سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تاکتیک آقای نجفی

بالاخره آقای نجفی ازسمت شهرداری تهران استعفاء داد و بازهم دلیل استعفای خود را همانند استعفای قبلی از سمت رئیس سازمان میراث فرهنگی،صنایع دستی وگردشگری کشور،بیماری عنوان کرد.برای همه ی بیماران دنیا بویژه آقای نجفی از خداوند منان آرزوی سلامتی وصحت داریم. ولی سوالی که در افکار عمومی ایجاد شده وهنوزهم پاسخی به آن داده نشده، این است که آقای نجفی زمانی که از سازمان میراث فرهنگی،صنایع دستی وگردشگری استعفاء دادند،میدانستند مریض احوال هستند، پس چرا پست شهرداری تهران را پذیرفتند؟ امیدواریم که بعدها از سوی ایشان به سوال فوق،پاسخ قانع کننده ای داده شود.آنچه دراین بین استعفای آقای نجفی را مسئله دار کرده حرف وحدیث های است که بعد از استعفاء از سوی ایشان و برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در رسانه ها وفضای مجازی،مطرح شده است. اکثریت مطالب عنوان شده در این خصوص برمیگردد به وجود فساد وپولشویی ها در بدنه شهرداری تهران که آقای نجفی به برخی از نمونه های آن در صحن شورای شهر تهران اشاره کرده است.این یادداشت به دنبال صحت و درستی موارد اشاره شده بالا نیست.چرا که رسیدن به درستی مطالب مطروحه در صلاحیت سازمان های بازرسی و امنیتی می باشد که قطع به یقین دوستان در حال پی گیری موضوع جهت شفاف سازی هستند.آنچه که یادداشت حاضر دنبال می کند، موضوع تاثیرگذاری بار روانی مباحث این چنینی برافکار عمومی است کاها جبران ناپذیر نیز می باشد.در نحوی برخورد با این موضوع وموضوعات مشابه از سوی مسئولین انتظار میرود دو شاخص مهم و اساسی به هیچ عنوان مورد غفلت و فراموشی قرار نگیرد.یکی موضوع اعتماد ودیگری موضوع شفافیت که کوتاهی در توجه به آنها چالش های بزرگی را در سطح جامعه به ویژه افکار عمومی بوجود می آورد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میگردد:

-)اعتماد:اعتماد از لوازم پایداری وتوسعه جوامع است.اعتماد مردم به یکدیگر،اعتماد مردم به حکومت و حاکمان واعتماد حکومت به مردم.وقتی اعتماد نباشد،بدبینی جای آن را میگیرد ودر جامعه بدبین همکاری شکل نمی گیرد وجامعه ی بدون همکاری رشد نمی کند.

-)شفافیت:شفافیت نیز از لوازم دائمی یک جامعه بالنده و توسعه گرا است. آزادی اطلاعات و پاسخگویی قابل راستی آزمایی از بستر های اجتناب ناپذیر،شفافیت هستند. جامعه غیر شفاف مانند خودرویی است که شیشه های آن گل آلوده و کدر شده اند و سرنوشت چنین خودروی،حادثه و واژگونی است.

با این توضیح وتوصیف از مسئولین امر انتظار میرود زمانی که کشور با رهنمود های داهیانه ی رهبری در مسیر رشد و توسعه قرار گرفته است در برخورد با موضوعات مشابه همچون آقای نجفی طوری عمل کنند که دو شاخص مهم مورد اشاره فوق یعنی اعتماد و شفافیت،خدشه دار نگردد که جبران عدم توجه به آنها اثرات مخربی را در ذهن افکار عمومی جامعه ایجاد می کند که اصلاح آن کاها غیرممکن ودر صورت اصلاح زمان بر می باشد که در این میان کشور از رشد و توسعه باز می ماند.

 






تاریخ : یکشنبه 97/1/26 | 5:39 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

ماراتونی بنام اخذ مجوز 50 درصد طلایی

هرزگاهی موضوع افزایش 50درصدی،30درصدی و25درصدی فوق العاده حقوق در بین کارکنان مطرح و مدتها سوژه بحث های داغ در بین آنها می باشد و بعد از مدتی فروکش می کند.اخیرا با دست به دست شدن مصوبه ی تازه هیات محترم وزیران در خصوص موافقت با اعمال 50 درصد فوق العاده حقوق برای کارکنان امورمالیاتی در فضای مجازی، موضوع مزبور دوباره نقل مجلس کارکنان سایر دستگاههای اجرایی شده است. در این بین نامه ی اعتراض وزیر جهاد کشاورزی به معاون اول رئیس جمهور و اتخاذ تصمیم وی(معاون اول) در خصوص بررسی اعمال ضریب  50درصدی به کارکنان جهاد کشاورزی درجلسه هیات وزیران، مسابقه ای در میان مدیران ارشد سازمانها و وزارتخانه ها برای اخذ مجوز 50 درصدی به راه انداخته است که شباهت بیشتری ماراتون های دومیدانی سرعتی دارد.انتظار میرود سازمان مدیریت وبرنامه ریزی کشور ودر راس آن جناب آقای دکتر نوبخت هم به عنوان رئیس سازمان وهم به عنوان سخنگوی دولت با استناد به فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری بر این موضوع و روند اجرایی آن تصمیم گیری کنند.طوری نباشد وزیر و رئیسی که صاحب نفوذ در دولت وهمچنین از حیث مالی، سازمان و وزارتخانه ی تحت امرش حرفی برای گفتن داشته باشد به راحتی بتواند مجوز طلایی را اخذ و در ذهن کارکنان خود به اسطوره تبدیل شود و در عوض وزیر و رئیس سازمانی که در این راستا تلاش کرده و یا نکرده الله علم تنها به دلیل نداشتند پارامترهای دوگانه فوق از رسیدن به مجوز طلایی باز بماند که در این حالت چهره خوبی در بین کارکنان خود نخواهد داشت.زمانی که دولت در سال جاری از همسان سازی حقوق وکاهش منطقی فاصله بین دستمزد کارکنان خود سخن میراند و در این میان خود را صاحب برنامه میداند و حتی در بودجه سال جاری نیز برای این امر مهم اعتباراتی را پیش بینی کرده است تصمیمات و حرکات اخیر او(دولت) را نمی توان در این راستا ارزیابی کرد.انتظار میرود متولیان امر برنامه و  بودجه ریزی کشور،موضوع افزایش 50 درصدی فوق العاده حقوق را با رویکرد عدالت پرداختی در بین کارکنان که جزء اهداف قانون مدیریت خدمات کشوری هست را یک دفعه برای همیشه تعیین تکلیف و تصمیم منطقی همه شمولی دراین راستا اتخاذ کنند تا شاهد پایان این ماراتون ورزشی در بین وزراء باشیم که دیگر طولانی وخسته کننده شده است. انشاءا.....

 






تاریخ : دوشنبه 97/1/20 | 6:31 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

کارگر ساده نیازمندیم

درایام تعطیلات نوروز فرصتی پیش آمد تا چند فیلم سینمای خانگی را ببینم.از بین آنها فیلم سینمایی کارگر ساده نیازمندیم به کارگردانی وتهیه کنندگی منوچهر هادی ازحیث فیلم نامه و پرداختن با مسایل وآسیب های اجتماعی واقتصادی حال حاضر جامعه ازبقیه فیلم ها قوی تربود.موضوع فیلم به ماجرای مهاجرت دو جوان شهرستانی به پایتخت(تهران) برای پیدا کردن کار و آینده بهتر می پردازد.یکی از آنها در مغازه اغذیه فروشی با کارفرمای که از حیث درآمد در سطح پائینی می باشد ودیگری به صورت نگهبان در پروژه ساختمانی با کارفرمای پولدار،مشغول بکار میشوند و درجریان فیلم اتفاقاتی برای هر دو آنها پیش میآید.منوچهر هادی در این فیلم تلاش می کند با نگاهی متفاوت به مسایل ومشکلات کارگران ساده که در پایتخت مشغول بکار هستند واکثریت آنها را نوجوانان وجوانان شهرستانی تشکیل میدهد را به تصویر بکشد و به نظر بنده در این تلاش ادبی و هنری موفق عمل کرده است.وی کوشیده در فیلم خود دو نکته مهم را به بیننده منتقل کند:

-)چه در طبقه کارگر(دهک پائین)وچه طبقه کارفرما(دهک بالا)بدون زحمت و تلاش سالم وبا صداقت نمی توان به ثروت رسید.برای رسیدن به پول بی زحمت از سوی هر دو دهک یکی برای رسیدن به پولی که قبلا نداشته و دیگری برای افزایش پول و موجودی خود، می بایست دروغ،خیانت و حتی به قتل دست بزنند.

-)پول همه چیز نیست و نمی شود همه چیز را با پول تغییر داد و در صورت تغییر نیز موقعیت جدید قطعا موقتی خواهد بود.

دیدن این فیلم زیبا و پرمعنی را به همه ی خوانندگان عزیز توصیه می کنم.

 






تاریخ : شنبه 97/1/18 | 7:0 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

1-برخلاف دیدگاه عموم مردم که اغلب وزیر اقتصادرا سکاندار خروج ازرکود و رونق اقتصادی می دانند . وزارت تعاون ، کار و رفاه اجتماعی نیز از طریق اعمال سیاست های درآمدی بر وضعیت اقتصادی کشور تاثیرمهم دارد . لطفاً در مورد اهمیت این وزارتخانه در ایجاد رونق اقتصادی صحبت کنید؟

قبل از پاسخ به سوال شما می خواهم به این موضوع اشاره کنم که همواره این سوال مطرح میشود که چه کسی مسئول ایجاد شغل در کشور است ؟ بنده معتقدم سوال باید به این شکل مطرح گردد که چه کسی مسئول و متولی ایجاد اشتغال در کشور نیست؟ در این حالت دیگر نمی توان فرد و دستگاه اجرایی را پیدا کرد که سهم و نقشی در ایجاد فرصت شغلی در کشور ندانسته باشد . در خصوص سوال شما نیز اعتقادم بر این است که همه ی وزارتخانه ها و دستگاه های اجرایی دولتی ، شبه دولتی و خصوصی به نوعی در تولید و رونق اقتصادی دخیل و درگیر هستند و نمی توان افراد حقیقی و حقوقی را پیدا کرد که در رونق تولید نقش نداشته باشند . البته برخی از وزارتخانه ها در خط مقدم رونق تولید قرار دارند از جمله وزارت صنعت ، معدن و تجارت واقتصاد و برخی از وزارتخانه ها بطور غیر مستقیم در رونق تولید و اقتصاد تاثیر گذار هستند. از جمله محیط زیست ، منابع طبیعی و امور اراضی. بنابراین می توان پاسخ این سوال شما را اینطور جمعبندی کرد که در کل کشور برخی دستگاه و وزارتخانه ها در رونق تولید و رشد اقتصادی به عنوان  وزارتخانه در سطح ملی و به عنوان دستگاههای اجرایی در سطح استانی  بطور مستقیم( بعنوان دستگاه اصلی) نقش دارند و برخی از دستگاههای اجرایی و وزارتخانه ها بطور غیر مستقیم( بعنوان دستگاه فرعی) در تولید و رونق اقتصادی تاثیرگذارند. وزارت تعاون ، کار و رفاه اجتماعی با توجه به رسالت و جایگاه قانونی خود و همچنین ابعاد فعالیت خود به اعتقاد بنده در رونق تولید و اقتصاد هم در جایگاه اصلی قرار دارد و هم در جایگاه فرعی .به عنوان مثال تعیین حداقل حقوق دستمزد سالانه البته در مسند شورای عالی کار، صدور پروانه کار اتباع خارجی و تائید نقشه های صنعتی بطور مستقیم در تولید و رونق اقتصادی نقش ایفاد می کند و در جایگاه صیانت از حقوق کارگران (حوزه روابط کار )، صیانت از نیروی کار و منابع سرمایه گذاری شده در واحدهای تولید ی، خدماتی و کشاورزی (حوزه بازرسی کار )، تلاش در جهت ارتقاء روحیه فرهنگ کار ، بهره وری نیروی کار و همچنین پیشگیری از آسیب های اجتماعی در بین کارگران (حوزه امور فرهنگی و اجتماعی )،سیاست گذاری در خصوص مبارزه با فقر و افزایش سطح معیشت نیروی کار(حوزه رفاه) بطور غیر مستقیم در رونق تولید و اقتصاد تاثیر گذار هست. البته ورود به تک تک حوزه های مورد اشاره وچگونگی نقش آنها در رونق تولید، مجال و فرصتی کافی نیازمند است که در صورت هماهنگی در آینده بطور تخصصی تر در خدمت شما خواهم بود.

2-بنظر شما مهمترین مشکلات موجود درباره رابطه بین کارگر و کارفرما در وضعیت کنونی اقتصاد ایران چیست؟

رابطه بین کارگر و کارفرما تحت تاثیر شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه است از جمله تحریم های خارجی و رکود بازار و عدم آشنایی هر دو طیف به حق وحقوق قانونی خود که گاهاً برخی از آنها خارج از حیطه و اختیار کارفرما هست، باعث گردید بین رابطه کارگر و کارفرما اختلاف و مشکلاتی حادث شود . در حال حاضر از مهمترین چالش های بین کارگر و کارفرما می توان به قرارداد سفید امضاء ، نبود امنیت شغلی ، اخراج ، تعدیل نیرو ، عدم پرداخت قانونی دستمزد  و عدم واریز حق بیمه اشاره کرد. نگاه و اعتقاد وزارت ، تعاون کار و رفاه اجتماعی در حل معضلات مورد اشاره ، نگاه  سه جانبه گرایی است و تلاش دارد همگام با شرکای اجتماعی خود نسبت به رفع معضلات مورد اشاره اقدام کند. از جمله محورهای گفتگوی سه جانبه گرایی برای برون رفت از این معضلات، میتوان به اصلاح بخشی از مواد  قانون کار ، تدوین سند کار شایسته و همچنین تدوین مدلی برای رسیدگی به روابط کار بین کارگر و کارفرما اشاره کرد. قطعا با پیاده سازی این برنامه در سالهای آینده شاهد کاهش اختلافات بین کارگر و کارفرما خواهیم بود. البته برخی از موارد اختلافی بین کارگر و کارفرما از جمله پایین بودن فرهنگ کار در بین کارگران و عدم شناسایی کارفرمایان با شیوه و سبک مدیریت منابع انسانی در محیط کار به شرایط بد و خوب اوضاع اقتصادی کشور ربطی ندارد و می طلبد که در این خصوص نیز فرهنگ سازی از طریق همه متولیان امر صورت پذیرد و وزارت تعاون ، کار و رفاه اجتماعی به تنهایی قادر بر حل این معضلات فرهنگی و آموزشی بین کارگران و کارفرمایان نخواهد بود. به عبارت دیگر زمان مدیریت واحدهای تولیدی به سبک و شیوه ی سنتی به پایان رسیده است و باید این رویکرد مدیریتی در بخش خصوصی تغییرکند در غیر این صورت در شرایط ایده ال اقتصادی کشور باز هم شاهد اختلافتی بین کارگر وکارفرما خواهیم بود.

3-یکی از مهمترین مشکلات اقتصاد ایران پایین بودن بهره وری نیروی کار و کم کاری است . بنظر شما دراین مورد عامل مقصر هست یا ساختار و یا هر دو؟

اولاً باید به این نکته مهم اشاره کرد که بهره وری پایین و کم کاری صرفاً مختص واحدهای تولیدی، خدماتی و کشاورزی نیست بلکه در حال حاضر در بخش های دولتی نیز بشدت با این پدیده مواجه هستیم . دوماً صرفاً با تکیه بر تزریق مشوق های مالی نمی توان با کم کاری مقابله کرد این دو نکته مهم باید در ارتباط با این موضوع و راهکار مقابله با آن لحاظ گردد.

به اعتقاد بنده هم عامل و هم ساختار در پدیده کم کاری تاثیر گذار هستند . چطور می توان از کارفرمایی که هیچگونه اطلاع ودانشی از شیوه و سبک مدیریتی بویژه مدیریت منابع انسانی ندارد ،انتظار داشته باشیم در حیطه مدیریت خود بتواند با استفاده از راهکارهای علمی با پدیده کم کاری و بهره وری پایین مقابله کند . موضوع که در حال حاضر در اکثر واحدهای بخش خصوصی با آن مواجه هستیم این پدیده است که کارفرما فکر می کند می تواند هم چرخه ی تولید را بچرخاند و هم مدیریت منابع انسانی را به نحو احسن انجام دهد هم تولید خود را بفروشد. این مدل با توجه به تغییرات گسترده در عرصه فعالیت های اقتصادی و ایجاد رقابت با شیب تند، دیگر جوابگو نیست .  در مورد ساختار، واقعیت این است در تدوین وطراحی ساختارهای تولید و طرح های طبقه بندی مشاغل و شرایط ارتقاء نیروی کار به پست های بالاتر، هم در بخش های خصوصی وهم بخش های دولتی درحال حاضر در اکثر موارد بصورت علمی حرکت میشود. ولی آنچه در این بین باعث ایجاد بی انگیزه گی در بین نیروی کار میشود عدم توجه به شرایط احراز افراد در ارتقاء می باشد. بدین شکل که فردی که به تازگی وارد سیستم سازمانی شده با ملاحظات مدیریتی وسفارش های بیرونی انهم بدون داشتند شرایط احراز فوراً ارتقاء می یابد در مقابل فردی که دارای سابقه کار و عملکرد خوبی در آن حوزه می باشد و ارتقاء حق او ست نظاره گر این بی عدالتی است . ایا با این شرایط میتوان به ارتقاء بهروری در نیروی کار و کاهش کم کاری امید وار بود. به عقیده بنده این آفتی است که ریشه بهره وری را در ایران خشکانده است.






تاریخ : پنج شنبه 97/1/16 | 4:12 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

الزامات تحقق شعارسال حمایت ازکالای ایرانی

مقام معظم رهبری طبق روال سالهای گذشته،شعار سال 1397را حمایت ازمصرف کالای ایرانی با هدف افزایش تولید ملی وهمچنین ایجاد فرصت های شغلی برای جوانان کشور،نامگذاری فرمودند.حال سوالی که درذهن متبادر میشود این است که برای تحقق شعار مزبور و منویات معظم له چه الزامات واقداماتی از سوی چه قشرهای از جامعه باید صورت پذیرد تا شاهد افزایش چشمگیر مصرف کالاهای ایرانی باشیم؟بنظر میآید چهار قشر از افراد جامعه می بایستی الزاماتی را به صورت عملی نه شعاری،بکاربرند تا بستر و زمینه های لازم برای محقق شدن شعار سال،مهیا گردد.چهارقشر مورد نظر این یادداشت عبارتند از1-)مردم2-)نیروی کار3-)دولت و چهارم فعالان بخش خصوصی.هرچند که ادعایی برای کامل بودن الزاماتی که در پی می آید نیست ولی حداقل های است که بدون توجه به آنها کالای ایرانی به جایکاه واقعی خود نخواهد رسید. هرکدام از این موارد را نیز میتوان مستقلا مورد بررسی قرار داد ومصداق،عدد ورقم برایشان آورد ولی در این نوشتار،صرفا به کلیات اشاره شده است.

الف)الزاماتی که از سوی افراد جامعه بایستی رعایت گردد:

-)تلاش وتعصب درخرید کالای ایرانی.

-)راه اندازی کمپین های حمایت از کالای ایرانی توسط سازمانهای مردم نهاد در فضای مجازی.

-)فروش کالای ایرانی توسط خرده فروشان وعمده فروشان.

-)مصرف نکردن کالای قاچاق وخارجی.

-)رسیدن به این باور که مصرف کالای ایرانی یعنی ایجاد شغل برای فرزندان بیکار خود.

ب)الزاماتی که توسط دولت و مسئولین بایستی رعایت گردد:

-)مبارزه جدی وعملی با قاچاق کالا ورانت اطلاعاتی ومالی.

-)مدیریت جدی بر واردات کالا به کشورچه به صورت قانونی وغیر قانونی.

-)بازاریابی وصادرات بیرون از کشور توسط وزارت امورخارجه و صنعت ومعدن وتجارت.

-)حمایت از فعالان بخش خصوصی در زمینه های بیمه،مالیات در راستای کاهش هزینه های تولید.

-)نظارت وکنترل برکیفیت کالای ایرانی وبرگرداندن اعتماد جامعه به کالای داخلی.

-)استفاده مسئولین رده بالا از کالای داخلی به منظور نماد سازی در بین مردم.

-)تلاش در راستای افزایش اعتماد بین دولت ومردم.

-)رفع موانع تولید داخلی وخارجی اعم از بوروکراسی ناکارامد،نظام مالیاتی برای صنایع تولیدی نوپا، بیمه ومبادلات بانکی بویژه با بانک های خارجی.

-)مدیریت جدی در خصوص کاهش نرخ سود تسهیلات بانکی.

-)اتخاذ راهکار های برای ثبات بیشتر و پایدار در قیمت ارز.

-)بکارگیری اقداماتی برای کاهش هزینه های حمل ونقل فعالان بخش خصوصی.

-)فرهنگ سازی با استفاده از ظرفیت قوه مجریه برای این امر.

ج)الزاماتی که از سوی فعالان بخش خصوصی بایستی رعایت کنند:

-)دارا بودن اهلیت فنی ومالی فعالان اقتصادی.

-)استفاده از تکنولوژی روز دنیا در تولید کالا ومحصولات.

-)انطباق تولید با نیازها وسلیقه ها ومزیتهای روز مشتریان.

-)رعایت ظرافتهای لازم در تولید.

-)سرمایه گذاری در تولید(تزریق تسهیلات در فرایند تولید).

-)استفاده از دانش وعلم روز مدیریت در فرایند تولید.

-)استفاده از متخصصان نیروی انسانی در مدیریت نیروی کار واحد تولیدی.

-)استفاده از کالای تولید شده توسط مسئولین واحد تولیدی در راستای فرهنگ سازی در این امر خطیر.

-)پرداخت بموقع حق وحقوق کارگران در راستای افزایش بهره وری نیروی کار.

-)افزایش سهم نیروی کار در هزینه تولید.

-)رسیدن به این باور که دیگر نمی توان هم کارفرما بود وهم مدیر.

-)ارزان تمام کردن و رقابت پذیرکردن با جنس خارجی.

-) ارتقای کیفیت تولید با استفاده از مکانیزم های مربوطه.

-)استفاده از یافته های واحد تحقیق وتوسعه در فرایند های تولید برای کاهش هزینه تولید.

-)همکاری جدی با مراکز دانشگاهی وپارک علم وفناوری در راستای رقابت پذیر کردن محصولات.

-)اعمال خدمات متنوع پس از فروش برای افزایش اعتماد به کالای تولیدشده داخل.

-)استفاده از متخصصان بازرگانی وفروش در راستای افزایش راندمان تولید و اخذ سلیقه های متنوع مشتریان.

-)ارتباط سازنده با مدیران وکارشناسان دستگاههای اجرای مربوطه.

-)برقراری ارتباط مثبت ودوستانه با نیروی کار در فواصل زمانی مشخص.

-)اجرای برنامه های اجتماعی وفرهنگی با مشارکت نیروی کار وخانواده های آنها.

-)برگزاری دورههای ضمن خدمت برای نیروی کار.

-)استفاده از مواد اولیه مناسب وبا کیفیت در امر تولید بویژه در صنایع غذایی وآشامیدنی که این روز ها حرف وحدیث های دراین خصوص بین افراد جامعه وجود دارد.

-)رسیدن به این باور که اعتبار واحد تولیدی به محصولات وکالاهای باکیفیت  است نه به تعداد نیروی کار آن.

-)پرهیز از هرگونه تقلب در جریان تولید به منظور افزایش سود.

-)توجه جدی به صادرات کالا ومحصولات.

د)الزاماتی که از سوی نیروی کار بایستی رعایت گردد:

-)رسیدن به این تفکر که کالای تولید شده توسط خود وخانواده اش مصرف خواهد شد.

-)داشتن تعصب به محل کار وکالای تولید شده.

-)تلاش برای بروز نگه داشتن  در زمینه دانش پست شغلی خود.

-)رسیدن به این باور که عدم دقت و سهل انگاری در فرایند تولید به معنی بیکار شدن خودش می باشد.

-)استفاده از کالای تولیدی واحد کاری خود به منظور فرهنگ سازی و افزایش اعتماد عمومی.

برای حمایت از کالای ایرانی ضمن توجه به الزامات اشاره شده فوق،بازسازی هویت و اعتبار شهروند ایرانی و کالای ایرانی نزد خریداران داخل وخارج از کشور نیز از ضروریات می باشد.درعلم بازاریابی اصلی وجود دارد که می گوید:خریدار زمانی به خرید یک کالا مبادرت می کند که ارزش ادراکی کالا برای وی ازبرچسب قیمت روی کالا بالاتر باشد. به بیان دیگر،خریدار فقط برای تصاحب فیزیکی کالا پول نمی دهد،بلکه برای اعتبار و برند آن هم پول می پردازد.به عنوان مثال:وقتی اسم چین وکالای چینی مطرح میشود درخصوص برند واعتبار آن افراد جامعه خودمان علیرغم اینکه اکثریت آنها حتی یکبار هم از کالای چینی استفاده نکرده اند چه عکس العمل های منفی از خود نشان میدهند.عکس این قضیه در خصوص کالاهای برخی از کشورهای اروپای وآسیای از جمله آلمان،ژاپن وکره جنوبی، صادق است و خریداران بدون توجه به قیمت آن تنها به دلیل برند وادراکی که کالاهای کشورهای مزبوردر آنها ایجاد کرده اقدام به خرید می کنند.علی ایحال تحقق شعار سال با رعایت الزامات اشاره شده و همچنین بازسازی هویت ایرانی وکالای ایرانی نیازمند اتحاد،همدلی و وفاق ملی می باشد. پایان بخش این یادداشت جمله پرمغز فردریک باستیا،اقتصاددان معروف سوئیسی قرن نوزدهم می باشد. او گفته است:اگر کالا از مرزها عبور نکند،سربازان عبور خواهند کرد.

                                                                     

 






تاریخ : یکشنبه 97/1/12 | 4:39 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

تلویزیون و هنرپیشه ها

در سالهای اخیرشاهد هستیم که دراکثر برنامه های تلویزیونی چه آنهایی که کوتاه مدت هستند وچه آنهایی که از حیث زمان بلند مدت می باشند،از هنرپیشه های سینما وتئاتر استفاده میگردد.َاین شیوه هم میتواند محاسنی داشته باشد وهم معایبی که این یادداشت به دنبال آن نیست.آنچه هدف این نوشته مختصر هست،نوع،شکل ومحتوای برنامه های هست که اخیر در برخی از شبکه های سیما در حال پخش یا به نوعی در حال اجراء می باشد.مانند دورهمی،وقتشه و برنامه چند وقت پیش خندوانه که البته به نظر بنده میشود گفت، ریشه چنین برنامه های از برنامه(خندوانه)الگو برداری شده است.برنامه های مورد اشاره چند ویژگی مشترک دارند:

-اول اینکه قالب وشکل اجرای هرسه برنامه به یک شکل می باشد.طوری که شرکت کنندگان هرسه برنامه در یک سالن جمع میشوند ومجری هرسه برنامه که از هنرمندان سینما می باشند با دعوت از افراد خاص جامعه به عنوان میهمان برنامه که اکثرا از حوزه سینما وموسیقی می باشند شروع به پرسیدن سوالاتی که از قبل تعیین شده است می کند.

-دوم اینکه گاها اتفاق افتاده که میهمان برنامه دورهمی به برنامه وقتشه یا خندوانه یا بالعکس دعوت وسوالات تکراری ازآنها پرسیده میشود.

- سوم اینکه برخی از سئوالات طوری پرسیده میشود که میهمان برنامه برای فرار از پاسخ مجری یا دروغ می گوید یا به عبارت دیگر راستش را نمی گوید و گاها برخی از میهمانان واقعیت را با صراحت هر چه تمام بیان می کنند که در هر دو حالت نوعی ناهنجای در جامعه ترویج داده میشود. مانند سوال معروف برنامه دورهمی، اینکه عاشق شدی؟

-چهارم اینکه گاهی اوقات میهمان برنامه، زن وشوهرهستند ومجری برنامه با توجه به فضای برنامه شروع به پرشش های می کند که به نوعی به حریم خصوصی زندگی خانوادگی میهمان وارد میشود که خوشایند به نظر نمی آید.  نکته جالب اینکه میهمان به سئوالات حریم خصوصی زندگی پاسخ میدهد و مورد تشویق حضار نیز قرار می گیرند.به خوبی یاد دارم مصاحبه ی اقای ولاسکو مربی اسبق آرژانتینی تیم ملی والیبان کشورمان که وقتی خبرنگار از او در ارتباط با زندگی خصوصی اش سوال کرد، او که همشرش را نیز در کنار خود داشت به صراحت جواب داد که تمام اتفاقات درون زندگی من و همسرم چه شیرین باشد و چه تلخ بین من و او اتفاق افتاده و قابل بیان نیست و نیازی نیست که دیگران از آن مطلع باشند.

- پنجم اینکه در برنامه دورهمی انتقاداتی از سوی مجری برنامه در زمینه های مختلف مطرح میشود که به نوعی میخواهد این موضوع را در ذهن بینندگان متبادر سازد که ساختار سیما نسبت به قبل تغییر یافته و میشود از سیما نیز انتقاداتی را برعلیه مسئولین در قالب طنز مطرح کرد که امیدواریم نوعی سیاست رسانه ای نباشد.

امید میرود مسئولین سیما و تهیه کنندگان برنامه های سه گانه مورد بحث با توجه به چالش های اساسی جامعه از جمله موضوع معیشت، بیکاری وکارآفرینی با دعوت از متولیان امر در این خصوص و کارآفرینان موفق و کارآفرینانی که در کار خود شکست خورده اند گام اساسی در ترویج مقوله کارآفرینی نیز بردارند.






تاریخ : شنبه 96/12/26 | 6:53 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

دل نوشته ی شماره 2 در خصوص یاد مرگ

دردل نوشته ی قبلیم درخصوص مرگ، نوشته بودم که ما انسانها یک روز خبرگیر مرگ دیگران هستیم و روزی مرگ ما خبرساز خواهد شد ودیگران درنقش خبرگیر مرگ ما،نقش آفرینی خواهند کرد.متاسفانه در روزهای اخیر حوادثی درکشور اتفاق افتاد که باعث شد تعدادی از هموطنان، دنیای  خود را عوض کنند و روحشان از این دنیا به دنیای دیگرکوچ کند.سقوط هواپیمای آسمان با 66نفر وشهدای نیروی انتظامی از نمونه های هستند که ما دوباره خبرگیر مرگ دیگران شدیم.همه روزه تعدادی از افراد سراسر دنیا به طرقی از جمله سیل،آتش سوزی،جنگ،زلزله،تصادف،سرطان و سقوط هواپیما از بین ما میروند.بنظر می آید سقوط از ارتفاع بدترین شکل مرگ باشد چرا که در این شیوه از مرگ تا زمان خروج روح از بدن،افراد به عینه میدانند که در حال مرگ هستند و دیگر امیدی به زنده ماندن نیست.همه ی خوانندگان این یادداشت اگر یک لحظه خودشون را مسافر هواپیمای ساقط شده پرواز تهران یاسوج شرکت آسمان قرار دهند خواهند دید حتی تصور مردن به این شکل چقدر دردناک و سخت است. با همه ی اتفاقات این چنینی دورو بر خودمان بعد از چند روز که خبرگیر مرگ دیگران بودیم،دوباره روز از نو، سر کارهای خود برمی گردیم بدون اینکه حوادث تلخ یعنی مرگ دیگران کوچکترین تاثیری روی رفتار وکردار ما گذاشته باشد. دوباره دروغ،دوباره غیبت،دوباره نامهربانی،دوباره برچسب زدن به دیگران،دوباره خیانت،دوباره حق دیگران را خوردن،دوباره به پدر ومادر پشت کردن وهزاران دوباره دیگر که انگار همیشه دراین دنیا ماندگار هستیم.بیائید از مرگ دیگران به یاد زمان مرگ خود بیافتیم ورفتارها و افکار مسموم و زشت را از خود دور کنیم وهمدیگر را دوست داشته باشیم، طوری که شاید فردا در بین آنها نباشیم.






تاریخ : چهارشنبه 96/12/2 | 6:32 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

ملانصرالدین و سفربه فرنگ

ملانصرالدین طبق عادت همه ساله جهت آشنایی با فرهنگ وآداب ملل مختلف به منظور تکمیل سفرنامه خود به یکی ازکشورهای اروپای سفر میکند.امسال ملا تصمیم گرفت به کشور سوئد برود تا ازکتابخانه ها،موزه ها ودانشگاههای معروف آن کشور بازدید و یافته های خود را درسفرنامه خود نگارش کند.ملانصرالدین بعد از رسیدن به پایتخت سوئد یعنی استکهلم تصمیم گرفت از موزه واسا دیدن کند.موزه ای که به شکل یک کشتی واقعی که از دل آب بیرون آمده است.نصرالدین در بازدید ازموزه واسا بطور ناگهانی زنی را دید که قیافه اش برای ملا خیلی آشنا آمد.بعد از کمی فشار به مغزش فهمید آن خانم ماریا بورلیوس وزیر بازرگانی معروف کشور سوئد در سال 2006است.ملا ازاین موضوع تعجب کرد که آن خانم مشغول جارو و تمیز کردن سالن موزه بود.نصرالدین تصمیم گرفت هرطوری شده ازاین ماجرا سردر بیاورد به همین خاطر خود را به خانم خدماتچی(بورلیوس)رساند و از راهنمای موزه که به چند زبان زنده دنیا ازجمله زبان ملا آشنا بود برای صحبت با خانم خدمتکار کمک خواست.ملا به خانم بورلیوس گفت:شما که وزیر بازرگانی این کشور بودید چطور درحال حاضر این کار خدماتی را انجام میدهید.این شغل با شان وجایگاه سیاسی شما سازگار نیست.خانم بورلیوس جواب داد:این کار شغل من نیست.کاری که من درحال حاضرآن را انجام میدهم به خاطر خلافی است که انجام داده ام.ملا گفت:لطفا بیشتر توضیح دهید.خانم بورلیوس اضافه کرد درسوئد همه افرادی که در پست های دولتی بکارگمارده می شوند باید از هرگونه خطایی،چه درگذشته وچه در زمانی که مشغول خدمت هستند پاک باشند و این قانون را همه ی افراد جامعه میدانند وآن را رعایت می کنند.من قبل از وزیر شدن دختری را برای انجام کارهای خانه ام استخدام کرده بودم بدون اینکه موضوع را به اداره مالیات وبیمه اطلاع دهم.بعد از شروع به کار در دولت آن دختر(مستخدم)با مراجعه به روزنامه ها این موضوع را فاش کرد و با توجه به آزادی روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان در تحقیق وگزارش تخلفات،موضوع تخلف من به سرعت رسانه ای وعمومی شد. نهایتا من ضمن عذرخواهی رسمی ازمردم در تلویزیون از پست وزارتی نیز برکنار و به 10سال کار خدماتی در موزه واسا که یکی از پربازدیدترین موزه جهان هست،محکوم شدم.ملا گفت:فقط همین بابا تو روستای آق شهر ما مشهدی یداله،قاسم علی وکربلایی سوغات خودشون قیمت ها را افزایش میدهند،پول کارگران را نمی هند و مالیات را نیز پرداخت نمی کنند و کارهای غیرقانونی دیگر که کسی با آنها کاری ندارد.خانم بورلیوس گفت:ملا کشور جالبی داری.نصرالدین گفت:خانم حالا کجاشو دیدید.پیشنهاد می کنم بعد از پایان محکومیت تان بیاد آق شهرما،شاید موندگار شدید.






تاریخ : سه شنبه 96/11/10 | 1:2 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

ملا نصرالدین و ماجرای هزینه آبونمان

روزی ملا نصرالدین تصمیم گرفت به همراه زن والاغ باوفایش شام را بیرون از خانه بخورد.به همین منظور به کبابی مشهدی یداله رفت.ملا برای خود وزنش چند سیخ کباب و برای الاغ علوفه تازه شفارش داد.بعد از خوردن غذا ملا نصرالدین ازمشهدی یداله حساب خود را خواست.مشهدی یداله صورتحساب را به ملا داد.نصرالدین نگاهی به حساب انداخت و با تعجب دید در ریز صورتحساب مبلغی با عنوان آبونمان نوشته شده است.ملا نگاهی به آقا یداله انداخت وگفت:مشهدی هزینه آبونمان دیگه چه صیغه ایه قبلا چنین چیزی نبود.مشهدی یداله گفت:ملا وقتی همه دارن هزینه آبونمان وارزش افزوده با هر عنوانی می گیرند،منم تصمیم گرفتم منبعد از مشتریان هزینه آبونمان بگیرم.ملا برای اینکه جلوی زن و الاغش ضایع نشه، صورتحساب را پرداخت و فورا مغازه آقا یداله را ترک کرد.فردای آن روز ملا نصرالدین جهت شکایت از این موضوع پیش کدخدا رفت.کدخدا بعد ازشنیدن سخنان ملا،بخشنامه ای صادر کرد که منبعد هیچ مغازه داری حق نداره هزینه آبونمان بگیره.ملانصرالدین برای اینکه حال مشهدی یداله را بگیره دوباره به همراه زن والاغ خود جهت خوردن شام به مغازه او رفت.بعد ازخوردن غذا ملا ازآقا یداله صورتحساب خواست درکمال ناباوری دید که به جای کلمه آبونمان، کلمه هزینه خدمات مستمر نوشته شده است.ملا گفت:مشهدی مگه کدخدا بخشنامه نکرده پس این هزینه به جای آبونمان دیگه چیه.آقا یداله گفت:کدخدا گفته آبونمان نگیرم،نگفته هزینه خدمات مستمر نگیریم. ملا اگه بری پیش کدخدا و دوباره شکایت کنی و او مجددا بخشنامه کنه،بجای هزینه خدمات مستمر به طرق و اسم دیگه اینگونه هزینه های مشابه را به هرشکل ممکن اخذ خواهیم کرد. پس ملا خودت رو به زحمت ننداز. ملا نصرالدین گفت:مشهدی یداله حق با شماست ولی با توجه به اینکه شما می خواهید این هزینه را به هر طریقی بگیرید پیشنهاد می کنم عنوان این هزینه را پول سرگردنه بزارید تا به اجبار پرداخت کنیم چرا که چاره ای نیست.

 

 

                                                                               






تاریخ : شنبه 96/10/30 | 1:54 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

انتقاد ملا نصرالدین به رئیس بودجه ریزی کشور

ملانصرالدین درشب یلدا که به بلندترین شب  سال معروف هست درکانون گرم خانواده شامل عیال والاغش دور کرسی نشسته و مشغول صحبت وخوردن آجیل وهندوانه بود که ناگهان رئیس بودجه ریزی کشور درصفحه جعبه جادویی ظاهر و شروع به گزارش دخل وخرج کشور برای سال آینده کرد.رئیس بودجه ریزی دراین گزارش به موضوع بیکاری،یارانه وافزایش قیمت سوخت ها اشاره کرد.بعد ازپایان برنامه ملانصرالدین دهان به انتقاد گشود وتصمیم گرفت انتقاد خود را مکتوب به رئیس بودجه دولت بنویسد.زن والاغش این تصمیم ملا را تحسین کردند و او شروع به نوشتن کرد:

با سلام خدمت برادر ن_ب رئیس بودجه ریزی کشور من ملا نصرالدین هستم وشما استاد دانشگاه خدا رحمت کنه شهید آیت ا... مفتح را که تلاش کرد دانشگاه وحوزه را به هم وصل کند(وحدت حوزه ودانشگاه)ولی دردوران خود موفق نشد وامروز نیز این مقوله درحد شعارباقی مانده است.اگراین مهم اتفاق می افتاد قطعا بنده جای شما نشسته بودم ونشان میدادم که چطو ربودجه ریزی می کنند.از انتقادات سازنده بنده دلگیرنشوید.چرا که رئیستان خود گفته  شماها را نقد کنیم ومن هم به این شعار او لبیک گفته ام.

1-آقای دکترجنابعالی درتلویزیون خانه ما گفتید که درحال حاضردرهرخانه ای  3نفربیکار وجود دارد.اگر اینطور باشه با یک حساب سرانگشتی یعنی درکشور 72میلیون نفر بیکار وجود دارد(24میلیون خانوار ضربدر3).حال اگراز 80میلیون نفر جمعیت کشورتعداد 72میلیون نفربیکار را کم کنیم می ماند 8میلیون نفربه عبارتی 8میلیون شاغل درکشور داریم.حال این سئوال را ازشما می پرسم آیا واقعا 8میلیون شاغل درکشور داریم؟دکتر جان با این تز شما بهتراست در کشور برای تعیین تعداد بیکاران،تعداد شاغلین را شمارش کنیم که تعدادشان کم می باشد.اقای رئیس درکشور یک آمار درست و حسابی درتمامی حوزه ها که قابل استناد باشد وجود ندارد.اگرباور ندارید همین حالا که نامه را می خوانید زنگی به وزیر و معاونان آموزش وپرورش بزنید وتعداد دانش آموزان کشور را از آنها بپرسید.خواهید دید که آمارهای متفاوتی به شما خواهند گفت.این بیماری بودجه ریزی کشور ماست.

2-درارتباط با یارانه، نکته جالب این است که بنده،عیال والاغ نگون بختم ازگرفتن یارانه با رضایت انصراف دادیم ولی هرماه یارانه هرسه ی ما واریز میشود. درعوض یارانه مشهدی یداله همسایه دیوار به دیوارمان که آه نداره با ناله سودا کنه، قطع شده وکسی پاسخگو نیست.جناب دکتر بنده درسفری که به دیار همسایه داشتم ازصاحب خانه درخصوص کم وکیف یارانه پرسیدم. اوجواب داد که دراین دیار قبل ازقطع یارانه هر شهروندی، دلایل ومستندات را کتبا به او ابلاغ  و زمانی برای پاسخ تعیین می کنند.اگر شهروند مورد نظر بتواند با مستندات ودلایل کافی ازخود دفاع کنه پرداخت یارانه او ادامه خواهد یافت در غیر اینصورت واریز یارانه او قطع خواهد شد.ولی شما یارانه افراد را با دلایلی و اطلاعاتی که دراختیارشماست قطع می کنید بعد از او میخواهید که از خود دفاع کند.آیا این شیوه شما با حقوق شهروندی که اخیرا توسط رئیس شما ابلاغ شده، مغایر نمی باشد.فردی که یارانه اش قطع شده انقدر به آن اداره واین اداره برای پی گیری میرود وآخر خسته شده وبه قول معروف عطایش را به لقایش می بخشد.لطفا یارانه من،عیال والاغم را قطع کنید و بدید به مشهدی یداله مگر نه از شما به عنوان یک شهروند به سازمان ملل شکایت خواهم کرد.

3-آقای دکتر بنده همیشه با اهل منزل والاغم سراین موضوع که همواره لبخند می زنید وبا آرامش صحبت می کنید،جروبحث دارم.آنها می گویند ملا تو وقتی صحبت می کنی همیشه دعوا داری وتندخو هستی از آقای دکتر یاد بگیر که همیشه ودر همه حال آروم هستند.جناب رئیس نکنه این سیاست روانشناسی شماست که نشان بدید همه چیز آرومه وهیچ مشکلی درکشور وجود نداره.اگر اینطوره بهتر بدانید با توجه به گسترش اینترنت و فضای مجازی هرچند که در روستای ما دریافت آنها با مشکل مواجهه،دیگر جواب نمی ده ومردم از همه چیز خبر دارند حتی قبل از اتفاق افتادن آن.عالی جناب، کشور برای اداره شدن نیازمند آرامش در همه ی ابعاد اعم از اقتصادی،سیاسی ،اجتماعی وفرهنگی می باشد.اگراین آرامش بوجود آید قطعا سرمایه گذاری،تولید ورفاه را به دنبال خواهد داشت.بهتره به دنبال ایجاد چنین فضای در کشور باشید نه اینکه برای اداره کشور چشم به جیب مردم دوخته باشید.






تاریخ : شنبه 96/10/2 | 5:58 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.

  • وب میوه ها
  • وب دختر تهرونی
  • وب دو دی ال
  • وب وب آنلاین