ملانصرالدین و ماجرای فیش مواجب

ملانصرالدین شهردار آق شهر یک روز که در دفتر کار خود نشست بود به یکباره یکی از کارمندان سراسیمه وارد اتاق شد. شهردار گفت: مرد چه خبر شده که اینطور وارد اتاق شدی؟ کارمند نفس نفس زنان گفت: جناب شهردار یادتان است که یکماه پیش در کنار عمارت شهرداری اداره تازه ای بنام اداره کشف موجودات زنده از زیر زمین باز شد؟ ملانصرالدین در جواب گفت: بله یادمه حال این موضوع چه ربطی به شما داره که اینطور وارد اتاق من شدی؟ کارمند در جواب گفت: آقای شهردار درسته این موضوع به من ربطی نداره ولی آنچه مرا ناراحت میکنه این مطلب است که کارمندان آن اداره با کت و شلوار فرنگی و ماشین ها نو و خنده کنان وارد اداره شده و هلهله کنان و دست پر از اداره خارج می‌شوند و گاه و بی گاه نیز به همکاران شهرداری تیکه میندازند که به شما هم میگن کارمند. آقای شهردار، حالا ما کارکنان شهرداری آق شهر در مقابل چی داریم؟ هشتمون گرو نهمونه است.ملانصرالدین با شنیدن توصیف غمناک کارمند از صندلی ریاست خود بلند شد و از پنجره به حیاط اداره جدید نگاهی انداخت و دید ماجرا همانطور است که کارمندش چند دقیقه پیش تعریف میکرد. شهردار به کارمند خودش گفت: ببین میتونی فیش مواجب یکی از کارمندان اداره جدید را برام بیاری تا نگاهی به آن بیاندازم ؟ کارمند در جواب گفت: حتما، اتفاقا یکی از بچه محل ما که روزی از فرط بیکاری به من التماس میکرد در شهرداری حتی شده رفتگری برای او کاری دست و پا کنم، حال او در اداره جدید بواسطه ک.د.خ.د.ا استخدام شده و برای خود بروبیای به هم زده است. چند تا خانه در بالای آق شهر خریده و با ماشین های جدید در خیابان های آقا شهر،شب ها با همکارانش دور دور می‌کند. چند روز بعد کارمند با یک جعبه بزرگ وارد اتاق شهردار شد. شهردار(ملانصرالدین) با تعجب گفت: مرد من گفتم که فیش مواجب یک نفر رو برایم بیاوری، حال تو رفتی فیش مواجب کل کارکنان اداره جدید رو برام آوردی. کارمند در ادامه گفت: ملا این جعبه، فیش مواجب یک نفر همان بچه محل ماست. نصرالدین که از تعجب حرفی برای گفتن نداشت به کارمند خود گفت: مرد آدرس بچه محل خودت رو برام بنویس و برو سرکارت. چند روز بعد وقتی کارمند ماجراجوی قصه ما میخواست وارد ساختمان شهرداری بشود دید که از ماشین شهردار آق شهر،فرد دیگری پیاده شد و به اتاق شهردار رفت. کارمند داستان ما از همکارش پرسید پس ملانصرالدین کجاست؟ همکارش در جواب گفت: مگر خبر نداری نصرالدین از سمت شهرداری استعفاء داده و در اداره جدید کشف موجودات زنده زیرزمین، بعنوان کارمند ساده استخدام شده است. چند روز از این ماجرا گذشت و یک روز که کارمند حساس داستان ما داشت به حیاط اداره جدید نگاه میکرد به ناگاه دید که ملانصرالدین با یک ماشین بزرگ که خرش نیز سرش را از ماشین بیرون آورده بود وارد محوطه اداره جدید شد و خندان خندان وارد داخل ساختمان شد. کارمند قصه ما با حسرت نفس بلندی کشید و رفت در میز کارش نشست و به فکر فرو رفت. در همین حیث بود که ناگهان مردی آمد و پاکتی رو به او داد و رفت. کارمند وقتی پاکت رو باز کرد نامه ملانصرالدین و حکم جدید خود بعنوان راننده نصرالدین در امر نظارت بر کشف روزانه تعداد موجودات زنده خارج شده از زیر زمین رو با فیش مواجب ماهیانه 555/222/067/2 ریال رو دید و با خوشحالی غیر قابل توصیف رفت به سمت اداره جدید‌.

این داستان طنز رو که متاسفانه در واقعیت نظام اداری کشور شاهد آن هستیم را امیدوارم مسئولان سازمان امور اداری و استخدامی و برنامه بودجه، جدی بگیرند. واقعا این روزها حال کارمندان در دستگاههای اجرایی خوب نیست. بهتر نیست بجای تمرکز بر راه اندازی سامانه 128 فوریت های اداری، وضعیت معیشت کارمندان مورد توجه جدی و عملی قرار گیرد. اگر حال بهداشت روانی و مالی کارمندان سرو سامان یابد دیگر نیازی به چنین طرح‌های نیست و در صورت اصلاح روند های فعلی حقوق و دستمزد، قطع به یقین خدمات مناسب به مراجعین انجام خواهد شد و با اندک اهمال کاری نیز میشود به راحتی برخورد و نتیجه لازم را گرفت.






تاریخ : سه شنبه 03/12/14 | 9:48 صبح | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

تعیین حداقل دستمزد و مولفه های موثر برآن

این روزها در موسسه کار وتامین اجتماعی وابسته به وزارت تعاون،کار و رفاه اجتماعی، جلسات کمیته تخصصی مزد در ارتباط با تعیین حداقل دستمزد نیروی کار برای سال 1404 در حال برگزاری می باشد. در این جلسات به موضوعات مهم و انصاف کارشناسی شده توسط کارشناسان و اساتید مجرب مطرح و در ارتباط با آن مذاکرات مفصلی انجام میگردد. در این خصوص مواردی چند خدمت فرهیختگان عزیز ارائه میشود:

1-   مکانیسم فعلی تعیین حداقل دستمزد در کشور که بطور ثابت و یکسان برای همه ی واحد های مشمول قانون کار آنهم بدون لحاظ نمودن تفاوت های جغرافیایی ، نوع تولید و تفاوت های صنایع و اصناف ، میزان کارگران شاغل و سود دهی شرکت ها مشخص می گردد، خود عین بی عدالتی است. چرا که حداقل مزد تعیین شده برای کارگران یک بنگاه که در استان خاصی کار می کنند و تورم در آنجا نسبت به دیگر استان ها به نوعی پایین تر است، حداقل مزد تعیین شده البته آنهم تا حدودی می توان هر چند مختصر در معیشت کارگران نقش آفرینی کند. ولی برای کارگران در استانی که تورم بالایی را از میزان متوسط کشوری تجربه می کنند، حداقل مزد تعیین شده به سبک فعلی نمی تواند در معیشت کارگران آن استان نقش تاثیر گذاری داشته باشد.

2-    بحران کاهش جمعیت در آینده نه چندان دور، تعیین حداقل مزد را با چالش های اساسی روبرو خواهد کرد. با کاهش جمعیت نیروی کار، بالطبع عرضه نیروی کار کاهش یافته و تقاضا برای نیروی کار افزایش می یابد. این مدل ناترازی در بازارکار در صورت استمرار پیاپی، قدرت چانه زنی برای تشکلات کارگری را قویتر خواهد کرد. به عبارتی دیگر، نیروی کار با هر دستمزدی حاضر به کار نخواهد بود و کارفرمایان به ناچار حاضر خواهند بود برای جذب نیروی کار جدید و حتی تثبیت اشتغال موجود، دستمزدهای بالاتر از حداقل های تعیین شده پرداخت کنند. موضوعی که در حال حاضر در بحث کمبود کارگر ساده در سطح کشور با آن مواجه هستیم.

3-   مشاغل نو ظهور و نیروی کار ماهر و متخصص برای چنین مشاغلی از مولفه‌های مهم در تعیین حداقل دستمزد در آینده نه چندان دور خواهد بود. در شرایط کنونی از حیث اقتصادی و اجتماعی نیرو های متخصص و کاردان با دستمزد های فعلی مصوب شورای عالی کار علیرغم بیکار بودن حاضر نیستند در چنین بنگاه هایی مشغول بکار شوند. در این شرایط کارفرمایان برای حفظ تولید و رقابت در بازار، مجبور به پرداخت مزد ها بالاتری از حداقل حقوق های تعیین شده خواهند بود.

4-   بهبود فضای کسب و کار و تسریع در صدور مجوز های کسب و کار نیز از مولفه های مهم در تعیین حداقل دستمزد می باشد. هر چه قدر شروع و پایداری کسب و کار ها بهبود یابد بالطبع تقاضا برای نیروی کار نیز افزایش خواهد یافت. نوع عکس العمل های طرف عرضه نیروی کار به چنین شرایط بوجود آمده در تعیین میزان حداقل دستمزد تاثیر گذار خواهد بود.

5-    خواه ناخواه ورود هوش مصنوعی به فرایند های تولید و ارایه خدمات در سال های اخیر قطع به یقین تاثیر قابل ملاحظه در جایگزینی رباط ها و نرم افزار ها بجای نیروی کار خواهد داشت‌. در چنین بازار کاری، افراد متخصص و ماهر در حوزه های تخصصی امکان جذب در تقاضای بنگاه ها را خواهند داشت و این افراد نیز با حداقل های تعیین شده حقوق و دستمزد و مزایای جانبی آن طبق مصوبات قانون کار حاضر به کار نخواهند بود و اگر به اجبار نیز مشغول شوند بهره وری، قربانی این شرایط خواهد بود.

6-    نظارت براجرای دقیق و قاطع مصوبه پرداخت حداقل دستمزد نیروی کار از سوی بازرسان کار نیز از مولفه های تاثیر گذار بر این موضوع می باشد.

واقعیت این است که در شرایط کنونی کشور از ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، تعیین حداقل دستمزد به شکل کنونی به نوعی کارکرد اصلی خود را که جلوگیری از گسترش فقر در بین نیروی کار و نگهداشت آنهاست از دست داده است. باید پذیرفت بدون توجه به موارد عنوان شده در بند های فوق از جمله بهبود فضای کسب و کار ، کنترل تورم، کاهش جمعیت و مشاغل نو ظهور و هوش مصنوعی، تعیین حداقل دستمزد نخواهد توانست نقش آفرینی مناسبی در سبد معیشت نیروی کار داشته باشد.

 

 

 






تاریخ : پنج شنبه 03/12/9 | 8:27 صبح | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

عربستان و نگاه به موضوعی بنام آینده پژوهی

بزرگترین سیستم متروی بدون راننده جهان در عربستان سعودی افتتاح شد. میزبانی جام جهانی 2034 به عربستان سعودی رسید و دیگر خبرهایی از این دست که روی تلکس های خبری باز نشر می شود. بنظر می رسد کشور عربستان سعودی مسیر پیشرفت خود را طراحی کرده و با تمرکز روی منافع ملی به سرعت در حال پیمودن مسیرهای طراحی شده خود با چاشنی توسعه و رسیدن به نقطه مطلوب در خاورمیانه می باشد.

کشور سعودی که زمانی ما آنها را قبول نداشتیم و با القاب خاصی از آنها یاد می کردیم الان با بکارگیری دانش آینده پژوهی قصد دارد، حال یا وضعیت موجود خود را با نگاه به آینده بسازد. اینکه این کشور تا رسیدن به میزبانی جام جهانی 2034 ده سال وقت دارد ، تلاش خواهد کرد ضمن ایجاد زیر ساخت های لازم برای این رخداد بزرگ ورزشی، تمامی زیر ساخت های موجود خود را نیز با استفاده از آخرین تحولات فناوری اطلاعات و تکنولوژی ها بروز رسانی نماید. قطع به یقین افتتاح بزرگترین متروی بدون راننده جهان که اخیرا از آن رونمایی شد را میتوان در این راستا ارزیابی کرد. همچنانکه در یادداشت های قبلی نیز بر این نکته تاکید کردم با استفاده از علم آینده پژوهی در حوزه های مختلف و تحولاتی که از ابعاد مختلف در آینده در حوزه یا بخش مورد بررسی رخ خواهد داد، با تجزیه و تحلیل و ایده پردازی های کارشناسی شده، وضعیت کنونی و حال خودمان را می توانیم بسازیم یا توسعه بدهیم. نباید فراموش کرد که تمامی اتفاقات و تحولات حال حاضر دنیا در بخش های مختلف از جمله هوش مصنوعی، مرهون تلاش های اندیشمندان و نخبگان در سال های گذشته با مدل آینده پژوهی بوده است. بعنوان مثال با توجه به بحران اخیر انرژی و اثرات مخرب آن در اقتصاد کشور اگر بخواهیم این موضوع را از طریق مدل آینده پژوهی مدیریت کنیم این سوال پیش می آید که در سال 1413 یعنی ده سال آینده، با توجه با فناوری های نوین حاضر و پیش بینی تکنولوژی های جدید که در آینده بوجود خواهد آمد، ساختار بخش صنعت انرژی کشور در چه شرایط و وضعیتی قرار خواهد گرفت؟ برای پاسخ به این سوال، کارشناسان و نخبگان حقیقی و حقوقی متخصص و صاحب نظر در صنعت انرژی شروع به ایده پردازی در این خصوص می نمایند و نهایتا نظرات، ایده ها و مدل هایی که امکان اجرایی شدن آنها با توجه به شرایط موجود کشور وجود دارد در زمان حال، نه در سال 1413 طراحی و اجرا می شود. مثال عنوان شده فوق را می توان در سایر حوزه ها و یا چالش ها با نگاه به فناوری ها و تکنولوژی های نوین در چارچوب مدل آینده پژوهی طراحی و اجرا کرد از جمله:

 1- وضعیت حمل و نقل عمومی کشور در سال 1415 به چه شکلی خواهد بود؟

 2- در سال 1415 فرایند تدریس در مدارس به چه ترتیبی انجام خواهد شد؟

 3- در سال 1420 وضعیت بانکداری نوین در کشور به چه صورت عمل خواهد کرد؟

 4- در سال 1425 می بایست ظرف 2 ساعت زمینی از اردبیل به تهران مسافرت کرد؟

 5- وضعیت ارتباطات بین افراد با گوشی های همراه در سال 1420 با توجه به هوش مصنوعی چگونه خواهد بود؟

 6- با توجه به کمبود نیروی انسانی در برخی از دستگاههای اجرایی در شرایط کنونی وضعیت این دستگاههای اجرایی در خدمت رسانی به مردم در سال 1410 به چه شکل خواهد بود؟ و هزاران مثال ها و چالش هایی که می توان درباره آنها در سیستم آینده پژوهی مذاکره کرد. البته نباید فراموش کرد که در کشور عزیزمان ایران نیز اتفاقات خوب و مهمی در حوزه های مختلف رخ داده ولی آنطور که باید و شاید به صورت سیستمی، مسئله محور و یکپارچه باشد، متاسفانه نیست. در کتابی خواندم که نخست وزیر سنگاپور موضوعات و مسئله های را در راستای توسعه و بهبود امور مطرح و تعدادی صاحب نظر و دانشمند را مکلف می کند که در قالب آینده پژوهی مدل های اجرایی کردن آن چالش را در زمان حال ارائه کنند. در همان کتاب، مقام مسئول سنگاپور از تیم خود خواسته بود که چطور می شود از فرودگاه سنگاپور تا رسیدن به دفتر کارش که 10 دقیقه طول می کشد به 5 دقیقه کاهش یابد؟ حال سنگاپور کجا قرار دارد و ما کجا قرار گرفته ایم؟ امیدوارم با موضوع وفاق و همدلی که جناب پزشکیان رییس جمهور محترم مطرح کردند و می شود گفت این مهم رکن اصلی و شاه کلید مقوله آینده پژوهی تلقی می گردد، شاهد رشد و توسعه کشور و مناطق مختلف باتوجه به تحولات فناوری اطلاعات و تکنولوژی های نوین در حوزه های مختلف باشیم. سخن آخر، با این فرمان یا به عبارت دیگر پدیده شوم روزمره گی، ره به جایی نخواهیم برد. راه نجات کشور وفاق، همدلی و استفاده از رونده ها و مدل های توسعه از جمله مدل آینده پژوهی می باشد. اگر می خواهیم در سطح خاورمیانه و خارج از خاورمیانه حرفی برای گفتن داشته باشیم مجبور و محکوم هستیم که در این مسیر قرار بگیریم. مبادا روزی برسد که سوریه جنگ زده از ما سبقت بگیرد. به امید توسعه و بالندگی در تمامی حوزه ها با نگاه به آینده برای ساختن حال و وضعیت کنونی ایران عزیز.

 






تاریخ : دوشنبه 03/10/3 | 10:34 صبح | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

شاخص های ارتقاء بهره‌وری نیروی کار

جناب بابایی کارنامی، رییس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی در آیین چهاردهمین جشنواره تجلیل از کارآفرینان سلامت محور و خانه های بهداشت کارگری عنوان کرده که:  « حدود 2/7 درصد از هدف گذاری 8 درصدی رشد اقتصادی مشخص شده در برنامه هفتم توسعه، به حوزه بهره‌وری بویژه بهره وری نیروی کار مرتبط است»

 آقای بابایی، قطعا استحضار دارید که برای رسیدن به این کمیت هدف گذاری شده( 2/7) درصد بهره وری در طول برنامه هفتم توسعه، می بایست 21 مولفه موثر در بهره‌وری نیروی کار مورد توجه قرار گرفته و ارتقا یابد.

این مولفه‌ها عبارتند از: 1- اصلاح قانون کار و قانون تامین اجتماعی 2- اصلاح سیستم دستمزد 3- ارتقاء آموزشهای مهارتی 4- ارتقاء استانداردهای بهداشت و ایمنی شغلی 5- مدیریت یکپارچه منابع در بنگاهها 6- ارتقاء امنیت شغلی 7- کاهش نرخ تورم و تثبیت آن در حد استاندارد 8- ارتقاء استانداردهای تغذیه و سلامت 9- ارتقاء ضریب امیدواری به آینده 10- ساماندهی مسکن نیروی کار 11- ساماندهی ورزش نیروی کار 12- روان‌سازی ترافیک 13- امحاء تبعیض و ایجاد فرصت های برابر 14- ارتقاء حمایت‌های پزشکی 15- حذف چند پیشه گی 16- قانونمند کردن تعطیلات پایان هفته ( 2 روز در هفته (17- توسعه و ساماندهی تفریحات و اوقات فراغت خانواده های نیروی کار 18- توسعه و تکمیل تشکلات کارفرمایی و کارگری 19- توسعه فناوری در بخش های اقتصادی 20- بهینه سازی فرایند های خصوصی سازی 21- فرهنگ سازی

جناب بابایی، بین و بین اله در طول شش برنامه توسعه اجرا شده در کشور تا چه حد به این مولفه ها پرداخت شده است؟ تا چه حد اهداف تعیین شده در موضوع بهره وری نیروی کار در برنامه های توسعه محقق شده است؟ آیا دلایل عدم تحقق برنامه های بهره‌وری نیروی کار، عارضه یابی شده یا خیر؟ قضاوت با خود شما.  

آقای بابایی عزیز، باید واقعیت را پذیرفت که بهره‌وری بویژه بهره‌وری نیروی کار با سخن گفتن، نوشتن و شعار دادن محقق نخواهد شد. بهره‌وری نیروی کار زمانی معنا پیدا خواهد کرد که جسم سالم، روان سالم و تعهد و مسئولیت پذیری در نیروی کار با اجرای مولفه‌ها ی مورد اشاره بصورت کیفی با ابزار های مشخص و معین قابل سنجش، ارزیابی و مشاهده باشد. در غیر اینصورت هدف گذاری ها در ارتباط با بهره‌وری بخصوص بهره‌وری نیروی کار در طول برنامه های توسعه محقق نخواهد شد حتی در طول برنامه هفتم که در حال اجرا می باشد.






تاریخ : پنج شنبه 03/9/29 | 9:48 صبح | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

ملانصرالدین و ماجرای کارگر شهرداری

 زمانی که ملانصرالدین در آق شهر زادگاه خود، شهردار بود روزی زن یکی از کارگران شهرداری آمد پیش شهردار و گفت: جناب شهردار شوهرم چند هفته ای است صبح زود از خونه میره بیرون و نصف شب برمی گرده هرچه قدر ازش می پرسم که مرد چرا این روزها دیر به خونه برمی گردی؟ اگر مشکلی داری به من هم بگو؟ تاکنون جواب درست و حسابی به من نداده است. حال آمدم پیش شما تا راهی پیش پای من بگذارید. ملانصرالدین (شهردار) گفت: خانم شما برگردید به خونه و هفته بعد بیایید پیش من تا علت دیر آمدن شوهرتان را بگویم. نصرالدین تصمیم گرفت که چند روزی بطور پنهانی کارگر را تعقیب کند. شهردار آق شهر بعد از پایان وقت اداری به سرعت لباسش رو عوض کرد و دنبال کارگر خود به راه افتاد. ملا دید که او بجای اینکه از داخل شهر به خانه خود برود با پای پیاده از آق شهر خارج و به طرف روستای نزدیک آق شهر حرکت کرد. نصرالدین با تعجب که چرا او اینکار را می کند به تعقیب و گریز خود ادامه داد.هوا کم کم داشت تاریک میشد که مرد(کارگربلدیه) به روستای بالای آق شهر رسید و به جای اینکه وارد روستا شود از راه دیگر دوباره به طرف آق شهر حرکت کرد. ملانصرالدین که از این کار کارگر، مات و مبهوت مانده بود به تعقیب او ادامه داد و بعد از چند ساعت مرد از دروازه دیگر وارد آق شهر شد. زمانیکه هم ملا و کارگر وارد آق شهر شدند هوا کامل تاریک و نصف شب شده بود. مرد به سمت خونه خودش رفت و وارد خانه شد. ملانصرالدین که از این کارگر خودش هاج و واج مانده بود به خانه برگشت و از فرط خستگی فورا خوابید. شهردار برای اینکه سر از کار کارگر دربیاورد چند روزی به عملیات تعقیب و گریز خود ادامه داد و هربار شاهد رفتار تکراری کارگر خود بود. یک روز مانده به آمدن زن کارگر، ملا تصمیم گرفت علت رفتار عجیب و غریب رو از خود کارگر بپرسد. شهردار، کارگر را به اتاق خود خواست و گفت: عزیز من چند روزی است که شما رو دنبال میکنم و می بینم که وقتی از شهرداری خارج میشوید بجای رفتن به خانه، میروید به روستای بالا آق شهر و وقتی میرسید به روستا، دوباره برمیگردید به شهر و میروید به خانه،داستان چیه مرد؟ کارگر جواب داد: آقای شهردار ناچارم،چرا که به اکثر کسبه و همسایگان بدهکار هستم و با این حقوق ناچیز نمی توانم جوابگوی بدهکاران باشم به همین خاطر هر روز نصف شب به خانه برمی‌گردم. شهردار گفت: تا کی میخواهی به این کار خود ادامه بدی؟ مرد در جواب گفت: ملا نمی دانم. روز موعود فرا رسید و زن کارگر آمد پیش شهردار و ملانصرالدین کل ماجرا را به زن آن کارگر گفت. زن در جواب ملانصرالدین گفت: شهردار با این وضعیت و مواجب پائین شهرداری من و بچه هایم ،حالا حالاها روی او را نخواهیم دید. شهردار در جواب گفت: البته اگر اتفاق خاصی نیافته و کفگیر به ته دیگ نخوره و قول کدخدا در خصوص زیاد شدن 20 پله مواجب در سال آینده و همچنین تلکس های خبری کربلایی ا.س.ک.ن.د.ر.ی و سرکار علیه ش.ک.ر.ی برابر وعده وعید های حضرات دربار نشین از جمله رضوان خان عزیز عملی بشه، شاید مرد شما کمی زودتر از نصف شب بیاد خونه در غیر اینصورت به زندگی بدون شوهر خود عادت کنید.






تاریخ : شنبه 03/9/24 | 10:1 صبح | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

ضرورت توجه به علل سقوط بشار اسد

 فارغ از دلایل و تحلیل های کارشناسان سیاسی و نظامی در خصوص سقوط دولت بشار اسد، نبایستی دلایل و فاکتور های ذیل در سقوط اسد نادیده گرفته شود :

1        1-اتکای صرف به همسایگان و هم پیمانان خارجی

 2 - عدم توجه، ندیدن و نشنیدن صدای مردم در طبقات مختلف جامعه

 3 - عدم توجه به جریانات سیاسی و تفکرات و ایده های موجود در کشور

 4 - عدم مهار تورم و شرایط سخت اقتصادی و برنداشتن گام های عملی در جهت بهبود معیشت مردم

 5-  عدم توجه به وعده های داده شده از جمله آزادی سیاسی بعد از پیروزی موقت در جنگ داخلی

 6 - عدم توجه به توصیه های رهبران اسلامی و نهاد های امنیتی

 7-  تلاش برای ماندن در قدرت، بدون انجام اصلاحات اقتصادی و سیاسی

 8 - نداشتن برنامه عملی برای اداره کشور بعد از اتمام جنگ داخلی و پیروزی موقت بر تروریست های داعش

 9 - امان دادن به تروریست ها در برخی از استان ها از جمله ادلب

 10 - ناتوانی ارتش سوریه در مقابل با تروریست ها که خود دلایل مختلفی دارد

 حال تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

 

 

 

 

 

 






تاریخ : سه شنبه 03/9/20 | 8:39 صبح | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

عارضه یابی روشی برای ایجاد فهم مشترک

 چرا توسعه پیدا نمی کنیم ؟ به چه دلیل استان ما به جایگاه اصلی و واقعی خود نمی رسد ؟ چرا همواره درجا می زنیم ؟ به چه دلیل به روزمره گی دچار شده ایم ؟ وسوالاتی مشابه با ادبیات مختلف در محافل خواص و عوام جامعه مطرح و پاسخ هایی نیز با ذهنیات و دیدگاه های متنوع به چنین سوالاتی داده میشود که در برخی موارد درست و در مواقعی نیز به دور از واقعیت ها و پایه های کارشناسی و علمی می باشد. در شرایط کنونی که دولت چهاردهم در تدارک، بازسازی و تشکیل ساختار اجرایی خود بویژه در سطوح استانداران می باشد، پرسش های فوق مجددا جان تازه ای به خود گرفته است . باید پذیرفت بدون برنامه مدون و مشخص مبتنی بر شناخت وضعیت موجود از حیث منابع مادی و معنوی بویژه نیروی انسانی کارآمد،زیر ساخت های فیزیکی،ارتباطات داخلی و خارجی، توجه به مقوله آینده پژوهی، فناوری های نو و ایجاد همدلی و همراهی عوام و خواص، توسعه و رشد به معنای واقعی کلمه رخ نخواهد داد. بهترین مدل و شیوه برای درک وضعیت موجود، شناخت نقاط قوت و ضعف و خیز برای رخداد توسعه در یک سیستم، توجه به موضوع مهم عارضه یابی سیستمی است. عارضه یابی سیستمی روشی است برای ایجاد یک فهم مشترک و همه جانبه در مورد یک سیستم تا براساس آن، امکان تصمیم گیری در خصوص لزوم ایجاد تغییرات در سیستم و همچنین موضعی که نیاز به ایجاد تغییرات دارد، روشن شود. نقطه شروع تغییر و تحول سازی،درک شناخت درست وضعیت موجود سیستم می باشد که این امر نیازمند مدل مناسب برای شناخت است. همانطور که عنوان شد عارضه یابی یک شیوه، روش و دارای مدل های مختلف متناسب با مقتضیات مکانی و زمانی است. به عبارت دیگر عارضه یابی یک علم است. فلذا برای دستیابی به راهکارهای اجرایی، عملی و اصلاح و نوسازی یک سیستم جهت حرکت به سمت اهداف تعیین شده جدید والنهایه رسیدن به نتایج اثربخش دریک سیستم معیوب با اتکا به روش عارضه یابی، لاجرم می بایست موضوع توسط افراد حقیقی و حقوقی متخصص انجام پذیرد. گاها مشاهده میشود در اکثر سیستم ها، مقوله مهم عارضه یابی به شورای معاونین و کمیته های مرکب از نمایندگان واحد های اجرایی و ستادی یک سیستم محول میگردد که کاری کاملا اشتباه و بی فایده می باشد. متاسفانه در سال های اخیر و حتی در گذشته نیز بر این شیوه تاکید گردیده که نتایجی جزء اتلاف زمان و نیروی کارشناسی  نداشته است. اگر بپذیریم که هدف از اجرای برنامه های توسعه، حرکت جامعه از یک سطح رفاه به یک سطح رفاه بالاتر است و اگر بعد از اجرای برنامه توسعه ببینیم که چنین اتفاقی نیافتاده و اهداف از قبل پیش بینی شده در برنامه توسعه محقق نشده، بهترین ابزار برای یافتن چرایی آن به دور از نگاههای حزبی و سیاسی، موضوع مهم عارضه یابی توسط افراد متخصص است. در غیر اینصورت شاهد تکرار روند ها،برنامه ها ی قبلی و از همه بدتر شیوع ویروس روزمره گی در سیستم خواهیم بود که نتیجه آن جزء نابودی سیستم چیزی نخواهد بود. عارضه یابی سیستمی  به عنوان یک علم برای درمان مشکلات نه مسکن برای مشکلات را جدی بگیریم.






تاریخ : یکشنبه 03/9/18 | 10:22 صبح | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

کارداریم/کارگرنداریم

این روزها دراکثر جلسات و محافل اداری و حتی گاها در بیانات متخصصان امر در برخی از وزارتخانه ها شاهد این گفتمان و ادبیات مشترک هستیم که کار و فرصت شغلی در تعدادی از استانها هست ولی کارگر یا نیروی کار برای مشغول شدن درفرصت های شغلی درخواستی از سوی کارفرمایان وجود ندارد. این نوع نگاه به شرایط فعلی بازارکار بویژه دربرخی از استانها باعث شده در اذهان و افکار عمومی جامعه این موضوع تداعی گردد که دیگر بیکاری در بازارکار نداریم و به طبع آن نرخ بیکاری نیز در حال فروکش کردن در استانهای مورد بحث می باشد. ضمن احترام به نظرات آقایان که میفرمایند کارداریم ولی کارگر نداریم، مواردی چند در ارتباط با رد این فرضیه و گفتمان مطرح شده خدمت خوانندگان عزیز ارائه میگردد:

1_ کارگر و نیروی کار داریم ولی از نوع فارغ التحصیلان دانشگاهی که به دلایل مختلف از جمله مدل آموزشی رسمی و غیررسمی،تاکیدات خانواده ها و عدم شناخت متغیرهای بازارکار، طوری پرورش یافته اند که صرفا میخواهند به هرنحو ممکن متناسب با مدرک تحصیلی دانشگاهی در مشاغل دولتی استخدام شوند و هیچ تمایلی به استخدام در بخش خصوص ندارند.

2- کارگر و نیروی کار داریم ولی بدون مهارت عملی بویژه در رشته های فنی و مهندسی و علوم کاربردی دانشگاهی که به همین دلیل امکان جذب حتی در بخش خصوصی را نیز پیدا نمی کنند و کماکان در زمره جمعیت فعال بازارکار(بیکار) در جستجوی شغل هستند.

3_ کارگر و نیروی کارداریم ولی فارغ التحصیلان دانشگاهی که درحال حاضر اکثریت جویندگان بازارکار را تشکیل میدهند به دلیل یکسان بودن نوع نگاه به نیروی کار ساده بدون مهارت و نیروی کار فنی دانشگاهی در محیط های کاری واحدهای خصوصی حاضر به فعالیت در کارگاههای مشمول قانون کار نیستند.

4_ کارگرو نیروی کارداریم ولی به دلیل پائین بودن دستمزد و شرایط کاری گاها سخت در واحدهای بخش خصوصی و همچنین تورم موجود در اقتصاد، حاضر هستند بیکار بمانند و حتی در فرصت های شغلی غیررسمی از جمله اسنپ و دلالی فعالیت کنند ولی جذب و استخدام بخش خصوصی نشوند.

5_ کارگر و نیروی کارداریم ولی به دلیل بروز نبودن فرایندهای تولید ازحیث دانش و تکنولوژی جدید دربرخی از واحدهای بخش خصوصی،فرصت های شغلی متناسب با مهارت و دانش جویندگان کار بویژه فارغ التحصیلان دانشگاهی وجود ندارد فلذا کماکان به دنبال فرصت های شغلی هستند.

6- کارگر و نیروی کارداریم ولی به دلیل مردانه بودن اکثر فرصت های شغلی در بخش خصوصی و نوع بافت فرهنگی در برخی از استانها امکان جذب جویندگان کار زن در بخش خصوصی درحال حاضر مهیا نبوده و کماکان در زمره جمعیت فعال بازار کار(بیکار) قراردارند.

7_ کارگر و نیروی کار داریم ولی به دلیل عدم رعایت شاخص های منابع انسانی در واحدهای خصوصی و اعمال رفتارهای خارج از عرف با نیروی کار دلیل دیگری بر عدم تمایل فارغ التحصیلان دانشگاهی بیکار برای جذب در چنین فرصت های شغلی می باشد.

علی ایحال موارد عنوان شده فوق برخی از دلایلی اساسی و مهم در رد فرضیه و گفتمان امروزه برخی از آقایان که اعتقاد دارند در تعدادی از استانها کارداریم/کارگر نداریم طرح گردید. به نظر بنده گفتمان دوستان زمانی میتواند درست باشد که ما بدون توجه به مدرک،شان،جنس و جایگاه فارغ التحصیلان دانشگاهی جوینده کار، تلاش کنیم به هرنحوی پاسخی به تقاضای نیروی کار در بخش خصوصی و حتی دولتی بدهیم که این شرایط به معنی هدر رفت سرمایه گذاری های آموزشی دولتی و خانواده ها و مرگ بهره وری نیروی کاردر کشور و استانها می باشد.






تاریخ : جمعه 02/10/8 | 11:17 صبح | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

دنبال بهانه هایی بنام یلدا هستیم

 میشود گفت علیرغم همه ی مشکلات موجود اقتصادی و ..‌‌.. هر روز و شبی که به بهانه آن:

1_ مردم شور حال خاصی پیدا کرده و شادی میکنند‌ حتی اگر شده به ظاهر و دورهم جمع میشوند.

2_ به همدیگر سر میزنند و صله رحم میکنند.

3_ پیوند های مشترکی صورت میگیرد.

4_ بزرگتر ها مورد تکریم قرار میگیرند.

 5_داراها به ندارها کمک میکنند و یا حداقل به فکر آنها می افتند.

6_ امید در دل مردم به قول قدیمی ها بصورت نیم سوز، قوت میگیرد.

7_ بیماران جهت شفای عاجل دعا میشوند و سلامتی اهمیت شمرده میشود.

8_از کسانی که ما را ترک کرده اند و یا در بین ما نیستند یاد میشود.

9_ کودکان شادی میکنند‌.

10_ آشتی ها صورت میگیرد و کینه ها به دوستی تبدیل میشود.

11_افرادی از حبس آزاد و خانواده ها تکمیل می گردد.

12_ خانواده ها مثل قدیم الایام شکل واقعی به خود میگیرد.

13_شکر خدا بیشتر از روزها و شب های دیگر بجا آورده میشود.

14-سرمایه اجتماعی در عمل معنا میشود و هزاران فایده فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دیگر که در مجال این یادداشت کوتاه نمی گنجند. علی ایحال بخاطر همه ی فوایدی که به آنها اشاره شد و بنوعی امشب به بهانه یلدا در حال تجربه کردن آن هستیم بنابراین،یلدا مبارک باد.






تاریخ : پنج شنبه 02/9/30 | 6:23 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

بازهم مردم ضررکردند

چند روزی است خبر فساد چند میلیاردی گردانندگان تشکیلات چای دبش درفضای دیداری و شنیداری افکار جامعه را تحت تاثیر خود قرارداده و هر کدام از افراد جامعه متناسب با جایگاه اجتماعی خود در حال تحلیل این موضوع خبری درمحافل خود هستند. آنچه در این بین به نوعی مورد غفلت قرارگرفته پاسخ قانع کننده به این سوال مهم است که چرا علیرغم اینهمه اقدامات،فعالیت ها و از همه مهمتر ایجاد سامانه های شفافیت در سطح اکثر وزارتخانه ها و سازمانها که اکثر آنها در سال های اخیر ایجاد شده، باز شاهد چنین اختلاس های کلان هستیم؟ جنابان عزیز،بجای اینکه فساد اتفاق افتاده را به این و آن نسبت دهیم که در مجموع هیچ توفیقی به حال کشور و مردم نداشته و در ادامه نیز نخواهد داشت چراکه آنچه نباید میشد، شده است . باید بدنبال جبران و ترمیم این باشیم که هر فساد و اختلاسی در سطح جامعه اتفاق می افتد کل حاکمیت رو زیرسوال می برد و این مسئله علاوه بر داشتن تاثیرات منفی در اقتصاد و سرمایه گذاری کلان کشور، مشارکت و افزایش سرمایه های اجتماعی رو نیز تحت تاثیر منفی خود قرار میدهد که جبران آن در شرایطی که کشور در مسیر توسعه همه جانبه خود بشدت به مقوله های اشاره شده(سرمایه گذاری،مشارکت و افزایش سرمایه های اجتماعی) نیازمند می باشد، سخت و گاها غیرممکن نیز می باشد. دلسوزان گرامی، این اتفاق نشان داد که کشور هنوز در مسیر مبارزه با فساد های سازمان یافته راه طولانی در پیش دارد چرا که با اقدامات و برنامه های گذشته صورت گرفته دیگر نمی توان از پیدایش چنین اختلاس های جلوگیری کرد.

علی ایحال، بنظر میرسد بدون همراهی واقعی قوای سه گانه با دید منافع ملی،مشارکت آحاد مردم،  جلب نظر جنبش های دانشجویی از طیف های مختلف و سازمان های مردم نهاد، مهندسی معکوس در ساختارهای اداری و حساب های متمرکز و انفرادی شرکت های دولتی و خصوصی بزرگ و از همه مهمتر ملموس نبودن مجازات های نهایی پرونده های اختلاس های ریز و درشت برای مردم در راستای حفظ مشارکت و سرمایه های اجتماعی، ره به جای نخواهیم برد و همچنان اختلاس های این چنینی در آینده نیز خبرساز خواهد شد که بازهم متضرر نهایی آن آحاد مردم خواهند بود.






تاریخ : شنبه 02/9/18 | 7:2 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()
   1   2   3   4   5      >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.

  • وب میوه ها
  • وب دختر تهرونی
  • وب دو دی ال
  • وب وب آنلاین