سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

افزایش ناگهانی قیمت " دورشکه" در آق شهر 

روزی کدخدا ملانصرالدین را صدا زد و به او گفت: ملا چند صباحی است قیمت "دورشکه" در آق شهر به شدت گران شده  و این افزایش مثل سرعت عقاب در آسمان در حال بالا رفتن است و من هرچه به افراد مسئول یعنی تولید کنندگان دورشکه،اداره حمایت از خریداران دورشکه، شورای دورشکه سواران و کمیته نرخ گذاری دورشکه، دستور میدم، قیمت ها همچنان بالا میرود. دیگر نمی دانم چکار کنم . با توجه به کیاستی که از شما سراغ دارم دست به دامن شما شدم. ملا گفت: کدخدا به من فرصت بدهید که موضوع را بررسی و ظرف یک هفته علت گرانی " دورشکه" را به شما گزارش بدهم. ملا نصرالدین روز بعد رفت پیش تک تک  مسئولین قیمت گذاری و با آنها صحبت کرد هرکدام از آنها دیگری را مقصر گرانی " دورشکه" معرفی کردند و ملا را مثل توپ فوتبال به این طرف و آنطرف پاس دادند. نصرالدین شبانگاه که داشت به خانه برمی گشت، دید که رئیس اداره حمایت از خریداران دورشکه،مسئول قیمت گذاری دورشکه و رئیس شورای دورشکه سوارن، دارند یواشکی وارد خانه مشهدی شمس اله یکی از بزرگترین  تولید کنندگان "دورشکه" در آق شهر، میشوند. ملا از این کار آنها تعجب کرد که چطور میشود این چهار نفر که روز روشن به خون  هم تشنه بودند و همدیگر را متهم به گرانی "دورشکه" می کردند. شب به این راحتی زیر یک سقف جمع میشوند. ملا فهمید که کاسه ای زیر نیم کاسه هست. فردا آفتاب نزده برای اینکه قیمت "دورشکه" با تصمیم شبانه مسئولان نالایق و خیانت کار بالا نرفته، رفت پیش کدخدا و گفت: قربان برای اینکه  گرانی "دورشکه" را بتوانید در آق شهر کنترل کنید و حتی آن را پائین بیاورید باید فل فور شورای دورشکه سواران، کمیته قیمت گذاری دورشکه و اداره حمایت از خریداران دورشکه را منحل کنید. چرا که افزایش قیمت در دست  این افراد است‌ و تا اینها روی کارند، گرانی "دورشکه"  در آق شهر ادامه خواهد داشت. چرا که آنها به قصد و با دسیسه و نیرنگ قیمت ها را افزایش می دهند. کدخدا فورا دستور منحل شدن آنها را داد و از فردا قیمت "دورشکه" به قیمت اولیه خود رسید و دلالی از بازار جمع شد به راحتی آب خوردن. حال در کشور ما این قصه تلخ افزایش قیمت خودرو همچنان تداوم دارد و معلوم نیست آخر این قصه چه خواهد شد چرا که فعلا همه سکوت کرده اند و قیمت خودرو به سرعت تند باد معروف "هاریکین " در حال افزایش است. ای کاش ملانصرالدین زنده بود ای کاش!!!!






تاریخ : یکشنبه 99/6/23 | 8:9 صبح | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

آه که این روز ها چقدر همه باید مراقب هم باشیم! 

این روزها خدا خدا می کنم که بورس کم نیاورد. ترامپ زردآلو بیش از این خیره سری نکند و دوباره رای نیاورد. تورم چهار نعل نتازد. کرونا از ما انسان ها خسته شده و رخت بربندد. جوانان به آینده امیدوار باشند و آینده نیز با آغوش باز پذیرای آنها باشد.

این روز ها خدا خدا می کنم بتوانیم دوباره همدیگر را با عشق و محبت و بدون ظاهر سازی و نیرنگ،بغل کنیم و دوباره دست های همدیگر را مثل سابق به نشانه دوستی،بفشاریم. دوستی هایمان بی ریا و یکدست باشد و هوای که نفس می کشیم مثل آب چشمه زلال و پاک باشد.

این روز ها خدا خدا می کنم جایگاه، پست و مقام، ما را هوای نکند، طوری که به یکدفعه سر از کانادا در بیاوریم. با مردم صادق و رو راست باشیم چرا که آنها از ما هستند و ما نیز از آنها، اعتماد بین افراد جامعه مثل سابق باشد و دوباره یک تار سبیل جای چک و سفته را بگیرد. کودک آزاری و دیگر آزاری از جامعه خداحافظی کند.

این روز ها خدا خدا می کنم معضل بیمه بیکاری بعد از گذشت 6ماه حل و فصل گردد تا دیگر شرمنده متقاضیان نشویم. شغل به وفور ایجاد گردد طوری که شغل بدنبال فرد بیکار به گردد.

این روز ها خدا خدا می کنم که بتوانیم همدیگر را تحمل کنیم و انصاف را نسبت به هم نوعان خودمان روا بداریم. دیگر شاهد اخبار ناخرسند از هنر هفتم (سینما) مبنی بر ازدواج چند روزه هنر پیشه های ایرانی و تغییر جنسیت آنها هرچند دورغ نباشیم. ودر آخر این روزها خدا خدا می کنم که خدواند در رحمتش را به روی ما نبندد.

آه که این روز ها چقدر همه باید مراقب هم باشیم!






تاریخ : سه شنبه 99/6/18 | 8:20 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

پرسش مهر 

روز بازگشایی مدارس در آق شهر کدخدا که به علت شیوع ویروس کرونا و قطع خطوط پروازهای هوائی موفق به بازگشت از سفر نوروزی خود نگردیده بود از ملانصرالدین به عنوان پیشکسوت مدیریت در شهرداری آق شهر خواست در مدرسه خانعلی، بزرگترین آموزشگاه آق شهر حاضر شود تا ضمن زدن زنگ مهر، برای دانش آموزان آن مدرسه سخنرانی نماید. ملانصرالدین تمامی شب را مشغول جستجو و یافتن موضوع مناسبی برای سخنرانی فردایش بود ، در نهایت بهتر دید که ذهن دانش آموزان را با طرح پرسش هائی چند به چالش بکشد، پس دست به قلم برد و آغاز به طرح پرسش نمود.  ملا روز اول مهر ساعت 8صبح در مدرسه خانعلی حاضر و بعد از زدن زنگ شروع بازگشایی مدارس و همچنین عرض تبریک آغاز سال تحصیلی نو برای کسب علم و دانش خطاب به دانش آموزان و والدین تماشگر حاضر چنین آغاز به سخن نمود : دانش آموزان مدرسه خانعلی من 10پرسش برای شما مطرح می کنم ، هر دانش آموزی که تا پایان سال تحصیلی به همه آنها جواب درست و قانع کننده ای بدهد، شهرداری آق شهر کلید یک دستگاه خودرو ملی تولید آق شهر را برایگان به او تحویل خواهد نمود.، و اما پرسش ها:

1) چرا ویروس کرونا تا به حال به آق شهر نفوذ نکرده است؟

2) چرا تاکنون از آق شهر کسی به کانادا فرار نکرده است؟

3) به چه دلیل در آق شهر قیمت اجناس برای چندین سال متوالی همچنان ثابت مانده است؟

4) چرا رضایت مندی مردم آق شهر از شهرداری و سایر ،،،بالا است؟

5) چرا همه از بلاد دیگر مشتاق اند در آق شهر سرمایه گذاری کنند.؟

6) چرا شهر حکیم باشی که بالای شهر ما قرار دارد ،از آق شهر خوشش نمی آید؟

7) چرا در آق شهر هیچ بانکی وجود ندارد؟

8) چرا در آق شهر هیچ پلی نیمه تمام و هیچ پروژه عمرانی ناتمامی نداریم؟

9) چرا جام ما با جام فوتبال تفاوت می کند؟

10) چرا در آق شهر یک نوع مدرسه داریم نه انواع و اقسام و الوان مدرسه ها؟

بعد از اینکه سوال های ملا تمام شد. یکی از والدین دانش آموزان گفت: آقای شهردار سوال های شما برای دانش آموزان ابتدایی این مدرسه سنگین است و اینها نمی توانند به آنها جواب بدهند. ملا گفت: عزیزم عیب ندارند همه مجازند حتی وقتی رفتند به کلاس های بالاتر به آنها جواب بدهند. یکی دیگر از والدین پرسید.  ملا ! آیا تا آن زمان شما همچنان در پست شهرداری خواهی ماند؟ ملا در جواب گفت: خانم شما نگران نباشید، مگر تاکنون مشاهده نکرده اید که شهرداری سکوی پرتاب است، بنده اگر شهردار نباشم بالاخره مدیر جای  دیگر خواهم بود و به قول خود عمل خواهم کرد. بعد از گفتن این جمله همه به ملا نصرالدین کف زدند و جلسه تمام شد و دانش آموزان رفتند سر کلاس های خود، در حالیکه ذهن و حواس شان به تمامی معطوف به وعده ملا بود.






تاریخ : یکشنبه 99/6/16 | 2:19 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

بازگشایی مدارس 

بعد از کش و قوس های فراوان، در نهایت مقرر شد  مدارس با در نظر گرفتن شرایط شهرها از بابت شیوع ویروس کرونا،از تاریخ 15شهریور ماه جاری بازگشایی گردد. با توجه به اینکه تقریبا اکثریت قریب به اتفاق استانها و شهرها در سرتاسر کشور به نوعی درگیر  با ویروس کرونا و مبارزه با آن هستند. ضروری است مسئولان آموزشی بویژه مدیران مدارس با حساسیت ویژه نسبت به رعایت موازین بهداشتی و پروتکل هائی که مختص مدارس است و از سوی ستاد ملی کرونا مصوب گردیده ،اهتمام جدی داشته و هیچگونه اهمال ، کوتاهی، و غفلتی را در رعایت آنها مجاز نشمارند.

چرا که کوچکترین بی توجهی و عدم رعایت  پروتکل های  بهداشتی باعث انتقال گسترده ویروس کرونا در بین دانش آموزان ، خانواده ها، و سپس جامعه خواهد بود و چنین سیکلی  شروع پیک سوم کووید 19در کشور را بدنبال خواهد داشت. حال که قرار شده مدارس بازگشایی شود مسئولان وزارت آموزش و پرورش می بایست چند نکته مهم را مد نظر قرار دهند:

-) تجهیز سرویس های مدارس و آموزش نحوه? صحیح استفاده از آن توسط دانش آموزان

-)  توجه به مدارس روستایی و مدارس مناطق محروم در ارتباط با تامین مواد ضد عفونی و ماسک برای دانش آموزان

-) ضد عفونی سرویس های بهداشتی مدارس بطور روزانه و مرتب

-)  کنترل ورود و خروج دانش آموزان هنگام ورود و خروج از مدرسه متناسب با پروتکل های بهداشتی ابلاغی

-) برگزاری جلسات ( ولو آنلاین) با خانواده ها در خصوص توجیه آنها و هماهنگ شدن در خصوص کیفیت برگزاری برنامه های درسی

-) توجه جدی به مدارس استثنایی به جهت شرایط ویژه دانش آموزان مدارس مذکور

-) رصد مرتب برنامه اجتماعی و آموزشی آنلاین و رفع اشکالات آن چرا که معمولا برنامه های اینترنتی در کشور در شروع با اشکالات و ایرادات فراوانی روبرو  می باشد.

-) توجه جدی به دانش آموزان ابتدایی، چرا که آنها  به دلیل سن پائین خود چندان توجهی به رعایت دقیق موازین بهداشتی ندارند. لذا می طلبد در این خصوص بطور مرتب مورد توجه و تشویق قرار گیرند.

در پایان امیدواریم شاهد هیچگونه اتفاق خاص در پی بازگشایی مدارس در کشور نباشیم. و این مهم قابل تحقق است  آنگاه که والدین و مدیران مدارس همکاری و هماهنگی مجدانه و تنگاتنگی در این خصوص داشته باشند.






تاریخ : شنبه 99/6/15 | 7:59 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی 

این ضرب المثل معروف که در واقع مصراعی از قصیده شماره 77محتشم کاشانی است در اشاره به افرادی به کار می‌رود که قبل از انجام امری، جوانب گوناگون آن را در نظر نمی‌گیرند، نتایج آنرا نمی سنجند، و عمل و رفتار آنها چندان بر مبنای تفکر، تعقل و دوراندیشی نمی باشد و سرانجام دچار پشیمانی و حسرت می‌شوند. همانند کاری که  ماموران و اکیپ تخریب روز چهارشنبه 5مرداد ماه امسال در منطقه زردشت اهواز  برای تخریب سرپناه 300خانوار منطقه مزبور آنهم خانه های که صاحبانشان جزء اقشار آسیب پذیر جامعه هستند‌،  انجام دادند. اینکه  زمین های آن منطقه تصرف شده و متعلق به بنیاد مستضعفان است و یا غیر مجاز ساخته شده است حتی اگر صحت داشته باشد ( هرچند که موضوع نیاز به بررسی دقیق حقوقی، کارشناسی، و حتی واکاویِ چرائیِ آن دارد.)، آنچه  در این میان حائز اهمیت می باشد و جای تأسف دارد، اقدام ناسنجیده مسئولان منطقه  است که باعث برهم زدن  آرامش و امنیت منطقه شده و از همه بدتر این شیوه عمل غیر مسئولانه و بهانه ساز، دستاویزی شده برای شبکه های معاند برای تولید و نشر اخبار بر علیه نظام و کشور، طوری که تصاویر این ماجرا دست به دست در فضای مجازی در حال پخش شدن می باشد.  بویژه در ایام سوگواری سید و سالار شهیدان امام حسین(ع)، این اقدام و رفتار  به هیچ عنوان زیبنده  جامعه اسلامی نبود. نباید فراموش کرد که همین افراد باغیرت و خون گرم اهوازی بودند که در صف نخستِ مقابله با صدام و صدامیان ایستادند و از خاک این مرز و بوم دفاع کردند‌ که به هیچ عنوان لایق این نوع رفتار نبودند اگر چه اقدام به ساخت و ساز غیر مجاز نیز کرده باشند. هر چند که برابر اعلام روابط عمومی بنیاد مستضعفان  اجرای حکم تخریب ملغی گردیده و مقرر شده بعد از ساماندهی افراد منطقه زردشت  تصمیمات لازم اتخاذ گردد. حال سوال اینجاست بهتر نبود مسئولان منطقه قبل از  اقدام به تخریب و ایجاد اینهمه بلوا و حاشیه سازی و زمینه سازی بروز نارضایتی در بین مردم و جریحه دار کردن احساسات سایر هموطنان در مناطق دیگر، همان تصمیمی را که آخر ماجرا گرفتند را قبل از اقدام به تخریب  می گرفتند تا شاهد اینهمه مسائل حاشیه ای در منطقه و حتی کشور نبودیم.

« مرا عقلی اگر می بود، کِی اینکار میکردم

 چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی»






تاریخ : جمعه 99/6/7 | 12:5 صبح | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

چرایی الگو "نشدن" شهید رجایی برای مسئولان

"شهید محمدعلی رجایی" را باید یکی از معدود خدمتگزاران صدیق و خالص انقلاب اسلامی ایران دانست که پست و مقام او را فریب نداد و مسحور مقام و موقعیت اجتماعی خود نشد و انقلاب را به مثابه سفره ای که مستحق سهمی از آن باشد تعریف و ترقی ننمود. حضرت امام خمینی (ره) درباره عظمت شخصیت این معلم شهید می‌فرمایند: «ارزش آقای رجایی، به این نبود که یک ـ مثلاً ـ دستگاهی دارد، ارزش‌شان به این بود که «خودی» بودند، با مردم بودند، برای مردم خدمت می‌کردند، مردم احساس کرده بودند که اینها برای آنها دارند خدمت می‌کنند.» (صحیفه امام، جلد 15، صفحه 134- 140) مردمی بودنِ خالصانه و بی کوچکترین چشمداشت شهید رجایی مهمترین خصیصه‌ای بود که وی را برای همیشه در حافظه تاریخ انقلاب اسلامی ثبت کرده است. از دیگر نکات مهمی در متن فوق به آن تأکید گردیده، این است که مردم احساس می کردند که شهیدان رجایی و باهنر، بواقع، بی ریا، و بی توقع دارند برای آنها کار و خدمت می کنند و بین مردم و دولت فرقی، تمایزی، تفاوتی، و فاصله ای قابل تصور و جایز نیست و هرگز نباید باشد. به خاطر همین ویژگی مهم بود که مدام و مکرر تاکید میگردید که همه ی مسئولان نظام، ساده زیستی و مردمی بودن شهیدان رجایی و باهنر را سرلوحه زندگی شخصی و اداری خود قرار دهند.حال سوال اینجاست چرا علیرغم اینهمه تاکید روی این مقوله،شاهد افول فاصله بین سطح زندگی مردم و مسئولان و زمامداران هستیم؟ که باعث شده اعتماد به آنها بطور قابل توجه کاهش یابد.برای این موضوع دلایل مختلفی وجود دارد که از مهمترین آن میتوان به ترویج اشرافی گری در جامعه،گسترش روز افزون فاصله طبقاتی،فساد و رانتخواری،تبعیض، محقق نشدن وعده های داده شده و همچنین انقلاب را سفره انگاشتن و رقابت و حتی دعوا های سیاسی بر سر سهم خواهی از این سفره، و،،،، اشاره نمود. در شرایط کنونی، کشور بیش از پیش به احساس مسئولیت ، خدمت و مدیریت خالصانه در راستای منافع عمومی، و در نتیجه به وفاق و اعتماد بین افراد جامعه و دولت مردان نیازمند می باشد. چرا که اگر آرامش و احساس تعلق خاطر در افراد جامعه به مسئولان اجرایی کشور به منصه ظهور نرسد این امر بر عدم اتفاق و یکدلی مردم با مسئولان از یکسو و عدم اعتماد مردم به زمامداران از دیگر سو منجر شده و بر اجرای سیاست ها و برنامه های دولت که به مشارکت اجتماعی نیاز می باشد تاثیر منفی خواهد گذاشت. به امید روزی که شاهد این واقعیت باشیم که مردم به واقع احساس کنند که مسئولان اجرایی کشور با صداقت در گفتار و عمل در کنار آنها هستند و به آنها خدمت می کنند. هفته دولت گرامی باد. 






تاریخ : دوشنبه 99/6/3 | 12:14 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

 26مرداد تداعی صحنه های عاشقانه

26مرداد ماه سالروز بازگشت اسرای هشت سال دفاع مقدس از چنگال و اردوگاه های رژیم بعثی عراق می باشد. روزی مبارک و میمون که در تاریخ این مرز و بوم به دور از مباحث سیاسی و حزبی ضبط و ثبت شده است. در چنین روزی که غالب مردم شهر ها،چه آنهایی که عزیزانشان در بند اسارت بودند و چه آنهایی که حتی عزیزی در اسارت نداشتند، متفقا پا به پای همدیگر، چندین کیلومتر را به پیشواز اتوبوس های حامل فرزندان با غیرت و غرورآفرین خود با پای پیاده می دویدند تا جزء اولین کسانی باشند که پدران، فرزندان، دوستان و یا همشهری از بند رسته خود را که چندین سال به خاطر حفظ کشور و مردم، اسیر و دور از وطن بودند را ملاقات کنند. در 26 مرداد ماه سال 1369، چه صحنه های ناب عارفانه و عاشقانه ای که آفریده نشد ، صحنه هائی که در هیچ زمان دیگری تکرار پذیر نخواهد بود.شاهد بودیم مادران و پدران سال خورده که عکس های فرزندان مفقود الاثر خود را در دست داشتند و کنار اتوبوس های حامل اسرا علیرغم کهولت سن می دویدند و عکس پاره تن خود را به آنها(اسرا) نشان میدادند تا شاید خبری از آنها بدست آورند و یا کودکانی که در جستجوی یافتن نشانی از پدران شان،،،. این کار و عمل را هر روز که قرار بود اسرای جدیدی وارد شهر شوند را با چشمان اشک آلود ولی امیدوار، تکرار و حتی به خانه های آزادگان نیز بمنظور یافتن نشانه ای از گمشده خود، مراجعه میکردند. برخی از این والدین یا کودکان خبر تازه ای از فرزند یا پدر مفقود الاثر خود یافتند ولی تعدادی متاسفانه خبری تازه بدست نیاوردند. ولی همچنان امیدوار به دنبال گمشده خود می گشتند و تا امروز نیز چشم به راه خبری از عزیزان خود هستند. نکته دیگری که روز 26 مرداد ماه را در ذهن و افکار عمومی ماندگار کرده است پیاده شدن اسرا آنهم با لباس های یک دست، قیافه ها و جسم های به نوعی شبیه به هم به جهت فشارهای روحی و جسمی و بجا آوردن سجده شکر و بوسیدن خاک وطن بود. نمادی که شاید در شرایط کنونی کمتر شاهد این صحنه ها و آرایش یک دست در افراد جامعه به دلایل مختلف باشیم. در پایان به بهانه این روز تاریخی یاد و نام دوست و رفیق دوران کودکی خودم شهید مفقود الاثر، محمد سنجری را گرامی میدارم. مادر این شهید بزرگوار نیز همانطور خانم نیکی کریمی در فیلم سینمایی "بوی پیراهن یوسف" در کنار اتوبوس های حامل اسراء به دنبال برادرش بود. مادر محمد نیز به دنبال فرزند شهیدش می گشت. ولی اثری از فرزند با غیرتش پیدا نکرد و با حسرت دیدار پیکر پاک فرزندش از دنیا رفت. 26 مرداد ماه سالروز آزادی اسراء از بند و دست یافتن به آزادی در وطن را خدمت همه آزادگان تبریک عرض می کنم. امیدوارم که همه ی ما و آزادگان عزیز وطن پرست باشیم و وطن پرست باقی بمانیم و تحت هیچ شرایطی به وطن پشت نکنیم و منافع وطن را بر منافع شخصی مقدم و ارجح بشمار آوریم. انشاء ا....






تاریخ : یکشنبه 99/5/26 | 5:55 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

آینده پژوهی 

در خصوص آینده پژوهی از زوایای مختلفی تعاریف و تمثیل هائی از سوی متخصصان این حوزه ارائه شده است‌. اگر بخواهیم بطور ساده و ملموس برای همه ی افراد جامعه آن را تعریف کنیم آینده پژوهی عبارت است از اینکه در ارتباط با یک موضوع خاص (هدف) در کجا و در چه مرحله‌ای قرار داریم و تأمل ( به معنائی مقایسه و مطابقت با برنامه ریزی انجام گرفته ، چک کردن و کنترل پیشرفت زمانی، فیزیکی، اقتصادی، و،،،) ودر نهایت این امر که بعد از چند سال در خصوص آن موضوع می خواهیم به کجا برسیم؟به عنوان مثال در بخش حمل ونقل درون شهری اگر بخواهیم از منظر علم آینده پژوهی به آن نگاه کنیم بعد از گذشت 30سال آیا بازهم حمل و نقل درون شهری ما به همین منوال خواهد بود؟ قطعا جواب منفی است چرا که در حال حاضر نیز به دلیل تحولات ایجاد شده در عرصه فناوری و تغییر سبک زندگی شهروندان، شاهد دگرگونی غیرقابل پیش‌بینی در این حوزه از جمله ورود تاکسی بیسیم،ماکسیم و اسنپ به عرصه حمل و نقل درون شهری هستیم و این تغییرات بتدریج از هر حیث متحول تر و متنوع تر نیز خواهد شد. دانش آینده پژوهی به دنبال پیش بینی و هدف مند کردن این گونه تحولات و تغییرات با استفاده از الگوهای علمی است تا اثرات آن در آینده جامعه مثبت و پایدار باشد. جان کلام اینکه توسعه در هر کشور در تمامی ابعاد اعم از اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی و حتی سیاسی زمانی پایدار خواهد بود که مفاد و جزئیات برنامه های آن برگرفته از علم آینده پژوهی و رعایت الگوهای تحلیلی آن باشد در غیر اینصورت اگر توسعه ای نیز در کشور اتفاق بیافتد پایدار و همه جانبه نخواهد بود. آینده پژوهی به دنبال ساختن آینده به صورت علمی و حساب شده با استفاده از ظرفیت ها ،قابلیت ها و استعداد های حال حاضر در ارتباط با یک موضوع خاص می باشد.






تاریخ : سه شنبه 99/5/14 | 6:13 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

روز جهانی خواهر 

بمنظور بزرگداشت مقام خواهر، روز دوم آگوست سال میلادی روز جهانی خواهر نام نهاده شده است که در سال2020به تقویم ما امسال مقارن با 12مرداد ماه می باشد.این روز میمون و مبارک را به همه دختر خانم ها و خانم ها که مسئولیت خواهری بر دوش دارند و این مسئولیت را به خوبی ایفاء می کنند، که هیچ شکی در آن نیست، تبریک و تهنیت عرض می کنم، جدا و فارغ از اینکه این قلم آنگونه که شایسته جایگاه رفیع خواهری و آنچنان که بایسته گرامیداشت این مقام باید باشد قاصر از بیان است . در ارتباط با این روز خاص در این یادداشت کوتاه،بنظر بهترین الگو برای نشان دادن نقش و جایگاه یک خواهر به معنای واقعی کلمه در درون خانواده و جامعه، توجه و نگاه معنادار و عمیق به کیفیت و چگونگی زندگی حضرت زینب(س) و ارتباط آن حضرت با اعضای خانواده خود بویژه برادر خود یعنی امام حسین(ع)، می باشد.اگر از این منظر و زاویه به شان و مقام خواهر نگاه کنیم خواهر یعنی: 

-) یک دنیا مهربانی و عشق.

-) ایستادگی و مقاومت در برابر ناملایمات زندگی خانوادگی.

-) همدم و همراه بودن.

-) تکیه گاه محکم برای خواهران و برادران کوچکتر از خود. 

-) جواهر، ناب در اخلاقیات با اعضای افراد خانواده.

-) ایجاد توازن بین زندگی خانوادگی خود با زندگی نزدیکترین کسان خود.

-) ایفای نقش مادرانه برای خواهران و برادران خود.

-) یار و غمخوار روز های ناخوش احوالی برادران و خواهران خود بودن.

در پایان یاد تمامی خواهران که دستشان از این دنیا کوتاه می باشد و به نحوه شایسته نقش خواهرانه خود را به خوبی ایفاء کردند را گرامی می داریم‌. التماس دعا






تاریخ : دوشنبه 99/5/13 | 11:15 صبح | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

«  به خیر تو امیدی نیست ، لطفاً مرا شر مَرَسان! »

در زمان قدیم مرد فقیری در دروازه یکی از بلاد قدیمی گدایی میکرد.روزی از روزها وزیر دربار از دروازه شهر عبور میکرد که چشمش به مرد گدا افتاد، از او پرسید: ای مرد چند سال است که در این مکان به گدایی مشغول هستی.مرد فقیر جواب داد: قربان از زمانی که پدر و مادرم را از دست دادم و به خاطر علیل بودن پاهایم، نتوانستم کاری برای خود دست و پا کنم. وزیر دربار گفت: مشکلت را با شاه مطرح می کنم تا چاره ای بیندیشیم . چند روز بعد تصادفا شخص شاه از دروازه شهر می خواست خارج شود که دیدگان مبارک اش به مرد فقیر و علیل حکایت ما افتاد ، دستور داد تا کالسکه را نگه دارند. سپس مرد فقیر و علیل را فراخواند و پرسید: ای پیر مرد از کی مشغول این کار هستی؟ آن مرد فقیر همان پاسخی که به وزیر دربار داده بود را به شاه نیز تکرار کرد.شاه به کاتب دستور داد که مشکل این مرد را بنویس تا با وزیر دربار مطرح کنم تا برای رفع مشکل این مرد چاره ای کنیم، چرا که برای من افت دارد که در سرزمین تحت امرم چنین فردی آنهم با این شرایط سخت زندگی کند.چند ماه از این ماجرا گذشت. روزی از روزها وزیر دربار و شاه باهمدیگر از شکار برمی گشتند. همان دم که خواستند از دروازه وارد شهر شوند. این بار آن مرد فقیر قصه ما با صدای بلند و طعنه دار،فریاد زد اعلیحضرت و جناب وزیر ! من چندین سال است که ناچار از گدائی در این مکان هستم و هر پادشاه و وزیر که قبل از شما نیز از این دروازه عبور کرده و مرا دیده، قول هایی به من داده و رفته است ولی باز من سر جای اول خودم هستم و اوضاع و احوال من تغییر نکرده است. در واقع گوش من از این وعده‌ها پر شده است و جز به خدای بالای سرم به کسی دل نبسته ام. ولی شما مواظب باشید از سر عادت به جماعتی از بلاد خود و اهل خانه، مثل من وعده ندهید که ممکن است آنها مثل من خلف وعده را بر نتابند، صبوری پیشه نکنند و شما را مذمت و ملامت کنند. کباب آهویی را که شکار کردید گواری وجودتان باشد. من را دیگر به خیر شما امیدی نیست، بروم و سر جای خود بنشینم و نظاره گر گذار عمرم باشم. فردای آن روز شاه برای دیدن مرد گدا رفت به دروازه شهر و دید که آن مرد آنجا نیست. ازمردم اطراف دروازه شهر سراغ او را گرفت‌. یکی از آنها جواب داد: اعلیحضرت آن مرد فقیر امروز قبل از طلوع آفتاب مرد و شرطه ها جنازه اش را بردند تا خارج از شهر دفن کنند. ولی تنها چیزی که از او باقی مانده نوشته ی اوست در دیوار بالای سرش. شاه کمی جلو رفت تا متن آن مرد فقیری را بخواند. مرد گدا نوشته بود ای شاه می دانستم که صبح بر می گردی و این متن را برای شما نوشتم. امیدوارم تا آخر عمرت به آن عمل کنی." حرف مفت زدن ناشی از فقدان اراده، و عمل کردن به وعده ها نتیجه اراده محکم است".






تاریخ : سه شنبه 99/5/7 | 8:43 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.

  • وب میوه ها
  • وب دختر تهرونی
  • وب دو دی ال
  • وب وب آنلاین