مصوبه مناطق آزاد-تجاری استان، شبیه داستان خال کوبی عکس شیر
همه ما این داستان را به وفور درمحافل مختلف اداری و غیر اداری شنیده ایم که روزی فردی خواست عکس شیر را در بدنش خال کوبی کند تا بواسطه ی آن سری درسرها داشته باشد.لذا رفت پیش استاد این کار.استاد زمانی که خواست سر شیر را خال کوبی کند، پهلوان پنبه ازشدت درد سوزن ها گفت:استاد سرشیر نیاز نیست،برو بدن شیر را خال کوبی کن.استاد زمانی که شروع به سوزن زدن کرد،دوبار پهلوان پنبه داستان ما گفت:استاد، بدن شیر نیز نیاز نیست،برو دم شیر را بکش.استاد خال کوبی از این شرایط عصبانی شد و پهلوان پنبه را از اتاق بیرون کرد.درحال حاضرداستان مناطق آزاد-تجاری استان ما نیز شبیه ماجرای پهلوان پنبه شده است.چرا که زمان شروع بحث مناطق آزاد-تجاری قرارشده بود چندین منطقه استان در شمول این طرح قرارگیرد ولی در تصمیم گیری نهایی به یک یا چند منطقه خاص توجه و برخی از منطقه استان از محدوده ی این طرح خارج شده اند.این موضوع باعث شده بین نمایندگان مجلس شورای اسلامی استان، بحث های حاشیه ای مطرح گردد که در شرایط امروزه به نفع استان و منطقه نبوده و نخواهد بود.بنظر میآید این تصمیم کمسیون اقتصادی مجلس ویا هرنهاد قانونی دیگربه این شکل وسیاق، بیشتر در راستای جمعبندی و خارج کردن موضوع مناطق آزاد-تجاری کشور از دستورکار مجلس شورای اسلامی بوده که چندین سال است ازسوی نمایندگان استان ها درخواست کننده، بطور مکرر مطالبه میشد. دوستان اگرفراموش نکرده باشند منطقه ویژه اقتصادی نمین چندین سال است که تصویب شده و شرایط و قوانین آن به جزء در چند مورد،شبیه مناطق آزاد-تجاری است.دوستان پاسخ دهند که برای استفاده حداکثری از ظرفیت این منطقه ویژه اقتصادی چه اقداماتی انجام داده اند. اگراستفاده وبهره برداری سیاسی از تصویب یک طرح در راستای اخذ رای یا پزسیاسی باشد،قطعا با این رویکرد تصویب مناطق آزاد-تجاری استان فرقی نمی کند با یک یا چند منطقه،دچارسرنوشت منطقه ویژه اقتصادی نمین خواهد شد.لذا می طلبد دوستان ضمن پی گیری جامع وکامل طرح مناطق آزاد-تجاری استان، بطور همزمان پی گیر آماده سازی زیرساخت ها و فرایندهای اجرایی آن نیز باشند.چرا که بدون داشتن طرح اجرایی قوی در راستای تولیدات رقابتی با هدف صادرات، فعالیت مناطق مورد بحث بعد از تصویب به سمت واردات کالا های مصرفی که در حال حاضر یکی از چالش های مناطق آزاد –تجاری موجود درکشور می باشد،حرکت خواهد کرد که در این حالت وجود یا عدم وجود مناطق آزاد –تجاری تاثیری بر توسعه اقتصادی استان نخواهد داشت.
حرکت مقوله کارآفرینی کشور درجاده خاکی
یکی از موضوعات که درچند سال اخیرمورد توجه قرارگرفته،مقوله کارآفرینی درایجاد کسب وکارهای جدید توسط جویندگان کار درکشور می باشد.متولیان عرصه بازار کار واقتصاددانان به این اتفاق نظررسیده اند که برای رشد و افزایش تولید ناخالص داخلی کشور،بایستی روی نیروی انسانی کارآمد وخلاق تکیه کرد که صد البته جز این نیز راهکاری وجود ندارد.چراکه دولت به عنوان کارفرمای بزرک درحال حاضر دیگر نای برای ایفای نقش فعال در عرصه اقتصاد را ندارد و همین که بتواند خرجی کارکنان خود را تامین و پرداخت کند،شاهکار کرده است.متاسفانه همانند سالهای گذشته(دولت های قبلی)که موضوع آموزش کارآفرینی وترویج آن اسباب و وسیله ای شد برای افراد حقیقی وحقوقی که به بهانه آن،پول های کلانی به جیب بزنند. امروزه نیز شاهد هستیم که روند گذشته درامر آموزش وترویج کارآفرینی با عناوین دهان پرکن همچون منتوری کسب وکار،رویداد کارآفرینی،شتابدهنده کارآفرینی،تولد یک کسب وکار وغیره در حال تکرار شدن می باشد.متولیان واجراکنندگان این موضوعات یا دستگاههای اجرایی هستند که بیشتر به دنبال پرکردن جدول عملکرد خود می باشند و یا افراد حقیقی وحقوقی بنام بخش خصوصی که آنها نیز بیشتر به دنبال منافع مالی این قضیه می باشند تا خروجی آن.واقعیت این است که با این روند که به نوعی تکرار تجربه تلخ سالهای گذشته می باشد و تنها فرق آن با رویکرد سال های گذشته، تغییرعناوین دوره ها ست.با این شیوه در مقوله آموزش کارآفرینی درکشور جزءاتلاف وقت ومنابع مالی،ره به جای نخواهیم برد.درمباحث جامعه شناختی ومدیریتی زمانی که میخواهند موضوعی را در جامعه نهادینه کنند یا برعکس موضوعی را به عنوان ناهنجار مطرح کنند، از تئوری بنام تئوری تغییر استفاده میکنند.تئوری تغییر با تزریق دانش موضوع مدنظر در بین افراد جامعه یا مخاطبین خاص، میکوشد تا نگرش انها را نسبت به آن موضوع تغییر دهد.در صورت تغییر نگرش قطعا در رفتار فردی افراد تغییر ایجاد خواهد شد و تغییر رفتار فردی رفتار گروهی را بدنبال خواهد داشت.ترویج مفهوم کارآفرینی نیزجزء ازاین طریق به معنای واقعی کلمه،امکان پذیر نخواهد بود وتاثیر آن در اقتصاد کشور و منطقه ملموس نخواهد بود.امیدواریم با اتخاذ روش و رویه معین با رویکرد تئوری تغییر وهمچنین تعیین متولی مشخص برای مقوله کارآفرینی در کشور شاهد آن باشیم که مقوله کارآفرینی که در حال حاضر درجاده خاکی در حال حرکت هست به جاده اصلی بازگردد و به حرکت خود بدون گردد و خاک ادامه دهد.انشاءا....
ملا نصرالدین و ماجرای طلاق دادن زنش
ملانصرالدین به دلیل اختلاف با زنش و اینکه به قول امروزی ها نتونست با عیالش به توافق برسه،تصمیم گرفت او را طلاق بده.ملا جهت ارائه عریضه طلاق به اداره عدلیه آق شهررفت و بعد از ساعت ها نوبت به او رسید.نصرالدین بعداز ارائه دادخواست،مقررشد سربرج برای اخذ روز و ساعت جلسه دادگاه دوباره به اداره عدلیه مراجعه کنه.ملانصرالدین تا سربرج بواسطه همسایه ها و دوستان با زنش آشتی کرد و موضوع دادن طلاق عیال،منتفی شد.ملاسربرج برای پس گرفتن عریضه طلاق به اداره عدلیه رفت و وقتی به جلوی اداره رسید با صحنه ی عجیب مواجه شد.او دید که جلوی اداره فرش قرمز انداخته اند وکارکنان و رئیس اداره در اطراف فرش قرمز دست به سینه ایستاده و به مراجعین تعظیم و با شاخه گل از آنها استقبال می کنند.رئیس اداره به محض دیدن ملا نصرالدین او را به اتاق مخصوصی برد و با دادن صبحانه وشیرینی از او پذیرای کرد.نصرالدین گفت:آقای رئیس من کاردارم و اومدم برای پس گرفتن درخواست طلاق، دیگه نمی خوام زنم رو طلاق بدم.رئیس گفت:ملا برای کار همیشه وقت هست. ما از امروز وظیفه داریم تمامی مراجعین را از عملکرد اداره راضی نگه داریم.در حین گفتگوی ملا با رئیس اداره،کارمندان کفش ولباس ملا را تمیز و فیش غذای مجانی به مدت یک هفته به او دادند.ملا نصرالدین با تعجب از رئیس اداره پرسید:آقا اینجا چه خبره،دفعه اول که اومدم نمی تونستم حرف بزنم ونزدیک بود مرا از اداره بیرون کنند.حالا چه شده که اینطوری با مراجعین رفتار می کنند.رئیس گفت:کدخدا بخشنامه کرده از سربرج با همه ی مراجعین به اداره با مهربانی و محبت رفتار کنیم و هرطوری هست رضایت آنها را جلب کنیم در غیراینصورت اضافه کاری وحقوق کارمندان را کم خواهد کرد.ما نیز این کارها را انجام میدهیم تا شما از ما راضی باشید و پیش کدخدا از اداره ما تحسین کنید.نصرالدین گفت: رئیس جان زمان جلسه من با عیالم مشخص شده یا خیر؟کارمند گفت: بله. ملا دعوتنامه را گرفت و با سلام وصلوات کارمندان از اداره خارج شد.ملا نصرالدین وقتی به خانه رسید به زنش گفت:زن نمی دونی در ادارات چه خبره به همه ی مراجعین چای،صبحانه وفیش غذای مجانی میدند و از کار در ادارات خبری نیست.زن به ملا گفت:ملا عریضه طلاق را پس گرفتی.ملا گفت:زن مگر دیوانه ام این درخواست برگه برنده ماست. با این بهانه میتونم برم اداره عدلیه و از خدمات غذایی و غیر غذایی آنها استفاده کنم. با این شرایط زن نترس تو رو طلاق نمی دم.ملا گفت:زن از فردا نیاز نیست بری خرید هرچیزی که نیاز داریم را لیست کن تا با مراجعه به ادارات مختلف آنها را تهیه کنیم.خداوند به کدخدا عمر طولانی عطاکند. انشاءا......
فقرآب را جدی بگیریم
کشوربا بحران جدی آب مواجه است و دراین میان شش کلانشهر بیش از همه دروضعیت بحرانی قرار گرفته است.مهمترین نشانه های این شرایط به نقل از گروه اقتصادی تسنیم عبارتند از:
-)کاهش 52درصدی بارش ها در فلات مرکزی ایران.
-)کاهش بارش های کشور به میزان 43درصد.
-)فلات مرکزی ایران با استقرار32میلیون و400هزارنفری بحرانی ترین وضعیت آبی را در سال97دارد.
-)6کلانشهر بحرانی،اصفهان،یزد،بندرعباس،شیراز،کرمان وبوشهر.
-)حدود45درصد مخزن سدهای کشور پر و بیش از50درصد خالی است.
-)کاهش 78درصدی بارش برف.امسال هیچ برفی برای ذوب شدن نداریم.
-)به 5600روستا با تانکر آبرسانی میشود.
-)از609دشت ایران،355دشت شرایط بحرانی درمنابع آبی زیرزمینی دارند.
-)سرانه آب کشور برای هرنفر از سالانه 5500مترمکعب در سال1355به میزان 1500مترمکعب درسال 1397رسیده است.
کم آبی علل وعوامل مختلفی دارد که از مهمترین آنها میتوان به رشد جمعیت،تغییر اقلیم ،عدم صحیح مدیریت بحران و بهره برداری غیراصولی وغیرمنطقی از آب چه دربخش شرب و چه در بخش مصارف صنعتی وکشاورزی،اشاره کرد.اینکه درحال حاضر مطرح میشود کم آبی به بحران تبدیل شده، خود گواهی برعدم مدیریت علمی وکارشناسی آن می باشد که اگر خوب مدیریت میشد حداقل در چنین شرایط بحرانی قرار نمی گرفتیم.با توجه به شرایط منابع آبی در جهان در سالهای نه چندان دور شاهد چالشی بنام جنگ آب خواهیم بود و در چنین موقعیتی هرکشوری ظرفیت خوبی در منابع آبی داشته باشد،ابرقدرت شناخته خواهدشد. مقابله با این چالش حیاتی،نیازمند حرکت هوشمندانه واتخاذ راهکارهای عملیاتی می باشد که هر روز تاخیر در این خصوص صدمات جبران ناپذیری به دنبال خواهد داشت. در حال حاضر سرمایه گذاری وایجاد شغل و رفع فقر که جزء الویت های اساسی و اول نظام می باشد نیز تحت تاثیر کم آبی قرار دارد.چرا که طرحهای سرمایه گذاری برای ایجاد و ورود به چرخه تولید نیازمند تخصیص آب از منابع آبی، می باشند.البته در این شرایط بحرانی نقش بهره بردارن و استفاده کنندگان از منابع آبی بیشتر از تصمیم گیران دولتی نباشد،کمتر نیست. الگوی مصرف آب که در حال حاضر در بین خانواده ها هست، تاریخ مصرف آن گذشته و باید سالهای پیش تغییر پیدا می کرد که نکرده است.هنوز هم اکثر بهره بردارن با همان آبی که مصرف می کنند ماشین،حیات و خودشان را می شویند وگلهای خود را آبیاری می کنند. البته بخشی از این مصرف بی رویه آب شرب در سایر بخش ها به دلیل عدم تفکیک سیستم آبرسانی به منازل مسکونی در سطح کشور برمیگردد.به عبارت دیگر سیستم لوله کشی آب شرب با سیستم لوله کشی غیر شرب در کشور باید با هم دیکر تفکیک شوند.سیستمی که در حال حاضردر اکثر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در حال اجراء می باشد. علی ایحال امیدواریم متولیان و بهره برداران از منابع آبی در این شرایط بحرانی هوشمندانه ومنطقی رفتار کنند.چرا که درشرایط بی آبی دیگر جایی برای تصمیم گیری و عمل نیست.
تلویزیون و هنرپیشه ها
در سالهای اخیرشاهد هستیم که دراکثر برنامه های تلویزیونی چه آنهایی که کوتاه مدت هستند وچه آنهایی که از حیث زمان بلند مدت می باشند،از هنرپیشه های سینما وتئاتر استفاده میگردد.َاین شیوه هم میتواند محاسنی داشته باشد وهم معایبی که این یادداشت به دنبال آن نیست.آنچه هدف این نوشته مختصر هست،نوع،شکل ومحتوای برنامه های هست که اخیر در برخی از شبکه های سیما در حال پخش یا به نوعی در حال اجراء می باشد.مانند دورهمی،وقتشه و برنامه چند وقت پیش خندوانه که البته به نظر بنده میشود گفت، ریشه چنین برنامه های از برنامه(خندوانه)الگو برداری شده است.برنامه های مورد اشاره چند ویژگی مشترک دارند:
-اول اینکه قالب وشکل اجرای هرسه برنامه به یک شکل می باشد.طوری که شرکت کنندگان هرسه برنامه در یک سالن جمع میشوند ومجری هرسه برنامه که از هنرمندان سینما می باشند با دعوت از افراد خاص جامعه به عنوان میهمان برنامه که اکثرا از حوزه سینما وموسیقی می باشند شروع به پرسیدن سوالاتی که از قبل تعیین شده است می کند.
-دوم اینکه گاها اتفاق افتاده که میهمان برنامه دورهمی به برنامه وقتشه یا خندوانه یا بالعکس دعوت وسوالات تکراری ازآنها پرسیده میشود.
- سوم اینکه برخی از سئوالات طوری پرسیده میشود که میهمان برنامه برای فرار از پاسخ مجری یا دروغ می گوید یا به عبارت دیگر راستش را نمی گوید و گاها برخی از میهمانان واقعیت را با صراحت هر چه تمام بیان می کنند که در هر دو حالت نوعی ناهنجای در جامعه ترویج داده میشود. مانند سوال معروف برنامه دورهمی، اینکه عاشق شدی؟
-چهارم اینکه گاهی اوقات میهمان برنامه، زن وشوهرهستند ومجری برنامه با توجه به فضای برنامه شروع به پرشش های می کند که به نوعی به حریم خصوصی زندگی خانوادگی میهمان وارد میشود که خوشایند به نظر نمی آید. نکته جالب اینکه میهمان به سئوالات حریم خصوصی زندگی پاسخ میدهد و مورد تشویق حضار نیز قرار می گیرند.به خوبی یاد دارم مصاحبه ی اقای ولاسکو مربی اسبق آرژانتینی تیم ملی والیبان کشورمان که وقتی خبرنگار از او در ارتباط با زندگی خصوصی اش سوال کرد، او که همشرش را نیز در کنار خود داشت به صراحت جواب داد که تمام اتفاقات درون زندگی من و همسرم چه شیرین باشد و چه تلخ بین من و او اتفاق افتاده و قابل بیان نیست و نیازی نیست که دیگران از آن مطلع باشند.
- پنجم اینکه در برنامه دورهمی انتقاداتی از سوی مجری برنامه در زمینه های مختلف مطرح میشود که به نوعی میخواهد این موضوع را در ذهن بینندگان متبادر سازد که ساختار سیما نسبت به قبل تغییر یافته و میشود از سیما نیز انتقاداتی را برعلیه مسئولین در قالب طنز مطرح کرد که امیدواریم نوعی سیاست رسانه ای نباشد.
امید میرود مسئولین سیما و تهیه کنندگان برنامه های سه گانه مورد بحث با توجه به چالش های اساسی جامعه از جمله موضوع معیشت، بیکاری وکارآفرینی با دعوت از متولیان امر در این خصوص و کارآفرینان موفق و کارآفرینانی که در کار خود شکست خورده اند گام اساسی در ترویج مقوله کارآفرینی نیز بردارند.
انتقاد ملا نصرالدین به رئیس بودجه ریزی کشور
ملانصرالدین درشب یلدا که به بلندترین شب سال معروف هست درکانون گرم خانواده شامل عیال والاغش دور کرسی نشسته و مشغول صحبت وخوردن آجیل وهندوانه بود که ناگهان رئیس بودجه ریزی کشور درصفحه جعبه جادویی ظاهر و شروع به گزارش دخل وخرج کشور برای سال آینده کرد.رئیس بودجه ریزی دراین گزارش به موضوع بیکاری،یارانه وافزایش قیمت سوخت ها اشاره کرد.بعد ازپایان برنامه ملانصرالدین دهان به انتقاد گشود وتصمیم گرفت انتقاد خود را مکتوب به رئیس بودجه دولت بنویسد.زن والاغش این تصمیم ملا را تحسین کردند و او شروع به نوشتن کرد:
با سلام خدمت برادر ن_ب رئیس بودجه ریزی کشور من ملا نصرالدین هستم وشما استاد دانشگاه خدا رحمت کنه شهید آیت ا... مفتح را که تلاش کرد دانشگاه وحوزه را به هم وصل کند(وحدت حوزه ودانشگاه)ولی دردوران خود موفق نشد وامروز نیز این مقوله درحد شعارباقی مانده است.اگراین مهم اتفاق می افتاد قطعا بنده جای شما نشسته بودم ونشان میدادم که چطو ربودجه ریزی می کنند.از انتقادات سازنده بنده دلگیرنشوید.چرا که رئیستان خود گفته شماها را نقد کنیم ومن هم به این شعار او لبیک گفته ام.
1-آقای دکترجنابعالی درتلویزیون خانه ما گفتید که درحال حاضردرهرخانه ای 3نفربیکار وجود دارد.اگر اینطور باشه با یک حساب سرانگشتی یعنی درکشور 72میلیون نفر بیکار وجود دارد(24میلیون خانوار ضربدر3).حال اگراز 80میلیون نفر جمعیت کشورتعداد 72میلیون نفربیکار را کم کنیم می ماند 8میلیون نفربه عبارتی 8میلیون شاغل درکشور داریم.حال این سئوال را ازشما می پرسم آیا واقعا 8میلیون شاغل درکشور داریم؟دکتر جان با این تز شما بهتراست در کشور برای تعیین تعداد بیکاران،تعداد شاغلین را شمارش کنیم که تعدادشان کم می باشد.اقای رئیس درکشور یک آمار درست و حسابی درتمامی حوزه ها که قابل استناد باشد وجود ندارد.اگرباور ندارید همین حالا که نامه را می خوانید زنگی به وزیر و معاونان آموزش وپرورش بزنید وتعداد دانش آموزان کشور را از آنها بپرسید.خواهید دید که آمارهای متفاوتی به شما خواهند گفت.این بیماری بودجه ریزی کشور ماست.
2-درارتباط با یارانه، نکته جالب این است که بنده،عیال والاغ نگون بختم ازگرفتن یارانه با رضایت انصراف دادیم ولی هرماه یارانه هرسه ی ما واریز میشود. درعوض یارانه مشهدی یداله همسایه دیوار به دیوارمان که آه نداره با ناله سودا کنه، قطع شده وکسی پاسخگو نیست.جناب دکتر بنده درسفری که به دیار همسایه داشتم ازصاحب خانه درخصوص کم وکیف یارانه پرسیدم. اوجواب داد که دراین دیار قبل ازقطع یارانه هر شهروندی، دلایل ومستندات را کتبا به او ابلاغ و زمانی برای پاسخ تعیین می کنند.اگر شهروند مورد نظر بتواند با مستندات ودلایل کافی ازخود دفاع کنه پرداخت یارانه او ادامه خواهد یافت در غیر اینصورت واریز یارانه او قطع خواهد شد.ولی شما یارانه افراد را با دلایلی و اطلاعاتی که دراختیارشماست قطع می کنید بعد از او میخواهید که از خود دفاع کند.آیا این شیوه شما با حقوق شهروندی که اخیرا توسط رئیس شما ابلاغ شده، مغایر نمی باشد.فردی که یارانه اش قطع شده انقدر به آن اداره واین اداره برای پی گیری میرود وآخر خسته شده وبه قول معروف عطایش را به لقایش می بخشد.لطفا یارانه من،عیال والاغم را قطع کنید و بدید به مشهدی یداله مگر نه از شما به عنوان یک شهروند به سازمان ملل شکایت خواهم کرد.
3-آقای دکتر بنده همیشه با اهل منزل والاغم سراین موضوع که همواره لبخند می زنید وبا آرامش صحبت می کنید،جروبحث دارم.آنها می گویند ملا تو وقتی صحبت می کنی همیشه دعوا داری وتندخو هستی از آقای دکتر یاد بگیر که همیشه ودر همه حال آروم هستند.جناب رئیس نکنه این سیاست روانشناسی شماست که نشان بدید همه چیز آرومه وهیچ مشکلی درکشور وجود نداره.اگر اینطوره بهتر بدانید با توجه به گسترش اینترنت و فضای مجازی هرچند که در روستای ما دریافت آنها با مشکل مواجهه،دیگر جواب نمی ده ومردم از همه چیز خبر دارند حتی قبل از اتفاق افتادن آن.عالی جناب، کشور برای اداره شدن نیازمند آرامش در همه ی ابعاد اعم از اقتصادی،سیاسی ،اجتماعی وفرهنگی می باشد.اگراین آرامش بوجود آید قطعا سرمایه گذاری،تولید ورفاه را به دنبال خواهد داشت.بهتره به دنبال ایجاد چنین فضای در کشور باشید نه اینکه برای اداره کشور چشم به جیب مردم دوخته باشید.
ملانصرالدین و فیلم های هالیوودی
ملانصرالدین بعد ازدیدن چند فیلم گانگستری هالیوودی،روزی هوس کرد با بازی نقش رامبو معروف به راکی آمریکایی برای پولدار شدن از بانک سرکوچه خودشان پول سرقت کند.بعد از چند روز بررسی نقشه سرقت، ملا در روز موعد با اسلحه ای که از صابون ساخته بود سراغ بانک محله خود بنام فروردین رفت.زمان ورود به بانک جمعیت زیادی جلوی بانک صف کشیده بودند.نصرالدین خوشحال شد که این شلوغی بهترین فرصت برای اجرای نقشه است.ملا نصرالدین بعد از ورود به بانک مستقیم به سمت مدیر بانک رفت. قبل ازاستفاده از اسلحه ی قلابی خود،مدیر بانک فورا ازجای خود برخاست وملا را جای خود نشاند وگفت ازاین به بعد شما(نصرالدین)مدیر بانک هستی وهمه ی پول های بانک متعلق به شماست.کلید بانک را به ملا نصرالدین داد و فورا از بانک خارج شد.ملا درحال وهوای پولدار شدن بود که یکدفعه دید مردم جلوی بانک به همراه پلیس به داخل بانک حمله ور شدند و فریاد میزدند که ای مدیر فاسد پول ما را پس بده. ملا گفت: منم مثل شما ها به دنبال پول به اینجا اومدم.مالباخته ها گفتند:ای دروغ گو تو هم همانند مدیران قبلی این بانک دروغ میگی وسرما کلاه گذاشتین. تا ریال آخر پول ما را باید پس بدین.بالاخره بعد از کش و قوس های فراوان ملا نصرالدین را به دادگاه محله منتقل کردند.ملا در بازداشت تازه متوجه شد که چه کلاه بزرگی سرش رفته و ناخواسته مدیر بانکی شده که مدیران قبلی سر تمامی ساکنین شهر با وعده های دروغین کلاه گذاشته وپول های آنها را بالا کشیده اند.نهایتا ملا برای خلاصی از این شرایط خانه،گاری،الاغ معروف خود و زمین به ارث رسیده را فروخت تا پول سپرده گذاران را پرداخت کند.ملا بعد از خروج از بازداشت دوباره فیلم را چند بار دید که ببیند کجا اشتباه کرده ولی موفق نشد به ناچار به رامبو هنرپیشه پیام داد که رامبو تو چرا در داخل بانک بازداشت نشدی. رامبو جواب داد که نصرالدین بانکی که من تو فیلم از آن سرقت کردم دارای مجوز از بانک مرکزی بود تو سراغ بانکی رفتی که فاقد مجوز بوده وهمچنین مدیران آن دو تابعیتی بودند. ملا دفعه بعد دقت کن و قبل از هرسرقتی با من هماهنگ کن.
دانشگاه یا مدرسه بزرگ
در حال حاضربا توجه به شرایط آموزشی موجود دراکثر دانشگاهها وهمچنین رشد کمی آن دردهه های اخیر باعث شده تا دانشگاه به مثابه یک مدرسه بزرگ تلقی گردد. علت این قیاس به عدم توجه جدی به موضوع تحقیق و پژوهش در سطوح آموزشی دانشگاهها وهمچنین عدم تمایل اکثریت دانشجو یان به این امر برمیگردد. بنظر می آید تا این رویه در نظام آموزش عالی تغییر نکند نمی توان به آینده و برون داد دانشگاه امیدوار بود.
واقعیت چیست!
از یکی از دوستانم در تلگرام فایل تصویری در خصوص اظهار نظر رئیس جمهور سابق در ارتباط با فضای حاکم بر قوه قضائیه بویژه رئیس قوه مزبور دریافت کردم.دراین فایل تصویری،رئیس جمهور پیشین به صراحت کامل در خصوص تضییع حقوق مردم و سوء استفاده مسئولین دستگاه قضا ازمقام خود، سخن میراند. او در این مصاحبه با آنچنان حرارتی صحبت می کند که هر شنونده ای را تحت تاثیر خود قرار میدهد. سوالاتی که بعد از دیدن آن فایل تصویری در ذهن بیدار هر بیننده آگاهی ایجاد میگردد این است که آیا چنین مواضعی صحت دارد یا خیر؟آیا در بدنه نظام خبری هست که این چنین برخی مقامات قبلی وفعلی در رده های بالای کشوری ولشگری،همدیگر را متهم به بی قانونی وسوءاستفاده از مقام وجایگاه خود،میکند.واقعیت چیست که تعدادی ازمقامات سیاسی واجتماعی به محض تحت فشار قرار گرفتن از ناحیه ی دیگران، تهدید به افشاگری طرف مقابل خود میکند وگاها این امر نیز اتفاق می افتد.واقعیت این است که چنین رفتارها وگفتارها صرف نظر از درستی و دروغ بودن آن،باعث ایجاد سوالات متعدد و البته بدون پاسخ در ذهن افراد جامعه میگردد که استمرار چنین شرایطی در فضای سیاسی موجود کشور، میتواند منجر به تشدید شکاف بین مردم ونظام گردد . با توجه به شرایط سیاسی داخلی و از همه مهمتر فضای منطقه ای وبین المللی،بیش از پیش می طلبد مسئولین نظام، علی الخصوص روسای قوای سه گانه با همدلی وهم افزایی بیشتری در خصوص مسایل مربوط به منافع ملی کشور با همدیگر همسو باشند .واقعیت این است کشور برای مبارزه با فقر وبیکاری که به قول معروف هر دو مقوله آتش زیر خاکستر هستند، نیازمند همکاری همه جانبه ی بدنه نظام می باشد و در صورت عدم توجه به آنها بنیان وشاکله هر نظامی از جمله نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران که با خون هزاران زن ومرد این کشور به ثمر نشسته،خدشه دار خواهد شد. انتظار میرود سران سه قوه در اجلاس های سه جانبه خود به موضوعاتی همچون چکونگی افزایش هم افزایی و همکاری بین خودشان توجه کنند که کشور بیش از هر زمانی نیازمند آن میباشد. به امید آن روز
بکارگیری افراد دیوانه تاکتیکی برای رسیدن به اهداف
بخوبی یاد دارم که درایام نوجوانی در فصل زمستان البته زمستان های قدیم نه حال،برف زیادی که می بارید بعد ازمساعد شدن هوا،برف بازی یکی از بازی های کودکان، نوجوانان وحتی جوانان شهر بود.بدین شکل که جوانان ونوجوانان یک محله با همسالان خود که در کوچه های مختلف آن محله زندگی میکردند با گلوله های برف به جنگ هم میرفتند.هرچند که بازی خطرناکی بود ولی هیجان بیشتری داشت.نکته قابل تامل این بازی این موضوع بود که درمحله ما فردی بنام بشیر زندگی میکرد.اوبه خواست وقدرت خدا، عقب مانده ذهنی بود که ما آن زمان از واژه دیوانه استفاده می کردیم. بشیر در زمانی که به قول معروف سیم هایش قاطی میکرد،بسیارخشن وغیرقابل کنترل میشد ولی با ترفندهای امکان کنترل وبه کارگیری او وجود داشت. در گلوله بازی (برف بازی) هرکوچه ای که میتوانست با سیاستی بشیر را جلب وجذب کند بی شک پیروز بازی بود.چرا که او بی محابا حمله میکرد وطرف مقابل وقتی بشیر را میدید نه بخاطر گلوله های برف بلکه بخاطر اینکه از دست بشیر کتک نخورند پا به فرار می گذاشت.در فضای بین المللی نیز اکثر ابر قدرت ها برای تضعیف وسرنگونی دولت های که به نوعی با آنها همسو نیستند از چنین شیوه وتاکتیکی استفاده کرده و می کند.از جمله آن میتوان به صدام حسین،ابوبکر البغدادی،بن لادن، خانم سوچی وغیره که به نوعی نقش بشیر محله ما را بازی کرده و می کنند، اشاره کرد. اخیرا نیز لابی صهیونیستی با بکارگیری دیوانه ای بنام ترامپ در حال پیشبر اهداف خود که همانا مبارزه با اسلام و در راس آن ایران است،می باشد. البته بشیر قصه ما ندانسته وبی اختیار اقدام به حمله میکرد ولی بشیرهای کنونی دانسته و بخاطر حفظ قدرت ومقام دنیوی خود دست به چنین اقدامات وحشیانه ای می زنند.بنظر میرسد ما نیز با اتخاذ ترفندهای موجود در عالم سیاست با جلب وجذب برخی از کشورهای منطقه که به نوعی با آنها دارای اشتراکاتی هرچند جزئی هستیم، میتوانیم نسبت به ایمن سازی کشور وبازگرداندن آرامش و ثبات به منطقه کمک کنیم.