کار کردن و مدیریت :
1- بدون دانش.
2 -بدون نگاه به اطرافیان خود.
3 - بدون تمرکز.
4- بدون خلاقیت.
5 -بدون آرامش.
6- بدون استفاده از ابزار اعم از نیروی انسانی کارآمد و تجهیزات بروز و جدید.
7 -بدون استفاده از تجربیات گذشته.
8 -بدون استفاده از یافته های علمی کاربردی و بروز.
9 -بدون مطالعه.
10 -بدون درس گرفتن از اشتباهات گذشته.
وضعیت میشود همین که در آن قرار گرفته ایم واز نزدیک لمسش می کنیم!!!!!!!
ملانصرالدین و ماجرای مدیریتی پسرخالش
ملانصرالدین درآق شهر ازداردنیا بعد از زن و الاغ مشهورش،پسرخالی داشت که به او خیلی علاقمند بود.ملا آخرهر هفته،بزرگان آق شهر را جهت دور همی و بررسی امورات شهر به خانه خودش دعوت می کرد.پسرخاله نصرالدین تازه از دانشگاه غیردولتی،هیات امنایی،نیمه حضوری وشبانه آق شهر مدرک مدیریت اجرایی،بحران و.... گرفته بود و دنبال کارمی گشت.روزی بطور تصادفی در جلسه دورهمی منزل ملانصرالدین حاضرشد.بزرگان حاضردرجلسه که همگی ازصاحب منصبان شهربودند از ملا پرسیدند:نصرالدین این جوان کیست. ملا گفت:این مرد جوان پسرخالمه و امروز مثل شماها میمان منزل ماست.یکی ازبزرگان آق شهرپرسید:ملا نصرالدین پسرخالت چه کاره هست.ملا درجواب گفت:تازه مدرک گرفته و کارخاصی نداره.یکی از میهمان مجلس که بروبیای در شهر داشت، گفت:ملا به پسرخالت بگو فردا به عنوان مدیرفضا سازی مناسب آق شهر،مشغول بکار بشه.پسرخاله ملا فردای آن روز به عنوان مدیر اداره فضاسازی،کارش را آغاز کرد.چند روزی نگذشته بود که به دلایل نامعلومی از کاربرکنارشد.درجلسه هفته بعد چون بزرگان شهر به نوعی مدیون ملانصرالدین بودند. شغل دیگری را با عنوان مدیر بهره برداری از چشمه های جوشان شهر را به پسرخاله ملا،معرفی کردند.پسرخاله بعد ازچند روز از پست خودش استعفا داد. البته با حواشی زیاد درفضای غیرمجازی شهر.درجلسه دیگراز نشست بزرگان با پی گیری ورایزنی ملا نصرالدین،مدیریت ارتباطات دیواربه دیوارشهر به پسرخاله ملا نصرالدین سپرده شد.بعد ازچند روز دوباره به دلایل نامشخص پسرخاله ازکار کنارگذاشته شد.این چرخه میهمانی ودادن پست های مدیریتی به پسرخاله ملانصرالدین هرهفته بطور مداوم تکرار میشد. ادارات آق شهر طوری بود که از ورودی شهر شروع تا خروجی شهر کنارهم قرارگرفته بودند.در چهلمین جلسه، بزرگان شهر متوجه شدند که پسرخاله به آخرین اداره شهر که در خروجی آن قرار داشت رسیده و البته از مدیریت آن اداره نیز بازهم به دلایل نامعلومی کنار گذاشته شده است و دیگر اداره ای وجود نداشت که مدیریت آن را به او بسپارند.باتوجه مدیون بودن بزرگان شهر به ملانصرالدین و زدوبندهای درون گروهی،تصمیم گرفتند به منظور کسب تجربیات بیشتر توسط پسرخاله ملا نصرالدین و توسعه آق شهر مجددا مدیریت ادارات آق شهر را از ورودی شهر تا خروجی آن به نوبت و به صورت ماهانه به او واگذار کنند.بزرگان شهر به ملانصرالدین قول دادند تا زمانی که دورهمی هفتگی خود را درمنزل او تشکیل میدهند،مدیریت چرخشی پسرخالش تضمین شده است و جای هیچ نگرانی نیست. ملا نصرالدین گفت: امیدوارم برنامه دورهمی ما مثل برنامه دورهمی بعضی از آقایون از دورخارج نشه که من وپسر خالم بیچاره میشیم.
شایسته سالاری یا گزینه سالاری
حادث شدن جریان های سیاسی متنوع و مختلف در کشور باعث گردیده که هرجناح وگروهی سرکار بیاید ازهمان جناح وتفکر سیاسی،مدیر بخش های مختلف را بنام شایسته سالاری انتخاب کند.بعبارت دیگر ازطریق جریان های سیاسی افراد به جایگاه مدیریتی میرسند و این پدیده،سمی است که روند توسعه و بالندگی کشور را کند وگاها عقب گردد مسیر توسعه کشور را نیز فراهم میکند.متاسفانه این روند یعنی گزینه سالاری به جای شایسته سالاری،زنجیروار به عرف تبدیل و همچون دور باطل امتداد پیدا کرده است و در این بین افراد شایسته و متخصص بیرون از سیستم در مقام نظاره گر،نقش ایفا می کنند.نکته جالب اینکه درچنین شرایطی اداره کنندگان کشور از موضوع جلوگیری از پدیده مهاجرت متخصصان به کشورهای دیگر صحبت میکنند و انتظار دارند این افراد(افراد شایسته خارج از گود)با همه ی لیاقت و شایستگی درکشور بمانند وخدمت کنند.
بنظر میرسد فرصت آن رسیده در سیاستگذاری وتدوین استراتژی در این مقوله تجدید نظر گردد تا نیروهای که سالها درکشور خود آموزش دیده اند و از امکانات کشور خود استفاده کرده اند با فرایند شایسته سالاری نه گزینه سالاری با قرار گرفتن در جایگاه مدیریت، بتوانند منشاء خیر و برکت برای کشور خود باشند و ناچارا مجبور به فکر مهاجرت وقهر اجتماعی نیافتند.