بیست ویژگی طلایی یک کارمند موفق
1- ذهنی باز و آماده برای یادگیری مداوم
2- خلاق بودن و ارائه ایده در حوزه کاری
3- اعتماد به نفس و روابط خوب با همکاران و ارباب رجوع
4- جدی و دقیق بودن در کارهای ارجاعی
5- توانایی پیش بینی مشکلات و ارائه راهکار
6-داشتن برنامه ریزی برای کارها
7- داشتن روحیه کار تیمی
8- شفاف صحبت و عمل کردن
9- مسئولیت پذیر بودن
10- حفظ استقلال کاری خود
11-داشتن روحیه رهبری
12- به جزئیات اهمیت دادن
13- داشتن روحیه سختکوشی
14- صادق و متواضع بودن
15- مطالعه و بالا بردن دانش خود در ارتباط با حوزه کاری
16- داشتن نظم و انضباط کاری
17- انتقاد پذیر بودن
18- انجام بموقع امورات ارجاعی از سوی مافوق
19- پرهیز از مسائل حاشیه ای
20- شاکر بودن از خداوند به خاطر کارمند بودن و کسب روزی حلال
البته لازم به ذکر است برای داشتن چنین کارمندانی فضای کاری نیز می بایست متناسب با استانداردهای مدیریت منابع انسانی، اداره و رهبری گردد. در غیر اینصورت داشتن چنین کارمندانی، همیشه یک آرزوی دست نیافتنی خواهد بود.
4 شهریور ماه، روز کارمند گرامی باد.
چرایی الگو "نشدن" شهید رجایی برای مسئولان
"شهید محمدعلی رجایی" را باید یکی از معدود خدمتگزاران صدیق و خالص انقلاب اسلامی ایران دانست که پست و مقام او را فریب نداد و مسحور مقام و موقعیت اجتماعی خود نشد و انقلاب را به مثابه سفره ای که مستحق سهمی از آن باشد تعریف و ترقی ننمود. حضرت امام خمینی (ره) درباره عظمت شخصیت این معلم شهید میفرمایند: «ارزش آقای رجایی، به این نبود که یک ـ مثلاً ـ دستگاهی دارد، ارزششان به این بود که «خودی» بودند، با مردم بودند، برای مردم خدمت میکردند، مردم احساس کرده بودند که اینها برای آنها دارند خدمت میکنند.» (صحیفه امام، جلد 15، صفحه 134- 140) مردمی بودنِ خالصانه و بی کوچکترین چشمداشت شهید رجایی مهمترین خصیصهای بود که وی را برای همیشه در حافظه تاریخ انقلاب اسلامی ثبت کرده است. از دیگر نکات مهمی در متن فوق به آن تأکید گردیده، این است که مردم احساس می کردند که شهیدان رجایی و باهنر، بواقع، بی ریا، و بی توقع دارند برای آنها کار و خدمت می کنند و بین مردم و دولت فرقی، تمایزی، تفاوتی، و فاصله ای قابل تصور و جایز نیست و هرگز نباید باشد. به خاطر همین ویژگی مهم بود که مدام و مکرر تاکید میگردید که همه ی مسئولان نظام، ساده زیستی و مردمی بودن شهیدان رجایی و باهنر را سرلوحه زندگی شخصی و اداری خود قرار دهند.حال سوال اینجاست چرا علیرغم اینهمه تاکید روی این مقوله،شاهد افول فاصله بین سطح زندگی مردم و مسئولان و زمامداران هستیم؟ که باعث شده اعتماد به آنها بطور قابل توجه کاهش یابد.برای این موضوع دلایل مختلفی وجود دارد که از مهمترین آن میتوان به ترویج اشرافی گری در جامعه،گسترش روز افزون فاصله طبقاتی،فساد و رانتخواری،تبعیض، محقق نشدن وعده های داده شده و همچنین انقلاب را سفره انگاشتن و رقابت و حتی دعوا های سیاسی بر سر سهم خواهی از این سفره، و،،،، اشاره نمود. در شرایط کنونی، کشور بیش از پیش به احساس مسئولیت ، خدمت و مدیریت خالصانه در راستای منافع عمومی، و در نتیجه به وفاق و اعتماد بین افراد جامعه و دولت مردان نیازمند می باشد. چرا که اگر آرامش و احساس تعلق خاطر در افراد جامعه به مسئولان اجرایی کشور به منصه ظهور نرسد این امر بر عدم اتفاق و یکدلی مردم با مسئولان از یکسو و عدم اعتماد مردم به زمامداران از دیگر سو منجر شده و بر اجرای سیاست ها و برنامه های دولت که به مشارکت اجتماعی نیاز می باشد تاثیر منفی خواهد گذاشت. به امید روزی که شاهد این واقعیت باشیم که مردم به واقع احساس کنند که مسئولان اجرایی کشور با صداقت در گفتار و عمل در کنار آنها هستند و به آنها خدمت می کنند. هفته دولت گرامی باد.