ابزار مدیریت:
مدیریت برای اداره نمودن یک سازمان احتیاج به ابزاری دارد که سعه صدر و نیروی انسانی و قانونی از جمله آنهاست. ما از میان آنها به نقش سعه صدر که ابزار بسیار مهم وموثر مدیریت است و کمتر در مدیریت مورد بحث قرار گرفته است می پردازیم:
1- تعریف سعه صدر:
سعه صدر یعنی انسان الف) در برخورد با موقعیت و مقام، خود را نبازد ب) هنگام هجوم مشکلات در مسیر مسئولیت توان گنجایش پذیرش سختی ها را داشته باشد ج) قدرت عصیان علیه باطل و توان تسلیم در برابر حق را داشته باشد.
2- روشهای سعه صدر:
v عشق و علاقه مدیر نسبت به کار خود
v رافت به افرادی که نیاز به کمک دارند.
v کریم و بخشنده بودن به کارمندان زیردست و چشم پوشی از خطای جزئی کارکنان
v ارتباط با خدا و کوشش در جهت تقرب به او موجب نفوذ معنوی در زیر دستان می شود.
v ارتباط علم مدیریتی و سعی و تلاش در جهت دستیابی به یافته های جدید علم مدیریت بالاخص یافته های روانشناسی
3- علائم سعه صدر:
v یعنی از نمودهای سعه صدر..حلم.. است.
v مقاومت در شادیها
v مقاومت در برابر مشکلات
v قدرت تحمل افکار مخالف
v پرهیز از مستی ریاست.
4- آفات مدیریت بدون سعه صدر:
v تبعیض
v دادن پست به افراد ناباب
v راه دادن بر افراد متملق
v حب و ثنا و مدح
v جاه طلبی
v آلوده شدن به کارهای اجرایی
v حرص
v بخل
v حسادت
v گوش دادن به شایعات
v اسراف و تبذیر
v هدر دادن نیروهای کارآمد
v چسبیدن به نقاط ضعف
5- ویژگیهای سعه صدر:
v جمود و رکود فکری را از بین می برد.
v پرورش روحیه استقلال در خود و زیر دستان
v تحمل دیگران
منبع: کتاب مدیریت از دیدگاه قرآن و معصومین(ع)
جدا شدن به چه قیمتی ؟
در ماههای اخیر نماینده محترم شهرستان های پارس آباد و بیله سوار تحرکاتی در باب تجزیه طلبی و جداشدن از استان اردبیل را مطرح و حتی در روزهای اخیر نیز کلمه(مغان) را لقب زیبنده شهرستانهای های مزبور عنوان کرده نه شهرستان گرمی. شاید احساس گردد که این موضوعات مطرح شده به نوعی جوسازی و بزرگنمایی از سوی رسانه ها و مطبوعات باشد. ولی متاسفانه قضیه حادتر از این حد می باشد. چرا که در ماموریت اداری که در هفته گذشته به شهرستان گرمی و روز بعد آن به شهرستان پارس آباد داشتم از سوی همکاران عنوان شد که فرمانداری هر دو شهرستان (گرمی و پارس آباد) طی بخشنامه ای به ادارات زیرمجموعه خود دستور داده اند که درمکاتبات اداری خود و سردرب و تابلو اداری های خود کلمه مغان را اضافه کنند . حال این سوال از نماینده شهرستانهای پارس آباد و بیله سوار عنوان می شود که آیا مسائل مهمتر از این موضوع در سطح شهرستان وجود ندارد که با جدیت و تمام قد بحث جدا شدن از استان پیگیری می کنند.
نماینده محترم و همه ما به خوبی می دانیم که تبدیل یک شهرستان به استان مستلزم داشتن شرایط عمومی و اختصاصی می باشد و تا این الزامات مهیا نشود تحقق این موضوع امکان پذیر نخواهد بود. و حتی در صورت آماده بودن شرایط قانونی، مقتضیات و ساختار اقتصادی کشور نیز باید اجازه وقوع چنین پدیده ای را بدهد که در حال حاضر چنین شرایطی در کشور وجود ندارد و نکته جالب آن که پرونده های خیلی در وزارت کشور پشت نوبت استان شدن قرار دارند که دارای شرایطی بهتر از شهرستانهای پارس آباد و بیله سوار می باشند.
پس چرا زمانی که میدانیم تحقق موضوع درخواستی درحال حاضر امکان پذیر نیست اجازه مطرح کردن را به خود می دهیم و اسباب طرح مجدد موضوع قومیت گرایی را فراهم می کنیم .موضوعی که میتواند یکپارچگی را در شهرستانها و به تبع آن در استان به خطر بیاندازد. مگر هدف دشمنان قسم خورده نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران جز این نیست که بین امت اسلامی ایران عزیز ،جدایی و تفرقه بیافکند و اگر این موضوع از طریق نیروهای داخلی بسترسازی شود خوشحالی آنها را به دنبال خواهد داشت.
این روزها که کشور به دلیل قرار گرفتن در شرایط بسیار حساس در جهان و خاورمیانه بیش از پیش نیازمند به وحدت و یکپارچگی ملت خود می باشد . لذا این حرکات و سخنان به نفع کشور و توسعه استان نبوده و نخواهد بود . پس بیائید منطقی ،حساب شده و بدون مسائل حاشیه ای عمل کنیم ، چیزی که کشور این روزها پیش از گذشته به آن نیازمند می باشد.
کتاب" بابای دارا، بابای نادار" یکی از پرفروشترین کتابهای مدیریتی چند سال اخیر است .اجمال داستان به شرح ذیل است.
من دو بابا داشتم، یکی دارا و دیگری نادار. یکی بسیار درس خوانده و زیرک بود، مدرک دکترا داشت و دوره چهار ساله کارشناسی را دو ساله گذرانده بود. بابای دیگر هرگز نتوانسته بود کلاس هشتم را هم به پایان برساند.
هر دو مرد سختکوش و در کار و زندگی خود پیروز بودند. درآمد هر دو نفر رضایتبخش بود، ولی یکی از آنان در زمینه مالی پیوسته مشکل داشت. بابای دیگر از خانواده و دیگران به ارث گذاشت. از دیگری تنها صورتحسابهایی به جا ماند که می بایست پرداخت شوند.
هر دو به من اندرزهایی دادند، ولی اندرزهای آنها متفاوت بود. هر دو به درس خواندن سخت عقیده داشتند، ولی موضوعات یکسانی را توصیه نمی کردند.
از آنجا که من دو پدر اثر گذار داشته ام، از هر دو نفر چیز آموختم. ناچار بودم تا درباره اندرزهای هر کدام بیندیشم و از بررسی تاثیر اندیشه هر کدام بر زندگیش، بینش ارزشمندی پیدا کنم: برای مثال یکی عادت داشت که بگوید" از عهده من بر نمی آید" . دیگری از بکار بردن این واژه ها پرهیز
می کرد. بجای آن می گفت : " چگونه می توانم از عهده این کار برآیم؟ " عبارت نخست حالت خبری داشت و عبارت دوم جنبه پرسشی. از عهده من بر نمی آید مغز را از کار می اندازد و عبارت چگونه می توانم از عهده این کار برآیم، مغز را به حرکت و جستجو وا می دارد.
هر دو آنها بینش مخالفی در اندیشیدن داشتند. یکی فکر می کرد که ثروتمندان باید مالیات بیشتری بپردازند تا هزینه کسانی شود که از امکانات زندگی بهره کمتری نصیبشان گردیده است. دیگری
می گفت: مالیات ابزار تنبیه کسانی است که بیشتر تولید می کنند و پاداش به انانی است که تولید
نمی کنند.
یکی از انان توصیه می کرد خوب درس بخوان تا در شرکت معتبری استخدام شوی. دیگری توصیه می کرد، خوب درس بخوان تا بتوانی شرکت ارزشمندی برای خود داشته باشی.
یکی از انان می گفت دلیل اینکه ثروتمند نشده ام شما بچه ها هستید و دیگری می گفت دلیل اینکه باید ثروتمند شوم، شما بچه ها هستید.
یکی عقیده داشت خانه ما بزرگترین دارایی خانواده می باشد به عقیده دیگری خانه بزرگترین بدهکاری است و هر کس بیشترین درآمدش را در خرید خانه سرمایه گذاری کند دچار دردسر می شود.
به عقیده یکی دولت یا کارفرما می بایست نیازهای انسانها را برآورده سازد. او همواره دل نگران اضافه حقوق، طرح بازنشستگی، مزایای بهداشتی و درمانی ، مرخصی و دیگر مزایای استخدامی بود و چنین می نمود که تضمین شغلی برای تمام عمر و مزایای ناشی از آن، از خود شغل با اهمیت تر است. اما دیگری به خوداتکائی مالی فراگیر عقیده داشت و من را از استخدام رسمی مدام العمر در شرکتها منع می کرد.
یکی به من آموخت که چگونه شرح معرفی خود را بنویسم تا شغلهای بهتری بیابم، دیگری چگونگی نوشتن برنامه های پرتوان مالی و کسب کار را یادم داد تا شغل آفرینی کنم.
دست پرورده دو بابا بودن به من فرصت داد تا تاثیر اندیشه های هر کدام را در زندگی خودشان ببینم. دریافتم که براستی انسانها با اندیشه هایشان زندگی خود را شکل می دهند.
برای مثال بابای نادار پیوسته می گفت : من هرگز ثروتمند نخواهم شد. این پیش بینی هم به حقیقت پیوسته بود. از سوی دیگر، بابای دارا همواره خود را ثروتمند می دید. می گفت: من یک مرد ثروتمندم. حتی هنگامی که به شکستهای مالی بزرگ دچار شده و نزدیک به نابودی بود، خود را همچنان ثروتمند می پنداشت. خود را این چنین دلگرمی می داد " شکست خورده و نادار متفاوتند. شکست گذرا و ناداری همبستگی است. "
بابای نادار می گفت : من به پول علاقه مند نیستم. پول چه اهمیتی دارد. بابای دارا پیوسته می گفت : پول قدرت است.
شاید هرگز نتوان قدرت فکر را اندازه گیری کرده یا ستود، ولی برای من از همان زمان جوانی روشن شد که باید در چگونگی معرفی و عرضه خود هوشیار باشم.
دریافتم که بابای نادارم به دلیل مقدار پولی که بدست می آورد نادار نبود، بلکه اندیشه ها و عمل او چنین نتیجه ای را بار آورده بود. به عنوان یک نوجوان، آگاهانه تصمیم گرفتم تا پیوسته متوجه برگزیدن اندیشه ها باشم. اندرز کدام را آویزه گوش کنم بابای دارا، بابای نادار؟
هر چند که دو مرد سخت بر لزوم آموزش و یادگیری تاکید داشتند، ولی دیدگاهشان در اینکه چه باید آموخت متفاوت بود یکی از من می خواست تا خوب درس بخوانم، به درجات تحصیلی بالا برسم و برای پول در آوردن کار کنم. و دیگری مرا تشویق می کرد تا برای ثروتمند شدن درس بخوانم. دریابم که پول چگونه کار می کند و چگونه می توان آنرا به خدمت خود بگیرم. پیوسته می گفت:
" من برای پول کار نمی کنم ، پول برای من کار می کند. "
تبیین اهمیت و ویژگیهای شرکت های دانش بنیان
مقدمه:
رشد شتابان توسعه علم و فناوری در دهه های اخیر باعث شده است که نقش دانش و فناوری در اقتصاد بیش از پیش پر رنگ شود. منابع و قدرت حاصل از تسلط کشورها به حوزه دانش که کشورهای با دانش و فناوری بالاتر به عنوان قدرت های اقتصادی دنیا شناخته شده و توانایی جذب سایر عوامل اقتصادی مانند سرمایه، منابع اولیه، نیروی کار و غیره را نیز داشته باشند. در واقع، امروز مرز بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه را بکارگیری فناوری تعیین می کند. جمهوری اسلامی ایران نیز با درک اهمیت این موضوع و با تاکید بر جمعیت جوان و تحصیلکرده خود، به حق اقتصاد دانش بنیان را هدف قرار داد. این امر به وضوح در سیاست های ابلاغی رهبر معظم انقلاب در مورد اقتصاد مقاومتی نمود پیدا کرده است.
1- اقتصاد دانش بنیان چیست؟
سازمانهای بین المللی و اقتصاددانان تعریف هایی را برای اقتصاد دانش بنیان ارائه کرده اند: طبق تعریف سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، اقتصاد دانش بنیان اقتصادی است که بر اساس تولید و توزیع و کاربرد دانش و اطلاعات شکل گرفته و سرمایه گذاری در دانش و صنایع پایه مورد توجه خاص قرار می گیرد. صنایع دانش بنیان صنایعی است که در آن سطح بالایی از سرمایه گذاری به ابداع و نوآوری اختصاص می یابد و فن آوری های کسب شده با شدت بالایی مصرف می شوند و نیروی کار از تحصیلات عالی برخوردار است. به عبارت دیگر در اقتصاد دانش بنیان، تولید و توزیع و کاربرد دانش در همه صنایع علل محرک رشد اقتصادی و تولید ثروت و اشتغال است.همچنین برابر ماده 1 قانون حمایت از شرکت ها و موسسات مزبور،شرکت دانش بنیان، شرکت یا موسسه خصوصی یا تعاونی است که به منظور هم افزایی علم و ثروت، توسعه اقتصاد دانش محور، تحقق اهداف علمی و اقتصادی(شامل گسترش ، کاربرد اختراع و نوآوری) و تجاری سازی نتایج تحقیق و توسعه(شامل طراحی ، تولید کالا و خدمات) در حوزه فناوری ها برتر و با ارزش افزوده فراوان به ویژه در تولید نرم افزارهای مربوط، تشکیل می شود.
هدف اقتصاد دانش محور ایجاد جامعه دانش محور است و جهانی شدن نیز از پیامدهای دانش محور بدون اقتصاد است.
2-اهمیت و نقش شرکت های دانش بنیان
الف) اشتغال زایی:
بکارگیری فناوری های نوین به ایجاد مشاغل جدید به خصوص از بین دانش آموختگان دانشگاهی می انجامد.
ب) پایبندی نیروی انسانی:
علل مختلفی از جمله نیاز کشورهای پیشرفته به متخصصان این رشته، مهیا نبودن شرایط مناسب برای فعالیت و تحقیق در این زمینه در کشور و جذابیت های کار و زندگی در کشورهای پیشرفته، موجب شده تا تعدادی از متخصصان کشور تمایل به مهاجرت داشته باشند. تجربیات عملی متعددی نشان داده است با توسعه شرکت های دانش بنیان برای نیروهای متخصص پایبندی ایجاد شده است و از مهاجرت آنها جلوگیری خواهد شد.
پ) شرکت های دانش بینان، با توجه به ویژگی های منحصر به فرد خود و توان ایجاد و به کارگیری فناوری های پیشرفته ی موردنیاز، توانمندی لازم را جهت تبدیل مواد خام به محصولات نهایی و با ارزش افزوده ی بالا دارند.
ت) پایین بودن بهره وری یکی از مسائل اساسی اقتصاد کشور است که تاثیر گسترده ای بر تمام جنبه های اقتصادی دارد. در حقیقت بهره وری عوامل تولید در شرکت های دانش بنیان ،سبب کاهش هزینه ی تمام شده ی محصولات و کالا خواهد شد. درنتیجه علاوه بر افزایش استفاده ی مردم از کالاهای داخلی ، از سوی دیگر، مزیت رقابتی در قیمت برای صادرات محصولات در بازارهای جهانی ایجاد خواهد کرد.
ث) محرومیت زدایی و افزایش رفاه اجتماعی
و) افزایش بهر گیری در صنایع و خدمات دیگر
د) رفع وابستگی کشور به فناوری پیشرفته
3- ویژگی های اقتصاد دانش بنیان:
1) اقتصاد دانش بنیان اقتصاد کمیابی منابع نیست؛ بلکه اقتصاد فراورانی منابع است. زیرا بر خلاف بسیاری از منابع که هنگام مصرف مستهلک می شوند؛ اطلاعات و دانش که اساس اقتصاد و دانش پایه است، می تواند بارها مصرف شده و با مصرف بیشتر در واقع رشد کند.
2) در اقتصاد دانش بنیان، دانش به کالا تبدیل شده و به فروش می رسد. هم اکنون بازارهای مجازی برای خرید و فروش دانش در جهان شکل گرفته و افراد با اعلام قیمت دانش خود، آن را در معرض مبادله قرار می دهند. بازار دانش، بازاری بسیار ناهمگن است و هر کالا کیفیت و قیمت خاص خود را دارد. صاحبان دانش در واقع به صورت انحصاری یا شبه انحصاری عمل می کنند.
3) اقتصاد دانش بنیان، به نوعی یک اقتصاد بدون وزن است. اگر نشانه های اقتصاد فیزیکی،کارخانه های فولاد، پتروشیمی، اتومبیل سازی است، به نشانه های اقتصاد دانش بنیان معمولاً به صورت مدارهایی بسیار کوچک و تلفیق شده با یکدیگر بوده و شامل فکرها یعنی نرم افزارهاست. آنچه در این اقتصاد به عنوان ارزش شناخته می شود معمولاً از نوع فکری و غیر قابل لمس می باشد.
4) ارزش محصولات و خدمات در اقتصاد دانش بنیان به شرایط افراد بستگی دارد. یک اطلاع یا دانش معین می تواند برای افراد مختلف در زمان ها و مکان های مختلف ارزش متفاوتی داشته باشد.
5) در اقتصاد دانش بنیان، دانش و اطلاعات به هر جا که تقاضا برای آن بیشتر و موانع در مقابل آن کمتر باشد نفوذ می کند و تاثیر می گذارد.
6) محل فعالیت در اقتصاد دانش بنیان اهمیت چندانی ندارند؛ زیرا با استفاده از فناوری ها و روشهای مناسب، بازارها و سازمان های مجازی به وجود می آید و در خدمت فعالیت قرار می گیرد.آنچه مهم است سرعت عمل در فعالیت ها و دسترسی به کل جهان
7) در اقتصاد دانش بنیان، دانش موجود در محصولات و خدماتی که از لحاظ محتوای دانش غنی ترند، تعیین کننده قیمت محصولات مشابهی است که دارای دانش بری کمتری هستند.
4- الزامات تحقق اقتصاد دانش بنیان:
گذر موفقیت امیز به اقتصاد دانش اغلب شامل چهار مؤلفه یعنی سرمای گذاری بلند مدت در آموزش کاربردی، توسعه توانایی نوآوری، نوسازی زیرساخت های اطلاعاتی و ایجاد یک محیط مساعد اقتصادی است. بانک جهانی این مؤلفه ها را به عنوان چهار رکن اقتصاد دانشی بیان کرده است. این ارکان به شرح زیر است:
1) مشوق های اقتصادی و نظام نهادی:این رکن سیاست های اقتصادی مناسب و نهادهایی را فراهم می کنند که اجازه بسیج کارامد و تخصیص منابع و تحریک خلاقیت و انگیزه برای ایجاد، توزیع و استفاده از دانش را دارند.
2) کارگران ماهر و آموزش دیده:به طور مداوم می توانند مهارت های خود را به نحو احسن ارتقاء و به منظور ایجاد و استفاده از دانش با آن تطبیق دهند.
3) سیستم نواوری مؤثر: شامل شرکت ها، مراکز تحقیقاتی، دانشگاه ها، مشاوران و سایر سازمان هایی است که می توانند با انقلاب دانش، ذخیره رو به رشد دانش جهانی را حفظ کنند و با نیازهای محلی تطبیق دهند.
4) زیر ساخت های اطلاعاتی مدرن و مناسب: که می تواند ارتباط مؤثر انتشار و پردازش اطلاعات و دانش را تسهیل نماید.
5- وضعیت موجود شرکت های دانش بنیان در استان اردبیل:
مراکز رشد و پارک های علم و فناوری، بستر مناسب برای ایجاد شرکت های دانش بنیان هستند. این بدین معنا نیست که همه شرکت های مستقر در مراکز مزبور، جزء شرکت ها ی دانش بنیان محسوب می شوند. چرا که برابر قانون حمایت از شرکت ها برتر دانش بنیان و تجاری سازه و همچنین آیین نامه اجرایی آن، باید دانش بنیان بودن شرکت ها توسط کارگروه تعیین صلاحیت تایید و مجوز های مربوطه صادر گردد. و تمدید آنها نیز مجدداً منوط به تائید کار گروه موصوف می باشد. لذا هر شرکتی نمی تواند به راحتی عنوان نماید که جزء شرکتهای دانش بنیان می باشد و می تواند از حمایتهای مد نظر قانون گذار استفاده کند.
برابر اطلاعات سایت واحد فناوری مستقر در مراکز رشد و واحد های فناوری دانشگاه محقق اردبیلی، از کل 22 واحد فناور مستقر در مرکز رشد، صلاحیت 12 واحد فناور برابر شاخص های مد نظر قانون مربوطه بررسی و جهت صدور مجوز دانش بنیان به معاونت علمی نهاد ریاست جمهوری ارسال گردیده و درحال حاضر تنها برای 2 واحد فناور که در زمینه تولید دستگاه بنولایزر دارویی بیمارستان و کار طب نانو فعالیت می کنند. مجوز دانش بنیان بودن صادر شده است. متاسفانه به دلیل عدم وجود پارک علم و فناوری در استان، کلیه22 واحد، هنوز به تجاری سازی انبوه محصول خود نرسیده اند و در قالب شرکت های نوپا مشغول تکمیل زنجیر دانش خود هستند. امیدواریم با راه اندازی واحد پارک علم و فناوری در روزهای آتی در استان، شاهد تجاری سازی محصولات دانش بنیان در حوزه های مختلف علمی باشیم.
6- مشکلات پیش رو:
1- تعداد مراکز تصمیم گیری، سیاست گذاری و مجریان قانون
هیچ کشوری در دنیا بدون حضور فعالانه و هوشمند سیاست گذاران دولتی خود نتوانسته رشد و توسعه، به خصوص در حوزه فناوری را تجربه کند. از کشورهای شرق آسیا به عنوان قدرت های نو ظهور اقتصادی گرفته تا کشورهای توسعه یافته در غرب، در همه این کشورها دولت ها علاوه بر تسهیل و تقویت شرایط عمومی کسب و کار مانند: حذف بروکراسی های زائد اداری، کم کردن بی ثباتی تصمیمات حوزه تولید، اصلاح و تقویت قوانین و... خودشان حضور فعالانه ای در این حوزه دارند.
2- فقدان منابع مالی مناسب
تامین منابع مالی مهم ترین دغدغه شرکتهای دانش بنیان است و شرکتهای مستقر در پارکها و مراکز رشد برای احداث آزمایشگاهها و دفاتر تخصصی و همچنین تولید دچار مشکل هستند. مهمترین مشکل فعلی این شرکتها در اختیار نداشتن واقعی بازار است چرا که با وجود اینکه شرکتهای دانش بنیان توان خوبی در حل مشکلات بسیاری از صنایع دارند اما آنطور که باید، بازار در اختیارشان قرار نمی گیرد. قانون تخصیص یک درصد اعتبار درآمدهای عملیاتی شرکتهای دولتی به شرکتهای دانش بنیان تاکنون به طور واقع محقق نشده است و ارجاع کار از طرف شرکتهای درلتی به این بخش به کندی صورت می گیرد و یا انجام نمی پذیرد. شرکتهای که به محصول می رسند نیز برای توسعه دچار مشکل هستند و منابع مالی مناسبی برای آنان در نظر گرفته نشده است.
3- خدمات پشتیبانی دانش بنیان:
(ادامه از صفحه قبل) شرکتهای دانش بنیان به علت نو پا بودن به جز مساله تامین مالی، با مشکلات دیگری همچون کم تجربگی، عدم دسترسی به بازار مناسب، عدم امکان استفاده از خدمات بانکی و... دست و پنچه نرم می کنند. برخی از خدمات مورد نیاز شرکت ها عبارتند از: الف) بازاریابی محصولات دانش بنیان ب) مشاوره حقوقی، مالی و تکنولوژی پ) تهیه طرح های کسب و کار ویژه پروژه های دانش بنیان ث) ارزیابی طرح و انجام فرایند وارسی پروژه های دانش بنیان ج) ارزشگذاری تکنولوژی. یکی از اقدامات اولیه در خصوص مشارکت و سرمایه گذاری در سهام شرکت های دانش بنیان، برآورد دانش فنی و فن آوری خلق شده توسط صاحبان طرح هاست که به ارزش گذاری تکنولوژی مرسوم است. این مسأله بسیار اهمیت داشته و متأسفانه در ایران سرمایه گذاری بر روی ارزش ایده و فناوری کمتر انجام می شود. 1- عدم اجرای قوانین مرتبط: متأسفانه در حال حاضر رتبه بندی شرکت های دانش بنیان به کندی انجام شده و مجوز هم در اختیار آنان قرار نمی گیرد. قانون حمایت از شرکت های دانش بنیان که حداقل قانون و اقدام عملی سیاست گذاران در این حوزه است تازه شروع به اجرا شده است. نکته دیگر صرفاً توجه به شرکت های دانش بنیان، و عدم توجه به پروژ های دانش بنیان است این مسئله انگیزه ورود شرکت های توانمند به تعریف و اجرای طرح های دانش بنیان را از بین برده است. 2- عدم حمایت در بازار برای محصولات دانش بنیان داخلی بی تردید لزوم خرید از محصولات داخلی و وجود بازار مناسب از ارکان مهم رونق تولید در هر کشوری است. به همین منظور تاکید و زیادی به لزوم خرید کالای داخلی توسط مردم می شود. اما خوب است توجه کنیم که دولت بزرگترین بازار برای محصولات دانش بنیان داخلی است. و با توجه به ویژگی های کالای دانش بنیان، حجم خریدهای دولتی در این حوزه باید دو چندان باشد. حال آنکه به اذعان بسیاری از کارشناسان و مدیران شرکت های دانش بنیان، متاسفانه دستگاههای داخلی در تامین نیازهای خود از شرکت های داخلی کوتاهی می کنند. 3- خلاء وجود نهادهای مالی پوشش دهنده ریسک: سرمایه گذاری در حوزه محصولات دانش بنیان از ریسک بالایی برخوردار است. نبود نهادهای پوشش دهنده این ریسک و خطر گریزی سرمایه از مهمترین مشکلات شرکتهای دانش بنیان در کشور به شمار می رود. این در حالی است که امروزه رویکرد تامین مالی با توجه به منحنی رشد بنگاهها، ساختار و ویژگی های بنگاهها مورد توجه سیاست گذاران و برنامه ریزان در تمام کشورها است. 4- تضامین و وثایق بانکی: مشکل دیگر در حوزه تامین مالی این شرکتها مسئله تضامین بانکی و وثایق مورد تایید به منظور دریافت تسهیلات توسط این شرکتها است. باید توجه کرد که دارایی اصلی این شرکتها دارایی های فکری بوده و از این دارایی ها مرسوم مانند ملک، ماشین آلات، تجهیزات و غیره کم بهره اند. لذا طلب کردن سرمایه های فیزیکی از این شرکتها به عنوان تضمین دریافت وام و تسهیلات امکان پذیر نمی باشد. در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، بانکها با کسب سهام در پروژه و قراردادها تامین مالی آنها را بر عهده می گیرند. 5- مشکلات حفظ دارایی های فکری و ثبت اختراع: ثبت اختراع یا پتنت، امتیازی است که دولت و یا موسسه خاص در یک کشور به مبتکران و مخترعان برای ایجاد یک ابداع نو و جدید که از نظر اقتصادی حائز اهمیت باشد اهدا می کند. ثبت اختراع بطور کلی تولید و یا فرآیندهایی را در بر می گیرد که شامل جنبه های تکنیکی یا عملکرد جدید باشد. در واقع ثبت اختراع هر نوع بهره بردای مالی و اقتصادی از زمان ابداع تا مدت زمان خاصی را در اختیار مبتکر قرار داده و حق مالکیت آن را از دیگران سلب می کند. این کار در کشور ایران فرایند مناسبی نداشته و گاهاً باعث اختراع محصول مشابه می شود. ضمن اینکه متأسفانه قانون حمایت از حقوق مولفین به خوبی اجرا نشده و معمولاً تعقیب قضائی مناسبی برای سارقان ایده در نظر گرفته نمی شود. 7- راه کارهای پیشنهادی: با توجه به موارد گفته شده در بالا، راه کارهای زیر برای بهبود فضای کسب و کار شرکت های دانش بنیان به شرح زیر پیشنهاد می گردد: 1- ایجاد سازمان تخصصی حل مشکلات سرمایه گذاری و توسعه ای در حوزه فناوری: اگر در توسعه شرکت های دانش بنیان جدی هستیم، بهتر است سازمان تخصصی در این حوزه (سازمان توسعه منابع پیشرفته) یا شرکت سرمایه گذاری با ماموریت سرمایه گذاری در این شرکت ها و ایجاد برندهای بزرگ تأسیس شده و امکانات و اختیارات گسترده ای نیز برای آن تعریف شود. ضمن اینکه حمایت های دولت از افراد نخبه باید به سمت حمایت از بنگا ه های دانش بنیانی که توسط نخبگان تشکیل می شود معطوف شود. راه دیگر و مناسب تر، این که منابع مناسب به صورت صندوق های غیر دولتی در اختیار تشکل ها قرار گیرد، تا به شرکت ها تزریق شده یا با joint شدن آنها شرکت ها بزرگتری به وجود آیند. 2- حمایت ها در ایجاد شرکت خدمات پشتیبانی دانش بنیان 3- اجرای سریع قوانین حمایتی و مقررات زدایی 4- اجرای قانون حمایت از محصولات داخلی برای محصولات دانش بنیان 5- حل مشکلات تضامین وثایق بانکی 6- ایجاد نهادهای مالی پوشش دهنده ریسک 7- ایجاد سازو کارهای جدید جهت تسهیل در ارتباط بین سرمایه گذاران و کار آفرینان با شرکت های سرمایه گذاری جهت بکار سازی محصول 8- نظارت دقیق و مؤثر همراه با پیگردهای شدید قانونی در خصوص جلوگیری از واردات محصولات دانش بنیان مشابه تولید داخل که کیفیت آن با تأئید مراجه ذیصلاح رسیده است. اصغر مناف زاده کارشناس ارشد بازار کار و علوم تربیتی سال 1393 فهرست منابع: 1-سایت اینترنتی مرکز رشد دانشگاه محقق اردبیلی. 2-سایت اینترنتی www.borhan.ir
3-کتاب مجموعه مقالات همایش ملی بررسی و تطبیق اقتصاد مقاومتی-16 اسفند 1391-دانشگاه گیلان
4-ناظمان، حمید اسلامی فر (1389)، اقتصاد دانش بنیان و توسعه پایدار سال 18، شماره 33-ص 33-1
-1
فساد اداری ومالی، ناشی از قدرت
در نوجوانی به فیلم های سینمایی کشور ایتالیا علاقه خاصی داشتم .داستان اینگونه ازفیلمها،همگی دلالت بر وجود فساد مالی گسترده وپیچیده در سیستم اداری ومالی آن کشور بود (مافیا).شخصیت اول فیلم که معمولا" قاضی یا پلیس با وجدان کاری بالایی بود، تصمیم میگرفت با پدیده پولشویی وفساد اداری در کشور مبارزه کند. وی زمانی که برگهای پرونده رو ورق واز مجریان خورده پای پرونده بازجویی می کرد متوجه میشد، مافوق خود نیز در پرونده رد پایی دارد واین ارتباط نامشروع سلسله وار تا منابع بالای قدرت در کشور پیش میرفت ونهایتا"قاضی یا پلیس پیگیری کننده پرونده در زمان کشف منبع اصلی فساد در کشور با صحنه سازی کشته وپرونده مختومه میشود .
در کشور ما نیز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فیلمهایی با مضامین فساد در نظام شاهنشاهی گذشته تهیه واکران گردید که از جمله آن میتوان به سناتور وتاراج اشاره کرد .
مطالعه فلسفه قیام حضرت امام خمینی (ره) بیانگر این موضوع است که اهداف اصلی قیام ایشان مبارزه با فساد گسترده در نظام طاغوت وبی اعتدالی بوده ودر اکثر سخنرانی های خود نیز بر آن اذعان داشته اند. بعد از پیروزی شکوهمند اسلامی نیز همواره بر این مقوله ی مهم ( مبارزه با فساد) تاکید داشتندومی فرمودند: نگذارید انقلاب بدست نااهلان ونامحرمان بیفتد که متاسفانه آنطور که مد نظر بنیانگذار ومعمار کبیر انقلاب اسلامی بود اتفاق نیفتاد.
با توجه به تحولات سیاسی ,اقتصادی و وقوع جنگ تحمیلی به تدریج در گوشه وکنار کشور فساد در برخی افرادی که دارای رانت اطلاعاتی وبه نوعی به منبع قدرت نزدیک ویا وصل بودن نمایان شد .به عنوان مثال حجت الاسلام آقای ناطق نوری در صفحه 51 جلد دوم کتاب خاطرات خود عنوان میکند.((در سال 1362 وزیر کشور بودم به خاطر اینکه توسط شهرداری تهران ،زمینهای اطراف تهران به افراد بی بضاعت ونهاد ها واگذار میگردید، جهت استیضاح به مجلس فراخوانده شدم در آن زمان رییس مجلس شورای اسلامی از وضعیت استیضاح من نگران بودند ومیگفتند، آقای ناطق استیضاح کنندگان خیلی قوی برخورد می کنند .گفتم نگران نباشید لیست اکثریت نمایندگان مجلس که زمین گرفتند یا با نوشتن نامه درخواست زمین کرده اند را دارم .شروع به خواندن اسامی نمایندگان کردم نمایندگان دیدند دارم اسامی همه را میخوانم وآبروریزی میشود ،گفتند نخوانید جارو جنجالی مفصل در مجلس به راه افتاد وعاقبت رای اوردم)) منبع: سایت نماینده (namayande.com
با این اوصاف بعد از گذشت 36 سال از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران ورحلت جانگداز رهبر کبیر ومعمار انقلاب اسلامی آنطور که باید نتوانسته ایم پیام تاریخ ساز ایشان (نگذارید اسلام به دست نااهلان ونامحرمان بیفتد)را در کشور عملی کنیم وموریانه فساد در نظام سیاسی واقتصادی کشور نفوذ کرده طوری که روز به روز شاهد بروز فساد بزرگ وکوچک در اقصی نقاط کشور هستیم که از جمله ی آن میتوان به پرونده شهرداری تهران مربوط به دهه ی 70 ،پرونده ی سه هزار میلیاردی ،پرونده ی شهرام جزایری ، تخلف در بیمه مرکزی و زمین خواری گسترده در کشور وغیره اشاره کرد که رفته رفته به جای ریشه کنی اینگونه از پدیده ها در کشور شاهد رشد وگستردگی آن هستیم که زیبنده ی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نمیباشد.
بنابراین ضروریست نسبت به برخورد قاطع وبدون اغماض با عاملان اصلی اینگونه از فساد ، اقدام عملی صورت پذیرد تا شاهد آزرده خاطر شدن مقام معظم رهبری وهمچنین ایجاد اخلال در رشد اقتصادی کشور به واسطه ی اینگونه از اعمال نباشیم.علی هذا ،توصیه های ذیل جهت برخورد عملی وعینی با پدیده شوم فساد پیشنهاد می گردد :
1-به دلیل عدم وجود نظارت کافی،متاسفانه پرونده های فساد اداری بعد از پیچیده شدن ورسوخ بیشتر در نظام اقتصادی کشور، کشف میشود .این امر موضوع رسیدگی را طولانی وبه قولی برخی سریالی میکند ونهایتا" آنطور که مورد انتظار است برخورد نمیگردد وفرد خاطی بعد از بازگشت به جامعه باوقاحت تمام عنوان میکند در حبس نیز شرکتهای خود را اداره میکرده است .بهتر نیست با تغییر قوانین قضایی نسبت به اعدام اینگونه از افراد بستر سازی لازم انجام گیرد .
2-قوانین ومقررات کشور طوری باید باشد که رسانه ها زمانی که با دلایل و اسناد مثبته احساس کردند که فرد یا گروهی در حال حیف ومیل کردن بیت المال و منابع عمومی کشور می باشند، اطلاع رسانی نمایند تا از رشد فساد وعمیقتر شدن ان جلوگیری بعمل آید.
3-بهتر است از تجربیات و اقدامات عملی کشور چین که سکاندار مبارزه با فساد وجرم میباشد استفاده گردد.
در پایان مرقومه مقام معظم رهبری به سمینار مبارزه وارتقاء سلامت اداری جهت یادآوری مجدد به مقامات ارشد کشوری تکرار میگردد: نفس اهتمام آقایان به امر مبارزه با فساد را تحسین میکنم، لیکن این سمینار وامثال آن بناست چه معجزه ای بکند ؟مگر وضعیت برای شما مسئولان سه قوه روشن نیست ؟با توجه به شرایط مناسب وامید بخشی که از لحاظ همدلی، هماهنگی وهمفکری بین مسئولان امر وجود دارد ،چرا اقدام قاطع و اساسی انجام نمیگیرد که نتیجه را همه به طور ملموس مشاهده کنند .توقع من از آقایان محترم این است که چه با سمینار وچه بدون آن ، تصمیمات قاطع وعملی بدون هرگونه ملاحظه ای بگیرند و اجرا کنند.
انشاءالله به امید آن روز
16 آذر، روز دانشجو
روز 16 آذر به عنوان روز مقاومت و ایستادگی دانشجویان این سرزمین در برابر استعار غرب واستبداد وخود کامگی در دفتر تاریخ این سرزمین به یادگار ثبت گردیده است .
در سالهای نه چندان دور در بین احاد مردم از جنس عوام وخواص، دانشگاه ودانشجو دارای پایگاه مهم و با ارزشی بود و بر این اساس از دانشجو انتظار می رفت در تمامی عرصه های سیاسی ،اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی به عنوان عنصر تاثیر گذار حضوری فعال داشته باشد. بررسی وضیعت نقش دانشگاه ودانشجو در تعاملات و تحولات سیاسی واقتصادی در آن زمان نیز همین واقیعت مهم را تائید می کند .
با گذشت زمان به مرور با توجه به تغییرات اساسی در اوضاع سیاسی ،اقتصادی ،اجتماعی وفرهنگی کشور متاسفانه جایگاه ومنزلت دانشگاه به تبع آن دانشجودر ذهن مردم جامعه نسبت به گذشته دستخوش تغییر منفی شده ، طوری که حتی اساتید ودانشجویان به نقش خود در تحولات کشور در تمامی ابعاد آن مردد می باشند که علل آن رادر موارد ذیل میتوان جستجو کرد:
ا- فاصله گرفتن نسل جدید دانشجویان از تعالیم اسلامی واهداف وماموریت های نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران که تهاجم فرهنگی دشمن با شیوه های مدرن امروزی بر افزایش این فاصله در حال دامن زدن می باشد.
2-گسترش کمی بدون لحاظ نمودن کیفیت آموزشی در دانشگاههای کشور و پذیرش بی رویه دانشجو و همچنین استفاده ابزاری از دانشگاه جهت به تاخیر انداختن ورود دانشجویان به بازار کار باعث افت شدید منزلت دانشگاه ودانشجو دربین مردم ومسئولین کشور گردیده، طوری که دانشگاه به مثابه یک مدرسه بزرگ تلقی وتنها نقش دانشگاه تولید مدرک بوده، نه تولید علم و دانش.
3- وجود فارغ التحصیلان دانشگاهی بیکار در کشور وآن هم با نرخ بالای بیکاری باعث گردیده روحیه پیگیری، پرسشگری و جستجو گری در دانشجو تضعیف وآن طور که باید در تحولات کشور نمتواند مثل گذشته نقش آفرینی نمایند .
4- زمانی که رئیس یک دانشگاه دولتی که خود را متولی دفاع از حقوق دانشگاه و دانشجو می داند وبر آن نیز افتخار می کند جهت جذب نیرو در دانشگاه خود برای نگهبانی ونیروی خدماتی شرایط احراز را داشتن مدرک دانشگاهی اعلام میکند چطور می توان امید داشت که دیگران شان وجایگاه دانشگاه ودانشجو را محترم بشمارند و به دانشجو به عنوان عامل تغییر در جامعه نگاه و روزاش را گرامی بدارند .
در پایان تا زمانی که جایگاه ومنزلت واقعی پاک شده دانشگاه ودانشجو به ذهن وتفکر احاد افراد جامعه ومقامات عالی رتبه باز نگردد، روز دانشجو مثل این روزها به شکل بی محتوا، بی هدف وبدون انگیزه برگزار خواهد شد .
نگاهی به وضعیت هزینه مصرف نان یک خانوار استان
اردبیل برابر نرخ جدید
همانطور که در جدول زیر مشخص شده، تعداد خانوارهای استان طبق سرشماری نفوس و مسکن سال 1390، با لحاظ نمودن بعد 7/3نفر برای یک خانوار، برابر است با 337429 خانوار.
با فرض اینکه یک خانوار بطور متوسط برای صبحانه( 2 لواش، 2 بربری و 1 سنگگ) ، نهار (1 لواش ،1 بربری و 1 سنگگ) و شام ( 6 لواش) مصرف کند، با لحاظ نمودن نرخ مصوب جدیدنان، روزانه 38500 ریال، ماهانه 1.155.000 ریال و سالانه 13.860.000 ریال ،صرف هزینه تهیه نان خواهد کرد.
جمعیت |
تعداد خانوار |
بعد خانوار |
میانگین درآمد سالانه یک خانوار |
میانگین هزینه سالانه یک خانوار |
میانگین هزینه سالانه نان مصرفی یک خانوار |
درصد هزینه سالانه نان به کل هزینه سالانه خانوار |
1248488 |
337429 |
7/3نفر |
165.000.000 ریال |
161.000.000 ریال |
13.860.000 |
8 |
*ماخذ – مرکزآمار ایران و بانک مرکزی
به عبارت دیگر، بطور متوسط 8 درصد از کل سبد هزینه سالانه یک خانوار اردبیلی، صرف تهیه نان خواهد شد. این درصد با توجه به ذایقه، نوع مصرف و تعداد آن میتواند تا 10 درصد نیز افزایش یابد. هر چند که طبق قانون هدفمندی یارانه این افزایش می بایست 5/2 سال قبل اتفاق می افتاد ولی به لحاظ برخی از ملاحظات انجام نشد .البته این افزایش قیمت جدید نان تنهابرای تامین بخشی ازهزینه های خدمات نانوایی هاازجمله،حاملهای انرژی وستمزد کارگران عنوان شده،نه افزایش قیمت آرد که در صورت افزایش آن برای اکثر خانوارها که دارای درآمد ثابت و یا درآمد مطمئنی نیستند، مشکل ساز خواهد بود.
چاره کار تاکید و تسریع در حذف یارانه بگیرهای پردرآمد در سطح کشور و توزیع بخشی از درآمدهای حاصله از این محل بین خانوارهای آسیب پذیروکم درامد جهت تامین قسمتی ازافزایش هزینه ها آنها می باشد.موضوعی که علیرغم قانون بودن به نظر می اید به دست فراموشی سپرده شده است.
َفرهنگ آپارتمان نشینی (نیاز امروز، ضرورت فردا)
از پدیده های نو ظهور اجتماعی این روزها، گسترش موج آپارتمان نشینی در شهرها می باشد. طوری که روز به روز هم بر تعداد مجتمع های آپارتمانی و هم بر تعداد کسانی که در آپارتمانها جهت ادامه زندگی، مستقر میشوند اضافه می گردد.
علیرغم گسترش آپارتمان نشینی در اکثر شهرهای کشور، فرهنگ آن در ایران هنوز آنطور که باید نهادینه نشده است و افراد با همان خلق و خوی و ذهنیت قبلی که از زندگی در خانه های سنتی و ویلایی خود داشته اند، وارد زندگی اپارتمان نشینی می شوند. و این امر باعث ایجاد مشکلاتی برای خود و دیگران شده است. به همین دلیل است که ما روزانه شاهد مشاجره های لفظی و در شرایط بد ،درگیری های فیزیکی بین همسایه ها بر سر موضوعاتی از جمله، استفاده از مشاعات ساختمان، پرداخت حق شارژ و افزایش آن، بلند صحبت کردن، برگزاری مهمانی های طولانی و پارک ماشین در مجتمع های آپارتمانی هستیم.
از بعد نرم افزاری و سخت افزاری به جهت سیاستهای دولت مبنی بر افزایش عرضه مسکن در مقابل تقاضا در جامعه به صورت ارتفاعی، بالا رفتن قیمت زمین و در مقابل آن پایین بودن توان مالی اکثر افراد جامعه در تهیه خانه به صورت ویلایی و افزایش پدیده شهرنشینی، ضرورت توجه به ترویج فرهنگ زندگی به سبک آپارتمان نشینی را بیش از پیش برای متولیان امر مطرح می سازد. که در صورت کوتاهی و عدم توجه به فرهنگ سازی در این زمینه در سالهای آتی، بویژه در حوزه مسکن مهر که نماد آپارتمان نشینی در ایران می باشد با چالشهای اجتماعی جدی مواجه خواهیم بود.
متأسفانه در کشور از موضوع، تدوین و اجرای بهینه پیوستهای فرهنگی در خصوص برنامه های و طرحهای توسعه ای در تمام زمینه ها بویژه آنهایی که مستقیماً با تغییر شیوه و سبک زندگی افراد جامعه سروکار دارند چه قبل از اجرای برنامه ها و چه بعد از اجرای آن، غافل مانده ایم. در مورد توسعه آپارتمان نشینی نیز وضعیت به همین منوال بوده و هست. و همواره تلاش کردیم به طور ضربتی، مسکن هایی را آماده ودر اختیار افراد که سالها در شرایطی متفاوت از زندگی جمعی، زیست اند قرار دهیم . که موضوع در جای خود قابل تامل می باشد.
علی ایحال در باب موضوع مبحث، پیشنهادهای ارائه میگردد.
1- تهیه وتدوین برنامه های آموزشی در خصوص قوانین و مقررات آپارتمان نشینی با تمامی ظرفیت اطلاع رسانی موجود در صدا وسیما به جهت افزایش سطح آگاهی و حقوق شهروندی افراد مستقر در آپارتمانها.
2- همانطور که میدانیم، در آستانه ماه محرم جهت همامنگی و هم افزایی بیشتر، تمامی اعضاء هیأت امناء محلات در یک مکان جمع و نکات مهم و ضروری در راستای برگزاری هر چه بهتر مراسم ماه محرم، به حاضرین ارائه میگردد. میتوان با شبیه سازی از موضوع مطروحه در راستای افزایش سطح آگاهی مدیران مجتمع های آپارتمانی از قوانین جاری و ساری در این خصوص استفاده گردد.
3- گنجاندن موضوع نحوه زندگی در مجتمع های مسکونی، در کتب مدارس ابتدائی، راهنمایی و متوسطه به جهت فرهنگ سازی در این زمینه استفاده کرد.
4- شناسایی و تجلیل از شهروندان نمونه، که در مجتمع های مسکونی زندگی می کند به منظور ترویج فرهنگ آپارتمان نشینی در صدا و سیما و نشریات محلی و حتی در مراسمات رسمی کشوری و استانی.
5- الزامات اجرایی قوانین آپارتمان نشینی، باید با جدیت از سوی متولیان امر به خصوص مقامات قضایی پی گیری گردد.
6- بازنگری در قانون تملک آپارتمانها مصوب سال 1343، چرا که اکثر بندهای قانون مزبور و آیین نامه های اجرایی آن، بیشتر به موضوعات سخت افزاری که همان مشاعات ساختمان، برگزاری جلسات هیأت مدیره، اخذ و افزایش هزینه شارژ و ... اشاره دارد. مسایل نرم افزاری موضوع که بیشتر ناشی از رفتار و کردار صاحبان واحد ها می باشد.مغفول مانده است.
در پایان نظر خوانندگان را به فرمایش پیامبر اکرم(ص) در خصوص همسایه جلب می کنم:
آیا میدانید حق همسایه چیست؟ اینکه اگر یاری خواست یاریش کنی، اگر طلب قرض کرد قرضش دهی، اگر تو را طلبید در پیش او حاضر باشی، اگر مریض شد عیادتش کنی، اگر مرد جنازه اش را تشیع کنی، اگر چیزی به او رسید تبریکش گویی، اگر مصیبتی بر او رسید تسلی اش دهی، بدون اجازه او ساختمان خانه ات را از او بلند نکنی که راه باد را بر او ببندی و بوسیله بوی غذایت آنرا اذیت نکنی مگر اینکه غذا برایش مقداری ببری.
آیا واقعاً ما اینطور با همسایگان خود رفتار می کنیم؟ بیاید به هم دیگر به بهانه انسان بودنمون، نه مسائل دیگر احترام بگذاریم. به امید آن روز
« لذت مادر داشتن»
تاج از فرق فلک برداشتن
تا ابد آن تاج بسر سرداشتن
در بهشت آرزو ره یافتن
هر نفس شهدی بساغر داشتن
جاودان در اوج قدرت زیستن
ملک عالم را مسخر داشتن
بر تو ارزانی که ما را خوشتر است
لذت یک لحظه مادر داشتن
(مشیری)
تقدیم به روح پاک مادرم
که اسوه صبر بود و
تندیس رنج