کارداریم/کارگرنداریم
این روزها دراکثر جلسات و محافل اداری و حتی گاها در بیانات متخصصان امر در برخی از وزارتخانه ها شاهد این گفتمان و ادبیات مشترک هستیم که کار و فرصت شغلی در تعدادی از استانها هست ولی کارگر یا نیروی کار برای مشغول شدن درفرصت های شغلی درخواستی از سوی کارفرمایان وجود ندارد. این نوع نگاه به شرایط فعلی بازارکار بویژه دربرخی از استانها باعث شده در اذهان و افکار عمومی جامعه این موضوع تداعی گردد که دیگر بیکاری در بازارکار نداریم و به طبع آن نرخ بیکاری نیز در حال فروکش کردن در استانهای مورد بحث می باشد. ضمن احترام به نظرات آقایان که میفرمایند کارداریم ولی کارگر نداریم، مواردی چند در ارتباط با رد این فرضیه و گفتمان مطرح شده خدمت خوانندگان عزیز ارائه میگردد:
1_ کارگر و نیروی کار داریم ولی از نوع فارغ التحصیلان دانشگاهی که به دلایل مختلف از جمله مدل آموزشی رسمی و غیررسمی،تاکیدات خانواده ها و عدم شناخت متغیرهای بازارکار، طوری پرورش یافته اند که صرفا میخواهند به هرنحو ممکن متناسب با مدرک تحصیلی دانشگاهی در مشاغل دولتی استخدام شوند و هیچ تمایلی به استخدام در بخش خصوص ندارند.
2- کارگر و نیروی کار داریم ولی بدون مهارت عملی بویژه در رشته های فنی و مهندسی و علوم کاربردی دانشگاهی که به همین دلیل امکان جذب حتی در بخش خصوصی را نیز پیدا نمی کنند و کماکان در زمره جمعیت فعال بازارکار(بیکار) در جستجوی شغل هستند.
3_ کارگر و نیروی کارداریم ولی فارغ التحصیلان دانشگاهی که درحال حاضر اکثریت جویندگان بازارکار را تشکیل میدهند به دلیل یکسان بودن نوع نگاه به نیروی کار ساده بدون مهارت و نیروی کار فنی دانشگاهی در محیط های کاری واحدهای خصوصی حاضر به فعالیت در کارگاههای مشمول قانون کار نیستند.
4_ کارگرو نیروی کارداریم ولی به دلیل پائین بودن دستمزد و شرایط کاری گاها سخت در واحدهای بخش خصوصی و همچنین تورم موجود در اقتصاد، حاضر هستند بیکار بمانند و حتی در فرصت های شغلی غیررسمی از جمله اسنپ و دلالی فعالیت کنند ولی جذب و استخدام بخش خصوصی نشوند.
5_ کارگر و نیروی کارداریم ولی به دلیل بروز نبودن فرایندهای تولید ازحیث دانش و تکنولوژی جدید دربرخی از واحدهای بخش خصوصی،فرصت های شغلی متناسب با مهارت و دانش جویندگان کار بویژه فارغ التحصیلان دانشگاهی وجود ندارد فلذا کماکان به دنبال فرصت های شغلی هستند.
6- کارگر و نیروی کارداریم ولی به دلیل مردانه بودن اکثر فرصت های شغلی در بخش خصوصی و نوع بافت فرهنگی در برخی از استانها امکان جذب جویندگان کار زن در بخش خصوصی درحال حاضر مهیا نبوده و کماکان در زمره جمعیت فعال بازار کار(بیکار) قراردارند.
7_ کارگر و نیروی کار داریم ولی به دلیل عدم رعایت شاخص های منابع انسانی در واحدهای خصوصی و اعمال رفتارهای خارج از عرف با نیروی کار دلیل دیگری بر عدم تمایل فارغ التحصیلان دانشگاهی بیکار برای جذب در چنین فرصت های شغلی می باشد.
علی ایحال موارد عنوان شده فوق برخی از دلایلی اساسی و مهم در رد فرضیه و گفتمان امروزه برخی از آقایان که اعتقاد دارند در تعدادی از استانها کارداریم/کارگر نداریم طرح گردید. به نظر بنده گفتمان دوستان زمانی میتواند درست باشد که ما بدون توجه به مدرک،شان،جنس و جایگاه فارغ التحصیلان دانشگاهی جوینده کار، تلاش کنیم به هرنحوی پاسخی به تقاضای نیروی کار در بخش خصوصی و حتی دولتی بدهیم که این شرایط به معنی هدر رفت سرمایه گذاری های آموزشی دولتی و خانواده ها و مرگ بهره وری نیروی کاردر کشور و استانها می باشد.
دنبال بهانه هایی بنام یلدا هستیم
میشود گفت علیرغم همه ی مشکلات موجود اقتصادی و .... هر روز و شبی که به بهانه آن:
1_ مردم شور حال خاصی پیدا کرده و شادی میکنند حتی اگر شده به ظاهر و دورهم جمع میشوند.
2_ به همدیگر سر میزنند و صله رحم میکنند.
3_ پیوند های مشترکی صورت میگیرد.
4_ بزرگتر ها مورد تکریم قرار میگیرند.
5_داراها به ندارها کمک میکنند و یا حداقل به فکر آنها می افتند.
6_ امید در دل مردم به قول قدیمی ها بصورت نیم سوز، قوت میگیرد.
7_ بیماران جهت شفای عاجل دعا میشوند و سلامتی اهمیت شمرده میشود.
8_از کسانی که ما را ترک کرده اند و یا در بین ما نیستند یاد میشود.
9_ کودکان شادی میکنند.
10_ آشتی ها صورت میگیرد و کینه ها به دوستی تبدیل میشود.
11_افرادی از حبس آزاد و خانواده ها تکمیل می گردد.
12_ خانواده ها مثل قدیم الایام شکل واقعی به خود میگیرد.
13_شکر خدا بیشتر از روزها و شب های دیگر بجا آورده میشود.
14-سرمایه اجتماعی در عمل معنا میشود و هزاران فایده فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دیگر که در مجال این یادداشت کوتاه نمی گنجند. علی ایحال بخاطر همه ی فوایدی که به آنها اشاره شد و بنوعی امشب به بهانه یلدا در حال تجربه کردن آن هستیم بنابراین،یلدا مبارک باد.
بازهم مردم ضررکردند
چند روزی است خبر فساد چند میلیاردی گردانندگان تشکیلات چای دبش درفضای دیداری و شنیداری افکار جامعه را تحت تاثیر خود قرارداده و هر کدام از افراد جامعه متناسب با جایگاه اجتماعی خود در حال تحلیل این موضوع خبری درمحافل خود هستند. آنچه در این بین به نوعی مورد غفلت قرارگرفته پاسخ قانع کننده به این سوال مهم است که چرا علیرغم اینهمه اقدامات،فعالیت ها و از همه مهمتر ایجاد سامانه های شفافیت در سطح اکثر وزارتخانه ها و سازمانها که اکثر آنها در سال های اخیر ایجاد شده، باز شاهد چنین اختلاس های کلان هستیم؟ جنابان عزیز،بجای اینکه فساد اتفاق افتاده را به این و آن نسبت دهیم که در مجموع هیچ توفیقی به حال کشور و مردم نداشته و در ادامه نیز نخواهد داشت چراکه آنچه نباید میشد، شده است . باید بدنبال جبران و ترمیم این باشیم که هر فساد و اختلاسی در سطح جامعه اتفاق می افتد کل حاکمیت رو زیرسوال می برد و این مسئله علاوه بر داشتن تاثیرات منفی در اقتصاد و سرمایه گذاری کلان کشور، مشارکت و افزایش سرمایه های اجتماعی رو نیز تحت تاثیر منفی خود قرار میدهد که جبران آن در شرایطی که کشور در مسیر توسعه همه جانبه خود بشدت به مقوله های اشاره شده(سرمایه گذاری،مشارکت و افزایش سرمایه های اجتماعی) نیازمند می باشد، سخت و گاها غیرممکن نیز می باشد. دلسوزان گرامی، این اتفاق نشان داد که کشور هنوز در مسیر مبارزه با فساد های سازمان یافته راه طولانی در پیش دارد چرا که با اقدامات و برنامه های گذشته صورت گرفته دیگر نمی توان از پیدایش چنین اختلاس های جلوگیری کرد.
علی ایحال، بنظر میرسد بدون همراهی واقعی قوای سه گانه با دید منافع ملی،مشارکت آحاد مردم، جلب نظر جنبش های دانشجویی از طیف های مختلف و سازمان های مردم نهاد، مهندسی معکوس در ساختارهای اداری و حساب های متمرکز و انفرادی شرکت های دولتی و خصوصی بزرگ و از همه مهمتر ملموس نبودن مجازات های نهایی پرونده های اختلاس های ریز و درشت برای مردم در راستای حفظ مشارکت و سرمایه های اجتماعی، ره به جای نخواهیم برد و همچنان اختلاس های این چنینی در آینده نیز خبرساز خواهد شد که بازهم متضرر نهایی آن آحاد مردم خواهند بود.
چیستی پدافند غیر عامل
در خصوص پدافند غیرعامل تاکنون مطالب،کتاب ها و مقالات متنوع و مختلفی منتشر شده و اشخاص حقیقی و حقوقی از ابعاد و زوایای متفاوتی به مفهوم و چیستی این موضوع یعنی پدافند غیرعامل پرداخته اند که همهی آنها در جای خود ارزشمند و مفید است.بطور کلی دو مقوله پدافند غیرعامل و آینده پژوهی با دوراندیشی و شناخت تهدیدات درونی و بیرونی در اکثر حوزه های مختلف و با استفاده از ظرفیت موجود و حتی تولید دانش های جدید یک هدف خاص را که همانا بهروزی و سعادتمندی افراد جامعه است را دنبال میکنند. بعنوان مثال اگر با عینک ریز بین پدافند غیرعامل و آینده پژوهی بخواهیم به صنعت برق کشور و یا حتی منطقه محل سکونت خودمان در شرایط کنونی نگاه کنیم این سوال به ذهن متبادر میگردد که اگر صنعت برق کشور به دلایلی غیر جنگی و در زمان صلح دچار خرابکاری عمدی یا سهوی گردد به احتمال قوی برق رسانی به اماکن مسکونی،نظامی، تجاری و غیره برای چند ساعت و حتی چند روز مختل خواهد شد. آیا در چنین شرایط بحرانی برای پایدار نگهداشتن جریان برق در مدار ، تمهیدات و امکانات لازم از قبل پیش بینی و انجام شده است؟ اگر پاسخ به این سوال هرچند ساده ولی مهم و حیاتی مثبت باشد و از قبل برای این موضوع چاره اندیشی علمی و عملی صورت گرفته باشد که چطور رفتار کنیم تا در آینده در این خصوص کشور مورد تهدید قرار نگیرد می توان گفت اصول و قواعد پدافند غیر عامل رعایت شده و مقوله آینده پژوهی نیز همزمان مورد توجه متخصصان و مسئولین صنعت برق قرار گرفته است .با این اوصاف و مثال ساده فوق آیا عملا در راستای پدافند غیرعامل، دور اندیشی های لازم در حوزه های استراتژیک و حیاتی کشور اتفاق افتاده که در شرایط بحرانی، زندگی عادی مردم تهدید و مختل نگردد؟ پاسخ دادن به این سوال جرات خاصی را می طلبد ولی امیدواریم که دور اندیشی های لازم انجام شده باشد تا در بزنگاههای چالشی ناشی از تهدیدات بیرونی،دورنی و حتی بلایایی طبیعی حداقل ترین خسارات را کشور و مردم متحمل گردند.
هفته پدافند غیرعامل گرامی باد.
آیا "آق شهر"خواهد لرزید؟
ملانصرالدین زمان زلزله در دو مملکت عثمانی و شام، شهردار آق شهربود. ملا با دیدن تصاویر ویرانی خانه ها و تعداد کشته ها از عیال خود پرسید: زن به نظر شما آیا زلزله به خانه های "آق شهر" صدمه خواهد زد؟ زن ملا که از سوال نصرالدین مات و مبهوت مانده بود گفت: مرد تو شهردار این شهری از من می پرسی؟ بهتر است این سوال را از کدخدا و اعضای شورای شهر که مسئول ساخت و ساز خانه های "آق شهر" می باشند بپرسی؟ ملانصرالدین فلفور به کدخدا که با حفظ سمت رئیس شورای شهر "آق شهر"نیزبود تماس گرفت و از او خواست جلسه فوق العاده شورا را برای فردا تشکیل دهد. کدخدا که از زمین لرزه ترسیده بود قبول کرد و از شهردار خواست فردا ساعت صفر جلسه شورا را به اعضا اعلام کند. در جلسه شورا ملانصرالدین گفت:حضرات محترم از وقتی که زلزله در دولت عثمانی و شام اتفاق افتاده این سوال ذهن مرا به خود مشغول کرده که آیا اگر زلزله مشابه در "آق شهر" اتفاق بیافتد، به خانه های اهالی آسیب خواهد زد یا خیر؟ نتوانستم جوابی برای آن پیدا کنم. حال این سوال را از تک تک شما اعضای شورا می پرسم که آیا ساختمان های "آق شهر" توان و تحمل زلزله اتفاق افتاده در دو دولت عثمانی و شام را دارند یا خیر؟ اعضای شورای شهر که هنوز از شدت زمین لرزه به خود نیامده بودند به همدیگر نگاه کردند و نتوانستند جوابی حساب شده به پرسش ملانصرالدین بدهند. سکوت مطلق فضای جلسه را فرا گرفته بود که به ناگاه صدای خنده "خر" ملانصرالدین یخ جلسه را شکست. خنده "خر" ملا طوری بود که همه ی اعضای شورا را واداشت از جای خود بلند و راهی بیرون ساختمان شورا شوند. ملا که از این حرکت "خرش" تعجب کرده بود از او پرسید که چرا اینطوری شادی و خنده میکنی مگر نمی دانی چه اتفاق ناخوشایندی در دو کشور دوست و همسایه اتفاق افتاده است؟ نمی بینی که همه ما نگران هستیم که مبادا "آق شهر" نیز به لرزد. "خر" درجواب نصرالدین گفت: ملا چرا خوشحال نباشم وقتی که با شما بعنوان شهردار برای سرکشی به ساختمان سازی در شهر می رفتیم، میدیدم که:
-) عمله ها و فهله ها چه با انگیزه و استادانه سر ساختمان حاضرشده و کارمی کنند. انگار دارند برای خودشان خانه می سازند.
-) معمار سرخای بعنوان رئیس تشکل مدنی معماران "آق شهر" چه با دقت برکار معماران، عمله ها و فهله ها سرکشی میکرد تا مبادا جایی کم و کسی در حین خانه سازی باشد.
-) تاپدوق نجار و مشهدی عباس خشت ساز چه جانانه تلاش میکردند تا چوب های محکم و خشت های مناسب در اختیار معماران قرار گیرد تا خانه های با دوام در شهر ساخته شود.
-) از همه مهمتر عسگر آژان که مو را از ماست بیرون میکشید. بعد از تمام شدن خانه،معمار و خانواده او را برای مدت یکماه در خانه تازه ساخته شده زندانی میکرد و دستور می داد در این مدت، هر روز اسب های وحشی اطراف خانه تازه ساخته شده تاخت و تاز کنند. اگر برای خانه اتفاقی می افتاد معمار را جریمه و زندانی میکرد در غیر اینصورت خانه به صاحبش تحویل میشد.
دوست دیرینه ملا نصرالدین(خرملا) گفت: مگر میشود با این رویه اتخاذ شده از سوی شورای شهر،شهردار و کدخدا "آق شهر" به لرزد. قطعا نخواهد لرزید خیالتان راحت باشد بروید و به کارهای دیگر خودتان برسید. ملانصرالدین و اعضای شورای شهر که از این تحلیل ارائه شده خوشحال بودند جلسه را بعد از خوردن چای و نبات پایان داده و به خانه های خود بازگشتند.
امیدواریم که اینطور باشد. در هر صورت آینده همه چیز را روشن خواهد کرد. با این حال نباید فراموش کنیم که "زندگی پراز خداحافظی های غیرمنتظره است، قدر لحظات باهم بودن رو بدانیم".
دروصف مقام زن
زن یعنی: مظهر پاکیزگی و عفت در زندگی
زن یعنی: ذره ای از نور خدا در زندگی
زن یعنی: ناخدا و سکاندار کشتی در زندگی
زن یعنی: نیروی جذب اعضای خانواده در زندگی
زن یعنی: آینده ساز در زندگی
زن یعنی: تربیت کننده مردان و زنان بزرگ در زندگی
زن یعنی: همدم و یک دنیا هم صحبت در زندگی
زن یعنی: روح و کالبد در زندگی
زن یعنی: نماد آسودگی و آرامش در زندگی
زن یعنی: هم عاشق و هم معشوق در زندگی
زن یعنی: نعمت خدا برای مردان در زندگی
زن یعنی: تکمیل کننده پازل ناقص در زندگی
زن یعنی: غمخوار و تیماردار در زندگی
زن یعنی: تحمل کننده بی مهری ها در زندگی
زن یعنی: پرستار بدون پرستار در زندگی
زن یعنی: بالن آرزوهای مثبت در زندگی
زن یعنی: کلید در گنجینه های خداوند در زندگی
زن یعنی: صبر ایوب در زندگی
زن یعنی: خورشید و ماه درخشان و نورانی در زندگی
زن یعنی: سوختن و ساختن در زندگی
زن یعنی: فانوس نجات بخش در زندگی
زن یعنی: قطب نما در زندگی
زن یعنی: مظهر قناعت و رزق و روزی در زندگی
زن یعنی: سدی مستحکم در برابر مشکلات در زندگی
زن یعنی: چارلی چاپلین در زندگی( در ظاهر میخندد ولی در باطن اشک میریزد)
زن یعنی: خنثی کننده مین ها در زندگی
زن یعنی: اعتبار و هویت در زندگی
زن یعنی: ایثارگر بی نام و نشان در زندگی
زن یعنی: نویسنده بی نام و نشان کتاب عشق در زندگی
زن یعنی: پلیس قانون مدار در زندگی
زن یعنی: گنج قارون در زندگی
زن یعنی: عامل وصل کردن،نی فصل کردن در زندگی
زن یعنی: راوی و نقاله خوان حماسی در زندگی
زن یعنی: مادر،مرد و زن در زندگی
تقدیم به مادر آسمانیم و همسر عزیزم که همیشه و در همه جا همراه و یاریگر بنده می باشد.
آرامش هوشمند ؟
اخیراً مطلبی کوتاه در پیج شخصی ام منتشر کردم در ارتباط با تلاش همه ی آحاد جامعه برای آرامش در کشور از نوع آرامش هوشمندانه . تعدادی از فرهیخته گان و دوستان عزیز با ارسال پیام ، خواستار این بودند که اصلا آرامش هوشمندانه به چه معنا و مفهومی هست . ضمن تشکر از همه ی بزرگواران که نسبت به بنده حقیر محبت داشته و مطالب و یادداشت های اینجانب را پی گیری میکنند ، عارض هستم که :
1-آرامش هوشمندانه ، یعنی آرامشی است که خط بطلان میکشد بر این جمله همیشگی " آرامش قبل از طوفان "
2-آرامش هوشمندانه ، یعنی آرامشی که همه ی آحاد جامعه آن را از اتمام وجود یا بعبارت عامیانه با پوست، گوشت و استخوان خود احساس و درک کنند .
3-آرامش هوشمندانه ، یعنی آرامشی که همه ی آحاد جامعه به آینده خود امیدوار باشند.
4-آرامش هوشمندانه ، یعنی آرامشی که با برنامه ریزی درست و اتخاذ حکمرانی مناسب از سوی حاکمیت بستر سازی و ایجاد گردد .
5-آرامش هوشمندانه ، یعنی آرامشی که دائمی و مستمر باشد .
6-آرامش هوشمندانه ، یعنی آرامشی که با مشارکت مردم و حکمرانان بوجود آید .
7-آرامش هوشمندانه ، یعنی آرامش در تمامی جوانب سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و امنیت عمومی جامعه
8- آرامش هوشمندانه ، یعنی آرامشی توام با احترام به حریم خصوص دیگران
9- آرامش هوشمندانه ،یعنی آرامشی توام با سرمایه اجتماعی بالا یا به عبارت دیگر آرامشی با چاشنی اعتماد بین خود مردم و بین مردم و حکمرانان جامعه
10- آرامش هوشمندانه ،یعنی آرامشی که روند شاخص های نگرانی ، استرس و نا امیدی به شدت نزولی و روند شاخص شادی و بهتر زیستن به شدت صعودی باشد .
البته گفتن و نوشتن موارد فوق خیلی آسان و راحت و در عوض بستر سازی و ایجاد چنین فضای در جامعه بسیار سخت و دشوار ولی جای بسی خوشحالی است که غیر ممکن نیست . به نظر حقیر در شرایط کنونی با رشد پر سرعت جوامع بشری از حیث سخت افزاری و نرم افزاری ، دیگر چیز غیر ممکنی وجود ندارد بجز موارد خاص که از قوه و درک بشر خارج است . برای رسیدن به چنین آرامشی (آرامش هوشمندانه ) مهمترین نکته افزایش سرمایه اجتماعی در جامعه است . به عبارت دیگر افزایش اعتماد بین مردم با خودشان و افزایش اعتماد بین مردم و حکمرانان و این محقق نخواهد شد مگر این که مشارکت مردم در مدیریت امور مربوط به خودشان افزایش یابد . یعنی مردم در تصمیم گیری و اجرای تصمیمات در مقیاس های کوچکتر بتوانند نقش آفرینی کنند. دیگر با رویگرد مدیریت تماما دولتی نمی توان چالش های موجود کشور در حوزه های مختلف را مدیریت و به سرانجام رسانید و آرامش هوشمند و مداوم را در جامعه ایجاد کرد . باید طوری حکمرانی کرد که مردم دولت را از خود و دولت نیز مردم را همراه و کنار خود ببیند و همواره حضورشان را درک و احساس کنند . به امید روزهای پر از امید و آرامش مطمئن و پایدار
چند نکته درخصوص اتفاقات اخیر
1- بعنوان یک شهروند ایرانی فوت تاسف بار وغم انگیز مرحومه مهسا امینی را خدمت خانواده محترم امینی و مردم ایران بویژه مردمان با تعصب،خون گرم و با غیرت کردستان تسلیت گفته و برای آن مرحومه ازخداوند منان آرزوی بخشش و علو درجات عالیه را آرزومندیم.
2-باتوجه به شرایط اقتصادی،اجتماعی و سیاسی حاکم برجامعه و گستردگی ابعاد و ابزارهای مختلف خبررسانی درشرایط کنونی نسبت به سالهای گذشته،انتظاربراین است حوادث و اتفاقاتی که بنوعی اذهان عمومی را تحت تاثیر قرارمیدهد و بواسطه آن اکثریت آحاد جامعه تشنه دریافت اخبار واطلاعات درباره علل و عوامل حادثه هستند می طلبد تا قبل از ورود رسانه های متخاصم و معاند داخلی و خارجی، موضوع توسط خبرگزاری ها و در راس آنها صدا و سیما بدون تاخیرشفاف سازی و اخبار دقیق با جزئیات کامل لحظه به لحظه به مردم اطلاع رسانی گردد. متاسفانه دراین خصوص بطور حرفه ای عمل نمیشود در حوادث افزایش قیمت بنزین و ماجرای سقوط هواپیمای اکراینی به عینه شاهد خلاء اطلاع رسانی شفاف و بموقع بودیم و نتیجه آنها نیز همانند ماجرای مرحومه مهسا امینی فرصتی شد برای فرصت طلبان و دشمنان برای موج سواری و ایجاد آشوب و بلوا در کشور.
3- بین اعتراض مدنی و اغتشاش می بایست تفاوت قائل شد. اعتراض مدنی حرکتی است درچارچوب قانون ولی اغتشاش فعلی است غیرقانونی و مخل نظم و امنیت شهروندان و حتی منافع ملی کشورها. اغتشاش همواره محکوم است و در همه ی کشورهای دنیا با اغتشاش و اغتشاشگران بدون اغماض برخورد میشود و ایران نیز از این قضیه مستثنی نیست و برخود با مخلان نظم و امنیت مردم را برای خود محفوظ میدارد.چه بهتر است برای افراد یا گروههایی که میخواهند با حفظ نظم وآرامش و بدون ایجاد ناامنی در جامعه نظر، ایده ها و حتی اعتراض مدنی خود را مطرح کنند فرصتی برای این رویکرد مدنی بوجود آید تا قشرهای مورد اشاره بتوانند اعتراض مدنی و مطالبه بحق خود را به گوش مسئولین برسانند. موضوعی که دراصل 27 قانون اساسی( تشکیل اجتماعات و راهپیمایی ها،بدون حمل سلاح،به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است) به آن اشاره شده است. اثرات چنین اقدامات مدنی در ارائه مجوزها و ایجاد مکان های امن و تامین امنیت معترضین مدنی از سوی فراجا، قطع به یقین در شرایط بحرانی و آشوب، گرایش به اغتشاش و کاستن از دامنه اغتشاشات موثر خواهد بود . چرا که معترضین مدنی وقتی ببینند که به شکل قانونی میتوانند مطالبات خود را در فضای آرام و مسالمت آمیز مطرح کنند،دلیلی برای پیوست به اغتشاشات غیر قانونی را در خود احساس نخواهند کرد.
4- گشت امنیت اخلاقی یا همان گشت ارشاد اگرمیخواهد به فعالیت خود ادامه دهد می بایست تغییرات اساسی در روند اجرایی آن بوجود آید. گشت امنیت اخلاقی در ادامه باید طوری عمل کند که شان و منزلت مخاطبین آن بویژه بانوان ایرانی هرچند که از پوشش مناسب برخوردار نباشند حفظ گردد. باید تمامی رفتارهای کارکنان امنیت اخلاقی بدور از برخوردهای فیزیکی و غیرقابل قبول که گاها نمونه های چنین رفتارهای نادرست در فضای مجازی دست به دست میگردد،باشد. چنین رفتارهای غیرحرفه ای ایجاد نگرانی و بدبینی در بین مردم نسبت به گشت ارشاد و دست اندرکاران آن را بدنبال دارد. استفاده از نیروهای کاردان،متعهد، دلسوز،مهربان و با سعه صدر و روابط عمومی بالا از الزامات کارکنان گشت امنیت اخلاقی هست، اگر ادامه دار باشد. نکته مهم دیگر که در دستور کار متولیان این موضوع باید قراربگیرید برخورد جدی با کارکنانی است که به جای ارشاد و راهنمایی لسانی از زور بازو برای ارشاد و هدایت هموطنان استفاده میکنند که به هیچ وجه قابل قبول و حتی توجیه پذیرهم نیست.
5- دیگر زمان اشتباه کردن و رفتار و گفتار از هیچ مسئولی پذیرفتنی نیست. دیگر زمان حرکات ناشایست از سوی عوامل اجرایی در ساختارهایی که بطور مستقیم با مردم سروکاردارند نیست. کشور برای رشد وتوسعه به آرامش نیاز دارد. اگر قرارباشد با اشتباه یک فرد یا یک ساختار، کشور به جهت شرایط خاص سیاسی و اجتماعی و داشتن دشمنان کینه توز داخلی و خارجی دچار آشوب و اغتشاش گردد در مسیرحرکت توسعه و رشد خود، نفس کم می آورد.فلذا جا دارد قوه قضائیه در چنین مواردی که قصور یک فرد یا یک گروه زمینه وبستری میشود برای آشوب و بلوا در کشور با مسببان آن برخورد قاطع نماید. موضوعی که مطالبه اکثریت آحاد جامعه برآن است. برخورد سریع،قاطع با اطلاع رسانی به موقع از زمینه سازان اغتشاش و اغتشاشگران.
پاینده باد وطنم، ایران
قلم های خسته
باز14تیرماه روز قلم فرا رسید.هرچه چقدرتلاش کردم درخصوص این روز با اهمیت و بزرگ اجتماعی مطلبی بنویسم، این قلم بود که همراه همیشگی نبود و همانند کودکی که بالاجبار توسط مادرش برای رفتن بجایی که دوست ندارد روی زمین کشیده میشود،قلم نیز روی کاغذ توسط انگشتانم کشیده میشد ولی اثری روی کاغذ نمی گذاشت. گویی قلم نیزهمانند اکثر افراد از حال و هوای جامعه خسته شده است. خسته ازاینکه هرچه می نویسد،هرچه با زبان بی زبانی فریاد و فغان می زند. انگار گوش شنوایی برای اجابت آنها نیست. حال از او (قلم) می خواستم دوباره جملات تکراری را بنویسد. برای امتحان قلم که صرفا از جملات تکرای خسته شده است یا موضوع دیگری درمیان است. شروع کردم به نوشتن جملات مثبت و امیدآفرین از جمله مسکن ارزان قیمت به وفور برای جوانان ساخته شده،فرصت شغلی فراوان ایجاد شده،نشاط اجتماعی درجامعه بالا رفته،بهداشت روانی بهبود یافته، اعتیاد کاهش چشمگیری داشته،روند جرم و جنایت رو به افول گذاشته و اعتماد عمومی افزایش داشته،قلم چنان بی تابانه همانند یک سرباز باانگیزه که روبروی دشمن جولان می دهد، روی کاغذ می رقصید طوریکه انگشتانم توان یاری با سرعت قلم را نداشت. آری قلم ها نیز امروزه خسته اند. خسته از جملات منفی و ناملایمات زندگی که روی کاغذها می نویسند. به امید روزهای خوش که توسط قلم ها روی کاغذ ثبت گردد.
روز قلم مبارک.
آیا متروپل آخرین حادثه ساختمانی خواهد بود؟
حادثه متروپل و حوادث مشابه آن در هرکجای دنیا که اتفاق بیافتد جزء غم انگیزترین و تلخ ترین حوادث انسانی است. چرا که در یک آن ساختمانی به دلایل معلوم و یا گاها نامعلوم فرو میریزد و تعدادی از انسان زیر تلی از خاک و آهن مدفون میشوند. بخشی از مدفون شدگان در دم جان خود را از دست میدهند و تعدادی از افراد محبوس شده در زیرآوار بعد از چندین ساعت کمک خواستن و ضجه زدن به جهت عدم امداد رسانی به دلایل مختلف از جمله ترس از ریزش مابقی ساختمان، وسعت خرابی و عدم وجود امکانات، تجهیزات و نیروی انسانی حرفه ای، متاسفانه جان خود را از دست میدهند. ضمن تسلیت به مردم با غیرت و وطن پرست خوزستان بویژه مردم خون گرم آبادان، یادآور میشویم غم شما،غم همه ی مردم ایران است. جای بسی افتخار است همانند جنگ تحمیلی، خالق صحنه هایی همچون روزهای مقاومت در این حادثه تلخ نیز بودیم که قطع به یقین این سرمایه اجتماعی تحمل داغ از دست دادن عزیزان را برای همه ایران بخصوص خانواده های داغدار آبادان راحت خواهد کرد. حال سوالی که در اذهان متبادر میگردد این است که آیا بعد از چند صباحی باز شاهد حوادث این چنینی در گوشه و کنار کشور خواهیم بود؟ پاسخ این پرسش بسیار مهم را به ذهن بیدار خوانندگان عزیز بویژه مسئولین عمرانی و ناظران پروژه های ساختمانی وامیگذاریم؟ ولی نباید فراموش کرد که در جایجای کشورمان وقتی با کنکاش به بافت شهری اطرافمان نگاه می کنیم می بینیم که کم نیستند ساختمان ها ی غیر استاندار اعم از قدیمی و حتی جدید که افراد یا در آنها زندگی می کنند یا به کسب و کار مشغولند و هرآن احتمال میرود در آنها حادثه ای اتفاق بیافتد. انتظار عمومی بر این باور بود که بعد از حادثه پلاسکو، اقدامات فنی و بازدارنده جدی در خصوص ساختمان ها ناایمن و یا ساختمان هایی که به نوعی طبق دستوالعمل ها و آئین نامه های نظام مهندسی ساختمان، ساخته نشده اند و احتمال حادثه در آنها میرفت به صورت سیستمی صورت گیرد، که حادثه متروپل نشان داد نه تنها انتظار عمومی افراد جامعه محقق نشده، بلکه امکان تکرار چنین حوادث تلخ دیگر دور از انتظار نیست. اکر بخواهیم در ادامه شاهد تکرار متروپل های دیگر نباشیم، باید ساختار نظارتی در امر ساخت و ساز و همچنین شناسایی ساختمان های بحرانی در کشور بطور جدی در دستور کار قرار گیرد و در صورت نیاز رویه های قبلی بازنگری و رویه های جدید تصویب گردد. با نظارت های کنونی اعم از فردی ، گروهی و حتی از سوی نهاد های مرتبط در حوزه ساخت و ساز کشور در امر کاهش حوادث ساختمانی، ره بجای نخواهیم برد.