نقدی بریادداشت،دیوارمهربانی یا تحقیرکرامت انسانی
درروزهای اخیرکه اخبارجنگ،آشوب،آوارگی واعمال خشونت وبی رحمی به مردم بی گناه عرصه رسانه های جهان را در نوردیده،ایجاد دیوار مهربانی ایرانیان درسراسر کشور،جهانیان را تحت تاثیر خویش قرار داد.اگر نیاز نداری بذار واگرنیازداری بردار،جمله ساده ای که این روزها دربسیاری ازدیوار های این مرزوبوم نقش بسته ودلهایمان را به اینکه هنوز هم کورسوی امیدی به زنده بودن انسانیت وتوجه به نیازمندان به دور ازهرگونه ریا،تبلیغات وفرمایشی بودن وجود دارد،روشن کرده است.اما دراین بین برخی ازافراد جامعه با ارائه ی دیدگاهها ونظرات خود درقالب مقاله،یادداشت واظهار نظرها با عرض پوزش،غیرمنصفانه،این پدیده ی نوظهوراجتماعی را بدلایلی که بنظر اینجانب ریشه درنگاه تک بعدی به موضوع دارد زیر سئوال برده ومی برند.یکی از این نگاههای تک بعدی به این حرکت اجتماعی،مربوط است به یادداشت دیوار مهربانی یا تحقیر کرامت انسانی اقای محمد اصغری کلاسر که توسط سایت خبری- تحلیلی ساوالان خبر منتشر شده است.ضمن احترام به نظر ودیدگاه جناب آقای اصغری کلاسر،مواردی چند در ارتباط با دیوارمهربانی واثرات تبعی آن عرض میگردد:
1-به محض کلید خوردن این پدیده ی خودجوش اجتماعی وتسری آن به اقصی نقاط کشوردر کوتاه ترین زمان ممکن،اکثررسانه ها وسایت های معتبرجهانی ازجمله:بی بی سی،روزنامه گاردین،فرانس 24،ای بی سی نیوز،بازفیلد نیوز،تلگراف انگلیس،ایندین اکسپرس هند و.....این موضوع را در صدر اخبار وتحلیل های خود قرار دادند.رسانه هایی که همواره بدنبال جوسازی علیه ایران با عناوین جعلی وغیر واقعی از جنگ طلبی وگرایش به خشونت،بی رحمی درمیان ایرانیان بودند این بار نتوانستند نسبت به این اقدام خیرخواهانه وفرهنگ نوع دوستی مردم مسلمان ایران،بی اعتناء باشند. علیرغم بازتاب جهانی این رفتار اجتماعی خود جوش که نیازمند بسط و گسترش در داخل کشور بود متاسفانه در بعضی موارد مورد کم لطفی اصحاب قلم قرارگرفت ومغفول ماند که مقاله جنابعالی نیز به نوعی در این راستا ارزیابی می گردد.
2-درمتن یادداشت تاکید کرده اید که تمام لباس های بکارگرفته شده در این طرح بنوعی کهنه وغیر بهداشتی است.شاید این گفته ی شما دربرخی از موارد جاری وصادق باشد که میتوان با فرهنگ سازی وبرخی کارهای مقدماتی ازسوی سازمان های مردم نهاد مرتبط با موضوع اصلاح گردد. ولی اگرشما در فضای مجازی،دیوار های مهربانی سایراستان ها را رصد میکردید قطعا با صراحت تمام به این نتیجه گیری نمی رسیدید.چرا که دربیشترموارد لباس هاوکفش های مناسب وصد البته قابل استفاده از سوی افراد بی نیاز به افراد نیازمند،ارائه شده بود که تامل ونگاه مثبت دوستان را می طلبید.
3-درزمانی که شرایط اجتماعی جامعه ی ما برابربررسی های میدانی ودیدگاه های جامعه شناسان ازحیث شاخص های سرمایه اجتماعی ازجمله احترام وکمک به هم نوع وسهیم بودن درمسایل ومشکلات همدیگرنسبت به سال های گذشته از وضعیت مناسبی برخوردار نمی باشد ورفته رفته این شرایط اجتماعی بغزنج تر نیز میگردد.بنظر می آید شروع وپیگیری اینگونه پدیده های انسانی نوظهورواستمرار آنها درسطح جامعه،علیرغم مسایل ومشکلاتی که شما نیز به آن اشاره کرده اید،می تواند زمینه ساز بهبود روابط انسانی در جامعه باشد بویژه در خصوص کودکان که آینده سازان جامعه هستند.رسیدن به موفقیت در این زمینه، مستلزم نگاه مثبت وسازنده از سوی صاحبان قلم همچون جنابعالی می باشد.
4-بنده نیزهمانند شما،به حفظ کرامت انسانی اعتقاد دارم ولی اگرخاطر جنابعالی باشد،هفته ی گذشته در تهران مرگ یک کاتن خواب از فرط سرما،خبرساز شد.برابر آمار های موجود درتهران بیش از15هزارخیابان خواب وحدود 1500خیابان خواب زن وجود دارد که نیازمند حداقل ترین کمک ومساعدت دولت ومردم هستند.کاری به این نداریم که در وقوع این پدیده ی زشت اجتماعی،آیا خود فرد مقصر است یا خیردرهرصورت آنها بعنوان یک انسان وهم وطن،نیازمند کمک وامداد هستند.در چنین شرایط بحرانی حرف زدن در خصوص حفظ کرامت انسانی ،شعاری بیش نیست.چرا که اینگونه افراد،بیشتر از کرامت انسانی که دغدغه شما بزرگوار است،به همان لباس های کهنه وکثیف نیازمند می باشند تا زنده بمانند.بنابرین حداقل ترین نتیجه ی این طرح که شما تیشه به ریشه ی آن زده اید،میتواند این باشد که از افزایش کشته شدگان خیابان خواب ها در کشور تا حدودی جلوگیری نماید.
5-این طرح همانطورکه شما نیز در بخشی از یادداشت خود به آن اشاره داشته اید،میتواند با فرهنگ سازی از طریق صدا وسیما ،نشریات وهمچنین نظارت از طریق سازمان های مردم نهاد،در اجرا از کیفیت مناسبی برخوردار باشد وبه مرحله ی برسد که شان وکرامت انسانی نیز حفظ گردد.انتظاراینکه این طرح وطرح های مشابه در مرحله ی اغازین خود معجزه کنند،انتظار درست ومعقول بنظر نمی رسد ونوعی تیشه به ریشه زدن است.
به هر تقدیربه نظرمیرسد این طرح می تواند گامی به سوی شهروندی فرهنگ مدار ومشارکت تمام عیاربردارد ونقش ما بعنوان شهروندان جامعه،باید نقش حمایت گرایانه باشد نه............ موفق وپایدار باشید.
نفس گرمی که سرد شد
این روزها ازشبکه اول یا به قول معروف،شبکه یک شبکه ی هر ایرانی بعد از اخبار سراسری ساعت 21،سریال نفس گرم درحال پخش می باشد.موضوع یا قصه ی مجموعه ی مزبور،زن وشوهری هستند با ایمان وخداپرست که سی سال هست با همدیگر زندگی می کنند وبه خاطر همین اخلاقیات ومعنویات بالا شهرت وپایگاه اجتماعی خاصی را در جامعه کسب کرده اند.بطوریکه به دلیل این خصیصه های اجتماعی-مذهبی مورد احترام دیگران می باشند.حتی افرادی که به دلیل سببی ونسبی با آنها روابط اجتماعی وخانوادگی دارند،مسایل ومشکلات خود را با انها مطرح وسخنان وگفتار آنها را سرلوحه ی کار وتصمیمات خود قرار می دهند.فضای زندگی حاج آقا وحاج خانم قصه ی ما طوری هست که با تمام وجود به همدیگر عشق می ورزند .مسیر داستان سریال نفس گرم به یک دفعه تغییر می کند ودرکمال تعجب وناباوری مشخص میشود که حاج آقای داستان،زن دومی داشته که در طول این سی سال زندگی مشترک با ریا وظاهر سازی موضوع را از همسرش مخفی کرده بود است.حال تصور کنید بعد از این فاجعه خبری روحیه وشرایط همسر را که چطور دگرکون میگردد.متاسفانه سریال نفس گرم که پخش آن هنوزهم ادامه دارد،تاثیرات منفی در اذهان مخاطبین بویژه زن ها بوجود آورده که در ادامه به برخی ازآنها اشاره میگردد:
1- به محض مشخص شدن زن دوم حاجی،موجی از تنفر در بین تماشا گران زن درجامعه بوجود آمد.این نوع رفتار به راحتی در عکس العمل های خانم ها ی فامیل وهمچنین خانم های اداره قابل درک وفهم بود.دامنه انزجار آنقدر بالا بود که تعدادی از تماشاگران اظهار میکردند که ای کاش،حاجی از کما خارج نگردد.انگار موضوع داستان واقعی ایست.این سریال به نوعی باعث ایجاد وتشدید بدبینی زن ها نسبت به مردهای در خانواده گردیده وبه نوعی تجلی گر این جمله که"دیگه به چه کسی میشه اعتماد کرد"شده است .
2-همه ما با این ضرب المثل معروف که"هرکه بگندد نمکش میزند،وای به روزی که بگندد نمک"اشنا هستیم. داستان سریال نفس گرم بنوعی بیانگر ضرب المثل مزبور میباشد.بطور کلی افراد مذهبی ودیندار که عمری را دراطاعت وعبادت خداوند سپری کرده وبا اقتباس از دستورات او در خدمت نیازمندان وفقرا بوده اند،همواره مورد احترام وتکریم مردم می باشند.اما در سریال مزبور این خصوصیات و ویژگی های مثبت که جزء سرمایه های اجتماعی قلمداد میشوند،زیر سوال رفته است.هرچند که بخوبی میدانیم که حتی افراد ی با چنین شاخصه های مصون از اشتباه وگناه نیستند. لذا دلیلی ندارد که در یک رسانه ای ملی با بیش ازهفتاد میلیون نفرجمعیت،این موضوع نمایش وباعث ایجاد تضاد در ذهن وباور تماشاگران گردد وسال ها طول بکشد که بتوان این ذهنیت منفی وغلط را با برنامه ها وسریال های دیگر پاک کرد.در حال حاضر جامعه نیازمند ایجاد روحیه ی همدلی وهمگرای می باشد.شفاف عرض کنم در صورت تکرار چنین برنامه های در رسانه ها اعم از دیداری وشنیداری،دیگر کسی برای سخنان بزرگان که دستی در معرفت دینی دارند،اهمیت نخواهد داد ودر جواب خواهند گفت:این اقا نیز از قماش حاج اقای سریال نفس گرم می باشد.
3-همواره تاکید میگردد که خانواده ها ازنگاه کردن به شبکه های ماهواره ی به دلیل داشتن اثرات مخرب ومنفی خودداری و به جای ان از شبکه های وطنی استفاده نمایند.با این توصیه ی فرهنگی واجتماعی تلاش میشود که خانواده ها ازرفتار ها وگفتارهای بد مصون بمانند.ولی متاسفانه سریال نفس گرم،خود به نوعی ترویج دهنده ی مفاهیم ضد اخلاقی در جامعه از جمله دروغ گویی،ظاهر سازی،پنهان کاری وعوام فریبی می باشد.به قول برخی از خانها برای اقایان بد آموزی دارد.
4-سریال به دنبال فرهنگ سازی در خصوص برخی از مفا هیم آرمانی در جامعه که هیچ خواستگاهی در بین افراد جامعه ندارد حرکت می کند . از جمله آن می توان به بخشش مال ،سهم ودارایی به هووء (زن دوم) انهم توسط زن اول ،ترحم و اوردن ان به محیط خانواده اشاره کرد. در جامعه ای که هنوز در ان در خصوص تقسیم ارث و میراث بین اعضاء خانواده اختلافات ان هم در سطح بالای وجود دارد و حتی در تقسیم بی ارزش ترین ارث پدری به هم دیگر رحم نمی کنند ، چطور می توان امیدوار بود این نوع داستان ها بر مخاطبین تاثیرگذار باشد. بهتر بود نویسنده داستان نسبت به فر هنگ سازی در خصوص رفع اختلافات اعضاء درجه یک خانواده در ارتباط با تقسیم ارث توجه می کرد که جامعه در حال حاضر با ان دست به گریبان می باشد.
درپایان به نظر میرسد درسالهای اخیر به جهت مبارزه با فیلم وسریال های ماهواره ی،ساخت وتولید سریال های ایرانی افزایش یافته وشاهد هستیم که سریالی تمام نشده سریال بعدی شروع میشود.البته طوری تصور نگردد که همه ی سریال ها ،مناسب نیستند،خیر انصافا برخی ازآنها به طور تمام عیار معیار های خوب ومثبتی را به مخاطبین خود منتقل کرده ومی کنند.ولی برخی از آنها همانند سریال نفس گرم،نتوانسته است به خوبی نقش آفرینی کند وحتی باعث تشدید در افکار وباورهای منفی در بینند گان نیز شده است.علی ایحال امید واریم تولید انبوه فیلم وسریال درکشور به بهانه ی مقابله با شبکه های خارجی،باعث نگردد که همانند عقرب خودمان رانیش بزنیم.
بازنشسته شدن یا فراموش شدن
همه افرادی که تابع یکی از صندوق های بازنشستگی کشوری و لشکری می باشند، روزی فرا می رسد که بعد از 30 سال تلاش و فعالیت بازنشسته می شوند. دوران بازنشستگی به نوعی یکی از مراحل زندگی کارمندان دولت و یا حقوق بگیران صندوق های بخش خصوصی است که چه فرد بخواهد و چه نخواهد باید آن را تجربه کند. در حال حاضر می توان گفت که وضعیت زندگی اکثریت بازنشستگان کشوری و لشگری از وضعیت و شرایط مطلوبی برخوردار نمی باشند و به دلایل مختلف درونی و بیرونی در شرایط بد اقتصادی به سختی روزگار سپری می کنند. بویژه آنهایی که تنها به حقوق ماهیانه بازنشستگی خود متکی هستند . چرا که دوران بازنشستگی فرد زمانی فرا می رسد که فرزندان بزرگ شده اند بالطبع نیازها و خواسته های آنها نیز متناسب با افزایش سن آنها بزرگ تر شده و از سویی برای تامین نیازهای بزرگ ، هزینه های بزرگی لازم است. از نمونه های بارز نیازها و خواسته های فرزندان می توان به ازدواج ، شهریه دانشگاه ، هزینه های جاری فرزندان و از همه مهمتر سرمایه اولیه برای شروع کسب و کار اشاره کرد. عدم تامین هزینه های مورد اشاره به دلیل ضعف مالی فرد بازنشسته دلهره و فشار عصبی بر او (بازنشسته) وارد می کند که منجر به رفتارهای غیرمتعارف در محیط خانواده می گردد. باید قبول کرد که تاکنون هیچگونه برنامه خاص و مدونی در ارتباط با بازنشستگان که دربرگیرنده مسائل و مشکلات آنها می باشد در کشور تدوین نشده است. اگر بخواهیم مسائل و مشکلات بازنشستگان را دسته بندی کنیم می توان به موارد ذیل در آنها اشاره کرد:
- کمبود حقوق و دریافتی بازنشستگان.
-نبود برنامه رفاهی و فرهنگی مدون در کشور برای افراد بازنشسته.
-نبود برنامه خاص در نظام اداری برای شاغلین دولتی وخصوصی جهت افزایش توانمندی آنها قبل از بازنشسته شدن.
-فراموش شدن افرادبازنشسته توسط دستگاه اجرایی محل خدمت خودبعداز 30 سال فعالیت که باعث افزایش احساس پوچی در انها میگردد.
-فعال نبودن شورای ملی سالمندان جهت سیاستگذاری خاص در این حوزه .باید پذیرفت که رایگان کردن بازدید موزه ها و نیم بها کردن هزینه برخی از خدمات شهری برای این افراد را نمی توان در راستای سیاست های کلان رفاهی و خدماتی ارزیابی کرد هر چند که این گزینه ها نیز تا حدودی اهمیت دارند. آنچه در این بین اهمیت دارد و باید مورد توجه تدوین کنندگان برنامه ششم توسعه کشورقرار گیرد تهیه بسته های رفاهی و خدماتی متناوب با مسائل و مشکلات بازنشستگان در حوزه های مختلف می باشد تا برخی از آلام و درد این انسانهای مهم و سرمایه های اجتماعی جامعه تا حدودی ترمیم گردد.امید است نمایندگان مجلس شورای اسلامی در راستای تحقق این مقوله مهم اجتماعی با اهتمام جدی طرح کارشناسی شده را تهیه و تصویب نمایند. چرا که همه دولت ها ،بویژه دولت تدبیر و امید همواره آماده ارائه خدمات مطلوب و ارزشمند به این قشر خاص جامعه میباشند ولی بخوبی می دانیم پرداخت به این موضوع (ترقی جایگاه اقتصادی بازنشستگان) نیازمند منابع مالی عظیمی می باشد که در حال حاضر با توجه به شرایط اقتصادی کشور امکان ورود به آن در حد صفر می باشد مگر اینکه تحریم ها برداشته شود و از منابع مالی حاصل از دوران پسا تحریم بتوان نسبت به افزایش شأن و جایگاه بازنشستگان اقدام نمود. باید پذیرفت که با اتکای به ظرفیت و توان داخلی کشور که خود در حال بازنشسته شدن میباشد نمی توان انسان های بازنشسته را حمایت کردتا انسان وار ادامه زندگی دهند.امیدواریم تا 17 مهر سال آینده خبرهای خوشی از سوی دولت و مجلس برای افراد بازنشسته رونمایی گردد تا بازنشستگان ،دوران بازنشستگی را زمان فراموش شدن ومرگ خود تلقی نکنند.
انشاءا...