سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

مارادونا، مارادونا را نشناخت! 

مارادونا اسطوره  بزرگ دنیای فوتبال تسلیم مرگ شدو حتی مرک نیز او را نشناخت و از جهان فوتبال خداحافظی کرد‌. البته  او  سال ها پیش زمین فوتبال را بوسیده  و متاسفانه  وارد مافیای مواد مخدر و حتی به یکی از مصرف کنندگان آن تبدیل شده بود. طوری که به همین خاطر،  پای طلائی  او که زمانی  از وسط زمین فوتبال به یک تنه  بازیکنان حریف را یکی بعد از دیگری بقول گزارشگران فوتبال دریب  و توپ را بعد از جا گذاشتن دروازبان حریف، وارد دروازه و گل میکرد،  به  مرکز نگهداری بیماران روانی باز  و مدتها در آن جا بستری شد.

ماجرای عجیب و پر پیچ و خم زندگی مارادونا ثابت کرد تنها اسطوره بودن کافی نیست چرا که حفظ و نگهداری آن جایگاه اجتماعی از  همه چیز مهمتر می باشد. چراکه وقتی تبدیل به  اسطوره می شوی و مردمان کشورت به همین دلیل به تو ارزش و احترام خاصی قائل هستند. به نوعی تبدیل میشوی به یک الگو برای دیگران، تبدیل میشوی به سرمایه اجتماعی برای کل دنیا به عبارت دیگر انسان ها اعم از هموطنان کشور محل زندگیت و انسان های سایر کشور،حساب خاصی برایت باز کرده و می کنند و انتظارهای خاصی دارند لذا می بایست این فرصت به دست آمده را پاس داشت. همانند اسطوره های که در عرصه  حرفه ای خود دیگر فعالیت نمی کنند ولی همچنان ارزش و جایگاه خود را بعد از گذشت سال ها در بین مردمان کشورش و حتی دنیا حفظ کرده اند. همچون پله، علی دایی، تختی، علی پروین،عابد زاده،ناصر حجازی و سایرین.

نمی شود اسطوره باشی و به یکدفعه رنگ عوض کنی. نمی شود اسطوره باشی ولی وارد عرصه های ضد ارزشی و ضد انسانی بشوی. نمی شود اسطوره باشی ولی گذشته ات را فراموش کنی. اسطوره بودن یعنی با مردم بودن در کنار آنها بودن و با آنها زندگی کردن است. مارادونا اسطوره بود ولی  اسطوره وار زندگی نکرد و نهایتا با دشمن ورزش که اعتیاد بود از دنیا رفت. ولی حرکات پا و حتی دستانش  در میدان فوتبال که دیوانه وار می تاخت تا به مقصد که همان تور دروازه حریفان بود، هرگز فراموش نخواهد شد.

امیدواریم همگی اسطوره های کشور عزیزمان در تمامی عرصه ها طوری رفتار کنند که همواره اسطوره باقی بمانند نه اینکه  به یکدفعه با چرخش 180درجه رنگ عوض کنند که دیگر نشود که نشود اثرات آن را از اذهان مردم پاک کرد. یادداشت را با خاطره بیادماندنی و معنادار از زبان خود مارادونا به پایان میرسانم:"دیگو مارادونا یک مدت به خاطر افسردگی بعد از ترک اعتیاد در بیمارستان روانی بستری بود، هنگام مرخص شدن از بیمارستان خاطره عجیبی از روزهایی که در این بیمارستان بستری بود تعریف کرد. او گفت:اینجا آدم های زیادی هستند که همه مشکلات روحی روانی دارند، یکی میگوید من چه گوارا هستم و همه باور می‌کنند، یکی دیگر میگوید من گاندی هستم و باز همه باور می‌کنند ولی وقتی من به آنها گفتم که من مارادونا هستم همه به من خندیدند و میگفتن: هیچوقت، هیچکسی، مارادونا، نمیشود"






تاریخ : شنبه 99/9/8 | 8:36 صبح | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()

 

داستان مارادونا و غضنفر

روزی تیم ملی آرژانتین دعوت تیم محلی ایرانی برای بازی فوتبال را قبول و وارد کشور شد.مربی فوتبال محلی قبل از بازی یکی از بازیکنان خود بنام غضنفر را با توجه به تکنیک بالای مارادونا، مامور مهار او کرد. قبل از بازی به غضنفر گفت: به هیچ قیمتی اجازه نمی دهی مارادونا تکان بخوره.چند دقیقه بعد از شروع بازی،غضنفر یک گل به دروازه خودی زد.نزدیک پایان نیمه اول،غضنفر گل دوم را به تیم خودشون زد.مربی که از این کار او کلافه شده بود از کنار زمین فریاد زد بچه ها مارادونا را ول کنید،غضنفر را بچسبید! داستان مارادونا و غضنفرشده وضعیت فعلی جامعه ما. پس از مدتها سهل انگاری، مستمرا به مردم تاکید می شود که در خانه بمانند. مسافرت نروند و از حضور در مکان های عمومی، شلوغ و پرتردد پرهیز کنند تا لااقل بتوان با قطع زنجیره انتقال ویروس، توسعه  این بیماری را مهار نمود.علیرغم شرایط بحرانی و وخامت اوضاع کشور از حیث شیوع ویروس کرونا اعلام میگردد ادارات از روز سه شنبه 5 فروردین ماه با حضور 10 درصد کارمندان دایر می باشد. این یعنی خارج شدن و حضور مردم در خیابان ها و شکسته شدن شعار در خانه بمانیم.با این شرایط برای رهایی از شر کرونا باید مردم را رها کنیم و مسئولان را بچسبیم!با توجه به تعطیلی پاساژها و بازارها تا 15 فروردین ماه چه اشکالی داشت که تمامی ادارات نیز تا 15 فروردین ماه از سوی هیات دولت تعطیل اعلام میشد. شروع به کار  ادارات تا 15 فروردین  با توجه به شرح وظایف و اختیارات تعریف شده در تشکیلات و چارت سازمانی ادارات بگونه ای است که حتی با حضور پنجاه درصد از پرسنل نیز هیچ امری قابل رتق و فتق نبوده و هیچ خواسته ارباب رجوع عملا قابل تحقق نخواهد بود ولی بهانه ای خواهد شد برای جدی نگرفتن موضوع از سوی مردم چرا که آنها می گویند اگر کرونا اینقدر جدی بود دولت ادارات خود را تعطیل میکرد.اگر تعطیلی ادارات صورت نگیرد با دست خودمان کرونا را دست به دست خواهیم کرد.چه تضمینی است که کارمند یا ارباب رجوع کرونا نداشته باشد و به دیگران منتقل نکند.بویژه در کلان شهرها که کارمندان مجبور هستند برای رسیدن به محل کار خود از وسیله نقلیه عمومی و مترو استفاده کنند که خود این وسایل از حیث انتقال ویروس کرونا خطر آفرین می باشند.این یعنی به تعویق انداختن قطع زنجیره کرونا و تحمیل فرسودگی مضاعف به سیستم پزشکی و کادر درمانی کشور.تعطیلی ادارات یک تصمیم درست و منطقی در چنین وضعیت بحرانی کرونا است. با مردم همراه باشیم تا شر این ویروس منحوس از سرکشور خلاص شود.

 

 






تاریخ : چهارشنبه 99/1/6 | 9:45 صبح | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.

  • وب میوه ها
  • وب دختر تهرونی
  • وب دو دی ال
  • وب وب آنلاین