سه نکته مهم در خصوص شوراها
9اردیبهشت ماه روز شوراها نامگذاری شده است. با توجه به پنچ دوره فعالیت شوراها در کشور و بررسی و پایش عملکرد میدانی اعضاء این نهاد قانونی در سیاست گذاری و مدیریت برنامه های رشد و توسعه شهرها و روستاها و ارائه خدمات قابل قبول و استاندارد به شهروندان در این مدت 5ساله،آنطور که باید و شاید طبق قانون 34 ماده ای شوراها،توفیق خاصی به دست نیامده است. و این موضوع به عینه نیز توسط منتخبین آنها قابل فهم است. طوریکه غالب شهروندان جایگاه شوراها را امری بی تاثیر در مدیریت شهری و صرفا در انتخاب شهردار و گاها شورا را نیز مانع توسعه شهرمعرفی می کنند. البته این نوع نگاه مردم به جایگاه شوراها نیز به عملکرد ضعیف رئیس شورا در تنویر افکار عمومی در این خصوص برمیگردد. به منظور پویا سازی شوراها در امر برنامه ریزی های مهم و راهبردی برای شهرها و روستاها طبق وظایف و اختیارات شوراها مصرح در قانون 34 ماده ای و راهبری برنامه های مصوب شده می بایست در مفاد قانون بویژه در امر نظارت بر عملکرد اعضاء و نحوی شرایط و ضوابط ورود داوطلبین به شوراها،تغییرات اساسی بوجود آید. در ادامه به سه نکته مهم در این خصوص اشاره میگردد:
1- با توجه با رشد تخلفات در شوراهای شهر و روستا و رسیدن تعداد دستگیری ها تا پاپان سال 1399 به بیش از 100 مورد حاکی از ضعف هایی در قوانین ناظر بر این نهاد است. لذا برای جلوگیری از تخلفات مالی و سوء استفاده از پست و مقام توسط اعضای شوراهای شهر و روستا از بعد تقنین قوانین و ابعاد نظارتی می بایست، اقدامات جدی در جهت فساد زدای صورت پذیرد.
2- تغییر در شرایط و ضوابط ثبت نام داوطلبین در انتخابات شوراها به منظور ورود افراد متخصص و با تجربه در حوزه شهری و شهرسازی و همچنین آشنا به مسائل خدمات شهری که میتواند در ارتقاء کیفیت خدمات به شهروندان و رشد و توسعه شهری متناسب با علم روزموثر باشد. به عبارت دیگر باید با ایجاد تغییر در شرایط و ضوابط داوطلبین ورود به شوراها از ورود افراد غیر متخصص که نه تحصیلات دانشگاهی مرتبط به معنای واقعی کلمه دارند و نه سوابق و تجربه کاری در امر مدیریت شهری و شهرسازی به میدان رقابت و انتخابات شوراها بویژه در انتخابات شورای شهرها جلوگیری گردد.
3- در راستای پرهیز از سیاسی کاری در شوراها و نگاه به جایگاه پارلمان شهری به عنوان سکوی پرتاپ به صندلی پارلمان مجلس شورای اسلامی از سوی برخی از داوطلبین به نظر میرسداعمال محدویت ثبت نام دو سال برای اعضای شوراها بعد از اتمام دوره تصدی، در انتخابات مجلس شورای اسلامی، میتواند از سیاسی کاری ها در شوراها و همچنین سوء استفاده از صندلی شوراها به نفع مقاصد سیاسی، تا حدود قابل توجهی بکاهد.
اجرای کامل سند ملی کار شایسته مطالبه دوم جامعه کارگری
5تا 11اردیبهشت ماه هرسال هفته کار وکارگر نامگذاری شده است. به مناسبت این هفته برنامه های متنوعی از سوی متولیان و دست اندرکاران برنامه ریزی و اجرا میگردد. از برنامه های اجتماعی و فرهنگی گرفته تا مسابقات ورزشی و دیدار با کارگران در محل کار. البته چند سالی است به دلیل شیوع ویروس کرونا در کشور گرامیداشت برنامه های هفته کار وکارگر عمدتا به صورت مجازی برگزار می گردد. ضمن تبریک این هفته به تمامی کارگران زحمت کش در عرصه کار و تولید با توجه به شرایط اقتصادی و نیاز مبرم و ضروری به تولیدات رقابت پذیر در کشور و همچنین ایجاد فرصت های شغلی جدید، باید هر روز را روز کارو کارگر بدانیم و این مقوله مهم را در یک روز یا یک هفته خاص خلاصه نکنیم. به عبارت دیگر هر روز را باید روز کار وکارگر تلقی و مسئولین امر می بایست مدام در کنار کارفرمایان و کارگران در جهت حل مشکلات آنها به معنای واقعی کلمه و جهاد گونه آنهم با تصویب و اجرای طرح ها و برنامه های کاربردی در کنار اجرای سایر برنامه های سرگرم کننده، تلاش نمایند. یکی از این برنامه ها اجرای کامل "سند ملی کار شایسته" استکه بعد از قانون کار، جزء مطالبات دوم جامعه کارگریمحسوب می شود. سند مزبور با توجه به نقش و اهمیت آن در ایجاد تحول در جامعه کارگری که از برنامه سوم توسعه کشور مغفول مانده بود و عین توپ فوتبال بین دولت،مجلس و کمیسیون های اجتماعی دولت و مجلس شورای اسلامی، پاس کاری می شد. نهایتا بعد از گذشت 15 سال در اردیبهشت ماه سال 1398در هیات دولت مورد تصویب قرار گرفت. هرچند که باید متذکر شد مفاد سندی که با عنوان کارشایسته در هیات دولت تائید شد با آنچه که مورد تاکید سازمان بین المللی کار در این موضوع بود،تفاوت های محتوایی و ماهوی دارد که پرداختن به آنها در مجال این یادداشت نمی گنجد. سند ملی کار شایسته که مفهومی چند بعدی دارد و علاوه بر کمیت اشتغال به کیفیت آن نیز توجه دارد نه تنها به کار بیشتر، بلکه به کار بهتر و با کیفیت تر نیز توجه دارد که یک بعد آن شغل و بعد دیگر آن سرمایه انسانی (شاغل) است. کار شایسته در برگیرنده چهار محور استراتژیک می باشد که عبارتند از:
-) استانداردها و مولفه های حقوق بنیادین کار.
-) اشتغال
-) حمایت اجتماعی
-) گفتگو های اجتماعی
به عبارت دیگر اگر بخواهیم به زبان ساده و عام پسند،کارشایسته را توصیف و تعریف کنیم، میشود گفت: سند ملی کار شایسته بدنبال این است که یک فرد در شرایط مساوی و بدون تبعیض، شغل دلخواه خود را انتخاب کند. هدف کار شایسته این است که فرد در شغل و کار خود بتواند آزادانه و بدون سخت گیری و با حفظ کرامات انسانی، فعالیت نماید. طبق سند ملی کار شایسته، کارگر می بایست از حمایت های مالی و اجتماعی مناسب و استاندارد برخوردار باشد و همچنین کارگران بدون ترس از اخراج شدن بتوانند مطالبات به حق خود را در قالب گفتگو های اجتماعی، مطرح نمایند.
قطع به یقین اجرای سند ملی کارشایسته و از همه مهمتر نظارت بر نحوی اجرای مفاد آن توسط ارگان های ذی مدخل، منجر به افزایش بهره وری و راندمان تولید و ایجاد بستر مناسب برای جذب، تربیت و حفظ نیروی انسانی کارآمد در چرخه تولید از طریق حمایت های مالی و اجتماعی، خواهد شد. حال سوال اینجاست که مسئولین امر تا چه حد توانسته اند در پیاده سازی و عملیاتی کردن مفاد سند ملی کارشایسته در محیط های کارگری بویژه در بحث حمایت های مالی و اجتماعی، موفق عمل کنند؟ به عبارت دیگر آیا کارگران عزیز و زحمت کش با توجه به دریافتی های فعلی خود میتوانند امورات زندگی خود را مدیریت کنند؟ آیا کارگران فعال در بخش خصوصی از حمایت های اجتماعی بخصوص از دریافت خدمات تامین اجتماعی (درمان) رضایت نسبی دارند؟ آیا کارگران میتوانند بدون ترس و واهمه از اخراج شدن مطالبات به حق و قانونی خود را با کارفرمایان خود در میان بگذارند؟ و از همه مهمتر آیا از زمان تصویب سند ملی کارشایسته، پایش های میدانی در خصوص میزان اجرای مولفه ها و شاخص های سند مزبور،صورت گرفته است یا خیر؟ با توجه به نقشی که سند ملی کار شایسته در ارتقاء جایگاه کارگران در ابعاد مختلف دارد امید میرود تا هفته کارو کارگر سال آینده ضمن توجه جدی به اجرای مفاد سند کار شایسته، گزارشی از میزان اثربخشی آن به جامعه کارگری از سوی متولیان امر گزارش گردد. در پایان بنظر میرسد بهترین هدیه برای کارگران در هفته کارو کارگر،پی گیری اجرای دقیق و کامل مفاد سند ملی کار شایسته در محیط های کارگری از سوی مجریان امر می باشد که در این صورت میتوان لبخند ها و خنده های کارگران عزیز را با دادن گل های قرمز ماندگار و همیشگی کرد. به امید چنین روزی
به امید "روز بدون صف"
نمیدانم فلسفه وجودی صف(صف خرید و صف گرفتن یک نوع خدمت) در ایران چیست که شوربختانه برچیده نمی شود،هیچ بلکه همانند تغییرات درعرصه های مختلف و سبک زندگی افراد جامعه، صف ها نیز نسبت به سال های قبل از خود تغییر ماهیت و موضوع داده و میدهند. شاید در دهه های گذشته صف هایی همچون خرید نان، خرید نفت،پرکردن کپسول گاز، تهیه کوپن،پرداخت قبوض آب و برق وجود داشت. در زمان حال نیز نه تنها صف ها کم و به کل برچیده نشده است. بلکه همانطور که اشاره شد متناسب با تغییرات اجتماعی و اقتصادی صف ها نیز از حیث نوع و محتوا تغییر یافته اند. در شرایط فعلی میتوان به صف های خرید مرغ و تخم مرغ، خرید شکر،خرید سکه، خرید ارز، خرید سهام، خرید شیرینی بخصوص در ایام خاص،صف خرید گوشت چرخ کرده و صف خرید آجیل شب عید و شب یلدا، خرید روغن، صف ثبت نام خودرو، خرید دارو های خاص، گرفتن وقت از پزشکان حاذق ، ثبت نام در مدارس هیات امنایی،صف گرفتن آب شرب در مناطق سیستان و بلوچستان و قص علی هذا اشاره کرد. بنظر میرسد با توجه به بافت فرهنگی غالب در بین افراد جامعه و شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور، صف های خرید که متاسفانه در شان و جایگاه مردمان این مرزوبوم نیست،کماکان استمرار خواهد داشت. رفع چهره این پدیده زشت اجتماعی و فرهنگی جامعه، اتفاقات و رویش ایده های جدید و نوعی را در عرصه های اجتماعی و علی الخصوص اقتصادی از سوی متولیان امر را می طلبعد. به عبارت دیگر صف های مورد بحث از بین نخواهد رفت، مگر اینکه هم در سیاست های اقتصادی دولت و هم در سبک زندگی و فکری مردم جامعه تغییرات اساسی و بنیادی ایجاد گردد که سهم و نقش دولت در شکل گیری این تحولات اجتماعی و اقتصادی قابل توجه است. در غیر اینصورت همچنان شاهد چنین صحنه های غیرقابل قبول و ناشایست در فصول مختلف سال،خواهیم بود. به امید "روز بدون صف در ایران عزیز"
"ای خدا من دیگه رد دادم"
روزی مردی رفت پیش شیخ و از او پرسید ای شیخ من در تربیت یکی از فرزندانم کوتاهی کرده ام. شیخ پرسید؟ ای مرد فرزندت چند ساله است؟ مرد جواب داد: 30 سالش تمام شده است.شیخ گفت:ای مرد از من چه میخواهی؟ مرد نگران و خسته جواب داد: ای شیخ می گویند شما مرد عارف و آگاهی هستید و شنیده ام که با برنامه 100 روزه گرفتاری های خیلی از اهالی این روستا و روستاهای اطراف را حل کرده اید. شما را التماس می کنم به من هم یکی از برنامه های 100 روزه خودتان را بدهید تا فرزندم یاد بگیرد که "به بزرگترهای خود همیشه سلام کند". شیخ گفت: ای مرد درست است که من برای برخی از اهالی برنامه 100 روزه دادم ولی برای تربیت فرزند 30 ساله شما برنامه 100 روزه ندارم. مرد گفت: شیخ مرا دست خالی برنگردانید هرچه پول بخواهید به شما میدهم. از مرد اصرار و از شیخ انکار. نهایتا شیخ قصه ما یک برنامه 100 روزه به مرد داد و او را از سرش باز کرد. مرد گرفتار داستان ما برنامه را از شیخ گرفت و یک کیسه پول به او(شیخ) داد و سریع به خانه بازگشت. بعد از 100 روز مرد نگون بخت قصه وقتی دید که برنامه شیخ نه تنها افاقه نکرده بلکه فرزندش سلام کردن را نیز از یاد برده است. سراسیمه رفت به سراغ شیخ داستان ما و در کمال تعجب دید مرد دیگری جای آن شیخ نشسته است. مرد گفت: آقا، شیخ کجاست؟ صاحب خانه گفت: شیخ من هستم، امرتان چیست؟ مرد گفت: آقا جان من حوصله ندارم و با شما نیز کاری ندارم فقط دنبال آن شیخی هستم که به من برنامه 100 روزه داد تا حقش را بزارم کف دستش. شیخ واقعی گفت: ای مرد شما از صبح دهمین نفری هستید که سراغ آن شیخ قلابی را از من می گیرد. من یکماه پیش به بلاد دوست و همسایه، افغانستان رفته بودم برای ارائه یک برنامه 100 روزه برای حل بحران حق آبه این ولایت از رودخانه هیرمند. چون من در منزل اشیاء گرانبها و قیمتی ندارم که دزد به خانه من بزند بنابراین در خانه من همیشه باز است. احتمال میدهم یکی از رمالان و دعا نویسان فریبکار از نبود من سوء استفاده کرده و خودش را بجای من جا زده و با نوشتن برنامه 100 روزه سر شما و دیگر مردمان ساده را کلاه گذاشته است. مرد گفت: من دیکر نمیدانم و نمی فهمم که برنامه 100 روزه چیست و اینکه اثر دارد یا خیر؟ اصولی هست یا خیر؟سرکاری هست یا خیر؟ راستش را بخواهید با شنیدن برنامه 100 روزه،اعصاب و روانم به هم میریزد. آن شیخ قلابی به من برنامه 100 روزه داد تا فرزندم سلام کردن به بزرگترها را فراموش نکند که سلام کردن را به کل فراموش کرد. مرد به ظاهر ساده گفت: یقین دارم که با برنامه 100 روزه شما نیز کشور دوست و همسایه افغانستان و یار گرمابه و گلستان ولایت ما، نه تنها حق آبه به ما نمی دهد(شاید اگرنفت بدهیم قضیه فرق کند) بلکه احتمال میرود با برنامه 100 روزه شما ای شیخ که نمی دانم واقعی هستی یا خیر!!!آب رودخانه هیرمند نیز خشک بشود. طوریکه خشکسالی هم افغانستان را فرا بگیرد و هم ولایت ما را و بایستی دوباره کسی را پیدا کنیم که یک برنامه 1000ساله بنویسد برای اصلاح ضررهای اثرات برنامه های 100 روزه شما آقایان، آنهم معلوم نیست که افاقه می کند یا خیر. مرد گفت ای شیخ: "من دیگه رد دادم".
کار کردن و مدیریت :
1- بدون دانش.
2 -بدون نگاه به اطرافیان خود.
3 - بدون تمرکز.
4- بدون خلاقیت.
5 -بدون آرامش.
6- بدون استفاده از ابزار اعم از نیروی انسانی کارآمد و تجهیزات بروز و جدید.
7 -بدون استفاده از تجربیات گذشته.
8 -بدون استفاده از یافته های علمی کاربردی و بروز.
9 -بدون مطالعه.
10 -بدون درس گرفتن از اشتباهات گذشته.
وضعیت میشود همین که در آن قرار گرفته ایم واز نزدیک لمسش می کنیم!!!!!!!
حکمرانی خوب
حکمرانی یک تخصص است. با تغییر وزیر یا رئیس دولت اتفاق خاصی نمی افتد. باید اندیشه های حکمرانی اصلاح گردد.کارآمدی در حکمرانی نیازمند اجرای سیاست هایی است که به ثبات و امنیت روانی انسانها در جامعه بیانجامد. یا به عبارت دیگر با حکمرانی خوب میتوان ثبات ، امنیت و آرامش روانی را به جامعه برگرداند و چنین جامعه ای در مسیر توسعه حرکت خواهد کرد. در ادامه به دو مدل حکمرانی ناکارآمد و کارآمد اشاره میگردد:
1-سرهنگ معمر قذافی رهبر اسبق لیبی،او تشکیل هر نوع حزب را ممنوع و مؤسس و گروه آن را اعدام میکرد. شرکت کردن در مباحثات سیاسی با کشورهای بیگانه، متهم به جاسوسی شده و به سالها زندان محکوم میشد. آموزش زبانهای خارجی در مدارس ممنوع بود. برای ایجاد وحشت اغلب اعدامها در ملأعام اجرا و در کانالهای تلویزیونی پخش میگردید. در لیبی آزادی مطبوعات وجود نداشت. عاقبت قذافی در 28 مهر 1390 به دست معترضین کشته شد و هرج و مرج کل کشور را فراگرفت و الباقی داستان که همه با آن واقف هستند.
2-ماهاتیر محمد، پزشک و جراح مالزیایی بود که به نخست وزیری رسید.او طی بیست سال توانست، آموزش همگانی و پژوهشهای علمی را سرلوحه برنامهها و اهداف توسعه قرار دهد. او با تقویت بنیادهای فرهنگی و اقتصادی این کشور را به ستاره درخشان جهان اسلام تبدیل کرد. قدرت یک ملت را حاصل تجارت و کارآفرینی میدانست و اقتصاد را قدرتمندترین ابزار دفاعی میپنداشت.ماهاتیر به تفکر سیستماتیک اعتقاد داشت و میگفت اولین قدم در خلق حماسه در عرصههای اقتصادی، سروسامان دادن به فضای کسب وکاراست. حال مالزی به یکی از کشورهای قدرتمند در عرصه اقتصادی تبدیل شده و پیشرفت های قابل توجهی را بواسطه همین سیاست های حکمرانی کارآمد و خوب، کسب کرده است. راستی ما در کجای حکمرانی خوب قرار داریم!!!!!
مجلس انقلابی و همسو با مردم
خبرگزاری فارس – نیوز اعلام کرد: "مجلس شورای اسلامی به خاطر شیوع گسترده ویروس کرونا دو هفته تعطیل شد". اینجاست که معلوم میشود که چقدر ارزش جان انسان ها در مقابل خطرات متفاوت است. به عبارت دیگر حیات انسان ها در مقابل اثر خطرات متعارف و غیر متعارف از جمله ویروس کرونا را جایگاه،مقام و پست ها،تعیین می کند. چطور میشود که کادر درمان که در معرض و کانون خطر قرار دارند، باز تا پای مرگ بدون تعطیلی حتی در شیفت های چندین نوبته در مراکز درمانی جان فشانی می کنند. چطور میشود کارمندان و کارگران زحمت کش بویژه در کلان شهرها در این شرایط سخت کرونایی با حداقل ترین امکانات مراقبتی و محافظتی در محل کار خود حاضر و به مراجعین خدمت رسانی می کنند و اجازه نمی دهند چرخه تولید و خدمت متوقف گردد. ولی در مقابل هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی بجای رسیدگی به چالش های اساسی کشور آنهم در این روز های حساس از حیث سیاسی و اجتماعی و همچنین حل و فصل گرفتاری های مردم شریف ایران عزیز،کار مجلس را تعطیل می کند. حال سوال اینجاست آیا نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی بیشتر در معرض خطر ابتلاء به ویروس کرونا قرار دارند یا کادر درمان، کارمندان وکارگران زحمت کش فعال در بخش خصوصی؟باید پذیرفت که اگر خطر هست برای همه هست و نبایستی مرز بندی و طبقه بندی در این خصوص بین مسئولین اجرایی و تصمیم گیر و مردم جامعه شکل بگیرد. در این شرایط حساس که جامعه به آرامش نیازمند می باشد بنظر میرسد چنین اقداماتی (تعطیلی کارمجلس) قطع به یقین اثرات روانی منفی بر روحیه عوامل اجرایی از جمله کادر درمان ،کارمندان ،کارگران و سایر اقشار جامعه خواهد گذاشت که چطور ما که در خط مقدم خطر ویروس کرونا قرار گرفته ایم، کارمان تعطیل نمی شود ولی برعکس کار نمایندگان مجلس شورای اسلامی که کار قانون گذاریست و در زمان حضور در مجلس ارباب رجوع و مراجعات خاص و آنچنانی ندارند، تعطیل میشود. از مجلس انقلابی انتظار کارهای انقلابی و همسو با جریانات مردمی میرود!!!!!! التماس تفکر.
جناب وزیر باور کنید حق مردم این نیست!!!!
آقای وزیر، اگر بجای التماس کردن،اگر بجای مرثیه خواندن، اگر بجای عصبانی شدن، اگر بجای ترساندن مردم که این هفته و هفته بعد شرایط بحرانی تر خواهد شد، اگر بجای تلاش برای حفظ جایگاه نورچشمی بودن خود، اگر بجای نقش پلیس خوب را بازی کردن،اگر بجای قسم خوردن، اگر بجای مقصر جلوه دادن مردم، اگر بجای مبرا دانستن خود از همه ی تقصیرات آنهم به این دلیل که گفتم: "ای مردم سفر نرید"، کمی وزارت داری بلد بودید و با قاطعیت روی مباحث کارشناسی از جمله قرنطینه سفرهای نوروزی 1400 پافشاری و اصرار می کردید حتی اگر به قیمت استعفا و عزل تان تمام می شد. امروز حال و روزمان از بابت شیوع اسفبار کرونا این نبود. چه فایده که بعدا بخواهید ناگفته های ستاد ملی کرونا را بعد از اتمام کار دولت تدبیر و امید و رفتن از وزارتخانه با مردم باز گو کنید که دیگر در آن زمان گوش شنوایی برای ناگفته های بی اثر که جزء اعصاب خوردکنی تاثیر دیگری ندارد، وجود نخواهد داشت. چرا که کرونا هرچه خواست با این مردم کرد. عزیزانشان را گرفت،شغلشان را از رونق انداخت و هزاران مصیبت و گرفتاری دیگر که خودتان بهتر بر آنها واقف هستید. امید میرود در این 100روز باقی مانده حداقل شاهد مدیریت بحران از شما باشیم نه ایجاد بحران و نگرانی چرا که شما بر عالی ترین مسند حفظ سلامت مردم نشسته اید و انتظار میرود که به عنوان یک سرباز و خادم مردم که در اکثر سخنرانی های خود بارها به آن اشاره کرده اید عمل کنید. جناب وزیر باور کنید حق مردم این نیست!!!!!
به امید ایام و روزهای خوش بدون کرونا. انشاءا.....َ
درسی بزرگ و تاریخی
امیدوارم این اتفاق بی سابقه در کشور یعنی شجاعت در نامغفول گذاشتن خطای آماری و اعتراف مقام رهبری به اشتباه بودن رتبه اقتصادی کشور آنهم در مقابل دیدگان میلیون ها نفربیننده رسانه ملی و همچنین فضای مجازی،درس بزرگی باشد برای تمامی مسئولان اجرایی کشور در تمامی سطوح جهت ارائه و به تبع آن استفاده از آمارهای صحیح و حاصل کار کارشناسی ، و پرهیز از آمار سازی و کتمان واقعیت صرفا بمنظور حفظ مسند قدرت و ریاست . چرا که همین آمارها سازی های بی پایه و بی اساس و ارائه آن با مقامات بالادستی به نوعی این موضوع را به مافوق القاء می کند که همه چیز در آن سازمان،وزارتخانه و نهایتا در کشور گل و بلبل است و وفق مراد پیش میرود و کوچکترین نقصان و مشکلی وجود ندارد. تصمیمات مهم و بنیادی نیز نهایتا براساس همین آمارهای خود ساخته، نادرست و اشتباه، اتخاذ میگردد. بخاطر دارم آقای قاضی زاده هاشمی وزیر بهداشت اسبق برای بررسی و رصد میدانی وضعیت و چگونگی توزیع برخی از داروهای کمیاب مورد نیاز مردم، در داروخانه ها حاضر شده بود که با اعتراض و گلایه مردم در خصوص کمبود برخی از داروهای خاص روبرو شد. وزیر رو کرد به معاون خود ( رئیس سازمان غذا داروی کشور) و گفت: "آقای دکتر شما دیشب در جلسه معاونان گزارش دادید که فلان مقدار از این داروها را بین داروخانه ها توزیع کرده اید. شرایط موجود با آمار و ارقام ارائه شده در گزارش دیشب شما با واقعیت موجود، زمین تا آسمان متفاوت است". روز بعد معاون از کار برکنارشد. با توجه به اهمیت نقش آمار و اطلاعات در اخذ تصمیمات کلان کشوری و برنامه ریزی بلند مدت، میان مدت و حتی کوتاه مدت برای رشد و توسعه کشور، هرگونه بی توجهی به آمار های راستین و ایده ال و استناد به آمار های خود ساخته و غلط از سوی تمامی مسئولان اجرایی کشور، خیانتی است مهلک و جبران ناپذیر به کشور که در خوش بینانه ترین حالت صدمات آن سال ها طول می کشد که ترمیم و جبران گردد. فراموش نکنیم که آمار پایه و اساس برای تعیین اهداف و برنامه ریزی ها بمنظور بالندگی کشور می باشد.
اقتصاد به مثابه کشتی تایتانیک
غرق شدن کشتی آراماس تایتانیک، فاجعهای است که در صبح 15 آوریل 1912 در اقیانوس اطلس شمالی و چهار روز پس از آغاز نخستین سفرش از بندر ساوتهمپتون به مقصد نیویورک به دلیل برخورد با یک کوه یخ شناور به وقوع پیوست. شاید تا آن لحظه کسی فکر نمی کرد این کشتی عظیم الجثه روزی غرق شود. ولی یک لحظه بی احتیاطی و عدم دقت در هدایت کشتی تایتانیک توسط خدمه و ناخدای آن که در فیلم سینمایی که در این ارتباط نیز ساخته شده و علت برخود به کوه های یخی نیز به خوبی به تصویر کشیده شده بود، باعث شد کشتی با چندین کوه یخ برخورد و بعد از 2 ساعت علیرغم همه ی تلاش ها برای نجات آن با مسافرین خود غرق شود. اقتصاد کشورها نیز به مثابه کشتی تایتانیک است که اگر در مقابله با موانع پیش رو با استفاده از علم اقتصاد به درستی و بموقع مدیریت نگردد بی شک با موانع پیش رو برخود و همانند کشتی تایتانیک غرق و صدمات جبران ناپذیری برای جامعه و مردم آن از جمله فقر،تورم،گرانی،فساد،بیکاری و شکاف طبقاتی را به دنبال خواهد داشت، یعنی مرگ تدریجی اقتصاد کشور که اولین بازنده آن مردم جامعه بویژه آقشار آسیب پذیر، هستند.