سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلنوشته ای بیاد نوزادان  بی زبان

امروز نیز مثل روزهای گذشته با دستان گرم مادرم از خواب بیدار شدم. ولی نمی دانم که چرا مثل روزهای گذشته او نمی خندید و چشمانش پر از اشک بود. با خودم گفتم شاید دیشب نیز مثل شب های گذشته که من و برادرم خواب بودیم، باز با خود و دردهایش تا پاسی از شب خلوت کرده بود . وقتی مرا از روی تخت برداشت،لرزش دستهایش را بخوبی احساس کردم. دوباره برای تسکین نگرانی خودم،گفتم شاید اثرات عصبی بی خوابی های شبانه است. طوری با من رفتار میکرد که اینگار با هم غریبه ایم. نه  با احساس خاص مادرانه مرا در آغوش می گرفت و نه موهای سیاهم را نوازش می کرد. دیگر مثل روز برایم روشن شد که این مادر،مادردیروز من نیست. بعد از بیدار شدن برادرم،مادر با او نیز خوب نبود و مرتب از او بهانه می گرفت و سرش داد می کشید.خیلی میخواستم با مادرم درد و دل کنم. چرا که دختر رازدار و مرهم اسرار و زخم های مادر است. چه کنم که هنوز نعمت بزرگ "سخن گفتن" از طرف شخصی که مادرم مرتب او را "خدا" صدا میکرد به من داده نشده بود.چند ساعت بعد که من و برادرم اصلا انتظارش را نمی کشیدیم،مادرم مرا در آغوش گرفت و دست برادرم را به دست خود، آماده شدیم برای رفتن به بیرون از خانه. برادرم پرسید مادر کجا میریم هوا کم کم دارد تاریک می شود. مادرم گفت: پسرم نگران نباش میرویم پیش "خدا" او از هر سه تایمان مراقبت می کند. همین که برادرم داشت گریه می کرد از خانه بیرون رفتیم. من تا اسم "خدا" رو شنیدم خیلی خوشحال شدم چون خیلی وقت منتظر بودم تا او را ببینم و ازش بخواهم تا کاری کند که من بتوانم "حرف" بزنم. در این لحظه به مادرم نگاه کردم و لبخند زدم ولی اشک چشمهای او لب های خشک شده مرا خیس کرد چون داشتیم می رفتیم پیش "خدا" این حرکت و رفتار مادرم مرا زیاد به خود مشغول نکرد. بعد از چند ساعت شنیدم که مادرم به برادرم گفت: پسرم آماده باش بعد از چند دقیقه دیگر به اتفاق هم  پیش "خدا" هستیم. برادرم گفت: مادر حال که میریم پیش "خدا" بذار باباهم بیاد چهارتایی بریم پیش "خدا". مادرم با گریه جواب داداشم را داد. بعد از اینکه گفتگوی مادرم با برادرم تمام شد، احساس کردم همه جای بدنم خیس شده و مادرم طوری مرا در آغوش خود فشار میدهد که یک آن احساس کردم، نمی تونم نفس بکشم. در این لحظه برادرم را دیدم که تلاش میکرد دستش رو از دست مادرم جدا کنه ولی مادرم چنان دستهای برادرم را فشار میداد که امکان رهایی اش وجود نداشت. بعد از چند ثانیه چشمهای من مثل روزهایی که مادرم برایم لالایی میخواند،سنگین شد وبه خواب رفتم. وقتی چشمهایم را باز کردم دیدم که در آغوش مادرم هستم و او در حال عوض کردن لباس های خیس من و برادرم است. در همین لحظه صدایی شنیدم که گفت: دختر زیبای من در دل چه آرزو داری؟ من که با شنیدن این صدا ترسیده بودم و دستهایم را دور گردن مادرم به هم فشار میدادم به مادرم نگاه کردم. مادرم با چهره آرام و خندان به من گفت: دخترم نترس این صدای همان شخصی است که میخواستی او را ببینی و ازش بخواهی که کاری کنه تا تو بتونی "حرف" بزنی. دوباره آن صدا رو شنیدم که میگفت: دختر زیبای من بگو از من چه میخواهی؟ من گفتم: ای "خدا" مادرم همیشه از شما تعریف میکرد که مهربان هستی و کودکان رو دوست داری، لطفا کاری بکن که من بتوانم "حرف" بزنم تا یکبار هم که شده با زبان شیرین و کودکانه خودم از مادرم تشکر کنم. به یکبار احساس کردم که نیرویی از درون وجودم به من میگوید که ای دختر، داد بزن. به ناگاه فریاد زدم " مادر هرچند که نتوانستم مرهمی برای زخم های ندیده ات باشم ولی عاشقانه دوستت دارم".

بیاد تمامی مادران،کودکان و نوزادان بی زبان که به هردلیلی خاموش شدند. بخصوص نوزاده هفت ماه "بنیتا"

 

 

 

 






تاریخ : جمعه 100/10/24 | 8:8 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

چه کسی پاسخگوی این وضعیت است؟ 

طبق بیانیه ای اف سی،  مجوز حضور سه باشگاه پرسپولیس، استقلال و گل‌گهر سیرجان به دلیل نداشتن مجوز حرفه‌ای لغو شده است:

1- جای بسی تاسف است که علیرغم هزینه های هنگفت در مدیریت و باشگاه داری دو تیم استقلال و پرسپولیس از بیت المال که بنظر پایانی برای این شیوه باشگاه داری  دیده نمی شود، برابر رای کنفدراسیون آسیا این دو تیم به دلیل حرفه ای نبودن از دور رقابت های آسیایی حذف شده اند. به عبارتی  این دو تیم مهم کشور صرف نظر از تمامی هزینه های صورت گرفته تاکنون  استانداردهای لازم را

به دلیل نداشتن زمین اختصاصی،مدیریت دولتی نه خصوصی ،بدهی های بالا به مربیان،بازیکنان خارجی، فیفا و حضور افراد سیاسی در هرم مدیریتی دو باشگاه ،کسب نکرده اند. پس این پول ها و بودجه های دولتی بی زبان کجاها هزینه شده است؟ بودجه های که میتوانست مرهمی باشد برای  مشکلات اقتصادی و رفاهی کشور.

2می طلبد نمایندگان مجلس طرح تحقیق و تفحص از وزارت ورزش و جوانان و دیگر ارگانهای دخیل در این امر را تصویب تا ضمن شناسایی متخلفین بویژه کسانی که به بهانه تیم داری دست کچ به بیت المال برده اند جهت برخورد قانونی به محاکم قضایی و مردم معرفی شوند.

3- تا زمانی که  مدیریت دو باشگاه استقلال و پرسپولیس از حالت دولتی خارج نشده و همانند سایر باشگاههای بزرگ داخلی و خارجی خصوصی نگردد. هزینه های جاری و بدهی این دو باشگاه به اشخاص حقیقی و حقوقی اعم از داخلی و خارجی از صندوق بیت المال یعنی بودجه کشور پرداخت خواهد شد و مشکلات این چنینی و محرومیت ها از حضور در میادین بین المللی منبعد پرتکرار نیز خواهد بود.

تا زمانی که هر دو باشگاه  به معنای واقعی کلمه خصوصی نشده و  مدیریت دو باشگاه پاسخگوی عملکرد خود در مقابل  سهامداران خود نباشند، همین آش و همین کاسه است.






تاریخ : یکشنبه 100/10/19 | 7:55 صبح | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

خبر خوش یا ناخوش؟ 

برابر سایت خبری تجارت نیوز،دولت ماهانه بیش از 6هزار میلیارد تومان بابت یارانه نقدی و یارانه معیشتی هزینه می‌کند. این رقم در سال نزدیک به 75هزار میلیارد تومان است. با توجه به خبر معاون اقتصادی رییس جمهور مبنی دو برابر شدن میزان یارانه نقدی از دی ماه سال جاری، میزان 3هزارمیلیارد تومان دیگر ماهانه به میزان یارانه پرداختی به مردم اضافه خواهد شد. به عبارتی  مبلغ میزان یارانه نقدی و معیشتی پرداختی به 9هزار میلیارد تومان در هر ماه  خواهد رسید. یعنی در سال 1401با توجه به گزارش پایگاه خبری تجارت نیوز،نزدیک به 100هزار میلیارد تومان یارانه نقدی و یارانه معیشتی برای پرداخت به مشمولین این دو طرح نیاز خواهد بود. با این اوصاف و شرایط،  سوالاتی  در ذهن متبادر میگردد که با توجه به اینکه  دولت اعلام کرده مهمترین هدفش مبارزه با تورم است و از سویی با کسری بودجه شدید دست و پنجه نرم میکند:

1- آیا این حجم وارد کردن نقدینگی به جامعه تورم  ایجاد نمی کند؟

2-  چرا دولت به جای اصلاح پرداخت یارانه از شرایط فعلی که در قانون هدفمندی  یارانه نیز به آن اشاره شده است، مجددا بر استمرا شرایط فعلی با افزایش مبلغ یارانه تاکید دارد. نباید فراموش کرد که اگر تورم کنترل نگردد بعد از چند سال آینده میزان یارانه پرداختی جدید نیز به جهت افت ارزش پول ملی،قدرت خود را از دست خواهد داد و دولت دوباره مجبور به افزایش میزان یارانه خواهد شد. اگر اراده ای برای جراحی تدریجی اقتصاد کشور نباشد این دور تسلسل ادامه دار خواهد بود.

3از آنجا که در تبصره 14 لایحه قانون بودجه سال 1401 در مورد پرداخت یارانه نقدی و معیشتی تغییری از حیث منابع نسبت به گذشته دیده نشده  و در مجموع همانند سال گذشته نزدیک  73 هزار میلیارد تومان برای این امر در نظر گرفته شده است. بنظر میرسد  دولت در سال آینده بخش عمده ای از منابع حاصل از حذف ارز4200 را که می بایست در امر سرمایه گذاری تولید و توسعه زیر ساخت ها هزینه نماید، صرف تامین پرداخت یارانه ها خواهد کرد؟

4- با توجه به اینکه برابر خبر معاون اقتصادی دولت، مقرر شده افزایش مبلغ یارانه از دی ماه سال1400 به حساب خانوارهای مشمول دریافت یارانه اعمال گردد،  کل مبلغ  یارانه سه ماه سال جاری نزدیک به 30 هزار میلیارد تومان است که در قانون بودجه سال جاری نیز دیده نشده است. حال دولت مبلغ مذکور را از کدام منبع و به چه طریق تامین خواهد کرد تا به این لحظه معلوم نشده است ؟

جناب رضایی تا تورم در اقتصاد این کشور کنترل نگردد و پرداخت یارانه ها به معنای واقعی هدفمند نگردد،منابع کشور به جای تزریق در زیرساخت ها صرف کارهای غیر اقتصادی و غیر مولد، خواهد شد‌.  آقای رضایی هرچند که بعد از خبر به قولی خوب شما،خبری با مضمون متفاوت در فضای مجازی به نقل از وزیر اقتصاد دست به دست شد، مبنی بر اینکه فعلا زمان پرداخت یارانه جدید مشخص نیست. به فرض صحت خبر شما،  با توجه به شرایط اقتصادی حاکم بر کشور، خبر خوش جنابعالی با توجه با تورم بالا در کشور در کمترین زمان  به خبر ناخوش با عنوان افزایش تصاعدی تورم  تبدیل خواهد شد. جناب معاون بهترین راهکار کنترل تورم و نظارت مستمر و با کیفیت بر قیمت ها در بازار است.






تاریخ : پنج شنبه 100/10/2 | 8:16 صبح | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

چیستی زیست بوم ملی اشتغال کشور

یکی از مفاهیمی که در ماههای اخیر در حوزه سرمایه گذاری و تولید مطرح شده،مفهوم زیست بوم ملی اشتغال کشور می باشد. در این یادداشت برآنیم در باب چیستی و چرایی مطرح شدن موضوع ، مطالبی در راستای ایجاد ادبیات مشترک خدمت خوانندگان محترم ارائه گردد.در ابتدا قبل از پرداختن به موضوع اصلی نیاز است تعریفی آسان و ساده از مفهوم زیست بوم مشخص شود.

تعریف اول: "زیست بوم یا اکوسیستم به عنوان یک محیط به همراه هرگونه موجوده زنده و تمام عوامل غیرزنده که درون آن محیط وجود دارند،تعریف می شود."

تعریف دوم:" منظور از اکوسیستم یا زیست بوم،محیط متشکل از همه موجودات جاندار و غیر جاندار فیزیکی مانند هوا،آب،خاک و نور خورشید است که در یک مکان خاص بریکدیگر اثر متقابل گذاشته و درنهایت منجر به رشد و پرورش گونه های خاص از موجودات در طی زمان می شوند."

همانگونه که از دو تعریف فوق استنباط می گردد هر زیست بوم از دو رکن اصلی تشکیل شده است. رکن اول موجودات زنده و رکن دوم عوامل بی جان که این دو رکن بطور مرتب بر روی هم تاثیر گذاشته و اتفاقات درون محیط زیست بوم را رقم می زنند.  به عنوان مثال میتوان زیست بوم دریای خزر را نامبرد. خزر جزء زیست بوم دریایی محسوب می گردد که در آن انواع و اقسام موجودات زنده ریز و درشت با وجود عوامل غیر زنده همچون آب،خاک،هوا و گرمای خورشید در کنار هم با اثرگذاری روی همدیگر زندگی می کنند و باعث حدوث موجودات زنده دیگر نیز می شوند و این ترکیب و شکل زندگی بطور مرتب در زیست بوم دریای خزر در حال تکرار شدن است و حتی انسان نیز به نوعی از عایدات این زیست بوم در قالب تامین مواد غذایی خود و کسب و درآمد نیز بهرمند میشود.

با عنایت به مطالب مذکور، متخصصان حوزه مدیریت و اقتصاد واژه" زیست بوم" را از علم زیست شناسی به عاریه گرفته و مفهوم زیست بوم ملی اشتغال کشور را مطرح کرده اند. زیست بوم ملی اشتغال کشور همانند سایر زیست بوم ها،شامل موجودات جاندار( کلیه دستگاههای اجرایی مشمول قانون خدمات کشوری و لشگری، تشکلات بخش خصوصی،موسسات مالی،دانشگاهها،موسسات خیریه،رسانه ،قوه مجریه،قوه قضائیه، صدا و سیما و خانواده ها) و موجودات بی جان( کلیه قوانین، بخشنامه ها، آئین نامه ها و دستورالعمل ها و رویه های موجود در خصوص سرمایه گذاری و تولید)است که تعاملات و هم افزایی مثبت بین این دو، سرمایه گذاری و تولید که نهایتا دنبال شکل گیری اشتغال است . به عبارت دیگر زیست بوم ملی اشتغال کشور به دنبال آن است تا با همکاری مشترک تمامی بازیگران، چه آنهایی که به صورت مستقیم و چه آنهایی که به صورت غیر مستقیم در یک محیط واحد در عرصه سرمایه گذاری و تولید سهیم هستند ؛ نهایتا ایجاد اشتغال را تسریع بخشد.

نباید فراموش کرد که تحقق الگوی زیست بوم ملی اشتغال کشور،نیازمند بازیگران فعال، معتقد،باانگیزه، متخصص و اعتقاد به کار سیستمی و همچنین اصلاح قوانین و مقررات مخل سرمایه گذاری و تولید، می باشد.بنظر میرسد تا زمانی که این هم افزایی،مشارکت و کار سیستمی بین بازیگران اصلی و فرعی زیست بوم ملی اشتغال کشور ایجاد نگردد، نخواهیم توانست در زمینه تولید و اشتغالزایی،گام های موثر و اثربخش برداریم و همچون گذشته شاهد اقدامات موازی و پراکنده از سوی اعضای این زیست بوم ملی خواهیم بود.با کاربردی و اجرایی شدن کامل الگوی زیست بوم ملی اشتغال کشور، مشخص خواهد شد که همه در ایجاد شغل در یک جامعه سهیم هستند و نمی توان شخص حقوقی و حقیقی را یافت که سهمی در این خصوص نداشته باشد. فلذا ایجاد شغل در کشور مشارکت همه را می طلبد و بدون آن اتفاقی نخواهد افتاد و زیست بوم ملی اشتغال کشور نیز دقیقا به دنبال همین اتفاق است . 

 






تاریخ : یکشنبه 100/9/28 | 7:55 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

توجه به سه رویکردآموزشی، توسط دانشگاههای کشور 

1-  رویکرد تولید دانش و علم با هدف پرورش نیروهای نخبه و دانشمند برای حل چالش های جامعه در زمینه های مختلف   اقتصادی، اجتماعی،فرهنگی و سیاسی و همچنین  تربیت نیروهای توانمند برای مدیریت مراکز علمی و دانشگاهی(رویکرد آموزشی پژوهش محور).

2- رویکرد تربیت نیروی انسانی برای حضور در نظام اداری و بخش خصوصی با توجه به نیاز سنجی های صورت گرفته از سوی متولیان امر( رویکرد آموزشی مهارت محور).

3- رویکرد ارائه آموزش های دانشگاهی برای علاقمندان به توسعه دانش ها فردی در زمینه های مختلف.( رویکرد آموزشی فرد محور).

پیش شرط اجرای این سه رویکرد حذف کلیه مراکز آموزشی وابسته به ارگانهای دولتی و خصوصی است تا کلیه آموزش ها در سه رویکرد اشاره شده فوق صرفا توسط مراکز دانشگاهی تحت پوشش وزارت علوم و تحقیقات صورت پذیرد. در این حالت است که میتوان به نقش آفرینی دانشگاههای کشور در رشد و توسعه علمی امیدوار بود.






تاریخ : جمعه 100/9/26 | 8:33 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

طنز مذاکراتی

زن رو کرد به ملانصرالدین و گفت: مرد برای خرید کت و شلوار عروسی پسر کدخدا چه برنامه ای داری؟

ملا نصرالدین جواب داد: زن سه سناریو دارم. زن گفت: ملا،سناریو چیه؟ ملا گفت: یعنی همان برنامه خودمون

سناریو اول- اگر امیر خان به توافق موقت برسه، برای خرید کت و شلوار دست دوم عروسی میرم بازارچه قدیم آق شهر

سناریو دوم- اگر امیر خان به توافق کامل برسه و جام رو ببره بالای سر و دود سفید از خونش بیاد بیرون، حقوق ها میره بالا و من برای خرید کت و شلوار عروسی،میرم بازار جدید واکینگ استریت آق شهر

سناریو سوم- اگر امیرخان نتونه به توافق برسه همه چیز به هم می خوره و برای تهیه کت و شلوار اجاره ای یک روزه، میرم دُکان رخت شویی مشهدی سرخای.

به همین سادگی 






تاریخ : سه شنبه 100/9/23 | 6:41 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

علی دایی،توهم پرستاری

وقتی صحبت از قهرمان میشود، همه فکر می کنیم قهرمان فردی است که جان یک نفر را نجات میدهد. ولی در عمل شاهد قهرمانانی هستیم که جان صدها نفر را نجات میدهند و تسکین و آرام بخش درد و آلام هزاران نفر دیگر هستند و در تلاش اند لبخند و شادی را بر چهره آنان بازگردانند. فرقی نمی کند که آنها نوزاد،مرد،زن و یا سالخورده باشند. برای آنها تنها و تنها تسکین،آرامش دیگران مهم است نه چیز دیگر.گاهی آنها را فرشته می نامند چرا که همانند فرشته ها عاشق هستند. عاشق اینکه میخواهند با داشته های علمی و تجربه خود به مراجعین خدمت و حالشان را خوب کنند تا با حال خوب آنها،حال خودشان نیز خوب شود. این قهرمانان و فرشته ها پرستاران هستند. مردان و زنان سفید پوش که در دو سال اخیر با تمام وجود در برابر دشمن جان انسان ها، بنام ویروس چموش کرونا جنگیدن و هنوز نیز این مقاومت ادامه دارد. اگر نبود تلاش  ایثار گرانه پرستاران آنهم بدون توجه به تمامی کمبود ها و کاستی ها، شاهد تلفات یا فاجعه انسانی در کشور  می بودیم. در جامعه کنونی علاوه بر پرستاران افراد دیگری وجود دارند که رفتار و کردار آنها از جنس کارکرد پرستاران در راستای کاهش درد و رنج هموطنان خود بدون هیچگونه چشم داشتی می باشد و خوشبختانه در سراسر کشور شاهد حضور چنین افرادی هستیم. یکی از این افراد علی دایی معروف به شهریار ایران می باشد. مردی با تعصب و غیرتمند اردبیلی که به هیچ عنوان اصالت ایرانی بویژه ترک بودن خود را فراموش نکرده است. دایی هر چند همانند پرستاران سفید پوش نیست ولی قلبش،عین قلب و لباس پرستاران سفید و آکنده از مهر ومحبت برای خدمت بی منت به مردم است. او نیز همچون پرستاران با تمام داشته ها، ظرفیت، جایگاه و اعتبار اجتماعی خود هرچند که گاها دچار بی مهری از سوی اطرافیان نیز میگردد، تلاش کرده و می کند تا از درد و رنج هموطنان خود بکاهد. با سرزدن به کودکان و رفع نیازمندیهای آنها بخصوص نیاز عاطفی، کمک به اسکان زلزله زدگان، التیام درد افراد گرفتار در دام اعتیاد، تکریم و ارج نهادن به پیشکسوتان ورزشی و فرهنگی، کمک به بیماران خاص و دیدار با کودکان صعب العلاج که خواستار ملاقات با او هستند. تازه ترین اقدام علی دایی در کسوت یک مدد کار اجتماعی،جان دوباره بخشیدن به یک زن محکوم به اعدام از طریق رضایت گرفتن از اولیای دم که توانست در این شرایط سخت و دشوار اقتصادی و اجتماعی بعد از 16 سال، لبخند و شادی را بر لبان خانواده محکوم به اعدام بازگرداند. اینها بخشی از اقدامات و رفتارهای این مرد بزرگ(علی دایی) است که رسانه ای شده است. قطع به یقین برخی از فعالیت های انسان دوستانه او در جهت خوب کردن حال مردم و نشان دادن اینکه هنوز انسانیت نمرده و زنده است بدور از لنز دوربین ها انجام شده و میگردد. میشود گفت: علی دایی نیز یک پرستار است چرا که او در طول زندگی خود چه در زمین فوتبال و چه بعد از دوران طلائی خود در عرصه فوتبال،همواره تلاش کرده و می کند که کمک حال هموطنان خود بویژه نیازمندان واقعی حتی با هزینه کردن اعتبار خود باشد و این شیوه و سبک زندگی او همچون پرستاران در جریان است.در پایان روز پرستار را به تمامی سفید پوشان این عرصه و همچنین آقای علی دایی به عنوان یک پرستار بدون مرز،تبریک عرض می کنیم. امیدواریم شاهد استمرار رفتارهای قهرمان گونه از سوی این عزیزان( پرستاران و علی دایی) برای جاری وساری کردن لبخند و شادی بر لبان نا امید و مایوس افراد نیازمند و درمانده از کمک باشیم. انشاءا...

علی دایی،تو هم پرستاری 






تاریخ : جمعه 100/9/19 | 4:53 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

آیا با سواد شده ایم؟

بعد از سپری شدن دوران تحصیل ابتدائی،راهنمایی و دبیرستان و قبولی در کنکور و رفتن به دانشگاه با آن همه مشکلات رفت و آمد در سرما و گرما،شب های امتحان،نوشتن مشق های طولانی، گاها تنبیه بدنی، اضطراب و نگرانی از نگرفتن نمره،تجدید، مردود و مشروط شدن، نوشتن و تهیه جزوه در دانشگاه، دادن دو  امتحان در یک روز،حرص و جوش خوردن  برای گرفتن نمره قبولی و انجام رفتارهای منطقی و غیر منطقی که نهایتا خروجی اینهمه تلاش مثبت و منفی،  منتهی شد به گرفتن مدارک دیپلم،کاردانی،کارشناسی،کارشناسی ارشد و  دکترا. بعد از گذشت چندین سال از عمر گرانمایه در نظام آموزشی که متاسفانه تکرار پذیر نیز نخواهد بود، حال سوالی که به ذهن متبادر میگردد این است که با این همه هیاهو، چقدر باسواد شده ایم؟

آیا در زمینه رفتار اجتماعی با سواد شده ایم؟

آیا در زمینه رفتار فرهنگی باسواد شده ایم؟

آیا در زمینه چگونگی ایجاد رابطه با سواد شده ایم؟

آیا در خصوص کم و کیف دوست داشتن باسواد شده ایم؟

آیا در خصوص انسانیت با سواد شده ایم ؟

آیا در چگونگی زندگی کردن با سواد شده ایم ؟

و .....

به قول سهراب سپهری،چشم ها را باید شست، و جور دیگری باید دید. نظام آموزشی نیازمند یک دگردیسی کامل در محتوا برای تربیت نسل نو می باشد. نسلی که شامل افرادی که هم سواد علمی و هم صاحب سواد اجتماعی باشند. در این صورت است که میتوان گفت: باسواد شده ایم.






تاریخ : چهارشنبه 100/9/17 | 7:34 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

دانشجو یعنی...

-)دانشجو یعنی- داشتن ذهن آزاد.

-)دانشجو یعنی- داشتن انگیزه برای ساختن و پرداختن.

-)دانشجو یعنی- عامل تغییر در جامعه

-)دانشجو یعنی- با عشق و علاقه وارد کسب علم و دانش شدن

-)دانشجو یعنی- آینده ساز کشور

-)دانشجو یعنی- فرصتی برای حاکمیت جهت استفاده از نیروی های بالفعل و با انگیزه

-)دانشجو یعنی- پلی برای رشد و توسعه کشور

-)دانشجو یعنی-  سره را از ناسره تشخیص دادن

-)دانشجو یعنی- استاد آینده کشور بودن

-)دانشجو یعنی- انسانیت،مهربانی و  وطن پرستی را صرف کردن

-)دانشجو یعنی- فریاد بر سر ناعدالتی کشیدن

-)دانشجو یعنی- عالم بدون مرز بودن

-)دانشجو یعنی-  دوری جستن از حصاری بنام مدرسه بزرگ

-)دانشجو یعنی- در حال تغییر بودن.

-)دانشجو یعنی- فراتر از کتاب و جزوه اندیشیدن

-)دانشجو یعنی- دورجستن از مدرک گرایی

-)دانشجو یعنی- الگو بودن برای دیگران که میخواهند در آینده دانشجو باشند.

در پایان،دانشجو یعنی- به فکرآینده ایران و  همه ی مردم بودن

البته

نباید فراموش کرد که:

برای دانشجو بودن- باید دانشجو بود. و برای دانشجو بودن- دانشگاه، استاد و جامعه نیز می بایست در شان دانشجوی واقعی باشند.

روز دانشجو مبارک باد. 






تاریخ : سه شنبه 100/9/16 | 4:53 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

ملانصرالدین و ماجرای خواستگاری رفتن-ش

ملانصرالدین زمانی که شهردار آق شهر بود ، به اتفاق همسرش برای یکی از کارکنان مجرد شهرداری که کس و کاری نداشت به خواستگاری رفت . بعد از خوش و بش و احوال پرسی ملا گفت:اگه اجازه بدین بریم سر اصل مطلب. همه ی حاضرین جواب دادن حتما ملا. نصرالدین رو کرد به کربلایی هاشم پدر عروس و گفت: کربلایی برای شیر بها چه قدر در نظر گرفته اید؟پدر عروس در جواب ملا گفت: نصرالدین شیر بهاء زیاد مهم نیست نمی خواهم به آقا داماد فشار مالی بیاد.در همین لحظه پرده پشت سر پدر عروس تکون خورد و پدر عروس گفت: ملا شیر بهاء 100 سکه طرح قدیم آق شهر.

ملا بعد از کمی تعجب ازکربلایی هاشم سوال کرد که برای مهریه چطور؟ پدر عروس گفت: آقای شهردار، مهریه را کی داده و کی گرفته. نصرالدین دید باز پرده پشت سر هاشم خان تکون خورد و کربلایی دوباره حرفش رو عوض کرد و با صدای لرزان گفت: ملا حال که شما واسطه این کار خیر شده اید به جای 1000سکه طرح جدید 400 سکه را در سند ازدواج بنویسید. ملا نصرالدین باز از ماجرای تکون خوردن پرده و تغییر موضع پدر عروس تعجب کرد. ملا نصرالدین قبل از پرسیدن سوال سوم که عروسی کجا برگزار گردد به یکباره عین شیر ژیان از جای خود جست و پرده پشت سر پدرعروس که از آغاز گفتگو کلافه اش کرده بود را محکم کنار زد. در کمال ناباوری دید که مشهدی سرخای دایی عروس با یک چوب دستی بلند روی صندلی نشسته و با آن کربلایی هاشم(پدر عروس) را مدیریت می کنه که از خواسته هایی که قبلا با او هماهنگ کرده به هیچ وجه کوتاه نیاد.ملا نصرالدین با دیدن این صحنه با عصبانیت رو کرد به کربلایی هاشم(پدر عروس) و گفت: مرد حسابی تو که در این مذاکره هیچ کاره بودید پس چرا برای توافق بر روی شیر بهاء، مهریه و دیگر مسائل چند ساعتی هست وقت میهمانان را گرفته ای از همان ابتدا اجازه میدادید با دایی عروس(مشهدی سرخای) مذاکره می کردم و نهایتا با کمی کوتاه آمدن به توافق می رسیدیم. ملانصرالدین دوباره بعد از دو ساعت مذاکره با دایی عروس سرانجام بر روی شیربهاء،مهریه و مکان عروسی حتی بهتر از شرایط پدر عروس به توافق رسیدند و مقرر شد که عروسی به شکل آسان برگزار گردد. ملا در پایان مراسم گفت: اگر از اول میدانستم طرف من دایی عروس است نه پدر عروس طور دیگری وارد مذاکره میشدم. با این حال به قول یکی از سیاسیون تلویزیون آق شهر به توافق برد-برد رسیدیم مبارک هر دو طرف باشه انشاءا.. 

 






تاریخ : یکشنبه 100/9/14 | 10:18 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()
<      1   2   3   4   5   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.

  • وب میوه ها
  • وب دختر تهرونی
  • وب دو دی ال
  • وب وب آنلاین