سلام بر محرم
این روزها با شروع ماه محرم همانند سال های گذشته شاهد انتشار کلیپ های در فضایَ مجازی با عنوان سلام بر محرمآنهم با فراوانی بالا هستیم. بنظر میرسد برای دریافت پاسخ سلام بر محرماز صاحب آن، بایستی ابتدا سلام و ادای احترام کنیم بر :
-)انسانیت
-) معرفت و صداقت
-)درستی و راستی
-)داشتن وجدان پاک
-) داشتن حس مسئولیت
-) قدردانی
-)پدر،مادر، همسر و فرزند
-) دوست داشتن درونی
-) گذشت و بخشش
-) حُسن اخلاق و ادب
-)یاری رساندن به نیازمندان
-)خوش قلب و مهربان بودن
-)امانت دار بودن
-)کاستن آلام دیگران
-) امانتدار بودن
-) درک همنوعان
-) داشتن جوارح پاک
-) داشتن عزت نفس
-)ایمان و اراده محکم
-)داشتن صبر و حوصله
چرا که با این ویژگی ها و احوالات درونی است که میتوان امیداور به دریافت پاسخ سلام بر محرمدراین عالم خاکی و عالم معنا بود. نباید فراموش کرد که محرم، دانشگاه چگونگی سلام کردن واقعی است. بیائید یادگیرنده خوبی در این ایام باشیم.
سلام بر حسین
قلم های خسته
باز14تیرماه روز قلم فرا رسید.هرچه چقدرتلاش کردم درخصوص این روز با اهمیت و بزرگ اجتماعی مطلبی بنویسم، این قلم بود که همراه همیشگی نبود و همانند کودکی که بالاجبار توسط مادرش برای رفتن بجایی که دوست ندارد روی زمین کشیده میشود،قلم نیز روی کاغذ توسط انگشتانم کشیده میشد ولی اثری روی کاغذ نمی گذاشت. گویی قلم نیزهمانند اکثر افراد از حال و هوای جامعه خسته شده است. خسته ازاینکه هرچه می نویسد،هرچه با زبان بی زبانی فریاد و فغان می زند. انگار گوش شنوایی برای اجابت آنها نیست. حال از او (قلم) می خواستم دوباره جملات تکراری را بنویسد. برای امتحان قلم که صرفا از جملات تکرای خسته شده است یا موضوع دیگری درمیان است. شروع کردم به نوشتن جملات مثبت و امیدآفرین از جمله مسکن ارزان قیمت به وفور برای جوانان ساخته شده،فرصت شغلی فراوان ایجاد شده،نشاط اجتماعی درجامعه بالا رفته،بهداشت روانی بهبود یافته، اعتیاد کاهش چشمگیری داشته،روند جرم و جنایت رو به افول گذاشته و اعتماد عمومی افزایش داشته،قلم چنان بی تابانه همانند یک سرباز باانگیزه که روبروی دشمن جولان می دهد، روی کاغذ می رقصید طوریکه انگشتانم توان یاری با سرعت قلم را نداشت. آری قلم ها نیز امروزه خسته اند. خسته از جملات منفی و ناملایمات زندگی که روی کاغذها می نویسند. به امید روزهای خوش که توسط قلم ها روی کاغذ ثبت گردد.
روز قلم مبارک.
آیا متروپل آخرین حادثه ساختمانی خواهد بود؟
حادثه متروپل و حوادث مشابه آن در هرکجای دنیا که اتفاق بیافتد جزء غم انگیزترین و تلخ ترین حوادث انسانی است. چرا که در یک آن ساختمانی به دلایل معلوم و یا گاها نامعلوم فرو میریزد و تعدادی از انسان زیر تلی از خاک و آهن مدفون میشوند. بخشی از مدفون شدگان در دم جان خود را از دست میدهند و تعدادی از افراد محبوس شده در زیرآوار بعد از چندین ساعت کمک خواستن و ضجه زدن به جهت عدم امداد رسانی به دلایل مختلف از جمله ترس از ریزش مابقی ساختمان، وسعت خرابی و عدم وجود امکانات، تجهیزات و نیروی انسانی حرفه ای، متاسفانه جان خود را از دست میدهند. ضمن تسلیت به مردم با غیرت و وطن پرست خوزستان بویژه مردم خون گرم آبادان، یادآور میشویم غم شما،غم همه ی مردم ایران است. جای بسی افتخار است همانند جنگ تحمیلی، خالق صحنه هایی همچون روزهای مقاومت در این حادثه تلخ نیز بودیم که قطع به یقین این سرمایه اجتماعی تحمل داغ از دست دادن عزیزان را برای همه ایران بخصوص خانواده های داغدار آبادان راحت خواهد کرد. حال سوالی که در اذهان متبادر میگردد این است که آیا بعد از چند صباحی باز شاهد حوادث این چنینی در گوشه و کنار کشور خواهیم بود؟ پاسخ این پرسش بسیار مهم را به ذهن بیدار خوانندگان عزیز بویژه مسئولین عمرانی و ناظران پروژه های ساختمانی وامیگذاریم؟ ولی نباید فراموش کرد که در جایجای کشورمان وقتی با کنکاش به بافت شهری اطرافمان نگاه می کنیم می بینیم که کم نیستند ساختمان ها ی غیر استاندار اعم از قدیمی و حتی جدید که افراد یا در آنها زندگی می کنند یا به کسب و کار مشغولند و هرآن احتمال میرود در آنها حادثه ای اتفاق بیافتد. انتظار عمومی بر این باور بود که بعد از حادثه پلاسکو، اقدامات فنی و بازدارنده جدی در خصوص ساختمان ها ناایمن و یا ساختمان هایی که به نوعی طبق دستوالعمل ها و آئین نامه های نظام مهندسی ساختمان، ساخته نشده اند و احتمال حادثه در آنها میرفت به صورت سیستمی صورت گیرد، که حادثه متروپل نشان داد نه تنها انتظار عمومی افراد جامعه محقق نشده، بلکه امکان تکرار چنین حوادث تلخ دیگر دور از انتظار نیست. اکر بخواهیم در ادامه شاهد تکرار متروپل های دیگر نباشیم، باید ساختار نظارتی در امر ساخت و ساز و همچنین شناسایی ساختمان های بحرانی در کشور بطور جدی در دستور کار قرار گیرد و در صورت نیاز رویه های قبلی بازنگری و رویه های جدید تصویب گردد. با نظارت های کنونی اعم از فردی ، گروهی و حتی از سوی نهاد های مرتبط در حوزه ساخت و ساز کشور در امر کاهش حوادث ساختمانی، ره بجای نخواهیم برد.
جناب قالیباف
بهتر نبود قبل از تبدیل شدن ماجرای جنجالی اخیر جنابعالی مبنی بر خرید سیسمونی به:
-) کتاب سیسمونی
-) شعر سیسمونی
-) فیلم سیسمونی
-) سریال سیسمونی
-) کارتون سیسمونی
-) قصه سیسمونی
-) هواپیمای سیسمونی
-) خیابان سیسمونی
-) انگشتر سیسمونی
-) استوری سیسمونی
-) کاریکاتور سیسمونی
-)طنز سیسمونی
-) شعار اعتراضات صنفی و مدنی سیسمونی
با استناد به مدارک و مستندات متقن از بلوای بوجود آمده از خود دفاع می کردید و یا با عذرخواهی از مردم مانع ایجاد مسائل حاشیه ای بیشتر که آفت اعتماد عمومی است، میشدید. هرچند که دیر شده ولی باز میشود کاری کرد. جناب دکتر سکوت چاره کار نیست. بسم ا.....
آیا آرزوهایمان تغییر خواهند کرد؟
در سال جدید(14.1) امیداوریم که تمامی آرزوهایمان از هر جنس و نوعی اعم از اقتصادی،اجتماعی،سیاسی و فرهنگی در آینده نه چندان دور تبدیل به خاطره گردند و از لیست آرزوهایمان یکبار برای همیشه حذف شوند. تا کی آرزو کنیم که گرانی و تورم ریشه کن شود. تاکی آرزو کنیم که همه خوشحال و شاد زندگی کنند. تاکی آرزو کنیم که غم و ناراحتی در دل کسی نباشد. تاکی آرزو کنیم که جوانان صاحب شغل و مسکن شوند. تاکی آرزو کنیم که امکان ازدواج جوانان سهل و آسان گردد و دیگر آرزوهایی که هرسال از سوی اعضای خانواده ها به نوعی تکرار میشود.آیا روزی فرا خواهد رسید که شاهد تغییر و تحول در نوع آرزوها بویژه درساعت تحویل سال به جهت اجابت شدن آرزوهای قبلی باشیم؟ بعنوان مثال آرزو کنیم که دانشگاهها متناسب با ظرفیت و شرایط اقتصادی بازار کار دانشجو پذیرش کنند. آرزو کنیم که کنکور حذف و شیوه های جدید جایگزین آن گردد. آرزو کنیم که کشور به رشد اقتصادی پایدار دست یابد. آرزو کنیم که شایسته سالاری در کشور حرف اول و آخر مدیران ارشد کشور باشد.آرزو کنیم اعتماد عمومی در جامعه افزایش یابد. آرزو کنیم که وفاق ملی در کشور بوجود آید. آرزو کنیم که منافع ملی در تمامی تصمیمات خط قرمز باشد و دیگر آرزوهای نو و جدید. کلام آخر امیدواریم که هرچه زودتر همه آرزو های قدیمی و تکرای به خاطره تبدیل شوند و آرزو های نو و جدید جایگزین آنها گردند و این چرخه به همین منوال ادامه یابد. انشاءا...
امیدواریم!!!
با افزایش 57/4درصدی حداقل دستمزد حقوق کارگران در سال 1401،دریافتی کارگران مشمول قانون کار در سال آینده کمتر از 5میلیون و 679 هزار تومان نخواهد بود.هرچند که تعیین حداقل دستمزد کارگران امسال بیشتر از نرخ تورم توسط شورای عالی کار تصویب و تعیین گردید با این حال امیدواریم:
1- همه ی کارگران مشمول قانون کار بویژه آنهایی که در کارگاههای بخش خصوصی و اصناف فعالیت می کنند، حداقل مصوب شده را دریافت کنند.
2- شاهد ریزش و تعدیل نیروی کار از سوی کارفرمایان به دلیل شرایط اقتصادی حاکم برتولید نباشیم.
3- تمامی کارفرمایان توان پرداخت حداقل تعیین شده را با توجه به فضای کسب وکار داشته باشند.
نباید فراموش کرد که بهترین راهکار در کنار تعیین ضریب افزایش سالانه سطح دستمزد حقوق بگیران ثابت اعم از کارگران و کارمندان، کنترل تورم لجام کسیخته در کشور از طریق کنترل نقدینگی و اتخاذ سیاست های پولی و بانکی و همچنین بهبود فضای کسب و کار برای تسهیل و تسریع در شکل گیری واحدهای تولیدی و استمرار فعالیت آنهاست. به سخن دیگر، هرگونه افزایش در سطح دستمزدها متناسب یا بالاتر از نرخ تورم بدون توجه به کنترل اصولی تورم در جامعه و بهبود شاخص های کسب و کار، اثر بخشی لازم را در افزایش سطح رفاهیات حقوق بگیران ثابت بویژه کارگران نخواهد داشت.
آیا ما متهم به هدر دادن زندگی خودمان هستیم؟
"من تو را متهم میکنم به هدر دادن زندگیت" این دیالوگ پرمغز از فیلم پاپیون است.آیا ما نیز در مقابل این سوال همانند هنرمند شهیر، استیو مک کوئین در فیلم به گناهکار بودن خودمان در هدر دادن زندگیمان، اعتراف خواهیم کرد؟ جواب سوال را به ذهن بیدار خوانندگان عزیز می سپاریم. با این حال وقتی از زندگی صحبت می کنیم باید ابعاد مختلف آن در نظر گرفته شود. به سخن دیگر، زندگی به معنای واقعی کلمه شامل زندگی اقتصادی،زندگی شغلی،زندگی فرهنگی،زندگی اجتماعی،زندگی بهداشتی، زندگی عاطفی و زندگی معنوی می باشد. برای رسیدن به شرایط آرمانی در انواع زندگی های اشاره شده فوق، شاخص های قابل اندازه گیری به صورت کمی و کیفی وجود دارد که میتوان با اندازه گیری آن مشخص کرد که یک فرد چقدر از زندگی خود لذت می برد و در آرامش، آسایش و شادی، زندگی خود را سپری می کند. وجود آرامش و آسایش در کلیات زندگی باعث خواهد شد که فرد به راحتی بتواند برای ابعاد مختلف زندگی خود، هدف گذاری کرده و برای رسیدن به آنها تلاش نماید.ولی واقعیت امر این است که وقتی به جامعه و شرایط کنونی زندگی مردم نگاه می کنیم قابل درک و اعتراف است که درصد بالایی از افراد جامعه در دهک های مختلف به جزء چند دهک متمول، به دلایل مختلفی از جمله شرایط اقتصادی، اجتماعی و از همه مهمتر پائین بودن سطح درآمدی ، به معنای واقعی کلمه زندگی نمی کنند. به قول ضرب المثل معروف "هشتشان گرو نهشان است". قطعا در چنین جامعه ای فردی که شغل و درآمد کافی ندارد و قادر به تشکیل خانواده نیست و در نتیجه به واسطه همین مشکلات اولیه پیش رو در سایر ابعاد دیگر زندگی که پیشتر به آنها اشاره شد نیز نخواهد توانست به عنوان یک فرد موفق عمل نماید. چطور میشود از فردی که درآمد بخور رو نمیر دارد یا به نوعی زیر خط فقرقرار گرفته و یا اصلا هیچ گونه منبع درآمدی ندارد ،انتظار داشت که گردش وتفریح کند،شاد باشد و به طور مرتب سلامت جسم و روان خود را کنترل نماید، به سینما و تئاتر برود،کتاب بخواند و مسافرت داخلی و خارجی داشته باشد. به نظر میرسد در چنین جوامعی طرح چنین سوالی محل ایراد است و اگر به هر دلیلی مطرح گردد، پاسخ افراد به این سوال که شما متهم به هدر دادن زندگی هستید؟ قطعا منفی خواهد بود. چرا که بستر های لازم توسط حاکمیت در قالب یک حکمرانی قابل قبول و مناسب برای داشتن یک زندگی خوب برای تمامی افراد جامعه بطور یکسان آنهم در ابعاد مختلف ایجاد نشده است. اگر بستر و شرایط مهیا گردد و فرد به دلیل ارادی و عدم پویایی و عدم تحرک نتواند از شرایط بوجود آمده بهره برداری نماید، متهم به هدر دادن زندگی خود می باشد و هیچگونه توجیه و فرافکنی در این خصوص از سوی چنین افرادی قابل قبول نبوده و افراد مزبور محکوم به هدر دادن زندگی خود هستند. علی ایحال مدل حکمرانی و مملکت داری که هدفش مهیا کردن شرایط اجتماعی و اقتصادی مطلوب برای افراد جامعه می باشد، خواهد توانست افراد جامعه را جهت استفاده از تمامی ابعاد زندگی اعم از تفریح،کار،تشکیل خانواده،گردش و بهداشت روان و سلامت و غیره ترغیب نماید تا تک تک افراد جامعه از زندگی خود حداکثر لازم را بهره برداری نمایند. به امید مدل حکمرانی که در مواجه شدن افراد جامعه با سوالی که آیا شما ازفرصت زندگی بوجود آمده خود حداکثر استفاده را برده اید یا نه؟ بتواند مردم را به پاسخ مثبت با اشتیاق، ترغیب کند.
ضرورت تغییر در سیاست های اشتغالزایی
یکی از چالش های اساسی کشور ایجاد فرصت های شغلی جدید وحفظ اشتغال موجود می باشد. برای رفع مشکل مزبور چندین دهه است اقدامات و سیاست های مختلفی بکار گرفته شده است که از جمله آن میتوان به پرداخت تسهیلات با عناوینی همچون تسهیلات ماده 56،تسهیلات تبصره ای قوانین بودجه سنواتی، تسهیلات بنگاههای زودبازده، تسهیلات مشاغل خانگی، تسهیلات بند الف تبصره 18، تسهیلات روستایی و عشایری و سایر تسهیلات در اختیار دستگاههای اجرایی متولی ایجاد اشتغال و همچنین به اعمال سیاست های حمایتی یارانه ای و بیمه ای اشاره کرد. آنچه در این بین مهم بنظر میرسد این نکته است که علیرغم بکارگیری راهکارهای تسهیلاتی و حمایتی مورد اشاره، کشور نتوانسته شعله های زبانه کشیده بیکاری را متناسب با عرضه نیروی کار کنترل نماید.این موضوع بیانگر این نکته مهم است که سیاست های تسهیلاتی و حمایتی اعمال شده به دلیل تحولات اقتصادی و اجتماعی داخلی و خارجی در کاهش نرخ بیکاری موثر و کارساز نبوده و شرایط اقتصادی - اجتماعی و اعداد کمی شاخص های تخصصی اقتصادی(نرخ بیکاری و نرخ رشد اقتصادی) حال حاضر جامعه خود گواهی بر این موضوع است. به عبارتی دیگرسیاست ها و راهکارهای اتخاذ شده سالهای گذشته برای رفع معضل بیکاری در کوتاه مدت و بلند مدت موفق نبوده و می بایست طرحی نو درانداخت و چاره ای دیگر کرد.چرا که ادامه دار بودن سیاست های اشتغالزایی سالهای گذشته عین ضرب المثل " آب در هاون کوبیدن است". در ادامه یادداشت به تعدادی از اهم مواردی که منبعد در سیاست ها و راهکارهای مبارزه با غول بیکاری در کشور می بایست بصورت عملیاتی مد نظر برنامه ریزان و متولیان امر قرار بگیرد به اختصار اشاره میگردد:
1- ایجاد فرصت های شغلی در کشور نتیجه سرمایه گذاری که منجر به تولید میگردد می باشد ولاغیر. اگر به دنبال ایجاد شغل پایدار در کشور هستیم باید به این تابع خطی که اشتغال نتیجه تولید و تولید درقبال سرمایه گذاری حادث میشود معتقد باشیم. بدون سرمایه گذاری بویژه سرمایه گذاری خارجی چرا که در شرایط فعلی کشور با محدودیت شدید منابع مالی مواجه می باشد، تولید جان نخواهد گرفت. تا کی میخواهیم سیاست تامین مالی بنگاههای اقتصادی را به منابع مالی موجود در نظام بانکی که در شرایط موجود خود زیان ده می باشندگره بزنیم. باید به فکر اعمال سیاست های تامین منابع مالی از سایر شیوه های موجود به غیر از نظام بانکی از جمله بورس، سرمایه گذاری خارجی، شرکت های سرمایه گذاری و صنعت بیمه بود.
2- توجه به مقوله آینده پژوهی از الزامات در امر تولید در شرایط فعلی است. آینده پژوهی به زبان ساده یعنی ساختن حال با اتکاء به تحولات آینده است. بعنوان مثال صنعت خودرو سازی در 30 سال آینده خواه ناخواه در فرایند طراحی و تولید، متحول خواهد شد و قطع به یقین ربات ها جانشین نیروی کار شده و ماشین های برقی و هوشمند جایگزین ماشین های بنزینی و دیزلی خواهند شد. با این شیوه و نگاه دوراندیشانه، کارآفرینان و افراد خلاق شروع به ایده پردازی کرده و زمینه اختراع و تجاری سازی الزامات چنین تحولی را در اقتصاد کشور رقم خواهند زد. عصر حاضر، عصر دیجیتال و هوش مصنوعی است و تاریخ مصرف تولید و ارائه خدمات به شکل سنتی در اکثر کشورها به جهت تحولات و تغییر الگوی مصرف افراد جامعه و کمبود مواد اولیه پایان یافته است. نمونه تولیدات و ارائه خدمات برپایه هوش مصنوعی و دیجیتال را روزانه در فضای مجازی شاهد هستیم. باید پذیرفت طراحی و فرایند تولید در عصر کنونی بدون توجه به الزامات ورود به عصر دیجیتال و فناوری اطلاعات و ارتباطات در دراز مدت محکوم به شکست است.
3- برای حرکت در مسیر آینده پژوهی و داشتند تولیدات دانش محورنیازمند دانشگاههای هوشمند و خلاق برای پرورش نیروی انسانی هوشمند و خلاق هستیم. دانشگاههای کشور برای قرار گرفتن در این مسیر نیازمند پوست اندازی در فرایند تعیین اهداف، پذیرش و آموزش دانشجویان خود هستند. دانشگاهها برای ایفای نقش در عصر موجود(عصر دیجیتال و هوش مصنوعی) می بایست به سه سطح تقسیم بندی گردند:1- دانشگاههای پژوهش محور2- دانشگاههای مهارت محور 3- دانشگاههای فرد محور تا بتوانند نیروهای انسانی کارآمد و ماهر را براساس نیازمندیهای مختلف ارکان جامعه پرورش دهند. باشرایط موجود در امر پذیرش و آموزش دانشجویان، تولید هوشمند و رقابت پذیر و نهایتا اشتغال پایدار شکل نخواهد گرفت.
4- بهبود شاخص های فضای کسب وکار یکی دیگر از سیاست های است که باید بصورت عملی مورد توجه جدی قرار بگیرد. در حال حاضر با توجه به گزارش بانک جهانی که هر سال در خصوص شاخص های فضای کسب وکار منتشر میگردد ایران علیرغم اقدامات صورت گرفته در این خصوص از وضعیت مطلوب و مناسبی برخوردار نمی باشد. اگر اراده ای برای جلب و جذب سرمایه گذار خارجی در کشور باشد ابتدا باید شاخص های بهبود فضای کسب وکار ترمیم گردد. چرا که سرمایه گذاران خارجی در تحلیل های خود جهت سرمایه گذاری گزارش های بانک جهانی را مد نظر قرار میدهند.(علاقه مندان میتوانند جهت آشنا شدن با شاخص های فضای کسب وکار به سایت بانک جهانی مراجعه نمایند) بهبود فضای کسب وکار در کشور امکان پذیر است اگر دولت تصمیم به چابک سازی در ارکان و ساختار خدمات رسان خود را بگیرید و از همه مهمتر آن را عملیاتی نماید.
5- توجه به علم مارکتینگ( بازاریابی حرفه ای) که بدون آن تولید معنا و مفهوم ندارد. موضوعی که در کشور به صورت علمی از سوی صاحبان تولید و خدمات به آن نگاه نمی شود. زمان تولید بدون داشتن بازار مصرف داخلی و خارجی به سر آمده و محکوم به شکست است. ایجاد ارتباطات مثبت بین المللی در راستای بازاریابی، صادرات تولیدات و دانش فنی و مهندسی از سیاست هایی است که باید در دستور کار دولت قرار گیرد.
6- پیوست زیست محیطی ضامن ساختار تولید و سلامت نیروی انسانی است. از بین بردن خاک ، زمین و هدر دادن انرژی ها بدون محاسبات زیست محیطی و صرفا با نگاه اشتغالزایی مغایر با توسعه پایدار است. چرا که با تخریب غیراصولی طبیعت به بهانه تولید و اشتغالزایی دیگر برای تولیدات آینده زمین و خاکی وجود نخواهد داشت.
درپایان خاطر نشان میگردد بدون دولت کارآفرین و کارآمد، بدون دانشگاه و مراکز آموزشی کارآفرین و کارآمد و بدون نیروی انسانی کارآفرین و کارآمد ، سرمایه گذاری، تولید و اشتغالزایی پایدار و رقابت پذیر اتفاق نخواهد افتاد.
به قول مولوی: طبع چیزی نو به نو خواهد همی--- چیز نو، نو راهرو خواهد همی
امروز دیگر 60 سال پیش نیست !!!
فضای مجازی بهترین ابزار نظارتی بر رفتار، گفتار،کردار و عملکرد مدیران و صاحب منصبان است. اثرات آن را تاکنون دیده ایم و نمونه اخیر این شیوه نظارتی، رفتار زشت فرماندار رفسنجان و مطابق آن بر اثر فشار فضای مجازی،عزل ایشان توسط وزیر کشور بود. با توجه به رشد فزاینده فناوری اطلاعات و ارتباطات دیگر زمان کنترل و محدود سازی فضای مجازی در شرایطی که مردم جامعه به نوعی متناسب با موقعیت اجتماعی و شغلی به آن وابسته شده اند، معنا و مفهومی جزء افزایش سطح بی اعتمادی آنهم در چنین شرایط اجتماعی و سیاسی کشور ندارد. اهداف طرح صیانت هرچه هست ،عزیزان و تصمیم گیران آن نباید تاریخچه مبارزه با ویدئو و ماهواره را فراموش کنند که علیرغم آن همه سخت گیری ها و بگیر و ببندها، مردم از هر ترفندی از آنها استفاده می کردند و می کنند. حال می بینیم بر اثر گذر زمان،ویدئو در طاقچه اتاق ها خاک می خورد و دیش های ماهواره از پشت بام به ایوان خانه ها و آپارتمان ها نقل مکان کرده اند. عصر دیجیتال، هوش مصنوعی و تغییرات در الکوی سبک زندگی در درازمدت، قوانین سخت گیرانه و محدود کننده که با ابعاد مختلف زندگی افراد جامعه سروکار دارند را خواه ناخواه از گردونه حذف کرده و در آینده نیز با شدت بیشتری این روند ادامه دار خواهد بود. زمان محدود سازی افکار افراد جامعه به سر آمده است. عصر، عصر آگاه سازی برای استفاده درست از امکانات نوین از جمله فضای مجازی و اینترنت است. اینکه در گذشته به انحای مختلف نتوانسته ایم چنین فضایی را برای استفاده درست و بهینه مهیا کنیم با محدود کردن آن به دنبال رفع مسئولیت خودمان نباشیم. فضای مجازی تاثیرات مثبت و منفی خود را بر جامعه گذاشته است و محدود سازی آن در قالب طرح صیانت و هر طرح دیگری، ره بجای نخواهد برد. چرا که امروز دیگر 60 سال پیش نیست.
آینده را زودتر ببینیم
"آینده را زودتر ببینیم"، جمله ای است که سردر همه نهاد های دولتی، خصوصی و صفحات همه ی کتاب های درسی و آموزشی تمام مقاطع تحصیلی باید نوشته شود طوریکه جلب توجه نماید. چرا که " آینده را زودتر ببینیم" معجونی است که اگر مورد توجه جدی و عملیاتی قرار گیرد تمام بخش های جامعه اعم از بخش اجتماعی و اقتصادی، متناسب با یافته های جدید علوم و فنون رشد خواهند کرد. " آینده را زودتر ببینیم" یعنی با نگاه و تفکر در آینده، حال را بسازیم. بعنوان مثال در 30 سال آینده وضعیت کلاس های درس چگونه خواهد بود؟ تفکر توسط افراد متخصص و ماهر در خصوص این سوال باعث ایجاد ایده ها و طرح های نو خواهد شد که اگر آنها تجاری و پیاده سازی گردد، وضعیت کلاس های درس در 30 سال آینده را زودتر و در زمان حال خواهیم دید. حال اگر نمونه سوال عنوان شده را به حوزه های دیگر اعم از حمل و نقل، تولید تجهیزات پزشکی،دارو،لوازم الکترونیکی، واحد های تولیدی، واحد های مسکونی، فروشگاههای تهیه مواد غذایی، مراکز دانشگاهی، لوازم التحریر، فروش و بازاریابی، مسافرت ها، عینک ها، مبارزه با بیماری های خاص، مبارزه با حوادث طبیعی و ..... تعمیم دهیم و ایده های اولویت دار بدست آمده توسط صاحب نظران و متخصصان امر اجرایی گردد قطعا در کوتاه ترین زمان شاهد کشور متفاوت با کشور قبلی که در آن زندگی می کردیم خواهیم بود. کشورهای همچون سنگاپور،مالزی،اندونزی، تایوان،چین،ژاپن و دیگر کشورهای پیشرفته توانسته اند با استفاده از این شیوه در کمترین زمان به پیشرفت های گسترده کنونی خود دست یابند. هرچند که پیاده سازی این سبک در کشور دیر شده است ولی ای کاش عقلی باشد برای روزهای آتی چرا که بقول معرف ماهی را هروقت از آب بگیری تازه است. به امید روزهای متفاوت نسبت به گذشته