حرف حساب
رئیس جمهور هرکس که باشد باید بداند که بدون تولید و رشد اقتصادی چه با توسل به منابع داخلی و چه با اتکاء به منابع خارجی یا ترکیبی از هر دو و از همه مهمتر توزیع مناسب درآمد بین تمامی مناطق کشور متناسب با ظرفیت ها و قابلیت های آنها،توسعه به معنای واقعی اتفاق نخواهد افتاد. عدم تحقق توسعه یعنی گسترش فقر،تبعیض،ناعدالتی،جرم و جنایت،بیکاری،تخریب محیط زیست،شکاف اعتماد بین مردم و حاکمیت،کاهش بهداشت عمومی و روانی افراد جامعه و هزاران درد و آسیب اجتماعی و اقتصادی دیگر.به عبارت دیگر تا منابع درآمدی دولت از طریق تولید و بهبود شاخص های اقتصادی،محقق نگردد و خزانه دولت خالی باشد بطبع جیب مردم نیز به نوعی خالی خواهد بود. در این شرایط(خالی بودن خزانه دولت و جیب مردم)حرف زدن و رجز خواندن در خصوص مسائل اجتماعی،اقتصادی،بنیان خانواده،افزایش امید در بین مردم،بهداشت،رونق مسکن،ازدواج جوانان و دیگر وعده های دهان پرکن که این روزها نقل محافل انتخاباتی شده،کاری عبث و بیهوده است. التماس تفکر
مسیر شایسته سالاری در ایران
1-وابسته بودن به یکی از جناح های سیاسی
2- فعالیت جانانه در ستادهای انتخاباتی اعم از مجلس و ریاست جمهوری
3- ارتباط با نمایندگان مجلس شورای اسلامی
4- اخذ تائیدیه از نصف بعلاوه یک نمایندگان مجلس شورای اسلامی استان
5- دادن وعده ها ......... به چهار گزینه بالا
واقعیت غالب این است که برای رسیدن به پست های مدیرکلی و بالاتر ازآن و متاسفانه این روزها حتی کسب و حفظ جایگاه فعلی اداری اعم ازمعاون، رئیس اداره و حتی کارشناس مسئول، نیازمند طی طریق کردن پنج مسیر مورد اشاره با درجات متفاوت، می باشد. جای بسی تعجب و تاسف است که برخی از آقایان که صاحب مسند و قدرت هستند و صد البته خودشان نیز از مسیرهای پنج گانه به مناصبی دست یافته اند حال، حضور افراد در ستاد های انتخاباتی را مورد نکوهش قرار میدهند. بنظرم این دلسوزان بهتر است بجای مذمت و سرزنش افراد،مسیر شایسته سالاری در نظام اداری کشور را اگر میتوانند با حذف پنج راند(مرحله،دور) عنوان شده اصلاح نمایند. میشود گفت: بالای 90درصد افرادی که در ستاد های انتخاباتی فعالیت میکنند بیشتر بدنبال اهداف شخصی و رفع رجوع کردن مشکلات خود هستند تا پیروزی نامزد مربوطه و نکته جالب اینکه تا حدود قابل قبولی به اهداف خود نیز دست می یابند و این حقیقتی هست غیرقابل کتمان. اگر مسیر شایسته سالاری و ارتقاء منابع انسانی به رده های بالا در کشور اصلاح و ساماندهی گردد البته نه روی کاغذ، بطور قطع شاهد کاهش محسوس حضور افراد در ستاد های انتخاباتی خواهیم بود. در غیر اینصورت همین آش است و همین کاسه. آیا این امر قابل تحقق است؟ ا... اعلم
مناظره
با توجه به نوع اجراء و پاسخ های ارائه شده از سوی نامزدها در دوره اول و دوم برنامه مناظره،مرا به یاد یک داستان واقعی انداخت. "روزی در جلسه ای که کارشناس در حال توضیح مطلبی برای حاضرین در جلسه بود به یکدفعه استاندار سخنان کارشناس را قطع کرد و خطاب به او گفت: آقای کارشناس مطالب ارائه شده شما نه تنها به دانستهای ما اضافه نکرد،بلکه آنچه را که از قبل در خصوص این موضوع یاد گرفته بودیم را نیز به هم زد". مطالبی که در مناظره های اول و دوم از سوی نامزد های سیزدهمین دوره ریاست جمهوری در پاسخ به سوال های مجری برنامه بیان شدند، جواب های بودند که حالت کلی گویی داشت و خیلی قبل از زبان نامزد های ادوار گذشته نیز شنیده بودیم. لذا چیز جدیدی به دانستنی های مخاطبین اضافه نگردید. قطع به یقین در مناطره سوم نیز اتفاق خاصی نخواهد افتاد. نهایتا از بین هفت نامزد،نامزدی که با توجه به تبلیغات،جریانات سیاسی و مسائل حاشیه ای سوار موج انتخابات گردد ،پیروز انتخابات خواهد بود.
دلنوشته "ای آب تویی که......"
ای آب ؛ تویی که همواره حیات بخش جان انسان ها و سایر جانداران بوده و هستی .
ای آب ؛ تویی که نماد روشنایی و آرامبخش روح و روان انسانها ایی .
ای آب ؛ تویی که برای لحظاتی حیوانات اهلی و وحشی را بدون اینکه به هم آسیب برسانند دور هم جمع می کنی.
ای آب ؛ تویی که بدون وجودت ، انسان ها حتی آنهایی که درجات بالایی قرار دارند به کثیف ترین موجودات روی زمین بدل می شوند .
ای آب ؛ تویی که در تاریخ به عنوان نماد صلح و دوستی معروف هستی و جنگ ها به خاطر تو برای چند لحظه ای هم که شده ، متوقف شده اند .
ای آب ؛ تویی که قدرت و توان خاموش کردن شعله های فروزان آتش را داری.
ای آب ؛ تویی که با وجودت مایحتاج میلیون ها انسان و حیوانات مهیا می شود.
ای آب ؛ تویی که صدای جاری شدنت از ارتفاع و رودخانه های خروشان،صیقل دهنده روح و روان انسان هاست.
با این همه حسنات گفته شده و هزاران حسنات از قلم افتاده، ولی نمیدانم چرا و به چه علت این روز ها زود خشمگین میشوی و چهره عوض میکنی و بجای اینکه حیات ببخشی و امید آفرین باشی، اسباب از بین رفتن خانه و کاشانه مردم میشوی و هر از گاهی در دریاها و رودخانه ها جان انسان ها را می ستانی ... .
آنهم جلوی چشم عزیزانشان ...
نمیدانم چرا ؟
ای کاش زبان داشتی و میگفتی ...
ولی افسوس و صد افسوس که این امکان وجود ندارد.
در شگفتم که چگونه قاتلی هستی که نه اعدام میشوی و نه در محبس .
جالبتر اینکه با وجود مجرمیت باز تو را دوست داریم و با دیدنت آرام میشویم و در کنارت ساعاتها خوش می گذرانیم.
شاید بهانه ات در اینهمه ویرانگری و عصیان در کشتار ؛ قصور خودمان باشد .
تو راست میگویی مقصر خودمانیم اما ... تو چرا با این همه خوبی قصد جانمان را میکنی و ما را داغدار عزیزان ... .
شاید نسل کشی های چند سال اخیر رایج در دنیا و ریختن اجساد انسان های بی گناه در دل تو ( دریاها و رودها ) تو را بی رحم تر از پیش کرده ... که اگر اینطور باشد تا زمانی که جرم و جنایت و کشتن انسان های بی گناه در دنیا ریشه کن نشده باشد ، تو نیز انسان ها را خواهی کشت .
امیدوارم ؛ هرچه زودتر شاهد ریشه کنی و نابودی خشونت و تروریسم در عالم خاکی باشیم تا شاید بهانه ای برای کشتن انسان ها به دستت ندهیم .
آن زمان است که با صلابت خواهیم گفت :
ای آب ؛ تویی که در هر زمان و هر مکان و در هر موقعیت خطرناک ، حیات بخش انسان ها و سایر جانداران هستی .
"به یاد تمام قربانیان غرق شده در آب "
شعارهای انتخاباتی
یکی از شعارهای تبلیغاتی در مورد نامزدها در اکثر انتخابات، این دیالوگ معروف که او فردی است دلسوز،کاردان،متخصص،متعهد،صادق و از جنس خود مردم، حال سوال، پس چرا با این همه خصایص و وجنات، با روی کار آمدن یکی از آن نامزدها، حال جامعه خوب نمیشود؟ پس به قول معروف، "یجای کار می لنگه"
به چه رئیس جمهوری نیاز داریم؟
در شرایط کنونی کشور به رئیس جمهوری نیاز دارد که بجای اینکه بخواهد نشان بدهد که فیلسوف و حکیم هست و در تمام حوزه ها اعم از اقتصاد،فرهنگ،جامعه شناسی و سیاست، دانش و اطلاعات لازم را دارد. بتواند بستر سیاسی نقش آفرینی نخبگان علمی و دانشگاهی را فراهم نماید تا متخصصین امر در حوزه های مختلف با استفاده از متد علمی و بروز شده، دیوار بین غنی و فقیر در کشور را تا قبل از تبدیل شدن به دیوار چین و همچنین عدم اعتماد و نا امیدی بوجود آمده در بین افراد جامعه نسبت به همدیگر و آینده خودشان و از همه مهمتر فساد و اشرافی گری سیاسی را ازبین ببرد. بله، کشور به چنین رئیس جمهوری نیاز دارد. بسم ا.. این گوی و این میدان.
باز انتخابات،بازهم وعده های شیرین و رویائی
با آغاز تبلیغات رسمی نامزدهای سیزدهمین دوره ریاست جمهوری، همچون دوره های پیشین، شاهد ارائه وعده های شیرین و رؤیائی مانند افزایش چندین برابر یارانه،کمک هزینه ازدواج، کاهش تورم در کوتاه ترین زمان ممکن و غیره از طرف کاندیدا های محترم هستیم. لازم است خدمت این دوستان یادآوری گردد که:
1- در سال 1400،بودجه کل کشور با 350هزار میلیارد تومان کسری مواجه است که زحمت و تامین این کسری بر عهده یکی از شما عزیز خواهد بود. چنانچه منبع تأمین آنرا شناسایی نموده اید، شایسته است صادقانه به آگاهیِ آنان که به رأی شان نیاز دارید برسانید و در برابر این پرسش که اگر صاحب چنین اشراف، توان، یا تخصص بودید چرا بعنوان یک صلاحیت دار ( از سوی شورای نگهبان) و بعنوان یکی از مسئولین این نظام، توان یا ایده خود را در اختیار مسئولان و سیاستگزاران قبلی نگذاشتید؟
2- فروش نفت که اساسی ترین و مهمترین منبع درآمدی کشور می باشد به دلیل تحریم ها با چالشی (اگر نگوئیم مهلک) اساسی مواجه است. این یعنی نمودار نبض خزانه، در حال تغییر شکل دادن از حالت سینوسی، به خط افقی ممتد است. آیا متوجه هستید که این امرچه معنا و عوارضی دارد؟
3- دولت فعلی در پرداخت همین میزان یارانه در هر ماه با دغدغه های فراوانی در تامین منابع روبرو بوده و به هر ترفندی دست میزد ( حتی اگر شده از یک جیب یارانه بگیران برداشته و به جیب دیگرشان بگذارد.) یادتان که نرفته است! اگر قرار است افزایشی در مبلغ میزان یارانه صورت بگیرد،آیا منابع تامین این افزایش را شناسایی کرده اید؟ از طرفی اساسا پرداخت یارانه، معنائی جز وجود ناعدالتی، فاصله طبقاتیِ ژرف، و فقر ندارد، چرا به ریشه کن کردنٍ این معضلات اجتماعی و اقتصادی برنامه ای ارائه نمی دهید؟
4- خسارات کرونا و خسارات سنگین مالی ناشی از تحریم ها، نیز خسارات ناشی از سوء استفاده ها، اختلاس ها و ... کمر نه تنها اقتصاد، حتی فرهنگ کشور را خم ، باور ها و اعتماد هارا سست، و سلامت روانی جامعه را متزلزل و دلواپس نموده، که هنوز هم به دلیل وجود ابهام در سرانجام بیماری و... استمرار دارد قطعا تخصیص منابع برای مبارزه با این بیماری به خصوص تهیه واکسن،فشار مضاعفی را به خزانه وارد کرده و خواهد کرد. که می بایست مد نظر آقایان کاندیداها باشد که زیاد در مسیر وعد وعیدهای مالی، مانور نفرمایند.
5- نباید فراموش کرد که سیاست های تکلیفی دولت ها به نظام بانکی به عبارت ساده پدر بانک ها (و بانک ها نیز متقابلاً پدر مردم )را درآورده است. طوری که اگر بخواهیم بر اساس عملکرد و صورت های مالی سالانه بانک ها بطور واقعی بررسی کنیم،90 درصد بانک ها ( و بالتبع 90 درصد مردم) زیان ده و چه بسا ورشکسته خواهند بود . لذا به حساب و امید خزانه بانکها نیز نبایستی زیاد دل بست و به دیگران وعد وعید دارد.
دوستان حال اقتصاد خوب نیست و برای خوب کردن حال اقتصاد کشور حرکت در مسیر اصولی و علمی لازم است، نه دادن وعده های غیر کارشناسی که نبض اقتصاد را نامنظم می کند که احتمال دارد،منجر به ایست قلبی اقتصاد گردد که آنوقت قابل احیاء نخواهد بود.
" التماس تفکر، صداقت، احساس مسئولیت، و وفا به عهد"
چالشی بنام سالمندی
آنتونی هاپکینز درآستانه سن 85سالگی با هنرمندی اعجاب انگیز خود در فیلم "پدر" توانست جایزه اسکار2021 را کسب نماید. فیلم"پدر" در ژانر اجتماعی و جامعه شناختی به موضوع سالمندی و مشکلات و چالش های خانواده های وخود فرد سالمند به زیبای هر چه تمام پرداخته است. دیدن این فیلم مهیج برای همه ی خوانندگان توصیه میگردد. پدیده سالمندی و پیری جمعیت در سال های نه چندان دور، کشور را از حیث شاخص های اجتماعی و اقتصادی، به شدت تهدید خواهد کرد.برای عبور از بحران های اجتماعی اعم از سالمندی و سایر شاخص هایی که یک پای آن مربوط به افراد جامعه می باشد ارائه آموزش مهارت های ده گانه زندگی از ضروریات است. مهارت های ده گانه زندگی برابر تعریف سازمان بهداشت جهانی،" مجموعه ای از توانمندیهای است که یادگیری آنها به سازگاری ،رفتارهای مثبت ، مفید و سازنده منجر می شود و فرد با یادگیری آن می تواند به طور موثر با چالش های روبروی زندگی خود مقابله کند" مهارت های ده گانه زندگی عبارتند از:
1- حل مسئله
2- تفکر نقادانه
3- مدیریت احساسات
4- مهارت های ارتباطی
5- همدلی
6- تصمیم گیری
7- تفکر خلاقانه
8- مدیریت استرس
9- مدیریت رابطه
10- خود آگاهی
به عبارت دیگر اگر متولی امر معلوم ومشخص باشد می بایست برای تمامی ادوار زندگی افراد جامعه از کودکی تا قبل از شروع سالمندی، دوره مهارت های ده گانه،برنامه ریزی و اجرا گردد. آنهم به صورت کاربردی نه صرفا برای ارائه آمار عملکرد به مافوق، که در این صورت میتوان امیدوار بود که افراد جامعه با کمترین چالش و مشکلات،خواهند توانست برهه های زندگی از جمله دوره سالمندی را سپری نمایند. انتقال مهارت های ده گانه زندگی در مراحل مختلف زندگی مساویست با افزایش بهداشت روانی افراد جامعه و این یعنی بالا رفتن امید به زندگی و النهایه تجربه زندگی کردن به جای زنده بودن.
زنده ایم، ولی زندگی نمی کنیم!
زنده بودن، لازم است؛ اما کافی نیست. باید زندگی کرد. خیلی از آدم ها فقط زنده اند و نفس می کشند؛ ولی این کافی نیست. حیوانات هم زنده اند و نفس می کشند. زندگی، یعنی حرکت به جلو. کسانی زندگی می کنند که در طول زندگی خودشان دائم در حال سیر و حرکت تکاملی هستند و هر روزشان با روز قبل فرق می کند و هر روزی که می گذرد، عالم تر، تواناتر، با فضیلت تر و با اراده تر می شوند و همیشه در حال رشد و شکوفایی استعدادهای خودشان هستند. زنده بودن با سکون شخصیت هم سازگار است؛ ولی کسی که واقعاً زندگی می کند، سکون و درجا زدن، برایش معنا ندارد. او از هر دقیقه و ثانیه عمرش، برای یاد گرفتن، رشد کردن و بزرگ شدن، استفاده می کند و برای عمرش، ارزش قائل است .
زنده بودن با زندگی کردن، فرق دارد. زنده بودن، مقدمه زندگی کردن است. انسان با زنده بودن، عمرش را مصرف می کند، ولی به مقصد نمی رسد، آن چه هدف زندگی را محقق می کند، زندگی کردن است.
ما اغلب زندگی خود را به فراهم ساختن اسباب زنده بودن و حیات، می گذرانیم و متوجه نیستیم که تمام تلاشی که می کنیم، مقدمه سروسامان بخشیدن به زندگی است؛ نه خود زندگی.
زنده بودن و زندگی کردن، هر دو جنبش هایی حیاتی اند؛ اما اگر این جنبش، همراه با رشد و کمال معنوی باشد، زندگی کردن تحقق می یابد وگرنه، تنها جنبشی برای زنده ماندن است و بس.متأسفانه باید اعتراف کنیم که ما از زندگی دور شده ایم و تمام همتمان این است که فقط زنده بمانیم. ما پیشرفت و تکاملی نداشته ایم. مفهوم توسعه و پیشرفت، این نیست که ما تنها در جنبه های مادی و طبیعی زندگی پیشرفت کنیم؛ بلکه پیشرفت آن گاه محقق می شود که روح انسان در مسیر انسانیت و خدایی شدن پیش برود.
نویسنده: سید مصطفی علم خواه
# هر هفته_ الف _ب_ ایران
پویش افتتاح طرح های بزرگ و مهم آب و برق در کشور، توسط وزارت نیرو که از سال 1398آغاز شده و تاکنون نیز ادامه دارد بیش از 300طرح نیروگاهی با اعتبار چندین میلیارد تومان افتتاح شده است. با این حال دیروز در اکثر استانها شاهد قطعی مداوم وچندین ساعته برق آنهم با فواصل مختلف زمانی بودیم که زندگی عادی مردم و کسب و کارها را به کل مختل کرد. حال سوال اینجاست که پس چرا با این همه افتتاح در قالب پویش الف_ ب_ ایران،باز شاهد قطعی برق به این شکل در کشور هستیم؟ پس حاصل و نتیجه اینهمه افتتاح و افزایش ظرفیت تولید برق در کشور،کجاست؟ آقایان بهتر است بدانند، صرفه جویی مصرف انرژی توسط شهروندان یک طرفه قضیه است و مدیریت کلان صنعت برق طرف دیگر، هر کدام می بایست به وظیفه خود عمل کنند. تفاوت این دو در این است که وزارت نیرو باید سیاست گذاری و مدیریت خود را در راستای تامین انرژی، بدون لحاظ نمودن صرفه جویی از سوی مردم، انجام دهد و به قول معروف "بیشتر از خودش مایه بزاره تا مردم"!!!
"التماس تفکر"