دولت ها به نقش مادرانه خود بموقع عمل کنند
همانگونه که همه ی ما می دانیم و به نوعی آن را تجربه کرده ایم،اکثریت قریب به اتفاق،مادران تلاش میکنند بعد از دوسالگی،کودک شیر خوار خود را با استفاده از شیوه ها و ابزارهای مختلف از شیر خوردن چه از طریق سینه مادر وچه از طریق شیشه شیر جدا کنند. البته از شیر گرفتن کودکان برابر اظهارات روانشناسان بویژه روانشناسان کودک از قائده وقوانین خاصی تبعیت می کند که اگر طبق آن عمل ورفتار نگردد،میتواند اثرات منفی از حیث عاطفی وروانی بر روی ذهن و روان کودک از جمله وسواس،پرخاشگری،گاز گرفتن وغیره داشته باشد.بنابرین ضروریست مادران دراین مسیر طبق توصیه های علمی وعملی کارشناسان اقدام نمایند.ازشیر گرفتن کودک را میتوان اولین قدم در اجتماعی کردن و ایجاد حس مسئولیت پذیری در کودکان برشمرد که در شکل گیری شخصیت او نقش بسزای ایفا می کند.بنظر میآید دولت ها چه قبل ازپیروزی انقلاب اسلامی وچه بعد از آن،نتوانسته اند همانند شیوه اشاره شده در متن فوق، نقش مادرانه خود را درقبال افراد جامعه بویژه در خصوص تعیین حدود وثغور انتظارات مردم از دولت و برعکس انتظارات دولت از مردم فارغ از قوانین و مقررات موجود در این زمینه، به خوبی ایفا کنند.در حال حاضر همه ی مردم به نوعی انتظار دارند که دولت ها باید کلیه ی حوایج و احتیاجات آنها را در همه ی زمینه ها از جمله آموزش،بهداشت،شغل و....،برطرف واگر چنین نباشد از سوی منتخبین خود دولتی ناکارآمد و ضعیف شناخته و ارزیابی می گردند. حتی گاها شاهد چالش های میدانی نیزدر این ارتباط هستیم. دلایل اینگونه رفتارها و نگرش های مردم به دولت،برمی گردد به خود عملکرد دولت مردان که نتوانسته اند، همانند مادری که کودک خود را در زمان مناسب از شیر خوردن می گیرد تا زمینه اجتماعی شدن او مهیا گردد،نسبت به آکاه سازی و مطلع نمودن آحاد جامعه در ارتباط با انتظارات معقول به همدیگر(انتظارات مردم از دولت،انتظارات دولت از مردم) اقدام کنند.شاید دولت ها نتوانسته اند یا به دلایل سیاسی نخواسته اند، مثل مادری که علیرغم ناله و گریه های کودک تنها به خاطر اینکه کودک به استقلال فکری وعملی برسد او را بعد از دوسالگی از شیر خوردن محروم می کند،عمل نمایند.نتیجه عدم به موقع ایفای نقش مادرانه از سوی دولت میشود شرایط فعلی اقتصاد جامعه از جمله انتظارات بوجود امده در خصوص یارانه،عدم حضور مردم در صحنه اقتصاد یا به قول معروف مردمی کردن اقتصاد،نرخ بالای بیکاری وغیره.مگر میشود از مردم و افراد تحصیل کرده دانشگاهی که شاکله ی فکری آنها در طول زندگی خود تا انتخاب نوع زندگی شغلی، چه از طرف خانواده و چه از طرف دولت، استخدام در دوایر دولتی، ساخته و پرداخته شده که نمونه ی آن را به دفعات در مراجعات ومشاوره های شغلی شاهد بوده ایم،انتظار داشت در مردمی کردن اقتصاد مشارکت کنند.
علی ایحال می بایست دولت ها نقش مادرانه خود در قبال افراد جامعه در ارتباط با تعیین حدود و دامنه انتظارات منطقی و معقول متناسب با شرایط و متقتضیات کشور در تمامی حوزه ها به طور شفاف و روشن اقدام و بستر های لازم را برای استقلال فکری و عملی افراد جامعه بویژه خانواده ها و جوانان فراهم نمایند که هرگونه تاخیر در این روشنگری ظلم است در حق مردم کشور.
مگه میشه،مگه داریم!
هفته گذشته میهمان ضیافت افطاری اتاق بازرگانی،صنایع ومعادن وکشاورزی که همه ساله به مناسبت شبهای قدر برگزار میشود،بودم.با توجه به اینکه اکثریت دعوت شده گان به افطاری مزبور به نوعی شاغلین دولتی هستند همواره تلاش میکنم دوره میزی بشینم که با بقیه افراد آن میز قبلا به واسطه کاری،ارتباط دوستی داشته و دارم.امسال نیز طبق روال گذشته سر میزی که تعدادی از دوستان اداری در آن نشسته بودند،نشستم. همینطور که با دوستان سرگرم گفتگو در خصوص مسائل مختلف جامعه بودیم ناگهان فردی رعنا و خوش طیب به واسطه آشنایی با یکی از دوستان بنده در صندلی خالی میز ما قرارگرفت.چهره آن مرد خوش قیافه برایم خلی آشنا بود ولی هرچه به ذهنم فشار آوردم که او را کجا دیده ام ،موفق نشدم والبته زیاد نیز کنجکاوی نشان ندادم. او در برخی از مباحث به ما ملحق میشد و اظهار نظر میکرد.بطور تصادفی یکی از دوستان در ارتباط با قانون کار از من سوالی پرسید و من نیز برابر دانسته های اداری به او جواب دادم.مرد خوش طیب قصه ما وقتی که متوجه شد بنده در اداره تعاون، کار ورفاه اجتماعی مشغول کار می باشم، شروع به درد دل و شرح واقعه زندگی کاری خود کرد طوری که محوریت بحث میز ما به سمت اتفاقات و داستان فرد مورد نظر این یادداشت سوق پیدا کرد.او اتفاقات کاری خود را جوری با احساس توضیح و تعریف و مسئولین جعبه جادویی را به بی قانونی وعدم حمایت از نیروهای که بدون قرار داد در انجا مشغول هستند،متهم می کرد که کم کم افراد دور میز نیز با او همراهی می کردند.من به فوریت صحبت های مرد جوان را قطع و شروع به طرح چند سوال کردم . پرسیدم که چطور امکان دارد که شما با چندین سال سابقه در جعبه جادویی تاکنون فاقد قرارداد و بیمه تامین اجتماعی می باشید. مگر میشود که شما به ماموریت بروید و برگ ماموریت صادر نگردد.از او اصرار بر بی قانونی در جعبه جادویی در حق نیرو ها و منکر شدن از طرف بنده که کلیه این موارد صرفا حرف های بی اساس و غیر مستند می باشد. دلیل بنده این بود که مگه میشود،جعبه جادویی که در روز های خاص ازجمله تامین اجتماعی و کار وکارگر برنامه های مبنی بر تشویق کارفرمایان به تامین رفاه وامنیت شغلی کارگران تهیه و پخش می کند. خودش،تهیه کننده و مجریان این چنین برنامه ها ی را بیمه نکند.نهایتا بعد از اینکه صاحبان مجلس افطاری دیدن که صحبت های ما به مجادله و از عرف معمول خارج میشود و نظم ضیافت افطاری را بهم می زند آن مرد جوان را به سر میز دیگری هدایت کردند.با این حرکت میزبان، آرامش برسر میز ما بازگشت. در این بین صدایی اذان فضای محفل را بطور کلی عوض و میهمانان شروع به افطاری کردند.در پایان مراسم هنگامی که خواستم از دوستان جدا شوم،سوالی مطرح کردم که نکند همه ی حرف ها وگفته های آن مرد جوان و خوش سیمای قصه ما واقعیت داشته باشد و او در جعبه جادویی که ترویج دهنده چنین مقوله های در جامعه می باشد بدون بیمه و با حداقل ترین دریافتی کار کرده وبه واسطه اعتراض به شرایط کاری اخراج شده باشد.یکی از دوستان پاسخ داد که آینده همه چیز را مشخص خواهد کرد. پاسخ دادم امید وارم درآینده اصطلاح معروف مگه میشه،مگه داریم سریال پایتخت به آره داریم،آره میشه تبدیل نگردد.
مفهوم واقعی و باطنی اصطلاح آتش به اختیار رهبری
غروب چهارشنبه،17خرداد ماه 1396،رهبری در دیدار با دانشجویان از اصطلاحی استفاده کردند که در رسانه ها ومحیط ها ی مجازی بازتاب بسیار گسترده ای داشته است.ایشان فرمودند:(گاهی دستگاههای مرکزی فکر،فرهنگ وسیاست،دچار اختلال وتعطیلی می شوند که در این وضعیت،باید افسران جنگ نرم،با شناخت وظیفه خود،به صورت آتش به اختیار،تصمیم گیری واقدام کنند) پس از این اظهار نظر تفسیرها وبرداشت های مختلف ومتعددی از این گفته رهبری ایران آغاز شد.
معنای لغوی وعملی آتش به اختیار چیست.
آتش به اختیار در واقع یک اصطلاح نظامی است و بدین معنی است که در زمانی که فرمانده ومافوق دچار بی کفایتی باشند،سربازان بدون دستور گرفتن ازمافوق خود وبنابر صلاحدید خود می توانند هر جا که خواستند شلیک کنند. با توجه به تفسیرها وبرداشت های متنوع،هدف این یادداشت کوتاه اشاره ونقد به آنها نیست.منظور رهبری ازآتش به اختیار به افسران جنگ نرم (دانشجویان و تشکلات) به طور قطع یقین:
ایجاد هرج ومرج توسط افراد تندرو در تمامی گروه های سیاسی نیست که با اتکا به این سخن رهبری،شروع به اقدامات عملی وفیزکی در سطح جامعه نمایند.به عبارت دیگر مقوله آتش به اختیار به معنای مجوزی برای هرکاری در سطح جامعه نیست.مفهوم واقعی و باطنی آتش به اختیار،ایجاد فضای گفتمان انقلابی است تا دانشجویان وتشکلات و تمامی افراد حقیقی وحقوقی بتوانند نظرات و نقد های خودشان را در تمامی مسایل اساسی کشور بویژه چالش های فرهنگی و اجتماعی آنهم درچارچوب منطقی وکارشناسی شده بدون احساسات وتعلقات حزبی ،گروهی مطرح و هیچگونه نگرانی از تبعات آن نداشته باشند و نتیجه آن را از مسئولین و متولیان امر مطالبه نمایند.نمونه بارز آتش به اختیار،سند آموزشی 2030بود که پس از نقد های ارائه شده از سوی همه نهاد ها و تشکلات بویژه از سوی مقام معظم رهبری نهایتا از سوی دولت لغو گردید. امیدوارم این موضوع دستاویزی برای بعضی ها برای کارهای نمایشی وانتقام گیری سیاسی نباشد.
نقدی بریادداشت نگاهی به مفهوم تقلیل یافته امنیت،نوشته سلمان کدیور
درکانال تلگرامی نویسندگان بخش تعاملی الف،مطلبی با عنوان نگاهی به مفهوم تقلیل یافته امنیت به قلم آقای سلمان کدیور منتشرگردیده که دراین ارتباط ذکر چند نکته ضروری به نظر میرسد:
1-جناب کدیور در این یادداشت امنیت پایدار را در سطوح مختلف اقتصادی،شغلی،غذایی،قضایی،رفاهی و..... دسته بندی و امنیت جانی را حداقل ترین وبدیهی ترین نوع امنیت که هرحکومت باید برای شهروندان خود تامین کند،دانسته و معتقد است برقراری آن منت وافتخاری آنچنانی برای نظام وحکومت ندارد.نوع نگاه ایشان به مقوله امنیت،نظریه معروف سلسله مراتب نیازهای آبراهام مزلو،روانشناس معروف را در ذهن متبادر می سازد.طبق تعریف مزلو،پنج سطح مختلف درسلسله مراتب نیازهای انسان وجود دارد:
-)نیازهای فیزیولوژی
-)نیازهای امنیت
-)نیازهای اجتماعی
-)نیازهای احترام
-)نیازهای خودشکوفایی
طبق این تقسیم بندی نیازهای فیزیولوژی،ابتدایی ترین واساسی ترین نیازها هستند که برای ادامه بقا ضرورت دارند،مثل آب،غذا،هوا وغیره.مزلو عقیده داشت که این ها اساسی ترین وغریزی ترین نیازها در سلسله مراتب نیازها هستند.زیرا تا این ها برآورده نشوند بقیه نیازها در اولویت قرار نمی گیرند.وی نیازهای خود شکوفایی را بالاترین سطح نیازها معرفی میکند. حال سوال اینجاست که آیا فردی که در ابتدایی ترین نیاز خود یعنی غذا درمانده وناتوان است،میتواند به سایر نیازها فکر کند.هرچند که به نظر آقای کدیور امنیت آنهم از نوع امنیت جانی در ابتدایی ترین سطح نوع امنیت قرار دارد ولی همانند سطوح سلسله نیازهای مزلو تا آن(امنیت جانی) برآورده نشود،سایر سطوح امنیت اعم از اقتصادی،قضایی،غذایی و غیره به عینیت نخواهد رسید.
2-اقای کدیور،آیا به نظر جنابعالی کشورهای همسایه ودیگر کشورها که بواسطه تروریسم افراطی در حال حاضر دچار جنگ داخلی هستند ومقامات آنها تمام تلاش وهمت خود را صرف تامین امنیت جانی مردم خود که شما آن را حداقل ترین نوع امنیت میدانید گذاشته اند و گاها در تامین آن نیز عاجز هستند، میتوانند به طور تمام عیار به فکر سایر سطوح امنیت نیز باشند.شاید شما برای اینگونه از کشورها سناریوی مدیریتی خاصی دارید که بنظر زمان خوبی برای ارائه آن بوجود آمده است که ازآن رونمایی کنید.
3-جناب کدیور انتظار می رفت به عنوان یک شهروند ایرانی نه به عنوان یک فرد سیاسی،تلاش واقدامات نیروهای امنیتی چه درداخل وچه در خارج کشورکه برای امنیت شما وبنده با چشمان بیدار فعالیت می کنند تا ماها به راحتی وبدون دغدغه ونگرانی بتوانیم نظرات همدیگر را نقد کنیم،ارزش قائل می شدید و این تلاش ها را کوچک نمی شمردید.شاید شما اخبار دستگیری ها تیم های تروریستی ماههای گذشته وماههای اخیردر اقصی نقاط کشور را دنبال نکرده اید که اگر آنها کشف وخنثی نمی شدند چه اتفاقات ناخوشایندی که نمی افتاد.
درپایان معتقدم تا زمانی که امنیت آنهم از نوع امنیت جانی هرچند که از حداقل ترین نوع آن نیز باشد ایجاد نگردد.سایر سطوح امنیت به معنای واقعی کلمه محقق نخواهد شد.هرچند که روی کاغذ وصحبت ها در ارتباط با شرایط سایر سطوح امنیت کشور طور دیگری بیان گردد که قابل تامل می باشد.
همبستگی ملی،مهمترین درس حملات تروریستی تهران
عملیات انتحاری وتروریستی توسط گروه کوردل،جانی و وحشی داعش درتهران تا کنون 17شهید و ده ها زخمی به جا گذاشته است.ولی قطعا تروریست ها،درمورد تلفات و ایجاد رعب وحشت برنامه اشان بسیار حریص تراز این میزان تلفات بود.ولی با هوشیاری نیروهای امنیتی واطلاعاتی دستگاههای(سپاه،نیروی انتظامی،ارتش و وزارت اطلاعات)و همچنین مدیریت فوق العاده صحنه میدانی عملیات ضد تروریستی، توسط فرماندهان دستگاههای نظامی_امنیتی مورد اشاره،نقشه پلید داعش در کشورمان به حول قوه الهی خنثی گردید.همه مابخوبی میدانیم بواسطه شرایط بین المللی،داخلی وگاها عدم مدیریت بهنگام واصولی دربرخی ازحوزه های اقتصادی،اجتماعی وسیاسی در کشور دارای مشکلاتی هستیم واین موضوع قابل کتمان نیست ومسئولین و متولیان امرنیز برآن اذعان داشته و دارند.دراین بین موضوع امنیت آنهم امنیت پایداردرکشور عزیزمان ایران علیرغم مشکلات داخلی، جزء بزرگترین و مهمترین دارایی ماست و همه ی دوستان و حتی دشمنان نیز به آن اعتراف کرده و می کنند.موضوعی که سالها هست دشمنان قسم خورده تلاش میکنند برآن ضربه بزنند وآن را آسیب پذیر نشان دهند،ولی با هوشیاری وهمدلی نیروهای امنیتی،نتوانسته انددراین مقوله موفق عمل کنند.این حمله و نمایش کودکانه و بی هدف و به تعبیر مقام معظم رهبری،ترقه بازی خیابانی، نمی تواند نشان دهنده این امر باشد که امنیت پایدار ایران توسط دشمنان شکننده وآسیب پذیر شده که قطعا اینطور نیست و نخواهد بود.متاسفانه درهمان اوایل حادثه تروریستی تهران شاهد بودیم رسانه های غربی_عربی تلاش می کردند به نوعی این موضوع را به مخاطبین خود القاء کنند که حوادث تروریستی تهران،شباهت چندانی به حملات داعش ندارد و کوشیدند آن را به اختلافات داخلی ربط دهند وتاسف بارتر ازآن درداخل نیز برخی ها حروف وحدیث های از این جنس مطرح کردند که جزء ایجاد تفرقه وذهنیت درمردم اثر دیگری نداشت و در ادامه نیز نخواهد داشت.پرواضح است شرط لازم وکافی برای استمرار امنیت پایدار،همبستگی ملی بین همه ی گروه ها سیاسی وغیرسیاسی در کشور می باشد.قطعا خطرناک تر از این حملات تروریستی،منتهی شدن همبستگی ملی به تفرقه وتشدید شکاف در جامعه است که با توجه به وضعیت حساس اقتصادی کشور ونیز شرایط حساس سیاسی وجغرافیایی ایران والتهابات موجود درمنطقه،هزینه های این تفرقه بسیاربزرگ خواهد بود.نباید فراموش کنیم که امنیت جزء شاخصه های منافع ملی است و بی امنیتی وترور وزیر،وکیل،سیاسی وغیرسیاسی،زن،مرد،جوان وپیر نمی شناسد،چرا که همگی مسافران یک کشتی هستیم وبا هم سفر میکنیم.بنابرین وظیفه همگان هست که مراقبت نمایندکه همه چیز را ترویج ندهیم و از جناح بازی وسوءظن های بی مورد و بی اساس فاصله بگیریم.درپایان یادآوری میگردد که امنیت پایدار موجود درکشور امری مقدس است،چراکه خون های زیادی دربه ثمررسیدن این امر مقدس ریخته شده وبه همین دلیل باید آن را پاس بداریم وآن را فدای افکار وایده های سیاسی وحزبی خود نکنیم.انشاء ا........ به امید ایرانی آرام وآباد
واقعیت های شبگردی درماه مبارک رمضان
دراکثریت مناطق کشور معمولا بعداز افطاری خانواده ها بعد از چندین ساعت روزه داری و به منظور استفاده ازهوای خنک و رفع خستگی روزانه در پارک ها وفضای سبز منطقه سکونت خود مستقر میشوند.شهر اردبیل نیز از این امر مستثنی نبوده بلکه در این ارتباط یعنی حضور افراد درسطح شهر و خیابان ها درشب های ماه مبارک رمضان سابقه دیرینه ای دارد.طوری که مسیر خیابان ساحلی و پارک های اطراف آن پر از شهروندانی است که به صورت فردی و گروهی از هوای مطبوع این شب ها استفاده می کنند.با توجه به مشاهدات خود در این شب ها ذکر چند واقعیت ضروری بنظر میرسد:
1-وجود امنیت کامل در کشور و به واسطه آن در شهرخودمان(اردبیل)کاملا محسوس و مشهود می باشد.طوری که خانواده ها بدون هیچ گونه دغدغه ی خاطر تا پاسی از شب حتی تا موقع سحری در بیرون از خانه مشغول تفریح وسرگرمی هستند.این امنیت کامل وپایدار را مرهون الطاف خداوند منان و همچنین تلاش های نیرو های انتظامی بویژه نیروهای امنیتی هستیم.امیدواریم این امنیت مثال زدنی در منطقه وحتی دنیا همواره در ایران عزیز برقرار باشد انشاء ا...... .
2-بیشتر جوانان و نوجوانان در این شبها در دسته های سه یا چهار نفری مشغول کشیدن قلیان وسیگار در فضای عمومی شهر آنهم با افتخار وغرور خاصی هستند.متاسفانه این شرایط به دلیل عدم نظارت خانواده ها و از همه مهمتر نبود برنامه های خاص از سوی متولیان امر در این ارتباط،در حال تبدیل شدن به یک بحران اجتماعی می باشد. طوری که در حال حاضر شاهد کاهش سن جوانان و نوجوانان جامعه در استفاده ازانواع دخانیات آنهم با سرعت زیاد هستیم.امید میرود خانواده ها،مدارس وسایر ارگانهای دولتی وغیره دولتی با حساسیت بیشتری برای مبارزه با این ناهنجاری اجتماعی ورود نمایند.
3-استفاده بیش ازحد مجاز وغیر اصولی از ابزارهای فضای مجازی در بین افراد بویژه در بین اعضای خانواده ها زمانی که دورهم هستند، افزایش یافته است.در حال حاضراعضای خانواده هرچند باهم ودورهم هستند ولی هرکدام به نوعی با خود سرگرم و مشغولند، طوری که کلمه خانواده در حال از دست دادن معنا ومفهوم خود می باشد.به عبارت دیگر با توجه به تغییرات بوجود آمده در شرایط جامعه شناختی وتاثیر آن بر افراد جامعه،بنظر میآید کارکرد و رویکرد خانواده ها در حال تغییراست که نشانه خوبی نیست و در صورت استمرار این شرایط در بین اعضاء خانواده دیگر در آینده کلمه خانواده مفهومی ناشناخته خواهد بود.امیدواریم این پدیده ناخوشایند به لطف وعنایت خداوند بزرگ اتفاق نیافتد.چراکه دیگر امیدی به مسئولین امر برای تغییر شرایط موجود در جامعه بویژه در حوزه امور اجتماعی وفرهنگی متصور نمی باشد.
به امید ایرانی آباد وعزیز
انتخابات دستی تا کی!
دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری وپنجمین دوره انتخابات شورای شهر و روستا به پایان رسید.بازهم علیرغم حرف وحدیث های فراوان در خصوص برگزاری انتخابات الکترونیکی،مجددا به غیراز برخی از شعبات منتخب دراکثریت مناطق کشور هردو انتخابات به صورت دستی برگزار گردید.بنظر میآید با رشد وگسترش بی حد وحصر فناوری اطلاعات و ارتباطات و علوم کامپیوتر دیگر توجیهی برای عدم برگزاری انتخابات الکترونیکی وجود ندارد، مگر توجیه سیاسی که آنهم نمی تواند دلیل منطقی برای این امر باشد.چرا که مردم ثابت کرده اند در همه ی شرایط در صحنه هستند.درحال حاضر حداقل یکماه قبل از برگزاری انتخابات ویکماه بعد از آن،فرمانداری ها بواسطه این موضوع عملا از ایفای سایر وظایف قانونی خود بدور می باشند.به عبارت دیگر زمانی که باید صرف رشد،آبادانی وتوسعه شهر گردد،صرف شمارش آراء،جابجای صورتجلسه و عوامل اجرایی انتخابات میگردد و اگر اعتراضی مطرح گردد،شمارش مجدد صندوق های منتخب به میان میآید.موضوعی که در حال حاضر شهر اردبیل به نوعی درگیر این موضوع است ومعلوم نیست تا کی ادامه خواهد داشت. با برگزاری انتخابات به شکل الکترونیکی قطعا موارد این چنینی به حداقل خود خواهد رسید.از مزایای انتخابات الکترونیکی میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
1-هزینه برگزاری انتخابات کاهش می یابد.
2-اعتراضات به واسطه شمارش دستی کاهش واگر اعتراضی نیز باشد به سهولت قابل بازشماری خواهد بود.
3-ثبت ونگهداری سوابق انتخابات آسانتر و دیگر نیازی به فضای فیزیکی نخواهد بود.
4-در کوتاه ترین زمان ممکن نتایج مشخص خواهد شد.
5-مردم به راحتی خواهند توانست رای دهند ودیگر نیاز به صرف زمان بیشتر برای این امرنخواهد بود.
وهزاران مزیت دیگرکه ادامه آن از حوصله این یادداشت مختصر خارج می باشد. به امید برگزاری انتخابات الکترونیکی در ایران
باید ها ونبایدهای اجرای طرح کارورزی
یکی ازطرح های که این روزها در ارتباط با ایجاد اشتغال وکاهش نرخ بیکاری برای فارغ التحصیلان دانشگاهی بطورجدی ازسوی دولت تدبیروامید مطرح شده و میشود،طرح کارورزی می باشد.طرحی که به نوعی مقدمات آن در دولت یازدهم نیز زده شد ولی به دلیل عدم تخصیص اعتبارات لازم،عملیاتی نگردید.بنظر میرسد دولت قصد دارد در ادامه فعالیت خود در دور دوم آن را اجرایی نماید و اخیرا نیز سایت ثبت نام طرح کارورزی راه اندازی و متقاضیان در حال ثبت نام می باشند.در این ارتباط با توجه به تجربه کاری ذکر چند نکته خالی از لطف نخواهد بود.
1-تعجیل دراجرای طرح قطعا تاثیرگذارنخواهد بود.باید با کارکارشناسی وبا رصد تجربیات گذشته این طرح حرکت کرد.چراکه درچهار سال دولت نهم،طرح کارورزی البته با کمی تفاوت ازحیث محتوایی ازطرح جدید عملیاتی واجرایی گردید.بدون هیچگونه جهت گیری سیاسی و به عنوان فردی که بطور مستقیم درگیر اجرای طرح بود، میتوان گفت که علیرغم صرف هزینه های زیاد در آن زمان طرح نتوانست به اهداف خود نایل گردد.از مهمترین علل آن میتوان به تعجیل در اجرا با رویکرد سیاسی اشاره کرد.حال اگر بخواهیم طرح مزبور را در یک برنامه صد روزه اجرایی کنیم بازهم به علت عجله سیاسی موفق نخواهیم بود.هرچند که برنامه بطور کامل طراحی وتدوین شده باشد.
2- از اهداف مهم طرح کارورزی،تسهیل ورود کارجویان اعم از فارغ التحصیلان دانشگاهی وغیره به بازارکار بویژه آنهایی که فاقد مهارت کافی برای جذب در فرصت های شغلی اعلامی از سوی کارفرمایان هستند، می باشد. نه طرحی که بطور مستقیم بتواند شغل پایدار ایجاد کند.چراکه ممکن است کارفرمایان بعد از اتمام بازده زمانی طرح از ادامه فعالیت کارورزان خودداری کنند.موضوعی که دردولت نهم ودهم اتفاق افتاد. هرچند که در آن زمان نیز بسته های تشویقی روی کاغذ نوشته شده بود ولی هیچوقت اجرایی نگردید.امیدواریم در این دوره شاهد اینگونه مسایل نباشیم.
3-بیشترین اثرات مثبت اجرای طرح کارورزی برای رشته های فنی ومهندسی وبرخی از رشته های علوم نظری می باشد.یعنی رشته هایی که فارغ التحصیلان و حتی دانشجویان با شرکت در آن بتوانند مهارت نظری خود را به مهارت عملی تبدیل کنند.بنابرین چه لزومی دارد همه فارغ التحصیلان،جهت ثبت نام در سایت ترغیب گردند که جزء ایجاد حق برای بیکاران و ایجاد مسایل حاشیه ای اثرات دیگری نخواهد داشت.
4- در طرح کارورزی قبلی (دولت نهم و دهم) وهمچنین در طرح جدید طوری برنامه ریزی گردیده که بخشی از حق الزحمه ی کارورزان ازطرف واحد پزیرنده وبخشی دیکر ازاعتبارات دولتی پرداخت گردد.تجربه نشان داده اکثریت واحد های پذیرنده از پرداخت سهم خود به دلایل متفاوت به خصوص شرایط اقتصادی بنگاه،خودداری می کنند و عملا کارورز با آنچه که در دستورالعمل و آئین نامه ها در این خصوص ذکر شده، حق الزحمه کمتری دریافت می کند. این شرایط در اجرای طرح جدید کارورزی نیز تکرار خواهد شد.
علی ایحال،طرح کارورزی زمانی دراجرا موفق خواهد شد که نگاه به طرح صرفا تسهیل جذب فارغ التحصیلان دانشگاهی آنهم صرفا بخشی از رشته دانشگاهی(فنی ومهندسی)باشد،نه طرحی که بتواند مستقیم برای بیکاران شغل ایجاد کند.بهتر است طرح مورد بحث برای دانشجویان رشته های فنی ومهندسی و همچنین برخی از رشته های علوم نظری اجرا گردد(ارتباط صنعت و دانشگاه)که به مراتب تاثیرگذارتر و مفید تر از روند فعلی خواهدبود اگرهدف توزیع پول نباشد.
پسا انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری
بعد ازهفته ها و روزهای پرالتهاب تبلیغات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری و همچنین کش وقوس های فراوان، نهایتا جناب آقای روحانی به عنوان دوازدهمین رئیس دولت توسط مردم برای چهار سال دیگر انتخاب گردید.ضمن تبریک به ایشان و همچنین تشکر از سایر کاندیداهای محترم که با قبول پیروزی رقیب انتخاباتی خود از هرگونه تنش و ناامنی در جامعه توسط هواداران و طرفداران خود جلوگیری کردند. در ارتباط با دوران پسا انتخابات ذکر چند نکته ضروری بنظر میآید:
1-درسه مناظره زنده و چند ساعته ایام تبلیغات که بین کاندیداهای دوازدهمین دوره ریاست جمهوری برگزار گردید،متاسفانه به جای مطرح شدن طرح و برنامه برای حل مشکلات اساسی کشور از سوی کاندیداها،دیدیم که برخی از نامزدها به غلط یا درست همدیگر را متهم به سوء استفاده از مقام وقدرت خود یعنی فساد کردند.هرچند در ظاهر شاید این موضوعات ساده به نظر بیاید و برخی دیگر نیز براین باور باشند که اینگونه مباحث بعد از پایان انتخابات فراموش خواهند شد.ولی واقعیت این است ذهن و افکار اکثریت افراد جامعه را با علامت سئوال مواجه کرده است و هنوز هم که هنوزه ،پاسخ قانع کننده ای برای آنها پیدا نکرده اند و به عنوان شهروند میخواهند بدانند که کدامیک از این سخنان و افشاگری های کاندیداها درست و نادرست می باشد و اگر پاسخ قانع کننده ای به ذهن وافکار بیدار مردم داده نشود،قطعا شاهد عمیق تر شدن فاصله بین مردم و مسئولین و ترویج بی اعتمادی بین آنها خواهیم بود.لذا انتظار میرود قوه محترم قضائیه به ویژه دادستان کل کشور به عنوان مدعی العموم نسبت به شفاف سازی و پاسخ به ابهامات بوجود امده در جامعه وارد عمل شود.هرچند که بنظر میآید هرگز چنین نخواهد شد واین دور تسلسل در سایر مناظره ها نیزتکرار خواهد شد.مگر اینکه در این خصوص معجزه ای اتفاق بیافتد.
2-حل مسایل و مشکلات اساسی کشوراز جمله بحران آب،محیط زیست و بیکاری با حملات تندوتیز به فساد ورانت خواری و به قول معروف پته همدیگر را ریختن حل وفصل نخواهد شد.بنظر میآید برای برون رفت از این مشکلات دست به گریبان جامعه دیگر راهکارهای ضربتی با بازده زمانی 3یا4ساله عمر دولتها با توجه به سوابق و نتایج گذشته،جوابگو نخواهد بود.برطرف کردن موانع پیش رو بدون توجه به فکر و دانش کارشناسی شده و همچنین نظرات صاحب نظران دانشگاهی از هرطیف وگروه،امکان پذیر نخواهد بود مگر این که موضوع(توجه به نظرات کارشناسی)به عنوان یک اصل در عمل، نه در گفتار مورد توجه مسئولین رده بالای کشور قرار گیرد.
3-دراین دوره تازه ریاست جمهوری انتظار میرود منافع ملی بر منافع فردی و حزبی به قول معروف بچربد.هر چند که یکی شدن این دو مقوله غیرممکن به نظر میرسد ولی میتوان با مدیریت خاصی آنها را به هم نزدیک کرد.به عنوان نمونه یکی از راهکارهای ایجاد فرصت های شغلی وکاهش نرخ بیکاری،جذب سرمایه گذارخارجی در کشور می باشد و اکثرکشورهای دنیا برای خروج از بحران بیکاری از این ظرفیت به نحو احسن استفاده و از اثرات آن نیز بهرمند شده و میشوند.مگرمیشود در داخل کشور یکی از قوا معتقد به سرمایه گذار خارجی باشد و قوا یا گروه های دیگر به این امر از درون اعتقاد نداشته باشند.قطعا چنین امری(سرمایه گذاری خارجی)محقق نخواهد شد ودر حال حاضر نیز چنین است.
امیدوارم در این فصل جدید همه ی گروه های سیاسی وقواء سه گانه علیرغم تضاد آراء در مباحث مختلف ازجمله اشتغال و ازدواج جوانان،بحران ریزگردهای جنوب کشور،بحران آب،مبارزه با فساد،اصلاح نظام بانکی وسایر موارد دیگر که منافع ملی به نوعی در آنها متبلور می باشد،مطرح میگردد دلسوزان نظام به صورت متحد فکر و عمل نمایند در این صورت شاهد هوای پاک برای هموطنان جنوب کشور،شغل برای جوانان و رفع سایر مشکلات خواهیم بود.اگر غیر از این باشد باید تاسف خورد برای هدر رفت این همه ظرفیت های مادی و معنوی موجود در کشور. به امید روزهای خوش برای ایران عزیز
سال اقتصاد مقاومتی،تولید-اشتغال
سال 1396ازسوی مقام معظم رهبری سال اقتصاد مقاومتی،تولید-اشتغال نامگذاری شده است.در این ارتباط ذکر چند نکته ضروری بنظر می آید:
1-اکثریت کارشناسان بازارکار واقتصاددانان براین باورهستند که حل مشکل بیکاری وایجاد فرصت های شغلی پایدار،نیازمند توجه به معادله ساده ودر عین حال خیلی مهم (سرمایه گذاری-----تولید-----ایجاد شغل پایدار)می باشد و اگر این معادله به خوبی مدیریت نگردد همانند سالهای گذشته با اتخاذ راهکارهای موقت وگاها غیر کارشناسی، باز هم نخواهیم توانست در خصوص سرمایه گذاری و تولید که شاه کلید ایجاد شغل های پایدار قلمداد میشود،گام های اساسی و عملی برداریم.دیگر زمان آزمایش وخطا در اجرای مدل های ایجاد شغل به دلیل بحرانی بودن بیکاری در کشور سپری شده است.نظام اقتصادی کشورمان نیازمند توجه نظری وعملی به معادله مورد اشاره جهت برون رفت از وضعیت موجود می باشد.
2-درحال حاضر هردو مقوله سرمایه گذاری، نوع و شیوه تولید در کشور با چالش های اساسی روبرو هستند که می طلبد به صورت نظامند وسیستمی مورد توجه مسئولین وبرنامه ریزی در سطوح قوه مجریه،مقننه و قضائیه قرار گیرد.
3-درباره مهمترین موانع سرمایه گذاری گسترده درکشور میتوان گفت که اصولا سرمایه گذاری از4طریق درکشور ایجاد میشود که هر4طریق سرمایه گذاری کلان اقتصادی در ایران درشرایط فعلی با موانع جدی روبرو هستند:
الف)سرمایه گذاری خانوارها:آمارها نشان می دهد که درآمد حقیقی خانوارهای ایرانی ازسال 1386به بعد تقریبا کاهش یافته واین امردرمرتبه بعد منجربه کاهش پس اندازهای خانوار ایرانی شده است.کاهش مرتب پس اندازه خانوارها،امکان انباشت پس انداز کلی وافزایش سرمایه گذاری ازاین طریق را سلب کرده است.
ب)سرمایه گذاری های دولتی:کاهش شدید قیمت جهانی نفت وبزرگ شدن هزینه های جاری کشور وساختار بیمار بودجه نویسی دولتها درسالهای گذشته وکسری بودجه های گسترده،چندین سال است که توان دولت در ایجاد موج تازه سرمایه گذاری را کاسته است.
ج)سرمایه گذاری خارجی:واقعیت این است که پارادائیم سیاسی حاکم برکشور بصورت بنیادین با سرمایه گذاری خارجی در تضاد است.اصلا اگر کشوری به دنبال جذب سرمایه گذار خارجی بویژه سرمایه گذاری مستقیم خارجی می باشد،مدل تعاملش باجهان باید به گونه ای دیگر باشد.نمی شود شما نظم حاکم براقتصاد وسیاست جهان را قبول نداشته باشید وبا جهان و منطقه خود در تنش باشید و همزمان امید به جذب سرمایه گذاری قابل قبول و واقعی نه شعاری باشید.
د)سرمایه گذاری بانک ها:بحران شبکه بانکی که ریشه در نارسایی پارادائیم حکمرانی اقتصادی کشور دارد،دیگر توانی برای ایجاد موج سرمایه گذاری تازه در اقتصاد را ندارد ودر اقتصادی که نزدیک به 90درصد تامین مالی بنگاه های آن ازطریق شبکه بانکی تامین میشود،شبکه بانکی بیمار به جای ایجاد موج سرمایه گذاری تازه،تنها می تواند همانند سیاهچاله ای همه اقتصاد را با خود به زیر بکشد.
4-در نوع و شیوه تولید کالا و خدمات با توجه به شرایط موجود جهانی ومنطقه ای تغییرات اساسی بوجود آمده است. دیگر زمان آن به اتمام رسیده که برروی تولید و خدماتی سرمایه گذاری گردد که بنوعی بازار مصرف و تقاضای خود در داخل و حتی خارج از منطقه را از دست داده است.به عبارتی دیگر در زمان فعلی نوع تولید کالا و خدمات برای ماندگاری بیشترباید بدون مرز بندی خاصی توسط تولیدکنندگان دیده شود.تولید بازارمحور وصادرات محور با اتکا به دانش و تکنولوژی جدید و نو باید سرلوحه کار اقتصادی بخش خصوصی قرار گیرد.
5-توجه به آموزش های کارآفرینی در کلیه سطوح آموزشی اعم از رسمی و غیر رسمی بویژه مقوله کارآفرینی خانواده یک ضرورت است و اگر این مهم به شکل واقعی در نظام آموزشی جاری و ساری گردد، قطعا شاهد ظهور بخش خصوصی کارآمد در لباس کارآفرین خواهیم بود. نگاه به شرایط موجود در نظام آموزش فعلی بویژه در حوزه آموزش عالی، بیانگر این موضوع است که با این رویکرد آموزشی،نخواهیم توانست کارآفرین و کارفرما برای آینده اقتصاد پرورش دهیم واین یعنی استمرار وضعیت موجود در عرصه فعالیت های اقتصادی کشور.
بنابراین تا زمانی که در ارتباط با موارد مورد اشاره فوق و همچنین مبارزه با فساد،حذف بوروکراسی اداری،نظارت بیشتر بر واردات و مبارزه با قاچاق شبه دولتی ها، همدلی و هم صدای در کشور وجود نداشته باشد و به جای هم افزایی،جبهه گیری خاصی در این خصوص وجود داشته باشد. تحقق شعار سال جاری با چالش جدی مواجه خواهد شد.