چرا با وجود کرونا، سفرهای نوروزی در حال انجام است؟
از چند روز مانده به آغاز سال جدید(سال1399) و حتی بعد آغاز سال نو علیرغم همه ی هشدارهای جدی مسئولین وزارت بهداشت،ستاد ملی مبارزه با ویروس کرونای کشور،پزشکان، متخصصان عفونی و همچنین خواهش و تمنای و ریش گرو گذاشتن تعدادی از مسئولان رده بالای نظام و حتی راه اندازی پویش ها و کمپین های مختلف در فضای مجازی از سوی سازمانهای مردم نهاد، پخش کلیپ های مختلف در شبکه های صدا و سیما و سایر اقدامات فرهنگی دیگر، متاسفانه برخی از شهروندان با نادیده گرفتن تمام این هشدارها و جدی نگرفتن عمق فاجعه و وخامت اوضای کشور،بار سفر بسته و دل به جاده های کشور زدند.گواه این امر گزارش های پخش شده از بخش های خبری مختلف صدا وسیما در روزهای پایانی سال در این ارتباط می باشد. نکته جالب در گزارش های تهیه شده از سوی خبرنگاران مرکز خبری سیما،بیان علت و دلیل مسافرت رفتن از سوی شهروندان بود که هر کدام به نوعی تلاش میکردند کار خود(سفر رفتن) را توجیه کنند، حتی با دروغ گفتن! همچون مادرم مریضه،مجلس ختم داریم،حوصله مون توخونه سر رفته و میریم ویلای شخصی خودمون و از اونجا بیرون نمی آئیم و جواب های غیرمنطقی دیگر. با چنین اوصافی میشود گفت:قطعا این وضعیت در هفته دوم تعطیلات نیز تکرار خواهد شد. حال سوال اینجاست چرا تعدادی از خانواده ها با وجود جدی بودن موضوع کرونا و سرعت انتقال و شیوع آن و علیرغم همه ی اطلاع رسانی ها،خواهش ها و تمنا ها، دست به چنین اقدامی زدند و انگار نه انگار که نزدیک یک ماه است که بر خانه ماندن و به سفر نرفتن مردم برای غلبه بر ویروس کرونا از سوی مسئولان تاکید میگردد.برای پاسخ به این سوال به سه دلیل عمده و اساسی که زمینه ساز سفرهای نوروزی شده اشاره می شود:
1- تناقض گویی و عدم قاطعیت در اجرای تصمیمات اتخاذ شده از سوی متولیان امر.وقتی مردم شاهد این همه تناقض در تصمیم گیری ها هستند لابد این گونه تصور می کنند که شرایط عادی است و موضوع آنطور که از سوی مسئولین عنوان میشود، وخیم نیست.چطور ممکن است شبی جاده ای بسته و فردای آن روز همان جاده دوباره بازگشایی میشود ویا سخت گیری اولیه خود را ندارد.یک روز ستاد مبارزه با کرونای کشور دستور به کاهش ساعات ادارات میدهد و روزی دیگری از جای دیگری زمزمه بازگشت ساعات به حالت عادی به گوش میرسد.یک روز از قرنطینه و تعطیلی بازار سخن به میان می آید و روز دیگر این موضوع به شدت تکذیب میگردد. اخیرا نیز تصمیم گیری شده همه ی پاساژها و بازارها تا 15 فروردین ماه به منظور جلوگیری از شیوع کرونا تعطیل گردد که اگر به قوت خود باقی بمانند به قول معروف نوش دارو بعد مرگ سهراب،خواهد بود.چرا که چه بخواهیم و چه نه خواهیم اکثریت کسبه و اصناف تا 15 فروردین ماه یا تعطیل هستند یا به صورت نیمه تعطیل درمی آیند و مراجعاتی از سوی مردم با آنها به دلیل خرید های کلی قبل عید به حداقل خود میرسد.این مهم می بایستی 15 روز آن طرف سال 1398تصمیم گیری و با قاطعیت اجرایی می شد تا تاثیرگذار در مبارزه با این بیماری می بود.هر چند که چنین تصمیمی هزینه اقتصادی و اجتماعی بدنبال داشت که با اتخاذ تدابیری قابل مدیریت شدن بود.
2- بین مردم و مسئولین اجرایی کشور(نه نظام)شاهد یک شکاف و دیوار بلند بی اعتمادی هستیم و این موضوعی است که کتمان آن بنظر خود خیانت بزرگی محسوب میشود.باید این موضوع را پذیرفت و برای رفع این شکاف ایجاد شده چاره اندیشی کرد درغیر اینصورت این دیوار بلند بی اعتمادی روز به روز به اوج خود،خواهد رسید. با این شرایط دیگر دست مردم و دولتمردان به همدیگر برای ایجاد وحدت و همدلی برای انجام کارهای مشترک در راستای رفع مشکلات پیش روی جامعه از جمله همین چالش ویروس کرونا به هم نخواهد،رسید. برای جذب وجلب مشارکت همه جانبه مردم به عنوان یک نیروی پشتیبان قوی برای دولت در همه ی عرصه ها، داشتن صداقت،عمل به شعارها و وعده های داده شده،توزیع عادلانه ثروت بعبارت دیگر داشتن نگاه توسعه محور یکسان به همه استانها و از همه مهمتر پاکدستی و مبارزه با فساد و بی عدالتی اجتماعی، جزء الزاماتی هستند که جهت ترمیم شکاف بی اعتمادی بین مردم و مسئولین از سوی دولتمردان می بایست در سرلوحه کاری آنها قرار بگیرد.
3- سومین دلیل به مسائل فرهنگی تک تک شهروندان جامعه برمیگردد. به واقع من نوعی به عنوان یک شهروند جامعه هنوز آشنایی کاملی از مسئولیت مدنی خود نسبت به جامعه و تک تک شهروندان ندارم و به حقوق شهروندی خود علیرغم شعارهای داده شده، واقف نیستم. با این توصیف در بروز حوادث و چالش ها از جمله زلزله، سیل و منجمله بیماری اخیر که کل افراد جامعه را تحت تاثیر خود قرار داده و یا در آینده قرار خواهد داد، من شهروند به دلیل آشنا نبودن به مسئولیت مدنی و حقوق شهروندی، فقط به فکر خود و افراد خانواده خود، خواهم بود و هر اتفاقی به سایر افراد جامعه بیافتد در حال من هیچ تفاوتی نخواهد کرد. برعکس اگر فرد و یا افراد جامعه به حقوق و مسئولیت مدنی خود اشرافیت کامل داشته باشند، تلاش خواهند کرد که به اندازه سهم خود در رفع بحران و چالش های بوجود آمده و یا پیش رو احساس مسئولیت کنند و ضمن مراقبت از خود و اعضای خانواده، کمک حال دیگران نیز باشند. اگر افراد جامعه قبلا به درک و آکاهی مدنی رسیده بودند، میتوانستند به راحتی شعار نه به سفرهای نوروزی را در عمل تجلی کنند. چرا که این سفرها را هم برای خود و هم برای دیگران خطرناک میدانستند. رسیدن به این شرایط ایده آل مستلزم آموزش های عمومی و همگانی مستمر از سوی دستگاههای فرهنگی هست که متاسفانه تاکنون در حد شعار باقی مانده است. پس نباید انتظار داشته باشیم همه در خانه بمانند و سفرهای نوروزی را به صفر برسانند. چرا که هنوز برای سه دلیل عنوان شده اقدامات و برنامه های عملیاتی طراحی و تعریف نشده است، چه رسد به اجرای آنها.
شیوع کرونا ویروس در زادگاه ملانصرالدین(آق شهر)
ملانصرالدین داشت تلویزیون نگاه میکرد که یک دفعه یک موجود عجیب و غریب با پوشش سفید رنگ که چهره اش دیده نمی شد از اتاق آمد توی هال و جلوی ملانصرالدین نشست.ملا چند دقیقه ای به او خیره شد وگفت:شما کی هستی و تو خونه من چیکار می کنی؟آن موجود که شبیه آدم فضایی بود چیزی نگفت: بنظر میاد شما مامور قرنطینه دام هستی؟اگر برای این کار آمدی من شرمنده شما هستم.تو این خونه جزء من،زنم و الاغ وفادارم کسی دیگه زندگی نمی کنه و ما دامی برای معاینه و واکسن زدن،نداریم.آن موجود عجیب بازهم چیزی نگفت.ملا عصبانی شد وگفت اگر نقاب از چهره خود برنداری با چوب دستی به شما حمله می کنم.آن میهمان ناخوانده ماسکش را داد پائین وکلافه گفت:من همسرت هستم احمق.اگر گذاشتی این ماسک دو دقیقه رو صورتم بمونه!ملا که شوکه و تعجب کرده بود.گفت:زن این چه مدلیه برای خودت درست کردی؟خواستی منو بترسونی. زن ملانصرالدین گفت:مرد یه چیزی میگم قول بده نترسی و داد و بیداد هم نکنی.ملا گفت:بگو زن تو امروز مرا نصف عمر کردی. گفت:ملا مسئولین گفتن ویروس کرونا به آق شهر آمده ولی ترس نداره و اهالی نگران نباشند اوضاع تحت مدیریت هوشمنده.ملانصرالدین به ناگاه فریاد زد:یا جد بزرگم میرزا عباس و از جای خود پرید.زن بازم از این لباسا داری؟گفت:نه فقط همین یه دست رو از بازار آن هم از بازار سیاه پشت کفتر خونه هاشم سبیل خریدم.ملانصرالدین گفت:زن من الان چه لباسی تنم کنم تا ویروس کرونا نگیرم؟زن در جواب گفت:نصرالدین الان لباس مناسب که تو خونه برای تو دارم، لباس لوله کشی وتخلیه چاه هست.ملا با دو دست بر سر خود زد و فریاد زنان گفت: خدا به من رحم کنه.ماسک خالی هم نداریم؟ زن جواب داد رفتم بخرم واست، طرف گفت 100تومن. دیدم اگر بخرم از گرون فروش ها واحتکار کنندگان حمایت میشه،نخریدم. ولی ملا نگران نباش کدخدا همه جا اطلاعیه داده تا یکماه آینده ماسک و لباس ویژه مبارزه با ویروس کرونا عینه مال من از چین وارد و رایگان بین اهالی پخش،خواهد کرد.ملانصرالدین گفت:زن تا یکماه آینده من و الاغم از ویروس کرونا می میریم.زن گفت: کدخدا میگه اگه از خونه بیرون نری و با کسی دست ندی و از همه مهمتر روبوسی،نکنی،کرونا با کسی کاری نداره.ملا گفت: زن ببخشید بی ادبیه پس تو این یکماه کی رو بغل کنم؟ زن گفت: خاک تو سرت کنم مرد تو این هیرو ویری،فیلت یاد هندوستان کرده.بهتره تا اومدن لباس مدل کرونایی و ماسک از کشور چین،یار گرمابه و گلستان همیشگی آق شهر با الاغت تو طویله قرنطیه باشی تا بعد ببینیم چی پیش می یاد.ملا آهی کشید و گفت:زندگی خالی نیست،مهربانی هست،ایمان هست.افسار الاغش را گرفت و لنگان لنگان به طرف طویله حرکت کرد.