اهدای عضو، اهدای زندگی
اکثریت افراد جامعه خواسته و یا ناخواسته درخبرها و یا فضای مجازی این را شنیده یا خوانده اند که اهداء اعضاء بدن یک فرد مبتلا به مرگ مغزی به چندین نفر ، جان آنها را که سالها ناامیدانه و همراه با درد و رنج به زندگی پر ملال شان ادامه میدادند، حیات دوباره بخشیده و از مرگ حتمی نجات شان داده است. ولی تاکنون این موضوع از سوی قاطبه افراد جامعه به دلایل مختلف از جمله اینکه شاید به نوعی درگیر یا در جریان این معضل و مشکل نبوده اند ، آنگونه که شایسته یک جامعه انسانی است مورد تأمل قرار نگرفته و به صورت عمیق به اهداء عضو و اینکه با اقدام انسان دوستانه، در سطح جامعه چه پیامد های اجتماعی،اقتصادی خوشایند و اثرگذاری حاصل میشود بطور جدی پرداخته نشده و یا مورد توجه قرار نگرفته است.به عبارت دیگراین موضوع که وقتی اعضاء یک فرد مبتلاء به مرگ مغزی، به فرد و افراد نیازمند، پیوند زده میشود علاوه بر اهداء زندگی و خلاصی گیرنده یا گیرندگان عضو، از شرایط سخت و دردناک (چه بسا شرایط آرزومندی و ترجیح مرگ بر ادامه آن)
می باشد، وضعیت بحرانی و نابسامان خانواده دریافت کنندگان عضو نیز به خودی خود متحول شده و رو به بهبودی
میرود . و اگر این اتفاق میمون و مبارک صورت نگیرد ضمن مرگ فرد در انتظار اهداء عضو، خسارات جبران ناپذیری بر پیکر خانواده از ابعاد مختلف اقتصادی و اجتماعی تحمیل میشود و چه بسا بنیان خانواده نیز از هم فرو می پاشد. لذا این مقوله، یعنی فرهنگ اهداء اعضاء بیمار مبتلاء به مرگ مغزی به افراد نیازمند، می بایست در جامعه نهادینه سازی گردد. برابر آمارهای واحد فراهم آوری و پیوند دانشگاه علوم پزشکی استان اردبیل،بهتر است بدانیم:
-) با اهداء اعضائ بدن هر فرد مبتلاء به بیماری مرگ مغزی می توان جان هشت نفر را نجات داد و حیات دوباره به آنان بخشید.
-) درهرساعت 2نفر که نیازمند اهداء عضو در کشورمان هستند به دلیل پیدا نشدن اهداء کننده، فوت می کنند.
-) هزینه دیالیز یک فرد که هر دو کلیه خود را از دست داده بطور متوسط7500میلیون ریال در سال است که در صورت انجام عمل پیوند بخشی از مبالغ در جیب خانوار پس انداز می گردد و بخشی دیگر در اعتبارات پزشکی صرف سایر بخش های بهداشتی می گردد. در استان اردبیل تا سال 1397 تعداد 536 نفر فرد دیالیزی وجود داشته که از این تعداد 350 نفر نیازمند به پیوند بوده اند و چه بسا هنوز هم نیازمندند.
-) متاسفانه در استان، در طول سال به دلایل مختلف از جمله تصادف،سقوط از ارتفاع و سکته مغزی، 50 نفر دچار مرگ مغزی می شوند که در صورت رضایت اطرافیان درجه یک آنها می توان جان بیش از 400نفر را از شرایط سخت ،مشقت بار و درد آلود رهائی بخشید و زندگی دوباره به آنها هدیه نمود.
درحال حاضر چه در سطح استان و چه در سطح کشور از حیث امکانات سخت افزاری و نرم افزاری در خصوص انجام عمل پیوند اعضاء خوشبختانه توفیقات خوبی به همت متخصصان و سازمان های مردم نهاد حامی اهداء عضو به دست آمده است. لیکن آنچه در این میان مهم و حائز اهمیت است جلب رضایت و مشارکت خانواده فرد مبتلاء به مرگ مغزی جهت اهدای عضو می باشد. هرچند که تاکنون اقداماتی در این زمینه صورت گرفته و هر سال به تعداد اهداء کنندگان چه در سطح استان و چه در سطح کشور اضافه می گردد. ولی با توجه به کثرت افراد نیازمند به پیوند ضروریست در این زمینه کار فرهنگی جهاد گونه در راستای نهادینه سازی امر اهدای عضو با مشارکت و برنامه ریزی تمامی دستگاههای فرهنگی و سازمانهای مردم نهاد فعال در این زمینه صورت گیرد و این فعالیت ها به یک روز و هفته خاص خلاصه نگردد. یک نکته مهم که باید بطور کارشناسی شده البته با حفظ ارزش و قداست امر اهداء عضو که الهام گرفته از روحیه انسان دوستی و اعتقادات مذهبی ما ایرانیان توام است، پیش بینی تمهیدات و امتیازات برای خانواده اهداء کننده از سوی متولیان قانون گذاری ملی و محلی می باشد. جان کلام اهداء عضو کار مقدس و ارزشمندی است که کمتر پدیده ای را میتوان با آن مقایسه کرد. فلذا باید آن را پاس بداریم و برای نهادینه کردن آن در جامعه تلاش کنیم.