بازنشسته شدن یا فراموش شدن
همه افرادی که تابع یکی از صندوق های بازنشستگی کشوری و لشکری می باشند، روزی فرا می رسد که بعد از 30 سال تلاش و فعالیت بازنشسته می شوند. دوران بازنشستگی به نوعی یکی از مراحل زندگی کارمندان دولت و یا حقوق بگیران صندوق های بخش خصوصی است که چه فرد بخواهد و چه نخواهد باید آن را تجربه کند. در حال حاضر می توان گفت که وضعیت زندگی اکثریت بازنشستگان کشوری و لشگری از وضعیت و شرایط مطلوبی برخوردار نمی باشند و به دلایل مختلف درونی و بیرونی در شرایط بد اقتصادی به سختی روزگار سپری می کنند. بویژه آنهایی که تنها به حقوق ماهیانه بازنشستگی خود متکی هستند . چرا که دوران بازنشستگی فرد زمانی فرا می رسد که فرزندان بزرگ شده اند بالطبع نیازها و خواسته های آنها نیز متناسب با افزایش سن آنها بزرگ تر شده و از سویی برای تامین نیازهای بزرگ ، هزینه های بزرگی لازم است. از نمونه های بارز نیازها و خواسته های فرزندان می توان به ازدواج ، شهریه دانشگاه ، هزینه های جاری فرزندان و از همه مهمتر سرمایه اولیه برای شروع کسب و کار اشاره کرد. عدم تامین هزینه های مورد اشاره به دلیل ضعف مالی فرد بازنشسته دلهره و فشار عصبی بر او (بازنشسته) وارد می کند که منجر به رفتارهای غیرمتعارف در محیط خانواده می گردد. باید قبول کرد که تاکنون هیچگونه برنامه خاص و مدونی در ارتباط با بازنشستگان که دربرگیرنده مسائل و مشکلات آنها می باشد در کشور تدوین نشده است. اگر بخواهیم مسائل و مشکلات بازنشستگان را دسته بندی کنیم می توان به موارد ذیل در آنها اشاره کرد:
- کمبود حقوق و دریافتی بازنشستگان.
-نبود برنامه رفاهی و فرهنگی مدون در کشور برای افراد بازنشسته.
-نبود برنامه خاص در نظام اداری برای شاغلین دولتی وخصوصی جهت افزایش توانمندی آنها قبل از بازنشسته شدن.
-فراموش شدن افرادبازنشسته توسط دستگاه اجرایی محل خدمت خودبعداز 30 سال فعالیت که باعث افزایش احساس پوچی در انها میگردد.
-فعال نبودن شورای ملی سالمندان جهت سیاستگذاری خاص در این حوزه .باید پذیرفت که رایگان کردن بازدید موزه ها و نیم بها کردن هزینه برخی از خدمات شهری برای این افراد را نمی توان در راستای سیاست های کلان رفاهی و خدماتی ارزیابی کرد هر چند که این گزینه ها نیز تا حدودی اهمیت دارند. آنچه در این بین اهمیت دارد و باید مورد توجه تدوین کنندگان برنامه ششم توسعه کشورقرار گیرد تهیه بسته های رفاهی و خدماتی متناوب با مسائل و مشکلات بازنشستگان در حوزه های مختلف می باشد تا برخی از آلام و درد این انسانهای مهم و سرمایه های اجتماعی جامعه تا حدودی ترمیم گردد.امید است نمایندگان مجلس شورای اسلامی در راستای تحقق این مقوله مهم اجتماعی با اهتمام جدی طرح کارشناسی شده را تهیه و تصویب نمایند. چرا که همه دولت ها ،بویژه دولت تدبیر و امید همواره آماده ارائه خدمات مطلوب و ارزشمند به این قشر خاص جامعه میباشند ولی بخوبی می دانیم پرداخت به این موضوع (ترقی جایگاه اقتصادی بازنشستگان) نیازمند منابع مالی عظیمی می باشد که در حال حاضر با توجه به شرایط اقتصادی کشور امکان ورود به آن در حد صفر می باشد مگر اینکه تحریم ها برداشته شود و از منابع مالی حاصل از دوران پسا تحریم بتوان نسبت به افزایش شأن و جایگاه بازنشستگان اقدام نمود. باید پذیرفت که با اتکای به ظرفیت و توان داخلی کشور که خود در حال بازنشسته شدن میباشد نمی توان انسان های بازنشسته را حمایت کردتا انسان وار ادامه زندگی دهند.امیدواریم تا 17 مهر سال آینده خبرهای خوشی از سوی دولت و مجلس برای افراد بازنشسته رونمایی گردد تا بازنشستگان ،دوران بازنشستگی را زمان فراموش شدن ومرگ خود تلقی نکنند.
انشاءا...
1- آرزو دارم روزی این حقیقت به واقعیت مبدل شود که همهی انسانها برابرند. (مارتین لوترکینگ)
2- بهتر است روی پای خود بمیری تا روی زانوهایت زندگی کنی. (رودی)
3- قطعاً خاک و کود لازم است تا گل سرخ بروید. اما گل سرخ نه خاک است و نه کود (پونگ)
4- بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان نیست و درانسان چیزی بزرگتر از فکر او. (همیلتون)
5- عمر آنقدر کوتاه است که نمیارزد آدم حقیر و کوچک بماند. (دیزرائیلی)
6- چیزی ساده تر از بزرگی نیست آری ساده بودن همانا بزرگ بودن است. (امرسون)
7- به نتیجه رسیدن امور مهم ، اغلب به انجام یافتن یا نیافتن امری به ظاهر کوچک بستگی دارد.
(چاردینی)
8- آنکه خود را به امور کوچک سرگرم میکند چه بسا که توانای کاهای بزرگ را ندارد. (لاروشفوکو)
9- اگر طالب زندگی سالم و بالندگیرو می باشیم باید به حقیقت عشق بورزیم. (اسکات پک)
10- زندگی بسیار مسحور کننده است فقط باید با عینک مناسبی به آن نگریست. (دوما)
11- دوست داشتن انسانها به معنای دوست داشتن خود به اندازه ی دیگری است. (اسکات پک)
12- عشق یعنی اراده به توسعه خود با دیگری در جهت ارتقای رشد دومی. (اسکات پک)
13- ما دیگران را فقط تا آن قسمت از جاده که خود پیمودهایم میتوانیم هدایت کنیم. (اسکات پک)
14- جهان هر کس به اندازه ی وسعت فکر اوست. (محمد حجازی)
15- هنر کلید فهم زندگی است. (اسکار وایله)
16- تغییر دهنرگان اثر گذار در جهان کسانی هستند که بر خلاف جریان شنا میکنند. (والترنیس)
17- اگر زیبایی را آواز سر دهی ، حتی در تنهایی بیابان ، گوش شنوا خواهی یافت. (خلیل جبران)
18- روند رشد، پیچیده و پر زحمت است و در درازای عمر ادامه دارد. (اسکات پک)
19- در جستجوی نور باش، نور را مییابی. (آرنت)
20- برای آنکه کاری امکانپذیر گردد دیدگان دیگری لازم است، دیدگانی نو. (یونک)
21- شب آنگاه زیباست که نور را باور داشته باشیم. (دوروستان)
22- آدمی ساختهی افکار خویش است فردا همان خواهد شد که امروز میاندیشیده است. (مترلینگ)
23- اگر دریچه های ادراک شسته بودند،انسان همه چیز را همان گونه که هست میدید:بیانتها.
(بلیک)
24- برده یک ارباب دارد اما جاهطلب به تعداد افرادی که به او کمک میکنند. (بردیر فرانسوی)
25- هیچ وقت به گمان اینکه وقت دارید ننشینید زیرا در عمل خواهید دید که همیشه وقت کم و کوتاه
است. (فرانکلین)
26- نباید از خسته بودن خود شرمنده باشی بلکه فقط باید سعی کنی خسته آور نباشی. (هیلزهام)
27- هر قدر به طبیعت نزدیک شوی ، زندگانی شایسته تری را پیدا میکنی. (نیما یوشیج)
28- اگر زمانی دراز به اعماق نگاه کنی آنگاه اعماق هم به درون تو نظر میاندازند. (نیچه)
29- زیبائی در فرا رفتن از روزمرهگیهاست. (ورنر هفته)
30- برای کسی که شگفتزدهی خود نیست معجزهای وجود ندارد. (اشنباخ)
31- تفکر در باب خوشبختی ، عشق ، آزادی ، عدالت ، خوبی و بدی، تفکر دربارهی پرسشهایی که
بنیاد هستی ما را دگرگون میکند. (ادگارمون)
32- «عقلانیت باز» آن عقلانیتی است که فراموش نمیکند که «یکی» در «چند» است و «چند» در
«یکی». (ادگارمون)
33- آرامش،زن دلانگیزی است که در نزدیکی دانایی منزل دارد. (اپیکارموس)
34- هیچ چیزدر زیر خورشید زیباتر از بودن در زیر خورشید نیست. (باخمن)
35- تنها آرامش و سکوت سرچشمهی نیروی لایزال است. (داستایوفسکی)
36- با عشق،زمان فراموش می شود و با زمان هم عشق.
37- علت هر شکستی،عمل کردن بدون فکر است. (الکسمکنزی)
38- من تنها یک چیز میدانم و آن اینکه هیچ نمیدانم. (سقراط)
39- دانستن کافی نیست،باید به دانسته ی خود عمل کنید. (ناپلئون هیل)
40- تپهای وجود ندارد که دارای سراشیبی نباشد! (ضربالمثل ولزی)
41- خداوند،روی خطوط کج و معوج، راست و مستقیم مینویسد. (برزیلی)
42- تو ارباب سخنانی هستی که نگفتهای،ولی حرفهایی که زدهای ارباب تو هستند. (ضربالمثل تازی)
43- تا زمانیکه امروز مبدل به فردا شود انسانها از سعادتی که در این دم نهفته است غافل خواهند بود.(ضربالمثل چینی)
44- بهتر است ثروتمند زندگی کنیم تا اینکه ثروتمند بمیریم. (جانسون)
45- اگر میبینی کسی به روی تو لبند نمیزند علت را در لبان فرو بسته ی خود جستجو کن. (دیل
کارنگی)
46- شیرینی یکبار پیروزی به تلخی صد بار شکست میارزد. (سقراط)
48- ضعیفالاراده کسی است که با هر شکستی بینش او نیز عوض شود. (ادگار آلنپو)
40- به جای اینکه به تاریکی لعنت بفرستی یک شمع روشن کن. (ضربالمثل چینی)
50- برای اینکه بزرگ باشی نخست کوچک باش. (ضربالمثل هندی)
51- برای اینکه پیش روی قاضی نایستی، پشت سر قانون راه برو. (ضربالمثل انگلیسی)
52- به کارهای زشت عادت مکن زیرا ترک آن دشوار است. (ضربالمثل فارسی)
53- مانند علما بنویس و مانند توده مردم حرف بزن. (ضربالمثل هندی)
54- بزرگترین عیب برای دنیا همین بس که بیوفاست.(حضرت علی علیهالسلام)
نگاه تحلیلی به تعریف شاغل ازدیدگاه مرکز آمارایران؟
یکی از مباحث آماری که همیشه چالش برانگیز بوده و می باشد، مفهوم کلمه شاغل است. به عبارت دیگر به چه کسی بویژه در بحث سرشماری ها شاغل گفته میشود. برابر تعریف مرکز آمار ایران تعریف شاغل به شرح ذیل است:
تمام افراد 10 ساله و بیش تر که در طول هفته مرجع( یعنی هفته قبل از آمارگیری) طبق تعریف کار، حداقل یک ساعت کار کرده و یا بنابه دلایلی به طور موقت کارشان را ترک کرده باشد، شاغل محسوب می شوند. شاغلان به طور عمده شامل دو گروه مزد و حقوق بگیر و خود اشتغالان می شوند. ترک موقت کار در هفته ی مرجع با داشتن پیوند رسمی شغل برای مزد و حقوق بگیران و تداوم کسب و کار برای خود اشتغالان به عنوان اشتغال محسوب می شود. افراد زیر نیز به لحاظ اهمیتی که در فعالیت اقتصادی کشور دارند از نظر مرکزآمار ایران، شاغل محسوب می شوند.
· افرادی که بدون دریافت مزد برای یکی از اعضاء خانوار خود که با وی نسبت خویشاوندی دارند، کار می کنند( کارکنان فامیلی بدون مزد)
· کارآموزانی که در دوره ی کارآموزی فعالیتی در ارتباط با فعالیت مؤسسه ی محل کارآموزی انجام می دهند. یعنی مستقیماً در تولید کالا یا خدمات سهیم هستند، فعالیت آن ها کار محسوب می شود.
· محصلانی که در هفته مرجع مطابق تعریف، کار کرده اند.
· تمام افرادی که در نیروهای مسلح به صورت کادر دائم یا موقت خدمت می کنند.( نیروی های مسلح شامل پرسنل کادر، درجه داری و سربازان وظیفه نیروی انتظامی و نظامی).
نگاهی به سرشماری های سالهای گذشته نشان میدهد که ملاک و معیار شاغل بودن از بعد میزان ساعات کار کردن،متفاوت بوده که در جدول ذیل به آن اشاره شده است.
سال سرشماری |
ملاک شاغل بودن در سر شماری |
1345 |
افرادی که هفته ای 8ساعت و بیشتر کار می کنند. |
1355 |
افرادی که هفته ای 8ساعت و بیشتر کار می کنند. |
1365 |
شاغلانی که 7روز گذشته از مراجعه آمارگیر حداقل 2ساعت کار می کنند. |
1375 |
شاغلانی که 7روز گذشته از مراجعه آمارگیر حداقل 1ساعت کار می کنند. |
1385 |
شاغلانی که 7روز گذشته از مراجعه آمارگیرحداقل 1ساعت کار می کنند. |
1390 |
شاغلانی که 7روز گذشته از مراجعه آمارگیر حداقل 1ساعت کار می کنند. |
با توجه به اینکه در تعریف فوق به کلمه کار اشاره شده یعنی هر کس حداقل 1 ساعت کار کند شاغل می باشد. بنابراین ضروری است جهت جمعبندی نهایی، تعریفی از مفهوم اصطلاح کار ارائه گردد.
تعریف کار از دیدگاه راهنمایی و مشاوره شغلی:
از نظر راهنمایی و مشاوره کار فعالیتی نسبتاً دائمی است که به تولید کالا و خدمات می انجامد و برای آن دستمزدی در نظر گرفته می شود. از اینرو کار دارای سه خصوصیت است:
اولاً) کار از فعالیت فکری یا بدنی حکایت دارد که به منظور رفع نیازهای انسان انجام می گیرد. کار مستلزم تلاشی نسبتاً دائمی است و فعالیت های زودگذر و موقتی انسان را شامل نمی شود. این نوع فعالیت موقتی زودگذر در زمره بیکاری پنهان محسوب می گردد.
ثانیاً) از طریق کار، کالایی تولید و یا خدمتی ارائه می گردد. از نظر راهنمایی شغلی کالای تولید شده و خدمتی انجام گرفته باید از نظر قانونی مقبول و از دیدگاه شرعی صحیح باشد.
ثالثاً) در قبال انجام کار، دستمزدی پرداخت می گردد که ممکن است به صورت پول باشد و یا آنکه به شکل مبادله کالا به کالا انجام پذیرد.
بحث و نتیجه گیری:
همانطور که در تعریف مرکز آمار ایران به طور وضوح به آن اشاره شده، شاغلان به طور عمده به دو گروه مزد و حقوق بگیر و خوداشتغالان تقسیم شده اند. یعنی به عبارت دیگر شاغلان در کشور حقوق بگیر بخش خصوصی یا عمومی هستند یا برای خودشان در قالب کسب و کارهای خود اشتغالی و یا خویش فرمایی فعالیت می کنند و خارج از این دو گروه تفسیم بندی دیگری وجود ندارد.با نگاه تحلیلی به ساعات کار دوگروه مورد اشاره متوجه می شویم که همه افراد شاغل در آنها همگی بیش از 8 ساعت در روز کار می کنند و قانون استخدامی کشوری و قانون کار نیز مؤید این موضوع می باشد. صاحبان کسب وکارهای خود اشتغالی و خویش فرما یی نیز با توجه به نوع کسب و کار خود، قطعاً ساعات کاری بیشتری از گروه اول دارند.
از سوی به نظر نمی آید برابر شرایط اقتصادی موجود در کشور و به تبع آن در استانها افرادی باشند که صرفاً با یک ساعت کار کردن و دریافت دستمزدی متناسب با آن، آنهم یک روز در طول هفته مرجع، بتوانند چرخه زندگی خود را بچرخانند و همچنین در استانها،فرصت شغلی باشد که فرد شاغل در آن با یک ساعات کار کردن و بدون استمرار فعالیت در آن فرصت شغلی در سایر ایام هفته، بتواند امرار معاش کند، و بنابراین ضروریست که نسبت به اصلاح تعریف شاغل در سرشماری های سالهای آتی اقدام اساسی انجام پذیرد تا پذیرش مفهوم شاغل برای تمامی افراد جامعه و حتی خود مسئولین قابل لمس و محسوس باشد.هر چند که عنوان میگردد تعریف حداقل یک ساعت کار، یک تعریف بین المللی می باشد. لذا می طلبد مسئولین و متولیان مرکز آمار ایران،تعریف جامع و بومی شده ای از شاغل بودن که متناسب با مفهوم علمی کار و بدون لحاظ نمودن کارکنان فامیلی بدون مزد، محصلان و کارآموزان که انصافاً با توجه به نوع وساختار فعالیت آنها درمحل کارگاه، نقشی در تولید کالا و خدمات ندارند، ارائه نمایند. چرا که این ملاک ها و شاخصها به جز افزایش غیر واقعی آمار تعداد شاغلان در استانها نقش کاربردی دیگر در سرشماری ها ندارد.
در پایان به عنوان پیشنهاد تعریفی از کلمه شاغل که با شرایط اقتصادی کشورمان نیز سازکارمی باشد ارائه میگردد:
شاغل فردی است که در یکی از بخش های اقتصادی( صنعت، خدمات و کشاورزی) به صورت مزد بگیر، خود اشتغالی و خویش فرمایی در تولید کالا و خدمات در قبال مزد کار( فعالیت) می کند. بطوری که کار وی منجر به افزایش تولید، خدمات و درآمد وی گردد.