تلاش سیما برای تغییر فرهنگ جامعه
چندصباحی است سیمای جمهوری اسلامی ایران(تلویزیون)به کمک و همت برخی از نویسندگان وتهیه کنندگان،تلاش دارد از طریق سریال های تلویزیونی بر روی تفکرات و باورهای خانواده ها به تدریج تغییرات اساسی و عمده ای را ایجاد کند.به عبارت دیگر قالب های ذهنی کهنه بدون ریشه ومنطق خاص که ناشی از تعصبات و پیروی کورکورانه خانواده ها می باشند را تغییر دهد.ازجمله این سریال ها میتوان به آرام میگیریم،روزهای بیقراری،نفس گرم،میوه ممنوعه و دیگر سریال ها اشاره کرد.مهمترین موئلفه و پدیده اجتماعی و فرهنگی که جهت ایجاد تغییر توسط سریال ها مورد اشاره ،هدف قرار گرفت است،موضوع ازدواج مجدد در بین خانواده ها بویژه ازدواج مرد مجرد(قبلا ازدواج نکرده)با زن متعلقه است که در جای خود اقدامی شایسته و قابل تحسین می باشد. چرا که در سالهای نه چندان دور و گاها در حال حاضر نیز در اکثر شهرهای کشور،ازدواج با شرایط مورد اشاره،اقدامی قبیح و توهین به خانواده قلمداد میگردد و حتی به دلیل منطق و باور های نادرست، پیامدهای خونینی را نیز به دنبال داشته است.قطعا تعدای از خوانندگان که سن و سالی ازآنها گذشته به عینه چنین موضوعات و تفکرات تعصبی را بیاد دارند.اخیرا از شبکه سه سیما سریالی با نام روزهای بیقراری در حال پخش است که بنوعی دنبال رو تغییر در ابعاد مختلف پدیده های اجتماعی از قبیل ازدواج مجدد و اهداء اعضای بیماران مرگ مغزی می باشد .این سریال متاسفانه کمی پا را فراتر گذاشته و ضمن هدف قرار دادن تغییر قالب های ذهنی غلط و رایج در بین خانواده ها،به عمد یا به اشتباه تغییر فرهنگ اصیل ایرانی،یعنی وفاداری به همسر در شرایط سخت از جمله بیماری را زیر سوال برده که حرکتی ناسازگار با تفکرات،اعتقادات و باورهای مردم ایران اسلامی می باشد.در سریال مورد بحث مرد خانواده که پژمان بازغی نقش آن را بازی می کند،برابر تحریک مادر خود و بدون لحاظ نمودن شرایط جسمانی زنش که در حالت کما در بیمارستان بستری است.قصد ازدواج مجدد دارد و احتمالا در قسمت های بعدی این موضوع اتفاق نیز بیافتد،آن هم با دوست صمیمی زن خود.این نوع سریال ها با چنین مضامینی قطعا با توجه به نوع فرهنگ موجود در بین خانواده های ایرانی نه تنها اثربخش نخواهند بود، بلکه اثرات مثبت آن را نیز تحت شعاع قرار خواهد گرفت.بطوری که در سریال روز های بی قراری،ترویج اهداء اعضا بیماران مرگ مغزی به نوعی در سایه تخریب فرهنگ اصیل ایرانی(وفاداری به همسر) قرار گرفته است.
علی ایحال ضمن تقدیر و تشکراز متولیان سیمای جمهوری اسلامی ایران در راستای اصلاح قالب های ذهنی نادرست و غلط در بین خانواده ها، انتظار میرود دوستان مسئول در سیما در انتخاب سریال ها برای پخش در رسانه فراگیر و همگانی، اهتمام بیشتری داشته تا مبادا فرهنگ اصیل که ما ایرانیان را در سراسر دنیا زبان زده خود کرده ،بنوعی تخریب گردد.انشاءا.....
مهارتهای چندگانه زندگی
انسان ها در طول زندگی خود دوره های مختلفی را اعم از نوزادی ، کودکی ، نوجوانی ، جوانی ، بزرگسالی و نهایتا پیری و سالخوردگی را سپری می کنند. برای گذراندن هر کدام از مراحل مورد اشاره بطور صحیح و مناسب ، طوری که مشکلات و خطرات آنها به حداقل ممکن خود برسد نیازمند این مقوله مهم است که فرد و خانواده او از مهارت های مختص آن دوره ، مطلع و آگاه باشند تا بتوانند با استفاده از دانش اندوخته خود و به کمک اطرافیان مرحله ای را که در آن قرار گرفته اند را سپری و با نشاط و روحیه مضاعف وارد دوره های دیگری از زندگی خود شوند. به عنوان مثال زمانی فرد چه بخواهد و چه نخواهد به مرحله ای از زندگی خود می رسد که می بایست شغلی را برای خود دست و پا کند تا بتواند از طریق عایدات آن ، اقتصاد زندگی خود را بچرخاند. برای اینکه فرد در این برهه از زندگی خود بتواند نقش آفرینی کند و شغل مناسبی را متناسب با روحیات خود انتخاب یا ایجاد نماید، مستلزم داشتن اطلاعات در خصوص شرایط استخدام ، شیوه های شغل یابی ، زمینه های کسب و کار ، فرایند ایجاد کسب و کار و سایر اطلاعات دیگر می باشد که قبل از ورود به این مرحله از زندگی می بایست از آنها مطلع گردد تا بتوانند با بکارگیری آنها فرصت شغل مناسبی را انتخاب یا ایجاد و در آن مشغول بکار گردد. البته ذکر این نکته مهم ضروری است که ارائه آموزش و مهارت های چندگانه زندگی می بایست مدت ها قبل با برنامه ریزی اصولی و از طریق آموزش های رسمی و غیررسمی به فرد یا افراد جامعه منتقل گردد تا به نتیجه مثبت و اثربخش منجر شود. نمونه دیگری که در حال حاضر ضروری به نظر میرسد افراد جامعه قبل از ورود به آن از مهارت لازم و کافی برخوردار باشند ، دوران سالخوردگی و پیری است، با توجه به وضعیت سنی جامعه که رو به پیری است، در سالهای پیش رو با انبوهی از افراد سالخورده در جامعه روبرو خواهیم بود که نه تنها می طلبد فرد و اطرافیان او مهارت های مربوط به این مقطع سنی را فرا بگیرند بلکه ضرورت دارد جامعه از الان و شاید پیش تر از اینها زیرساختهایی جهت حمایت از افراد سالخورده آماده میکرد، تا افراد بتوانند این دوران حساس را بدون نگرانی سپری کنند، حساس از این باب که این مرحله از زندگی را به مثابه بازگشت فرد به دوران کودکی از لحاظ رفتار و خلق و خوی نام می برند. لذا برای گذراندن مناسب و مطلوب این دوران نیز می بایست فرد و اعضای خانواده از مهارت ها و دانش لازم در خصوص شیوه تغذیه ، ارائه کمک های اولیه به بیمار ، نحوه و چگونگی برخورد با یک سالمند ، بیمه های درمانی و ... قبل از ورود به این دوره تجهیز گردند، و نهایتاً در صورت عدم ناتوانی افراد خانواده در نگهداری از سالمندان، جامعه امکان نگهداری بدون مشکل این افراد را داشته باشد.
رصد شرایط موجود در جامعه ( ارائه آموزش ها و مهارت های چندگانه ، زیرساختها و امکانات رفاهی)در سطوح مختلف بیانگر این موضوع است که در این باب خوب عمل نکرد ه ایم. چرا که در حال حاضر افراد جامعه در سپری کردن دوران حیاتی و حساس زندگی خود از جمله ازدواج، تحصیل، شغل یابی، دوست یابی، دروان کاری، میانسالی و پیری با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم می کنند و با توجه به شرایط سنی پیش رو در جامعه در آینده ای نزدیک هم در دوران جوانی و اشتغال و هم در پیری این مشکلات بیشتر خواهد بود. که بخش عمده ای از آن به عدم ارائه آموزش های مهارتی و همچنین عدم وجود انگیزه در افراد برای کسب مهارت های چندگانه زندگی در سطوح مختلف، بر میگردد.
علی ایحال به منظور داشتن جامعه ی سالم و با نشاط ارائه مهارت های چند منظوره به افراد جامعه از طرق رسمی و غیر رسمی از ضروریات می باشد که امید است متولیان امر با جدیت هر چه تمام تر در این حوزه با برنامه ریزی اصولی، مستمر و عملیاتی وارد عمل شوند. هرچند که تاکنون در این راستا به طور سیستماتیک رفتار نشده ولی بقول معروف (( ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است)) به امید آن روز.
استیضاح یا نمایش
سرانجام پس ازهیاهوهای فراوان در رسانه ها،فضای مجازی و تریبون های مختلف ،استیضاح وزیر راه وشهرسازی انجام پذیرفت.برای استیضاح آخوندی ازسوی استیضاح کنندگان 13محور مطرح شده بود که اهم محورها عبارت بودند از:
-)نبود ایمنی درراههای ریلی.
-)سوانح مرگبار ریلی وجاده ای.
-)استخدام نیروهای بازنشسته علیرغم مخالفت وزارت اطلاعات.
-)توسعه فعالیت های اقتصادی وبنگاه داری در حوزه وزارتی با همراهی فرزندان و معاونان.
-)عدم توجه به مشکلات مسکن مهر وجایگزینی مسکن اجتماعی که هرگز رونمایی نشد.
-)مخفی کردن قراردادهای خرید هواپیما .
-)عدم شفافیت قراردادهای شرکت های فرودگاهی کشور.
-)متوقف کردن بررسی سانحه ی 149تهران-طبس.
-)کشته شدن سربازان راکب اتوبوس در استان فارس.
-)جایگزین شدن کریدور بین المللی در کشور های مجاور.
این یادداشت مختصر به دنبال درستی و اشتباه بودن یا به عبارت دیگر جهت گیری در خصوص استیضاح یا عدم استیضاح نمی باشد.ولی بدنبال یافتن پاسخ به این شبهه است که اگر محورهای استیضاح که ازسوی موافق آن مطرح شدند،اگرمستند وقابل اثبات نبودند اصلا چرا مطرح شدند که عین تهمت است و اگر قابل اثبات و مستند بودند،پس چرا نمایندگان مجددا به وزیر رای اعتماد دادند که این رفتار و حرکت در راستا و اهداف نظام و منافع ملی کشورنمی باشد. با این اوصاف به نظر میرسد جلسه استیضاح وزیر راه وشهرسازی بیشتر شبیه نمایش بود تا جلسه پاسخگویی به موارد مطروحه استیضاح، چراکه شیوه برخورد نمایندگان با این موضوع باعث گردید اکثر سئوال های مردم و دوست داران کشور بدون پاسخ بماند و این یعنی ضعف در نظام نظارتی کشور.
آفت سریالی تعطیلی مدارس
همه ساله با فرا رسیدن فصل زمستان، زمزمه های تعطیلی مدارس در بین کودکان شروع میشود. بطوریکه آنها بطور مرتب اخبار استانی سبلان را علی رغم خواب آلوده بودن چشمانشان دنبال می کنند تا بعد از شنیدن تعطیلی مدرسه با خیال آسوده به خواب زمستانی فرو بروند. امسال نیز همانند سالهای گذشته شاهد تعطیلی سریالی مدارس استان و گاها سایر استانها بودیم. واقعیت امر این است این شرایط (تعطیلی مدارس به صورت طولانی ) مغایر با سیاست های ایجاد روحیه تلاش و قبول مسئولیت و درگیر کردن کودکان با مشکلات پیش روی خود می باشد. حال حاضر در درون خانواده نیز این فرهنگ و باور غلط وجود دارد که پدر و مادر باید تلاش کنند تا زمینه رفاه و آسایش کودکان خود را فراهم نمایند. به عبارت ساده تر والدین از رفاه آسایش خود می زنند تا فرزندانشان دست به هیچ کاری نزنند، خرید نروند، با سرویس جابجا شوند و در کارهای خانه به پدر و مادر کمک نکنند به قول معروف دست به سیاه و سفید نزنند و صرفا کارشان خواندن درس و نوشتن تکالیف درسی باشد. این تفکر غلط و تعطیلی سریالی مدارس باعث شده اکثریت کودکان جامعه امروزی ما به نوعی به سمت تنبلی سوق پیدا کنند و با شنیدن تعطیلی مدرسه در پوست خود نگنجند. در حال حاضر با توجه به تغییرات به وجود آمده در شرایط اقتصادی کشور و منطقه بویژه در حوزه کارآفرینی و ایجاد کسب و کار توسط افراد جامعه، کشور نیازمند افراد تلاشگر، ریسک پذیر، خلاق و ... می باشد. قطعا با این اوصاف و شرایط موجود در فرزند پروری خانواده ها، شیوه های آموزش و پرورش در مدارس دولتی و غیر انتفاعی که امکان تبدیل کردن یک دانش آموز ضعیف و متوسط به یک دانش آموز قوی را ندارند و مهمتر از همه اینکه با تعطیل کردن مداوم مدارس اجازه نمی دهیم کودکان منطقه سردسیر در فصل زمستان مشکلات پیش روی خود را خودش حل و فصل کنند، نمیتوان انتظار داشت خروجی تربیت در خانواده و نظام آموزشی کشور افراد خلاق و تلاشگر به قول متخصصان اقتصادی کارآفرین باشند. بنابراین باید چشم ها شست و جور دیگر نگاه کرد.
آژیرقرمز برای طلاق به صدا درآمده است!!!
چند روز پیش درفضای مجازی بطور تصادفی با اینفوگرافیک آمار طلاق کشوردر سال 1394مواجه شدم که بیانگر وضعیت تکان دهنده ای از واقعه حیاتی طلاق بود.باتوجه به عدم شفافیت وهمچنین عدم اعتماد به آمارهای منتشرشده درفضای مجازی،برآن شدم بررسی کتابخانه ای درخصوص موضوع داشته باشم.بنابراین سری به سایت سازمان ثبت احوال کشور و استان اردبیل زده وآمارهای موجود در این خصوص را بررسی کردم که گزارش توصیفی آن به شرح ذیل جهت قضاوت خوانندگان محترم وفیهم کانال به سوی فردا و وبلاگ فردای دیگر ارائه میشود:
-)برابرآمار درج شده در سامانه ثبت واحوال کشور،در سال 1394ونه ماهه ی سال 1395به ترتیب 163765و125667واقعه طلاق به ثبت رسیده است.سهم استان اردبیل،2699و2446واقعه طلاق می باشد.
-)درسال 1394ونه ماهه ی سال 1395،نسبت ازدواج به طلاق در کشور برابر است با عدد 4/2و3/9به عبارت ساده تر این آمار بیانگر این امر است که در سال 1394از تعداد 4ازدواج 1مورد ودر نه ماهه ی سال 1395از تعداد 3مورد ازدواج ا مورد به طلاق منجر شده است.این شاخص در استان اردبیل به ترتیب سال برابر است با عدد5/4 و4/6می باشد.
-)بیشترین ترکیب سنی طلاق ثبت شده در سال 1394ونه ماهه ی سال 1395درکشورو استان اردبیل برای آقایان 34-30و برای خانم ها 29-25 بوده است.
-)جالب است بدانید به ترتیب در سال 1394و نه ماهه ی سال 1395در هر روز تعداد 449و457واقعه طلاق ثبت شده است.این امار برای استان اردبیل به ترتیب سال 7و 9 واقعه طلاق در هرروز بوده است.
علی ایحال با توجه به آمارو اطلاعات ارائه شده درمتن فوق وهمچنین لحاظ نمودن طلاق های عاطفی بین زوج ها به راحتی میتوان به این نتیجه رسیده که آژیره قرمز برای طلاق در کشور به صدا درآمده است.بنابرین مقوله طلاق نیازمند توجه جدی وکارشناسی شده ازسوی مسئولین و متولیان امر می باشد.چراکه مسئله طلاق فقط یک موضوع فردی نیست بلکه آسیب اجتماعی زیادی درپی دارد.گسترش فساد و افزایش بچه های خیابانی وبزهکاری مهمترین آسیب های اجتماعی طلاق است.اگر فرصتی پیش بیاید قطعا در یادداشت های بعدی به علت طلاق و راهکارهای برون رفت از این معضل اجتماعی پرداخت خواهد شد. به امید روز های خوش و شاد