تغییر سبک زندگی به روش ملانصرالدین
دریکی از شبهای زمستان ملانصرالدین با زنش مشغول تماشایی برنامه تلویزیونی با موضوع تغییر سبک زندگی بود.کارشناس برنامه با توجه به تغییرات گسترده درجامعه و اعضای آن به نوعی تلاش میکرد بینندگان و شنوندگان برنامه را مجاب کند که می بایست در شیوه و سبک زندگی خود نسبت به گذشته تغییر ایجاد کنند.ملانصرالدین به زنش گفت: زن کارشناس برنامه حرفهای خوبی میزنه،ولی کو گوش شنوا. فامیل من و شما هر روز به یه بهانه ای یا نهار خونه ما هستند یا شام. دیگه پدر جیب من رو درآوردند. ای کاش آنها نیز این برنامه خوب را ببینند و کمتر خونه ما مهمون بیان.زن گفت: ملا فکر نکنم این اتفاق بیافته. نصرالدین گفت:زن یه فکری دارم فردا آن را توی شورای روستا مطرح می کنم تا شیوه زندگی اهالی به خودی خودتغییرکنه. زن گفت:ملا باز چه فکری کردی میشه به من بگی. ملا نصرالدین در جواب گفت:زن چند روز دیگه صداش در میاد.بعد از چند روز زن ملا از او مقداری پول گرفت تا کمی خرید کنه.وقتی به بازار رسید دید قیمت های همه ی اجناس گران شده است. قیمت مرغ،گوشت،تخم مرغ،برنج و میوه وبه قول قدیمی ها کالاهای اساسی نسبت به هفته گذشته چند برابر شده و نتونست برای خونه چیزی بخره و به خونه برگشت و به ملا گفت:مرد چه اتفاقی افتاده قیمت همه چیز گرانتر شده و با پولی که به من دادی نتونستم چیزی بخرم.نصرالدین گفت:بهت گفته بودم که کاری می کنم تا فامیلهای من و شما دیگه نتونند تو خونه ما لنگر بندازند.زن گفت چطور این کار رو کردی. نصرالدین در جواب زنش گفت:از دیروز ایل و تبار من و شما به من پیامک میدن که ملا باید تو شیوه زندگی خودمان تغییر ایجاد کنیم و مثل اهالی فرنگ دیر به دیر خونه همدیگر بریم تا اینجوری ارزش همدیگر را بهتر درک کنیم.زن گفت: ملا تو چکار کردی. نصرالدین گفت:کار خاصی نکردم فقط اعضای شورای روستا را قانع کردم جز از راه افزایش قیمت ها نمی تونیم در شیوه وسبک زندگی اهالی تغییر ایجاد کنیم و آنها نیز مجوز افزایش قیمت ها صادر کردند. زن نگران نباش کالاهای اساسی اعضائ شورا به نرخ قبلی توسط شورا تهیه و به ما خواهندداد. فقط به فامیل این مسایل را نگو.