارائه شده در این خصوص را نقد نمایم.چرا که نقد منصفانه یک موضوع نیازمند داشتن علم واطلاعات کافی در آن حوزه می باشد. ولی باتوجه به تجربیات،مطالعات ومذاکره با برخی از اساتید اقتصادی،تلاش شده در این یادداشت،تعریف ساده وعام پسند در خصوص رکود وتورم ارائه گردد.برای روشن شدن ذهن بیدار خوانندگان محترم، داستان اقتصادی زیر بیان میشود:
"روزی گردشگری وارد شهر کوچکی شد وجهت اسکان به تنها هتل آن شهر مراجعه کرد.توریست داستان ما هزینه یک هفته ای اتاق را پیش پیش پرداخت می نماید.مدیر هتل با توجه به بدهی هتل به شهرداری،سریعا همان مبلغ را در وجه شهرداری پرداخت می کند.شهردار شهر نیز خوشحال از این قضیه ی،دستور پرداخت بدهی شهرداری به اداره مالیاتی را میدهد.اداره مالیاتی نیز همان مبلغ را به جهت بدهی اداره اش به حساب هتل شهر واریزمیکند."این بده بستان اقتصادی بین مدیرهتل،شهرداری و اداره مالیاتی بطور میانگین 2ساعت بطول می انجامد.بمحض برگشت پول به حساب هتل،گردشگر داستان ما از اقامت خود منصرف میشود و مبلغی را که 2ساعت پیش به مدیر هتل داده بود را مطالبه و شهررا ترک می کند."
هدف وپیام اقتصادی این داستان کوتاه این است که برای خروج از رکود در یک منطقه وکشور نیازمند چرخش پول بین افراد جامعه و بنگاه های اقتصادی چه خصوصی و دولتی هستیم و تا زمانی که این مهم اتفاق نیافتد خروج ازرکود با چالش جدی مواجه خواهد بود.به عبارت دیگر تا زمانی که درآمد افراد جامعه بویژه در طبقات متوسط ومیانی در حد قابل قبول و بالاتر از خط فقر نباشد،نباید انتظار خروج از رکود را داشته باشیم.چرا که در حال حاضر خالص دریافتی اکثریت افراد جامعه پائین تر از خط فقرمی باشد وتنها با درآمد دریافتی خود در طول یکماه صرفا مایحتاج ضروری و نیاز های اولیه خود را آنهم نه به صورت کامل،تامین میکنند وبرای سایر نیازمندی ها در حوزه پوشاک،بهداشت،رفاه وسایر موارد قدرت مانور و خرید را ندارند.این یعنی پائین آمدن سطح تولیدات واحدهای تولیدی و خدماتی فعال در یک منطقه به دلیل نبود تقاضا ی داخلی می باشد.بنابرین ضروریست دولت مردان ومتولیان امردر کشور نسبت به اتخاذ راهکارهای منطقی و مناسب، متناسب با شرایط اقتصادی کشوربرای افزایش قدرت خرید افراد جامعه بخصوص طبقات متوسط و میانی اقدام نمایند.علی ایحال تا این موضوع(افزایش توان درامدی افراد جامعه)در سطح کشور جاری و ساری نگردد،واحد های تولیدی و خدماتی به جهت نبود تقاضا داخلی ، عدم رقابت پذیری بین المللی و استمرار تحریم های خارجی به این زودی ها از رکود خارج نخواهند شد. به امید روز های خوش
ملاحظه کاری در اشتغال حادثه آفرید
باخبر شدیم که ساختمان 15طبقه پلاسکو تهران با بیش از 50 سال قدمت روز پنجشنبه مورخ 1395/10/30 اثر آتش سوزی در هم فرو ریخت ومتاسفانه تعدادی از ماموران جان برکف وفداکار آتش نشانی در این حادثه جان خود را از دست دادند که برای همه ی آنها از خداوند منان آرزوی مغفرت و برای بازماندگان آنها طلب صبر می نمائیم. نگاه جامعه شناختی به موضوع بیانگر این مطلب است که در ساختمان پلاسکو تعداد 600واحد تجاری در زمینه تولید پوشاک مشغول فعالیت بودند اگر سرانه هر واحد تولیدی را بطور میانگین3نفر در نظر بگیریم تعداد 1800 کارگر در آن مکان مشغول بکار بوده اند.هر چند درخبرها ازسوی مسئولین امر شنیده شد که به دلیل نا ایمن بودن ساختمان به هیئت مدیره اخطار های کتبی و شفاهی داده شده بود ولی علیرغم آنها این حادثه دردناک اتفاق افتاد.حال این سوال مطرح میگردد چرا با علم و آگاهی متولیان امر به احتمال حادثه،جلوی آن گرفته نشده است. همه میدانیم که هرگونه پلمپ و جلوگیری از فعالیت یک صنف ،نیازمند دستور مرجع قضایی است در مورد ساختمان پلاسکو مرجع قضایی با رعایت جمیع جهات و تبعات اجتماعی و جامعه شناختی آن تنها به صدور اخطاریه بسنده کرده و چاره ای جزء این نداشته است چرا که در صورت صدور دستور پلمپ اولین کسی که به این امر اعتراض میکردد قطعا خود ما بودیم.چرا که درحال حاضر مسئله اشتغال وکاهش بیکاری جزء اولویت اول کشور قرار گرفته و اگر فرد و مسئولی بخواهد به صورت منطقی در این خصوص اعمال قانون کنند، قطعا مورد عتاب و اعتراض مافوق و افراد جامعه قرار خواهند گرفت. باید این واقعیت را پذیرفت که هرچند مسئله اشتغال و بیکاری به دلایل مختلف سیاسی،اجتماعی،اقتصادی و کم کاری مسئولین در حال حاضر در راس همه ی امور کشور قرار گرفته ولی نباید با ملاحظه کاری و تن دادن به هر کاری جهت ایجاد اشتغال و حفظ آن،جان و سرمایه های مردم را به خطر بیاندازیم.قطعا این حادثه اولین و آخرین حادثه نخواهد بود. چراکه در سراسر کشور کارگاه های این چنینی، حتی بدتر از شرایط ساختمان پلاسکو وجود دارند که هیچگونه مسایل ایمنی در آنها رعایت نمی گردد و تنها به دلیل ملاحظه کاری در اشتغال به فعالیت خود ادامه میدهند.بنابر این ضروریست مقامات کشوری و استانی هر چقدر ستاد،کمیته و کارگروه میخواهند تشکیل دهند قبل از اتفاق افتادن حادثه تشکیل و اقدامات پیشگیرانه جهت جلوگیری از خسارت های جانی و مالی را اتخاذ نمایند. نه اینکه بعد از حادثه به تلاطم بیافتند که اثر بخش نخواهد بود. به امید روز های خوش
اتحاد همانند تکه های چوب
در کتاب های درسی،برنامه های تلویزیونی و نصایح بزرگان برای نشان دادن اتحاد و باهم بودن ازتکه های به هم چسبیدن چوب استفاده می شود تا شنوندگان وبینندگان بهتر بر نقش واهمیت متحد بودن واقف شوند. موضوعی که این روزها کشور برای خروج از بن بست بوجوده آمده به شدت به آن نیازمند می باشد و تا زمانی که ان مهم اتفاق نیافتد هیچکدام از مسایل ومشکلات کلان وخرد کشور از جمله تولید،اشتغال،کاهش اسیب های اجتماعی،رفاه،بهداشت وغیره به سرانجام نخواهد رسید. درکشوری که قو مجریه،قضائیه ومقننه درجهت دهی به مسایل وچالشهای روبروی کشوربا هم متحد و به نوعی همسو نباشند و برعکس در تقابل هم باشند،نباید انتظاررشد وپیشرفت را داشت. زمانیکه جوانان وفارغ التحصیلان دانشگاهی نیازمند ازدواج،مسکن و اشتغال هستند،فضای سیاسی کشور روزبروز با بگومگوهای حزبی وسیاسی سنگین و مانند آلودگی هوای کلان شهرها غیرقابل تحمل شده است.علی ایحال تا وقتی که مسئولین وتصمیم گیران همانند تکه های چوب برای رشد وتعالی کشور باهم و درکنارقرار نگیرند،برنامه ها ونقشه های توسعه ای کشور هرچند با آخرین متد علمی وتوسط متخصصین امر نیز نوشته شده باشد،بطور قطع یقین در تحقق آن باید شک کرد. به امید روز های خوش.
رحلتی بی جایگزین
روز یکشنبه مورخ 1395/10/19دی ماه،خبر ناگهانی ارتحال جانسوز پیر سیاست و انقلابی نستوه آیت ا.... اکبر هاشمی رفسنجانی به نظرم کل کشور را چه آنهایی که دل در نظام اسلامی دارند و چه آنهایی که از نظام بریده اند را در حیرت و بهت فرو برد. چرا که انگار این مرد خسته از حوادث و تلاطمات انقلاب به دلیل جایگاه و پایگاه اجتماعی بلند برای همیشه زنده خواهد ماند. ولی افسوس که مرگ حق است وشمول وغیر شمول نمی شناسد.در هرصورت کشور و نظام جمهوری اسلامی فردی سیاستمدار،استراتژیک،تئوریسین،تحلیل گر،آینده نگر و از همه مهمتر وفادار به اصل انقلاب اسلامی را از دست داد که نقش و تاثیرگذاری او بعنوان یکی از رکن های رکین کشور بعد از خودش رفته رفته بر همگان نمایان وآشکار خواهد شد.هر چند که در سالهای اخیر بویژه بعد از انتخابات سال 88 به دلایل مختلف سیاسی وحزبی ناجوانمردانه مورد هجمه سیاسی قرار گرفت و نااهلان و انقلابیون تازه به دوران رسیده او(هاشمی)را اهل فتنه،فراماسونر،خائن و..... نامیدند که جفا بود در حق آن مرد فقید. ولی وی همواره با این همه فشار و تهمت ها از اصول و شعار های بنیادین انقلاب بویژه تبعیت از رهبری و حفظ منافع ملی کشور دست برنداشت. در شان و تاثیرگذاری منطقه ای پیر وفادار انقلاب(هاشمی رفسنجانی)همین بس که قبرستان بقیع را با یک سفر به کشور عربستان سعودی بر روی زائران زن بازگشایی کرد. اقدامی که به جزء او به دلیل داشت خلاقیت و نواوری سیاسی از کسی ساخته نبود. بهبوهه ی جنگ تحمیلی در کثفت فرماندهی کل قوا در خصوص پایان جنگ و پذیرش قطعنامه سازمان ملل با جرات تمام با رهبری(امام خمینی ره) مذاکره کرد موضوعی که در آن روز های پر التهاب سیاسی و اجتماعی کسی جرات مطرح کردن آن را نداشت.جای تاسف دارد که برخی از افراد گمراه جامعه در فضای مجازی درگذشت و ارتحال او را به مسخره گرفته و تلاش کرده و دارند تا با تخریب چهره آن مرد بزرگ به نوعی جایگاه او را در کشور خدشه دار نمایند.قطعا این افراد ناآگاه نمی دانند که کشور از حیث سیاسی،اقتصادی،فرهنگی و اجتماعی با رحلتی بی جایگزین روبروست و موازنه سیاسی کشور نیز تغییر خواهد کرد که در آینده نه چندان دور شاهد اثرات آن خواهیم بود. روحش شاد و یادش گرامی باد.
بسیجی بودن به چفیه نیست
وقتی صحبت از بسیج وبسیجی بودن به میان می آید،کلمات وجملاتی در وصف این اصطلاح همانند موارد ذیل در جلسات و گفتمان سازی های عمومی وتخصصی در زبان ها جاری وساری میگردد:
-)بسیج یعنی مهربانی و محبت
-) بسیج یعنی عشق و وفاداری
-)بسیج یعنی آگاهی وبصیرت داشتن به محیط پیرامونی
-)بسیج یعنی دوست داشتن هم نوع
-)بسیج یعنی احترام گذاشتن به دیگران
-)بسیج یعنی شناخت خوب از بد
-)بسیج یعنی صادق بودن در عمل وگفتار
-)بسیج یعنی دفاع از مرز وبوم کشور
-)بسیج یعنی پرهیز از هرنوع دشنام ودروغ وخیانت
-)بسیج یعنی پرهیز از نگاه به نامحرم
-)بسیج یعنی تلاش برای خدمت به کشور
-)بسیج یعنی کمک به همنوع ونیازمندان جامعه
-)بسیج یعنی پایبند بودن به خانواده
-)بسیج یعنی منتقد وانتقاد پذیر بودن
و هزاران جمله زیبا و معنادار که در محافل اجتماعی وسیاسی بویژه در ایام هفته بسیج بیشتر درباره آن شنیده ایم .حال این سوال در ذهن متبادر میگردد که چرا با اینهمه جمعیت بسیجی وگسترش آن دربین آحاد و قشرهای مختلف جامعه، همه روزه شاهد افزایش و گسترش انواع مختلف آسیب های اجتماعی در جامعه خودمان هستیم!بطوریکه به راحتی به همدیگر دشنام وتهمت می زنیم وحق را ناحق میکنیم ودیگر رفتارها،گفتارها وناهنجاری که به نوعی با جامعه ای که بسیجی بودن را الگوی خود قرار داده است همگن و سازگار نمی باشد. بنظر میآید آن طور که باید وشاید نتوانسته ایم در جریان گفتمان سازی معنا ومفهوم بسیج در ذهن وباطن افراد،موفق عمل نمائیم و متاسفانه در این حوزه(ترویج فرهنگ بسیج)به ظاهر سازی وچفیه انداختن اکتفا کرده ایم.البته نباید طوری از این یادداشت برداشت شود که این موضوع به کلیات افراد شمولیت دارد که قطعا اینطور نیست وبسیجیان خالص و متدین در جامعه فراوان وجود دارند.
علی ایحال مسئولین امردرجریان فرهنگ سازی بسیج باید طوری عمل نمایند که قداست و کرامت معنا ومفهوم کلمه بسیج که یادگار رهبر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران است حفظ گردد وبسیجی بودن به اشخاصی اطلاق گردد که واقعا واجد کلیه موارد اشاره شده فوق بوده وحتی بیشتر از آنها در ذهن،رفتار و گفتار آنها عجین شده باشد در این صورت است که بسیج وبسیجی بودن،مانع رشد آسیب های اجتماعی وحتی کاهش آن در جامعه خواهد شد و زمینه ساز رشد وتوسعه کشور رانیز فراهم خواهد کرد.به امید روز های خوش
مرهم دکتر نوبخت برای زخم ریلی استان
دکتر محمد نوبخت،معاون رئیس جمهور ورئیس سازمان برنامه وبودجه کشور در یک سفر غیره منتظره روز پنجشنبه مورخ 1395/9/25به استان اردبیل سفر و در جلسه ای با حضور مسئولین و نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه شهرستان اردبیل آخرین وضعیت پروژه راه آهن اردبیل که به نوعی به تاریخ پیوسته است را بررسی کردند.درخصوص این سفر ذکر چند نکته به نظر الزامی میآید:
1- طوری دراین سفر مانور سیاسی دادند که به نوعی منت برسرمردم استان اردبیل گذاشتن که جناب دکتر رنج سفر تحمل کرده ودر شرایط برفی وکولاک به اردبیل سفر کرده است.واقعیت کدوم رنج سفر،با هواپیما وارد تبریز و از تبریز به قول رحمت سریال پایتخت، با شاسی بلند که داری امکانات سرمایشی وگرمایشی است وارد استان اردبیل شده است.کجای این رنج سفر تلقی میگردد که حتی ایشان نیز با این عنوان(لذت خدمت در این بود که با دشواری راه ها خدمت مردم استان برسم).در هر صورت خدا قوت دکتر.
2- همه به خوبی میدانند که با تزریق قطره چکانی اعتبار سالانه 160میلیارد تومان ،آنهم اگه بطور کامل تخصیص یابد.پروژه راه آهن اردبیل به این زودی ها تکمیل و به بهره برداری نخواهد رسید.تنها راه آن با لحاظ نمودن محدودیت منابع مالی دولت ،جذب سرمایه گذار خارجی(فاینانس)می باشد.
علی ایحال این سفر را میتوان به نوعی مرهم سیاسی دکتر نوبخت برای زخم چرک کرده راه آهن اردبیل آنهم به خاطر اعتراض برخی از نمایندگان استان در مجلس شورای اسلامی در خصوص گنجانده نشدن پروژه ریلی استان از سوی سازمان برنامه و بودجه در برنامه ششم توسعه وهمچنین کاهش بار روانی تاخیر چندین ساله آن از ساکنین استان قلمداد کرد.از سوی با تزریق سالانه 160میلیارد تومان به راه آهن اردبیل،این پروژه در 10سال آینده با تکنولوژی ریلی 10سال گذشته افتتاح خواهد شد!!!بنظر میرسد به این زودی ها نباید منتظر شنیدن سوت قطار در اردبیل باشیم.این سفر پرزحمت دکتر نوبخت و دیگر سفرهای مسئولین رده بالای کشوری هیچ فایده ای برای راه ریلی استان نخواهد داشت.چرا که راه آهن استان اردبیل به منابع مالی نیاز دارد، نه سفر های مکرر مسئولین امر.
به امید روزهای خوش
استعفای قابل تعمل
در روزهای اخیر در اقصی نقاط کشور شاهد حوادث تلخی بودیم که از مرگبارترین و ناگوارترین آن می توان به تصادف قطارهای تبریز –مشهد و سمنان –مشهد اشاره کرد که متاسفانه تعدادی از هموطنان عزیزمان به فجیع ترین شکل جان خود را از دست دادند که برای همه ی آن عزیزان کمال بخشش و برای بازماندگان آنها آرزوی صبر و تحمل این مصیبت بزرگ را دارم . آنچه در این اتفاق مهم در ذهن و افکار بیدار مردم عجیب و غیره منتظره آمد ، استعفای مدیر عامل شرکت راه آهن جمهوری اسلامی ایران بود. غیر منتظره از این لحاظ که این شیوه ی استعفا در کشور بی سابقه بود و تا آنجا که بنده سراغ دارم مورد مشابه این چنینی تاکنون اتفاق نیفتاده است. بنظر می آید استعفای مدیر عامل به نوعی از روی اجبار و علیرغم میل باطنی صورت گرفته و ایشان علاقه ای به چنین کاری نداشته اند. چرا که اگر اینطور بود اولاً : این اتفاق اگر از روی میل و اراده باطنی شخص مدیر عامل بود ، قطعاً باید در همان ساعات و روزهای اولیه اتفاق می افتاد. ثانیاً : این استعفا بعد از مصاحبه مطبوعاتی و تلویزیونی معاون اول رئیس جمهور که گفتند باید در بین مدیران ما نیز همانند کشور های دیگر، فرهنگ استعفا در چنین مواقعی وجود داشته باشد و راساً اقدام به چنین کار کنند ، اتفاق افتاد . ثالثاً : با توجه به اینکه مهمترین علت حادثه عامل انسانی تعیین و معرفی گردید به جهت کاهش بار روانی حادثه از جامعه و خانواده های مصیبت دیده ، به نوعی تصمیم گرفته شده یکی از مسئولین امر خود را قربانی کند و از بد حادثه، قرعه بنام مدیر عامل راه اهن افتاد . ولی در اصل اگر به طور تمام و کمال اراده بر اجرایی فرهنگ کشورهای دیگر در این زمینه بود، این وزیر راه و شهرسازی بود که باید استعفا میداد نه مدیر عامل راه آهن .
همه ی این موارد به نوعی گویای این مطلب است که جناب آقایی (مدیر عامل راه آهن) به زور استعفا داده و جناب وزیر راه و شهرسازی از خدا خواسته سریعاً با استعفای وی موافقت تا به نوعی پرونده حادثه با قربانی کردن یکی از مسئولین رده بالا بسته شود. در خاتمه بنظر می آید مدیران و وزیران کشورمان هنوز به آن جایگاه فرهنگی و اخلاقی نرسیده اند که در چنین موارد مشابه راساً و بی درنگ اقدام به استعفا کنند. چرا که در کشور، قرار گرفتند در پست مدیریت مهم است و عملکرد هیچ جایگاهی دران قرار ندارد . به امید روز های بدون حادثه ی تلخ و ناگوار
درارتباط با لایحه 1/5 میلیارد دلاری اشتغال
در روزهای گذشته موضوع اقدام مشترک میان مجلس و دولت تحت عنوان لایحه 1/5میلیارد دلاری اشتغال ،تیترخبر رسانه ها قرار گرفته است. در خصوص لایحه مزبور موارد کارشناسی ذیل ارائه میگردد.
-)باید این نکته مهم را مد نظر قرار داد که هر نوع طرحی باعث اشتغال جدید و پایدار نمی شود و گاهی فقط برای اخذ وام در پوشش اشتغال به ویژه در مناطق روستایی می باشد.
-)روستائیان اگر در باز پرداخت وام دچار مشکل شوند وام را دولتی تلقی و انتظار استمهال وام را خواهند داشت و دولت ناچار است در مقابل این انتظار اجتماعی تمکین کند که نمونه آن را در برخی از تسهیلات روستایی شاهد بود و هستیم .
-)طبق این لایحه 5/1 میلیارد دلار از منابع صندوق توسعه ملی برداشت و توسط بانک مرکزی به ریال تبدیل خواهد شد که امر منجر به افزایش نقدینگی و کاهش ارزش پول (تورم زایی)میگردد.
-)نحوه تشخیص اینکه متقاضی روستایی است یا خیر و یا اهالی شهر هم می توانند برای توسعه روستایی وام بگیرند ،محل بحث است.
-)کارکرد این وام کاملا شبیه وامهایی است که دولت قبل برای اشتغال و طرحهای زود بازده پرداخت ولی به نتیجه مطلوب نرسید.
نتیجه گیری :
نباید با پرداخت تسهیلات ، روستائیان بیکار را بدهکار کنیم . مشکل رکود و بیکاری کلا نقدینگی نیست، بلکه تصمیم واحد و یکپارچه برای حمایت از تولید وجود ندارد. و از طرفی در حال حاضر حدود 3000 طرح تایید شده درنوبت دریافت تسهیلات ازصندوق توسعه ملی هستند اما بازپرداخت تسهیلات 10 تا 12 میلیون تومانی به روستائیان به نحوی این صندوق خالی خواهد شد .بهترین راهکار کاهش بیکاری ، حفظ وضع موجود واحدهای تولیدی وکمک به آنها جهت خروج از رکود می باشد .منطقی نیست در چنین شرایطی منابع صندوق را به جای ترمیم واحدهای زخم خورده و نیازمند سرمایه درگردش به طرحهای جدید آن هم درروستاها که انواع طرحهای اشتغالزایی را در سنوات گذشته در این مناطق تجربه کرده و حتی در حال تجربه کردن هستیم ولی از اثر بخش کافی برخوردار نبوده اند را دوباره امتحان کنیم.