سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

  "شهردار تشکر،تشکر"!

روزی ملانصرالدین که طبق روال هر روز در حال عزیمت به عمارت شهرداری بود درکمال شگفتی دید همه ی کارکنان شهرداری جلوی ساختمان تجمع کرده و یک صدا فریاد می زنند "شهردار تشکر،تشکر".ملا که از این رفتار کارکنان شهرداری تعجب کرده بود خودش را از در پشتی به اتاق اش رسانده و با خود اندیشید که اخیراً چه کار مفید و مثبتی انجام داده که کارکنانش اینگونه به هیجان آمده و یکپارچه از او تشکر میکنند،لیکن هرچقدر اندیشه کرد و مغزش را کاوید، فکرش به جائی نرسید، ناچار قنبرعلی دربان شهرداری را که تنها فرد باقیمانده و حاضر در داخل ساختمان بود صدا کرد و علت این غلغله بی سابقه را از وی جویا شد . نصرالدین از قنبرعلی پرسید:قنبر علی اینجا چه خبره؟ او در جواب گفت: حضرت نصرالدین،! « کهنه بخت» معاون جدید برنامه ریزی و بودجه شهرداری از ماه گذشته دستور داده کارمندان بعد از گرفتن مواجب ماهانه خود باید جلوی ساختمان شهرداری جمع شوند و شعار بدهند: شهردار تشکر،تشکر" وهر کارمندی در این مراسم سپاسگزاری و قدردانی از شهردار شرکت نکند، مواجب ماه بعدش با تأخیر پرداخت خواهد شد. ما نیز برای اینکه حقوق مان قطع نشود به اجبار بعد از گرفتن مواجب در سر هر برج ناخواسته و بالاجبار در این مکان جمع می شویم و با کف زدن و شعار دادن در مدح و ستایش شهردار از بابت اینکه  مواجب کارکنان را بدون تأخیر پرداخت می کند به این شکل و شمایل، تشکر می کنیم، نکته جالب اینکه قرار شده هر ماه این کار را تکرار  کنیم. دنیا را چه دیدی ملا! شاید با اینکار اضافه کار هم نصیب مان شود. ملانصرالدین با صدای بلند و گرفته خود لبخند تمسخرآمیز ی زد و به قنبر علی گفت: برو سر پست خود و بگذار آنها به شعار دادنشان ادامه بدهند و فکر کنند که با این عمل شان، ماه بعد مواجبشان قطع نخواهد شد. ملا همینطوری که قنبر علی داشت از اتاق خارج می‌شد ، آهسته  برای خود دکلمه زیر را زمزمه کرد: عجب رسمیه،رسم آقای

"کهنه بخت". انگار مواجب بر حق کارکنان شهرداری از محل صدقه سر شهرداری است و نه حاصل زحمات و دسترنج مجموعه کارکنان! این نوع منت گذاری و ابداع سبک جدید پرداخت مواجب ماهانه کارمندان را چگونه میتوان از تاریخ دوران شهرداری من پاک نمود؟






تاریخ : شنبه 99/10/6 | 7:58 صبح | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

 شادی برنامه

جناب خان :

شادی برنامه رو تقدیم میکنم به پرستاران.

رامبد: پرستاران؟! چرا؟

جناب خان: با توجه با اینکه خسته از این شرایط  کرونایی کشور و البته به دور از خانواده ،ولی فداکارانه در حال خدمت به بیماران هستند.

جناب خان:

شادی برنامه رو تقدیم میکنم به مردم خسته و خسارت دیده از سیل خوزستان.

رامبد: مردم خوزستان؟! چرا؟

جناب خان: با توجه به اینکه توی آب فاضلاب غوطه ور هستند اما بازهم مقاومند مثل دوران جنگ تحمیلی، البته با این  روحیه صبوری و دلی پر از اندوه و گلایه های فراوان و صد البته بجا!، مسئولین و مقصران بوجود آورده این شرایط  را شرمنده خود کردند.

جناب خان:

شادی برنامه رو تقدیم میکنم به دوست داران محیط زیست.

رامبد: دوست داران محیط زیست؟! چرا

جناب خان : به خاطر اینکه در این روزهای سرد با ضایعات گوشت، مرغ و خرده های نان به فکر  حیوانات گرسنه و سرما زده هستند. بدون اینکه تصویری از خود در فضای مجازی پخش کنند.

جناب خان:

شادی برنامه رو تقدیم میکنم به کاسبان با انصاف.

رامبد: کاسبان با انصاف؟! چرا؟

جناب خان: چرا که اجناس خرید قبل را به همان قیمت گذشته، می فروشند. نه مثل برخی از کاسبان احتکار می کنند که به قیمت بیشتر بفروشند و بدتر از همه جلوی دوربین دم از انصاف، حق و عدالت می زنند!

جناب خان:

شادی برنامه رو تقدیم میکنم به مردان بی ادعا.

رامبد : مردان بی ادعا؟! چرا؟

جناب خان: به خاطر اینکه به کمک مردم سیل زده خوزستان شتافتند به هر شکل و عنوان و  مثل بقیه ادعای همدردی با آنها را در نیاوردن

جناب خان:

شادی برنامه رو تقدیم میکنم به روح شهید کمالی.

رامبد: شهید کمالی؟! چرا؟

جناب خان: بخاطر اینکه شهید کمالی و کسانی که در شرایط کنونی راه او را با به خطر انداختن جان خود ادامه میدهند برای اینکه خانه امن من و شما غیر امن نگردد و کاری به  گرایش های فکری و سیاسی ما ندارند.

جناب خان:

شادی برنامه رو تقدیم میکنم به کسانی که به فکر منافع ملی کشور هستند.

رامبد: منافع ملی کشور؟! چرا؟

جناب خان: برای اینکه در تصمیم گیری های خود مصالح کشور و آینده هشتاد میلیون نفر را می بینند ،نه مصالح خود و قشر خاصی را

جناب خان:

شادی برنامه رو تقدیم میکنم به کسانی که از امروز به فکر مشکل فاضلاب خوزستان هستند.

رامبد: فاضلاب خوزستان؟! چرا؟

جناب خان: چرا که آنها  میخواهند دیگر شاهد تصاویر مادران و پدران خسته که توی لجن و آب گل آلود، نظاره گر از بین رفتن زندگی خود که یک عمر برای آن زحمت کشیده اند در یک لحظه نباشند.

جناب خان:

شادی برنامه رو تقدیم میکنم به کسانی که آینده پژوهی را راهکار حل مشکلات کشور می دانند.

رامبد: آینده پژوهی؟! چرا؟

جناب خان: بخاطر اینکه مسائل و مشکلات کنونی کشور ما جهانی هستند و راهکارها آنها نیز جهانی با سعی و خطا نمی شود کشور را اداره کرد.

جناب خان:

شادی برنامه رو تقدیم میکنم به کسانی که به فکر معیشت و سفره مردم هستند.

رامبد: معیشت و سفره مردم؟! چرا؟

بخاطر اینکه هرچه قدر معیشت مردم بهتر شود و سفره آنها بزرگتر،دیگر مردم کمتر همدیگر را اذیت می کنند و بهتر می توانند همدیگر را تحمل کنند.

با شاد بودن، با شاد زندگی کردن و شاد فکر کردن که زمینه و پیش شرط آن از بین رفتن فقر،تبعیض و بی عدالتی است میتوان به جامعه سالم که زمینه ساز رشد سرمایه های اجتماعی و رشد اقتصادی است نزدیک شد.






تاریخ : شنبه 99/9/22 | 1:41 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

آقای مسئول، "دفع ضرر احتمالی عقلا واجب است" 

در تعلیمات دینی دوره راهنمایی نظام قدیم، نمی دانم که در نظام آموزشی جدید نیز وجود دارد یاخیر؟ مبحثی وجود داشت بنام "دفع ضرر احتمالی عقلا واجب است". به این معنا که اگر ما انسانها در طول زندگی روزمره  از چیزی احساس خطر کردیم، می بایست از آن پرهیز کنیم. بعنوان مثال اگر به ما بگویند غذایی که میخواهیم استفاده کنیم  به سم آلوده هست هرچند که این خبر دروغ هم باشد، عقل حکم می کند از خوردن آن احتیاط کرده و پرهیز کنیم.  در ارتباط با ترور دانشمند هسته ای شهید محسن فخری زاده جای تاسف است، مقامی در مراسم تدفین آن شهید بزرگوار عنوان می کند که ما از زمان و مکان ترور آن شهید مطلع بودیم ولی به نوعی به دلیل شیوه انجام عملیات  و استفاده از تجهیزات جدید از سوی تروریست‌ها به نوعی غافلگیر شدیم و دشمن بعد از 20سال موفق شد و توانست به اهداف دیرینه خود برسد. آقای محترم،  اینکه دستگاهای امنیتی و اطلاعاتی ما قوی هستند، در آن شکی  نیست. اینکه هماهنگی خوبی بین نیروهای اطلاعاتی - امنیتی همچون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیروی انتظامی، ارتش  و سایر ارگانها نظامی وجود دارد، شکی نیست. اینکه کشورمان دارای سیستم امنیتی قوی و مستحکم می باشد درآن هیچ شکی نیست. این ویژگیهای که برای سیستم اطلاعاتی - امنیتی کشور عنوان شد در ضربه زدن و خنثی کردن انواع و اقسام عملیات های جاسوسی، تروریستی و خرابکارانه به شکلی برایمان  اثبات شده است. آقای مسئول امنیت کشور! نباید فراموش کرد که دشمنان قسم خورده  کشور و نظام نیز بیکار  ننشسته و با طراحی نقشه های متنوع و مختلف با استفاده از ابزار های نوین به دنبال ضربه زدن به کشورمان با اولویت ترور دانشمندان و آنهایی که به نوعی دلسوزانه و بی نام ونشان به دنبال رشد و توسعه کشور، شب و روز نمی شناسند، هستند که نمونه آنها  را در اقدام مجرمانه و مذبوحانه  ترور شهید فخری زاده و سردار دل ها شهید قاسم سلیمانی، شاهد بودیم. واقعا قابل قبول نیست که از زمان و مکان ترور مطلع باشیم و هیچگونه اقدامی درجهت جلوگیری از  رخ داد آن انجام نداده و اجازه بدهیم دشمن بعد از 20سال به آرزوی خود برسد و تمام زحمات امنیتی و حفاظتی از  پدر هسته ای ایران در عرض چند دقیقه از بین برود. لااقل میتوانستید مانع رفتن ایشان به منطقه خطر بشوید که این مهم نیز نمی دانم به چه دلایلی اتفاق نیافتاده. به راحتی میتوانستید با استفاده از فهوای  مفهوم "دفع ضرر احتمالی عقلا واجب است" مانع این حادثه تروریستی بشوید.  صد افسوس نشد که نشد‌ مانع این حادثه ناگوار بشوید. مسئول محترم،هرچند راه شهیدان هسته ای کشور توسط همراهان و شاگردان آنها ادامه خواهد داشت که بازهم شکی در آن نیست ولی نباید فراموش کرد هرگز جایگزینی  برای آن شهیدان پیدا نخواهد شد و نباید با تعارف و بازی با الفاظ، خودمان را گول بزنیم. مگر  میشود جایگزینی با خصوصیات محضر بفرد و دانش علمی و نظامی برای شهدایی همچون  قاسم سلیمانی، فخری زاده، شهریاری و سایرین پیدا کرد.بعبارت دیگر همه ی شهدا تکرار ناپذیرند.  لذا می طلعبد در صیانت و حفظ دانشمندان هسته ای و سایر نیرو های تاثیر گذار نظام که به نوعی در لیست ترور سرویس های جاسوسی موساد و سیا می باشند، اهتمام جدی داشت و با اتخاذ شیوه های اطلاعاتی- امنیتی، همواره یک قدم از آنها جلوتر بود که در این صورت میتوان برنامه های فریبکارانه آنها را زیر ضربه برد.  در پایان ضمن تسلیت مجدد شهادت دانشمند تراز اول هسته ای کشور به محضر مقام عظمای ولایت و خانواده محترم فخری زاده، از ریاست محترم قوه قضائیه و دادستان کل کشور انتظار میرود به عنوان مدعی العموم با بررسی دقیق جزئیات این حادثه تلخ و ناجوانمردانه با آمران و عاملان خارجی بویژه نفوذی های داخلی برخورد قاطع و سخت صورت پذیرد تا باشد شاهد اینگونه حوادث که زمینه ساز خوشحالی و جسارت دشمنان و از همه مهمتر وفقه در برنامه های هسته ای کشور که الحق و الانصاف  ترس بر جان و روح دشمنان این نظام مقدس انداخته، نباشیم.  انشاء الله






تاریخ : یکشنبه 99/9/16 | 10:44 صبح | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

دوران پسا ترور 

دوباره برگی از برگ های درخت هسته ای کشور از شاخه جدا شد. بعنوان یک شهروند ایرانی شهادت دکتر محسن فخری زاده، پدر هسته ای ایران را خدمت خانواده محترم فخری زاده، همراهان و همکاران وی در صنعت هسته ای کشور تسلیت عرض می کنم. فارغ از چگونگی و دلایل انجام این عمل خبیث و مجرمانه که به نوبه خود قابل بررسی و پی گرد قانونی و حقوقی حتی در سطح بین الملل می باشد ولی آنچه در این بین مهم است با توجه به تحولات سیاسی و نظامی در منطقه بویژه در ماههای اخیر از سوی برخی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی و تحرکات سرویس های جاسوسی آمریکا و عوامل نفوذی آنها در داخل کشور، می طلبد شورای عالی امنیت ملی با لحاظ نمودن تحرکات بین المللی و منطقه ای و با پرهیز از فشار رسانه های خارجی و پیروان آنها در داخل کشور البته با رویکرد انتقام سخت، سیاست منطقی و درستی در برخورد با این حادثه ناجوانمردانه در پیش بگیرد  تا سیلی محکمی باشد برای سرویس های جاسوسی ضد انقلاب که دیگر  فکر تعدی به مرز و بوم کشور و نخبگان علمی را در سر نپرورانند. دشمنان به نوعی منتظر اقدام عجولانه و غیر حساب شده از سوی ایران می باشند تا بر دامنه آتش تنش در منطقه بیافزایند و ایران را به عنوان آغازگر تنش و جنگ معرفی کنند. در این شرایط حساس منطقه بنظر میرسد نبایستی در زمین دشمن بازی کرد. ترور یک مقوله است و مدیریت اصولی آن(ترور) بعبارت دیگر دوران پسا ترور با درک کامل شرایط حساس منطقه،مقوله مهم دیگری است که مستلزم برخورد نظامند و هوشمندانه با آن است. در این اوضاع پرتلاطم سیاسی در منطقه و دسیسه های دشمنان قسم خورده نظام،انتظار میرود مسئولین تصمیم گیر در راس آن شورای عالی امنیت ملی کشور ابتدا نسبت به شناسایی عوامل و آمران خارجی و داخلی این حادثه تروریستی مذبوحانه بویژه نفوذی های داخلی که  اگر نبود خیانت عناصر خودفروخته داخلی قطع به یقین ترور دکتر محسن فخری زاده، اتفاق نمی افتاد، اقدام و سپس نسبت به مجازات  آنها با لحاظ نمودن کلیه سناریوهای امنیتی و اطلاعاتی با  نگاه به حفظ منافع ملی کشور و فرمایشات مقام رهبری در زمان و مکان مناسب، تصمیم گیری های کارآمد و موثر  را اتخاذ و اجرایی کند. امید میرود با برخورد منطقی،قاطع و سخت و البته با اولویت قراردادن شناسایی و ضربه زدن به نفوذی های  که فریب خورده سرویس های جاسوسی سیا و موساد در داخل کشور هستند در آینده شاهد حوادث تروریستی  اینچنینی  نباشیم انشاءالله . روحش شاد و راهش پر رهرو باد.






تاریخ : دوشنبه 99/9/10 | 1:1 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

مارادونا، مارادونا را نشناخت! 

مارادونا اسطوره  بزرگ دنیای فوتبال تسلیم مرگ شدو حتی مرک نیز او را نشناخت و از جهان فوتبال خداحافظی کرد‌. البته  او  سال ها پیش زمین فوتبال را بوسیده  و متاسفانه  وارد مافیای مواد مخدر و حتی به یکی از مصرف کنندگان آن تبدیل شده بود. طوری که به همین خاطر،  پای طلائی  او که زمانی  از وسط زمین فوتبال به یک تنه  بازیکنان حریف را یکی بعد از دیگری بقول گزارشگران فوتبال دریب  و توپ را بعد از جا گذاشتن دروازبان حریف، وارد دروازه و گل میکرد،  به  مرکز نگهداری بیماران روانی باز  و مدتها در آن جا بستری شد.

ماجرای عجیب و پر پیچ و خم زندگی مارادونا ثابت کرد تنها اسطوره بودن کافی نیست چرا که حفظ و نگهداری آن جایگاه اجتماعی از  همه چیز مهمتر می باشد. چراکه وقتی تبدیل به  اسطوره می شوی و مردمان کشورت به همین دلیل به تو ارزش و احترام خاصی قائل هستند. به نوعی تبدیل میشوی به یک الگو برای دیگران، تبدیل میشوی به سرمایه اجتماعی برای کل دنیا به عبارت دیگر انسان ها اعم از هموطنان کشور محل زندگیت و انسان های سایر کشور،حساب خاصی برایت باز کرده و می کنند و انتظارهای خاصی دارند لذا می بایست این فرصت به دست آمده را پاس داشت. همانند اسطوره های که در عرصه  حرفه ای خود دیگر فعالیت نمی کنند ولی همچنان ارزش و جایگاه خود را بعد از گذشت سال ها در بین مردمان کشورش و حتی دنیا حفظ کرده اند. همچون پله، علی دایی، تختی، علی پروین،عابد زاده،ناصر حجازی و سایرین.

نمی شود اسطوره باشی و به یکدفعه رنگ عوض کنی. نمی شود اسطوره باشی ولی وارد عرصه های ضد ارزشی و ضد انسانی بشوی. نمی شود اسطوره باشی ولی گذشته ات را فراموش کنی. اسطوره بودن یعنی با مردم بودن در کنار آنها بودن و با آنها زندگی کردن است. مارادونا اسطوره بود ولی  اسطوره وار زندگی نکرد و نهایتا با دشمن ورزش که اعتیاد بود از دنیا رفت. ولی حرکات پا و حتی دستانش  در میدان فوتبال که دیوانه وار می تاخت تا به مقصد که همان تور دروازه حریفان بود، هرگز فراموش نخواهد شد.

امیدواریم همگی اسطوره های کشور عزیزمان در تمامی عرصه ها طوری رفتار کنند که همواره اسطوره باقی بمانند نه اینکه  به یکدفعه با چرخش 180درجه رنگ عوض کنند که دیگر نشود که نشود اثرات آن را از اذهان مردم پاک کرد. یادداشت را با خاطره بیادماندنی و معنادار از زبان خود مارادونا به پایان میرسانم:"دیگو مارادونا یک مدت به خاطر افسردگی بعد از ترک اعتیاد در بیمارستان روانی بستری بود، هنگام مرخص شدن از بیمارستان خاطره عجیبی از روزهایی که در این بیمارستان بستری بود تعریف کرد. او گفت:اینجا آدم های زیادی هستند که همه مشکلات روحی روانی دارند، یکی میگوید من چه گوارا هستم و همه باور می‌کنند، یکی دیگر میگوید من گاندی هستم و باز همه باور می‌کنند ولی وقتی من به آنها گفتم که من مارادونا هستم همه به من خندیدند و میگفتن: هیچوقت، هیچکسی، مارادونا، نمیشود"






تاریخ : شنبه 99/9/8 | 8:36 صبح | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()


مباد آنروز که مرگ انسان ها، برایمان عادی شود! 

بالغ بر نُه ماه است که هر روز شاهد جان باختن هموطنان عزیزمان به دلیل شیوع ویروس کرونا می‌باشیم و این رویداد تلخ و جانگذا ، اخیرا به دلیل شیوع موج سوم بیماری مزبور به حد بحرانی رسیده است. طوری که چند هفته ای است روزانه تعداد بیش از 400نفر به دلیل بیماری کووید 19جان خود را از دست میدهند و ما تنها چنین اخباری را از فضای مجازی و یا تلویزیون می بینیم و می شنویم. شاید در اوایل با شنیدن آمار فوتی ها عکس العمل های خاص ناشی از تأثر و تأسف از خود نشان میدادیم و از درون منقلب می شدیم ولی این روزها اینقدر چنین اخباری را شنیده ایم دیگر مثل روز های قبل واکنش های خاصی بجز سرتکان دادند نشان نمی دهیم. بنظر میرسد این وضعیت پیش آمده شرایط را طوری پیش می برد که کم کم به مرگ دیگران عادت کنیم! موقعیتی که به هیج وجه شایسته جایگاه انسانی نیست و میتواند ارزشها و شاخص های اجتماعی و انسانی را در درازمدت به صورت منفی تحت تاثیر خود قرار دهد. امیدواریم هرچه زودتر با خواست خدا از این وضعیت بحرانی خلاصی یابیم تا به مرگ دیگران عادت نکنیم، عادتی که میتواند دل های انسان ها را به سمت نامهربانی ها  سوق دهد. کین را جانشین مِهر کند و خارها را به جای گُل ها بنشاند.






تاریخ : شنبه 99/8/17 | 9:0 صبح | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

عمل ما، عکس العمل کرونا 

هرعملی را عکس العملی است،مساوی و در جهت خلاف آن، این قانونِ ثابت شده علمی، به قانون کنش و واکنش هم معروف است.مبارزه با ویروس کرونا و این که چرا مدام از کرونا ضربه می خوریم و قادر به شکست قطعی آن نمی باشیم بی ارتباط با این قانون علمی اثبات شده نمی باشد،به عبارت دیگر زمانی که هم مردم و هم مسئولین همدلانه و متحدانه و مبتنی بر یک برنامه ریزی هدفمند با این بیماری مبارزه می کنند و موازین و اصول بهداشتی سه گانه تعریف شده در سطح جامعه را به خوبی رعایت میگردد(عمل ما)، تعداد مبتلایان به ویروس کرونا و به تبعِ آن، آمار مرگ و میر ناشی از آن به صورت چشمگیری کاهش پیدا می کند(عکس العمل کرونا). آن چیزی که در پیک اول بیماری آن را تجربه کردیم. عکس این قضیه یعنی عدم رعایت پروتکل های بهداشتی از سوی شهروندان و عدم مدیریت اصولی بحران از سوی ستاد ملی و استانی مبارزه با کرونا(عمل ما)،باعث رشد فزاینده تعداد مبتلایان به این بیماری و همچنین آمار فوتی ها ( عکس العمل کرونا)، نیز صادق است. موضوعی که به عینه این روز ها شاهد آن هستیم که چطور هم تعداد بیماران کووید 19جهش فوق‌العاده ای داشته و هم متاسفانه تعداد فوتی ها از زمان شیوع این ویروس مهلک در کشور ،به سطح بی سابقه ای ارتقاء پیدا کرده است. اینکه روزانه در کشور بیش از پنج هزار نفر به این ویروس مبتلا میشوند و روزانه بالغ بر 300نفر از هموطنانمان جان خود را از دست میدهند. به نوعی به عمل و رفتار ما باز میگردد. تا زمانی که به این باور مشترک نرسیم که تجمعات از هر نوع آن در چنین شرایط ویژه و حاد به هر شکل و شمایلی نبایستی برگزار گردد، قطعا شاهد عکس العمل سخت ویروس کرونا خواهیم بود.  ویروس کرونا با کسی شوخی ندارد و از طرفی هم کاری به نیات و اهداف ما در خصوص دلایل، اهداف و چرائیِ تشکیل و برگزاری تجمعات ما ندارد. زمانی که  مسئولین وزارت بهداشت و ستاد مبارزه با کرونا تأکید بر این می نمایند که هر گونه تجمعی ممنوع است باید به آن پایبند باشیم. کووید 19عین یک جانی بالفطره  بدنبال قربانیان خود می باشد و بهترین مکان برای شکار قربانیان، تجمعات مردمی است. اینکه تجمعات در فضای باز برگزار گردد و مردم ماسک بزنند به حل مسئله تا کنون کمک نکرده و نخواهد کرد.  وقتی تعداد افراد  زیاد باشد لاجرم ازدحام ایجاد و وضعیت از کنترل خارج می‌شود. باید در نظر گرفت که همه ی ما در یک کشتی نشسته ایم کسی محق نیست و نباید زیر صندلی خودش را سوراخ کند. بقیه باید حتما جلویش را بگیرند و گرنه همه با هم غرق خواهیم شد. مراقب عمل های خود باشیم تا شاهد عکس العمل های منفی از دیگر سو، از جمله ویروس کرونا نباشیم. توکل به خدا






تاریخ : دوشنبه 99/8/5 | 12:3 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

ما زندگی نمی کنیم، فقط نفس می کشیم! 

 رخت بربستن از این دنیا و مرگ چه با کرونا و چه بدون کرونا بدون تردید و بسا دور از انتظار و ناگهانی سراغ همه ما خواهد آمد. این همان شتری است که همانگونه که در مقابل آلونک زانو بر زمین می نهد در برابر عمارت های بلند و قصر ها هم خواهد نشست. شاید بتوان آن را عادلانه ترین پدیده حیات نام نهاد.

افسوس،اندوه و حسرت بزرگ این است که ما زندگی نمی کنیم و نکرده ایم ، چرا که همه ی سال های عمرمان راصرف:

-) دویدن برای رسیدن به حداقل های ممکن نموده ایم.

-)دل بستن و امید به روزهای خوش آینده کرده ایم. که معلوم نیست اتفاق خواهد افتاد یا خیر.

-) کارکردن بدون هرگونه احساس تعلق خاطر به شغلمان کرده ایم.

-) دلهره از اس ام اس ها و تهدید های عدم پرداختن اقساط های مختلف بانکی کرده ایم.

-) دل نگرانی ها برای چگونگی تهیه سرپناه یا مسکن،کرده ایم.

-) دلواپسی‌ها در خصوص اینکه بعد ازما آینده فرزندانمان چه خواهد شد،کرده ایم.

-) اینکه 20روز مانده تا حقوق ماه بعد را با جیب خالی زندگی را چگونه سرخواهیم کرد،کرده ایم.

و هزاران فکر وخیال دیگر که امان زندگی کردن را از ما ستانده است. به واقع با توجه با افزایش جهشی قیمت ها در شرایط کنونی ما ادای زندگی کردن را درمی آوریم. زیرا که زندگی بدون درآمد کافی، زندگی بدون تفریح، زندگی بدون آرامش خاطر روح و روان، زندگی بدون پس انداز و زندگی بدون امید به آینده روشن، زندگی ای که نتوان در آن بدون دغدغه و با خیال آسوده یک کتاب خواند و از آن آموخت، زندگی کردن نیست. بلکه عین هنرپیشه های فیلم، نقش بازی کردن است. به امید روزی که زندگی بکنیم برای رشد وتعالی انسان ها برای ساختن آینده خانواده، آینده کشور و آینده بشریت در این صورت است که میتوان ادعا کرد که ما زندگی می کنیم به معنای واقعی کلمه.






تاریخ : جمعه 99/8/2 | 11:26 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

 "مام", به مناسبت روز آمار

"م": مشاور

"ا": آمار

"م": ملا نصرالدین

 مام", روایتی از درد مزمنٍ آق شهر"

در کارزار رقابت انتخابات شورای آق شهر،زادگاه ملانصرالدین،ملا که عزم خود را برای پیروزی قطعی جزم نموده بود پروفسور مشهدی عباسعلی را هم که در یکی از دانشگاههای غیر انتفاعی داخلی صاحب ِ کُرسی استادی بود و هر هفته در شبکه اصلیِ تلویزیونی برنامه سخنرانیِ « بگو، لیکن مَپُرس» داشت، برای تهیه متن سخنرانی های خود به عنوان مشاور عالی خود انتخاب کرد. در طول یک هفته از زمان تبلیغات انتخاباتی، ملا نصرالدین طبق برنامه زمانبندی پیش بینی شده ، مطابق متن هایی که مشاورش پروفسور مشهدی عباسعلی آماده کرده بود سخنرانی های خود را انجام داد‌. ملا به گروهی از فیلمبرداران نیز سفارش کرده بود که از زوایای مختلف از تمام سخنرانی های او فیلم تهیه کنند. وقتی زمان تبلیغات انتخابات تمام شد ملا نصرالدین بعد از یک هفته به خانه بازگشت و از فرط خستگی به خواب عمیقی فرو رفت. زن ملا فرصتی به دست آورد تا به قسمت های کوچکی از فیلم های سخنرانی ملا نگاهی بیاندازد .ملانصرالدین وقتی از خواب بیدار شد از زنش پرسید: اگر فیلم های سخنرانی مرا دیدی،بعنوان یک شهروند آق شهر نظرت در این خصوص چیه؟ زن گفت: اگر می‌خواستم همه آنهرا ببینم حد اقل به یک سال زمان نیاز داشتم ، لیکن در فرصت کوتاهی که پیش آمد فقط جزئی از آن را نگاه کردم ،ملا خوب سخنرانی کردی ولی نکته ای که نظر مرا به خود جلب کرد این موضوع بود که در آن قسمت کوتاه از سخنرانی های خود آمارهایی را که در ارتباط با رشد جمعیت آق شهر،تعداد باجه های تلفن در سطح شهر،تعداد بیکاران،تعداد فوت شدگان و ،،،  گفتی با هم متفاوت بود. به عنوان مثال در میدان آق شهر نرخ بیکاری آق شهر را 10درصد و در مدرسه حکیم باشی آن را 8درصد ،عنوان کردید. ملا گفت: زن چنین چیزی امکان ندارد.  ملا فورا فیلم میدان آق شهر و مدرسه حکیم باشی را بازبینی کرد.  وقتی دید حق با زنش است فی الفور به مشاور خود پروفسور مشهدی عباسعلی که متن های او را تهیه کرده بود زنگ زد و گفت:عباسعلی این چه متن های بود که به من دادی که اعداد و ارقام آنها به هم همخوانی ندارد و اختلاف فاحشی با هم دارند. عباسعلی گفت: ملا نصرالدین  اتفاق خاصی نیفتاده دو تا عدد به مردم آق شهر گفتی به قول قدیمی ها نه مالیات داره و نه عوارض.  مهم این است که به خاطر همین اعداد و ارقام که من به شما دادم و شما آنها را به خورد شنوندگان دادید الان پیروز انتخاب شورای شهر هستید، مگر خبر نداری؟ روز آمار مبارک .






تاریخ : جمعه 99/8/2 | 12:25 صبح | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

هرم مازلو، مسیر توسعه

هرم آبراهم مازلو روانشناس معروف آمریکایی دارای پنج گام و مرحله است. این گام ها عبارتند از گام فیزیولوژیک، گام امنیت،گام عشق و وابستگی، گام عزت نفس و آخرین گام شکوفایی فردی، می باشد. مازلو معتقد است برای اینکه فردی به اوج شکوفایی از جهات مختلف برسد و بتواند درسرنوشت خود و جامعه محل زندگی خودش تاثیر گذاری مثبتی داشته باشد و به عبارت دیگر شهروند کامل و مفیدی برای کشورش باشد نه سربارآن، می بایست مراحل پنجگانه مورد اشاره فوق را تجربه و با موفقیت طی نماید. واقعیت این است توسعه قابل قبول و پایدار که نقش عامل نیروی انسانی درآن بی بدیل و غیرقابل انکاراست در کشورها اتفاق نخواهد افتاد، مگر افراد جامعه گام های پنجگانه مازلو را سپری کنند. بطور قطع توسعه و پیشرفت در کشورهایی که اکثریت افراد جامعه آن در مرحله فیزیولوژیک یعنی تامین آب،غذا،خواب،تنفس و سلامت که جزء وظایف اولیه دولت ها در تامین آن می باشد، عاجز مانده اند و به دلایلی قادربه تامین حداقل های مورد اشاره نیستند، بوجود نخواهد آمد.لذا نقش دولت ها در تامین و بسترسازی مناسب برای تسهیل حرکت افراد جامعه در هرم مازلو از گام اول تا گام پنجم تعیین کننده می باشد. اگر این مهم از سوی حکومت های مرکزی به درستی مدیریت نگردد و احیانا توجهی به آن نشود دیگر نبایستی انتظار داشته باشیم کشور به سمت رشد وشکوفایی حرکت کند. چرا که برای داشتن کشور توسعه یافته ابتدا نیازمند افراد توسعه یافته از همه ابعاد هستیم. توسعه کشور و شکوفایی فردی و جمعی افراد جامعه لازم و ملزوم یکدیگرند. اینکه تعداد کثیری از افراد جامعه در زیر خط فقر باشند طوری که به دلیل شرایط بد زندگی حتی در گام اول هرم مازلو نیز جای نداشته باشند چطور میشود ادعای رشد و توسعه درکشورکرد! هرم مازلو بنظر میتواند مسیری برای رشد و تعالی کشورها باشد اگر از سوی دولت ها و حکومت های مرکزی به درستی به آن بها داده شود و اراده ای برای اجرای صحیح و پیاده سازی اصولی و علمی آن باشد. 






تاریخ : چهارشنبه 99/7/30 | 9:3 صبح | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.

  • وب میوه ها
  • وب دختر تهرونی
  • وب دو دی ال
  • وب وب آنلاین