وظایف نمایندگان مجلس ، نظارت است یا دخالت ؟
"تقنین ونظارت" برکار دیگر قوا دو وظیفه اصلی ومهمی است که طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برعهده نمایندگان مجلس شورای اسلامی گذاشته شده است.دراجرای وظیفه ی نخست ،اصل 71 قانون اساسی این حق را برای مجلس به رسمیت شناخته است که "در عموم مسائل درحد مقرر در قانون اساسی میتواند قانون وضع کند".برابراصل 76 قانون اساسی ،نمایندگان مجلس در اعمال وظیفه نظارتی خود، در حق تحقیق وتفحص در تمام امورکشور را دارند .البته قانون اساسی بستر مناسب برای انجام چنین وظیفه ی مهم وسنگین را نیز فراهم کرده است.
باچنین پشتوانه ای محکم قانونی است که نمایندگان مجلس شورای اسلامی میتوانند عملکرد تمامی دستگاههای اجرایی را مورد "تحقیق وتفحص" قراردهند وبه هنگام نیاز، از دو ابزار قدرتمند "سوال"و"استیضاح" استفاده کنندوعالیترین مسئولین اجرایی کشور یعنی وزیران وحتی شخص رئیس جمهور را به صحن مجلس بیاورند وبه پاسخگویی در برابر خود وادارسازند.
با نگاه به نکات اشاره شده می توان دریافت که جایگاه مجلس شورای اسلامی همانطور که حضرت امام خمینی (ره) فرمودند: در رأس اموراست ونمایندگان مردم در برنامه ریزی وسیاستگذاری های کلان جامعه از قدرت وتوانایی های لازم برخوردار هستند.
اما دخالت مستقیم وآشکار گروهی از نمایندگان مجلس در عزل و نصب مدیران دستگاهی اجرایی استانها وحتی شهرستانها از بارزترین روشهایی است که آنان را از انجام وظایف قانونی خود دور کرده است .درست است که در سطح کلان کشور ،مجلس وظیفه دارد به تک تک اعضاءکابینه (وزیران)رای اعتماد دهد و بر فعالیتشان نظارتی مستمر داشته باشد، اما (نظارت )بر رفتار دولت وواحدهای زیر مجموعه آن ، با دخالت مستقیم وآشکار در نصب وعزل مدیران محلی به کلی متفاوت است .تقریبا در دو دهه اخیر، بسیاری از مدیران کل وروسای ادارات در استانها وشهرستانها با این روش فرا قانونی برگزیده ،یا عزل شده اند .
اینک کم نیستند مدیران اجرایی که تنها به دلایلی مانند دوستی ،آشنایی ،وهم جناح بودن با فعالان ستادهای انتخاباتی برخی نمایندگان مجلس بر سر کار آمده اند.در این میان آنچه تقریبا به فراموشی سپرده شده است، .ویژگیها وشرایطی است که قانون برای احراز یک پست اجرایی در نظر گرفته است .بنابراین مشاهده اینکه مدیران بدون طی نمودن سلسله مدارج اداری و کسب حداقل تجربه ومهارتهای لازم ،یک باره به سمتهای مدیریتی رسیده اند و اکثر کارکنانشان کمترین اعتقادی به شایستگیها ، برتریها وتوان بالای مدیریتی آنها ندارند ، تقریبا امری عادی شده است .
روشن است که هر گاه امور مربوط به عزل ونصب مدیران اجرایی به جای آن که در وزارتخانه وسازمانهای متبوعشان صورت گیرد به ستادهای انتخاباتی نمایندگان مجلس در شهرستانها واگذار گردد ،نتیجه ای جز این نخواهد داشت .
بی تردید این شیوه غلط وناصواب ،انفعال وانزوای بیش از پیش نیروهای ارزشی ، متعهد ،متخص ودلسوز را به دنبال داشته ودارد ودر مقابل ،زمینه را برای خودنمایی برخی عناصر کم سواد،بی اعتقاد وفرصت طلب مهیا ساخته ومی سازد .
تنها راه بدون رفت ازاین وضیعت را باید در پرداختن نمایندگان مجلس به وظایف قانونی خود سراغ گرفت . انتظار آن است که نمایندگان مجلس وستادهای انتخاباتی آنها به جای صرف وقت برای تغییر مدیران اجرایی،بکوشند ابزارهای نظارتی را تقویت نمایند وبا اصلاح قوانین موجود ،سازو کارهای اصولی وقانونمند را برای روی کارآمدن مدیران توانا ،متخصص و البته پاسخگو برقرار سازند واز طرفی نشریات،خبر گذاری و صدا سیما باید با تولید آثاری درتبیین وظایف مجلس و نمایندگان ملت ،آگاهی بخش لازم را در این حوزه داشته تا در کنار مشارکت پذیری در انتخابات ،مردم انتخابی اصلح وبا آگاهی کامل داشته باشند وکاندیدهای محترم با عدم بیان شعارهای تبلیغاتی خارج از محور نمایندگی ضمن احترام به شعور ملت فضای انتخابات را به سمت انتخابات سالم پیش برند.
اصغر منافزاده
کارشناس ارشد بازار کار وعلوم تربیتی
اداره کل تعاون ، کار و رفاه اجتماعی
پاییز 93