اشتغال و تولید کلید واژه های تبلیغاتی کاندیداها
دراین چند روز سپری شده ازآغاز تبلیغات انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی، فرصتی پیش آمد تا شعارها و سخنرانی های کاندیداهای مهم را به صورت مختصر مورد برسی وتحلیل قرار دهم. بررسی های انجام یافته نشان می دهد، اکثر نامزد ها از کلید واژه اشتغال و تولید به فراوانی در سخنرانی ها و پوستر های خود استفاده وآنها را جزء رئوس برنامه های خود قرار داده اند. حتی کار به جایی رسیده که برخی از کاندیدا ها برای معضل بیکاری، اعداد کمّی نیز مشخص کرده اند. بعنوان نمونه یکی از نامزد ها قول داده در صورت پیروزی درانتخابات ده هزار فرصت شغلی ایجاد خواهد کرد. در این ارتباط با توجه به فضا و شرایط حاکم بر اقتصاد کشور و به تبع آن در استان و اینکه تا چه حد تبلیغات و شعار های اقتصادی کاندیداهای استانی در میدان عمل قابل دستیابی خواهد بود، مطالبی را خدمت کاندیدا ها و مردم استان عرض می کنم :
1. اکثر کاندیدا های دهمین دوره مجلس شورای اسلامی طوری از حل مشکل اشتغال و تولید سخن می گویند که انگار در این عرصه صاحب دانش و تجربه هستند و یا تصور می کنند حل معضل تولید،سرمایه گذاری واشتغالزایی،عین آب خوردن می باشد واگر روی صندلی مجلس بنشینند، موارد مورد اشاره حل خواهد شد. بهتر است دوستان بدانند که تولید و ایجاد اشتغال، مستلزم بسترسازی، جذب سرمایه گذاری داخلی وخارجی، رفع تنش های سیاسی با همسایگان و رفع و اصلاح برخی از قوانین مخل تولید می باشد و اینطور نیست که با شعار و داد و فریاد کردن، بتوان شغل ایجاد کرد. چرا که اگر اینطور بود نمایندگان قبلی که این راهها را قبل از شما رفته اند، توانسته بودند برای جوانان و جویندگان کار استان شغل ایجاد و راه را هموار کنند تا شما آقایان نوپا به سایر مشکلات استان بپردازید. ازسوی دیگر اقتصاددانان برجسته کشور در اداوار گذشته و این دوره که به عنوان نماینده در مجلس حضور داشتند نیز نتوانستند نسخه ی شفاءبخشی برای اقتصاد بیمار کشور تجویز کنند. این خود دلالت بر وخامت اوضاع اقتصادی کشور می باشد. ازطرفی شرایط اقتصادی کشور در حال حاضر در وضعیت رکود-تورمی قرار دارد و نیازمند جراحیست و همانطور که همه ی دوستان واقف هستند، جراحی می بایست توسط افراد متخصص وصاحب تجربه انجام پذیرد که عمری را در این راه سپری کرده اند. حال آیا دوستان(نامزده ها) خود را برای حل مشکلات اقتصادی کشور و حوزه ی انتخابیه، صاحب نظر میدانند یا صرفا با این شعار های دهان پر کن می خواهند پیروز انتخابات باشند که آن موضوع دیگری است.
2. وظیفه ی اول و آخر نمایندگان مجلس شورای اسلامی، قانون گذاری و نظارت بر اجرای آن است. پیش نیاز انجام این وظیفه، آشنایی کاندیدا ها با قوانین واسناد بالادستی، طرح های آمایش و توسعه کشور می باشد تا بتوانند ماموریت اول وآخر خود (قانون گذاری)را به نحوء احسن انجام دهند. با توجه به نوع اظهار نظرهای نامزدهای استان در ارتباط با مسایل اقتصادی و گاها با بوی اجتماعی، به نظر می آید که اطلاعات آنها در خصوص قوانین جاری کشور جامع و کامل نیست. چرا که اگر اینطور نبود به راحتی در ارتباط با موضوعات کلان اقتصادی موضع گیری نمی کردند و نمی گفتند اگر نمایند بشوم، مشکل اشتغال کشور و استان را که چندین سال است حال خوشی ندارد، حل می کنم.
3. نامزد های دهمین دوره ی مجلس شورای اسلامی بهتر است بدانند که مسئله و مشکل استان، تنها و تنها تولید واشتغال نیست. هرچند که دغدغه ی اول نظام، دولت و مردم می باشد و صد البته همین طور نیز است. ولی استان با آسیب های اجتماعی و فرهنگی شدیدی مواجه است که اگر برای آن چاره اندیشی نگردد، تبعات منفی آن میتواند تمام رشته ها را پنبه کند.به عنوان نمونه اگر فرصت شغلی ایجاد گردد ولی در خصوص فرهنگ کار و عملکرد نظام آموزشی و آموزش عالی کشور، فکری نکنیم قطعا علیرغم ایجاد فرصت شغلی با بیکاری اصطکاکی روبرو خواهیم شد. یعنی فرصت شغلی خواهیم داشت ولی کسی حاضر نخواهد شد به دلایل عنوان شده از جمله نوع فرهنگ کار در آن فرصت شغلی بوجود آمده مشغول کار شود. تا جایی که بنده سراغ دارم هیچ کدام از کاندیدا ها در این ارتباط اظهار نظر نکرده اند.
4. موضوع دیگری که بقول قدیمی ها این روزها ورد زبان کاندیدا ها می باشد، موضوع منطقه آزاد تجاری استان است که با توجه به عدم تصویب این لایحه در مجلس نهم،این موضوع در گفتار کاندیداهای نوپا ابزاری برای تخریب نمایندگان مجلس قبلی شده است. دوستان و مردم استان بهتر است بدانند اگر لایحه منطقه آزاد تجاری استان حتی در مجلس دهم نیز تصویب گردد، فقط پنجاه درصد راه طی میشود و پنجاه درصد الباقی راه برای استفاده و برخورداری از مزیت و مشوق های منطقه آزاد، مستلزم حضور و مشارکت بخش خصوصی قوی در تامین و تاسیس زیر ساخت ها در محدوده تعیین شده در منطقه مزبور می باشد و تا این زیر ساخت بوجود نیاید ما نمی توانیم از مزایای منطقه آزاد تجاری که همانا توسعه تولیدات صادرات محور و نه واردات کالاهای لوکس مصرفی می باشد، استفاده کنیم. تصور اشتباهی است که صرفا با تصویب خود لایحه ی مورد بحث، همه ی مشکلات اقتصادی استان حل خواهد شد.
در پایان امیدواریم روزی برسد که مردم با آگاهی و عقلانیت رای بدهند.
آیا درانتخابات شرکت می کنید؟
این سوالی است که این روزها مجریان صدا وسیما به مناسبت نزدیک شدن به 7اسفند زمان برگزاری دهمین دوره ی انتخابات مجلس شورای اسلامی از هموطنان در اقصی نقاط کشور می پرسند.مردم نیزمتناسب با گرایش های فکری وسیاسی به آن پاسخ میدهند که همه پاسخ ها در نوع خود قابل احترام می باشند.بنده نیز به عنوان یک ایرانی در انتخابات پیش رو شرکت ورای خواهم داد اما:
-)من رای خواهم داد نه بخاطر انتخاب کاندیدا،بلکه به خاطر اینکه وطنم را دوست دارم.
-)من رای خواهم داد نه بخاطر انتخاب کاندیدا،بلکه به خاطراحترام به فرمان ودستوررهبرم.
-) من رای خواهم داد نه بخاطر انتخاب کاندیدا،بلکه به منظورافزایش میزان مشارکت در چشم دشمنان.
-) من رای خواهم داد نه بخاطر انتخاب کاندیدای اصلح،زیرا که کاندیدای اصلح در بین نامزدها ی شهرم نمی بینم.
-) من رای خواهم داد نه بخاطر انتخاب کاندیدا،بلکه به خاطر اینکه رهبرم تنها نباشد.
-) من رای خواهم داد نه بخاطر انتخاب کاندیدا،بلکه به خاطر اعتراض به شفاف نبودن هزینه کرد تبلیغات اکثر کاندیدا ها.
-) من رای خواهم داد نه بخاطر انتخاب کاندیدا،بلکه برای اعتراض به وعده های دروغین نامزدها.
درپایان رای من،رای سفید ی خواهد بود به خاطر عشق به وطن ورهبرم.
«شُهرتوکراسی»
در چند سال اخیر، در بسیاری از کشورهای جهان و از جمله ایران? یک لایه جدیدی میان «مردم» و «نهادهای سیاسی» ظاهر شده که امکان «مشارکت سیاسی» مستقیم مردم را بیش از گذشته مخدوش کرده است. این لایه متشکل از قشری است که «شهرت» خود را در حوزههای دیگر کسب میکنند و سپس آن را در عرصه سیاست خرج میکنند. افرادی که به صرف «مشهور» بودن به آسانی وارد رقابتهای انتخاباتی میشوند و جای افراد متخصص را در نهادهای سیاسی میگیرند. این روند به تدریج فرهنگ و مسیر «دموکراسی» را به سمت «شُهرتوکراسی» سوق میدهد.
در آمریکا، این پدیده - به شکل جدی - از «رونالد ریگان» (Ronald Reagan) آغاز شد که از حرفه هنرپیشگی پا در عرصه سیاست گذاشت و تا مقام ریاست جمهوری ایالات متحده نیز صعود کرد. وقتی از او پرسیدند «چطور یک هنرپیشه میتواند رئیس جمهور شود؟» پاسخ داد «چطور یک هنرپیشه میتواند رئیس جمهور نشود؟!»
بعد از او هنرپیشگان، ورزشکاران حرفهای، مُجریان برنامههای تلویزیونی و چهرههای جنجالی زیادی مانند «جسی ونتورا» (Jesse Ventura) و آرنولد شوارتزنگر (Arnold Schwarzenegger) و «دونالد ترامپ» (Donald Trump) با استفاده از سرمایه شهرتشان وارد سیاست شدند و در روند و فرهنگ و فضای سیاسی این کشور تاثیر مهمی گذاشتند.
در ایران نیز شُهرتوکراسی به سرعت در حال رشد و شکلگیری است. این رشد در حدی است که به محض این که فردی دارای اندکی شهرت میشود فوراً از او میپرسند «آیا قصد نامزد شدن در انتخابات بعدی را نداری؟». حسین رضازاده? الهام چرخنده? جواد خیابانی? همگی روزی به این سوال پاسخ دادند.
اما چرا «شُهرتوکراسی» یک انحراف از دموکراسی است؟
1- در شهرتوکراسی معیار فقط «شهرت» است. حتی «محبوبیت» و «منفوریت» افراد اهمیت ثانویه دارد. همین که یک نفر «توجه» زیادی به خود جلب کند - ولو از راه جنجالآفرینی یا تحریک عواطف عمومی - کافی است تا نامزد مناسبی برای عرصه سیاست محسوب شود. او میتواند در فرصت مناسبی حتی توجه ناشی از نفرت را تبدیل به یک سرمایه مهم سیاسی کند. پدیده «دونالد ترامپ» در آمریکا بیانگر همین واقعیت است. در چنین فرهنگی «جلبتوجه» - به جای جلب رضایت مردم - مهمترین ابزار سیاسی میشود.
2- افرادی که شهرت خود را در حوزه دیگری کسب میکنند و بعد وارد رقابتهای انتخاباتی میشوند? از همان ابتدا - و قبل از اینکه برنامههای سیاسی? تواناییها و افکار خودشان را به جامعه عرضه کنند - جمع کثیری از «طرفداران» خود را به میدان میآورند و رقابت انتخاباتی را مختل میکنند. مثلاً اگر «تتلو» بخواهد وارد انتخابات بشود? 1 میلیون «تتلی» بیچون و چرا به او رای خواهند داد.
3- افراد مشهور که وارد عرصه سیاست میشوند با «وجه» هنری/ورزشی/جنجالی خود به میدان میآیند و نه وجه واقعیشان. کمپین انتخاباتی آرنولد شوارتزنگر در انتخابات فرمانداری کالیفرنیا عمدتاً بر اساس شخصیتها و جملات فیلمهای معروفش بود. طرفدارانش به جای «Governor» او را «Governator» بر وزن «Terminator» میخواندند.
4- در «شُهرتوکراسی»? شخصیتهای مشهور - به دلیل اینکه خودشان تجربه? تخصص و توانایی لازم در عرصه سیاسی، اقتصادی و جامعهشناسی ندارند - تبدیل به «نماد خارجی» جریانهایی میشوند که در پشت آنها قرار میگیرند. آنها در واقع تبدیل به «سخنگو»? «توجیهکننده» و «سپر» میان تصمیمگیران واقعی و مردم میشوند.
در این برهه حساس که نیاز مبرهنی به جلب نیروهای متخصص و کاردان در عرصه سیاست و مدیریت کشور داریم? رشد نظام و فرهنگ «شُهرتوکراسی» میتواند بسیار مخرب باشد.(سجاد رحیمی مدیسه-گروه تلگرامی الف)
نیاز ما به افرادی است که از راه کاردانیشان در سیاست مشهور میشوند و نه کسانی که از راه شهرت سیاستمدار.
افزایش سطح آگاهی سیاسی مردم پیش شرط انتخابات عقلایی
با نزدیک شدن به زمان انتخابات مجلس شورای اسلامی شاهد هستیم در محافل رسمی و غیر رسمی و همچنین سایت های خبری، مقالات و یادداشت های مختلفی درخصوص این پدیده مهم سیاسی ارائه میگردد و با نزدیک تر شدن به روز انتخابات، شدت اینگونه اظهار نظرها قطعاً افزایش نیز خواهد یافت.ولی آنچه در این بین به نظر بنده به نوعی مورد غفلت واقع شده، عدم تلاش برای افزایش سطح آگاهی سیاسی مردم بویژه قشر عوام جامعه که معمولاً رأی آنها تعیین کننده انتخابات می باشد، از این باب که یک نماینده مجلس شورای باید دارای چه ویژگی های عمومی و تخصصی باشد و چه وظیفه ای در مقابل حوزه انتخاباتی خود دارد وهمچنین سطح انتظارات مردم از او در چه مقیاس و حدی باید باشد.
تلاش برای ورود به مجلس شورای اسلامی به هر نحوه ممکن باعث گردیده برخی از کاندیداها برای جلب آراء مردم وعده هایی بدهند که اصلاً جزء وظایف قانونی آنها نیست و اگر هم باشد اجرایی و عملیاتی کردن آنها نیازمند تصویب در صحن علنی مجلس شورای اسلامی می باشد و به تنهایی در اختیار یک نماینده مجلس نیست. از جمله آن می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
*) استخدام در دستگاههای اجرایی
*) افزایش اعتبارات عمرانی روستاها و بخش ها
*) کاهش تورم و گرانی
*) جذب سرمایه گذاری و افزایش تولید
*) پرداخت وامهای ازدواج و ضروری
*) افزایش سطح حقوق و دستمزد کارگران و کارمندان
*) افزایش سطح معیشتی مردم
*) کاهش نرخ هزینه های درمانی
*) کاهش هزینه های حامل های انرژی
*) کاهش مالیات و ارزش افزوده
*) بخشودگی وامهای بانکی و غیره....
در واقع اگر نظام سیاسی کشور بتواند در این راستا(یعنی افزایش سطح آگاهی سیاسی مردم) گامهای مهم و مرثر بردارد، بطور قطع شاهد انتخابات عقلایی خواهیم بود. چرا که در این حالت مردم با شناخت کامل از ویژگیهای عمومی و تخصصی یک نماینده به او رای خواهند داد، نه بر اساس وعده های که جزء وظایف یک نماینده مجلس نیست و صرفاً برای گرفتن رأی می باشد.
نکته دیگری که در این حوزه قابل تأمل می باشد و شجاعت شورای عالی اداری را می طلبد، نظارت بر اجرای دقیق عزل و نصب های پست های مدیریتی بر اساس ضوابط و شرایط قانونی می باشد. امروزه شاهد هستیم که بعد از انتخابات مجلس شورای اسلامی و روی کار آمدن نماینده آقای X که سابقه کاری و تخصصی لازم را ندارد یک شبه به خاطر اینکه رئیس ستاد انتخاباتی بوده مدیرکل می شود! اگر شورای مذبور و سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور در عزل و نصب ها دقیق شوند و بر اجرای قوانین موجود در این زمینه اصرار ورزند و شرط تأئیدیه ی نمایندگان مجلس برای تصدی مدیرکلی را حذف کنند، قطعاً شاهد چنین پدیده نا سالم در نظام اداری نخواهیم بود.
علی ایحال امیدواریم که این شرایط در نظام اداری و سیاسی کشور بوجود آید تا شاهد ورود نمایندگان متخصص، سالم، کاردان و اخلاق مدار به مجلس شورای اسلامی باشیم. ولی متأسفانه بعد از نوشتن پاراگراف آخر بود که ناگهان از خواب رویایی بیدار شدم چون رویای خوبی بود موضوع را برای خوانندگان محترم وبلاگم نوشتم.
نگاهی ساده به مفهوم سرمایه اجتماعی
یکی از مفاهیمی که در محافل علمی، دانشگاهی و نشریات مطرح شده و اخیراً نیز مورد توجه قرار گرفته است اصطلاح سرمایه اجتماعی می باشد. در ارتباط با مفهوم سرمایه اجتماعی با توجه به ابعاد پیچیده ی آن تا کنون مطالب، مقاله ها و کتابهای های مختلفی منتشر شده است و هر کدام به نوعی به تبیین جایگاه، اهمیت و اثرات آن در حوزه های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی پرداخته اند.
در این یادداشت تلاش گردیده به اعتماد و مشارکت مردم که از عناصر مهم سرمایه اجتماعی هستند به صورت عامل پسند نگاه گردد، بطوریکه برای همه افراد جامعه بویژه قشر عوام که درصد بالایی از جامعه امروزه یی ما را تشکیل می دهند، قابل فهم باشد. هر چند که با خبر شدیم آقای دکتر داوودزاده از نخبه های اجتماعی و اقتصادی استان، این روزها با تشکیل جلسات هم اندیشی و کارگروه های اجتماعی در محافل مختلف به دنبال پیاده سازی مفهوم سرمایه اجتماعی در سطح استان می باشند که برای ایشان در این راه بزرگ وبسیار مهم آرزوی توفیق و سربلندی داریم.
بارها داستان پدری که با شکستن چوب ها توسط فرزندان خود به آنها یاد داد که در مواقعی که نهاد خانواده در معرض خطر و فروپاشی می باشد، همانند چوب ها با هم متحد شوند هر چند که اختلافاتی نیز داشته باشند، شنیده و دیده ایم. این مثال ساده اما در عین حال پر محتوا را می توان به عنوان مفهوم ساده سرمایه اجتماعی در حوزه خانواده قلمداد کرد (سرمایه اجتماعی درون خانواده). در محیط خانواده ها نمونه های عینی و عملی از مشارکت و اعتماد اعضای خانواده و آشنایان در حل مسایل و مشکلات خانوادگی وجود دارد که شاید ما در آنها دقیق و تمرکز نمی کنیم از جمله آن می توان به ازدواج فرزندان، خرید خانه و ماشین اشاره کرد. چرا که در همه این موارد اعضاء خانواده و فامیل علیرغم داشتن سلایق مختلف فرهنگی، اجتماعی و شغلی با اعتماد به هم در تصمیم گیری و حل مشکلات، مشارکت می کنند. از سویی در برخی از مواقع در سطح جامعه به دلایل مختلف از جمله ایام سوگواری، جشن های ملی، پیروزی تیم های ورزشی، تجلیل از مقام شامخ شهدا بویژه شهدای گمنام، شاهد حضور اکثریت افراد جامعه در این مراسمات می باشیم. اینگونه حرکات و جریان های اجتماعی نمونه های بارزی از مفهوم سرمایه اجتماعی در بعد برون گروهی قلمداد میگردند. به عبارت دیگر این خانواده ها هستند که چنین سرمایه اجتماعی برون گروهی را بوجود می آورند.از نمونه های دیگر سرمایه ها ی برون گروهی می توان کمک به زلزله زدگان و آسیب دیدگان، جشن های نیکوکاری، گلریزان، هیات های مذهبی و موارد مشابه دیگر اشاره کرد که به طور خود جوش خود را نمایان می سازند.
حال با توجه به موارد فوق به این نکته اصلی یادداشت می رسیم که چرا سرمایه های اجتماعی، بویژه سرمایه اجتماعی برون گروهی را صرفاً در مراسمات مذهبی و حمایتی شاهد هستیم ولی در سایر جریان ها از جمله دموکراسی، امنیت اجتماعی، عدالت،اقتصاد و انتخابات که نیازمند حضور پر رنگ احاد جامعه می باشند، حضور مردم را در قالب سرمایه ی اجتماعی برون گروهی کم رنگ می بینیم. این رویکرد دلایل متنوع و مختلفی می تواند داشته باشد که نیازمند انجام مطالعات جامعه شناختی می باشد. ولی به نظر بنده آنچه باعث عدم مشارکت افراد در قالب سرمایه های اجتماعی برون گروهی در حال حاضر شده است بر می گردد به:
1- عدم اعتماد مردم به مردم
2- عدم اعتماد مردم به دولت(منظور از این گزینه حاکمیت نظام نیست چرا که همه مردم این موضوع را خط قرمز خود قرار داده اند و به آن ایمان و اعتقاد دارند)
واقعیت این است که میزان اعتماد افراد درون خانواده و آشنایان(سرمایه اجتماعی درون گروهی) بیشتر از میزان اعتماد مردم به مردم و همچنین مردم به دولت(سرمایه اجتماعی برون گروهی) است. دیگر مردم نسبت به گذشته به هم نوع خود و دولت اعتماد ندارند. عدم مشارکت در انصراف از یارانه، حضور پلیس در میادین، افزایش تعهد محضری، قانون شکنی و موارد مشابه دیگر گواه بر این موضوع می باشد.از جریان های مهم سیاسی کشور که می طلبد همه قشرهای جامعه در قالب سرمایه اجتماعی برون گروهی در آن حضور داشته باشند، موضوع انتخابات بویژه انتخابات مجلس شورای اسلامی است.اگر پرونده انتخابات مجلس شورای اسلامی را بویژه در استان ها از جمله استان اردبیل از لحاظ کمی و کیفی بررسی کنیم، می بینیم که آحاد مردم در انتخاب مزبور شرکت می کنند و نهایتاً نمایندگان منتخب نیز به مجلس راه می یابند ولی آنچه در این جریان سیاسی همواره در تمامی سالها مورد غفلت قرار گرفته، عدم توجه به شناخت دقیق وهمه جانبه ی نامزد های انتخاباتی وهمچنین بی تفاوت بودن به امر انتخابات از سوی برخی از طیف های جامعه علت عمده ی این امر بر می گردد به جاری و ساری نشدن مفهوم سرمایه اجتماعی در بین قشرهای مختلف جامعه. واقعیت این است تا سرمایه اجتماعی برون گروهی در جامعه پا نگیرد به هیچ وجه در استانها انتخابات سالم نخواهیم داشت و بازار عوام فریبی، استفاده از ترفندهای غیر اخلاقی، وعده های غیر عملی، فریب مردم و حتی بدتر از همه اینها دروغ گویی جهت جلب نظر مردم، همچنان بدتر از گذشته ادامه خواهد داشت.
در پایان امیدواریم جناب آقای دکتر داوودزاده با اخذ نظرات نخبه گان اجتماعی و فرهنگی استان نسبت به عملیاتی و اجرایی کردن پروژه سرمایه اجتماعی در سریعترین زمان ممکن اقدام نمایند. چرا که تنها راه نجات جامعه ما از آسیب های اجتماعی و سیاسی، توجه به سرمایه اجتماعی درون گروهی و برون گروهی و نهادینه کردن حضور افراد جامعه درتصمیم گیریهای اجتماعی،فرهنگی وسیاسی درقالب سرمایه های برون گروهی می باشد.