"جایگاه رفیع "
زمانیکه ملا نصرالدین شهردار آق شهر بود در شورای شهر برسر موضوع پراهمیت "جایگاه رفیع" با کدخدا مشغول مباحثه و مجادله بود. ملانصرالدین می گفت: کدخدا "جایگاه رفیع" برازنده افراد خردمند، مجرب و شایسته ترفیع است، چه اصراری هست که می خواهید فلان آقا را که هیچگونه شایستگی و تجربه کاری ندارد را در پست به این مهمی بگمارید؟ از ملا گفتن و اصرار و از کدخدا نشنیدن و نپذیرفتن و انکار،،،. ملا برای اینکه برای کدخدا ثابت کند "جایگاه رفیع" شایسته افراد صاحب دانش و با تجربه است، نه افراد جاهل و بی تجربه، به کدخدا پیشنهاد نمود که : اگر اجازه بدهید من با یک مثال عینی و عملی این موضوع مورد مناقشه را به شما و سایر اعضای شورای شهر آق شهر،ثابت کنم. کدخدا که بر گمانِ خود هیچگونه شک و تردیدی روا نمیداشت ومثل همیشه نظر خود را برحق میدانست بخاطر اینکه او را خجل و بی اعتبار سازد گفت: نصرالدین اشکالی ندارد ما با اشتیاق منتظر مثال عملی شما هستیم. ملا به چند مامور شهرداری دستور داد تا الاغش را به بالای پشت بام شورای شهر،ببرند. کدخدا که شاهد این حرکت عجیب او بود حیرت زده گفت: ملا معلوم است داری چکار می کنی؟ نصرالدین در جواب گفت: رئیس جان اجازه بدهید وقتی الاغ به پشت بام رسید علت این کارم را به شما توضیح خواهم داد.بالاخره ماموران نگون بخت با هزار زحمت الاغ را کشان کشان به بالای پشت بام رساندند. سپس ملانصرالدین به ماموران دستور داد تا الاغ را به سرِ جای اول خود برگردانند (پائین بیاورند.)، آنها هرچه قدر تلاش کردند الاغ را نتوانستند به پائین بکشند. ماموران خسته و نفس زنان به سالن جلسه آمدند. ملا گفت: پس الاغ کو؟ ماموران گفتند: شهردار هرچه تلاش کردیم الاغ پائین نیامد. جناب شهردار او در حال پایکوبی در پشت بام است و اصلا به فرمان ما نیست. در این هیر ویر بود که از شدت پایکوبی و بالا و پائین پریدن الاغ به یکدفعه، سقف شورا فرو ریخت. شهردار رو کرد به کدخدا و گفت: جناب رئیس! مشاهده فرمودید که اگر خری را به "جایگاه رفیع" برسانید، هم آن جایگاه را خراب می کند و هم خود را در معرض هلاکت قرار می دهد؟ پس از تصمیم خود مبنی بر دادن "جایگاه های رفیع" به افراد ناشایست،فاقد دانش، کم ظرفیت و بی درایت لطفاً پرهیز نمائید. چرا که ضرب المثل نیاکان ما نیز میگوید:«دشمن دانا، به از نادان دوست».
حکایت آموزنده
عارفی را پرسیدند: ای شیخ فردی که عزادار امام حسین(ع) است و سیاه او را می پوشد و تاکنون ترک واجبات نکرده و در راه خدا انفاق و بخشش های فراوان به فقرا می کند ولی در مقابل این کارهای نیک و خدا پسندانه در خلوت به خانواده خود علی الخصوص زنش ظلم روا می دارد. طوری که به او توجه نمی کند ،خود می خورد و میآشامد، تو گویی که او را به اسارت گرفته است. مرد عارف گفت: اگر گفته های شما درست باشد و آن مرد مرتکب چنین کرداری است و بر آن همچنان استمرار دارد و اصرار می ورزد، او از شمار پیروان امام حسین بیرون بوده و تمام اعمال در ظاهر خوب اش هم باطل می باشد. زیرا که پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: "هر مردی همسرش را آزار دهد، اگر تمام عمرش را روزه بگیرد و شب ها عبادت کند و بنده ها آزاد نماید و مال ها در راه خدا انفاق کند، خداوند هیچ نماز و کار نیکی از او نمی پذیرد. تا آنگاه که به زنش کمک کند و او را از خود راضی نگاه دارد. و برعکس این موضوع نیز صادق است.( ثواب الاعمال، ص 335،ج 1)."
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
این ضرب المثل معروف که در واقع مصراعی از قصیده شماره 77محتشم کاشانی است در اشاره به افرادی به کار میرود که قبل از انجام امری، جوانب گوناگون آن را در نظر نمیگیرند، نتایج آنرا نمی سنجند، و عمل و رفتار آنها چندان بر مبنای تفکر، تعقل و دوراندیشی نمی باشد و سرانجام دچار پشیمانی و حسرت میشوند. همانند کاری که ماموران و اکیپ تخریب روز چهارشنبه 5مرداد ماه امسال در منطقه زردشت اهواز برای تخریب سرپناه 300خانوار منطقه مزبور آنهم خانه های که صاحبانشان جزء اقشار آسیب پذیر جامعه هستند، انجام دادند. اینکه زمین های آن منطقه تصرف شده و متعلق به بنیاد مستضعفان است و یا غیر مجاز ساخته شده است حتی اگر صحت داشته باشد ( هرچند که موضوع نیاز به بررسی دقیق حقوقی، کارشناسی، و حتی واکاویِ چرائیِ آن دارد.)، آنچه در این میان حائز اهمیت می باشد و جای تأسف دارد، اقدام ناسنجیده مسئولان منطقه است که باعث برهم زدن آرامش و امنیت منطقه شده و از همه بدتر این شیوه عمل غیر مسئولانه و بهانه ساز، دستاویزی شده برای شبکه های معاند برای تولید و نشر اخبار بر علیه نظام و کشور، طوری که تصاویر این ماجرا دست به دست در فضای مجازی در حال پخش شدن می باشد. بویژه در ایام سوگواری سید و سالار شهیدان امام حسین(ع)، این اقدام و رفتار به هیچ عنوان زیبنده جامعه اسلامی نبود. نباید فراموش کرد که همین افراد باغیرت و خون گرم اهوازی بودند که در صف نخستِ مقابله با صدام و صدامیان ایستادند و از خاک این مرز و بوم دفاع کردند که به هیچ عنوان لایق این نوع رفتار نبودند اگر چه اقدام به ساخت و ساز غیر مجاز نیز کرده باشند. هر چند که برابر اعلام روابط عمومی بنیاد مستضعفان اجرای حکم تخریب ملغی گردیده و مقرر شده بعد از ساماندهی افراد منطقه زردشت تصمیمات لازم اتخاذ گردد. حال سوال اینجاست بهتر نبود مسئولان منطقه قبل از اقدام به تخریب و ایجاد اینهمه بلوا و حاشیه سازی و زمینه سازی بروز نارضایتی در بین مردم و جریحه دار کردن احساسات سایر هموطنان در مناطق دیگر، همان تصمیمی را که آخر ماجرا گرفتند را قبل از اقدام به تخریب می گرفتند تا شاهد اینهمه مسائل حاشیه ای در منطقه و حتی کشور نبودیم.
« مرا عقلی اگر می بود، کِی اینکار میکردم
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی»
بیست ویژگی طلایی یک کارمند موفق
1- ذهنی باز و آماده برای یادگیری مداوم
2- خلاق بودن و ارائه ایده در حوزه کاری
3- اعتماد به نفس و روابط خوب با همکاران و ارباب رجوع
4- جدی و دقیق بودن در کارهای ارجاعی
5- توانایی پیش بینی مشکلات و ارائه راهکار
6-داشتن برنامه ریزی برای کارها
7- داشتن روحیه کار تیمی
8- شفاف صحبت و عمل کردن
9- مسئولیت پذیر بودن
10- حفظ استقلال کاری خود
11-داشتن روحیه رهبری
12- به جزئیات اهمیت دادن
13- داشتن روحیه سختکوشی
14- صادق و متواضع بودن
15- مطالعه و بالا بردن دانش خود در ارتباط با حوزه کاری
16- داشتن نظم و انضباط کاری
17- انتقاد پذیر بودن
18- انجام بموقع امورات ارجاعی از سوی مافوق
19- پرهیز از مسائل حاشیه ای
20- شاکر بودن از خداوند به خاطر کارمند بودن و کسب روزی حلال
البته لازم به ذکر است برای داشتن چنین کارمندانی فضای کاری نیز می بایست متناسب با استانداردهای مدیریت منابع انسانی، اداره و رهبری گردد. در غیر اینصورت داشتن چنین کارمندانی، همیشه یک آرزوی دست نیافتنی خواهد بود.
4 شهریور ماه، روز کارمند گرامی باد.
چرایی الگو "نشدن" شهید رجایی برای مسئولان
"شهید محمدعلی رجایی" را باید یکی از معدود خدمتگزاران صدیق و خالص انقلاب اسلامی ایران دانست که پست و مقام او را فریب نداد و مسحور مقام و موقعیت اجتماعی خود نشد و انقلاب را به مثابه سفره ای که مستحق سهمی از آن باشد تعریف و ترقی ننمود. حضرت امام خمینی (ره) درباره عظمت شخصیت این معلم شهید میفرمایند: «ارزش آقای رجایی، به این نبود که یک ـ مثلاً ـ دستگاهی دارد، ارزششان به این بود که «خودی» بودند، با مردم بودند، برای مردم خدمت میکردند، مردم احساس کرده بودند که اینها برای آنها دارند خدمت میکنند.» (صحیفه امام، جلد 15، صفحه 134- 140) مردمی بودنِ خالصانه و بی کوچکترین چشمداشت شهید رجایی مهمترین خصیصهای بود که وی را برای همیشه در حافظه تاریخ انقلاب اسلامی ثبت کرده است. از دیگر نکات مهمی در متن فوق به آن تأکید گردیده، این است که مردم احساس می کردند که شهیدان رجایی و باهنر، بواقع، بی ریا، و بی توقع دارند برای آنها کار و خدمت می کنند و بین مردم و دولت فرقی، تمایزی، تفاوتی، و فاصله ای قابل تصور و جایز نیست و هرگز نباید باشد. به خاطر همین ویژگی مهم بود که مدام و مکرر تاکید میگردید که همه ی مسئولان نظام، ساده زیستی و مردمی بودن شهیدان رجایی و باهنر را سرلوحه زندگی شخصی و اداری خود قرار دهند.حال سوال اینجاست چرا علیرغم اینهمه تاکید روی این مقوله،شاهد افول فاصله بین سطح زندگی مردم و مسئولان و زمامداران هستیم؟ که باعث شده اعتماد به آنها بطور قابل توجه کاهش یابد.برای این موضوع دلایل مختلفی وجود دارد که از مهمترین آن میتوان به ترویج اشرافی گری در جامعه،گسترش روز افزون فاصله طبقاتی،فساد و رانتخواری،تبعیض، محقق نشدن وعده های داده شده و همچنین انقلاب را سفره انگاشتن و رقابت و حتی دعوا های سیاسی بر سر سهم خواهی از این سفره، و،،،، اشاره نمود. در شرایط کنونی، کشور بیش از پیش به احساس مسئولیت ، خدمت و مدیریت خالصانه در راستای منافع عمومی، و در نتیجه به وفاق و اعتماد بین افراد جامعه و دولت مردان نیازمند می باشد. چرا که اگر آرامش و احساس تعلق خاطر در افراد جامعه به مسئولان اجرایی کشور به منصه ظهور نرسد این امر بر عدم اتفاق و یکدلی مردم با مسئولان از یکسو و عدم اعتماد مردم به زمامداران از دیگر سو منجر شده و بر اجرای سیاست ها و برنامه های دولت که به مشارکت اجتماعی نیاز می باشد تاثیر منفی خواهد گذاشت. به امید روزی که شاهد این واقعیت باشیم که مردم به واقع احساس کنند که مسئولان اجرایی کشور با صداقت در گفتار و عمل در کنار آنها هستند و به آنها خدمت می کنند. هفته دولت گرامی باد.
بیست، درسی که از مکتب امام حسین(ع) باید آموخت
1) رهایی از ترس، و شجاع بودن برای رسیدن به اهداف انسانی و آسمانی
2-)رهایی از دروغگویی در هر شرایطی از زندگی
3-)رهایی از پلیدی و خرافه گرایی و پیروی از عقلانیت در مسیر زندگی
4-)رهایی از اسارت و در بند بودن، و رسیدن به استقلال و آزادی، آنگونه که شایسته یک انسان است
5-) رهایی از وابستگی ها و دلبستگی ها به خاطر آرمان ها و اهداف انسانی
6-)رهایی از غیبت، و قضاوت و پیش داوری نسبت به دیگران
7-)رهایی از ظواهر دنیوی
8-)رهایی از اعمال تبعیض فیمابین انسان ها
9-) رهایی از های و هوی های ظاهری و توجه به کهن و ریشه موضوعات اجتماعی
10-) رهایی از ننگ حاصل از پذیرش ظلم و ستم به هر شکل و عنوان
11-) رهایی از جاه و مقام دنیوی به خاطر حفظ آرمان و نیات انسانی و الهی
12-)رهایی از مکر، ریا،تظاهر و دورویی، و داشتن صداقت در گفتار و عمل
13-)رهایی از آزار و اذیت دیگران و احترام به افراد جامعه، خانواده ، والدین و کودکان
14-) رهایی از حرص و ولع، و کسب ثروت نامشروع
15-) رهایی از خیانت و تفرقه، ودر عوض وفا به پیمان و حمایت از همدیگر در همه ی شرایط سخت و دشوار
16-) رهایی از بی تفاوتی به موضوعات و مشکلات اطرافیان و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت
17-) رهایی از خود برتربینی و کوچک شمردن دیگران
18-)رهایی از ماندن در گذشته و نه ساختن آینده و غفلت از درس ها و تجربیات گذشته و حال
19-) رهایی از ناامیدی، و امید به خداوند در همه ی شرایط
20-)رهایی از افکار و قالب های ذهنی منفی
به بهانه روز پزشک،یادی کنیم از پزشکان قدیمی اردبیل
روز پزشک که فرا می رسد، ناخوداگاه نام هائی چون دکتر بابا حاذق، دکتر حسین ملکی و دکتر پورابولقاسم که همگی آنها حیات خود را عوض کرده اند، در ذهن ها زنده می شود و از یاد و خاطره نیکو، خصائل انسانی ونحوه طبابت و مردم داری آنها سخن به میان می آید. نقل شده است که مرحوم دکتر بابا ضمن احترام و خوش اخلاقی، بیمار را در مطب خود که در محله پیرعبدالملک واقع شده بود معاینه و دارو تجویز و از آنهایی که درآمد مناسبی نداشتند بدون اخذ حق ویزیت به درمان آنها می پرداخت. از دیگر ویژگیهای شخصیتی ایشان این بود که در جیب خود کاغذهای کوچکی داشته و در کوچه و بازار افرادی که به او بمنظور تشخیص یا درمان مراجعه می نمودند در خیابان معاینه و در همان کاغذهای کوچک دارو تجویز می کرده بدون این که پولی از آنها طلب کند.در ارتباط با مرحوم دکترحسین ملکی و مرحوم دکتر پورابولقاسم نیز عنوان شده که آنها نیز مثل دکتر بابا حاذق، انسان های با ایمان ، خوش اخلاق و خوش مشرب بودند. چیزی که مریض بیشتر از دارو به آن نیازمند می باشد. آن دو پزشک نیز همچون دکتر بابا حاذق در هنگام طبابت دست تنگی بیماران خود را نیز ملاحظه میکردند. طوری که در هنگام معاینه بیماران در منزل در صورتی که احساس میکردند بیمارشان از لحاظ مالی در وضعیت مناسبی قرار ندارد نه تنها پولی از آنها نمی گرفتند، بلکه در زیر بالش بیمار بستری نیز بدون آنکه اهل خانه متوجه شوند پول می گذاشتند. ضمنا این سه پزشک با برخی از داروخانه های شهر توافق کرده بودند که اگر نسخه ای از سوی آنها با علائم خاص به داروخانه ارجاع گردید، بدون اخذ پول دارو ها را به بیمار مورد نظر تحویل نمایند. و هزینه داروخانه را خود آنها ماهانه با داروخانه ها تسویه حساب میکردند. خداوند بر این سه انسان بزرگ جامعه پزشکی استان رحمت کند. انشاءا... شاید این افراد نمونه کوچکی از پزشکان متعهد در تاریخ طب شهر ما بوده اند که هیچ وقت این اصل مهم را فراموش نکرده اند که قبل از این که به حرفه پزشکی به عنوان یک شغل برای کسب درآمد و با نگاه اقتصادی بنگرند، می بایست از جایگاه و منزلت انسانی خویش ، با اخلاق ،آداب و انصاف بر بیمار خود نظر افکنند. موضوعی که این روزها در عرصه طبابت به دست فراموشی سپرده شده یا به قول کارشناسان حوزه اخلاق پزشکی که معتقدند اخلاق، جایگاه خود را در حرفه ی پزشکی دنیای امروز گم کرده است.اشتغال به حرفه پزشکی در هر کشوری برای خود سوگند نامه ای دارد که به روز شده سوگندنامه پزشکی بقراط است. پزشکان ایرانی نیز پس از اتمام دوره دانشگاهی با سوگند به آن ملزم و متعهد به رعایت مفاد این سوگند نامه میباشند. یکی از مهمترین تعهدات پزشکان در سوگند نامه پزشکی این است که آنها قسم می خورند هنگام درمان بیماران به تنگدستی اش توجه نکنند و در صورت مواجه شدن با بیمار نیازمند بدون در نظر گرفتن منافع مادی ، در مداوایش کوتاهی و قصور ننمایند. حال این سؤال مطرح میشود که چند درصد از پزشکان جامعه امروزی ما شرایط بیمار خود رارعایت می کنند؟ جواب این سؤال را به ذهن بیدار خوانندگان محترم واگذار می کنیم. به نظر میرسد دیگر از قداست سوگند نامه پزشکی در میان تعدادی از پزشکان خبری نیست. چرا که اگر توجهی به محتوای سوگند نامه پزشکی میشد، دیگر برای یک خدمت پزشکی ده یا 15 میلیون تومان از بیمار مطالبه نمی گردید و برخی از پزشکان به جای افزایش سطح اگاهی و علم خود به دنبال برج سازی و خرید ملک و زمین نمی رفتند و از پاسخ دادن کامل به مریض به بهانه تخصصی بودن موضوع طفره نمی رفتند و با مریض خوش اخلاقی میکردند حتی با لبخند صوری. دیگر در طبابت ملیت ، نژاد و جنس را لحاظ نمی کردند. هنگام معاینه در مطب چندین بیمار را همزمان ویزیت نمی کردند و سایر موارد که مغایر اخلاق حرفه ای پزشکی بوده و در چارچوب سوگند نامه پزشکان نمی گنجد.علت این بد اخلاقی های حرفه ای را در نبود وجدان کاری و حرفه ای، عدم توجه به سفارشات قران کریم و امامان معصوم(ع) در خصوص توجه و احترام به همنوع و فراموش کردن گذشته خودمان که قبلاً چه بودیم و حالا چه هستیم، میتوان جستجو کرد.امیدواریم در آینده نه چندان دور شاهد این باشیم که پزشکان دنیای امروز ما نیز همانند مرحوم دکتر بابا حاذق، دکتر حسین ملکی و مرحوم دکتر پورابولقاسم، به انسانها به خاطر انسان بودنشان توجه کنند نه به خاطر سایر عوامل اعم از پول، مقام و غیره، موضوعی که تحقق آن سخت ولی غیر ممکن نیست.
به امید آن روز
افول ناخواسته مشاغل
درشرایط کنونی، مشاغل موجود و فعال در بازارکار به دلایل تغییرات سریع و گسترده در ساختار فناوری اطلاعات،سبک زندگی مردم و ورود ایده های نو و جدید در قالب شرکت های دانش بنیان و همچنین ورود تکنولوژی نو به بازار و دگرگونی های پیش بینی نشده زیست محیطی، ماهیت کاری یا امکان ادامه حیات خود را از دست داده یا در آینده ای نه چندان دور از دست خواهند داد.به عبارت دیگر میتوان پیش بینی نمود ظرف 10یا 20 سال آینده اکثر مشاغل فعلی که برای خود برو بیایی دارند به جهت نبود تقاضا به اجبار از بین خواهند رفت. چنانچه بسیاری از مشاغل که تا همین چند سال پیش از اهمیت بسیاری برخوردار بودند از بین رفته اند و تنها نام و نشانی ازآنها باقی مانده و به معنائی به تاریخ پیوسته اند و برخی نیز در حال سپری کردن اواخر عمر شغلی خود می باشند. از جمله این دو گروه عنوان شده مشاغل میتوان به حرفِ ماشین نویسی،فروش و تعمیر تلفن های قدیمی، حمام یا گرمابه های عمومی،صحافی کتاب، پالان دوزی، صندوق سازی، دوزندگی، کفش دوزی دستی،رستوران های غذا خوری قدیمی،عکاسان،نانوایی ها، تعمیر کاران و فروشندگان ساعت، مغازه های محلی فروش کالا، آژانس داران، خدمات پستی،علافان یا فروشندگان پشم حیوانی، فروشندگان بخاری های نفت سور،فروشندگان و تعمیر کاران سماور،قلع کاری ظروف مسی، حلبی سازان و ..... البته این نکته را باید اضافه کرد با از بین رفتن مشاغل با هر عنوان و دلیلی، مشاغل جدید و نو با شکل و شمایل جدید در سطح جامعه جایگزین آنها شده و یا در حال جایگزین شدن می باشند و حتی مشاغلی در شرایط کنونی حادث شده اند که اصلا 10سال قبل مشابه آنها وجود نداشت و کاملا از هر حیث فاقد سابقه و جدید، می باشند. مانند خرید های اینترنتی( دیجی کالا) . جان کلام هرچیز پایانی دارد و مشاغل هم استثنا نیستند. بسیاری از کارهای دستی جای خود را به کارهای مکانیکی و کارهای ذهنی جای خود را به کامپیوتر داده اند و برخی دیگر هم به کلی از بین رفته اند چون دیگر نیازی با آن ها نبوده است. بنابرین ضروریست صاحبان مشاغل موجود و کسانی که وارد کسب وکار جدید میشوند از یک طرف و سیاستگذاران و به نوعی حاکمیت از طرف دیگر با اعمال سیاست ها و برنامه ریزی های مدون و کارشناسی شده و همچنین ارائه آموزش های لازم با این رویکرد که ظرف 10 یا 20 سال آینده چه اتفاقات و تغییراتی در کسب و کارهای موجود بوجود خواهد آمد، بطور مشترک( دولت و بخش خصوصی در قالب تشکلات گروهی) نسبت به ساماندهی و آینده مشاغل اعم از خرد و کوچک، اقدام نمایند. در این صورت به احتمال خیلی زیاد هم از خسارت ها و ضررهای مالی صاحبان کسب و کار و هم از چالش های اشتغالزایی دولت، کاسته خواهد شد و ریسک فعالیت و تاب آوری کسب و کارهای در مقابل تغییرات عنوان شده فوق نیز به نوعی بالا خواهد رفت. در غیر این صورت با توجه به گسترش و تغییرات سریع در تکنولوژی و فناوری اطلاعات، سبک زندگی مردم و همچنین تغییرات زیست محیطی، حرفه و شغل ما بتدریج به تاریخ خواهد پیوست در این صورت هم صاحبان مشاغل و هم حاکمیت در این افول مشاغل، سهیم خواهند بود.
خبرآمد،خبری در راه است.
این روز ها سران سه قوه بویژه رئیس جمهور،رئیس مجلس شورای اسلامی، از گشایش اقتصادی ویژه در هفته آینده خبر میدهند. گشایشی که بعد از نهایی شدن، از سوی دولت رسانه ای و اعلام خواهد شد. این موضوع علامت سوال های فراوانی را در ذهن افکار عمومی و علی الخصوص اقتصاددانان ایجاد کرده که قرار است در عرض یک هفته چه اتفاقاتی در عرصه اقتصادی کشور بوجود آید؟ با توجه به شرایط فعلی در اقتصاد و معیشت مردم بنظر میرسد گشایش های اقتصادی مد نظر سران سه قوه در راستای محورهای ذیل باشد:
-) افزایش یارانه نقدی یا پرداخت اضافی به یارانه بگیران.
-) افزایش نرخ سود بانکی سپرده ها به منظور جذب نقدینگی از جامعه.
-) واگذاری بزرگ بورسی.
-) توجه به اقتصاد کوپنی و توزیع ارزاق عمومی به صورت مدیریت شده به مردم بویژه اقشار کم درآمد.
-) نگاه دوباره به موضوع اف ای تی اف به دلیل بلوک شدن بخش قابل توجهی از درآمد های ارزی در برخی از کشور ها از جمله کره جنوبی و غیره.
-) توجه به بازار ارز و مبارزه با دلالی موجود در این بازار.
فارغ از اینکه این گشایش،سورپرایز و یا کادوی اقتصادی شامل کدامیک از موارد اشاره شده فوق باشد یا خیر، ولی شامل هر تصمیمی که باشد قطعا به نوعی تابعی از اقتصاد دستوری خواهد بود که نتیجه کوتاه مدت در اقتصاد از خود برجا خواهد گذاشت. نباید فراموش کرد برای ساماندهی اقتصاد هر کشوری علاوه بر داشتن برنامه های کوتاه مدت کارشناسی شده به برنامه های بلندمدت در ادامه برنامه های کوتاه مدت نیز نیاز می باشد تا اقتصاد به معنای واقعی کلمه در جامعه به منصه ظهور برسد و آحاد جامعه اثرات مثبت اجرای برنامه های کوتاه مدت و بلند مدت را در زندگی روزمره خود به عینه مشاهده کنند.النهایه منتظر می مانیم برای سورپرایز اقتصادی هفته آینده. یاحق
انفجاربیروت
انفجار شب گذشته بیروت به اندازهای مهیب بود که بیروت و حتی بخشهایی از کشورهای همسایه را لرزاند. لحظاتی بعد رسانهها گزارش دادند که این انفجار ناشی از یک آتشسوزی در انبار شماره 12 بندر بیروت بوده است.طبق اطلاعات اداره گمرک لبنان عامل این آتش سوزی 2750 تن ماده نیترات آمونیوم بوده است.شدت انفجار ایجاد شده در بیروت معادل انفجار 600 تا 800 تن ماده تی ان تی برآورد شده است، تا جایی که کارشناسان اعتقاد دارند انفجار به وجود آمده بیشتر شبیه انفجار یک بمب هستهای کوچک است، درست است که این انفجار تشعشعات مضر نداشت، اما حجم بالای آن خسارات بسیار شدیدی به بیروت وارد کرده است. کارشناسان معتقدند که این انفجار بزرگترین انفجار غیر هسته ای صورت گرفته بر روی زمین بوده است. منازلی که در نتیجه این انفجار دچار خسارتهای کلی و جزئی شدهاند، در برخی موارد دهها کیلومتر با مرکز انفجار فاصله دارد.
انفجار صورت گرفته در بیروت اولین انفجار از این نوع نبود، بلکه انفجارهای مشابهی نیز در شهر اوبباو در آلمان یا بندر تگزاس آمریکا صورت گرفته است. در انفجار صورت گرفته در سال 1921 در شهر اوبباو در آلمان 4500 تن مواد مخلوط آمونیوم سلفیت و آمونیوم نیترات منفجر شد که به کشته شدن 500 تا 600 آلمانی منجر شده و خسارتهای مالی آن بالغ بر 7 میلیون دلار( بنا به هزینههای آن زمان) بود. در این حادثه 80 درصد از منازل شهر ویران شده و 6500نفر آواره شدند.حادثه مشابه دیگری نیز در سال 1947 در بندر تگزاس به وقوع پیوست. این انفجار یکی از بزرگترین انفجارهای غیر هسته ای تاریخ به شمار میرفت و بعد از آن روی داد که یک کشتی فرانسوی حاوی بیش از 2000 تن نیترات آمونیوم آتش گرفت. در این انفجار بلافاصله 581 نفر جان خود را از دست دادند.در حالی که برخی منابع مقدار نیترات آمونیوم انبار شده در این مخازن را بالغ بر 2750 تن ارزیابی کرده اند، سوالی که در محافل دولتی لبنان مطرح شده، این است که چرا این مقدار از نیترات آمونیوم که در ساخت کودهای شیمیایی یا مواد منفجره به کار میرود، به صورت غیر استاندارد نگهداری میشده است و مسئولیت این اقدام خطرناک با چه کسانی است؟
ضروری است دولت لبنان در راستای پاسخ به شانتاژهای مطرح شده در این خصوص در رسانه های داخلی و خارجی با انجام تحقیقات شفاف و جدی در این خصوص، شانتاژ تبلیغاتی رسانههای مذکور را با شکست مواجه کند. درپایان باید پذیرفت که این انفجار مهیب و ویرانگر اولین و آخرین مورد نخواهد بود. لذا می طلبد همه ی کشورهای جهان منجمله کشور خودمان در جهت پیشگیری از وقوع چنین حوادث ناگوار، اقدامات لازم را از همین ساعت در دستور کار خود قرار دهد. چرا که اگر خدای ناکرده مشابه اینگونه حوادث در کشورمان اتفاق بیافتد با توجه به نوع ساختمان سازی ها و زیر ساخت ها موجود با فاجعه انسانی روبرو خواهیم شد. امیدواریم موضوع انفجار بیروت درس بزرگی برای کشورها و مسئولین آنها باشد.