30 نکته درخصوص فرهنگ سازمانی
1- فرهنگ سازمانی توسط بنیانگذاران و مدیران ارشد یک سازمان ایجاد و ترویج پیدا میکند.
2- فرهنگ سازمانی نه ازجامعه به سازمان وارد میشود و نه ازطریق کارکنان آن، بلکه در درون سازمان ایجاد میگردد.
3- فرهنگ سازمانی، یعنی چگونگی انجام دادن کارها توسط کارکنان سازمان میباشد.
4- همانطورکه افراد دارای اسم های متفاوتی می باشند. سازمان ها نیز دارای فرهنگ های متفاوتی هستند که آنها را ازهم متمایز می کند.
5- فرهنگ سازمان قابل تقویت و انتقال به کارکنان جدید ازطریق کارکنان قدیمی می باشد.
6- فرهنگ سازمانی دارای دو بعد ضعیف و قوی می باشد.
7- در یک سازمان، فرهنگ سازمانی در صورتی قوی خواهد بود که همه ی کارکنان در عمل به آن پایبند باشند.
8- فرهنگ سازمانی به عنوان سیستم دفاعی و ایمنی سازمان تلقی می گردد.
9- فرهنگ سازمانی به دنبال رسیدن به اهداف سازمانی توسط همه ی کارکنان سازمان است نه بخشی از کارکنان سازمان.
10- در سازمان، فرهنگ سازمانی در صورت مدیریت صحیح و اصولی به هیچ عنوان در تضاد با فرهنگ های شخصی کارکنان نخواهد بود.
11- مدیر سازمان می بایست بین فرهنگ سازمان و فرهنگ های شخصی کارکنان خود تعادل ایجاد کند. در غیراین صورت با چالش جدی در مدیریت سازمان خود مواجه خواهد شد.
12- در فرهنگ سازمانی قوی، مدیران ارشد متعلق به همه ی کارکنان می باشند.
13- فرهنگ سازمانی به منزله روح سازمان تلقی میگردد بدون آن، سازمان همانند جسم بی روح خواهد بود.
14- در یک سیستم، فرهنگ سازمانی به مثابه قانون سازمان محسوب میشود که همه ی کارکنان بایستی آن را رعایت کنند.
15- فرهنگ سازمانی ایجاد،توسعه و ترویج نخواهد یافت،مگر از طریق رفتار،کردار و گفتار مدیران ارشد آن سازمان.
16- فرهنگ سازمانی در طول زمان و براساس مقتضیات پیرامونی با اتکاء به مدل های اثبات شده در علم مدیریت قابل تغییرمی باشد.
17- فرهنگ سازمانی یکی از عوامل چهارگانه موفقیت یک سازمان می باشد.
18- فرهنگ سازمانی قوی به عنوان برند یک سازمان است و دیگران، سازمان را با آن می شناسند و ارزیابی می کنند نه با کارکنان سازمان.
19- مهمترین اثربخشی فرهنگ سازمانی ایجاد رضایت مندی شغلی کارکنان و خدمات گیرندگان است.
20- فرهنگ سازمانی هم روی بعد معنوی و هم روی بعد مادی کارکنان توجه و تاکید دارد.
21- فرهنگ سازمانی قوی، ابزار خودکنترلی کارکنان محسوب میشود.طوری که کارکنان بدون حضور مافوق نیز وظایف خود را انجام میدهند.
22- فرهنگ سازمانی به منزله کتاب تاریخ یک سازمان است.
23- فرهنگ سازمانی همانند پلی است برای ارتقاء کارکنان.
24- فرهنگ سازمانی قوی، سازمان را به خانه دوم کارکنان تبدیل می کند.
25- فرهنگ سازمانی قوی و پویا،کارکنان را به تدریج تبدیل به مدیران آینده سازمان می کند.
26- فرهنگ سازمانی قوی، کارکنان تنبل و بی انگیزه را به کارکنان با انگیزه تبدیل می کند.
27- فرهنگ سازمانی هم جنبه تشویقی دارد و هم جنبه تنبیهی
28- فرهنگ سازمانی به دنبال ایجاد زمینه رفاقت،صداقت و معرفت در کارکنان است.
29- فرهنگ سازمانی خواهان موفقیت سازمان و کارکنان ازطریق رقابت سالم و جوانمردانه است.
30- فرهنگ سازمانی همانطورکه به نتیجه کار سازمان اهمیت می دهد به فرایند و نحوی رسیدن به اهداف سازمان نیز توجه دارد.
ملانصرالدین و معدن طلا
به حاکم آق شهر و ملانصرالدین خبر میرسد که معدن طلائی در آقشهر کشف شده که بهره برداری از آن میتواند از زوایای مختلف موجبات شکوفائی اقتصادی و رفاهی مردم آق شهر را بدنبال داشته باشد.ملا و حاکم با نیت ثبت سند معدن بنام خود، صبح زود سوار خر ملا میشوند. چون هرکدام به دیگری بجای اعتماد، سوء نیت داشتند، پشت به پشتِ سوار الاغِ ملا میشوند یکی رو به شرق و دیگری رو به غرب... و برای رسیدن به مقصد، از دو سو الاغ را به نیشتر و شلاق می بندند، الاغ ملا هاج و واج، مات و مبهوت مدتی این درد و رنج را تحمل میکند، تا اینکه طاقتش تمام میشود.....نکته مبهمی از سرانجام این ماجرا ، وجود ندارد،بجای مقصد و مقصود، شلتاق و سُم الاغ نصیب هر دو میشود و مردم ساده آق شهر همچنان به آینده ای بعید دل و امید می بندند.
بر سردوراهی ها!
بیست سال پیش که دوچرخه سواری بهترین تفریح آن روزگار جوانان و نوجوانان بود.روزی یکی از دوستان تعریف می کرد با برادرش که سه سال از او کوچکتر بوده، سوار دوچرخه در راه بازگشت به خانه بودند. برادر کوچکتر ترک دوچرخه سوار و دوستم دوچرخه را می رانده است. قبل از رسیدن بر سر دوراهی، برادر بزرگتر گفته از داخل کوچه برویم تا زودتر به خانه برسیم، ولی برادر کوچکتر اصرار داشته از خیابان بروند. دوستم می گفت: همینطور که با برادر کوچکم بر سر این موضوع داشتیم جر و بحث میکردیم، به ناگاه سر دوراهی رسیدیم. چون نتوانستیم تصمیم درست را بگیریم و فرمان یک آن به راست می رفت و یک آن به چب، به همراه دوچرخه در داخل جوب سقوط کردیم.از این داستان کوتاه نتیجه میگریم، سقوط به ته جوب پر از لجن و کثافت، نتیجه عدم تصمیم گیری درست و منطقی دوستم و برادر کوچکتر از خودش، قبل از رسیدن بر سر دوراهی بوده است. در شرایط کنونی کشور بنظر میرسد در اکثر حوزه های سیاسی،اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی با دوراهی های فراوانی روبرو هستیم که به دلیل گرایش های سیاسی، سوء مدیریت ها در سطوح مختلف و جناح بازی های و تسویه حساب های شخصی با پوشش سیاسی ، تاکنون تصمیمات درست و شفاف گرفته نشده و نتیجه این عدم تصمیم گیری، النهایه دودش به چشم مردم رفته و این رویه متاسفانه ادامه دار نیز می باشد. عدم برخورد کارشناسی با مسیرها و موضوعات که ماهیت دوراهی دارند، بی اعتمادی در سطح جامعه را بدنبال داشته و دارد.برخی موضوعاتی که در شرایط کنونی به دلیل قرار گرفتن بر سر دوراهی تاکنون منجر به نتیجه اثربخش نشده است میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
-)به برجام برگردیم یا خیر؟
-)دلار 4200تومانی در سال آینده حذف گردد یا خیر؟
-)واکسن کرونا وارد کنیم یا نکنیم؟
-)به لایحه پولشویی یا اف ای تی اف بپیوندیم یا نه؟
-) ورود زنان به ورزشگاه آزادی مجاز است یا خیر؟
-)ایسنا گرام و تلگرام را فیلتر کنیم یا نکنیم؟
-)مذاکره کنیم یا نکنیم؟
-)کنکور را حذف کنیم یا نکنیم؟
-)مربی خارجی وارد کنیم یا از مربی داخلی استفاده کنیم؟
-)نماینده خاطی مجلس را مجازات کنیم یا نکنیم؟
-)مجازات کسی که سیلی زاده یا فیلم را پخش کرده؟
-)یارانه را حذف کنیم یا نکنیم؟
-)بودجه 1400را رد کنیم یا نکنیم؟ و ...
آنچه در این بین مهم است تصمیم گیری درست و منطقی در خصوص مسائل کشور با خرد جمعی و عقلایی با لحاظ نمودن منافع ملی کشور و مردم که در این صورت به هیچ عنوان با دوراهی ها مواجه و روبرو، نخواهیم شد. در غیر اینصورت دوراهی ها، مسیر رشد و توسعه کشور را مختل خواهند کرد. به عبارت دیگر با ایجاد دوراهی های مختلف و متنوع بر سر موضوعات سرنوشت ساز کشور ره بجای نخواهیم برد و یک عمر بر سردوراهی ها خواهیم ماند و نخواهیم توانست تصمیمات درست و اثر بخشی را اتخاذ کنیم. چرا که لازمه پیشرفت و توسعه قرار نگرفتن بر سردوراهی هاست که پیش شرط آن آینده پژوهی و آینده نگری بر روی موضوعات مختلف کشور قبل از رسیدن بر سر دوراهی ها که در آن زمان یعنی قرار گرفتن برسر دوراهی ها، به اجبار تصمیمات نادرست و مقطعی خواهیم گرفت که تاثیری در توسعه و بالندگی کشور نداشته و نخواهد داشت.
متن بازجویی از یک سرباز وظیفه شناس !
?بازجو: نام؟
? سرباز
?بازجو: نام خانوادگی؟
? سربازی
?بازجو: شغل؟
? سرباز
?بازجو: مگه من با شما شوخی دارم که هرچی می پرسم میگی،سرباز؟
? سرباز: نه قربان، من سرباز هستم اما سرباز وظیفه شناس.
?بازجو: به من طعنه می زنی؟ یعنی من وظیفه شناس نیستم.
? سرباز: نه قربان منظورم این نبود. ولی گذشت زمان همه چیز را ثابت خواهد کرد.
?بازجو: میدونی اتهامت چیه آقای وظیفه شناس؟
? سرباز: اجرای قانون و باز هم وظیفه شناسی
?بازجو: اصلا میدونی وظیفه شناسی چیه؟
? سرباز: یعنی اینکه تا سرباز هستم نمیزارم یک نماینده مجلس بدون مجوز از خط ویژه و یک قاضی از گیت بدون بازرسی،عبور کنه.
?بازجو: میدونی با این دست گلی که به آب دادی چه چیزی منتظرته؟
? سرباز:بقول معروف اضافه خدمت رو شاخشه!
?بازجو: بنظرت چرا این روزها برخی مسئولین همین که "دری به تخته می خوره"، سرباز کتک می زنند؟
? سرباز: چون به غیر از این کاری بلد نیستند. اگر علم، دانش و کمی مردانگی داشتند این کار را نمی کردند.
?بازجو:آقای وظیفه شناس چرا تو سیلی نزدی به طرف مقابل؟
?سرباز: از قدیم الایام گفتند، گذشت از بزرگان است.
?بازجو: الان دوست داشتی به جای من کی شما را بازجویی میکرد؟
? سرباز: قاسم سلیمانی، چرا که او نیز سرباز بود و امثال من را خوب درک می کرد. ایکاش اینجا بود تا صورت سیلی خورده ام را نوازش می کرد. صد افسوس که نیست.
?بازجو: راستی می خواهی بعد از سربازی چه کاره بشی؟
? سرباز: اگر عمری باشه از ترکش سیلی های نامردمان، میخواهم انجمن حمایت از سربازان را راه اندازی و مدیرانجمن بشم.
?بازجو: چرا؟
? سرباز: بنظرم ویروس کتک زدن سرباز ها در کشور داره اپیدمی میشه و باید هر طوری که شده با آن مقابله کرد.
?بازجو: مدرک تحصیلی ات چیه؟
?سرباز: فوق لیسانس مردم شناسی
?بازجو: میدونی مدرک تحصیلی شاکی شما چیه؟
?سرباز: برام مهم نیست، اصل انسانیت و مردانگی که به مدرک نیست به ذات انسانه
?بازجو: سرباز اجازه میدی من هم شما رو یه دل سیر کتک بزنم؟
? سرباز: بهتره شما نیز از این قافله فرهنگی عقب نمونید
?بازجو: بعد از چند دقیقه دستور داد که بیائید این سرباز گستاخ را ببرید.
? مامور زندان: کجا قربان؟
?بازجو: به اتاق بازجویی بغلی برای ادامه بازجویی!
سال میلادی
سال میلادی بیاید یا سال شمسی:
چه با بابانوئل بیاید و چه با حاجی فیروز؛
چه با درخت کریسمس آذین شود و چه با سفره هفت سین؛
در هر دو حالت چه سال میلادی باشد و چه سال شمسی، امیدواریم سال جدید به هر عنوان و شکل و شمایلی:
-) زمینه ای برای شروع زندگی نو البته متفاوت نسبت به سال گذشته باشد.
-) زمینه ساز تغییر در نوع نگاه به اطرافیان باشد.
-) انرژی بخش تازه ای برای بلند شدن آنهایی که زمین خورده اند باشد.
-) انگیزه ای برای ترک عادت های ناخوشایند باشد.
-) آغاز گر فصل جدیدی برای دوری جستن از دشمنی ها و خیانت ها به همنوعان باشد.
-) زمینه ساز دوستی های ملل مختلف باشد.
سال نو میلادی بویژه برای هموطنان مسیحی مبارک و میمون باد.
"شهردار تشکر،تشکر"!
روزی ملانصرالدین که طبق روال هر روز در حال عزیمت به عمارت شهرداری بود درکمال شگفتی دید همه ی کارکنان شهرداری جلوی ساختمان تجمع کرده و یک صدا فریاد می زنند "شهردار تشکر،تشکر".ملا که از این رفتار کارکنان شهرداری تعجب کرده بود خودش را از در پشتی به اتاق اش رسانده و با خود اندیشید که اخیراً چه کار مفید و مثبتی انجام داده که کارکنانش اینگونه به هیجان آمده و یکپارچه از او تشکر میکنند،لیکن هرچقدر اندیشه کرد و مغزش را کاوید، فکرش به جائی نرسید، ناچار قنبرعلی دربان شهرداری را که تنها فرد باقیمانده و حاضر در داخل ساختمان بود صدا کرد و علت این غلغله بی سابقه را از وی جویا شد . نصرالدین از قنبرعلی پرسید:قنبر علی اینجا چه خبره؟ او در جواب گفت: حضرت نصرالدین،! « کهنه بخت» معاون جدید برنامه ریزی و بودجه شهرداری از ماه گذشته دستور داده کارمندان بعد از گرفتن مواجب ماهانه خود باید جلوی ساختمان شهرداری جمع شوند و شعار بدهند: شهردار تشکر،تشکر" وهر کارمندی در این مراسم سپاسگزاری و قدردانی از شهردار شرکت نکند، مواجب ماه بعدش با تأخیر پرداخت خواهد شد. ما نیز برای اینکه حقوق مان قطع نشود به اجبار بعد از گرفتن مواجب در سر هر برج ناخواسته و بالاجبار در این مکان جمع می شویم و با کف زدن و شعار دادن در مدح و ستایش شهردار از بابت اینکه مواجب کارکنان را بدون تأخیر پرداخت می کند به این شکل و شمایل، تشکر می کنیم، نکته جالب اینکه قرار شده هر ماه این کار را تکرار کنیم. دنیا را چه دیدی ملا! شاید با اینکار اضافه کار هم نصیب مان شود. ملانصرالدین با صدای بلند و گرفته خود لبخند تمسخرآمیز ی زد و به قنبر علی گفت: برو سر پست خود و بگذار آنها به شعار دادنشان ادامه بدهند و فکر کنند که با این عمل شان، ماه بعد مواجبشان قطع نخواهد شد. ملا همینطوری که قنبر علی داشت از اتاق خارج میشد ، آهسته برای خود دکلمه زیر را زمزمه کرد: عجب رسمیه،رسم آقای
"کهنه بخت". انگار مواجب بر حق کارکنان شهرداری از محل صدقه سر شهرداری است و نه حاصل زحمات و دسترنج مجموعه کارکنان! این نوع منت گذاری و ابداع سبک جدید پرداخت مواجب ماهانه کارمندان را چگونه میتوان از تاریخ دوران شهرداری من پاک نمود؟
شادی برنامه
جناب خان :
شادی برنامه رو تقدیم میکنم به پرستاران.
رامبد: پرستاران؟! چرا؟
جناب خان: با توجه با اینکه خسته از این شرایط کرونایی کشور و البته به دور از خانواده ،ولی فداکارانه در حال خدمت به بیماران هستند.
جناب خان:
شادی برنامه رو تقدیم میکنم به مردم خسته و خسارت دیده از سیل خوزستان.
رامبد: مردم خوزستان؟! چرا؟
جناب خان: با توجه به اینکه توی آب فاضلاب غوطه ور هستند اما بازهم مقاومند مثل دوران جنگ تحمیلی، البته با این روحیه صبوری و دلی پر از اندوه و گلایه های فراوان و صد البته بجا!، مسئولین و مقصران بوجود آورده این شرایط را شرمنده خود کردند.
جناب خان:
شادی برنامه رو تقدیم میکنم به دوست داران محیط زیست.
رامبد: دوست داران محیط زیست؟! چرا
جناب خان : به خاطر اینکه در این روزهای سرد با ضایعات گوشت، مرغ و خرده های نان به فکر حیوانات گرسنه و سرما زده هستند. بدون اینکه تصویری از خود در فضای مجازی پخش کنند.
جناب خان:
شادی برنامه رو تقدیم میکنم به کاسبان با انصاف.
رامبد: کاسبان با انصاف؟! چرا؟
جناب خان: چرا که اجناس خرید قبل را به همان قیمت گذشته، می فروشند. نه مثل برخی از کاسبان احتکار می کنند که به قیمت بیشتر بفروشند و بدتر از همه جلوی دوربین دم از انصاف، حق و عدالت می زنند!
جناب خان:
شادی برنامه رو تقدیم میکنم به مردان بی ادعا.
رامبد : مردان بی ادعا؟! چرا؟
جناب خان: به خاطر اینکه به کمک مردم سیل زده خوزستان شتافتند به هر شکل و عنوان و مثل بقیه ادعای همدردی با آنها را در نیاوردن
جناب خان:
شادی برنامه رو تقدیم میکنم به روح شهید کمالی.
رامبد: شهید کمالی؟! چرا؟
جناب خان: بخاطر اینکه شهید کمالی و کسانی که در شرایط کنونی راه او را با به خطر انداختن جان خود ادامه میدهند برای اینکه خانه امن من و شما غیر امن نگردد و کاری به گرایش های فکری و سیاسی ما ندارند.
جناب خان:
شادی برنامه رو تقدیم میکنم به کسانی که به فکر منافع ملی کشور هستند.
رامبد: منافع ملی کشور؟! چرا؟
جناب خان: برای اینکه در تصمیم گیری های خود مصالح کشور و آینده هشتاد میلیون نفر را می بینند ،نه مصالح خود و قشر خاصی را
جناب خان:
شادی برنامه رو تقدیم میکنم به کسانی که از امروز به فکر مشکل فاضلاب خوزستان هستند.
رامبد: فاضلاب خوزستان؟! چرا؟
جناب خان: چرا که آنها میخواهند دیگر شاهد تصاویر مادران و پدران خسته که توی لجن و آب گل آلود، نظاره گر از بین رفتن زندگی خود که یک عمر برای آن زحمت کشیده اند در یک لحظه نباشند.
جناب خان:
شادی برنامه رو تقدیم میکنم به کسانی که آینده پژوهی را راهکار حل مشکلات کشور می دانند.
رامبد: آینده پژوهی؟! چرا؟
جناب خان: بخاطر اینکه مسائل و مشکلات کنونی کشور ما جهانی هستند و راهکارها آنها نیز جهانی با سعی و خطا نمی شود کشور را اداره کرد.
جناب خان:
شادی برنامه رو تقدیم میکنم به کسانی که به فکر معیشت و سفره مردم هستند.
رامبد: معیشت و سفره مردم؟! چرا؟
بخاطر اینکه هرچه قدر معیشت مردم بهتر شود و سفره آنها بزرگتر،دیگر مردم کمتر همدیگر را اذیت می کنند و بهتر می توانند همدیگر را تحمل کنند.
با شاد بودن، با شاد زندگی کردن و شاد فکر کردن که زمینه و پیش شرط آن از بین رفتن فقر،تبعیض و بی عدالتی است میتوان به جامعه سالم که زمینه ساز رشد سرمایه های اجتماعی و رشد اقتصادی است نزدیک شد.
آقای مسئول، "دفع ضرر احتمالی عقلا واجب است"
در تعلیمات دینی دوره راهنمایی نظام قدیم، نمی دانم که در نظام آموزشی جدید نیز وجود دارد یاخیر؟ مبحثی وجود داشت بنام "دفع ضرر احتمالی عقلا واجب است". به این معنا که اگر ما انسانها در طول زندگی روزمره از چیزی احساس خطر کردیم، می بایست از آن پرهیز کنیم. بعنوان مثال اگر به ما بگویند غذایی که میخواهیم استفاده کنیم به سم آلوده هست هرچند که این خبر دروغ هم باشد، عقل حکم می کند از خوردن آن احتیاط کرده و پرهیز کنیم. در ارتباط با ترور دانشمند هسته ای شهید محسن فخری زاده جای تاسف است، مقامی در مراسم تدفین آن شهید بزرگوار عنوان می کند که ما از زمان و مکان ترور آن شهید مطلع بودیم ولی به نوعی به دلیل شیوه انجام عملیات و استفاده از تجهیزات جدید از سوی تروریستها به نوعی غافلگیر شدیم و دشمن بعد از 20سال موفق شد و توانست به اهداف دیرینه خود برسد. آقای محترم، اینکه دستگاهای امنیتی و اطلاعاتی ما قوی هستند، در آن شکی نیست. اینکه هماهنگی خوبی بین نیروهای اطلاعاتی - امنیتی همچون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیروی انتظامی، ارتش و سایر ارگانها نظامی وجود دارد، شکی نیست. اینکه کشورمان دارای سیستم امنیتی قوی و مستحکم می باشد درآن هیچ شکی نیست. این ویژگیهای که برای سیستم اطلاعاتی - امنیتی کشور عنوان شد در ضربه زدن و خنثی کردن انواع و اقسام عملیات های جاسوسی، تروریستی و خرابکارانه به شکلی برایمان اثبات شده است. آقای مسئول امنیت کشور! نباید فراموش کرد که دشمنان قسم خورده کشور و نظام نیز بیکار ننشسته و با طراحی نقشه های متنوع و مختلف با استفاده از ابزار های نوین به دنبال ضربه زدن به کشورمان با اولویت ترور دانشمندان و آنهایی که به نوعی دلسوزانه و بی نام ونشان به دنبال رشد و توسعه کشور، شب و روز نمی شناسند، هستند که نمونه آنها را در اقدام مجرمانه و مذبوحانه ترور شهید فخری زاده و سردار دل ها شهید قاسم سلیمانی، شاهد بودیم. واقعا قابل قبول نیست که از زمان و مکان ترور مطلع باشیم و هیچگونه اقدامی درجهت جلوگیری از رخ داد آن انجام نداده و اجازه بدهیم دشمن بعد از 20سال به آرزوی خود برسد و تمام زحمات امنیتی و حفاظتی از پدر هسته ای ایران در عرض چند دقیقه از بین برود. لااقل میتوانستید مانع رفتن ایشان به منطقه خطر بشوید که این مهم نیز نمی دانم به چه دلایلی اتفاق نیافتاده. به راحتی میتوانستید با استفاده از فهوای مفهوم "دفع ضرر احتمالی عقلا واجب است" مانع این حادثه تروریستی بشوید. صد افسوس نشد که نشد مانع این حادثه ناگوار بشوید. مسئول محترم،هرچند راه شهیدان هسته ای کشور توسط همراهان و شاگردان آنها ادامه خواهد داشت که بازهم شکی در آن نیست ولی نباید فراموش کرد هرگز جایگزینی برای آن شهیدان پیدا نخواهد شد و نباید با تعارف و بازی با الفاظ، خودمان را گول بزنیم. مگر میشود جایگزینی با خصوصیات محضر بفرد و دانش علمی و نظامی برای شهدایی همچون قاسم سلیمانی، فخری زاده، شهریاری و سایرین پیدا کرد.بعبارت دیگر همه ی شهدا تکرار ناپذیرند. لذا می طلعبد در صیانت و حفظ دانشمندان هسته ای و سایر نیرو های تاثیر گذار نظام که به نوعی در لیست ترور سرویس های جاسوسی موساد و سیا می باشند، اهتمام جدی داشت و با اتخاذ شیوه های اطلاعاتی- امنیتی، همواره یک قدم از آنها جلوتر بود که در این صورت میتوان برنامه های فریبکارانه آنها را زیر ضربه برد. در پایان ضمن تسلیت مجدد شهادت دانشمند تراز اول هسته ای کشور به محضر مقام عظمای ولایت و خانواده محترم فخری زاده، از ریاست محترم قوه قضائیه و دادستان کل کشور انتظار میرود به عنوان مدعی العموم با بررسی دقیق جزئیات این حادثه تلخ و ناجوانمردانه با آمران و عاملان خارجی بویژه نفوذی های داخلی برخورد قاطع و سخت صورت پذیرد تا باشد شاهد اینگونه حوادث که زمینه ساز خوشحالی و جسارت دشمنان و از همه مهمتر وفقه در برنامه های هسته ای کشور که الحق و الانصاف ترس بر جان و روح دشمنان این نظام مقدس انداخته، نباشیم. انشاء الله
عمل ما، عکس العمل کرونا
هرعملی را عکس العملی است،مساوی و در جهت خلاف آن، این قانونِ ثابت شده علمی، به قانون کنش و واکنش هم معروف است.مبارزه با ویروس کرونا و این که چرا مدام از کرونا ضربه می خوریم و قادر به شکست قطعی آن نمی باشیم بی ارتباط با این قانون علمی اثبات شده نمی باشد،به عبارت دیگر زمانی که هم مردم و هم مسئولین همدلانه و متحدانه و مبتنی بر یک برنامه ریزی هدفمند با این بیماری مبارزه می کنند و موازین و اصول بهداشتی سه گانه تعریف شده در سطح جامعه را به خوبی رعایت میگردد(عمل ما)، تعداد مبتلایان به ویروس کرونا و به تبعِ آن، آمار مرگ و میر ناشی از آن به صورت چشمگیری کاهش پیدا می کند(عکس العمل کرونا). آن چیزی که در پیک اول بیماری آن را تجربه کردیم. عکس این قضیه یعنی عدم رعایت پروتکل های بهداشتی از سوی شهروندان و عدم مدیریت اصولی بحران از سوی ستاد ملی و استانی مبارزه با کرونا(عمل ما)،باعث رشد فزاینده تعداد مبتلایان به این بیماری و همچنین آمار فوتی ها ( عکس العمل کرونا)، نیز صادق است. موضوعی که به عینه این روز ها شاهد آن هستیم که چطور هم تعداد بیماران کووید 19جهش فوقالعاده ای داشته و هم متاسفانه تعداد فوتی ها از زمان شیوع این ویروس مهلک در کشور ،به سطح بی سابقه ای ارتقاء پیدا کرده است. اینکه روزانه در کشور بیش از پنج هزار نفر به این ویروس مبتلا میشوند و روزانه بالغ بر 300نفر از هموطنانمان جان خود را از دست میدهند. به نوعی به عمل و رفتار ما باز میگردد. تا زمانی که به این باور مشترک نرسیم که تجمعات از هر نوع آن در چنین شرایط ویژه و حاد به هر شکل و شمایلی نبایستی برگزار گردد، قطعا شاهد عکس العمل سخت ویروس کرونا خواهیم بود. ویروس کرونا با کسی شوخی ندارد و از طرفی هم کاری به نیات و اهداف ما در خصوص دلایل، اهداف و چرائیِ تشکیل و برگزاری تجمعات ما ندارد. زمانی که مسئولین وزارت بهداشت و ستاد مبارزه با کرونا تأکید بر این می نمایند که هر گونه تجمعی ممنوع است باید به آن پایبند باشیم. کووید 19عین یک جانی بالفطره بدنبال قربانیان خود می باشد و بهترین مکان برای شکار قربانیان، تجمعات مردمی است. اینکه تجمعات در فضای باز برگزار گردد و مردم ماسک بزنند به حل مسئله تا کنون کمک نکرده و نخواهد کرد. وقتی تعداد افراد زیاد باشد لاجرم ازدحام ایجاد و وضعیت از کنترل خارج میشود. باید در نظر گرفت که همه ی ما در یک کشتی نشسته ایم کسی محق نیست و نباید زیر صندلی خودش را سوراخ کند. بقیه باید حتما جلویش را بگیرند و گرنه همه با هم غرق خواهیم شد. مراقب عمل های خود باشیم تا شاهد عکس العمل های منفی از دیگر سو، از جمله ویروس کرونا نباشیم. توکل به خدا
"مام", به مناسبت روز آمار
"م": مشاور
"ا": آمار
"م": ملا نصرالدین
مام", روایتی از درد مزمنٍ آق شهر"
در کارزار رقابت انتخابات شورای آق شهر،زادگاه ملانصرالدین،ملا که عزم خود را برای پیروزی قطعی جزم نموده بود پروفسور مشهدی عباسعلی را هم که در یکی از دانشگاههای غیر انتفاعی داخلی صاحب ِ کُرسی استادی بود و هر هفته در شبکه اصلیِ تلویزیونی برنامه سخنرانیِ « بگو، لیکن مَپُرس» داشت، برای تهیه متن سخنرانی های خود به عنوان مشاور عالی خود انتخاب کرد. در طول یک هفته از زمان تبلیغات انتخاباتی، ملا نصرالدین طبق برنامه زمانبندی پیش بینی شده ، مطابق متن هایی که مشاورش پروفسور مشهدی عباسعلی آماده کرده بود سخنرانی های خود را انجام داد. ملا به گروهی از فیلمبرداران نیز سفارش کرده بود که از زوایای مختلف از تمام سخنرانی های او فیلم تهیه کنند. وقتی زمان تبلیغات انتخابات تمام شد ملا نصرالدین بعد از یک هفته به خانه بازگشت و از فرط خستگی به خواب عمیقی فرو رفت. زن ملا فرصتی به دست آورد تا به قسمت های کوچکی از فیلم های سخنرانی ملا نگاهی بیاندازد .ملانصرالدین وقتی از خواب بیدار شد از زنش پرسید: اگر فیلم های سخنرانی مرا دیدی،بعنوان یک شهروند آق شهر نظرت در این خصوص چیه؟ زن گفت: اگر میخواستم همه آنهرا ببینم حد اقل به یک سال زمان نیاز داشتم ، لیکن در فرصت کوتاهی که پیش آمد فقط جزئی از آن را نگاه کردم ،ملا خوب سخنرانی کردی ولی نکته ای که نظر مرا به خود جلب کرد این موضوع بود که در آن قسمت کوتاه از سخنرانی های خود آمارهایی را که در ارتباط با رشد جمعیت آق شهر،تعداد باجه های تلفن در سطح شهر،تعداد بیکاران،تعداد فوت شدگان و ،،، گفتی با هم متفاوت بود. به عنوان مثال در میدان آق شهر نرخ بیکاری آق شهر را 10درصد و در مدرسه حکیم باشی آن را 8درصد ،عنوان کردید. ملا گفت: زن چنین چیزی امکان ندارد. ملا فورا فیلم میدان آق شهر و مدرسه حکیم باشی را بازبینی کرد. وقتی دید حق با زنش است فی الفور به مشاور خود پروفسور مشهدی عباسعلی که متن های او را تهیه کرده بود زنگ زد و گفت:عباسعلی این چه متن های بود که به من دادی که اعداد و ارقام آنها به هم همخوانی ندارد و اختلاف فاحشی با هم دارند. عباسعلی گفت: ملا نصرالدین اتفاق خاصی نیفتاده دو تا عدد به مردم آق شهر گفتی به قول قدیمی ها نه مالیات داره و نه عوارض. مهم این است که به خاطر همین اعداد و ارقام که من به شما دادم و شما آنها را به خورد شنوندگان دادید الان پیروز انتخاب شورای شهر هستید، مگر خبر نداری؟ روز آمار مبارک .