طالبان تعدیل شده!!!
طالبان احتمالاً با دسیسه برخی از کشورهای منطقه و خروج آمریکا، بدون جنگ اما با زور اسلحه صاحب کشور افغانستان شدند. به نظرم صحبت کردن درباره طالبان زود است. هرچند که صدا وسیمای کشورمان این روزها با پخش گزارش های مختلف سعی در مخابره کردن چهره مثبت از طالبان دارد و تلاش می کند این موضوع را به داخل کشور منتقل کند که طالبان امروز،طالبان 20 سال پیش نیست و بقول برخی سیاسیون داخلی با طالبان تعدیل شده روبرو هستیم. ولی باید زمان بگذرد تا ببینیم چه حکومتی در افغانستان ایجاد خواهد شد. تغییر 180 درجه ای این روزهای طالبان البته در گفتار نه در عمل را نبایستی زود باور کنیم. چرا که این گروه سالها با انجام عملیات های انتحاری مختلف در مناطق مختلف افغانستان، مردمان بی گناه را به خاک و خون کشیده و حتی به کودکان نیز رحم نکرده اند. حتی تا چند روز پیش دختران 12 ساله را نیزبه زور به نکاح خود در می آوردند. هر چند بطور مکرر میخواهم خودم را قانع کنم که با طالبان تعدیل شده در افغانستان روبرو هستیم، ولی جمله منتسب به ابوعلی سینا است که می گوید:
" به قومی مبتلا شده ایم که می پندارند خداوند جزء آنها کسی را هدایت نکرده است"!!
مرا از باور و درک اینکه طالبان هم از بعد گفتار و از هم از بعد رفتار اصلاح شده است،باز می دارد. خدا را چه دیدی شاید با این همه تعریف و تمجید طالبان از سوی رسانه خودی و همچنین سکوت معنادار اکثر کشورها دنیا، روزی برسد که همه ی کشورها، طالبان را به رسمیت بشناسند و طالبان تعدیل شده از افغانستان ،سوئیس دوم بسازد و مهاجرت معکوس رخ دهد و همه بخواهند به افغانستان پناهنده شوند. فکر کنم در آن زمان نیز باز سر ما ایرانی ها بی کلاه خواهد ماند. الله اعلم
مادر جان کجاستی!!
تروریسم و افراطی گری در ورای بازی های سیاسی و قدرت طلبی این بار جسم و جان کودکان بی رمق،معصوم و مظلوم افغانی را آنهم در محل کسب علم و دانش،پاره پاره کرد و دفتر مشق شان را با رنگ خونشان نمره داد. 50 دانش آموز بی گناه در این اقدام وحشیانه و غیر انسانی که معلوم نیست به دست کدامین خفاش بی رحم و سنگ دل و به چه دلایلی انجام گرفت آسمانی شدند. لعنت بر جنگ،لعنت بر تروریسم ولعنت بر افراطی گری در جای جای عالم خاکی که کودکان و زنان بی گناه قربانیان اصلی آن هستند.چه سخت است برای مادری که با شنیدن این خبر با نگرانی و دلواپسی آنهم با پای پیاده به محل تحصیل فرزندش بدود و هرچه بگردد او را نیابد و با ضجه های سوزناک به لهجه افغانی فریاد بزند" مادرجان کجاستی" و یکدفعه با کفش ها و کیف خونین او که تازه با هزاران مشقت برای او خرید بود، مواجه شود. چه صحنه ی غم انگیز و دلخراشی که تصورش برای تک تک ما غیر قابل تحمل است وچه برسد به اینکه خدای ناکرده به واقعیت به پیوندد. ترور و تروریسم به دنبال کشتن انسان ها بدون توجه به نوع دین،رنگ و جنس شان است. با وقوع چنین اتفاقات خونین و غیرانسانی است که امنیت برای افراد جامعه معنا و مفهوم پیدا می کند. اینکه به نظام اعتقاد داشته باشیم یا خیر در هر شرایطی اگر ناامنی،ترور و عملیات خرابکارانه ای صورت بگیرد،همه اعم از زن و مرد،پیرو و جوان،قربانی خواهند شد. اینجاست که می بایست فارغ از جهت گیری های احساسی و تعصبی، قدرشناس مدافعان امنیت کشور باشیم.اینکه مشکلات اقتصادی هست،درست. اینکه بی مهری ها هست،درست. اینکه فساد هست،درست. اینکه نارضایتی از شیوه مدیریت کشور داری هست،درست. حال اگر به این همه چالش ها، معضل نا امنی نیز اضافه گردد،تصور بکنید چه برسر کشور و مردمان آن خواهد آمد. در پایان ضمن تسلیت به مادران غم کشیده افغانی به جهت از دست دادن فرزندان معصوم خود، انتظار میرود هماهنگی کامل و ملموسی بین مردان میدان عمل و مردان میدان دیپلماسی کشورمان برای رفع معضلات کنونی شکل بگیرد. چرا که هرچه اختلاف بین این دو میدان بیشتر باشد شکاف ها برای خرابکاری سیاسی،اجتماعی،اقتصادی و نهایتا امنیتی بوجود خواهد آمد و گذشت زمان نیز رفع معضلات را با چالش های جدی مواجه میکند. در هرصورت اولین و آخرین بازنده این همه غفلت و اهمال کاری در مدیریت درست و اصولی کشور(حکمرانی خوب)، مردمان جامعه هستند. مردمانی که حکومت برای رشد و تعالی آنها شکل گرفته است. به امید روز بدون ترور، افراطی گری و دل نگرانی از امید به آینده برای همه ی انسان های جهان.