"خانه پدری",فیلم یا واقعیت!؟
فیلم خانه پدری به کارگردانی و تهیه کنندگی کیانوش عیاری همچنان در ایران با مانع نمایش عمومی روبرو است.در این فیلم چند اپیزود به بازتاب مشکلات بانوان و موضوع تعصب و خشونت علیه آنها در طی دهه های گذشته پرداخته است. سوالی که در ذهن مخاطب ایجاد میگردد این است که آیا با ایجاد مانع برای پخش و یا توقیف فیلم « خانه پدری» نگاه خودحق پندارانه وخشونت آمیز حاکم در جامعه بر علیه زنان و دختران (مادران امروز و مادران فردا) از بین خواهد رفت؟
اگر چنین بود که شاهد قتل های متعدد ناموسی زنان و دختران جوان به دلیل تعصبات کورکورانه ، نابخردانه، و ستمگرانه در جای جای میهن مان نبودیم. به آخرین نمونه وحشیانه و غیرانسانی آن
قتل« رومینا اشرفی» دختر 14ساله گیلانی که در یکی از روستا های استان گیلان به بهانه ناموسی و با دست پدر انجام گرفته ،میتوان اشاره کرد. رومینا به واقع قربانی خشونت و تعصب کورکورانه پدرش که می بایست در دوران سخت حامی و پشتیبان او باشد،شد. تنها به خاطر اینکه عاشق پسر همسایه شده بوده و آرزو داشت با او ازدواج کند. اگر نگاه و رفتاری به خطا از رومینا سرزده است،قطعا سیاست ورزان، قانونگزاران، متولیان و مسئولان فرهنگی و اجتماعی، مقصران اصلی اینگونه حادثه تلخ محسوب میشوند (چه، پدری با نگرش اینچنینی را نیز میتوان به نوبه خود متأثر و قربانی نگرش ناشی از نگاه کلان و حاکم در این حوزه بر شمرد.)
دوستان در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با عدم صدور مجوز اکران برای پخش فیلم خانه پدری کیانوش عیاری شاید بنوعی در ایجاد بستر مناسب برای مشاهده عینی واقعی، و ملموس ستم و خشونت بر علیه بانوان میهن ، نه در پرده سینما ( و پند آموزی از آن)، بلکه « در خانه پدری», توسط مردم سهیم باشند باید این موضوع را پذیرفت که در حوزه فرهنگ و سینما به خصوص سینمای خانگی با ولنگاری از هم گسیخته مواجه هستیم که بر عکس فیلم کیانوش عیاری، ترویج دهنده بی بندوباری، روابط غیر متعارف و نگاه های ناسالم و غیراخلاقی می باشد که تاثیر گذاری آن بدتر از خشونت علیه زنان، و چه بسا زمینه ساز چنین خشونتی می باشد. اگر از منظر دانش روانشناسی و جامعه شناسی به قتل بی رحمانه رومینا اشرفی توسط پدرش نگاه کنیم،دختر معصوم خود قربانی اصلی سبک و فیلم نامه های فیلم های ایرانی سینمای خانگی، می باشد. فیلم های که دست فیلم ها و سریال های ترکیه ای را از پشت بسته اند. انتظار میرود والدین و مسئولان فرهنگی و اجتماعی از این حادثه چشم ناپوشیدنی و وحشتناک درس بگیرند. هرچند که این رویداد تلخ اولین و آخرین از این نوع، نبوده(وتا براستی ریشه یابی نشود) نخواهد بود. ولی میتوان با اتخاذ راهکارهای مناسب و مبتنی بر دانش شاهد کاهش چنین حوادث تلخی بود.