ارابهْ اقتصاد کشور در مسیر سراشیبی، ترمز بریده و فاقد راننده!
این روزها که شرایط اقتصادی کشور در شرایط مناسبی قرار ندارد و شاخص های آن از جمله تورم،بیکاری،فقر و نابرابری،کاهش تولید ناخالص ملی ، کاهش صادرات، کاهش ارزش پول ملی، کاهش توان خرید مردم و،،، روز های خوشی را نه نسبت به گذشته های دور بلکه نسبت به پریروز و دیروز سپری نمی کند و آقشار آسیب پذیر و صاحبان درآمد ثابت تحت فشار سخت معیشتی قرار دارند. اسفا که با توجه به شرایط حاد اقتصادی حاکم در کشور، شاهد این هستیم که تعدادی از تصمیم گیران و تصمیم سازان، دلیل این وضعیت بد اقتصادی را ناشی از تحریم های بین المللی می دانند یا عنوان می کنند و در مقابل تعدادی دیگر دلیل اصلی و عمده شرایط کنونی اقتصاد را عدم مدیریت صحیح و ناکارآمد اقتصاد کشور از سوی متولیان امر معرفی می کنند. این جنگ زرگری ماه ها ست که در رسانه های مختلف دیداری و شنیداری مطرح می گردد بدون هیچ گونه حاصلی و فایده ای ملموس و تسکین بخش برای مردم، و صد دریغ از یک کار عملیاتی و کاربردی برای رفع مشکلات معیشتی مردم نه از سوی طیف اول و نه ازسوی طیف دوم . نکته جالب این است که هر کدام از تریبون داران فوق به جای ارائه راهکار عملیاتی برای بهبود شاخص های اقتصادی و بهبود وضعیت معیشتی مردم با شعارِ پشم ریخته مبارزه با گرانی لجام گسیخته،وارد میدان جنگ لفظی با همدیگر برای به کرسی نشاندن دیدگاه خود به طرف مقابل شده اند و معلوم نیست این لجبازی سیاسی یا مناظرهْ شعاری که نهایتا فقط و فقط دود آن نصیب چشم مردم میشود، کی به خط پایان خواهد رسید و اقتصاد از این بلاتکلیفی، سر درگمی، بی سرانجامی در فقدان رهبریت شایسته که دچار آن شده خلاصی خواهد یافت. بنظر میرسد با توجه به درهم تنیده بودن اقتصاد کشورها به اقتصاد جهانی ، بدون توجه به ملاحظات اقتصاد بینالملل، اقتصاد کشور در مسیر رشد و بهبود شاخص های اصلی آن از جمله فقر،بیکاری و کاهش تورم و قیمت ها، و تحقق رفاه اجتماعی، قرار نخواهد گرفت. باید دانست برای طی این مسیر مهم و تعالی اقتصاد کشور نیازمند مدیران و کارشناسان متخصص و کارآمد و مؤمن و معتقد به ارجحیت منافع ملی بر منافع شخصی هستیم. در غیر اینصورت سیر قهقرائی اقتصاد کشور تداوم یافته و منتح به نتیجه نخواهد شد.
یکشنبه داغ
گویا روز یکشنبه 27مهرماه 1399،تحریم های ده ساله تسلیحاتی رفع خواهد شد. یعنی اینکه از روز یکشنبه ظاهرا ایران می تواند بی هیچ قید و شرطی خرید ، فروش و تجارت اسلحه( به زبان ساده: آلات قتل و کشتار)را پیشه خود سازد و از منظر یک مسلمان و مدیر موفقِ ساحتِ دیپلماسی به پیشهْ خود بنازد. علیرغم اینکه وضعیت معیشتی مردم در شرایط بحرانی قرار دارد و به اندازه کافی نان ندارند که سد جوع کنند. بیکاری بیداد می کند. کرونا همچو اسب وحشی همچنان ترکتازی کرده و روزانه جان بیش از 200نفر از هم میهنان مان را می ستاند. ارزش پول ملی به سمت قعر دره ترمز بریده، قیمت ها با شتاب و سرعت نور قله رفیعِ تورم را در می نوردد. آقایان مژده روز یکشنبه داغ را به مردم حواله میدهند و تبریک می گویند و آن را دستاورد بزرگ و بی نظیر خود قلمداد می کنند. دراین ارتباط چند سوال اساسی مطرح است:
1- وقتی که کسری بودجه، گلوی دولت را فشار میدهد و بیشتر بخش های اجرایی کشور به اعتبار نیاز دارند دولت از کدام محل می خواهد تجهیزات نظامی بخرد.
2- زمانیکه ادعای صلح طلبی داریم و همچنین خواستار صلح جهانی هستیم و فروش اسلحه توسط شرکت های اروپایی و آمریکایی به برخی از کشور را نکوهش می کنیم، چطور خود اقدام به فروش اسلحه به کشورها دیگر را خواهیم کرد.
3- ساخت یا خرید و فروش اسلحه چه سهمی از کارآفرینی و ایجاد اشتغال، تولید ناخالص ملی، کنترل تورم، ایجاد رفاه اجتماعی،
و،،، را میتواند بخود اختصاص دهد؟
4- آیا کشورهای پرقدرت و صاحبان تکنولوژی تولید اسلحه دست روی دست گذاشته اند که ما سهم بازار آنها را به آسانی به کف خود آوریم و بخود اختصاص دهیم؟
5- بسیاری از کشورها نه نفت دارند و نه به تولید و تجارت اسلحه و آلات کشتار فردی و جمعی اشتغال دارند،ازقبیل هلند، سویس، دانمارک و،،،، و رتبه اول درآمد سرانه و رفاه اجتماعی را نیز بخود اختصاص داده اند، آیا میدانید چرا؟
6- اشتغال یک مسلمان یا یک کشور اسلامی به خرید و فروش ابزار و آلات کشتار انسانها( و افتخار به آن) از نقطه نظر دینی و فقهی چگونه است؟
التماس تفکر
دل نوشته ای برای امام غریب و سلطان مشهد
ای امام غریب چند ماهی است که واقعا غریب مانده ای.
ای امام غریب شرمنده ایم که در این مدت، غریب نواز خوبی برای شما نبودیم. از ما بندگان سراپا تقصیر به دل نگیرید.
ای امام غریب و چشم به راه زائرین و مجاورین،دلمان تنگ شده برای نشستن روی فرش های حیاط حرم ات بخصوص وقت اذان مغرب و عشاء که نقاره زنان با آواز های هماهنگ از میهمانانت پذیرایی می کنند. چه صحنه زیبا و عارفانی است آن زمان که انسان را برای هرچند کوتاه به فکر فرو می برد.
ای امام غریب، دلمان تنگ شده برای تعظیم کردن به مقام شامخ و بلندت.
ای امام هشتم،دلمان تنگ شده برای دیدن ضریح طلائیت از میدان آب شهر مشهد که انسان را ناخودآگاه از خود بی خود می کند و اشک از چشمانش جاری می گردد.
ای امام رضا(ع)، دلمان تنگ شده برای دیدن زائرین و مجاورین حرم ات که بعد از زیارت بارگاه نورانی شما آنهم با هزاران تلاش و زحمت فراوان به جهت ادای احترام عقب عقب برمی گردند.
ای امام غریب و ای ضامن آهو، می دانی که زائرین و مجاورین با زیارت حرم ات و گریه کردن چقدر سبک می شوند و این شیوه چه تاثیری در کاهش فشار روانی و روحی آنها دارند. آنهم در این روزهای سخت، مصیبت وار و گرفتاری های روزمره. ولی چه فایده که ویروس کذائی کرونا مدتی است ما را از زیارت شما محروم کرده است.
ای امام هشتم شما که ضامن آهو شده اید، ضمانت انسانها را نیز پیش خداوند یکتا بکنید تا هرچه زودتر جهان از شر ویروس کرونا خلاصی یابد. چرا که اگر به پزشکان باشد کماکان این بیماری با ما خواهد بود و ما از شما دور. ولی ما طاقت این هم دلتنگی زیارت ضریح طلائیت را نداریم. چه بیمارانی که از پزشکان قطع امید کرده اند و به شما امید بسته اند تا ضمانتشان را پیش خداوند بکنید برای شفای عاجل. ای امام رئوف و مهربان شما که قطعا نمی خواهید امیدشان را ناامید کنید. امید واثق دارم با توجه با علاقه مندی خاص مردم ایران زمین به شما و برعکس، هرچه زودتر با خواست شما و اراده خداوند بلند مرتبه، یاس ها به امید تبدیل خواهد شد و با از بین رفتن ویروس کرونا، دوباره زائرین و مجاورین جهت عرض ادب، زیارت حرم شما و صد البته درد دل و رفع حاجت خود به زودی زود مجددا به شما پناه خواهند آورد.انشاءالله
برخورد های غیر انسانی
چند وقتی است شاهد برخوردهای غیر انسانی و غیرمتعارف عوامل اجرایی سد معبر شهرداری و سایر ارگان های دیگر با دستفروشان در فضای مجازی هستیم که بطور گسترده و سریع توسط کاربران، دست به دست میگردد و تاثیرگذاری منفی روی افکار عمومی و شاهدان عینی می گذارد. هرچند که دست فروشی و سد معبر به نوعی ظاهر شهر را ناخوشایند نشان می دهد و مانعی در عبور و مرور شهروندان می باشد ولی این شکل برخورد با دستفروشان که اکثریت آنها نوجوانان کم سن و سال و زنان سرپرست خانوارها هستند، غیر انسانی و غیر قابل قبول است. چنانچه چشم بر عوامل ایجاد پدیده دستفروشی و بساط پهن کنی فرو بندیم و از موضع یک انسان به تماشای چنین صحنه هائی بنگریم، شاهد چه اپیزودی خواهیم بود؟ یک سوی صحنه، شهروندانی تکیده و ضعیف، فاقد سرمایه کافی با بضاعتی اندک بدنبال رزق و معاشی حلال، و در سوی دیگر صحنه اشخاصی تنومند که نشان از سیری شان دارد و برخوردار از پشتیبانیِ تمام عیار پلیس، که بر جان و مالِ آن طرفی ها بی محابا و بیرحمانه میکوبد. از منظر یک تماشاگر بیطرف، شغل و حرفه کدام یک مفید است ( اصلء بزن و بکوب شغل است؟), و کدامیک برحق است؟ و براستی چرا؟ مسئولین ذیربط در این خصوص برای جلوگیری از چنین رفتارها و برخورد های خشن و نفرت زا می بایست با اتخاذ راهکارهای کارشناسی از جمله ایجاد بازار چه های خاص برای دستفروشان، از بروز نا سازگاریِ ظاهری در برابر دیدگان و همچنین به تماشا گذاشتن آداب غیر انسانی و رفتارهای ددمنشانه نفرت انگیز( آنهم در کسوت پلیس یا عوامل اجرایی دولتی، که هر شهروندی اصولاً با مشاهده آنان احساس امنیت و آرامش کند) جلوگیری کنند. برخورد های فیزیکی و خشن به هیچ عنوان در شان و منزلت کشور اسلامی نیست و تنها پاک کردن صورت مسئله است.بایستی ریشه گرایش افراد به موضوع دست فروشی شناسایی و نسبت به رفع آن در جامعه چاره اندیشی کرد. چنین برخورد های غیر انسانی به هیچ وجه قابل قبول نیست آنهم در کشوری که همواره اعمال چنین رفتارهایی را در جوامع دیگر بشدت نکوهش کرده و محکوم می کند. رفتارهای اینچنینی جز افزایش بدبینیِ برحقِ شهروندان به عملکرد دستگاههای اجرائی و نهایتا حاکمیت، ثمره ی دیگری ندارد. چشم ها را باید شست و به پدیده ها و آسیب های اجتماعی باید موشکافانه نگریست و علل و ریشه ها را میبایست جُست. التماس تفکر
زمان رفتارهای پوپولیستی به سر آمده است
زمانی که معیشت اکثریت مردم جامعه به دلایل گوناگون و مختلف اقتصادی،سیاسی و از همه مهمتر عدم مدیریت اصولی بحران ها با چالش های اساسی و جدی مواجه شده است. شاهد هستیم که سران دو رکن اصلی و تصمیم گیر اقتصادی و سیاسی کشور، بجای تعامل و مشارکت سازنده، موثر و کارآمد برای حل بحران و کاهش فشار های اقتصادی مردم، وارد میدان جنگ لفظی شده اند. "یکی میگه چرا رفتی بیمارستان برای دیدار با بیماران کرونایی و آن دیگری میگه تو چرا نمی ری برای بازدید از پرستاران و بیماران کرونایی". ضمن احترام به مدافعان سلامت و آرزوی صحت و شفای عاجل برای تمامی بیماران بویژه بیماران کرونایی، به واقع دیگر زمان رفتارهای پوپولیستی به سر آمده است. مردم در این روز ها سخت نیازمند چاره اندیشی از جانب دو رکن اساسی کشور( دولت و مجلس) برای رفع مشکلات معیشتی و گشایش اقتصادی وعده داده شده هستند نه سیاه نمائی و رفتارهای نمایشی. دیگر رفتارها و گفتارهای پوپولیستی به جهت افزایش آگاهی مردم جامعه، تاثیر گذاری خود را از دست داده است. بیائید با درک صحیح و اصولی شرایط اقتصادی و سیاسی کشور و با لحاظ نمودن منافع ملی بجای منافع حزبی با چالش های اساسی کشور، درست، منطقی و با دانش روز رفتار کنیم. بدانید با غیوس و ترش روئی سیاسی هیچ گره هی از گره های مردم باز نخواهد شد جز وقت تلف کردن و از دست دادن فرصت های طلائی که دیگر زمانی بدست نخواهد آمد. یا حق
جان از تن موسیقی اصیل ایران زمین پر کشید و به آفتاب پیوست،،،
هان ، قاصدک خبر کن زمین و زمان را !!!
خسرو آواز میهن استاد محمد رضا شجریان که عمر گران خود را در راه آفرینش، چینش، رشد و گسترش آواز، موسیقی، عرفان ، فرهنگ، آزادگی ، برافرازی و سر افرازی ایران زمین گذاشته بود، بس غریبانه از بوم و برِ خویش پرکشید و برفراز شد و تا این سرزمین تاریخ دارد، در آن ماندگار شد. . او از بین ما رفت ولی بی مهری ها و بدقولی ها از سوی برخی ها هرگز از اذهان و افکار عمومی پاک نخواهد شد.مردم ایران زمین خسروِ آواز خود را
نه تنها به خاطر طنین پر قدرت آوایش، گزیده اشعار آگاهی بخشش، صوت جان بخش و دلنشین اش ، بلکه بیشتر به خاطر عاشق و همراه بودن او با مردم و کشورش ، عدم کرنش در محضر قدرت و صد البته به جهت داشتن شجاعت و اراده راسخ و همواره استوارش، دوست داشتند. هر چند که استاد دیگر در میان ما نیست ولی اذان و ربنای او شاهکاری است که او را برای همیشه در تاریخ ایران ماندگار کرده و خواهد کرد اگرچه که تار عنکبوت سانسور بر آن تنیده شدچه دل ها را از عنکبوت باکی نیست.
از مردم عذر خواهی کرد که در این سال های اخیر نتوانست به وظیفه ملی خود که همانا رشد و توسعه موسیقی ایران است خدمت کند. ولی از نااهلان، نامردان و بد قولان، عذر خواهی نکرد. او از زمین رهید به فراز ها پیوست و برای همیشه نامی و چهره ای ماندگار در تاریخ میهن اش شد هر چند که به برنامه چهره های ماندگار دعوت نشد و تجلیل نگردید. او کوچید بذرهائی همچو همایون و ماهور و ده ها شاگرد دیگر را پرورش داد تا هنر،موسیقی ، فرهنگ، عرفان، آزادگی و تاریخ این مرز و بوم تداوم و همچنان تداوم یابد.
بی هیچگونه شکی در تاریخ ایران زمین نام اش مانا و خاطر اش پایا خواهد بود.
کرونا نیمه اول را، تو بردی!
کرونا، ای ویروس کذائی! بنظر میرسد با این اوضاع و احوال، و در این کارزار پیروز میدان فعلا تو هستی, تو به ما ثابت کردی که ما آدم ها علیرغم ابتلاء به غرور ، تکبر و خود بزرگ بینی، چقدر ضعیف ، نحیف، ناتوان و به قولی طبل تو خالی هستیم. کرونا نیمهْ اول رو تو بردی! چرا که اینقدر بر روح و روان ما آدمک ها زیان معنوی و بر کسب وکار مان ضرر و زیان مادی وارد کردی و همچنان ترکتازی میکنی،حتی بعد از رخت بستن و رفتن تو، هر موقع اسمت برزبان جاری شود، تن و جانمان خواهد لرزید.کرونا تو بردی! چرا که با کشتن روزانه بیش از 200نفر از هموطنانمان و دهها و صدها هزار انسان از سراسر دنیا، این روز ها بیشتر از گذشته مرگ را برای آدمیزاده عادی ساخته ای.
از این خوف دارم که به یاد آوردن « مرگ », که از بدو آفرینش، عامل خوف از آخرت و بازدارنده برای خیلی از کارهای ناثواب در جامعه آدمیزاد بوه،، تاثیر گذاری خود را از دست بدهد. کرونا تو تا این مرحله از بازی را، بردی! به این جهت که آنقدر مثل شیر خام خورده های امروزین،تغییر ماهیت و چهره می دهی که با گذشت هشت ماه از تولدت، هنوز ناشناخته مانده ای. کرونا تا اینجای کار تو بردی! برای اینکه همه ی کارهایمان اعم از بیرون رفتن،خرید کردن،مسافرت رفتن و حتی محبت کردن به اطرافیان را می بایست با تو هماهنگ کنیم. کرونا تو بردی! چرا که خیل عظیمی از خانواده ها را عزادار کردی و تاب آدم ها را ربوده ای، آنها را به ستوه آورده ای. کرونا نیمه نخست بازی را تو بردی! ولی برد تو ناعادلانه و ناجوانمردانه است. برای اینکه رخ نشان نمی دهی و همانند آدم های نیرنگ باز و دغل کار چهره عوض می کنی و از پشت خنجر می زنی. کرونا تو این نیمه را بردی! ولی بیا و نیمه دوم را جوانمردانه رفتار کن و به این بازی مرگ پایان بده چرا که هر جنگی روزی به نحوی تمام خواهد شد. مطمئن باش چون وارد بازی خطرناکی با جان،مال و کسب وکار آدم ها شده ائی و از همه مهمتر اقتصاد بین الملل را نشانه گرفته ای، این برد تو(کرونا)، دوام نخواهد یافت و روزی شکست خواهی خود. چرا که پیروزی نهایتا متعلق به پدیده های مثبت و خلاق است نه امثال توئی که منفی و زیانباری و معلوم نیست از زیر کدام بوته ای سر بر آورده ای.
"عارضه ای موسوم به اراذل و اوباش"
چند صباحی پیش فیلمی از چرخاندن تنی چند تحت عنوان اراذل و اوباش تهران در خیابانی که گویا در آن اقدام به هنجار شکنی ، قمه کشی و عربده کشی کرده بودند پخش شد. در این گزارش خبری، اراذل موصوف تهران، برابر حکم صادر شده از سوی قاضی، از مردم آن محله و خیابان عذرخواهی می کردند. در ارتباط با این معضل و آسیب اجتماعی چند نکته مهم و اساسی قابل ذکر می باشد:
1- عارضه ای موصوف به اراذل و اوباش و زورگیرها چند صباحی است که به یکی از آسیب های اجتماعی مهم تبدیل شده است. زمانی که گفته میشود آسیب اجتماعی یعنی عارضه مورد بحث به یکباره، خود بخود ، بی دلیل و بدون وجود بستری مناسب برای پیدایش و رشد آن، در جامعه بوجود نیامده است و دلایل مختلف و گوناگون در طی سال های گذشته در شکل گیری قارچ گونه این عارضه و عوارض مشابه دیگری در سطح جامعه، دخیل بوده و شوربختانه کماکان نه تنها تداوم، بلکه توسعه می یابد. به عبارت دیگر یک فرد به یک شبه تبدیل به فردی جانی و زورگیر نشده است و عوامل مختلف از جمله فقر اقتصادی و به تبع آن فقر فرهنگی، بی عدالتی و نابرابری اجتماعی خانواده و شوربختانه به تناسب تشدید و تعمیق مشکلات معیشتی ، فقر عمومی، فاصله طبقاتی، و چشم پوشیدن بر نابرابری و عدالت اجتماعی و،،، روز بروز تشدید و تعمیق میشود و دامنه گسترده تری می یابد.به عبارت دیگر هیچ آدمیزاده ای یک شبه تبدیل به فردی هنجارشکن،جانی و زورگیر نمی شود . بنابراین بمنظور ریشه یابی و خشکانیدن ریشه عارضه ای که اصول فرهنگی و اخلاقی مدنیت، هنجار اجتماعی و امنیت عمومی را مورد تهدید قرار میدهد. می بایست مورد واکاوی و بررسی همه جانبه علوم انسانی ، اجتماعی،اقتصادی،و،،، قرار گرفته ، اهداف مشخص آن بصراحت و روشنی تعریف شده، و متناسب با اهداف تعریف شده، راهکار ها وبرنامه های اجرایی متناسب با هر قشر اجتماعی عملیاتی گردد. بدون کوچکترین تردیدی بروشنی آشکار است که اساس این عارضه را جز در فقر و نابرابری اقتصادی و اجتماعیِ رو به تزاید که بیکاری، نا امیدی نسبت به آینده، سقوط اخلاقی از ساده ترین نمود های آن است نمیتوان پیدا نمود، که اگر چاره نگردد لاجرم هر روز شاهد چنین صحنه های شرمسار کننده، دل آزار، و موهن (که در نبود اهداف و برنامههای مشخص مدیریت اجتماعی، چندان طول نمیکشد به صحنه ای عادی و مألوف تبدیل میشود) در فضای مجازی خواهیم بود.
2- باید پذیرفت که با چرخاندن افراد شرور در خیابان، عذرخواهی کردن آنها از مردم و سوار کردن آنها روی خر و آویزان کردن آفتابه به گردن چنین افرادی، هیچ گونه تاثیری بر کاهش چنین جرایم اجتماعی، نخواهد داشت که تا کنون نیز چنین بوده است. ایجاد کار و اشتغال، رفع انواع رانت ها و تبعیض های اقتصادی و اجتماعی و برقراری عدالت و شایسته سالاری بجای آن، ارجحیت منافع ملی به منافع شخصی در حاکمیت،صراحت و صداقت حاکمیت با مردم، تقویت عزت و شرافت انسانی در سیاستگذاران و مدیران کلان حکومت، بازگشت حاکمیت بسوی خدا و،،،، به احتمال زیاد چاره ساز خواهد بود.
هر دم از این باغ « نه بری », بلکه « خبری » میرسد!
هر روز خبری از مجلس انقلابی یازدهم در فضای مجازی منتشر میشود شنیدنی تر از دیروز!یک روز خبر درخواست ماشین شاسی بلند و دنا ، اختصاص دفتر و تأمین پرسنل برای آن از سوی نمایندگان مجلس، تیتر خبرهای فضای مجازی میشود. چند روز نگذشته خبری دیگر مبنی بر خرید 1500واکسن آنفولانزا توسط بهداری مجلس خبر ساز میشود. نکته جالب این قضایا و خبرها این است که برخی از نمایندگان مجلس از موضوعیت این اخبار،دفاع می کنند. مجلس یازدهم که مجلس انقلابی نیز شناخته شده و مردم امیدها به آن بسته اند. آیا نمی خواهد بعد از گذشته بیش از صد روز کاری، اقدامی شاخص و مؤثر برای معیشت مردم انجام دهد؟ بجای اینکه خود را اسیر خبرهای اینچنینی که متأسفانه از سوی روابط عمومی مجلس نیز در خصوص آنها شفاف سازی صورت نمی گیرد،مجلس ملقب به انقلابی تا کی خود را مشغول اینگونه حواشی جنجالی و بی اثرو چه بسا مضر به افکار عمومی و دارای آثار منفی بر صاحبان آرا یا رأی دهندگان خواهد کرد؟
پائیز حس عبرت آموزی گذشته را ندارد
با شروع فصل پائیز باز شاهد ریزش برگ های زرد و خشک درختان در زیر گام های خودمان هستیم. با شتاب ره می سپاریم بی آنکه لختی بر برگ های پائیزی و آنچه را که در پشت سر میگذاریم تأمل کنیم، برگریزان این سال ها نسبت به دهه های گذشته ما متفاوت تر است و بی توجهی تقریبا مطلق رهگذران به این تغییر مهم و معنادار طبیعت بروشنی نشان از آن دارد، ما که در کودکی در کتاب فارسی دوم گرفته بودیم که فصل پائیز نشانگر تغییر طبیعت است و روزی دنیای انسان ها نیز همانند برگ های زرد درختان پائیزی دچار تحول خواهد بود و سپس نوبت به"حول حالنا الا احسن الحال" خواهد رسید، در شرایط کنونی وقتی از رهگذری سوال می شود که آقا و یا خانم محترم، چه حسی از صدای خش خش برگ های زیر پایتان به شما دست میدهد؟ در جواب می شنویم که دیگر نه حسی و نه امیدی، و نه مجالی برایمان باقی نمانده تا به این رخ داد بزرگ طبیعت که پیام آور دگردیسی آن و زمینه ساز بهار است دل ببندیم . اگر اندک مجالی نیز پیدا شود که به این برگ های زرد، نحیف، بی زبان، و خشک شده نظر کنیم جز به جدائی از دنیای پر محنت و خالی از اعتماد و امید کنونی چشم انداز دیگری قابل تصور نیست، به واقع به جهت مشکلات اقتصادی و عوارض روحی،جسمی، و سوء اخلاقی و فرهنگی ناشی از آن، افراد جامعه دیگر به این گونه تغییرات طبیعت و زیست محیطی واکنش نشان نمی دهند. و به دنبال رفع مشکلات و چالش های معیشتی خود چه از طریق ثواب و چه از راه ناثواب هستند و مجالی برای بیان احساسات خود و گرفتن پند از اینگونه موارد بمانند گذشته نیستند. بنظر فصل پائیز نیز این وضعیت را درک کرده و چراغ خاموش در حال آمدن است. امیدوارم روزی برسد که همه مردم به این نتیجه برسند که پائیز به معنی تغییر در رفتار و کردار انسان ها است برای دوری جستن از دورغ، نیرنگ و تظاهر به دینداری برای یک آزمون بزرگ در پیشگاه خدواند بلند مرتبه. به امید تحول عمیق انسانی و اجتماعی وچرخش پائیز اجتماعی و اخلاقی موجود بسوی بهار