در رابطه با شایسته سالاری و شایسته گزینی مطالب زیادی در ادبیات مدیریت بیان شده و نظریات متعددی توسط اندیشمندان مدیریت ارائه شده است ولی هیچکدام از آنها به صورت جامع و مانع نیست و با دو جمله زیر برابری نمی توانند بکنند:
پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله میفرمایند:
«من استعمل عاملاً من المسلمین و هو یعلم أن فیهم أولی بذلک منه و أعلم بکتاب الله و سنة نبیّه فقد خان الله و رسوله و جمیع المسلمین»
هر کس از مسلمانان، کارگزاری را بر سر کار بیاورد[و به او مسئولیت بدهد] در حالی که میداند در بین مسلمانان فردی وجود دارد که او برای این کار سزاوارتر است و به کتاب و سنت پیامبر آشناتر است، آن کس به خدا و رسول خدا و جمیع مسلمانان خیانت کرده است.
حضرت امیر (ع) فرموده است: "من تقدم علی قوم و هو یری فیهم من هو افضل، فقد خان الله و رسواله و المومنین" هر کس خود را در جامعه بر دیگران مقدم بدارد و پیشوا شود در حالی که بداند افراد لایق تر از او هستند، قطعا او به خدا و پیامبر و مومنان خیانت کرده است.
قالب های ذهنی زنگ زده
میدانید که شرکت تویوتا در ژاپن حق استفاده از 3 کلمه غیرممکن، بهترین و هرگز را برای مدیران و کارکنان خود ممنوع کرده است؟ و به جای آنها از واژههای من نمیتوانم، بهتر و شاید وقتی دیگر استفاده میشود.
در فرهنگ ما نیز کم نیستند ضربالمثلهایی که باید همچون علف هرز از باغچه فرهنگمان وجین شوند، بهیادداشته باشیم زحمت کاشتن یک گل سرخ کمتر از زحمت برداشتن علف هرز نیست، اگر گلی نکاریم و علف هرز را از بین نبریم باغچه فرهنگ ما پویا، باطروات و معطر نخواهد شد.
فرهنگی پویا خواهد بود که همواره خانه تکانی داشته باشد یعنی اینکه اندیشههای منجمد و باورهای زنگ زده را از خود بیرون کند و باورهای درست و اندیشههای جدید را جایگزین نماید.
نمونه ضربالمثلهایی که باید مثل علف هرز بیرون کشیده و دور ریخته شود عبارتند از:
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو
با یک گل بهار نمی شود
یک دست صدا ندارد
چو فردا شود فکر فردا کنیم
هر آنکس که دندان دهد، نان دهد
ترک عادت موجب مرض است
هر کسی را بهر کاری ساختند