بیاد "اگرهای" زنده یاد، بهرام شفیع
بهرام شفیع ؛ گزارشگر و مجری برنامه معروف "ورزش و مردم" دهه 60 ؛ خدایت بیامرزدت .
علاقمندان دهه ی شصتی فوتبال قطع به یقین گزارش های هیجان انگیز ، با ادبیات خاص بهرام شفیع را به هیچ وجه فراموش نخواهند کرد. شفیع در تحلیل های فوتبال بخصوص زمانی که تیم ملی ایران برای صعود از گروه خود نیاز به بُرد و همچنین نتایج سایر تیم های هم گروه خود داشت، تحلیل و گزارش شفیع با تعصب و کارشناسی خاصی شروع میشد البته با لحن و صدای شیوا و منحصر به فرد خود.
"اگر ایران تیم عراق را 2 به 3 ببره،اگر عربستان به بحرین ببازه،اگر کویت 3به 2 عمان رو ببره،اگر گرجستان با ژاپن صفر- صفر بشن،اگر کره جنوبی با کره شمالی2-2 بشن، ایران خواهد توانست از گروه خود به مرحله بعدی صعود کند".
اوضاع و احوال اقتصاد کشور در شرایط کنونی چقدر شبیه تحلیل های مرحوم بهرام شفیع با استفاده از گزاره یاس آور "اگرها" است. به عنوان مثال:
-) اگر رشد اقتصادی در 6 سال آینده 8 درصد باشد، اقتصاد کشور به شرایط سال 1390 خواهد رسید.
-) اگر فروش نفت به یک میلیون و دویست هزار بشکه در روز برسد، درآمد بودجه محقق خواهد شد.
-) اگر برجام به فرجام برسد چنین و چنان خواهد شد.
-) اگر تحریم ها کاهش یابد شرایط قابل تحمل خواهد شد.
-)اگر پول های بلوکه شده آزاد بشود قیمت دلار کاهش خواهد یافت.
-) اگر کسری بودجه نداشته باشیم دستمزد کارکنان بیشتر افزایش خواهد یافت.
-) اگر در هر سال یک میلیون شغل در کشور ایجاد شود،نرخ بیکاری کمی کاهش خواهد یافت.
-) اگر مردم صرفه جویی کنند مشکل انرژی نخواهیم داشت.
-) اگر آمریکا راضی باشد کشورهای حاضر در مذاکرات وین مذاکره واقعی خواهند داشت...
-) اگر نقدینگی کنترل شود،تورم کنترل خواهد شد.
-) اگر تورم کاهش یابد سطح قیمت ها کم میشود.
-) اگر سویه های جدید کرونا شیوع پیدا نکند. کرونا کنترل خواهد شد.
-) اگر قاچاق کالا و فساد های سازمان یافته نداشته باشیم، سرمایه گذاری و تولید، رونق خواهد گرفت.
و "اگرها" و "اگرهای" دیگر...
واقعیت این است هرچقدر "اگرها" در عرصه اقتصاد بیشتر باشد و رفع یک "اگر" به حل "اگرهای" دیگر وابسته باشد،خروج از بحران اقتصادی سخت و دشوار خواهد بود. برای رفع "اگرها" نیازمند استفاده از نیروهای متخصص، کار بلد و همچنین استفاده از دیپلماسی هوشمند با اولویت کشورهای همسایه،هستیم. امیدوارم این شرایط برای رفع "اگرها" محقق گردد. با کثرت "اگرها" یادمان باشد به هیچ نقطه روشن و امیدوار کننده در عرصه اقتصاد نخواهیم رسید.
یاد و خاطره مرحوم " بهرام شفیع" گرامی باد.
هیچ کس و هیچ چیز سر جای خودش نیست
فوق لیسانس جامعه شناسی دارد اما این روزها کافه داراست. پزشکی عمومی خوانده اما این روزها کتابفروشی اش را در یکی از میدان های شهر اداره می کنند. دو فارغ التحصیل مددکاری اجتماعی این روزها به یکی از شهرهای شمالی رفته اند و با کمک چند نفر از دوستان شان که قبلاً به این شهر مهاجرت کرده اند، کشاورزی می کنند. مهندسی برق خوانده اما این روزها در شهر بلور فروشی دارد. این ها آدم هایی واقعی با داستان هایی واقعی اند که نمونه های شان را شما هم می شناسید. آدم هایی که رشته دانشگاهی شان فرسخ ها با کاری که می کنند متفاوت است. آنها یا کار متناسب با رشته تحصیلی شان را پیدا نکرده اند یا بعد از تحصیل فهمیده اند آدم رشته شان نیستند. خیلی هایشان هم می گویند آدم های دیگری جای شان نشسته اند. آدم هایی که به جای آنها استخدام یا به کارگرفته شده اند. جمله معروف هیچ کس سر جای خودش نیست، درباره آنها حسابی مصداق دارد.آنها گلایه می کنند و من به سال هایی فکر می کنم که در دانشگاه های کشور گذرانده اند؛ اغلب هم دانشگاه های دولتی. راستی چقدر هزینه تحصیل شان شده؟ چقدر منابع کشور هدر رفته است.باید این اصل را پذیرفت که وقتی آدمها در جای درست خود قرار نمیگیرند اصل شایستهسالاری زیر سؤال میرود. اگر هر کس در جای خودش باشد، همه چیز درست پیش میرود . آیا چنین روزی خواهد رسید؟
تلخندِ- خواستگاری
پدر عروس: آقا داماد چه کاره هستند؟
خواهر داماد: آقا داماد رفته گل بچینه
پدر عروس: آقا داماد چه کاره هستند؟
مادر داماد: آقا داماد رفته شغل بچینه
پدر عروس: آقا داماد چه کاره هستند؟
پدر داماد: هرچی پدر عروس بفرمایند.
پدر عروس: مدیرکل فلان خوبه؟
خواهر داماد: قربان آقا داماد دکتری مدیریت دارند.
پدر عروس: معاون وزیر فلان خوبه؟
مادر داماد: جناب، غلام خودتونه اگه جا داره برید بالا
پدر عروس: وزیر فلان خوبه؟
داماد: با اجازه بزرگترها بله!!!!
حالا همگی بگین- مبارکه ایشالا،قسمت ما هم بشه ایشالا
جوانگرایی
مدیریت خوب یعنی فکر نو و برنامه نو و تدبیر نو. شعار جوانگرایی در سیستمی که مدیریت آن پیر و حتی فرتوت شده است جذاب است. اما فراموش نکنیم که جوانگرایی فقط در سیستمی که در آن شایسته سالاری حاکم باشد معنا و مفهوم مترقی دارد. شایسته سالاری به شیوهای از حکومت یا مدیریت گفته میشود که در آن دستاندرکاران بر پایه توانایی و شایستگیشان برگزیده شوند و نه بر پایه قدرت مالی یا موقعیت اجتماعی و فامیلی. فناوریهای نوین و شتاب تحول و تغییر، نیاز به نیروی انسانی متخصص را بیش از پیش کردهاست. نظام شایسته سالار، نظامی است که در آن افراد مناسب در مکان و زمان مناسب منصوب شده و از ایشان بهترین استفاده در راستای اهداف فردی، سازمانی و اجتماعی بشود. باید توجه داشت که شایسته سالاری، نه یک نوع حکومت، بلکه یک فرهنگ میباشد. شایسته سالاری غالباً و به اشتباه یک نوع حکومت تلقی میشود، در حالی که شایسته سالاری در حقیقت یک رویکرد و یک نهاده برای انتصاب اشخاص در یک حکومت است. نباید فراموش کرد بدون رعایت شایسته سالاری مدیران جوان ممکن است از مدیران مسن به مراتب افراطی تر و مرتجع تر باشند. امیدواریم که مفهوم شایسته سالاری در فرهنگستان علوم کشورمان همان مفهومی باشد که ما در این یادداشت کوتاه به آن اشاره کردیم. الله اعلم
مسیر شایسته سالاری در ایران
1-وابسته بودن به یکی از جناح های سیاسی
2- فعالیت جانانه در ستادهای انتخاباتی اعم از مجلس و ریاست جمهوری
3- ارتباط با نمایندگان مجلس شورای اسلامی
4- اخذ تائیدیه از نصف بعلاوه یک نمایندگان مجلس شورای اسلامی استان
5- دادن وعده ها ......... به چهار گزینه بالا
واقعیت غالب این است که برای رسیدن به پست های مدیرکلی و بالاتر ازآن و متاسفانه این روزها حتی کسب و حفظ جایگاه فعلی اداری اعم ازمعاون، رئیس اداره و حتی کارشناس مسئول، نیازمند طی طریق کردن پنج مسیر مورد اشاره با درجات متفاوت، می باشد. جای بسی تعجب و تاسف است که برخی از آقایان که صاحب مسند و قدرت هستند و صد البته خودشان نیز از مسیرهای پنج گانه به مناصبی دست یافته اند حال، حضور افراد در ستاد های انتخاباتی را مورد نکوهش قرار میدهند. بنظرم این دلسوزان بهتر است بجای مذمت و سرزنش افراد،مسیر شایسته سالاری در نظام اداری کشور را اگر میتوانند با حذف پنج راند(مرحله،دور) عنوان شده اصلاح نمایند. میشود گفت: بالای 90درصد افرادی که در ستاد های انتخاباتی فعالیت میکنند بیشتر بدنبال اهداف شخصی و رفع رجوع کردن مشکلات خود هستند تا پیروزی نامزد مربوطه و نکته جالب اینکه تا حدود قابل قبولی به اهداف خود نیز دست می یابند و این حقیقتی هست غیرقابل کتمان. اگر مسیر شایسته سالاری و ارتقاء منابع انسانی به رده های بالا در کشور اصلاح و ساماندهی گردد البته نه روی کاغذ، بطور قطع شاهد کاهش محسوس حضور افراد در ستاد های انتخاباتی خواهیم بود. در غیر اینصورت همین آش است و همین کاسه. آیا این امر قابل تحقق است؟ ا... اعلم
مدل"دم اینو ببین،دم اونو ببین"
بعد از گذشت نزدیک به دو ماه و اندی از بازنشستگی مدیرکل یکی از ادارات کل استان،نهایتا مدیرکل جدید انتصاب شد. علیرغم تاکید موکد در گفتمان های مدیریت منابع انسانی در نگاه به مقوله های شایسته سالاری،توجه به نیروهای داخلی سازمان در انتصابات کلان، استفاده ازنیرو های درونی سازمان برای ایجاد انگیزه بین کارکنان و همچنین از سوی تشویق و گاها اجبار کارکنان به تکمیل بانک های اطلاعاتی پرسنلی با نوید کاربردی بودن بانک های اطلاعاتی منابع انسانی در ارتقاء به پست های مدیریتی سطوح بالا و سایر مباحث موجود در منابع فرهنگ سازمانی، ولی باز هم شاهد، غالب بودن مدل " دم اینو ببین،دم اونو ببین" نسبت به نظریه های مدیریت منابع انسانی هستیم. فلذا حضرات نباید انتظار بهره وری و افزایش کیفیت خدمات نیروی انسانی در دستگاههای اجرایی کشوررا با این اوصاف داشته باشند که با این وضعیت،جزء محالات است.
"التماس تفکر"
شایسته سالاری یا گزینه سالاری
حادث شدن جریان های سیاسی متنوع و مختلف در کشور باعث گردیده که هرجناح وگروهی سرکار بیاید ازهمان جناح وتفکر سیاسی،مدیر بخش های مختلف را بنام شایسته سالاری انتخاب کند.بعبارت دیگر ازطریق جریان های سیاسی افراد به جایگاه مدیریتی میرسند و این پدیده،سمی است که روند توسعه و بالندگی کشور را کند وگاها عقب گردد مسیر توسعه کشور را نیز فراهم میکند.متاسفانه این روند یعنی گزینه سالاری به جای شایسته سالاری،زنجیروار به عرف تبدیل و همچون دور باطل امتداد پیدا کرده است و در این بین افراد شایسته و متخصص بیرون از سیستم در مقام نظاره گر،نقش ایفا می کنند.نکته جالب اینکه درچنین شرایطی اداره کنندگان کشور از موضوع جلوگیری از پدیده مهاجرت متخصصان به کشورهای دیگر صحبت میکنند و انتظار دارند این افراد(افراد شایسته خارج از گود)با همه ی لیاقت و شایستگی درکشور بمانند وخدمت کنند.
بنظر میرسد فرصت آن رسیده در سیاستگذاری وتدوین استراتژی در این مقوله تجدید نظر گردد تا نیروهای که سالها درکشور خود آموزش دیده اند و از امکانات کشور خود استفاده کرده اند با فرایند شایسته سالاری نه گزینه سالاری با قرار گرفتن در جایگاه مدیریت، بتوانند منشاء خیر و برکت برای کشور خود باشند و ناچارا مجبور به فکر مهاجرت وقهر اجتماعی نیافتند.