ساماندهی حمایت از نیازمندان جامعه با یک ساختار واحد غیردولتی
مردم ایران زمین به دلیل نوع دیدگاه مذهبی و فطری خود همواره تلاش می کنند قسمتی از درد و آلام افراد نیازمند جامعه را بر طرف کنند. این صفت و ویژگی بارز نوع دوستی، باعث ایجاد انواع و اقسام بنیادها، مؤسسات و خیریه ها با هدف کمک رسانی به نیازمندان جامعه گردیده و شاهد هستیم که این نهادهای غیر دولتی خود جوش مردمی در حال افزایش می باشند. هر چند که رشد و گسترش نهادهای مزبور در جامعه نشانه ی خوبی نیست و به نوعی دلالت بر افزایش فقر در جامعه دارد ولی اقدام و فعالیت آنها در نوع خود کاری پسندیده، انسانی و میمون می باشد و باید طوری برنامه ریزی گردد که رفته رفته شاهد کاهش فقر و به تبع آن روند نزولی ایجاد مؤسسات عام المنفعه در کشور باشیم انشاءا....
واقعیت این است که در حال حاضر در سطح جامعه به دلیل فراوانی و کثرت نهادهای حمایتی غیردولتی اعم از آنهایی که رسماً به ثبت رسیده اند و آنهایی که در سطح محلات و بطور غیر رسمی بوجود آمده و فعالیت می کنند، شاهد نوعی بی نظمی و موازی کاری در این امر خطیر و بزرگ انسانی می باشیم. به خوبی می دانیم در اجرای هر برنامه و طرحی اگر بی نظمی و موازی کاری حاکم باشد به نظر می آید آن طور که مد نظر طراحان می باشد، به همه ی هدف های پیش بینی شده نخواهیم رسید و فعالیت های عام المنفعه نیز از این قضیه مستثنی نمی باشند . در حال حاضر در برخی از مراسمات و روزهای خاص معنوی و ملی شاهد هستیم که همه ی نهادهای حمایتی غیر دولتی(خیریه ها) تلاش می کنند از فضای بوجود آمده حداکثر استفاده را در راستای جمع آوری منابع مالی برای اجرای برنامه های خود بعمل آورند لذا شروع به اطلاع رسانی، تبلیغات و حتی مراجعه حضوری به ادارات و منازل را نیز در اولویت کاری خود قرار میدهند تا کمک های نقدی و غیر نقدی افراد خیر و نیکوکار را به طرف مؤسسه خود جلب کنند.تصور کنید به محل کار و منزل شما در آن واحد نمایند گان چندین مؤسسه خیریه مراجعه کنند چه اتفاقی می افتد. دیدگاه شما در این ارتباط چه خواهد بود؟ این وضعیت این روزها بیشتر نیز شده و اکثر خوانندگان عزیز نیز قطعاً این مراجعات مکرر را تجربه کرده اند. به خوبی می دانیم که کمک به همه ی این مؤسسات غیر ممکن و محال می باشد. در این فضاها بنیادها، مؤسسات و خیریه هایی که در مدیریت آنها از افراد با نفوذ و شناخته شده جامعه وجود دارند و تعداد آنها نیز انگشت شمار هستند، بیشترین نفع را در این فرصت های بوجود آمده کسب می کنند و بقیه ی موسسات کمترین مشارکت مردمی را جلب می کنند و بطبع از خدمات دهی کمتری نیز برخوردار خواهند بود. قطعاً در چنین فضای کاری در امورات خیر خواهانه نمی توان آنطور که مورد انتظار است در خدمت جامعه هدفمان که همانا افراد فقیر و نیازمند می باشند بود. بنابراین این ضروریست به دلایلی که به آنها اشاره خواهیم داشت نسبت به ساماندهی این وضعیت غیر متعارف و غیر منطقی در یک نهاد حمایتی مقتدر مردم نهاد ازسوی متولیان امر وهمچنین قوه ی مقننه تصمیم گیری گردد:
* جلوگیری از موازی کاری در این خصوص که جزء بی نظمی نتیجه دیگری ندارد.
* نتیجه بخش بودن حمایت های انجام یافته به جهت پایداری و مستمر بودن آنها(کمک های نقدی و غیر نقدی)
* کاهش مشکلات مادی و معنوی نهادهای حمایتی دولتی(کمیته امداد و بهزیستی) از طریق مشارکت و تشریک مساعی با این موسسه ی مردم نهاد.
* شفاف سازی در ارقام هزینه شده و رفع برخی از سوء نظرها در این ارتباط
* داشتن بانک اطلاعات کامل و دقیق در شاخه های مختلف
* اخذ سریع و راحت منابع مالی از نیکوکاران و خیرین جامعه با یک شماره حساب در استان ها که مبلغ قابل ملاحظه ای خواهد بود.
* افزایش تعاملات با ارگان های دولتی و غیر دولتی به صورت آسان وشفاف
* کاهش هزینه های دولت در برخی از حوزه های حمایتی
* جلوگیری از سوء استفاده افراد جامعه، بنام کمک به نیازمندان جامعه
* پاسخگو بودن به همه نیکوکاران و خیرین جامعه
* جلوگیری از بهره برداری سیاسی بنام کمک به نیازمندان جامعه
در پایان این امکان وزمینه وجود دارد که بنده در خصوص کلیات و جزئیات طرح ونحوی اجرای آن با مراجع زیر ربط و علاقمند وارد بحث و مذاکره گردم. به امید آن روز