مفهوم تازه "موفقیت"
درخصوص کلمه و اصطلاح "موفقیت" تعریف ها و دیدگاههای مختلف و متنوعی از سوی متخصصان روانشناختی و جامعه شناختی ارائه شده است که همگی آنها قابل قبول و قابل تامل می باشد. ولی با توجه به تحولات اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی صورت گرفته در سال های اخیر در سطح جامعه، بنظر می رسد معنا و مفهوم "موفقیت" دربین آحاد جامعه تغییر یافته است. که در ادامه به چند نمونه این تغییرات اشاره میگردد:
-) موفقیت یعنی: بالا بردن آستانه تحمل در برابر افزایش قیمت ها که روزانه و گاها ساعتی اتفاق می افتد.
-) موفقیت یعنی: سروسامان دادن فرزندان اعم از دختر وپسر مجرد خانواده از حیث تهیه جهیزیه، ودیعه مسکن و پرداخت بخشی یا کل اجاره بهای مسکن آنها.
-) موفقیت یعنی: اینکه بتوان مواجب و حقوق ماهانه را تاپایان ماه مدیریت کرد.
-) موفقیت یعنی: مدیریت کردن اقساط بانکی طوری که صدای اعتراض بانک و یا بانک ها درنیاید.
-) موفقیت یعنی: حفظ شرایط موجود و کنونی سطح زندگی با توجه به تورم جهشی موجود در اقتصاد جامعه.
-) موفقیت یعنی: ثبت نام در انواع و اقسام سامانه ها که بنام دولت الکترونیک روزانه ایجاد میگردد.
-) موفقیت یعنی: برنده شدن در قرعه کشی ایران خودرو و سایپا.
-) موفقیت یعنی: مراقبت و مواظبت کردن که سر وکارت به بیمارستان، کلانتری و دادگاه نیافتد.
-)موفقیت یعنی: به عنوان پدربزرگ و بازنشسته روزهای آخر هفته شرمند داماد ها، عروس ها و نوه ها نشوید.
-) موفقیت یعنی: بتوانی دانش آموزان خود را درمدارس هیات امنایی ثبت نام کنی.
-) موفقیت یعنی: با این همه فشار و استرس در محیط کاری و زندگی دچار افسردگی نشوی.
-) موفقیت یعنی:به عقیده برخی ها کارنکنی و حقوق بگیری.
-) موفقیت یعنی: با فشار به زیردستان و کارکنان برای خود جایگاه و برند کسب کنی.
-) در پایان موفقیت یعنی: حذف کلمه موفقیت از ادبیات به دلیل غیر کاربردی و مبهم بودن آن در بین آحاد جامعه، توسط رئیس فرهنگستان علوم.
سه گانه طلائی اما ارزان قیمت
چند هفته ای است که ویروس کرونا، در نتیجه عواملی مثل سهل انگاری از سوی مردم، کم بها دادن از سوی سیاست گزاران، فقدان مدیریت همه جانبه و یکپارچه ( برغم جانفشانی های کادر بهداشت و درمان )، و.....، تجدید قوا نموده و با کیفیت و تاکتیک های متفاوت و مهلک تر از پیش در بسیاری از استان های کشور جولان میدهد و ترکتازی می کند، آنگونه که نسبت به چهار ماه قبل از حیث سرعت و کیفیت شیوع و انتقال و درگیر نمودن افراد در سنین مختلف تغییر یافته است. با توجه به اینکه امکان قرنطینه کامل شهرها و تعطیلی صنوف و واحد های تولیدی به دلیل شرایط اقتصادی،امنیتی و سطح نازل معیشت مردم به هیچ وجه امکان پذیر نمی باشد. مطلوب ترین راهکار در شرایط کنونی عملی کردن شعار سه گانه طلائی بهداشت جهانی یعنی استفاده از ماسک،شستن مرتب دست ها و رعایت فاصله گذاری اجتماعی در تمامی اماکن عمومی از سوی همه ی آحاد مردم و همچنین اعمال و یا رفع برخی از محدودیت ها از سوی نهاد های تصمیم گیر از جمله لغو طرح ترافیک در استان تهران و سایر استان ها که دارای چنین شرایطی هستند، محدود نمودن دور همی های و اجتماعات رسمی، غیررسمی و دوستانه تا حد امکان و.... می باشد. در این شرایط قرمز و هشدار می بایست همشهریان نسبت به رعایت راهکار سه گانه طلائی اما ارزان قیمت اهتمام جدی داشته باشند و از سوی مسئولان ذیربط نیز به این امور که از سوی مردم رعایت میشود یا خیر نظارت داشته و چنانکه فرد یا افرادی با عدم رعایت موارد مورد اشاره، حقوق شهروندی دیگران را به خطر می اندازد با آگاه سازی و هشدار، شیوه های کارشناسی شده و عبرت آموز، با چنین افرادی برخورد نمایند. چرا که این ویروس شوخی بردار نیست و اگر تا شروع پائیز امسال مهار نگردد و در مدیریت آن کوتاهی و اهمال کاری صورت گیرد با چالش جدی و نگران کننده مواجه خواهیم شد که شاید در آن زمان حاکمیت مجبور باشد کل شهرهای درگیر و احیانا کل کشور را کاملا قرنطینه کند . این شرایط یعنی افتادن اقتصاد کشور به سراشیبی فروپاشی. پس بیائید از امروز با رعایت راهکار ساده و قابل اجرای سه گانه طلائی(زدن ماسک،شستن مرتب دست ها و رعایت فاصله گذاری اجتماعی) از رسیدن شهر محل زندگیمان به مرحله قرنطینه کامل (که در توانائی و امکان وقوع آن نیز تردید جدی وجود دارد.)، و به تبع آن از درهم شکستن اقتصاد که جبران آن اگر غیر ممکن نباشد زمانی به درازای چند نسل به طول خواهد انجامید، جلوگیری کنیم.
ده واقعیت مهم عفاف و حجاب در جامعه
1- دریک جامعه که اساس و بنیان آن بر اسلام و آموزه های قرآن، پایه گذاری شده است. می بایست مسئله حجاب و عفاف بطور خودجوش درآن شگل بگیرد و از سوی افراد جامعه رعایت گردد.باید تحقیق وتفحص صورت پذیرد که چه اتفاقاتی در زمینه های سیاسی،اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی در جامعه بوقوع پیوسته که ضمن عدم رعایت موضوع مورد بحث در حال حاضر یک روز و هفته به مقوله عفاف وحجاب اختصاص یافته و انتظار معجزه در این خصوص داریم.
2- عفاف یک ارزش درونی است وحجاب یک موضوع یا نمود بیرونی و این دو تنها به خانم ها ارتباط پیدا نمی کند و شامل آقایان نیز میشود. گاها در جامعه مردهائی را می بینیم که هیچ شباهتی به جنس خود ندارند.
3- با اجبار و زور نمی توان افراد جامعه را به سمت عفاف و حجاب هدایت کرد. اگر اینطور بود قطعا تا کنون در این زمینه موفق بودیم که متأسفانه چنین نیست.
4- با برگزاری جلسه،سمینار وانتشار کتاب و مقاله در زمینه حجاب وعفاف نمی توان به جاری وساری شدن این دو مقوله در جامعه امیدوار بود. اقدامات مورد اشاره تنها میتوانند زمینه ساز اقدامات و سیاستگذاری کارشناسی شده در این خصوص باشند ولاغیر.
5- به قول مرحوم دکتر شریعتی: حجاب غیر از چادر است و چادر تنها یکی از انواع وپوشش ها است. لذا نباید مقوله حجاب و عفاف را محدود و منحصر به چادر کرد و در چادر خلاصه نمود.
6- در حوزه فرهنگی کشور به فرموده مقام رهبری با ولنگاری گسترده ای مواجه هستیم. به عبارتی اکثر دستگاههای اجرایی چه در سطح ملی و چه در سطح استانی به دنبال ارائه آمار و عملکرد در حوزه فعالیت خود می باشند. فلذا هیچ ارگان و نهادی به دنبال اعتلاء و ارتقاءفرهنگ عفاف و حجاب به صورت سنجیده (کارشناسی شده و منطبق بر اصول جامعه شناسی ،هماهنگ و یکپارچه) نمی باشد و نتیجه آن می شود که خوانندگان عزیز در جامعه مشاهده می کنند.
7- باید پذیرفت بویژه در چند سال اخیر به دلیل مشکلات اقتصادی در سطح جامعه و علی الخصوص در معیشت خانواده ها، انجام کارهای کارشناسی، دقیق و برنامه ریزی شده در حوزه فرهنگ از جمله موضوع حجاب، بسیار سخت و دشوار و پذیرش موضوع فرهنگی از سوی مخاطبین با چالش جدی مواجه شده است. عنوان میگردد ما دلواپس سیر کردن شکم خالی خانواده خود هستیم و شما به دنبال تکمیل ظاهری کارنامه وعملکرد اداری خود!
8- نقش والدین به عنوان ارکان اصلی خانواده در امر تربیت دختران و پسران به دلایل مختلف اعم از اجتماعی، فرهنگی، دینی، اقتصادی به شدت کم رنگ شده است. و به نوعی در اولویت اول خانواده ها قرار ندارد.چطور میتوان از پدر و مادری که به اصل موضوع حجاب و عفاف باور و اعتقاد راسخ و درونی ندارند،انتظار داشت که فرزندان با عفت و با حجاب مناسب تحویل جامعه بدهند.
9- تا زمانی که افراد جامعه به خصوص والدین به این باور و رشد فکری نرسند که حجاب و عفاف برای خود فرد سودمند می باشد و شان و جایگاه او را در جامعه اسلامی ارتقاء میبخشد. به عبارت دیگر تا چرایی اهمیت استفاده از حجاب مناسب در جامعه به خوبی و بروشنی تعریف نگردد. قطعا در این مقوله موفق نخواهیم بود.
10 - اینکه از یک طرف در خصوص عفاف و حجاب در جامعه صحبت می کنیم و از طرف دیگر در برخی از برنامه های تلویزیونی و فیلم های خانگی صحنه های به نمایش گذاشته می شود که حتی بدتر از پوشش های مورد استفاده در فرنگستان وکشورهای غیر اسلامی می باشد. با این دوگانگی موجود در جامعه نمی شود در خصوص اهمیت حجاب و ارزش عفاف صحبت کرد و امورات را وفق اهداف و آرمان ها پیش برد.
جان کلام از منظر دکتر شریعتی اینستکه:
"شما طرز فکر بچه ها را عوض کنید،آنها خودشان پوشش را انتخاب خواهند کرد، شما نمی خواهد مدلش را بدوزید و تنش کنید! او خودش انتخاب می کند. شما رابطه عاشقانه بین او و این عالم وجود را برقرار کنید، او خودش به نماز می ایستد. هی به زور بیدارش نکنید!" روحش شاد و یادش گرامی باد.
همدلی به خاطر مردم
هرچند که سوال نمایندگان از وزرا و رئیس جمهور از وظایف نمایندگان مجلس شورای اسلامی است. ولی بنظر می آید در شرایط کنونی کشور، امر ساماندهی وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم در اولویت نخست قرار داشته ومجلس و دولت می بایست یکپارچه با تلاش شبانه روزی وهمراهی تنگاتنگ، حتی اگر شده دانش،زمان و انرژی قرض گیرند و صرفا و منحصرا در راستای ساماندهی این نابسامانی گام بردارند. با ایجاد هیجانات سیاسی و تسویه حساب های جناحی، سفره تنگ و کوچک مردم گسترده و رنگین نمی شود. در اوضاع اقتصادی،سیاسی کنونی و از همه بدتر شیوع پیک دوم کرونا در کشور، نیاز جدی هست که نمایندگان محترم به فکر اقتصاد، معیشت،مسکن، ترمیم خسارت های اقتصادی کرونا و تسهیل اشتغال وازدواج جوانان باشند. مردم منتظر حل و رفع مشکلات و معضلات ملموس جامعه هستند و کاری به سوال از رئیس جمهور و بگو مگو های سیاسی ندارند. انتظار میرود مجلس جدید با شناخت صحیح و دقیق مشکلات و نابسامانی ها،اولویت بندی درست و منطقی آنها،و برنامه ریزی مشترک و مبتنی بر دانش با دولت در مسیر رشد و تعالی همه جانبه کشور که نهایتا نتایج مثبت آن عاید مردم باغیرت، شریف و صبورایران می شود،حرکت کند. به امید آن روز
قواعد بازی را بیاموزیم و یکپارچه با دشمن بستیزیم
نگرش مبتنی بر دانش بویژه در امر مدیریت و تأکیدا در علم دیپلماسی بما می آموزد که یا در زمین حریف بازی نکنیم، یا تن به بازی ای که حریف طراح آن است و قواعد آن را تعریف نموده ندهیم، ویا قواعد بازی را به نیکی بیاموزیم و هوشمندانه بازی کنیم. کتاب «هنر تحریم ها، نگاهی از درون میدان» نوشته ریچارد نفیو است که توسط مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی صرفا با هدف آشنایی سیاستگذاران با نگاه، رویکرد و روش های طراحان سیاست تحریم علیه ایران،ترجمه و منتشر شده است. ریچارد نفیو مسئول تیم طراحی تحریم ها علیه ایران، در دوره دوم اوباما و چهره اصلی تیم پشتیبان مذاکره کنندگان این توافق در امور تحریم ها در وین،بود.در حقیقت، نفیو را میتوان فرمانده چریکهای کت و شلواری جنگ تحریمی ایالات متحده علیه ایران خطاب کرد.نویسنده در این کتاب به بیان نوع نگاه خود به تحریمها از منظر دوگانه «درد/ استقامت» میپردازد. وی توضیح میدهد که درد تحریمها را چه زمانی، چگونه و برکجا میتوان وارد کرد و در عین حال، استقامت طرف مورد تحریم را چگونه و براساس چه شاخصهایی میتوان سنجید و تحریمها را چگونه متناسب با این شاخصها، تنظیم و بازتنظیم کرد که بیشترین تأثیر را برجای بگذارد به طوری که در نهایت دیپلماسی یا بازی مورد نظر مؤثر واقع شده و نفع حداکثری را برای تحریمگذار به ارمغان بیاورد.بهعنوان مثال، نفیو نشان میدهد که چگونه در عین تحریم اقلام مختلف، واردات کالاهای لوکس را از تحریم مستثنی نمود تا به احساس اجتماعی تحریمشدگی بیشتر دامن بزند، یا مثلاً چگونه افزایش قیمت مرغ در ایران، موضوعی که هدف تحریم نبوده، به افزایش فشار تحریمها کمک کرده است یا مثلاً چطور واردات برخی اقلام را منع نکرده تا ذخیره ارزی ایران با سرعت بیشتر و زودتر تحلیل برود. بنابر این آنچه در این میان برای طرف مقابل دارای اهمیتی چه بسا حیاتی میباشد، آگاهی به« قواعد بازی» ،« یکپارچگی» هنر"استقامت" است و میتواند اهداف طراح بازی وآثار فشار های تحریم را در سطح جامعه هدف، اگر خنثی نکند به حد اقل ممکن فروکاهد. تقویت همبستگی بین آحاد جامعه و مسئولان نکته ای بسیار حائز اهمیت است. به عبارت دیگر اگر قرار است دردی بواسطه فشار تحریم ها تحمل گردد و استقامت و مقاومتی صورت پذیرد می بایست همگان اعم از مردم ( و نه فقط مردم فرودست) و دولت مردان به تناسب در آن سهیم باشند. نمی شود یک بخشی از جامعه در این حوزه تحت فشار باشند و عدهای پُز مقاومت بدهند و فیگور استقامت بگیرند، تظاهر به تحمل رنج و ستم مضاعف نمایند . موضوعی که مقام رهبری همواره بر آن تاکید داشته و دارند. برای شکست اثرات تحریم ها باید در راستای منویات ایشان یعنی تکیه بر وحدت، کاربرد هوشمندانه امکانات، و بهره بردن از توان نیرو های متعهد و جوان با رویکرد برنامه های اقتصاد مقاومتی حرکت کرد. در این صورت است که میتوان انتظار داشت فرضیات ریچارد نفیو،خنثی خواهد شد. انشاءالله
نه غفلت،نه تسلیم، مدارای هوشمندانه
با توجه به اوج گیری دوباره شیوع ویروس کرونا چه در سطح جهان و چه در سطح کشورمان و به صدا درآمد آژیر قرمز در 14استان،بنظر میرسد با توجه به نوع نگاه و سیاستگذاری مسئولان در این خصوص، تغییر تاکتیک وشیوه مبارزه با ویروس کرونا که از رویکرد« در خانه بمانیم »به« فاصله گذاری اجتماعی» و در حال حاضر به «تطابق زندگی با کرونا» تغییر یافته است. به عبارت دیگر با توجه به شرایط اقتصادی و معیشتی آحاد جامعه و مضاف بر آن تحریم های یکجانبه، بازگشت محدودیت های سابق اعم از تعطیلی واحدهای صنفی، تولیدی و بخش دولتی دور از انتظار می باشد. تنها راه مبارزه با ویروس، رویکرد «همزیستی مسالمت آمیز» با ویروس کرونا می باشد. رعایت پروتکل های بهداشتی،فاصله گذاری اجتماعی،استفاده از ماسک، شستن مرتب و اصولی دستها و پرهیز از سفر های غیرضروری از شاخصه های همزیستی مسالمت آمیز با این ویروس می باشد تا شرایط بیش از این به سمت بحران حرکت نکند. متاسفانه در این روزها حساسیت در میان مردم به دلایل مختلف کاهش پیدا کرده و این امر باعث شده آمار مبتلایان دوباره سیر صعودی بخود بگیرد. برگزاری مجالس عروسی و ترحیم، و میهمانی دادن به مناسبت های گوناگون از جمله مواردی است که باعث افزایش آمار بیماران شده است. با نگاه به شرایط جامعه چاره ای جزء همزیستی اجباری با ویروس کرونا نداریم. چرا که به گفته متخصصین امر، این بیماری تا کشف واکسن و چگونگی درمان آن با ما هست و همچنان خواهد بود. پس بیائیم این «همزیستی» رابا رعایت موازین و توصیه های بهداشتی، «مسالمت آمیز» نمائیم تا خود و خانواده و نهایتا جامعه را تا کشف واکسن ویروس کرونا و داروی درمان بیماری کووید 19 از چالش ها و عوارض مهلک آن محافظت کنیم.
حقوق شهروندی
دریکی دو سال اخیر در کشور به موضوع حقوق شهروندی از طریق تصویب قانون و یا منشور، تدوین آئین نامه اجرایی و صدور دستوالعمل ها، به وفور پرداخت شده و علاوه بر طرح در رسانه های دیداری و شنیداری ، مطالب و مقالات متنوع و مختلفی نیز در این خصوص چاپ و منتشر شده است. لیکن آنگونه که باید و شاید موفقیت چشمگیر و قابل توجهی در خصوص رعایت حقوق شهروندی تاکنون در جامعه به دست نیامده است. به واقع موضوع و مبحث حقوق شهروندی موضوعی چند وجهی اعم از اجتماعی،حقوقی و فرهنگی می باشد که تنها با ابلاغ مصوبات مجلس و آئین نامه ها و دستورالعمل های اجرائی هیات دولت، نمی توان انتظار معجزه در امر پیاده سازی آن و ساری و جاری شدن عملی حقوق شهروندی در جامعه را داشت. برای فراگیر شدن موضوع حقوق شهروندی در جامعه و اینکه اصلا حقوق شهروندی چیست؟ افراد جامعه چه حقوقی دارند؟ و چگونه باید آن را مطالبه کنند و چطور به حقوق دیگران احترام بگذارند، نیازمند استفاده از تئوری ویا مدل تغییر رفتار در جامعه هستیم. تئوری تغییر روی این نکته متمرکز هست که برای بوجود آوردن هر گونه تغییر در افراد جامعه چه از جنبه مثبت آن و چه از جنبه منفی آن( عدم انجام رفتارهای ناهنجار در جامعه)، چهار گام اساسی و مهم در راستای موضوع مورد بحث همانند حقوق شهروندی در جامعه از طریق برنامه ریزی و عملیاتی کردن آن،می بایست برداشته شود. این چهار گام عبارتند از:
1- دانش: انتقال مفاهیم و دانش حقوق شهروندی به افراد جامعه متناسب با سطح بندی مخاطبین ، از طریق آموزش های رسمی و غیر رسمی و حتی آموزش های ضمن خدمت و استفاده از تمامی ظرفیت های رسانه ای کشور
2- نگرش:اگر انتقال مفاهیم و دانشبه درستی و با توجه به نوع مخاطبین در سطوح مختلف انجام پذیرد. قطعا در نگرش، باور و نگاه مخاطبین به موضوع مورد نظر، تغییرات مثبتی بوجود خواهد آمد و به مرور زمان با تکرار آموزش های کاربردی، نگرش های اولیه متکامل تر خواهد شد.
3- تغییر رفتار فردی: زمانی که نگرش فرد در خصوص موضوع حقوق شهروندی و هر مبحث دیگر اجتماعی و فرهنگی، تغییر یابد به تناسب آن خواه ناخواه در رفتار،کردار وگفتار فردی افراد جامعه تغییرات ملموس ایجاد خواهدشد.
4- تغییر رفتار گروهی: تغییر رفتار فردی، تغییر رفتار گروهی را به دنبال خود خواهد داشت. اگر من نوعی با توجه به نگرشی که در من ایجاد شده حقوق هم نوع خود را رعایت کنم قطعا طرف مقابل اگر چه هیچگونه دانشی نیز در خصوص حقوق شهروندی نداشته باشد تلاش خواهد کرد که همرنگ اجتماع پیرامونی خود رفتار کند و این رفتارها به تدریج تغییرات گروهی را به دنبال خواهد داشت.
در حقیقت اگر بخواهیم به معنای واقعی کلمه موضوع حقوق شهروندی و دیگر شاخص های اجتماعی و فرهنگی مد نظر را در جامعه ترویج و نشر دهیم، چاره ای جزء پیمودن راه چهار گانه عنوان شده فوق را بطور کاملا اصولی، علمی و کارشناسی شده نداریم. در غیر اینصورت حقوق شهروندی در همان دل قانون، منشور،آئین نامه و بخشنامه های اداری خواهد ماند و عملیاتی نخواهد شد و اگر تحت فشار و دستوری از بالا به پائین اجرایی گردد، مطمئنا اثرات پایدار و ماندگاری در سطح جامعه نخواهد داشت.
اهدای عضو، اهدای زندگی
اکثریت افراد جامعه خواسته و یا ناخواسته درخبرها و یا فضای مجازی این را شنیده یا خوانده اند که اهداء اعضاء بدن یک فرد مبتلا به مرگ مغزی به چندین نفر ، جان آنها را که سالها ناامیدانه و همراه با درد و رنج به زندگی پر ملال شان ادامه میدادند، حیات دوباره بخشیده و از مرگ حتمی نجات شان داده است. ولی تاکنون این موضوع از سوی قاطبه افراد جامعه به دلایل مختلف از جمله اینکه شاید به نوعی درگیر یا در جریان این معضل و مشکل نبوده اند ، آنگونه که شایسته یک جامعه انسانی است مورد تأمل قرار نگرفته و به صورت عمیق به اهداء عضو و اینکه با اقدام انسان دوستانه، در سطح جامعه چه پیامد های اجتماعی،اقتصادی خوشایند و اثرگذاری حاصل میشود بطور جدی پرداخته نشده و یا مورد توجه قرار نگرفته است.به عبارت دیگراین موضوع که وقتی اعضاء یک فرد مبتلاء به مرگ مغزی، به فرد و افراد نیازمند، پیوند زده میشود علاوه بر اهداء زندگی و خلاصی گیرنده یا گیرندگان عضو، از شرایط سخت و دردناک (چه بسا شرایط آرزومندی و ترجیح مرگ بر ادامه آن)
می باشد، وضعیت بحرانی و نابسامان خانواده دریافت کنندگان عضو نیز به خودی خود متحول شده و رو به بهبودی
میرود . و اگر این اتفاق میمون و مبارک صورت نگیرد ضمن مرگ فرد در انتظار اهداء عضو، خسارات جبران ناپذیری بر پیکر خانواده از ابعاد مختلف اقتصادی و اجتماعی تحمیل میشود و چه بسا بنیان خانواده نیز از هم فرو می پاشد. لذا این مقوله، یعنی فرهنگ اهداء اعضاء بیمار مبتلاء به مرگ مغزی به افراد نیازمند، می بایست در جامعه نهادینه سازی گردد. برابر آمارهای واحد فراهم آوری و پیوند دانشگاه علوم پزشکی استان اردبیل،بهتر است بدانیم:
-) با اهداء اعضائ بدن هر فرد مبتلاء به بیماری مرگ مغزی می توان جان هشت نفر را نجات داد و حیات دوباره به آنان بخشید.
-) درهرساعت 2نفر که نیازمند اهداء عضو در کشورمان هستند به دلیل پیدا نشدن اهداء کننده، فوت می کنند.
-) هزینه دیالیز یک فرد که هر دو کلیه خود را از دست داده بطور متوسط7500میلیون ریال در سال است که در صورت انجام عمل پیوند بخشی از مبالغ در جیب خانوار پس انداز می گردد و بخشی دیگر در اعتبارات پزشکی صرف سایر بخش های بهداشتی می گردد. در استان اردبیل تا سال 1397 تعداد 536 نفر فرد دیالیزی وجود داشته که از این تعداد 350 نفر نیازمند به پیوند بوده اند و چه بسا هنوز هم نیازمندند.
-) متاسفانه در استان، در طول سال به دلایل مختلف از جمله تصادف،سقوط از ارتفاع و سکته مغزی، 50 نفر دچار مرگ مغزی می شوند که در صورت رضایت اطرافیان درجه یک آنها می توان جان بیش از 400نفر را از شرایط سخت ،مشقت بار و درد آلود رهائی بخشید و زندگی دوباره به آنها هدیه نمود.
درحال حاضر چه در سطح استان و چه در سطح کشور از حیث امکانات سخت افزاری و نرم افزاری در خصوص انجام عمل پیوند اعضاء خوشبختانه توفیقات خوبی به همت متخصصان و سازمان های مردم نهاد حامی اهداء عضو به دست آمده است. لیکن آنچه در این میان مهم و حائز اهمیت است جلب رضایت و مشارکت خانواده فرد مبتلاء به مرگ مغزی جهت اهدای عضو می باشد. هرچند که تاکنون اقداماتی در این زمینه صورت گرفته و هر سال به تعداد اهداء کنندگان چه در سطح استان و چه در سطح کشور اضافه می گردد. ولی با توجه به کثرت افراد نیازمند به پیوند ضروریست در این زمینه کار فرهنگی جهاد گونه در راستای نهادینه سازی امر اهدای عضو با مشارکت و برنامه ریزی تمامی دستگاههای فرهنگی و سازمانهای مردم نهاد فعال در این زمینه صورت گیرد و این فعالیت ها به یک روز و هفته خاص خلاصه نگردد. یک نکته مهم که باید بطور کارشناسی شده البته با حفظ ارزش و قداست امر اهداء عضو که الهام گرفته از روحیه انسان دوستی و اعتقادات مذهبی ما ایرانیان توام است، پیش بینی تمهیدات و امتیازات برای خانواده اهداء کننده از سوی متولیان قانون گذاری ملی و محلی می باشد. جان کلام اهداء عضو کار مقدس و ارزشمندی است که کمتر پدیده ای را میتوان با آن مقایسه کرد. فلذا باید آن را پاس بداریم و برای نهادینه کردن آن در جامعه تلاش کنیم.
هفته قوه قضائیه
از دیدگاه اسلام، منصب قضاوت، ظریف ترین، حسّاس ترین و مهم ترین، و در عین حال از خطرناک ترین جایگاه های اجتماعی در جامعه است. در یک نگرش، اسلام قاضی را نماینده خداوند در زمین و با فضیلت ترین انسان ها می داند، ولی در نگرشی دیگر، بدترینِ انسان ها بر کره خاکی به شمار می آورد. از همین روست که حضرت علی امیرمؤمنان علیه السلام در تعبیری زیبا و متین، خطاب به شریح قاضی می فرماید: «ای شریح! مجلس قضاوت، جایگاهی است که یا پیامبران و جانشینان به حق ایشان در آن قرار می گیرند، و یا سیه رویان و بدبختان بر آن تکیه می زنند». بر این پایه، فاصله میان قاضی شایسته و قاضی زشت کار، فاصله میان بالاترین درجات بهشت و پایین ترین درجات دوزخ دردناک است. در شرایط کنونی جامعه از مهمترین وظیفه قوه قضائیه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1) مبارزه با فساد و رانت خواری
2) جاری و ساری شدن حقوق شهروندی و رعایت آن از سوی افراد جامعه
3) مبارزه با قاچاق کالا در حمایت از سرمایه گذاری
4) مبارزه جدی با باندهای مافیای مواد مخدر
5) تغییر در برخی از قوانین قضایی متناسب با مقتضیات کنونی جامعه از جمله مهریه وچک
6) تلاش در راستای افزایش دانش حقوقی افراد جامعه
7) اقدام موثر در پیشگیری از وقوع جرم در جامعه و اصلاح مجرمین با راهکارهای کارشناسی شده
8) تلاش در راستای کم کردن فاصله طبقاتی و گسترانیدن عدالت اجتماعی
هفته قوی قضائیه بر قضاتی که تلاش می کنند حق به حق دار برسد، مبارک باد.
روز دختر را جدی بگیریم
سالروز ولادت حضرت معصومه (س) در تقویم ملی ایران به نام روز دختر و برای ارج نهادن به این قشر عزیز جامعه نامگذاری شده است. چند نکته قابل تامل در این خصوص قابل ذکر می باشد:
1) با توجه به اینکه دختران امروز،مادران فردای این مرز و بوم هستند. باید همواره این قشر را آنچان که شایسته است ارج نهیم و عزیز بداریم. ارج نهادن به معنای این نیست که صرفا یک روز خاص به صورت نمادین به نام « روز دختر » اختصاص یابد و در این روز با دادن گل و رد وبدل کردن پیامک و گذاشتن پست در اینستاگرام این روز و مناسبت را به شکل صوری و باری به هر جهت برگزار یا سپری کنیم. بدون اینکه پای درد و دل دختران مان بنشینیم و سعی کنیم تا آنهارا بفهمیم و متناسب با نیاز سنی درک شان کنیم . به عبارت دیگر با توجه به اهمیت جایگاه دختران به عنوان مادران آینده، هر روز را باید روز دختر تصور و تلقی کنیم.
2) برابر یافته های روان شناسی بالینی، دغدغه و مشکلات دختران امروز اساسا درک نشدن یا نادیده گرفته شدن،فشارهای روحی و روانی، نبودن یا پایین بودن اعتماد به نفس، دلواپسی ونگرانی از آینده(تحصیل،اشتغال)، نارضایتی از تبعیض جنسیتی ، و ،،،،است.
3) مهمترین و بهترین نهاد و رکنی که میتواند در رفع چالشهای عنوان شده فوق موثر و تاثیر گذار باشد،نهاد خانواده یعنی پدر و مادر است. خانواده باید توجه و وقت زیادی به فرزندان اعم از پسر و دختر،اختصاص دهد. هر چه قدر این ارتباط دو سویه بین اعضای خانواده و فرزندان خاصه دختران قوی،دوستانه و صمیمی باشد. قطع به یقین،دختران خانواده خود را محل امنی برای بیان مسائل و مشکلات به جای همسالان خود، خواهد یافت. که در این صورت اکثریت دغدغه های آنها به راحتی مرتفع خواهد شد. بدیهی است که برای فراهم نمودن چنین بستر مناسبی در محیط خانه و خانواده، میبایست بدوا نسبت به رفع دغدغه های مالی و معاش خانواده و ایجاد احساس آرامش در پدر و مادر یا سرپرستان خانواده اقدام بعمل آورد.
4) توجه به آموزش های خانواده محور با هدف ترویج الگوی زندگی سالم و نحوی ارتباط با فرزندان(پسر و دختر)توسط نهاد های فرهنگی حاکم.
جان کلام هر چه قدر ارتباط خانواده با دختران با محبت،دوستانه و صمیمی باشد قطعا در جامعه شاهد حوادث تلخی که در ماههای گذشته که احساسات جامعه را جریحه دار کرد، نخواهیم بود. نمایشی و شکلی بودن گرامی داشت مقام دختران ( بخصوص دختران جوان) و توجه نکردن به مشکلات و دغدغه آنها از طرف خانواده و حاکمیت، کماکان باید خودمان را برای شنیدن اخبار ناگوار همچون قتل دختران توسط پدران خود، آماده کنیم.لذا روز دختر را جدی بگیریم و متناسب با واقعیت های جامعه با آنها رفتار کنیم.