دلنوشته یک کودک 10 ساله به پدرش
سلام، بابا خسته نباشی میدونم که شب و روز تلاش میکنی تا من،مامان و خواهرم در آرامش زندگی کنیم و محتاج کسی نباشیم. ولی این روزها می بینم که نمی خندی و زود عصبانی میشی. چند روزی هست قبل از اینکه به خانه برگردی مامان همش به من و خواهرم میگه که باباتون این روز ها زیاد کار میکنه وقتی اومد خونه ازش چیزی نپرسید بزارید زود شامش رو بخور و بخوابه. یک شب وقتی در حال شام خوردن بودی تلویزیون از آمدن عید نوروز خبر داد و بازار رو نشون داد که پدر و مادر ها با بچه هاشون از این مغازه به آن مغازه میرفتند. بابا شما با دیدن و شنیدن این خبر رنگ و رویت سرخ و عرق از سرو رویت جاری شد و بدون اینکه شامت را تمام کنی سریع بلند شدی و رفتی به اتاقت و چراغ ها را خاموش کردی و به ظاهر خوابیدی و من میدانم که تا صبح از شرمندگی و ناراحتی نخوابیدی. با دیدن این وضعیت من به مامان و خواهرم نگاه کردم و سرم را برای تعجب تکان دادم و مثل روزهای قبل سکوت معنادار مامان را در پاسخ دیدم و اگر من و خواهرم نبودیم حتما مامان با فریاد گریه میکرد. فردای آن روز از مامان پرسیدم مامان چرا بابا این روزها کم حرف شده و با ما مثل گذشته صحبت نمی کنه؟ چرا با من و خواهرم بعد از خوردن شام بازی نمی کنه؟ چرا از درس و مشق من نمی پرسه؟ چرا بابا این روز ها زود عصبانی میشه؟ راستی مامان چرا بابا مثل سال های گذشته برای عید، لباس و شیرینی و آجیل نمی خره؟ بابا، مامان چقدر شما رو دوست داره فقط گفت بچه ها باباتون مرد زحمت کشیه و همه ی ما رو دوست داره او مرد خانواده دوستیه ولی این روز ها همه چیز گرون شده و حقوق باباتون کمه، اون میخواد همه چیز برای شما و من بخره ولی هرچه قدر تلاش میکنه به خاطر گرونی و اجاره خونه نمی تونه تو سال جدید برای من و شما لباس و برای خونه شیرینی و آجیل بگیره. ولی بچه ها نگران نباشید خدا بزرگه و باباتون به فکر شما هست. بابای عزیزم من و خواهرم به تو افتخار می کنیم. بابای مهربانم عیبی نداره همینکه شما سلامت هستید برای من و خواهرم عیدی بزرگی از طرف خداست. من و خواهرم لباس و آجیل و شیرینی از شما نمی خواهیم فقط قول بدین از فردا که از سر کار به خانه بر می گردی با ما حرف بزنی و خواهرم را نوازش کنی و مثل گذشته با ما رفتار کنی. من نمی دانم که چرا حقوق شما کم است و چه کسی حقوق شما را کم میدهد. امیدوارم هر کس که حقوق شما را تعیین میکند به فکر بچه های بابا های کارگر و زحمت کش باشد تا بابا ها نیز بتونن لباس و آجیل و شیرینی بخرند و دور هم بخورند و شرمنده خانواده ها نباشند. بابا جونم،مامان،من و خواهرم شما رو بدون پول نیز دوست داریم. بابا آمدی خونه لطفاً حرف بزن و بخند من و مامان تصمیم گرفتیم وقتی شما به خانه آمدی دیگر تلویزیون را روشن نکنیم و فقط صدای شما رو بشنویم. خدا را چه دیدی شاید دل کارفرما و از آنها بزرگتر به رحم آمد و حقوق شما و دیگر باباها رو زیاد کردند تا آنها نیز بتوانند برای خانواده هاشون وسایل بخرند. بابا جون من دیگه بزرگ شدم و مثل شما غیرتی، به مامان و آبجی نگفتم، کمی پول تو قللکم داشتم آن را برداشتم گذاشتم تو جا کفشی اومدین خونه بردار و به خواهرم و مامان عیدی بده تا آنها خوشحال باشند تا من و تو نیز با خوشحالی آنها حتی شده به ظاهر لبخند بزنیم، دیگر چاره ای نیست. بابا در هر صورت با جیب پر و جیب خالی دوستت دارم چراکه شما تلاش خود را کردین و مقصر نیستی.
آنها
آنها همه جا، از کوههای سرد و صعب العبور گرفته تا دشت های گرم و سوزان و دریاها و اقیانوس ها، حضور دارند. تنها و تنها هدفشان ایجاد امنیت تک تک شهروندان چه آنهایی که دل در گرو انقلاب و کشور دارند و چه آنهایی که با نظام و حاکمیت زاویه پیدا کرده اند. آنچه برای آنها در این بین اهمیت دارد فقط و فقط انسانیت و رضای پروردگاه است و بس. زمانی که ما خوابیم آنها بیدارند و زمانی که ما بیداریم، آنها هوشمندانه بیدار هستند. دشمنان این مرزوبوم در آرزوی یک لحظه غفلت چشمان بیدار آنها هستند تا ناامنی را در کشور دامن بزنند ولی چشمان بیدار وگمنام در اقصی نقاط کشور، نقشه آنها(دشمنان) را تاکنون نقشه برآب کرده است. درود بر آنها که هم اسم و رسم شان و هم تلاش شان همواره گمنام مانده و تا ابد نیز گمنام خواهد ماند. تنها ابزار ادای احترام به همت و تلاش بی منت آنها تبریک عید مبارک نیمه شعبان است تا کمی از خستگی چشمان همیشه بیدار آنها بزداید. هفته سربازان گمنام امام زمان(عج ا...) مبارک باد.
وطن فروشی نیز حدی دارد
ترور به هر شکل، با هرهدفی و هرکجای دنیا اتفاق بیافتد و در آن انسانهای بیگناه به خاک و خون کشیده شوند محکوم است. در عجبم که چطور برخی از افراد بدون در نظر گرفتن جوانب انسانی و با زیرپا گذاشتن همه ی ارزش ها و معیارهای وطن پرستی برای کشته شدگان هم وطن خود شادی و خوشحالی میکنند و بی حیایی خود را نیز در فضای مجازی نشر و با دیگران به اشتراک میگذارند. این نوع عکس العمل ها آنقدر وقیح است که اثرات آن بر زخم خانواده های کشته شدگان، مجروحان و حتی افراد جامعه، بدتر و بیشتر از خود فعل و عمل ترور است. آقایان خوشحال از ترور هموطنان، ایکاش شما نیز مثل برخی از مخالفان نظام و حاکمیت در داخل کشور سکوت اختیار میکردید که نکردید. بدانید که وطن فروشی نیز حدی دارد و این رفتار و اندیشه شما هیچ وقت از اذهان و افکار عمومی مردم پاک نخواهد شد.
کارداریم/کارگرنداریم
این روزها دراکثر جلسات و محافل اداری و حتی گاها در بیانات متخصصان امر در برخی از وزارتخانه ها شاهد این گفتمان و ادبیات مشترک هستیم که کار و فرصت شغلی در تعدادی از استانها هست ولی کارگر یا نیروی کار برای مشغول شدن درفرصت های شغلی درخواستی از سوی کارفرمایان وجود ندارد. این نوع نگاه به شرایط فعلی بازارکار بویژه دربرخی از استانها باعث شده در اذهان و افکار عمومی جامعه این موضوع تداعی گردد که دیگر بیکاری در بازارکار نداریم و به طبع آن نرخ بیکاری نیز در حال فروکش کردن در استانهای مورد بحث می باشد. ضمن احترام به نظرات آقایان که میفرمایند کارداریم ولی کارگر نداریم، مواردی چند در ارتباط با رد این فرضیه و گفتمان مطرح شده خدمت خوانندگان عزیز ارائه میگردد:
1_ کارگر و نیروی کار داریم ولی از نوع فارغ التحصیلان دانشگاهی که به دلایل مختلف از جمله مدل آموزشی رسمی و غیررسمی،تاکیدات خانواده ها و عدم شناخت متغیرهای بازارکار، طوری پرورش یافته اند که صرفا میخواهند به هرنحو ممکن متناسب با مدرک تحصیلی دانشگاهی در مشاغل دولتی استخدام شوند و هیچ تمایلی به استخدام در بخش خصوص ندارند.
2- کارگر و نیروی کار داریم ولی بدون مهارت عملی بویژه در رشته های فنی و مهندسی و علوم کاربردی دانشگاهی که به همین دلیل امکان جذب حتی در بخش خصوصی را نیز پیدا نمی کنند و کماکان در زمره جمعیت فعال بازارکار(بیکار) در جستجوی شغل هستند.
3_ کارگر و نیروی کارداریم ولی فارغ التحصیلان دانشگاهی که درحال حاضر اکثریت جویندگان بازارکار را تشکیل میدهند به دلیل یکسان بودن نوع نگاه به نیروی کار ساده بدون مهارت و نیروی کار فنی دانشگاهی در محیط های کاری واحدهای خصوصی حاضر به فعالیت در کارگاههای مشمول قانون کار نیستند.
4_ کارگرو نیروی کارداریم ولی به دلیل پائین بودن دستمزد و شرایط کاری گاها سخت در واحدهای بخش خصوصی و همچنین تورم موجود در اقتصاد، حاضر هستند بیکار بمانند و حتی در فرصت های شغلی غیررسمی از جمله اسنپ و دلالی فعالیت کنند ولی جذب و استخدام بخش خصوصی نشوند.
5_ کارگر و نیروی کارداریم ولی به دلیل بروز نبودن فرایندهای تولید ازحیث دانش و تکنولوژی جدید دربرخی از واحدهای بخش خصوصی،فرصت های شغلی متناسب با مهارت و دانش جویندگان کار بویژه فارغ التحصیلان دانشگاهی وجود ندارد فلذا کماکان به دنبال فرصت های شغلی هستند.
6- کارگر و نیروی کارداریم ولی به دلیل مردانه بودن اکثر فرصت های شغلی در بخش خصوصی و نوع بافت فرهنگی در برخی از استانها امکان جذب جویندگان کار زن در بخش خصوصی درحال حاضر مهیا نبوده و کماکان در زمره جمعیت فعال بازار کار(بیکار) قراردارند.
7_ کارگر و نیروی کار داریم ولی به دلیل عدم رعایت شاخص های منابع انسانی در واحدهای خصوصی و اعمال رفتارهای خارج از عرف با نیروی کار دلیل دیگری بر عدم تمایل فارغ التحصیلان دانشگاهی بیکار برای جذب در چنین فرصت های شغلی می باشد.
علی ایحال موارد عنوان شده فوق برخی از دلایلی اساسی و مهم در رد فرضیه و گفتمان امروزه برخی از آقایان که اعتقاد دارند در تعدادی از استانها کارداریم/کارگر نداریم طرح گردید. به نظر بنده گفتمان دوستان زمانی میتواند درست باشد که ما بدون توجه به مدرک،شان،جنس و جایگاه فارغ التحصیلان دانشگاهی جوینده کار، تلاش کنیم به هرنحوی پاسخی به تقاضای نیروی کار در بخش خصوصی و حتی دولتی بدهیم که این شرایط به معنی هدر رفت سرمایه گذاری های آموزشی دولتی و خانواده ها و مرگ بهره وری نیروی کاردر کشور و استانها می باشد.
دنبال بهانه هایی بنام یلدا هستیم
میشود گفت علیرغم همه ی مشکلات موجود اقتصادی و .... هر روز و شبی که به بهانه آن:
1_ مردم شور حال خاصی پیدا کرده و شادی میکنند حتی اگر شده به ظاهر و دورهم جمع میشوند.
2_ به همدیگر سر میزنند و صله رحم میکنند.
3_ پیوند های مشترکی صورت میگیرد.
4_ بزرگتر ها مورد تکریم قرار میگیرند.
5_داراها به ندارها کمک میکنند و یا حداقل به فکر آنها می افتند.
6_ امید در دل مردم به قول قدیمی ها بصورت نیم سوز، قوت میگیرد.
7_ بیماران جهت شفای عاجل دعا میشوند و سلامتی اهمیت شمرده میشود.
8_از کسانی که ما را ترک کرده اند و یا در بین ما نیستند یاد میشود.
9_ کودکان شادی میکنند.
10_ آشتی ها صورت میگیرد و کینه ها به دوستی تبدیل میشود.
11_افرادی از حبس آزاد و خانواده ها تکمیل می گردد.
12_ خانواده ها مثل قدیم الایام شکل واقعی به خود میگیرد.
13_شکر خدا بیشتر از روزها و شب های دیگر بجا آورده میشود.
14-سرمایه اجتماعی در عمل معنا میشود و هزاران فایده فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دیگر که در مجال این یادداشت کوتاه نمی گنجند. علی ایحال بخاطر همه ی فوایدی که به آنها اشاره شد و بنوعی امشب به بهانه یلدا در حال تجربه کردن آن هستیم بنابراین،یلدا مبارک باد.
انتقام و استمرارمبارزه با هوشمند سازی اقدامات
باز هم دست تروریست های از خدا بی خبر به خون سربازان امنیت این مرز و بوم آغشته شد و فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران را عزادارکردند. شامگاه شب گذشته تعدادی از تروریست ها مقر نیروی انتظامی در شهرستان راسک سیستان و بلوچستان را مورد حمله قرار داده و متاسفانه در این اقدام تروریستی برابر آخرین گزارش های دریافتی یازده نفر از مدافعان امنیت به شهادت رسیده اند. این ضایعه دردناک را به امت شهید پرور و مردم خون گرم سیستان و بلوچستان تسلیت گفته و برای خانواده های آنها صبر جمیل از خداوند مسئلت داریم. علی ایحال بنظر میرسد علیرغم همه ی اقدامات فنی که در راستای جلوگیری از بروز عملیات های تروریستی بویژه در چنین مناطقی اتفاق افتاده، حادثه اخیر نشان داد که اقدامات قبلی نیازمند مهندسی مجدد و معکوس است. انتظار میرود مقامات بلند پایه فراجا تمهیدات بازدارنده با قابلیت های هوشمند سازی را بویژه در مناطق مرزی که از حساسیت بالای امنیتی برخوردار هستند را در دستور کارخود قراربدهند. قطع به یقین با عملیاتی شدن چنین برنامه های ضمن انتقام خون های ریخته شده مدافعان امنیت و گوش مالی سخت به رهبران گروه های تروریستی، شاهد استمرار مبارزه محکم با دشمنان کوردل خواهیم بود که نتیجه آن به کمک امام عصر(عج ا...) کاهش محسوس عملیات های خونبار و غافلگیرانه در سطح چنین مناطقی خواهد بود. انشاالله روحشان شاد
بازهم مردم ضررکردند
چند روزی است خبر فساد چند میلیاردی گردانندگان تشکیلات چای دبش درفضای دیداری و شنیداری افکار جامعه را تحت تاثیر خود قرارداده و هر کدام از افراد جامعه متناسب با جایگاه اجتماعی خود در حال تحلیل این موضوع خبری درمحافل خود هستند. آنچه در این بین به نوعی مورد غفلت قرارگرفته پاسخ قانع کننده به این سوال مهم است که چرا علیرغم اینهمه اقدامات،فعالیت ها و از همه مهمتر ایجاد سامانه های شفافیت در سطح اکثر وزارتخانه ها و سازمانها که اکثر آنها در سال های اخیر ایجاد شده، باز شاهد چنین اختلاس های کلان هستیم؟ جنابان عزیز،بجای اینکه فساد اتفاق افتاده را به این و آن نسبت دهیم که در مجموع هیچ توفیقی به حال کشور و مردم نداشته و در ادامه نیز نخواهد داشت چراکه آنچه نباید میشد، شده است . باید بدنبال جبران و ترمیم این باشیم که هر فساد و اختلاسی در سطح جامعه اتفاق می افتد کل حاکمیت رو زیرسوال می برد و این مسئله علاوه بر داشتن تاثیرات منفی در اقتصاد و سرمایه گذاری کلان کشور، مشارکت و افزایش سرمایه های اجتماعی رو نیز تحت تاثیر منفی خود قرار میدهد که جبران آن در شرایطی که کشور در مسیر توسعه همه جانبه خود بشدت به مقوله های اشاره شده(سرمایه گذاری،مشارکت و افزایش سرمایه های اجتماعی) نیازمند می باشد، سخت و گاها غیرممکن نیز می باشد. دلسوزان گرامی، این اتفاق نشان داد که کشور هنوز در مسیر مبارزه با فساد های سازمان یافته راه طولانی در پیش دارد چرا که با اقدامات و برنامه های گذشته صورت گرفته دیگر نمی توان از پیدایش چنین اختلاس های جلوگیری کرد.
علی ایحال، بنظر میرسد بدون همراهی واقعی قوای سه گانه با دید منافع ملی،مشارکت آحاد مردم، جلب نظر جنبش های دانشجویی از طیف های مختلف و سازمان های مردم نهاد، مهندسی معکوس در ساختارهای اداری و حساب های متمرکز و انفرادی شرکت های دولتی و خصوصی بزرگ و از همه مهمتر ملموس نبودن مجازات های نهایی پرونده های اختلاس های ریز و درشت برای مردم در راستای حفظ مشارکت و سرمایه های اجتماعی، ره به جای نخواهیم برد و همچنان اختلاس های این چنینی در آینده نیز خبرساز خواهد شد که بازهم متضرر نهایی آن آحاد مردم خواهند بود.
چیستی پدافند غیر عامل
در خصوص پدافند غیرعامل تاکنون مطالب،کتاب ها و مقالات متنوع و مختلفی منتشر شده و اشخاص حقیقی و حقوقی از ابعاد و زوایای متفاوتی به مفهوم و چیستی این موضوع یعنی پدافند غیرعامل پرداخته اند که همهی آنها در جای خود ارزشمند و مفید است.بطور کلی دو مقوله پدافند غیرعامل و آینده پژوهی با دوراندیشی و شناخت تهدیدات درونی و بیرونی در اکثر حوزه های مختلف و با استفاده از ظرفیت موجود و حتی تولید دانش های جدید یک هدف خاص را که همانا بهروزی و سعادتمندی افراد جامعه است را دنبال میکنند. بعنوان مثال اگر با عینک ریز بین پدافند غیرعامل و آینده پژوهی بخواهیم به صنعت برق کشور و یا حتی منطقه محل سکونت خودمان در شرایط کنونی نگاه کنیم این سوال به ذهن متبادر میگردد که اگر صنعت برق کشور به دلایلی غیر جنگی و در زمان صلح دچار خرابکاری عمدی یا سهوی گردد به احتمال قوی برق رسانی به اماکن مسکونی،نظامی، تجاری و غیره برای چند ساعت و حتی چند روز مختل خواهد شد. آیا در چنین شرایط بحرانی برای پایدار نگهداشتن جریان برق در مدار ، تمهیدات و امکانات لازم از قبل پیش بینی و انجام شده است؟ اگر پاسخ به این سوال هرچند ساده ولی مهم و حیاتی مثبت باشد و از قبل برای این موضوع چاره اندیشی علمی و عملی صورت گرفته باشد که چطور رفتار کنیم تا در آینده در این خصوص کشور مورد تهدید قرار نگیرد می توان گفت اصول و قواعد پدافند غیر عامل رعایت شده و مقوله آینده پژوهی نیز همزمان مورد توجه متخصصان و مسئولین صنعت برق قرار گرفته است .با این اوصاف و مثال ساده فوق آیا عملا در راستای پدافند غیرعامل، دور اندیشی های لازم در حوزه های استراتژیک و حیاتی کشور اتفاق افتاده که در شرایط بحرانی، زندگی عادی مردم تهدید و مختل نگردد؟ پاسخ دادن به این سوال جرات خاصی را می طلبد ولی امیدواریم که دور اندیشی های لازم انجام شده باشد تا در بزنگاههای چالشی ناشی از تهدیدات بیرونی،دورنی و حتی بلایایی طبیعی حداقل ترین خسارات را کشور و مردم متحمل گردند.
هفته پدافند غیرعامل گرامی باد.
خاطرات سامانه ای ملانصرالدین
طبق روال هرروز ملانصرالدین از جعبه جادویی (تلویزیون) برنامه کند حیاتی که از برنامه های مورد علاقه اش بود را نگاه میکردد. به ناگاه برنامه قطع و مجری میرزا حسنی در جعبه جادویی ظاهرشد و گفت: اهالی به فرمان کدخدای آق شهر از فردا صبح خرید ادویه جات "از راه دور" انجام خواهد شد(سامانه امروزی ما) و ساکنان میتوانند بدون مراجعه به دکان مشهدی سرخای ادویه مورد نیاز خود را از راه دور خرید و درب منزل تحویل بگیرند. نصرالدین با شنیدن این خبر سری تکان داد و گفت: زن، خدا بخیر کند. زن با تعجب گفت: ملا این که بقول جناب "حکمت کاتب" پیش بسوی "آق شهر آسمانی" است پس چرا نگران هستی؟ نصرالدین درجواب زنش گفت: زن جان نمیدانی در زمانیکه من شهرداربودم چه بلاهایی که "برنامه انجام کار از راه دور"(سامانه امروزی ما)برسرمن نیاورد. زن پرسید: چطور مگه؟ ملا گفت: حیات من بیابشین تا برایت تعریف کنم. ملانصرالدین ادامه داد: زمانی که من شهردار بودم کدخدا اصرار کرد که برای رسیدن به "برنامه آق شهرآسمانی"، صدور قباله خانه ها مثل همین برنامه خرید ادویه جات از راه دور انجام و اهالی به شهرداری مراجعه نکنند. به همین منظور کدخدا که آن زمان رئیس شورای شهر نیز بود از خزانه شهرداری پول زیادی را برداشت و به "حکمت کاتب" که میگفتند در بلاد دور درس خوانده داد تا این کار را به سرانجام برساند. تا زمان آغاز برنامه کدخدا چپ میرفت راست میرفت از صدور "از راه دور قباله خانه" سخن میگفت و تاکید میکرد که با اجرای این برنامه کارهای اجرایی سهل و آسان میشود. بلاخره روز موعد فرارسید و کدخدا در جعبه جادویی(تلویزیون) حاضر و شروع صدور قباله خانه های آق شهر از راه دور را اعلام کرد. زن چشمت روز بد نبیند. از فردای آن روز شوم، مراجعه اهالی به شهرداری نه تنها کم نشد بلکه نسبت به گذشته نیز زیاد شد. زن ملا گفت: نصرالدین مگه چه اتفاقی افتاد که کارها خوب پیش نرفت؟ ملا ادامه داد:یه روز یکی از اهالی آمد و پرسید: شهردار میخواستم در برنامه صدور قباله نام نویسی کنم که ناگهان "برنامه از راه دور" به من پیام داد که من در بلاد کفر نه در آق شهر ساکن هستم و مرا از برنامه بیرون انداخت. روز بعد یکی آمد و گفت: ملا من در برنامه شما عکس خودم رو گذاشتم ولی در قباله خانه، عکس زنم چاپ شده است. مشهدی قوتاز یک روز آمد و گفت: نصرالدین من با هزار مشقت و پرداخت پول زیاد نام نویسی کردم ولی قباله ام صادر نشده است. من(ملا):هرچه گشتم پرونده مشهدی قوتاز رو پیدا نکردم. زن بخوبی بیاد دارم روزی کربلایی شاد باش به شهرداری آمد تا قباله خودش رو بگیرد که بجای قباله خانه اش، برگه فوتش صادر شده بود. زن سرت را درد نیاورم هر روز از بابت شاهکار کدخدا، فحش و ناسزا بود که نثار من و کارکنان شهرداری میشد و هرچه به او(کدخدا) می گفتم که "برنامه از راه دور صدور قباله" مشکل دارد چاره ای کنید. میگفت(کدخدا): صبوری کنید "حکمت کاتب" قول داده که امروز و فردا مشکلات رفع میشود. زن پرسید: ملا درست شد. نصرالدین در جواب گفت: من که بازنشسته شدم چیزی ندیدم امیدوارم "برنامه ازراه دور خرید ادویه جات" همانند صدور قباله نباشد. در همین بین ملا متوجه شد که کسی در خانه را می کوبد. ملانصرالدین پرسید: کی هستی این وقت شب. ملا، منم مشهدی قوتاز در رو باز کنید. ملا در رو باز کرد و گفت: قوتاز خان این وقت شب چه خبر شده است. مشهدی قوتاز ادامه داد: نصرالدین بیادداری که پرونده من در "برنامه از راه دور" شهرداری گم شده بود و تو هرچه گشتی پیدا نکردی امروز تو "برنامه خرید از راه دور ادویه" نام نویسی کردم که بجای حواله ادویه، قباله خانه ام رو به من نشان داد. ملانصرالدین با تعجب رو به زنش کرد و گفت: زن امان از "برنامه های از راه دور"(سامانه های امروز) که بجای انجام کار مردم با آنها شعبده بازی میکنند و بجای قباله خانه، ادویه و بجای ادویه، قباله خانه تحویل میدهد.
سخن پایانی با متولیان " سامانه جامع روابط کار" که کارکرد سامانه مزبور با سه شاخص مورد تاکید مقام معظم رهبری یعنی "ایجاد رضایت،امید و اعتماد در بین مردم" درتضاد کامل است و با توجه به تلاش های کارکنان در تمامی استانها، پاسخگویی قانونی بویژه شرعی استمرار ایرادات سامانه مزبوربا شماست حال خود دانید.
دیگرکسی از درد رنج نمیبرد
امشب در غزه کسی از درد زخمی بودن رنج نمیبرد. چرا که بیمارستان المعمدانی را اسراییل با خاک یکسان کرد. انگار جان انسان ها در مناطقی بغیر از اروپا چندان ارزشمند نیست. انسان های بی دفاع اعم از زن و کودک چند روزی است بطور آزار دهنده در غزه درحال قتل عام شدن هستند این در صورتی است که سه کشور اروپایی مدعی حقوق بشر یعنی فرانسه،انگلیس و آمریکا با وتو کردن آتش بس چراغ سبز و مجوز ادامه کشتار مردم غزه را تمدید کردند. با همین چراغ سبز سه کشور موصوف، سکوت دیگر کشورهای اروپایی و عدم اقدام عملی از سوی کشور های اسلامی بود که رژیم کودک کش با جسارت تمام بیمارستان المعمدانی را با تمام انسان های زخمی خود با خاک یکسان کرد. امشب کودکان دیگر از درد و رنج به خود نخواهند پیچید و والدین ناتوان از کمک به کودک در حال مرگ زیاد شرمنده نخواهند شد. پس مدعیان حقوق بشر کجایند. آیا در موضوع نسل کشی مردمان غزه هنوز زمان تغییر سیاست همدردی گفتاری و زبانی به رویکرد همدردی عملی فرا نرسیده است. اعضای شورای ملل متحد و اعضای شورای همکاری خلیج فارس تا شما بخود بیائید آن چند نفر را نیز رژیم خونخوار فردا و پس فردا خواهد کشت و جلسات فرمایش شما با عکس گرفتن و بغل کردن همدیگر بی نتیجه به پایان خواهد رسید. ولی همگان بخصوص سه کشور فرانسه،انگلیس و آمریکا بیاد داشته باشند که غزه با همه ی ویرانی هایش متعلق به فلسطین است و کسی جرات نزدیک شدن به آن را نخواهد داشت. بخاطر این که جبهه مقاومت اسلامی فراتر از مرزهای غزه و فلسطین ریشه دوانده و سران اسراییل و یارانش را در رسیدن به اهدافشان در خصوص فلسطین همانند گذشته ناکام خواهند گذاشت.
به امید پیروزی صاحبان و فرماندهان جبهه مقاومت اسلامی بر علیه رژیم کودک کش اسراییل