نشریه ای که زمینه ساز موفقیت شد
با خبر شدیم این هفته پانصدمین شماره نشریه اردبیل فردا منتشر می گردد که زمینه ساز موفقیت اینجانب شده است. بر خود وظیفه می دانم با این یادداشت مختصر اما هر چند ساده، از مدیر مسئول و دست اندر کاران آن نشریه تشکر و قدردانی نمایم.
بنده تا یکسال قبل نه ارتباطی با نشریات محلی وسراسری داشتم و نه در خصوص مسایل مختلف مقاله یا یادداشتی می نوشتم. تا اینکه یک روز بطور تصادفی مطلبی با عنوان استخدام نیروی لیسانس به عنوان نگهبان و سرایدار در سایت یکی از دانشگاههای معتبر استان دیدم و با توجه به سابقه کاری خود در خصوص بازار کار و مشاهده تحقیر شأن و جایگاه فارغ التحصیلان دانشگاهی، شروع به نوشتن مطلبی با عنوان «مدرک دانشگاهی همتراز با مدرک دیپلم» کردم و با توجه به اینکه هیچگونه آشنایی با نحوه ارتباط و ارسال مطالب به نشریات استانی نداشتم، مقاله ی نوشته شده را تنها به مدیر کل خودم ارجاع دادم تا حتی المقدور او در جریان امور قرار گیرد. یک روز موضوع آگهی استخدام دانشگاه و یادداشت خود را با مسئول روابط عمومی محل کارم در میان گذاشتم. ایشان عنوان کردند مطلب نوشته شده حیف است که در نشریات محلی و سراسری چاپ نگردد و در این راستا نشریه ی را معرفی کردند و گفتند که مدیر مسئول آن فردی صاحب ذوق و هنر می باشد و بدون هیچگونه چشم داشتی قطعاً مطلب را چاپ خواهند کرد.
اینجانب طی مذاکره تلفنی با مدیر مسئول نشریه مذبور، مقاله نوشته شده را به آدرس نشریه ایمیل کردم و چون اولین بار بود که مقاله برای نشریات محلی می نوشتم و در چنین فضای رسانه ای قرار می گرفتم، خیلی امیدوار به چاپ یادداشتم در نشریه نبودم چون مسئول روابط عمومی، محل کارم قبل از نشریه ی مورد نظر، با چندین نشریه صحبت کرده بودند که همگی آنها جهت نشر آن درخواست هزینه کرده بودند، بعد از گذشت چند روز از طرف مدیر مسئول نشریه مورد بحث، یک نسخه از نشریه ی مزبور برایم ارسال شد. در کمال ناباوری دیدم که یادداشتم با کمی تغییر در عنوان با تیتر بزرگ در صفحه اول نشریه چاپ شده است. این لحظه شاید بتوان گفت یکی از مهمترین لحظات زندگیم بود چرا که زمینه ساز موفقیت من در زمینه نوشتن مقاله برای نشریات محلی و سراسری گردید. بطوریکه تا کنون بیش از 100 یادادشت در حوزه های مختلف برای نشریات استانی وسراسری نوشته ام و اکثریت آن نیز در نشریات مورد بحث چاپ شده است و این نشریه، نشریه ای نبود، جزء اردبیل فردا به مدیر مسئولی جناب آقای فرهاد خائف، لذا این برگ جدید ایجاد شده در زندگی ام را ابتدا مرهون خداوند متعال و سپس اعتماد و ارشادات جناب اقای خائف می باشم. چرا که اعتماد ایشان چنان انگیزه ای در اینجانب ایجاد کرد که اگر یک روز مطلبی در ارتباط با مسایل روزمره استان و کشورم ننویسم شاید اغراق باشد که خواب به چشمانم نمی آید. هرچند این روزها به دلایلی، کلیه یادداشت ها و مطالبم را تنها در وبلاگ شخصی ام بنام بسوی فردا منتشر می کنم.
در پایان مجدداً از جناب اقای خائف و دست اندرکاران نشریه مزبور تشکر می کنم و آرزو دارم این نشریه وزین با این همه مشکلات در عرصه مطبوعات در استان که بطور مرتب و با مطالب متنوع چاپ می گردد، روزی به صورت روزنامه چاپ گردد. انشاءا....
بمناسبت هفتم تیر روز قوه قضائیه
درجامعه بویژه بین محفل اکثریت مردم عادی،بارها این جمله را شنیده و می شنویم که خدایا کار یا پای هیچ بنده ای را به کلانتری ،بیمارستان و دادگاه قسمت یا باز نکن. دامنه این گفتار یا به نوعی دعای عامیانه حتی غیرمسلمانان را نیز شامل می شود. آیا تاکنون درخصوص علت این گفتار ریز و دقیق شده اید که چرا بیشتر مردم از این ادبیات استفاده می کنند؟ در این یادداشت هر چند مختصر به بهانه قرار گرفتن در روز قوه قضائیه به تعدادی از دلایل آن اشاره می شود. باشد که مورد توجه مسئولین و برنامه ریزان قوه محترم قضائیه قرار گیرد:
1-یکی از دلایل آن باز می گردد به نوع فرهنگ سازمانی موجود در بدنه قوه قضائیه . باید قبول کنیم برخورد کارکنان و قضات محترم به واسطه این فرهنگ سازمانی با مراجعین خشک و گاها تند می باشد و طبیعتا ارباب رجوع نیز در راستای آن فرهنگ مورداشاره جرات پرسیدن سوال دوم را به خودنمی دهدو البته چنین فرصتی نیز معمولا در محیط دادگاهها برای او ایجاد نمی گردد. این شرایط ناخواسته به بیرون از سیستم قضائی منتقل می شود و نهایتا دیدگاه مثبت مردم را علیرغم اینکه شاید در مواردی عمدی نیز در کار نباشد، نسبت به قوه قضائیه تغییر می دهد.
2-عدم آشنایی اکثریت مراجعین به حقوق شهروندی خود بویژه درمراجعه به دادگاه و اینکه ارباب رجوع چه وظیفه در قبال قاضی دارد و برعکس قاضی چه وظیفه ی نسبت به مراجع کننده و این عدم آگاهی همچنان در حال وخیم تر شدن می باشد که باید چاره ای در این باب اندیشیده شود.
3-پیچیده و طولانی بودن فرایند دادرسی در قوه قضائیه نیز یکی از دلایل این نوع نگاه می تواند باشد هر چند که در این سالها اقداماتی صورت پذیرفته ولی هنوز تانقطه مطلوب و قابل قبول فاصله زیادی داریم تا این فرایند دادرسی کوتاه تر و روان تر نگردد نگرانی ،دلهره و سردگمی از قوه قضائیه برطرف نخواهد شد.
اما بگذارید بیان نکته زیر پایان بخش یاد داشت باشد « می گویند سالها پیش به ملکه انگلیس اطلاع دادند که فساد کشور را فراگرفته و حاکمان به انحاء مختلف از مردم رشوه می گیرند. وی پرسید آیا قضات نیز اهل رشوه شده اند؟ پاسخ دادند نه قوه قضائیه سالم است ملکه گفت: پس جای نگرانی نیست . اگر قوه قضائیه سالم باشد بقیه حاکمیت را سالم می کند»
علی ایحال روز قوه قضائیه را خدمت مسئولین رده بالای آن و هم چنین قضات محترم بویژه آنهایی که انصافا شجاعانه وقهرمانانه بدون هیچگونه چشم داشتی تصمیم می گیرند و الحمدالله تعدادشان نیز کم نیستند، تبریک می گوئیم و امیداواریم سال آینده و روز قوه قضائیه دیگر، شاهد تحولات اساسی و بنیادی در قوه قضائیه بخصوص در حوزه تکریم ارباب رجوع و شفاف سازی در اجرای امور قضاوت باشیم. ان شاالله ......
علل عمده گرایش به گدایی
تکدی گری به معنای گدایی کردن، دریوزگی( فرهنگ فارسی، جلد 1 ص 1125) تکلف در سؤال و حاجت خواهی از این و آن در کوی برزن و پا فشاری بر آن بیان شده است( لغت نامه دهخدا، ج 4 ص 6048) متکدی کسی است که در پی کمک و یاری مادی از دیگران دست را پیش این و آن می گیرد و گاه با سماجت تمام خواستار کمک مالی و نقدی و جنسی می شود. امروزه تکدی و تکدی گری و به زبان ساده تر گدایی یکی از معضلات ما شده است و متأسفانه این امر زمینه بزهکاری را به راحتی فراهم می کند، در بسیاری از موارد افراد شیادی هستند که کودکان و نوجوانان را به این امر تشویق و یا مجبور می کنند که خود زمینه دیگر جرایم از جمله اعتیاد، سرقت، فساد و فحشاء آزار و اذیت های جنسی را به دنبال دارد.
علل عمده گرایش به تکدی گری:
-) عدم انسجام و همبستگی خانواده ها و اینکه در سطح جامعه خانواده های ناقص و بی سرپرست فراوان مشاهده می شود.
-) فقر، بیکاری، عدم مهارت و آشنایی با یک حرفه خاص
-) مهاجرت و نقل مکان افراد از روستاها به شهر
-) راحت بودن تکدی گری است. زیرا به راحتی در خیابان ها، سر چهار راهها،... می ایستند و از مردم اخاذی می کنند.
قوانین مربوط به تکدی گری:
مطابق ماده 712 مجازات اسلامی مصوب 1375، شخصی که به تکدی گری می پردازد به یک تا سه ماه حبس محکوم می شود و چنانچه با وجود توان مالی مرتکب عمل فوق میشود، علاوه بر مجازات مذکور همه اموالی را که از طریق تکدی گری به دست آورده است مصادره خواهد شد.
مطابق ماده 713 همین قانون، شخصی که اطفال و اشخاص غیر رشید را به تکدی گری می گمارد یا آنان را وسیله تکدی قرار می دهد علاوه بر حبس از سه ماه یا دو سال به استرداد تمامی اموال که از این طریق به دست آورده است محکوم می شود.
نتیجه گیری و راهکارها:
علی رغم وجود قوانین در خصوص مبارزه برای تکدی گری، متأسفانه باز هم شاهد افرادی که در سر چهار راهها، کوچه و بازار و محل کار پزشکان و حتی مراسمها عزاداری در حال گدایی می باشند، هستیم که نشان از عدم وجود عزم و اراده ملی و استانی جهت برخورد قاطع با این پدیده اجتماعی می باشد. چرا که اگر طبق مواد قانونی فوق با این موضوع برخورد قضایی میشد یقیناً باید هیچ گدایی در شهرها دیده نمیشد که عملاً اینطور نبوده و حتی روز به روز تعداد آن ها در حال افزایش می باشد.
نکته جالب این که به دلیل سهل انگاری در برخورد قاطع با این معضل اجتماعی، شاهدایجاد شبکه های مافیایی در این خصوص می باشیم که افراد پشت پرده این باندهای مخوف از این طریق پول های زیادی را کسب کرده و در حال توسعه فعالیت خود می باشند. بنابراین ضرورت برنامه ریزی جدی و برخورد با این پدیده که متأسفانه تبدیل به شبکه های مافیایی شده است، پیش از پیش احساس می گردد که در صورت عدم اقدام عملی، تبدیل به بحران های انسانی خواهد شد. در ادامه برخی از مهمترین راهکارهای برون رفت از این شرایط اشاره می گردد:
1- فرهنگ سازی جهت تغییر دیدگاه های و باورهای نادرست افراد جامعه که به دلایل عاطفی، مذهبی و عدم شناخت آسیب های این عمل و از روی احساس اقدام به کمک به این افراد( گداها) می کنند. تا این تغییر رفتار و دیدگاه ها در افراد جامعه صورت نپذیرد، مبارزه با این پدیده عملاً بی نتیجه خواهد بود. یعنی در جامعه باید فضایی ایجاد گردد که فرد از کمک نکردن به یک گدا خود را سرزنش نکند. بلکه این عمل خود را در راستای کمک به جامعه خود ارزیابی نماید.
2- استفاده از تجربیات برخی از شهرها که به نداشتن گدا معروف هستند از جمله تبریز، آشتیان و سمنان
3- برخورد جدی برابر مواد 712 و 713 قانون مجازات اسلامی، بدون هیچ گونه اغماض و کوتاهی
4- تقویت دستگاههای حمایتی از جمله کمیته امداد و بهزیستی از حیث مالی و امکانات جهت تحت پوشش قرار دادن این افراد، به ویژه آنهایی که به دلیل نداشتن تمکن مالی و بی سرپرست بودن دست به این عمل می زنند.
5- پرهیز از هر گونه اقدام نمایشی و بدون نتیجه در خصوص برخورد با تکدی گری در کشور و تدوین برنامه های عملیاتی و اجرایی.
6- تدوین برنامه ها حمایتی بعد از جمع آوری متکدیان توسط ستادهای ساماندهی استان ها، چرا که بعد از جمع آوری این افراد( گداها) از سطح شهرها به خاطر نداشتن برنامه خاص در این مرحله، متأسفانه متکدیان بعد از مدت یک یا دو روز دوباره به شرایط اولیه خود باز می گردند.
افطاری های باریا
با شروع دوباره ماه مبارک رمضان در استان اردبیل دوباره شاهد آغاز سفره های افطاری آنچنانی در تالارها از سوی اکثر خانواده های اردبیلی هستیم، سفره های زرق و برق با شرکت کنندگان همیشه سیر که هیچ وقت طعم گرسنگی را نچشیده اند. این افطاری دادن ها هر سال نسبت به سال قبل از پیشرفت های فوق العاده برخوردار بوده، پیشرفتی که مذاکرات هسته ای تا کنون به روی خود ندیده و خانواده ها آرزو می کنند که افطاری سال بعد را اگر خدا بخواهد در فلان تالار شهر برگزار کنند.
متأسفانه این نوع افطاری دادن در تالار های استان به یک مد بویژه در شهرستان اردبیل تبدیل شده و رفته رفته افطاری های درون خانه که از صمیمیت خاص ی برخوردار بودند، مشروعیت خود را از دست داده و میدهند. شاهد هستیم که چطور مواد غذایی دست نخورده در این مراسمات به نوعی معنوی حیف و میل می گردد. این اسراف تا آنجایی است که به گفته یکی از مدیران تالار حتی می توان تعداد زیادی از نیازمندان جامعه رادر چندین نوبت سیر کرد که متأسفانه دور ریخته می شود. با یک حساب سرانگشتی می توان محاسبه کرد که در هر شب ماه مبارک رمضان چقدر پول هزینه اینگونه مراسمات غیر ضروری می گردد. برابر بررسی بعمل آمده هزینه پذیرایی یک نفر در تالارهای شهرستان بطور میانگین 300.000ریال می باشد. اگر در سطح شهر 30 تالار و رستوران را با ظرفیت میانگین 200 نفر در نظر بگیریم، کل هزینه یک شب و سی روز ماه مبارک رمضان به شرح ذیل می باشد.
کل هزینه یک شب در یک تالار |
هزینه پذیرایی برای یک نفر |
ظرفیت یک تالار |
ریــال 60.000.000 = 300.000 * 200 نـــــفر |
||
کل هزینه یک شب در تالارهای سطح شهر |
کل تالارهای سطح شهر |
کل هزینه یک شب در یک تالار |
ریــال 1.800.000.000 = 30 60000000 |
||
کل هزینه در ماه مبارک رمضان |
روزهای ماه مبارک رمضان |
کل هزینه در تالارهای سطح شهر |
ریــال 5.400.000.000 = 30 1800000000 |
قطعاً میزان و رقم هزینه ها بالاتر از این حرفهاست. نکته جالب اینکه صاحبان اینگونه مراسمات خود نیز بر غیر ضروری بودن آن اعتراف می کنند. حتی گاهاً شاهد حضور بزرگان و صاحب منصبان شهر که از اصلاح الگوی مصرف و جلوگیری از اسراف سخن می گویند نیز در این افطاری ها هستیم. اگر این منابع مالی قابل توجه توسط خانواده ها مدیریت شود می تواند زمینه ساز حل مشکلات ازدواج جوانان و گرفتاری ها اعضاء فامیل و آشنایان گردد.
امید است مسئولین و متولیان فرهنگ عمومی استان نسبت به آگاه سازی مردم مبنی بر پرهیز از اسراف و میهمانی دادن های غیر ضروری آنچنانی با اتخاذ مکانیزم های مربوطه اقدام نمایند.
فرهنگ کار
مقدمه:
زمانی که از فرهنگ کار سخن به میان می آید همه به نوعی فرهنگ کار، را در تمایل جویندگان کار به پیش میز نشینی تعبیر می کنند. در صورتی که فرهنگ کار موضوع پر دامنه ای است که شاید این طرز فکر جزیی از آن باشد. به همین دلیل بر آن شدیم در این یادداشت کوتاه نگاه کلی به مقوله فرهنگ کار جهت روشن شدن زوایای آن داشته باشیم.
الف) اهمیت و جایگاه کار و کار کردن:
در مورد اهمیت و جایگاه کار و کار کردن و کسب روزی حلال در احادیث و روایات اسلامی سفارش های فراوانی وجود دارد.
*امیرالمومنین علی (ع)؛ می فرمایند همانا خداوند پیشه ور، امین را دوست دارد. همچنین می فرمایند: کسی که سر بار جامعه باشد نفرین شده است.
*خداوند تبارک و تعالی: در سوره اسراء( آیه 1209 الملک( آیه 17) اعراف( آیه 10) حدید( آیه 27 و مائده( آیه 95) مردم را به سوی کار و تلاش و کسب روزی حلال دعوت کرده است و آن را یک واجب دینی می داند.
*مقام معظم رهبری: فرهنگ کار باید در کشور به نوعی باشد که مردم کار را عبادت بدانند. در این حالت است که کشور پیش خواهد رفت.
با این حال، علیرغم وجود سفارش و تاکیدات در قران کریم، روایات اسلامی و احادیث از سوی امامان و بزرگوار ان، باز هم شاهد کم کاری عدم مسئولیت پذیری در قبال وظایف محوله، دست یابی به درآمدهای کلان بدون کار کردن و تلاش به عنوان یک ایده آل در سطح بنگاه های دولتی و خصوصی هستیم. ریشه این همه مشکلات را می توان در عدم ترویج فرهنگ کار و نهادینه نشدن فرهنگ کار در جامعه دانست.
مطالعات و پژوهشهای انجام یافته، نشان میدهد که فرهنگ کار در ایران در مقایسه با جوامع پیشرفته در سطح پایین قرار دارد.
ب) تعریف فرهنگ کار:
قبل از ورود به مبحث فرهنگ کار، باید ابتدا خود فرهنگ و کار تعریف و مشخص گردد.
-) مفهوم فرهنگ: مجموعه پیچیده ای است که در برگیرنده دانستنیها، اعتقادات، هنر، اختراعات، قوانین، عادات و هر گونه توانایی دیگری که به وسیله انسان به عنوان یک عنصر جامعه کسب شده است.
-) مفهوم کار: کار فعالیت فکری، جسمی دائمی که منجر به تولید و خدمات می گردد و فرد در مقابل آن مزد دریافت کند.
-) فرهنگ کار: عبارت است از آگاهی و باوری است که مردم در تفسیر تجربیات خود در محیط اطراف خود از کار کردن و نتیجه آن دارند و به تبع این تفسیر، رفتارهای اجتماعی و سازمانی خاصی را جهت میل به پر کاری بی رغبتی به کار و کم کاری دیکته می کند، این فرمان هم از ضمیر ناخودآگاه و خود آگاه انسان صادر می گردد.
ج) چرا باید به فرهنگ کار توجه گردد:
اگر فرهنگ کار در یک سازمان یا جامعه ضعیف ارزیابی گردد. به این معناست که کارکنان به انجام کار مفید و مولد تمایل ندارند و در نتیجه فعالیت آن ها از اثر بخشی کمتری برخوردار است و منابع به کار گرفته شده حداکثر بازده را نخواهد داشت و نهایتاً توسعه اقتصادی محقق نخواهد شد.
د) ارتقاء فرهنگ کار:
ارتقاء فرهنگ کار، یعنی درست کار کردن، عمل به تعهدات در زمانیکه نفر خارجی وجود ندارد و احساس مسئولیت در قبال کار، تولید و سرمایه های فردی و ملی داشته باشد. برای ارتقاء فرهنگ کار می توان از سه طریق اقدام کرد:
-) خانواده: اولین کانون تربیت فرزندان است. و آموزه های انتقال یافته از خانواده ها به فرزندان هیچ گاه از ذهن کودکان پاک نخواهد شد
-) دولت: تدوین برنامه های فرهنگی از طریق رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی در خصوص نقش و اهمیت کارکردن
-) کار فرما: ایجاد انگیزه و امکانات رفاهی برای کارکنان خود با توجه به شایسته سالاری و نقش آن ها در تولید و ارزش افزوده واحد تولیدی