سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

توجه به سه رویکردآموزشی، توسط دانشگاههای کشور 

1-  رویکرد تولید دانش و علم با هدف پرورش نیروهای نخبه و دانشمند برای حل چالش های جامعه در زمینه های مختلف   اقتصادی، اجتماعی،فرهنگی و سیاسی و همچنین  تربیت نیروهای توانمند برای مدیریت مراکز علمی و دانشگاهی(رویکرد آموزشی پژوهش محور).

2- رویکرد تربیت نیروی انسانی برای حضور در نظام اداری و بخش خصوصی با توجه به نیاز سنجی های صورت گرفته از سوی متولیان امر( رویکرد آموزشی مهارت محور).

3- رویکرد ارائه آموزش های دانشگاهی برای علاقمندان به توسعه دانش ها فردی در زمینه های مختلف.( رویکرد آموزشی فرد محور).

پیش شرط اجرای این سه رویکرد حذف کلیه مراکز آموزشی وابسته به ارگانهای دولتی و خصوصی است تا کلیه آموزش ها در سه رویکرد اشاره شده فوق صرفا توسط مراکز دانشگاهی تحت پوشش وزارت علوم و تحقیقات صورت پذیرد. در این حالت است که میتوان به نقش آفرینی دانشگاههای کشور در رشد و توسعه علمی امیدوار بود.






تاریخ : جمعه 00/9/26 | 8:33 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

طنز مذاکراتی

زن رو کرد به ملانصرالدین و گفت: مرد برای خرید کت و شلوار عروسی پسر کدخدا چه برنامه ای داری؟

ملا نصرالدین جواب داد: زن سه سناریو دارم. زن گفت: ملا،سناریو چیه؟ ملا گفت: یعنی همان برنامه خودمون

سناریو اول- اگر امیر خان به توافق موقت برسه، برای خرید کت و شلوار دست دوم عروسی میرم بازارچه قدیم آق شهر

سناریو دوم- اگر امیر خان به توافق کامل برسه و جام رو ببره بالای سر و دود سفید از خونش بیاد بیرون، حقوق ها میره بالا و من برای خرید کت و شلوار عروسی،میرم بازار جدید واکینگ استریت آق شهر

سناریو سوم- اگر امیرخان نتونه به توافق برسه همه چیز به هم می خوره و برای تهیه کت و شلوار اجاره ای یک روزه، میرم دُکان رخت شویی مشهدی سرخای.

به همین سادگی 






تاریخ : سه شنبه 00/9/23 | 6:41 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

علی دایی،توهم پرستاری

وقتی صحبت از قهرمان میشود، همه فکر می کنیم قهرمان فردی است که جان یک نفر را نجات میدهد. ولی در عمل شاهد قهرمانانی هستیم که جان صدها نفر را نجات میدهند و تسکین و آرام بخش درد و آلام هزاران نفر دیگر هستند و در تلاش اند لبخند و شادی را بر چهره آنان بازگردانند. فرقی نمی کند که آنها نوزاد،مرد،زن و یا سالخورده باشند. برای آنها تنها و تنها تسکین،آرامش دیگران مهم است نه چیز دیگر.گاهی آنها را فرشته می نامند چرا که همانند فرشته ها عاشق هستند. عاشق اینکه میخواهند با داشته های علمی و تجربه خود به مراجعین خدمت و حالشان را خوب کنند تا با حال خوب آنها،حال خودشان نیز خوب شود. این قهرمانان و فرشته ها پرستاران هستند. مردان و زنان سفید پوش که در دو سال اخیر با تمام وجود در برابر دشمن جان انسان ها، بنام ویروس چموش کرونا جنگیدن و هنوز نیز این مقاومت ادامه دارد. اگر نبود تلاش  ایثار گرانه پرستاران آنهم بدون توجه به تمامی کمبود ها و کاستی ها، شاهد تلفات یا فاجعه انسانی در کشور  می بودیم. در جامعه کنونی علاوه بر پرستاران افراد دیگری وجود دارند که رفتار و کردار آنها از جنس کارکرد پرستاران در راستای کاهش درد و رنج هموطنان خود بدون هیچگونه چشم داشتی می باشد و خوشبختانه در سراسر کشور شاهد حضور چنین افرادی هستیم. یکی از این افراد علی دایی معروف به شهریار ایران می باشد. مردی با تعصب و غیرتمند اردبیلی که به هیچ عنوان اصالت ایرانی بویژه ترک بودن خود را فراموش نکرده است. دایی هر چند همانند پرستاران سفید پوش نیست ولی قلبش،عین قلب و لباس پرستاران سفید و آکنده از مهر ومحبت برای خدمت بی منت به مردم است. او نیز همچون پرستاران با تمام داشته ها، ظرفیت، جایگاه و اعتبار اجتماعی خود هرچند که گاها دچار بی مهری از سوی اطرافیان نیز میگردد، تلاش کرده و می کند تا از درد و رنج هموطنان خود بکاهد. با سرزدن به کودکان و رفع نیازمندیهای آنها بخصوص نیاز عاطفی، کمک به اسکان زلزله زدگان، التیام درد افراد گرفتار در دام اعتیاد، تکریم و ارج نهادن به پیشکسوتان ورزشی و فرهنگی، کمک به بیماران خاص و دیدار با کودکان صعب العلاج که خواستار ملاقات با او هستند. تازه ترین اقدام علی دایی در کسوت یک مدد کار اجتماعی،جان دوباره بخشیدن به یک زن محکوم به اعدام از طریق رضایت گرفتن از اولیای دم که توانست در این شرایط سخت و دشوار اقتصادی و اجتماعی بعد از 16 سال، لبخند و شادی را بر لبان خانواده محکوم به اعدام بازگرداند. اینها بخشی از اقدامات و رفتارهای این مرد بزرگ(علی دایی) است که رسانه ای شده است. قطع به یقین برخی از فعالیت های انسان دوستانه او در جهت خوب کردن حال مردم و نشان دادن اینکه هنوز انسانیت نمرده و زنده است بدور از لنز دوربین ها انجام شده و میگردد. میشود گفت: علی دایی نیز یک پرستار است چرا که او در طول زندگی خود چه در زمین فوتبال و چه بعد از دوران طلائی خود در عرصه فوتبال،همواره تلاش کرده و می کند که کمک حال هموطنان خود بویژه نیازمندان واقعی حتی با هزینه کردن اعتبار خود باشد و این شیوه و سبک زندگی او همچون پرستاران در جریان است.در پایان روز پرستار را به تمامی سفید پوشان این عرصه و همچنین آقای علی دایی به عنوان یک پرستار بدون مرز،تبریک عرض می کنیم. امیدواریم شاهد استمرار رفتارهای قهرمان گونه از سوی این عزیزان( پرستاران و علی دایی) برای جاری وساری کردن لبخند و شادی بر لبان نا امید و مایوس افراد نیازمند و درمانده از کمک باشیم. انشاءا...

علی دایی،تو هم پرستاری 






تاریخ : جمعه 00/9/19 | 4:53 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

آیا با سواد شده ایم؟

بعد از سپری شدن دوران تحصیل ابتدائی،راهنمایی و دبیرستان و قبولی در کنکور و رفتن به دانشگاه با آن همه مشکلات رفت و آمد در سرما و گرما،شب های امتحان،نوشتن مشق های طولانی، گاها تنبیه بدنی، اضطراب و نگرانی از نگرفتن نمره،تجدید، مردود و مشروط شدن، نوشتن و تهیه جزوه در دانشگاه، دادن دو  امتحان در یک روز،حرص و جوش خوردن  برای گرفتن نمره قبولی و انجام رفتارهای منطقی و غیر منطقی که نهایتا خروجی اینهمه تلاش مثبت و منفی،  منتهی شد به گرفتن مدارک دیپلم،کاردانی،کارشناسی،کارشناسی ارشد و  دکترا. بعد از گذشت چندین سال از عمر گرانمایه در نظام آموزشی که متاسفانه تکرار پذیر نیز نخواهد بود، حال سوالی که به ذهن متبادر میگردد این است که با این همه هیاهو، چقدر باسواد شده ایم؟

آیا در زمینه رفتار اجتماعی با سواد شده ایم؟

آیا در زمینه رفتار فرهنگی باسواد شده ایم؟

آیا در زمینه چگونگی ایجاد رابطه با سواد شده ایم؟

آیا در خصوص کم و کیف دوست داشتن باسواد شده ایم؟

آیا در خصوص انسانیت با سواد شده ایم ؟

آیا در چگونگی زندگی کردن با سواد شده ایم ؟

و .....

به قول سهراب سپهری،چشم ها را باید شست، و جور دیگری باید دید. نظام آموزشی نیازمند یک دگردیسی کامل در محتوا برای تربیت نسل نو می باشد. نسلی که شامل افرادی که هم سواد علمی و هم صاحب سواد اجتماعی باشند. در این صورت است که میتوان گفت: باسواد شده ایم.






تاریخ : چهارشنبه 00/9/17 | 7:34 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

دانشجو یعنی...

-)دانشجو یعنی- داشتن ذهن آزاد.

-)دانشجو یعنی- داشتن انگیزه برای ساختن و پرداختن.

-)دانشجو یعنی- عامل تغییر در جامعه

-)دانشجو یعنی- با عشق و علاقه وارد کسب علم و دانش شدن

-)دانشجو یعنی- آینده ساز کشور

-)دانشجو یعنی- فرصتی برای حاکمیت جهت استفاده از نیروی های بالفعل و با انگیزه

-)دانشجو یعنی- پلی برای رشد و توسعه کشور

-)دانشجو یعنی-  سره را از ناسره تشخیص دادن

-)دانشجو یعنی- استاد آینده کشور بودن

-)دانشجو یعنی- انسانیت،مهربانی و  وطن پرستی را صرف کردن

-)دانشجو یعنی- فریاد بر سر ناعدالتی کشیدن

-)دانشجو یعنی- عالم بدون مرز بودن

-)دانشجو یعنی-  دوری جستن از حصاری بنام مدرسه بزرگ

-)دانشجو یعنی- در حال تغییر بودن.

-)دانشجو یعنی- فراتر از کتاب و جزوه اندیشیدن

-)دانشجو یعنی- دورجستن از مدرک گرایی

-)دانشجو یعنی- الگو بودن برای دیگران که میخواهند در آینده دانشجو باشند.

در پایان،دانشجو یعنی- به فکرآینده ایران و  همه ی مردم بودن

البته

نباید فراموش کرد که:

برای دانشجو بودن- باید دانشجو بود. و برای دانشجو بودن- دانشگاه، استاد و جامعه نیز می بایست در شان دانشجوی واقعی باشند.

روز دانشجو مبارک باد. 






تاریخ : سه شنبه 00/9/16 | 4:53 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

ملانصرالدین و ماجرای خواستگاری رفتن-ش

ملانصرالدین زمانی که شهردار آق شهر بود ، به اتفاق همسرش برای یکی از کارکنان مجرد شهرداری که کس و کاری نداشت به خواستگاری رفت . بعد از خوش و بش و احوال پرسی ملا گفت:اگه اجازه بدین بریم سر اصل مطلب. همه ی حاضرین جواب دادن حتما ملا. نصرالدین رو کرد به کربلایی هاشم پدر عروس و گفت: کربلایی برای شیر بها چه قدر در نظر گرفته اید؟پدر عروس در جواب ملا گفت: نصرالدین شیر بهاء زیاد مهم نیست نمی خواهم به آقا داماد فشار مالی بیاد.در همین لحظه پرده پشت سر پدر عروس تکون خورد و پدر عروس گفت: ملا شیر بهاء 100 سکه طرح قدیم آق شهر.

ملا بعد از کمی تعجب ازکربلایی هاشم سوال کرد که برای مهریه چطور؟ پدر عروس گفت: آقای شهردار، مهریه را کی داده و کی گرفته. نصرالدین دید باز پرده پشت سر هاشم خان تکون خورد و کربلایی دوباره حرفش رو عوض کرد و با صدای لرزان گفت: ملا حال که شما واسطه این کار خیر شده اید به جای 1000سکه طرح جدید 400 سکه را در سند ازدواج بنویسید. ملا نصرالدین باز از ماجرای تکون خوردن پرده و تغییر موضع پدر عروس تعجب کرد. ملا نصرالدین قبل از پرسیدن سوال سوم که عروسی کجا برگزار گردد به یکباره عین شیر ژیان از جای خود جست و پرده پشت سر پدرعروس که از آغاز گفتگو کلافه اش کرده بود را محکم کنار زد. در کمال ناباوری دید که مشهدی سرخای دایی عروس با یک چوب دستی بلند روی صندلی نشسته و با آن کربلایی هاشم(پدر عروس) را مدیریت می کنه که از خواسته هایی که قبلا با او هماهنگ کرده به هیچ وجه کوتاه نیاد.ملا نصرالدین با دیدن این صحنه با عصبانیت رو کرد به کربلایی هاشم(پدر عروس) و گفت: مرد حسابی تو که در این مذاکره هیچ کاره بودید پس چرا برای توافق بر روی شیر بهاء، مهریه و دیگر مسائل چند ساعتی هست وقت میهمانان را گرفته ای از همان ابتدا اجازه میدادید با دایی عروس(مشهدی سرخای) مذاکره می کردم و نهایتا با کمی کوتاه آمدن به توافق می رسیدیم. ملانصرالدین دوباره بعد از دو ساعت مذاکره با دایی عروس سرانجام بر روی شیربهاء،مهریه و مکان عروسی حتی بهتر از شرایط پدر عروس به توافق رسیدند و مقرر شد که عروسی به شکل آسان برگزار گردد. ملا در پایان مراسم گفت: اگر از اول میدانستم طرف من دایی عروس است نه پدر عروس طور دیگری وارد مذاکره میشدم. با این حال به قول یکی از سیاسیون تلویزیون آق شهر به توافق برد-برد رسیدیم مبارک هر دو طرف باشه انشاءا.. 

 






تاریخ : یکشنبه 00/9/14 | 10:18 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

هردم از این باغ بری می رسد 

چند سوال در خصوص انتخاب آقایان قالیباف و زاکانی بعنوان عضو هیات امنای دانشگاه تهران:

1- با توجه به اینکه تعداد 4 تا 6 نفر از اعضای هیات امنای دانشگاه تهران می بایست ازبین شخصیت های علمی،فرهنگی و اجتماعی که تاثیر مهمی در توسعه دانشگاه داشته اند، انتخاب شوند. حال سوال این دو بزرگوار چه نقشی در رشد و توسعه دانشگاه تهران داشته اند؟

2- آیا این موضوع جزء تعارض منافع محسوب نمیشود؟

3- اگر این انتصاب افتخاری است. آیا به غیر از این آقایان،شخصیت های علمی و فرهنگی در داخل خود دانشگاه برای این موضوع وجود نداشت؟

4- از طرفی با توجه به چالش های موجود در کشور و همچنین شهرداری تهران،آیا بهتر نیست این عزیزان تمام انرژی خود را برای حل این چالش ها متمرکز کنند؟

التماس تفکر






تاریخ : چهارشنبه 00/9/3 | 11:18 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

هیچ کس و هیچ چیز سر جای خودش نیست

فوق لیسانس جامعه شناسی دارد اما این روزها کافه داراست. پزشکی عمومی خوانده اما این روزها کتابفروشی اش را در یکی از میدان های شهر اداره می کنند. دو فارغ التحصیل مددکاری اجتماعی  این روزها به یکی از شهرهای شمالی رفته اند و با کمک چند نفر از دوستان شان که قبلاً به این شهر مهاجرت کرده اند، کشاورزی می کنند. مهندسی برق خوانده اما این روزها در شهر بلور فروشی دارد. این ها آدم هایی واقعی با داستان هایی واقعی اند که نمونه های شان را شما هم می شناسید. آدم هایی که رشته دانشگاهی شان فرسخ ها با کاری که می کنند متفاوت است. آنها یا کار متناسب با رشته تحصیلی شان را پیدا نکرده اند یا بعد از تحصیل فهمیده اند آدم رشته شان نیستند. خیلی هایشان هم می گویند آدم های دیگری جای شان نشسته اند. آدم هایی که به جای آنها استخدام یا به کارگرفته شده اند. جمله معروف هیچ کس سر جای خودش نیست، درباره آنها حسابی مصداق دارد.آنها گلایه می کنند و من به سال هایی فکر می کنم که در دانشگاه های کشور گذرانده اند؛ اغلب هم دانشگاه های دولتی. راستی چقدر هزینه تحصیل شان شده؟ چقدر منابع کشور هدر رفته است.باید این اصل را پذیرفت که وقتی آدم‌ها در جای درست خود قرار نمی‌گیرند اصل شایسته‌سالاری زیر سؤال می‌رود. اگر هر کس در جای خودش باشد، همه چیز درست پیش می‌رود . آیا چنین روزی خواهد رسید؟

 






تاریخ : سه شنبه 00/9/2 | 10:39 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

صندلی عشق

تنها صندلی که برای نشستن یا بقول معروف تصاحب آن:

-) نیاز به رزومه دادن به این و آن نیست.

-)نیاز به لابی گری های شبانه نیست.

-)نیاز به جلب رضایت نماینده نیست.

-)نیاز به دروغ گفتن و فیلم بازی کردن نیست.

-)نیاز به ظاهر سازی نیست.

 -)نیاز به تملق و چاپلوسی نیست.

-)نیاز به اثبات اینکه متعلق به این حزب و آن حزب هستی،نیست.

-) نیاز به رفتن به پایتخت برای مصاحبه های سرکاری،نیست.

-) نیاز به ته ریش و بستن بقول معروف یقه ملائی،نیست.

-) نیاز به تخریب و تهمت زدن به دیگران نیست.

تنها چیزی که برای نشستن روی این صندلی نیاز هست:

-) عشق به وطن و خاک

-) عشق به مردم

-) عشق و ایمان به خدا

-) عشق به شناخت سره از ناسره با نیروی بنام بصیرت و عقل.

درود بر مردان بی ادعا که بخاطر وطن و مردم،مجبورند تا پایان عمر در صندلی عشق خود،بنشینند. 






تاریخ : یکشنبه 00/8/30 | 5:33 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

قانون کار،31ساله شد

قانون کار جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 29/08/1369به دلیل اختلاف بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان در این خصوص، نهایتا در مجمع تشخیص مصلحت نظام مورد تصویب قرار گرفته است. میشود گفت: قانون کار بعد از قانون اساسی از حیث جامعیت و فراگیر بودن آن،دومین قانون مرجع کشور محسوب میشود.چرا که به نوعی سرنوشت کسب وکار و معیشت بیش از چهل میلیون نفر از جمعیت کشور به صورت کارفرما و کارگر به قانون کارگره خورده است. در سال های اخیر با توجه به تحولات اقتصادی،اجتماعی و سیاسی از سوی دینفعان این قانون یعنی تشکل های کارگری و کارفرمایی تلاش گردیده اصلاحاتی در قانون کاربویژه در ماده 41،تبصره 2ماده 7 و فصل ششم آن اتفاق بیافتد لیکن علیرغم ارائه طرح و لایحه از سوی دولت و مجلس به جهت حساسیت موضوع و نگرانی از تاثیرات منفی اصلاحات در زندگی اقتصادی کارفرمایان و کارگران، تاکنون ره بجای نبرده و این چالش از این دولت به آن دولت،پاس کاری شده است. اینکه در قانون کار جمهوری اسلامی ایران می بایستی تغییراتی صورت گیرد حرف درست و منطقی است و با توجه به گذشت بیش از 31 سال از عمر آن و از همه مهمتر تغییرات اتفاق افتاده در حوزه های اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی و حتی سیاسی کشور،ضرورت ایجاد اصلاحات در قانون کار، اجتناب ناپذیربنظر میرسد. ولی همانطور که پیش تر نیز به آن اشاره شد به دلیل ارتباط مستقیم و غیر مستقیم کم وکیف زندگی بیش از چهل میلیون نفر به قانون کار،می طلبد در حرکت به سمت بوجود آوردن اصلاحات در قانون مزبور با دقت کامل و درک صحیح از شرایط و اوضاع کشوراقدام گردد و طوری نباشد که تغییرات اعمال شده نظم اقتصادی و سیاسی کشور را به جای بهبود، متلاطم نماید. به نظر نگارنده در شرایط موجود کشور بخصوص در شاخص های اقتصادی و اجتماعی اگر اصلاحاتی نیز در قانون کار از جمله در مواد قانونی که در پاراگراف های بالا به آنها اشاره شد،صورت پذیرد به دلایلی که به آنها پرداخت خواهد شد بهبود چشم گیری در زندگی جامعه کار و تولید دیده نخواهد شد:

1- با توجه به ماده 41 قانون کار،شورای عالی کار موظف است در پایان هرسال میزان حداقل دستمزد کارگران مشمول قانون کار برای سال پیش رو را با توجه به میزان تورم موجود در جامعه مشخص و جهت اجراء ابلاغ نماید. باید پذیرفت با توجه تورم موجود در سطح جامعه و شرایط بی ثباتی موجود در اقتصاد کشور،هرگونه افزایش دستمزد برای حقوق بگیران حتی به اندازه تورم کنونی که خواسته مکرر تشکلات کارگری می باشد به دلیل اینکه خود این موضوع یعنی افزایش دستمزد برابر نظر کارشناسان اقتصادی بطور میانگین 15درصد بر روی تورم موجود تاثیرافزایشی میگذارد، نخواهد توانست رویکرد مثبتی روی سطح زندگی جامعه کارگری داشته باشد. در این اوضاع و احوال اقتصادی بهترین راهکار کنترل تورم لجام گسیخته و کاهش آن است. طوریکه حقوق بگیران ثابت با احتساب افزایش های سنواتی بتوانند حداکثر بهره برداری از دریافتی های ماهیانه خود داشته باشند.

2- تا زمانی که عرضه نیروی کار بیش از تقاضای آن باشد و بقول معروف لشگر بیکاران در پشت دروازه بازار کار برای ورود به آن با هر شرایط کاری و از همه مهمتر با هر دستمزدی حتی پائین تر از حداقل حقوق تعیین شده،دست و پا میزنند. هر گونه بحث و بررسی در خصوص اعمال اصلاحات در تبصره 2 ماده 7قانون کار مبنی بر اعمال قرارداد های بلند مدت بین کارگر و کارفرما،بی معناست. چرا که به جهت عدم تعادل در عرضه و تقاضای نیروی کاردر کشور،کارفرمایان به راحتی به نیروی کار ارزان قیمت دسترسی دارند که آماده است تحت هرشرایطی کار کند تا از درآمد بخور و نمیر،برخوردار باشد. در چنین فضای کاری که عرضه نیروی کار بیداد می کند و به دلیل پائین بودن سطح درآمد در خانوارها، بطور میانگین 3نفر در یک خانواده برای امرارمعاش، حاضر به کار تحت هر شرایطی هستند. آیاجامعه کارفرمایی حاضر به پذیرش شرایط جدید نیروی کار،خواهد بود؟

3- از طرفی تا زمانیکه شاخص های بهبود فضای کسب وکار به نفع کارفرما تغییر نکند و کارفرما نتواند به راحتی و با کمترین دغدغه و نگرانی کسب وکار خود را مدیریت کند. تحمیل هرگونه شرایط کاری جدید اعم از افزایش دستمزد،بستن قراردادهای بلند مدت، مفید به فایده نخواهد بود.حتی به دلیل شرایط خاص جامعه ممکن است نتایج عکسی از جمله تعدیل نیرو یا تعطیل شدن واحد تولیدی را نیز بهمراه داشته باشد که بازنده اصلی این ماجرا نیز خودکارگران خواهند بود.

سخن آخر، تا زمانیکه شاخص های اقتصادی کشور از جمله نرخ تورم و نرخ بیکاری و بهبود فضای کسب وکار به ترتیب کاهش و اصلاح نگردند. اصلاحات قانون کار منجر به نتیجه اثر بخش و تحول گرا در بهبود شرایط ذینفعان خود(دولت،گارفرما و کارگر)، نخواهد شد. شرایط فعلی موجود درجامعه کارفرمایی و کارگری علیرغم گذشت 31 سال از عمر قانون کار، خود گواهی براین ادعاست. از سوی در شرایط بد اقتصادی، ذینفعان این قانون نخواهند توانست در یک فضای برد-برد،مذاکره کنند و هر کدام به دنبال رسیدن به حداکثری مطالبات صنفی خود خواهند بود و هرگز فلسفه سه جانبه گرایی به معنای واقعی کلمه اتفاق نخواهد افتاد.

امیدواریم در آینده با توجه به بهبود شرایط اقتصادی کشور و به تبع آن ایجاد آرامش روانی در جامعه کار و تولید، شاهد یک گفتمان سه جانبه گرایی واقعی با رویکرد نگاه حداکثری به منافع ملی نه منافع صرفا صنفی از سوی ذینفعان باشیم. انشاء..... 






تاریخ : شنبه 00/8/29 | 5:48 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.

  • وب میوه ها
  • وب دختر تهرونی
  • وب دو دی ال
  • وب وب آنلاین