سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

یک روزِ به یاد ماندنی ، یک زندگیِ فراموش ناشدنی 

29شهریور ماه، برگ دیگری از زندگی شخصی ام ورق خورد. صفحه ای که به من فهماند که زندگی چقدر زیباست و زان پس در زندگی تنها نیستم و جزء خداوند بلند مرتبه که همواره نظاره گر پندار،کردار و گفتارهای این بنده نه چندان بی تقصیر می باشد،فرشته ای که او نیز آفریده پروردگار یکتا است. آنهم با رعایت کامل عرفِ مرسوم و سنت پیشینیان پس از  طی نمودن مراحل سه گانه خواستگاری که در جای خود عالمی دارد خارج از توانِ قلمفرسائی، و در واقع فرشته داستان زندگی ام، با انتخاب و بله خودم وارد زندگی ام شد، ستونی دیگر به خیمه آن زد، و در آن  نورافشانید و مِهر پراکنید.. از آن زمان تاکنون 16 سال  عین باد سپری شده است. «همسرم»,در این مدت به واقع  به مثابه فرشته پاک و  مهربان آسمانی، یار و یاور من بوده است. طوری که در ناگوارترین شرایط زندگی همچون کوهی استوار و محکم کنارم ایستاد و من به او تکیه زدم و در ادامه نیز به یاری خداوند مهربان، به او تکیه خواهم زد. او، همواره همسری فداکار، بردبار ،   منصف و منطقی برای بنده بوده  و همانطور که از یک مادر واقعی انتظار میرود، دلسوز و همیشه مهربان! تنها میوه زندگیمان حامد عزیز،می باشد. فداکاری و صبوری او این امکان را در خانه مهیا ساخته تا من  بتوانم با فراغ بال و بی دلمشغولی، پی گیر علایق خود از جمله مطالعه، تحقیق، و نوشتن باشم و این امر باعث شده آنطور که باید و شاید نتوانم آنگونه که شایستهْ شان اوست  به ایشان توجه نموده و عشق بورزم و از این حیث همواره شرمنده ایشان می باشم.هر چند که ایشان علیرغم داشتن تحصیلات عالیه خانه دار می باشند ولی از نظر بنده کار او همچون یک فرشته نگهبان است که ناملایمات و سختی های زندگی را با تأمین  آرامش تک تک اعضاء خانواده مان با مهر و فداکاری های خود، از محیط خانه، بدور کرده و می کند.  این کار او، بسی ارزشمند و ستودنی است و تلاش اش در ایجاد آرامش در خانه قابل قیاس با هیچ تخصص و فنی نیست و هنری است که از دست هرکسی برنمی آید. از خیلی وقت ها پیش می خواستم با یک نوشته ای از فداکاریهای او قدردانی کنم و احساس افتخارِ خویش را به وجود گرانقدرشان بنمایانم، خداوند را شاکرم که چنین فرصتی را بوجود آورد تا در خصوص یکی از فرشته هایش متنی هرچند که در حد و اندازه ایشان نیست، بنویسم. امیدوارم در باقی دوره زندگی  مشترکمان که نمی دانم چقدر خواهد بود ولی هرچه قدر هم که باشد مهم آن است که با هم باشیم و با هم نفس بکشیم و با هم بسوزیم  و همچنان باهم بسازیم . انشاءالله

 






تاریخ : جمعه 99/6/28 | 10:19 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()
.: Weblog Themes By SlideTheme :.

  • وب میوه ها
  • وب دختر تهرونی
  • وب دو دی ال
  • وب وب آنلاین