قاپ زنی را جدی بگیریم
شوربختانه سرقت و قاپ زنی( گوشی موبایل) این روزها در سطح جامعه بویژه در کلان شهرها افزایش یافته است. بطوریکه به گفته پلیس تهران بزرگ با شروع تعطیلات نوروز1400 تا کنون 154 قاپ زن گوشی موبایل در پایتخت، دستگیر شده است . برای مبارزه و کاهش آسیب های اجتماعی از جمله آن سرقت،طلاق و اعتیاد می بایست در سه بعد اقتصادی، اجتماعی و پیشگیری اقدامات اساسی صورت پذیرد. گسترش هزینههای دولت در مبارزه با جرم، بدون توجه به سیاستهای اقتصادی در راستای کاهش فقر، بیکاری و نابرابری درآمد، تاثیر معناداری بر کاستن آسیب های اجتماعی نداشته و نخواهد داشت. مطالعات دانشگاهی انجام شده میدانی گواهی بر این ادعا است. از سوی دیگر نباید ازنقش و کارکرد آموزش در پیشگیری از وقوع ناهنجاری های اجتماعی غافل شد. بعبارت دیگر بدون توجه همزمان به سه بعد اقتصادی،اجتماعی و پیشگیری، در امر مبارزه با آسیب های اجتماعی،توفیق چندانی در این امر حاصل نخواهد شد و ضمن افزایش هزینه دولت در امر مبارزه با جرائم مالی، توفیق چندانی در کاستن جرم و جنایت در جامعه ،حاصل نخواهد شد.
20نکته درخصوص تحقق شعارسال 1400
(تولید،پشتیانی ها،مانع زدایی ها)
1- پرهیز از ورود و اظهارنظر افراد و اشخاص غیرکارشناس به مسائل اقتصادی در خصوص شعار سال جدید و دوری جستن از مباحث کلی و تکراری در خصوص تولید و پرداختن به موارد عملیاتی و میدانی.
2- داشتن راهبرد توسعه صنعتی،کشاورزی و خدماتی آنهم به صورت منطقه ای و استانی درپاسخ به این سوال که بدنبال تولید و ارائه کدامین خدمات اولویت دارهستیم که میتواند ارزش افزوده بالایی را ایجاد کند.
3- توجه جدی به صلاحیت فنی و مالی افرادی که به عرصه تولید وارد میشوند، نکته دیگری است که می بایست مد نظر قراربگیرد. ورود افراد غیر حرفه ای به تولید ضمن ایجاد بستر فساد باعث افول و کوتاهی عمر تولید می گردد.
4- تدوین طرح های حمایتی و مشوق ها در قالب پشتیبانی از تولید در زمینه بیمه تامین اجتماعی، مالیات، عوارض شهرداری، حامل های انرژی و .... در راستای کاهش هزینه تولید کالا وخدمات بطور شفاف و عملیاتی و پرهیز از ابلاغ برنامه های کلی و غیراجرایی در این ارتباط.
5- پیش بینی تسهیلات کم بهره بانکی طی فرایندی شفاف و نظارت پذیر و هدایت منابع به سمت کسب وکارهای مولد واثربخش.
6- مبارزه با فساد،رانت اطلاعاتی و قاچاق کالا بطور عملیاتی نه شعاری در سطح کل کشور.
7- توجه به معیشت مردم مناطق مرزی و پیش بینی برنامه هایی برای بالا بردن سطح درآمدی مردمان آن مناطق، در غیر این صورت قاچاق در مناطق مرزی ناخواسته استمرا خواهد داشت برای کسب درآمد به منظور تامین هزینه های زندگی.
8- ثبات در سیاست های بانک مرکزی بویژه در خصوص ارز و جلوگیری ازتکرار داستان های صدور آئین نامه ها و دستورالعمل های ساعتی و ثانیه ای که به دلیل نداشتن پشتوانه کارشناسی شده درهمان روز و یا گاها چند ساعت بعد ابطال میشدند.
9- اعمال مشوق ها و پشتیبانی های خاص و ویژه برای مناطق مرزی و مناطق دارای نرخ بیکاری بالا برای جذب سرمایه گذار در راستای توسعه عدالت اجتماعی و محرومیت زدایی.
10- افزایش هزینه های مالیاتی برای کسب وکارهای غیررسمی به منظور حمایت از فعالین اقتصادی شناسنامه دار.
11- دوری جستن از به راه انداختن مسابقه دوی ماراتن بین استانها در جذب تسهیلات و بطور کلی برنامه های اشتغالزایی. چرا که مکانیسم تولید و ایجاد اشتغال یک فرایند اقتصادی می باشد و باید مسیر طراحی شده خود را طی کند و با اجرای مسابقه های ورزشی متفاوت است. شتابزدگی در فعالیت های اقتصادی میتواند به جای اثرات مثبت، مخرب زا باشد.
12- توجه ویژه به تمرکز زدایی برخی از تصمیمات اجرایی به استانها در امر سرمایه گذاری و تولید از مرکز.
13- هماهنگی کامل و متفاوت از گذشته بین بانک مرکزی، وزارت امور اقتصادی و دارایی، وزارت جهاد کشاورزی،وزارت صمت، وزارت میراث فرهنگی،صنایع دستی و گردشگری و وزارت تعاون،کار و رفاه اجتماعی در تدوین بسته های حمایتی و تسهیلاتی و نحوی هزینه کرد آنها از ضروریات این روزهاست.
14- ادغام کلیه ی شوراها،کمیته ها و ستاد های فعال در زمینه تولید و اشتغال با توجه به تعدد وظایف هرکدام و احتمال بروز خطا های تصمیم گیری در یک ستاد یا شورا با مدیریت واحد به منظور جلوگیری از موازی کاری های شدید و همچنین اتلاف زمان.
15- اولویت دادن به بنگاه های نیمه تمام و نیمه فعال برای بازگرداندن به چرخه فعالیت و همچنین افزایش ظرفیت تولید و اشتغال با توجه به اینکه اینگونه طرح ها بخشی از راه تولید را طی کرده اند زودتر میتوانند برای اقتصاد منطقه اثربخش باشند.البته اگر درست مدیریت گردند.
16- بهبود شاخص های فضای کسب وکار که از موارد مهم در راستای مانع زدایی ها می باشد با تدوین برنامه های عملیاتی در خصوص هر کدام از شاخص های 10 گانه بهبود فضای کسب وکار.
17- تعیین تکلیف برجام ازطریق حاکمیت و با همدلی و مشارکت سران قوا که خواه ناخواه بخشی از موانع تولید در کشور به تحریم های اقتصادی برمی گردد.
18- اتکای صرف به منابع بانکی و عدم توسعه سبد تامین مالی بنگاه های اقتصادی از جمله موانع پیش رو تولید می باشد. لازم است از منابع بازار سرمایه،بیمه ها، هلدینگ های سرمایه بزرگ اقتصادی از قبیل شستا، ایمیدرو، ایدرو و ... در توسعه و پشتیبانی بنگاه های اقتصادی استفاده گردد.
19- تصویب سند کارشایسته مورد تاکید سازمان بین الملی کار که ازبرنامه سوم توسعه بلاتکلیف مانده است. در راستای افزایش بهره وری نیروی کار که از مهمترین ارکان تولید محسوب میگردد.
20- استفاده از دانش های و ابزارهای نوین و یافته های علمی جدید در چرخه تولید و ارائه خدمات به منظور افزایش رقابت پذیری و ماندگاری بنگاه های اقتصادی(توجه به شرکت های دانش بنیان).
البته نباید از این نکته مهم غافل ماند که از همه ی این موارد مهمتر، تغییر نوع نگاه به نفت از "خرج ثروت به خلق ثروت" به عبارت دیگر عدم اتکای بودجه به نفت. در غیر اینصورت نقطه سر خط یا روز از نو،روزی از نو.
درسال 1400بازگشت می خواهم
-)برای دل شکسته،بازگشت انگیزه و اراده
-)برای پدر ومادران در آسایشگاه سالمندان، بازگشت به کانون خانواده.
-) برای چشم های نمناک،بازگشت لبخند.
-)برای شرایط پرتلاطم جهان،بازگشت صلح و آرامش
-)برای سوگواران، بازگشت دل خوش
-)برای همه بیماران در بستر بیماری،شفای عاجل
-)برای هرآنکه زانوی اندوه بغل گرفته،شادی
-)برای آدمهای تنها، بازگشت دوست
-) برای دل های سیاه وتاریک،بازگشت سفیدی و مهربانی
-)برای چشم های تاریک، روشنایی
-)برای دل های پراز کینه، بازگشت مهربانی و عطوفت
-)برای آدمهای قهر و فاصله گرفته از هم، بازگشت دوستی های مجدد.
برای خودم و تو بازگشت همه ی آنچه دلتنگش هستیم .......
دلم یک عید قدیمی میخواهد
دلم یک عید قدیمی میخواهد، یک نوروز واقعی که در آن تمام مردمان شهر مدام شادی کنندآنهم از ته دل، طوری که صدای خنده هایشان تا سرکوچه برسد.
دلم یک عید قدیمی میخواهد،یک نوروز واقعی به دور از بیماری کرونا که ترس و بیم برجان شهر انداخته است. نه قرنطینه ای باشد نه محدودیتی و نه ماسکی.
دلم یک عید قدیمی میخواهد،یک نوروز واقعی بدون گرانی، گرانفروشی و احتکار و از همه مهمتر به دور از تشریفات فعلی
دلم واقعا برای یک عید قدیمی تنگ شده است.
آیا وقت آن نرسیده است که حرمت شعور اجتماعی را پاس بداریم؟
چند دوره ای است شاهد هستیم که برخی ازداوطلبان انتخابات مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهروگاها روستا با اعلام آغاز زمان ثبت نام داوطلبان از سوی وزارت کشور، پیش از رفتن به محل ثبت نام اقدام به مانور های تبلیغاتی کلیشه ای همچون خداحافظی با پدر و مادر و خواستن دعای خیر از آنها، رد شدن از زیر قرآن، زیارت مزارشهدا و نهایتا با به راه انداختن کاروانی از طرفداران و حامیان خود به محل ثبت نام مراجعه و بعد از انجام ثبت نام، تصاویر وکلیپ های تبلیغاتی کلیشه ای ضبط شده خود را به دفعات در فضای مجازی منتشر می کنند.ضمن احترام به مقام شامخ و بزرگ والدین، قران کریم و همچنین ارواح طیبیه شهدای این مرزوبوم، امسال نیز ازسوی برخی از داوطلبین شوراهای شهر، شاهد چنین اعمال و رفتارهای پوپولیستی و عوام فریبانه هستیم. لازم است خدمت این قشر از داوطلبین یادآوری گردد که دیگر تاریخ مصرف چنین رفتارها به سرآمده و درمیان افراد جامعه نیز جایگاهی برای خود ندارد.حتی میشود گفت: که به نوعی توهین به شعور و آگاهی مردم، از سوی آنان تلقی میشود. واکنش های مردم بعد از دیدن چنین صحنه های خود گواه بر این ادعا است. از طرفی داوطلبان ورود به انتخابات شوراهای شهرها اگر اطلاعات شان کامل نیست بدانند که یکی از راهکارهای توسعه و آبادانی هر شهری، استفاده از ابزارهای الکترونیکی یا به عبارت دیگر دولت الکترونیک در راستای کاهش ترافیک و آلودگی شهری می باشد. نه اینکه خودشان علیرغم آماده بودن بسترها و ابزارهای الکترونیکی متنوع، بدون توجه با این امر خطیر، با به راه انداختن کاروان خودرویی وانسانی باعث ایجاد ترافیک و آلودگی صوتی در سطح شهر شوند. به واقع همانطور که عنوان شد با ارتقاء آگاهی و تجربه مردم، دیگر زمان رفتارهای به اصطلاح پوپولیستی اینچنینی به سرآمده و تاثیرگذاری خود را از دست داده است. بهتر است داوطلبین انتخابات به جای چنین اعمالی به دنبال باز تعریف برنامه های جامع شهری برای توسعه وآبادنی و ارائه راه حل هائی برای رفع مشکلات مبتلابه و باز کردن گره های موجودمحل (استان، شهر، یا روستای) زندگی خود باشند و برنامه خود را برای اخذ رای به مردم ارائه وتشریح نمایند. البته اگر اراده،تجربه و تخصصی برای این موضوع وجود داشته باشد. دوستان دیگر بس است! التماس تفکر
زیبنده این مرزو بوم نیست !
در شرایط موجود کرونایی و احتمال قریب الوقوع شیوع موج چهارم بیماری در کشور، دغدغه اکثریت افراد جامعه، تهیه گوشت مرغ،تخم مرغ و روغن مایع شده است! به همین خاطر شاهد ایجاد صف های طولانی در اکثر استان ها هستیم که به واقع زیبنده مردمان این مرز و بوم نیست. حال سوال اینجاست آیا در چنین جامعه ای، میتوان انتظار رشد شاخص های فرهنگی و اجتماعی را داشت؟ آیا میتوان امیدوار بود که مردم بتوانند همدیگر را تحمل کنند؟ آیا میتوان به افزایش اعتماد عمومی در سطح جامعه دلگرم بود؟ و هزاران سوال دیگر! برای رفع چالش های معیشتی مردم به راهکارهای کارشناسی شده و بلند مدت نیاز است. با کارها و تصمیم های مقطعی که به نوعی در گذشته امتحان پس داده اند، ره به جایی نخواهیم برد. رفع چالش های اقتصادی، فکر و تفکر اقتصادی می طلبد نه رفتارها و گفتارهای پوپولیستی. التماس تفکر
هشدار تا قیامت !؟
یکی از واژه های که در سال های اخیر با فراوانیِ بسیار زیاد و مکررا چه از زبان مسئولین رده بالا و چه از گفتار مسئولین رده پائین از رسانه ملی می شنویم و یا در رسانه های مکتوب و بیانیه های صادره از سوی ارگان ها مشاهده میکنیم، واژه "هشدار" است. به عبارت دیگر مردم یا مخاطبین در برنامه های تلویزیون بویژه خبرهای که از شبکه های مختلف پخش میشود به نوعی با واژه "هشدار" خوگرفته و مأنوس شده اند. در ادامه این یادداشت مختصرا به چندین نمونه از هشدارهایی که به دفعات زیاد دربرنامه های مختلف صدا وسیما پخش و تکرار میشود اشاره میگردد:
1-هشدار درباره خیز، و موج چهارم ویروس کرونا در فروردین ماه 1400
2-هشدار درباره آب گرفتگی معابر و جاری شدن سیل.
3-هشداردر مورد ریزش بهمن و کولاک درجاده ها.
4-هشداردرباره احتکار،کم فروشی و گران فروشی.
5-هشدار در خصوص عوارض ناخوشایند سفرهای نوروزی.
6-هشدار در ارتباط با استفاده بیش ازحد ازفضای مجازی.
7-هشدار در خصوص افزایش آمارطلاق در جامعه.
8- هشداردرباره حیوان آزاری.
9-هشدار در خصوص کودک آزاری.
10-هشدار در خصوص کشف حجاب.
11-هشدار در ارتباط با کاهش سرانه مطالعه کتاب در کشور.
12-هشدار در مورد سوء تغذیه اکثریت آحاد جامعه
13-هشدار درباره کاهش بهداشت روانی افراد جامعه.
14-هشدار در خصوص افزایش آمار ازدواج های سفید در سطح جوانان.
15-هشدار در مورد کاهش سن اعتیاد در جامعه.
16-هشدار در ارتباط با افزایش کیف قاپی و زورگیری.
17-هشدار در خصوص افزایش بیکاران فارغ التحصیل شده از دانشگاه ها
18-هشدار درباره کاهش تعلقات عاطفی بین اعضای خانواده ها.
19-هشدار درخصوص لغو تعهدات برجامی.
20-هشدار به زمین خواران، کوه خواران و ساحل خواران.
21-هشدار در خصوص کاهش بی اعتمادی آحاد اجتماع نسبت به قانونگذاران ومدیریت کلان کشور.
22-هشدار به جاعلان و کلاهبرداران.
23-هشدار به عاملان افزایش قیمت سکه و دلار.
24-هشدار به سوء استفاده کنندگان از پست و مقام حکومتی.
25-هشدار به تخریب کنندگان محیط زیست.
26-هشدار به فروشندگان داروهای تقلبی.
27-هشدار به خودرو سازان در خصوص قیمت وکیفیت خودرو.
28-هشدار در خصوص افزایش جمعیت سالمندی در کشور.
29-هشدار در خصوص افزایش دروغ، فساد، خیانت و خشونت در تمامی سطوح جامعه.
30-هشدار درخصوص فرارمغزها از کشور.
وهزاران هشدارهای دیگر که نام بردن شان مثنوی هفتاد من کاغذ شود که در این گرانیٍ سرسام آور کاغذ، نشاید. لیکن آنچه در این میان مهم بنظر میرسد سه نکته اساسی است که عبارتند از:
ا-هرکدام از این هشدارها وهشدارهای با مضامین دیگر، از سالهای بسیار دور طرح و منعکس شده و هنوزهم علیرغم گذشت زمانی مدید همچنان ازرسانه ملی تکرار میشود.
2-تداوم و تکرار این هشدارها، بیانگر این موضوع است که مشکلاتی که باعث صدور چنین هشدارهائی شده است، کماکان محکم و استوار در سرجای خود ایستاده اند و تاکنون برای رفع آنها از سوی متولیان امر چاره ای اندیشیده نشده است.
3-برای ریشه یابی وحلِ موجباتِ منتهی به هشدارها به معنای واقعی کلمه ، نیازمند ایجاد اعتماد عمومی نسبت به سیاستها و حسن عمل مدیران در سطح کلان( که متأسفانه تاکنون کارنامه قابل قبول و اقناع کنندهای در این خصوص مشاهده نشده است!) و ایجاد ارتباط دوسویه مسئولین و مردم می باشد. به عبارت دیگر ارتباط و اعتماد مردم و مسئولین برای خروج کامل از بسترِ منجر به هشدارها مورد نیاز است. در غیراین صورت چنین هشدارهایی گوش شنوندگان و بینندگان تلویزیون و رادیو را همچنان خواهد خراشید و موجب نگرانی خواهد شد.
حال سوال اینجاست که چه زمانی عالمان،حاکمان و مردم به این نتیجه خواهند رسید که می بایست به هم اعتماد داشته باشند؟ و آیا در شرایط کنونی زمینه این مشارکت مدنی و چندجانبه در کشور مهیا می باشد؟ به امید تحقق چنین زمانی!
"معجزه شادکامی"
برابر نتایج تحقیقات میدانی صورت گرفته از سوی جهاد دانشگاهی که اخیرا انتشار یافته، میانگین نمره شادکامی در کشور 4/11از 6عنوان شده است. این عدد بیانگر این است که قاطبه افراد جامعه در سطح کشور در کانال "نسبتا شاد" قرار گرفتهاند. در این به اصطلاح نظر سنجی که گویا سوال های همچون احساس شادی می کنید؟آینده خوبی برای خود پیش بینی می کنید؟از زندگی خود راضی هستید؟بر زندگی خود کنترل دارید؟احساس شوق و قوت دارید؟ احساس صمیمی بودن با دیگران دارید؟ از زندگی خود لذت می برید؟ حالت سر زندگی در طول روز دارید؟ به دیگران علاقه مند هستید؟ آیا دیگران را دوست دارید و دیگران نیز شما را دوست دارند؟ و ... از افراد نمونه پرسیده شده است.حال علامت سوال های بعد از نتایج خروجی طرح در اذهان و افکار عمومی ایجاد شده و بازتاب هائی نیز در فضای مجازی و رسانه های دیداری و شنیداری داشته است بر این مبنا و اساس که چطورمی شود با این همه نارسائی ها ، مشکلات، استرس ها و دلواپسیها ها از حال و نگرانی ها از چشم انداز و آینده، در تمامی زمینه های اجتماعی،اقتصادی،فرهنگی و از همه مهمتر واقعیت های ملموس و غیرقابل کتمان موجود درجامعه، عموم افراد جامعه برابر نتایج نظر سنجی جهاد دانشگاهی در کانال "نسبتا شاد" قرار گرفته باشند. به عبارت دیگر:
-)چطور میشود "نسبتا شاد" بود در حالیکه پدران و مادران، نگران آینده شغلی فرزندان خود هستند.
-)چطور میشود "نسبتا شاد" بود که در هر خانه بطور حداقل یک عضو بیکار با تمامی عوارض و مشکلاتی که برای خانواده ایجاد می کند، وجود دارد.
-)چطور میشود "نسبتا شاد" بود که جوانان به دلیل نداشتن شغل توان ازدواج کردن را ندارند.
-)چطور میشود "نسبتا شاد" بود که دهک های پائین انحصارا با مبلغ یارانه و به سختی روزگار سپری می کنند.
-) چطور میشود "نسبتا شاد" بود که اجاره خانه آقا داماد را پدر بازنشسته اش با چشم پوشی از دارو و درمان خود تأمین می کند.
-)چطور میشود "نسبتا شاد" بود که دغدغه اکثریت مردم در این شرایط کرونائ شده تهیه روغن مایع، گوشت مرغ و تخم مرغ و دارو...آنهم بعد از ساعت ها انتظار کشیدن در صف های طولانی
-)چطور میشود "نسبتا شاد" بود که دزدی و زور گیری در سطح جامعه به دلیل نبود درآمد افزایش یافته و بیشترین بازتاب را پست های فضای مجازی به خود اختصاص داده است.
-)چطور میشود "نسبتا شاد" بود زمانی که بی اعتمادی در بین افراد جامعه بیداد می کند.
-)چطور میشود "نسبتا شاد" بود که سوء تغذیه در بین خانواده های دهک های پائین ریشه دوانده و بهداشت اجتماعی را در معرض خطرات سنگینی قرار داده است.
-)چطور میشود "نسبتا شاد" بود زمانی که یک فارغ التحصیل دانشگاهی برای گذران زندگی خود، کولبری سوخت بری، ویا در صورت داشتن شانس، کارگری و رانندگی می کند.
-)چطور میشود "نسبتا شاد" بود که پدر خانواده که شغلش کارگری ساختمان است شش ماه از سال بیکار باشد و جزء یارانه منبع درآمدی بخور ونمیر نداشته باشد.
-)چطور میشود "نسبتا شاد" بود که در برخی از خانواده ها کودکان ، دختران و پسران زیر هیجده سال و پدر و مادر های بالای شصت سال نان آور خانه می باشند.
-)چطور میشود "نسبتا شاد" بود زمانی که مادر به عنوان سرپرست خانوار برای سیر کردن شکم فرزندانش بناچار تن فروشی و بعد از آن نیز خودکشی می کند.
-)چطور میشود "نسبتا شاد" بود وقتی که افراد جامعه نسبت به هم بی تفاوت شده و هیچگونه حس همدردی و یاوری ندارند.
-)چطور میشود "نسبتا شاد" بود وقتی که دروغ،چاپلوسی در این جامعه تبدیل به ارزش شده است.
-)چطور میشود "نسبتا شاد" بود وقتی که دست بردن به بیت المال، تبعیض و بی عدالتی به عینه و همه روزه اتفاق می افتد.
-)چطور میشود "نسبتا شاد" بود وقتی که سفره خانوارها به سرعت باد در حال کوچک شدن می باشد.
-)چطور میشود "نسبتا شاد" بود وقتی که فاصله طبقاتی در جامعه هر روز بعیدتر می شود.
-)چطور میشود "نسبتا شاد" بود وقتی که امکان تفریح و گردش متعارف و حداقلی برای همگان، وجود ندارد.
-)چطور میشود "نسبتا شاد" بود که اکثریت افراد جامعه زیر خط فقر می باشند.
-)چطور میشود "نسبتا شاد" بود که تهیه مسکن به یک رؤیا و آرزوی دست نیافتنی برای هر فرد تبدیل شده است.
و هزاران چرا و چطور دیگر ....
امید داریم زمانی برسد که گزارشات و نتایج تحقیقات اجتماعی و اقتصادی با واقعیات موجود در سطح جامعه همخوانی داشته و اینگونه نظرسنجی های محیرالعقول و نتایج فریبنده و رؤیا گونه? حاصل از آن، هرگز بعنوان منبعی موثق مورد استناد سیاستگزاران و تصمیم سازان این مرز و بوم قرار نگیرد.
سوالی سرشار از چرا!
سوال نمایندگان مجلس شورای اسلامی ازهرکدام از وزرای کابینه دولت از احساس مسئولیت و وظایف قانونی آنها محسوب میشود.ولی بررسی کمی وکیفی سوالات برخی از نمایندگان از وزراء خود جای چندین سؤال دارد که ابهامات و سوال هائ جدیدی را در افکار عمومی ایجاد می کند. در ادامه به چند نمونه آن با مصادیق اشاره می گردد:
1- اخیرا یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی از وزیری در هشت محور سوال پرسیده است که به برخی از اهم سوال ها اشاره میشود. بیکاری،لزوم شفافیت درجذب نیروها، توجه به شایسته سالاری،پرهیزاز انتصابات تحمیلی،ساماندهی بیمه کارگران ساختمانی،ساماندهی مدیران برخی از ادارات کل و ... حال در اذهان و افکار عمومی این سوال ایجاد شده است که آیا این موارد وسوال ها صرفا جزء دغدغه یکی از نمایندگان حوزه انتخابیه بوده و دیگر نمایندگان آن حوزه انتخابیه یا حتی درمباحث کلان کشوری ازجمله بیکاری، سایر نمایندگان چنین نگرانی و دغدغه ای را از جمله مسئولیت های خویش به حساب نمی آورند؟ یا نماینده سوال کننده دایه ی مهربانتر ازمادرشده است؟
2- نکته دیگری که از سؤال برخی نمایندگان خطاب به برخی از وزیران در افکار عمومی بویژه متخصصین جامعه متبادر میشود این است که حل برخی از مشکلات کشور در حوزه اقتصاد ازجمله ایجاد فرصت های شغلی و رفع بیکاری ازسطح جامعه، نیازمند عزم ملی و همکاری همگانی اعضای کابینه وسایر نهاد های دولتی و غیر دولتی است. اینکه دراینگونه مسایل کلان که حل آن مشارکت ، خرد جمعی، همکاری و همگامی قوای مقننه،مجربه و قضائیه را می طلبد،سوال و بازخواست از یک وزیر منطقی بنظر نمی رسد و در عمل برای حل مشکلات کلان کشوری نتیجه بخش نخواهد بود.
3- دربین اکثریت صاحب نظران وخواص جامعه این ذهنیت وجود دارد که سوال نمایندگان از برخی وزراء بیشتر به منظور کسب امتیاز ( در اصطلاح امروزین سهم خواهی یا رانتخواری)و یا القاء خواسته های خود ( نه در راستای منافع ملی ، که منحصرا در سمت و سوی منافع شخصی) به آن وزیر می باشد. به عبارت دیگر نقره داغ کردن وزیراست. البته امیدواریم این فرضیه اشتباه بوده و در عمل واقعیت نداشته نباشد.
به منظور شفافیت در سوال نمایندگان مجلس از وزراء که این مجلسِ از منظر مقام رهبری« مجلس انقلابی » به دنبال آن است. پیشنهاد میگردد: "برای اینکه سوال نماینده یک حوزه انتخابیه از اثربخشی و کارآئی مورد نظر نماینده برخوردارباشد و بتواند ذهن افکار عمومی جامعه اعم از عوام و خواص را قانع نماید. سوال ابتدا در مجمع نمایندگان آن استان مطرح و بعد از کارکارشناسی و تفکیک سوال های مربوط به حوزه انتخابیه و سوال های کلان کشوری، تحویل هیات رئیسه مجلس گردد و در زمان توضیح وزیرمربوطه درکمیسیون مربوطه همه ی نمایندگان آن استان در جلسه حضور داشته باشند".
روز مهندس
روز مهندس به مهندسان باوجدان که سلامتی،رفاه و جان مردم را با هیچ چیز عوض و معامله نکرده و نمی کنند و در صیانت از اعتقاد قلبی و درونی خود تا مرز اخراج شدن نیز رفته اند و حتی تعداد کثیری نیز در این راه از کار، بیکار شده اند،مبارک باد. بدون تعارف این روز خاص را می بایست بر چنین افرادی تبریک و تهنیت گفت. نه بر کسانی که به خاطر پول و کسب منفعت بدون نظارت، مهر تائید بر کاغذ می زند و میشود آنچه نباید بشود و بجای سیمان از پشت نمای ساختمان تیکه های گونی بیرون می آید و سایر اتفاقات و بلاهای ریز و درشت که همه ی آپارتمان نشینان این روزها با آن دست و پنجه نرم می کنند. امیدوارم همه ما در انجام وظیفه کاری، خدا را فراموش نکنیم که قطعا آن روز،روز مبارکی خواهد بود. انشاءالله