برخورد های غیر انسانی
چند وقتی است شاهد برخوردهای غیر انسانی و غیرمتعارف عوامل اجرایی سد معبر شهرداری و سایر ارگان های دیگر با دستفروشان در فضای مجازی هستیم که بطور گسترده و سریع توسط کاربران، دست به دست میگردد و تاثیرگذاری منفی روی افکار عمومی و شاهدان عینی می گذارد. هرچند که دست فروشی و سد معبر به نوعی ظاهر شهر را ناخوشایند نشان می دهد و مانعی در عبور و مرور شهروندان می باشد ولی این شکل برخورد با دستفروشان که اکثریت آنها نوجوانان کم سن و سال و زنان سرپرست خانوارها هستند، غیر انسانی و غیر قابل قبول است. چنانچه چشم بر عوامل ایجاد پدیده دستفروشی و بساط پهن کنی فرو بندیم و از موضع یک انسان به تماشای چنین صحنه هائی بنگریم، شاهد چه اپیزودی خواهیم بود؟ یک سوی صحنه، شهروندانی تکیده و ضعیف، فاقد سرمایه کافی با بضاعتی اندک بدنبال رزق و معاشی حلال، و در سوی دیگر صحنه اشخاصی تنومند که نشان از سیری شان دارد و برخوردار از پشتیبانیِ تمام عیار پلیس، که بر جان و مالِ آن طرفی ها بی محابا و بیرحمانه میکوبد. از منظر یک تماشاگر بیطرف، شغل و حرفه کدام یک مفید است ( اصلء بزن و بکوب شغل است؟), و کدامیک برحق است؟ و براستی چرا؟ مسئولین ذیربط در این خصوص برای جلوگیری از چنین رفتارها و برخورد های خشن و نفرت زا می بایست با اتخاذ راهکارهای کارشناسی از جمله ایجاد بازار چه های خاص برای دستفروشان، از بروز نا سازگاریِ ظاهری در برابر دیدگان و همچنین به تماشا گذاشتن آداب غیر انسانی و رفتارهای ددمنشانه نفرت انگیز( آنهم در کسوت پلیس یا عوامل اجرایی دولتی، که هر شهروندی اصولاً با مشاهده آنان احساس امنیت و آرامش کند) جلوگیری کنند. برخورد های فیزیکی و خشن به هیچ عنوان در شان و منزلت کشور اسلامی نیست و تنها پاک کردن صورت مسئله است.بایستی ریشه گرایش افراد به موضوع دست فروشی شناسایی و نسبت به رفع آن در جامعه چاره اندیشی کرد. چنین برخورد های غیر انسانی به هیچ وجه قابل قبول نیست آنهم در کشوری که همواره اعمال چنین رفتارهایی را در جوامع دیگر بشدت نکوهش کرده و محکوم می کند. رفتارهای اینچنینی جز افزایش بدبینیِ برحقِ شهروندان به عملکرد دستگاههای اجرائی و نهایتا حاکمیت، ثمره ی دیگری ندارد. چشم ها را باید شست و به پدیده ها و آسیب های اجتماعی باید موشکافانه نگریست و علل و ریشه ها را میبایست جُست. التماس تفکر
زمان رفتارهای پوپولیستی به سر آمده است
زمانی که معیشت اکثریت مردم جامعه به دلایل گوناگون و مختلف اقتصادی،سیاسی و از همه مهمتر عدم مدیریت اصولی بحران ها با چالش های اساسی و جدی مواجه شده است. شاهد هستیم که سران دو رکن اصلی و تصمیم گیر اقتصادی و سیاسی کشور، بجای تعامل و مشارکت سازنده، موثر و کارآمد برای حل بحران و کاهش فشار های اقتصادی مردم، وارد میدان جنگ لفظی شده اند. "یکی میگه چرا رفتی بیمارستان برای دیدار با بیماران کرونایی و آن دیگری میگه تو چرا نمی ری برای بازدید از پرستاران و بیماران کرونایی". ضمن احترام به مدافعان سلامت و آرزوی صحت و شفای عاجل برای تمامی بیماران بویژه بیماران کرونایی، به واقع دیگر زمان رفتارهای پوپولیستی به سر آمده است. مردم در این روز ها سخت نیازمند چاره اندیشی از جانب دو رکن اساسی کشور( دولت و مجلس) برای رفع مشکلات معیشتی و گشایش اقتصادی وعده داده شده هستند نه سیاه نمائی و رفتارهای نمایشی. دیگر رفتارها و گفتارهای پوپولیستی به جهت افزایش آگاهی مردم جامعه، تاثیر گذاری خود را از دست داده است. بیائید با درک صحیح و اصولی شرایط اقتصادی و سیاسی کشور و با لحاظ نمودن منافع ملی بجای منافع حزبی با چالش های اساسی کشور، درست، منطقی و با دانش روز رفتار کنیم. بدانید با غیوس و ترش روئی سیاسی هیچ گره هی از گره های مردم باز نخواهد شد جز وقت تلف کردن و از دست دادن فرصت های طلائی که دیگر زمانی بدست نخواهد آمد. یا حق
جان از تن موسیقی اصیل ایران زمین پر کشید و به آفتاب پیوست،،،
هان ، قاصدک خبر کن زمین و زمان را !!!
خسرو آواز میهن استاد محمد رضا شجریان که عمر گران خود را در راه آفرینش، چینش، رشد و گسترش آواز، موسیقی، عرفان ، فرهنگ، آزادگی ، برافرازی و سر افرازی ایران زمین گذاشته بود، بس غریبانه از بوم و برِ خویش پرکشید و برفراز شد و تا این سرزمین تاریخ دارد، در آن ماندگار شد. . او از بین ما رفت ولی بی مهری ها و بدقولی ها از سوی برخی ها هرگز از اذهان و افکار عمومی پاک نخواهد شد.مردم ایران زمین خسروِ آواز خود را
نه تنها به خاطر طنین پر قدرت آوایش، گزیده اشعار آگاهی بخشش، صوت جان بخش و دلنشین اش ، بلکه بیشتر به خاطر عاشق و همراه بودن او با مردم و کشورش ، عدم کرنش در محضر قدرت و صد البته به جهت داشتن شجاعت و اراده راسخ و همواره استوارش، دوست داشتند. هر چند که استاد دیگر در میان ما نیست ولی اذان و ربنای او شاهکاری است که او را برای همیشه در تاریخ ایران ماندگار کرده و خواهد کرد اگرچه که تار عنکبوت سانسور بر آن تنیده شدچه دل ها را از عنکبوت باکی نیست.
از مردم عذر خواهی کرد که در این سال های اخیر نتوانست به وظیفه ملی خود که همانا رشد و توسعه موسیقی ایران است خدمت کند. ولی از نااهلان، نامردان و بد قولان، عذر خواهی نکرد. او از زمین رهید به فراز ها پیوست و برای همیشه نامی و چهره ای ماندگار در تاریخ میهن اش شد هر چند که به برنامه چهره های ماندگار دعوت نشد و تجلیل نگردید. او کوچید بذرهائی همچو همایون و ماهور و ده ها شاگرد دیگر را پرورش داد تا هنر،موسیقی ، فرهنگ، عرفان، آزادگی و تاریخ این مرز و بوم تداوم و همچنان تداوم یابد.
بی هیچگونه شکی در تاریخ ایران زمین نام اش مانا و خاطر اش پایا خواهد بود.
نفرین برجنگ،لعنت بر سلاح کشتارجمعی
نفرین برجنگ، لعنت بر سلاح کشتارجمعی_ چه به آغاز کنندگان و آتش افروزان جنگ چه بر هیزم آوران و دمندگان بر آتش جنگ وچه بر ناظران ساکت، بی اثر و منفعل ، و فاقد احساس مسئولیت انسانی
نفرین بر جنگ ، لعنت بر هرگونه سلاح کشت و کشتار_ چرا که قربانیان آن کودکان،زنان، مردان و چه بسا پیرانه سران بی دفاع و رانده شده از خانه و کاشانه های خود می باشند.به واقع جدا از هر سیاست و استراتژی ای،جدا ازهرکیش،دین و نژادی،بازنده اصلی هرجنگی همیشه مردم بی دفاع هستند.
نفرین برجنگ،نابود باد هرنوع سلاح کشتار جمعی و فردی- که منشأ اصلی آن قدرت طلبی و فزون خواهی،خودبرتر بینی،تکبر،تعصب کورکورانه و ندانم کاری سیاست مداران کشورها و از همه مهمتر غارت منابع نفتی، معدنی و دیگر دارائی های با ارزش کشورهای عقب و محروم نگهداشته شده توسط کشورهای قدرت طلبِ استثمارپیشه سراپا مسلحِ حیله گر، ظاهرا به نفع منافع ملی و در واقع به کام تنی انگشت شمار زالو های سیری ناپذیر انسان نمای خود می باشد.
نفرین برجنگ،نابود باد هرگونه سلاح کشتار جمعی و فردی _ که در سال های دور و نزدیک، جهان بواسطه جنگ های داخلی چه جنایت های را به خود ندیده است. جنایت هایی که توسط انسان نماهائی صورت گرفته و می گیرد که خود زمانی کودک و نوجوان بوده و صد البته مخالف جنگ و کشتار، لیکن حال به راحتی کودک سرمیبرد و تیر خلاص بر پیکر بی جال پیرمرد می زند!
نفرین برجنگ، نابود باد کمپانی های اسلحه و مهمات سازی و مافیای فروش تجهیزات به جهت فروش و کسب درآمد، جنگ را بواسطه نفوذ در رهبران کشورهای مختلف از جمله کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعه یافته، خود جنگ آغاز می کنند و خودشان آن را پایان می رسانند.
نفرین برجنگ،نابود باد هرگونه سلاح کشتار جمعی و فردی و انسان نماهائی که با قساوت تمام دستور زنده بگور کردن انسان های بی گناه و بی دفاع را صادر می کند بدون ذره ای احساس شرم انسانی و دغدغه وجدان!
نفرین برجنگ،لعنت بر هرگونه نفرت در انسانها، سیل نفرت بر هرگونه شهوت خونریزی انسانها، نابود باد هرگونه سلاح کشتار جمعی و فردی که انسان های مظلوم اعم از زن،کودک،پیرمرد و حتی کودکان در بغل مادرانشان در کوره های آدم سوزی، سوختند و یا در اتاق های گاز در کمال بی رحمی خفه شدند.
نفرین،نفرین و صد و هزاران بار نکبت بر سیاست پیشه گان قدرت طلبِ و سرمایه داران سیری ناپذیر که جهت فروش اسلحه و تجهیزات نظامی به منظور کسب سود ولو با توسل به هر شیوه غیر انسانی و بی توجه به جان انسانها و طبیعت ومحیط زیست، به هر بهانه ای ملت ها را به جان همدیگر می اندازند تا همدیگر را وحشیانه قتل عام کنند ، سپس خود به تماشا می نشینند بی آنکه خم به ابرو بیآورند.
به امیدروزی که صلح در سراسر جهان بطور همیشگی سایه افکند.
کرونا نیمه اول را، تو بردی!
کرونا، ای ویروس کذائی! بنظر میرسد با این اوضاع و احوال، و در این کارزار پیروز میدان فعلا تو هستی, تو به ما ثابت کردی که ما آدم ها علیرغم ابتلاء به غرور ، تکبر و خود بزرگ بینی، چقدر ضعیف ، نحیف، ناتوان و به قولی طبل تو خالی هستیم. کرونا نیمهْ اول رو تو بردی! چرا که اینقدر بر روح و روان ما آدمک ها زیان معنوی و بر کسب وکار مان ضرر و زیان مادی وارد کردی و همچنان ترکتازی میکنی،حتی بعد از رخت بستن و رفتن تو، هر موقع اسمت برزبان جاری شود، تن و جانمان خواهد لرزید.کرونا تو بردی! چرا که با کشتن روزانه بیش از 200نفر از هموطنانمان و دهها و صدها هزار انسان از سراسر دنیا، این روز ها بیشتر از گذشته مرگ را برای آدمیزاده عادی ساخته ای.
از این خوف دارم که به یاد آوردن « مرگ », که از بدو آفرینش، عامل خوف از آخرت و بازدارنده برای خیلی از کارهای ناثواب در جامعه آدمیزاد بوه،، تاثیر گذاری خود را از دست بدهد. کرونا تو تا این مرحله از بازی را، بردی! به این جهت که آنقدر مثل شیر خام خورده های امروزین،تغییر ماهیت و چهره می دهی که با گذشت هشت ماه از تولدت، هنوز ناشناخته مانده ای. کرونا تا اینجای کار تو بردی! برای اینکه همه ی کارهایمان اعم از بیرون رفتن،خرید کردن،مسافرت رفتن و حتی محبت کردن به اطرافیان را می بایست با تو هماهنگ کنیم. کرونا تو بردی! چرا که خیل عظیمی از خانواده ها را عزادار کردی و تاب آدم ها را ربوده ای، آنها را به ستوه آورده ای. کرونا نیمه نخست بازی را تو بردی! ولی برد تو ناعادلانه و ناجوانمردانه است. برای اینکه رخ نشان نمی دهی و همانند آدم های نیرنگ باز و دغل کار چهره عوض می کنی و از پشت خنجر می زنی. کرونا تو این نیمه را بردی! ولی بیا و نیمه دوم را جوانمردانه رفتار کن و به این بازی مرگ پایان بده چرا که هر جنگی روزی به نحوی تمام خواهد شد. مطمئن باش چون وارد بازی خطرناکی با جان،مال و کسب وکار آدم ها شده ائی و از همه مهمتر اقتصاد بین الملل را نشانه گرفته ای، این برد تو(کرونا)، دوام نخواهد یافت و روزی شکست خواهی خود. چرا که پیروزی نهایتا متعلق به پدیده های مثبت و خلاق است نه امثال توئی که منفی و زیانباری و معلوم نیست از زیر کدام بوته ای سر بر آورده ای.
"عارضه ای موسوم به اراذل و اوباش"
چند صباحی پیش فیلمی از چرخاندن تنی چند تحت عنوان اراذل و اوباش تهران در خیابانی که گویا در آن اقدام به هنجار شکنی ، قمه کشی و عربده کشی کرده بودند پخش شد. در این گزارش خبری، اراذل موصوف تهران، برابر حکم صادر شده از سوی قاضی، از مردم آن محله و خیابان عذرخواهی می کردند. در ارتباط با این معضل و آسیب اجتماعی چند نکته مهم و اساسی قابل ذکر می باشد:
1- عارضه ای موصوف به اراذل و اوباش و زورگیرها چند صباحی است که به یکی از آسیب های اجتماعی مهم تبدیل شده است. زمانی که گفته میشود آسیب اجتماعی یعنی عارضه مورد بحث به یکباره، خود بخود ، بی دلیل و بدون وجود بستری مناسب برای پیدایش و رشد آن، در جامعه بوجود نیامده است و دلایل مختلف و گوناگون در طی سال های گذشته در شکل گیری قارچ گونه این عارضه و عوارض مشابه دیگری در سطح جامعه، دخیل بوده و شوربختانه کماکان نه تنها تداوم، بلکه توسعه می یابد. به عبارت دیگر یک فرد به یک شبه تبدیل به فردی جانی و زورگیر نشده است و عوامل مختلف از جمله فقر اقتصادی و به تبع آن فقر فرهنگی، بی عدالتی و نابرابری اجتماعی خانواده و شوربختانه به تناسب تشدید و تعمیق مشکلات معیشتی ، فقر عمومی، فاصله طبقاتی، و چشم پوشیدن بر نابرابری و عدالت اجتماعی و،،، روز بروز تشدید و تعمیق میشود و دامنه گسترده تری می یابد.به عبارت دیگر هیچ آدمیزاده ای یک شبه تبدیل به فردی هنجارشکن،جانی و زورگیر نمی شود . بنابراین بمنظور ریشه یابی و خشکانیدن ریشه عارضه ای که اصول فرهنگی و اخلاقی مدنیت، هنجار اجتماعی و امنیت عمومی را مورد تهدید قرار میدهد. می بایست مورد واکاوی و بررسی همه جانبه علوم انسانی ، اجتماعی،اقتصادی،و،،، قرار گرفته ، اهداف مشخص آن بصراحت و روشنی تعریف شده، و متناسب با اهداف تعریف شده، راهکار ها وبرنامه های اجرایی متناسب با هر قشر اجتماعی عملیاتی گردد. بدون کوچکترین تردیدی بروشنی آشکار است که اساس این عارضه را جز در فقر و نابرابری اقتصادی و اجتماعیِ رو به تزاید که بیکاری، نا امیدی نسبت به آینده، سقوط اخلاقی از ساده ترین نمود های آن است نمیتوان پیدا نمود، که اگر چاره نگردد لاجرم هر روز شاهد چنین صحنه های شرمسار کننده، دل آزار، و موهن (که در نبود اهداف و برنامههای مشخص مدیریت اجتماعی، چندان طول نمیکشد به صحنه ای عادی و مألوف تبدیل میشود) در فضای مجازی خواهیم بود.
2- باید پذیرفت که با چرخاندن افراد شرور در خیابان، عذرخواهی کردن آنها از مردم و سوار کردن آنها روی خر و آویزان کردن آفتابه به گردن چنین افرادی، هیچ گونه تاثیری بر کاهش چنین جرایم اجتماعی، نخواهد داشت که تا کنون نیز چنین بوده است. ایجاد کار و اشتغال، رفع انواع رانت ها و تبعیض های اقتصادی و اجتماعی و برقراری عدالت و شایسته سالاری بجای آن، ارجحیت منافع ملی به منافع شخصی در حاکمیت،صراحت و صداقت حاکمیت با مردم، تقویت عزت و شرافت انسانی در سیاستگذاران و مدیران کلان حکومت، بازگشت حاکمیت بسوی خدا و،،،، به احتمال زیاد چاره ساز خواهد بود.
هر دم از این باغ « نه بری », بلکه « خبری » میرسد!
هر روز خبری از مجلس انقلابی یازدهم در فضای مجازی منتشر میشود شنیدنی تر از دیروز!یک روز خبر درخواست ماشین شاسی بلند و دنا ، اختصاص دفتر و تأمین پرسنل برای آن از سوی نمایندگان مجلس، تیتر خبرهای فضای مجازی میشود. چند روز نگذشته خبری دیگر مبنی بر خرید 1500واکسن آنفولانزا توسط بهداری مجلس خبر ساز میشود. نکته جالب این قضایا و خبرها این است که برخی از نمایندگان مجلس از موضوعیت این اخبار،دفاع می کنند. مجلس یازدهم که مجلس انقلابی نیز شناخته شده و مردم امیدها به آن بسته اند. آیا نمی خواهد بعد از گذشته بیش از صد روز کاری، اقدامی شاخص و مؤثر برای معیشت مردم انجام دهد؟ بجای اینکه خود را اسیر خبرهای اینچنینی که متأسفانه از سوی روابط عمومی مجلس نیز در خصوص آنها شفاف سازی صورت نمی گیرد،مجلس ملقب به انقلابی تا کی خود را مشغول اینگونه حواشی جنجالی و بی اثرو چه بسا مضر به افکار عمومی و دارای آثار منفی بر صاحبان آرا یا رأی دهندگان خواهد کرد؟
پائیز حس عبرت آموزی گذشته را ندارد
با شروع فصل پائیز باز شاهد ریزش برگ های زرد و خشک درختان در زیر گام های خودمان هستیم. با شتاب ره می سپاریم بی آنکه لختی بر برگ های پائیزی و آنچه را که در پشت سر میگذاریم تأمل کنیم، برگریزان این سال ها نسبت به دهه های گذشته ما متفاوت تر است و بی توجهی تقریبا مطلق رهگذران به این تغییر مهم و معنادار طبیعت بروشنی نشان از آن دارد، ما که در کودکی در کتاب فارسی دوم گرفته بودیم که فصل پائیز نشانگر تغییر طبیعت است و روزی دنیای انسان ها نیز همانند برگ های زرد درختان پائیزی دچار تحول خواهد بود و سپس نوبت به"حول حالنا الا احسن الحال" خواهد رسید، در شرایط کنونی وقتی از رهگذری سوال می شود که آقا و یا خانم محترم، چه حسی از صدای خش خش برگ های زیر پایتان به شما دست میدهد؟ در جواب می شنویم که دیگر نه حسی و نه امیدی، و نه مجالی برایمان باقی نمانده تا به این رخ داد بزرگ طبیعت که پیام آور دگردیسی آن و زمینه ساز بهار است دل ببندیم . اگر اندک مجالی نیز پیدا شود که به این برگ های زرد، نحیف، بی زبان، و خشک شده نظر کنیم جز به جدائی از دنیای پر محنت و خالی از اعتماد و امید کنونی چشم انداز دیگری قابل تصور نیست، به واقع به جهت مشکلات اقتصادی و عوارض روحی،جسمی، و سوء اخلاقی و فرهنگی ناشی از آن، افراد جامعه دیگر به این گونه تغییرات طبیعت و زیست محیطی واکنش نشان نمی دهند. و به دنبال رفع مشکلات و چالش های معیشتی خود چه از طریق ثواب و چه از راه ناثواب هستند و مجالی برای بیان احساسات خود و گرفتن پند از اینگونه موارد بمانند گذشته نیستند. بنظر فصل پائیز نیز این وضعیت را درک کرده و چراغ خاموش در حال آمدن است. امیدوارم روزی برسد که همه مردم به این نتیجه برسند که پائیز به معنی تغییر در رفتار و کردار انسان ها است برای دوری جستن از دورغ، نیرنگ و تظاهر به دینداری برای یک آزمون بزرگ در پیشگاه خدواند بلند مرتبه. به امید تحول عمیق انسانی و اجتماعی وچرخش پائیز اجتماعی و اخلاقی موجود بسوی بهار
کی دستمال تمیز داره؟
روزی مردی با ذوق و شوق فراوان سوار ماشین صفر کیلومتر خود شده و عازم خرید مایحتاج خود شد. نرسیده به فروشگاه مورد نظر، ماشینش را زیر سایه یک درخت بزرگ پارک کرد. بعد از خرید، وقتی برگشت دید که شیشه ماشین از فضولات پرندگان که روی شاخه های درخت بزرگ لانه کرده بودند، سخت آلوده شده است. وقتی خواست با برف پا ک کن خودرو که همین چند روز پیش از کارخانه خودروسازی درآمده بود شیشه آنرا پاک کند در کمال ناباوری، برف پاک کن خودرو کار نکرد. بناچار دست به دامن رهگذران شد تا دستمال تمیزی پیدا تا شیشه های ماشین را تمیز کند. از هر رهگذری پرسید که دستمال تمیز دارید؟ دستمال اکثریت قریب به اتفاق عابران، تمیز نبود. مرد از خود پرسید در این شهر چه شده که دستمال تمیز،پیدا نمی شود تا با آن شیشه ماشین را پاک کنم. پیرمردی که از دور شاهد ماجرا بود به راننده ماشین نزدیک شد و به او گفت: ای مرد! آنچه را که شما به دنبالش هستی(دستمال تمیز)، من چند سالی هست که آن را پیدا نمی کنم تا با آن دستمال تمیز،گدایی کنم. پس نگرد که پیدا نمی شود. چرا که بسیاری از زمامداران این شهر آنقدر پندار،کردار و گفتار ناخوشایندی دارند و آنقدر سعی کرده که آن ها را دستمالی کرده و ظاهر ناخوشایندی هایشان را پاک نموده و خوشایندشان جلوه دهند. دیگر دستمال تمیزی که به من و شما بدهند تا امثال من و شما مشکلمان را با آن حل کنیم پیدا نمی شود. در عجبم که شما چرا دستمال خود را همراه ندارید؟
دفاع مقدس یعنی دفاع از منافع ملی کشور
31 شهریور ماه آغاز هفته دفاع مقدس است. دفاع هشت ساله ای که رزمندگان این مرز و بوم اعم از پیرو جوان و زن و مرد دوش به دوش همدیگر، جان و مال برکف نهاده، شجاعانه و دلیرانه در برابر دشمن تا دندان مسلح و پُشتگرم به شرق و غرب ، در سخت ترین شرایط، تحت بمباران شیمیایی و موشک باران شهرها و مناطق مسکونی، جانانه از مام میهن دفاع کرده و برای حفاظت اش جان گرانقدر شان را در طبق اخلاص نهادند. فداکاری بی چشمداشت،بی توقع و بی سهم خواهی، دفاعی بی منت، بی ریا و عاری از تظاهر و از همه مهمتر بدون ادعا و تنها به خاطر حفظ تمامیت ارضی کشورمان ایران عزیز آنهم به منظور سرافرازی و سربلندی آن. نباید فراموش کرد جنایات هولناکی که سربازان دشمن با جان و نوامیس این کشور مرتکب شدند که در تاریخ جنگ ایران و رژیم بعثی عراق ثبت شده است و حتی برخی از آن جنایات غیرانسانی به دلایلی تاکنون بازگو نشده است. حال که در سال جاری، چهلمین سالگرد دفاع مقدس را گرامی میداریم. سوال اینجاست که دست اندرکاران و گردانندگان کشور بعد از قریب سی و سه سال از پایان جنگ تحمیلی کدامین قدردانی و یا اقدام کارآ، مؤثر، و ماندگاری که در شأن و مقام این مردم غیور، فداکار و میهن دوست که در جنگ از جان ومال خود گذشتند، انجام داده اند ؟ آیا همانطوریکه رزمندگان در هشت سال جنگ تمام عیار اجازه ندادند یک وجب از خاک این کشور به دست دشمن بیافتد.آیا توانسته اند در این چهل سال از مال،جان و بیت المال کشور محافظت کنند؟ آیا توانسته اند همچون شهید مهدی باکری و دیگر شهدای مخلص، در گفتار و کردار صادق، باشند؟آیا توانسته اند همانند شهید باکری اموال متعلق به ملت، به نفع شخصی چشم طمع نداشته باشند؟ آیا توانسته اند مسئولیت ها و وظایف تعریف شده خودشان را بدون ریا و بدون هیاهو و بی منت، همچون آن رزمنده ای که در حمله شیمیایی ماسک از صورت خود برداشت و بدون اینکه کسی متوجه شود، به صورت همسنگر زخمی خود پوشانید، انجام دهند؟ چنین نمونه ها و مثال های ایثار را اگر بخواهیم ادامه بدهیم هزاران "آیا توانسته اند" میتوان در این یادداشت گنجاند ولی ترس از آن است که قلم از نوشتن آن شرم نماید. لیکن آنچه در این میان مهم است و دست اندرکاران امر می بایست آن را سرلوحه مسئولیت ها و اختیارات خود قرار داده و به آن اهتمام جدی داشته باشند. ترجیح دادن منافع ملی کشور به منافع شخصی خود از کوچکترین امور گرفته تا بزرگترین آن میباشد که فقدان آن در شرایط کنونی ، آفت اصلی کشور است که به مردم و اقتصاد ضربه می زند. و اگر این مقوله مهم و اساسی در کشور از سوی همه ی مسئولین از ذیل تا صدر، رعایت گردد قطع به یقین این رویکرد، دفاعی خواهد بود به اندازه و ارزش هشت سال دفاع مقدس و این موضوعی است که در وصایای همه شهدا به چشم می خورد. دفاع مقدس از خاک، ناموس،سلامت مردم و از همه مهمتر منافع ملی کشور، گرامی و مبارک باد.