سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

آیا آموزش در شرایط کرونایی به جبر است یا به اختیار؟ 

بعد از گذشت چند روز از بازگشایی مدارس در سراسر کشور با یک آشفته بازاری از کنش ها و واکنش های متناقض و متفاوت، هم از سوی مسئولان و هم از سوی خانواده ها در خصوص حضور دانش آموزان در مدارس، مواجه هستیم. در این ارتباط خانواده ها به دو طیف عمده تقسیم بندی می شوند. طیف اول از خانواده ها معتقد به حفظ سلامت فرزندانشان هستند و به همین دلیل مخالف حضور آنها در سر کلاس درس می باشند و از فرستادن فرزند خود به مدرسه ممانعت  می کنند. علت این تصمیم سرسختانه( که در شرایط معمول خلاف قانون محسوب می شود.),سخنان رئیس جمهور مبنی بر اجباری نبودن حضور دانش آموزان در سرکلاس های درس و همچنین شیوع پیک دوم بیماری، می باشد‌. بخش دیگری از والدین ضمن نگرانی از سلامت فرزندان خود اعتقاد دارند که آموزش حضوری نقش مهم و تاثیر گذاری در یادگیری دانش آموزان دارد و با نگرانی و استرس آنها را به اجبار راهی مدارس می کنند. دلیل این طیف از خانواده ها، عدم آشنایی به فوت وفن، نبود یا نازل بودن استاندارد ویا فرهنگ مناسب یادگیری در سیستم آنلاین، عدم دسترسی بخش مهمی از جامعه به ابزارها و تجهیزات الکترونیکی مورد نیاز، و مهمتر از همه آماده نبودن برنامه آموزشی شاد، علیرغم وعده و وعید های مسئولان آموزش و پرورش ، میتوان جستجو کرد. از سوئی عدم حضور برخی از دانش آموزان در سرکلاس باعث ایجاد نوعی بی میلی در دیگر دانش آموزان شده است طوری که این تعداد از دانش آموزان نیز به خانواده های خود برای عدم حضور در مدرسه، فشار می آورند. حال با توجه به مطالب عنوان شده سوالی که در این مقطع زمانی مطرح میشود این است که بالاخره با این شرایط کرونایی، آموزش در کشور به جبر است یا به اختیار؟  سوالی که تاکنون جواب شفاف و روشنی به آن داده نشده است. پاسخ هرچه باشد، چرائی آن می بایست به روشنی و بدون هرگونه ابهامی در معرض واکاوی متخصصان امر و قضاوت مردم قرار گیرد.






تاریخ : دوشنبه 99/6/17 | 2:1 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

پرسش مهر 

روز بازگشایی مدارس در آق شهر کدخدا که به علت شیوع ویروس کرونا و قطع خطوط پروازهای هوائی موفق به بازگشت از سفر نوروزی خود نگردیده بود از ملانصرالدین به عنوان پیشکسوت مدیریت در شهرداری آق شهر خواست در مدرسه خانعلی، بزرگترین آموزشگاه آق شهر حاضر شود تا ضمن زدن زنگ مهر، برای دانش آموزان آن مدرسه سخنرانی نماید. ملانصرالدین تمامی شب را مشغول جستجو و یافتن موضوع مناسبی برای سخنرانی فردایش بود ، در نهایت بهتر دید که ذهن دانش آموزان را با طرح پرسش هائی چند به چالش بکشد، پس دست به قلم برد و آغاز به طرح پرسش نمود.  ملا روز اول مهر ساعت 8صبح در مدرسه خانعلی حاضر و بعد از زدن زنگ شروع بازگشایی مدارس و همچنین عرض تبریک آغاز سال تحصیلی نو برای کسب علم و دانش خطاب به دانش آموزان و والدین تماشگر حاضر چنین آغاز به سخن نمود : دانش آموزان مدرسه خانعلی من 10پرسش برای شما مطرح می کنم ، هر دانش آموزی که تا پایان سال تحصیلی به همه آنها جواب درست و قانع کننده ای بدهد، شهرداری آق شهر کلید یک دستگاه خودرو ملی تولید آق شهر را برایگان به او تحویل خواهد نمود.، و اما پرسش ها:

1) چرا ویروس کرونا تا به حال به آق شهر نفوذ نکرده است؟

2) چرا تاکنون از آق شهر کسی به کانادا فرار نکرده است؟

3) به چه دلیل در آق شهر قیمت اجناس برای چندین سال متوالی همچنان ثابت مانده است؟

4) چرا رضایت مندی مردم آق شهر از شهرداری و سایر ،،،بالا است؟

5) چرا همه از بلاد دیگر مشتاق اند در آق شهر سرمایه گذاری کنند.؟

6) چرا شهر حکیم باشی که بالای شهر ما قرار دارد ،از آق شهر خوشش نمی آید؟

7) چرا در آق شهر هیچ بانکی وجود ندارد؟

8) چرا در آق شهر هیچ پلی نیمه تمام و هیچ پروژه عمرانی ناتمامی نداریم؟

9) چرا جام ما با جام فوتبال تفاوت می کند؟

10) چرا در آق شهر یک نوع مدرسه داریم نه انواع و اقسام و الوان مدرسه ها؟

بعد از اینکه سوال های ملا تمام شد. یکی از والدین دانش آموزان گفت: آقای شهردار سوال های شما برای دانش آموزان ابتدایی این مدرسه سنگین است و اینها نمی توانند به آنها جواب بدهند. ملا گفت: عزیزم عیب ندارند همه مجازند حتی وقتی رفتند به کلاس های بالاتر به آنها جواب بدهند. یکی دیگر از والدین پرسید.  ملا ! آیا تا آن زمان شما همچنان در پست شهرداری خواهی ماند؟ ملا در جواب گفت: خانم شما نگران نباشید، مگر تاکنون مشاهده نکرده اید که شهرداری سکوی پرتاب است، بنده اگر شهردار نباشم بالاخره مدیر جای  دیگر خواهم بود و به قول خود عمل خواهم کرد. بعد از گفتن این جمله همه به ملا نصرالدین کف زدند و جلسه تمام شد و دانش آموزان رفتند سر کلاس های خود، در حالیکه ذهن و حواس شان به تمامی معطوف به وعده ملا بود.






تاریخ : یکشنبه 99/6/16 | 2:19 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

بازگشایی مدارس 

بعد از کش و قوس های فراوان، در نهایت مقرر شد  مدارس با در نظر گرفتن شرایط شهرها از بابت شیوع ویروس کرونا،از تاریخ 15شهریور ماه جاری بازگشایی گردد. با توجه به اینکه تقریبا اکثریت قریب به اتفاق استانها و شهرها در سرتاسر کشور به نوعی درگیر  با ویروس کرونا و مبارزه با آن هستند. ضروری است مسئولان آموزشی بویژه مدیران مدارس با حساسیت ویژه نسبت به رعایت موازین بهداشتی و پروتکل هائی که مختص مدارس است و از سوی ستاد ملی کرونا مصوب گردیده ،اهتمام جدی داشته و هیچگونه اهمال ، کوتاهی، و غفلتی را در رعایت آنها مجاز نشمارند.

چرا که کوچکترین بی توجهی و عدم رعایت  پروتکل های  بهداشتی باعث انتقال گسترده ویروس کرونا در بین دانش آموزان ، خانواده ها، و سپس جامعه خواهد بود و چنین سیکلی  شروع پیک سوم کووید 19در کشور را بدنبال خواهد داشت. حال که قرار شده مدارس بازگشایی شود مسئولان وزارت آموزش و پرورش می بایست چند نکته مهم را مد نظر قرار دهند:

-) تجهیز سرویس های مدارس و آموزش نحوه? صحیح استفاده از آن توسط دانش آموزان

-)  توجه به مدارس روستایی و مدارس مناطق محروم در ارتباط با تامین مواد ضد عفونی و ماسک برای دانش آموزان

-) ضد عفونی سرویس های بهداشتی مدارس بطور روزانه و مرتب

-)  کنترل ورود و خروج دانش آموزان هنگام ورود و خروج از مدرسه متناسب با پروتکل های بهداشتی ابلاغی

-) برگزاری جلسات ( ولو آنلاین) با خانواده ها در خصوص توجیه آنها و هماهنگ شدن در خصوص کیفیت برگزاری برنامه های درسی

-) توجه جدی به مدارس استثنایی به جهت شرایط ویژه دانش آموزان مدارس مذکور

-) رصد مرتب برنامه اجتماعی و آموزشی آنلاین و رفع اشکالات آن چرا که معمولا برنامه های اینترنتی در کشور در شروع با اشکالات و ایرادات فراوانی روبرو  می باشد.

-) توجه جدی به دانش آموزان ابتدایی، چرا که آنها  به دلیل سن پائین خود چندان توجهی به رعایت دقیق موازین بهداشتی ندارند. لذا می طلبد در این خصوص بطور مرتب مورد توجه و تشویق قرار گیرند.

در پایان امیدواریم شاهد هیچگونه اتفاق خاص در پی بازگشایی مدارس در کشور نباشیم. و این مهم قابل تحقق است  آنگاه که والدین و مدیران مدارس همکاری و هماهنگی مجدانه و تنگاتنگی در این خصوص داشته باشند.






تاریخ : شنبه 99/6/15 | 7:59 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

"جایگاه رفیع "

زمانیکه ملا نصرالدین شهردار آق شهر بود در شورای شهر برسر موضوع پراهمیت "جایگاه رفیع" با کدخدا مشغول مباحثه و مجادله بود. ملانصرالدین می گفت: کدخدا "جایگاه رفیع" برازنده افراد خردمند، مجرب و شایسته ترفیع است، چه اصراری هست که می خواهید فلان آقا را که هیچگونه شایستگی و تجربه کاری ندارد را در پست به این مهمی بگمارید؟ از ملا گفتن و اصرار و از کدخدا نشنیدن و نپذیرفتن و انکار،،،. ملا برای اینکه برای کدخدا ثابت کند "جایگاه رفیع" شایسته افراد صاحب دانش و با تجربه است، نه افراد جاهل و بی تجربه، به کدخدا پیشنهاد نمود که : اگر اجازه بدهید من با یک مثال عینی و عملی این موضوع مورد مناقشه را به شما و سایر اعضای شورای شهر آق شهر،ثابت کنم. کدخدا که بر گمانِ خود هیچگونه شک و تردیدی روا نمی‌داشت ومثل همیشه نظر خود را برحق می‌دانست بخاطر اینکه او را خجل و بی اعتبار سازد گفت: نصرالدین اشکالی ندارد ما با اشتیاق منتظر مثال عملی شما هستیم. ملا به چند مامور شهرداری دستور داد تا الاغش را به بالای پشت بام شورای شهر،ببرند. کدخدا که شاهد این حرکت عجیب او بود حیرت زده گفت: ملا معلوم است داری چکار می کنی؟ نصرالدین در جواب گفت: رئیس جان اجازه بدهید وقتی الاغ به پشت بام رسید علت این کارم را به شما توضیح خواهم داد.بالاخره ماموران نگون بخت با هزار زحمت الاغ را کشان کشان به بالای پشت بام رساندند. سپس ملانصرالدین به ماموران دستور داد تا الاغ را به سرِ جای اول خود برگردانند (پائین بیاورند.)، آنها هرچه قدر تلاش کردند الاغ را نتوانستند به پائین بکشند. ماموران خسته و نفس زنان به سالن جلسه آمدند. ملا گفت: پس الاغ کو؟ ماموران گفتند: شهردار هرچه تلاش کردیم الاغ پائین نیامد. جناب شهردار او در حال پایکوبی در پشت بام است و اصلا به فرمان ما نیست. در این هیر ویر بود که از شدت پایکوبی و بالا و پائین پریدن الاغ به یکدفعه، سقف شورا فرو ریخت. شهردار رو کرد به کدخدا و گفت: جناب رئیس! مشاهده فرمودید که اگر خری را به "جایگاه رفیع" برسانید، هم آن جایگاه را خراب می کند و هم خود را در معرض هلاکت قرار می دهد؟ پس از تصمیم خود مبنی بر دادن "جایگاه های رفیع" به افراد ناشایست،فاقد دانش، کم ظرفیت و بی درایت لطفاً پرهیز نمائید. چرا که ضرب المثل نیاکان ما نیز میگوید:«دشمن دانا، به از نادان دوست».






تاریخ : پنج شنبه 99/6/13 | 6:23 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

حکایت آموزنده 

عارفی را پرسیدند: ای شیخ فردی که عزادار امام حسین(ع) است و سیاه او را می پوشد و تاکنون ترک واجبات نکرده و در راه خدا انفاق و بخشش های فراوان به فقرا می کند ولی در مقابل این کارهای نیک و خدا پسندانه در خلوت به خانواده خود علی الخصوص زنش ظلم روا می دارد. طوری که به او توجه نمی کند ،خود می خورد و میآشامد، تو گویی که او را به اسارت گرفته است. مرد عارف گفت: اگر گفته های شما درست باشد و آن مرد مرتکب چنین کرداری است و بر آن همچنان استمرار دارد و اصرار می ورزد، او از شمار پیروان امام حسین بیرون بوده و تمام اعمال در ظاهر خوب اش هم باطل می باشد. زیرا که پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: "هر مردی همسرش را آزار دهد، اگر تمام عمرش را روزه بگیرد و شب ها عبادت کند و بنده ها آزاد نماید و مال ها در راه خدا انفاق کند، خداوند هیچ نماز و کار نیکی از او نمی پذیرد. تا آنگاه که به زنش کمک کند و او را از خود راضی نگاه دارد. و برعکس این موضوع نیز صادق است.( ثواب الاعمال، ص 335،ج 1)."






تاریخ : شنبه 99/6/8 | 1:42 صبح | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی 

این ضرب المثل معروف که در واقع مصراعی از قصیده شماره 77محتشم کاشانی است در اشاره به افرادی به کار می‌رود که قبل از انجام امری، جوانب گوناگون آن را در نظر نمی‌گیرند، نتایج آنرا نمی سنجند، و عمل و رفتار آنها چندان بر مبنای تفکر، تعقل و دوراندیشی نمی باشد و سرانجام دچار پشیمانی و حسرت می‌شوند. همانند کاری که  ماموران و اکیپ تخریب روز چهارشنبه 5مرداد ماه امسال در منطقه زردشت اهواز  برای تخریب سرپناه 300خانوار منطقه مزبور آنهم خانه های که صاحبانشان جزء اقشار آسیب پذیر جامعه هستند‌،  انجام دادند. اینکه  زمین های آن منطقه تصرف شده و متعلق به بنیاد مستضعفان است و یا غیر مجاز ساخته شده است حتی اگر صحت داشته باشد ( هرچند که موضوع نیاز به بررسی دقیق حقوقی، کارشناسی، و حتی واکاویِ چرائیِ آن دارد.)، آنچه  در این میان حائز اهمیت می باشد و جای تأسف دارد، اقدام ناسنجیده مسئولان منطقه  است که باعث برهم زدن  آرامش و امنیت منطقه شده و از همه بدتر این شیوه عمل غیر مسئولانه و بهانه ساز، دستاویزی شده برای شبکه های معاند برای تولید و نشر اخبار بر علیه نظام و کشور، طوری که تصاویر این ماجرا دست به دست در فضای مجازی در حال پخش شدن می باشد.  بویژه در ایام سوگواری سید و سالار شهیدان امام حسین(ع)، این اقدام و رفتار  به هیچ عنوان زیبنده  جامعه اسلامی نبود. نباید فراموش کرد که همین افراد باغیرت و خون گرم اهوازی بودند که در صف نخستِ مقابله با صدام و صدامیان ایستادند و از خاک این مرز و بوم دفاع کردند‌ که به هیچ عنوان لایق این نوع رفتار نبودند اگر چه اقدام به ساخت و ساز غیر مجاز نیز کرده باشند. هر چند که برابر اعلام روابط عمومی بنیاد مستضعفان  اجرای حکم تخریب ملغی گردیده و مقرر شده بعد از ساماندهی افراد منطقه زردشت  تصمیمات لازم اتخاذ گردد. حال سوال اینجاست بهتر نبود مسئولان منطقه قبل از  اقدام به تخریب و ایجاد اینهمه بلوا و حاشیه سازی و زمینه سازی بروز نارضایتی در بین مردم و جریحه دار کردن احساسات سایر هموطنان در مناطق دیگر، همان تصمیمی را که آخر ماجرا گرفتند را قبل از اقدام به تخریب  می گرفتند تا شاهد اینهمه مسائل حاشیه ای در منطقه و حتی کشور نبودیم.

« مرا عقلی اگر می بود، کِی اینکار میکردم

 چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی»






تاریخ : جمعه 99/6/7 | 12:5 صبح | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

بیست ویژگی‌ طلایی  یک کارمند موفق 

1- ذهنی باز و آماده برای یادگیری مداوم 

2- خلاق بودن و ارائه ایده در حوزه کاری

3- اعتماد به نفس و روابط خوب با همکاران و ارباب رجوع

4- جدی و دقیق  بودن در کارهای ارجاعی

5- توانایی پیش بینی مشکلات و ارائه راهکار

6-داشتن برنامه ریزی برای کارها

7-  داشتن روحیه کار تیمی

8- شفاف صحبت و عمل کردن

9- مسئولیت پذیر  بودن

10- حفظ استقلال کاری خود

11-داشتن روحیه رهبری

12- به جزئیات اهمیت دادن

13-  داشتن روحیه سخت‌کوشی

14- صادق و متواضع بودن

15- مطالعه و بالا بردن دانش خود در ارتباط با حوزه کاری

16- داشتن نظم و انضباط کاری

17- انتقاد پذیر بودن

18- انجام بموقع امورات ارجاعی از سوی مافوق

19- پرهیز از مسائل حاشیه ای

20- شاکر بودن از خداوند به خاطر کارمند بودن و کسب روزی حلال

البته لازم به ذکر است برای داشتن چنین کارمندانی فضای کاری نیز می بایست متناسب با استانداردهای مدیریت منابع انسانی، اداره و رهبری گردد. در غیر اینصورت داشتن چنین کارمندانی، همیشه یک آرزوی دست نیافتنی خواهد بود.

4 شهریور ماه، روز کارمند گرامی باد.







تاریخ : سه شنبه 99/6/4 | 6:25 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

چرایی الگو "نشدن" شهید رجایی برای مسئولان

"شهید محمدعلی رجایی" را باید یکی از معدود خدمتگزاران صدیق و خالص انقلاب اسلامی ایران دانست که پست و مقام او را فریب نداد و مسحور مقام و موقعیت اجتماعی خود نشد و انقلاب را به مثابه سفره ای که مستحق سهمی از آن باشد تعریف و ترقی ننمود. حضرت امام خمینی (ره) درباره عظمت شخصیت این معلم شهید می‌فرمایند: «ارزش آقای رجایی، به این نبود که یک ـ مثلاً ـ دستگاهی دارد، ارزش‌شان به این بود که «خودی» بودند، با مردم بودند، برای مردم خدمت می‌کردند، مردم احساس کرده بودند که اینها برای آنها دارند خدمت می‌کنند.» (صحیفه امام، جلد 15، صفحه 134- 140) مردمی بودنِ خالصانه و بی کوچکترین چشمداشت شهید رجایی مهمترین خصیصه‌ای بود که وی را برای همیشه در حافظه تاریخ انقلاب اسلامی ثبت کرده است. از دیگر نکات مهمی در متن فوق به آن تأکید گردیده، این است که مردم احساس می کردند که شهیدان رجایی و باهنر، بواقع، بی ریا، و بی توقع دارند برای آنها کار و خدمت می کنند و بین مردم و دولت فرقی، تمایزی، تفاوتی، و فاصله ای قابل تصور و جایز نیست و هرگز نباید باشد. به خاطر همین ویژگی مهم بود که مدام و مکرر تاکید میگردید که همه ی مسئولان نظام، ساده زیستی و مردمی بودن شهیدان رجایی و باهنر را سرلوحه زندگی شخصی و اداری خود قرار دهند.حال سوال اینجاست چرا علیرغم اینهمه تاکید روی این مقوله،شاهد افول فاصله بین سطح زندگی مردم و مسئولان و زمامداران هستیم؟ که باعث شده اعتماد به آنها بطور قابل توجه کاهش یابد.برای این موضوع دلایل مختلفی وجود دارد که از مهمترین آن میتوان به ترویج اشرافی گری در جامعه،گسترش روز افزون فاصله طبقاتی،فساد و رانتخواری،تبعیض، محقق نشدن وعده های داده شده و همچنین انقلاب را سفره انگاشتن و رقابت و حتی دعوا های سیاسی بر سر سهم خواهی از این سفره، و،،،، اشاره نمود. در شرایط کنونی، کشور بیش از پیش به احساس مسئولیت ، خدمت و مدیریت خالصانه در راستای منافع عمومی، و در نتیجه به وفاق و اعتماد بین افراد جامعه و دولت مردان نیازمند می باشد. چرا که اگر آرامش و احساس تعلق خاطر در افراد جامعه به مسئولان اجرایی کشور به منصه ظهور نرسد این امر بر عدم اتفاق و یکدلی مردم با مسئولان از یکسو و عدم اعتماد مردم به زمامداران از دیگر سو منجر شده و بر اجرای سیاست ها و برنامه های دولت که به مشارکت اجتماعی نیاز می باشد تاثیر منفی خواهد گذاشت. به امید روزی که شاهد این واقعیت باشیم که مردم به واقع احساس کنند که مسئولان اجرایی کشور با صداقت در گفتار و عمل در کنار آنها هستند و به آنها خدمت می کنند. هفته دولت گرامی باد. 






تاریخ : دوشنبه 99/6/3 | 12:14 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

بیست، درسی که از مکتب امام حسین(ع) باید آموخت 

1) رهایی از ترس، و شجاع بودن برای رسیدن به اهداف انسانی و آسمانی

2-)رهایی از دروغگویی در هر شرایطی از زندگی

3-)رهایی از پلیدی و خرافه گرایی و پیروی از عقلانیت در مسیر زندگی

4-)رهایی از اسارت و در بند بودن، و رسیدن به استقلال و آزادی، آنگونه که شایسته یک انسان است

5-) رهایی از وابستگی ها و دلبستگی ها به خاطر آرمان ها و اهداف انسانی

6-)رهایی از غیبت، و قضاوت و پیش داوری نسبت به دیگران

7-)رهایی از ظواهر دنیوی

8-)رهایی از اعمال تبعیض فیمابین انسان ها

9-) رهایی از های و هوی های ظاهری و توجه به کهن و ریشه موضوعات اجتماعی

10-) رهایی از ننگ حاصل از پذیرش ظلم و ستم به هر شکل و عنوان

11-) رهایی از جاه و مقام دنیوی به خاطر حفظ آرمان و نیات انسانی و الهی

12-)رهایی از مکر، ریا،تظاهر و دورویی، و داشتن صداقت در گفتار و عمل

13-)رهایی از آزار و اذیت دیگران و احترام به افراد جامعه، خانواده ، والدین و کودکان

14-) رهایی از حرص و ولع، و کسب ثروت نامشروع

15-) رهایی از خیانت و تفرقه، ودر عوض وفا به پیمان و حمایت از همدیگر در همه ی شرایط سخت و دشوار

16-) رهایی از بی تفاوتی به موضوعات و مشکلات اطرافیان و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت

17-) رهایی از خود برتربینی و کوچک شمردن دیگران

18-)رهایی از ماندن در گذشته و نه ساختن آینده و غفلت از درس ها و تجربیات گذشته و حال

19-) رهایی از ناامیدی، و امید به خداوند در همه ی شرایط

20-)رهایی از افکار و قالب های ذهنی منفی






تاریخ : یکشنبه 99/6/2 | 10:31 صبح | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

به بهانه روز پزشک،یادی کنیم از پزشکان قدیمی اردبیل 

 روز پزشک که فرا می رسد، ناخوداگاه نام هائی چون دکتر بابا حاذق، دکتر حسین ملکی و دکتر پورابولقاسم که همگی آنها حیات خود را عوض کرده اند، در ذهن ها زنده می شود و از یاد و خاطره نیکو، خصائل انسانی ونحوه طبابت و مردم داری آنها سخن به میان می آید. نقل شده است که مرحوم دکتر بابا ضمن احترام و خوش اخلاقی، بیمار را در مطب خود که در محله پیرعبدالملک واقع شده بود معاینه و دارو تجویز و از آنهایی که درآمد مناسبی نداشتند بدون اخذ حق ویزیت به درمان آنها می پرداخت. از دیگر ویژگی‌های شخصیتی ایشان این بود که در جیب خود کاغذهای کوچکی داشته و در کوچه و بازار افرادی که به او بمنظور تشخیص یا درمان مراجعه می نمودند در خیابان معاینه و در همان کاغذهای کوچک دارو تجویز می کرده بدون این که پولی از آنها طلب کند.در ارتباط با مرحوم دکترحسین ملکی و مرحوم دکتر پورابولقاسم نیز عنوان شده که آنها نیز مثل دکتر بابا حاذق، انسان های با ایمان ، خوش اخلاق و خوش مشرب بودند. چیزی که مریض بیشتر از دارو به آن نیازمند می باشد. آن دو پزشک نیز همچون دکتر بابا حاذق در هنگام طبابت دست تنگی بیماران خود را نیز ملاحظه میکردند. طوری که در هنگام معاینه بیماران در منزل در صورتی که احساس میکردند بیمارشان از لحاظ مالی در وضعیت مناسبی قرار ندارد نه تنها پولی از آنها نمی گرفتند، بلکه در زیر بالش بیمار بستری نیز بدون آنکه اهل خانه متوجه شوند پول می گذاشتند. ضمنا این سه پزشک با برخی از داروخانه های شهر توافق کرده بودند که اگر نسخه ای از سوی آنها با علائم خاص به داروخانه ارجاع گردید، بدون اخذ پول دارو ها را به بیمار مورد نظر تحویل نمایند. و هزینه داروخانه را خود آنها ماهانه با داروخانه ها تسویه حساب میکردند. خداوند بر این سه انسان بزرگ جامعه پزشکی استان رحمت کند. انشاءا... شاید این افراد نمونه کوچکی از پزشکان متعهد در تاریخ طب شهر ما بوده اند که هیچ وقت این اصل مهم را فراموش نکرده اند که قبل از این که به حرفه پزشکی به عنوان یک شغل برای کسب درآمد و با نگاه اقتصادی بنگرند، می بایست از جایگاه و منزلت انسانی خویش ، با اخلاق ،آداب و انصاف بر بیمار خود نظر افکنند. موضوعی که این روزها در عرصه طبابت به دست فراموشی سپرده شده یا به قول کارشناسان حوزه اخلاق پزشکی که معتقدند اخلاق، جایگاه خود را در حرفه ی پزشکی دنیای امروز گم کرده است.اشتغال به حرفه پزشکی در هر کشوری برای خود سوگند نامه ای دارد که به روز شده سوگندنامه پزشکی بقراط است. پزشکان ایرانی نیز پس از اتمام دوره دانشگاهی با سوگند به آن ملزم و متعهد به رعایت مفاد این سوگند نامه میباشند. یکی از مهمترین تعهدات پزشکان در سوگند نامه پزشکی این است که آنها قسم می خورند هنگام درمان بیماران به تنگدستی اش توجه نکنند و در صورت مواجه شدن با بیمار نیازمند بدون در نظر گرفتن منافع مادی ، در مداوایش کوتاهی و قصور ننمایند. حال این سؤال مطرح میشود که چند درصد از پزشکان جامعه امروزی ما شرایط بیمار خود رارعایت می کنند؟ جواب این سؤال را به ذهن بیدار خوانندگان محترم واگذار می کنیم. به نظر می‌رسد دیگر از قداست سوگند نامه پزشکی در میان تعدادی از پزشکان خبری نیست. چرا که اگر توجهی به محتوای سوگند نامه پزشکی میشد، دیگر برای یک خدمت پزشکی ده یا 15 میلیون تومان از بیمار مطالبه نمی گردید و برخی از پزشکان به جای افزایش سطح اگاهی و علم خود به دنبال برج سازی و خرید ملک و زمین نمی رفتند و از پاسخ دادن کامل به مریض به بهانه تخصصی بودن موضوع طفره نمی رفتند و با مریض خوش اخلاقی میکردند حتی با لبخند صوری. دیگر در طبابت ملیت ، نژاد و جنس را لحاظ نمی کردند. هنگام معاینه در مطب چندین بیمار را همزمان ویزیت نمی کردند و سایر موارد که مغایر اخلاق حرفه ای پزشکی بوده و در چارچوب سوگند نامه پزشکان نمی گنجد.علت این بد اخلاقی های حرفه ای را در نبود وجدان کاری و حرفه ای، عدم توجه به سفارشات قران کریم و امامان معصوم(ع) در خصوص توجه و احترام به همنوع و فراموش کردن گذشته خودمان که قبلاً چه بودیم و حالا چه هستیم، میتوان جستجو کرد.امیدواریم در آینده نه چندان دور شاهد این باشیم که پزشکان دنیای امروز ما نیز همانند مرحوم دکتر بابا حاذق، دکتر حسین ملکی و مرحوم دکتر پورابولقاسم، به انسانها به خاطر انسان بودنشان توجه کنند نه به خاطر سایر عوامل اعم از پول، مقام و غیره، موضوعی که تحقق آن سخت ولی غیر ممکن نیست.

 به امید آن روز






تاریخ : جمعه 99/5/31 | 10:31 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.

  • وب میوه ها
  • وب دختر تهرونی
  • وب دو دی ال
  • وب وب آنلاین