فرسودگی شغلی از جمله اختلالهای است که در سالهای اخیر مورد توجه روان شناسان قرار گرفته است و نتایج تحقیقات نیز نشان می دهد که درصد قابل توجهی از افراد سازمانهای فعال از این عارضه در رنج هستند.
این پدیده نشانگانی است که شامل فرسودگی جسمی ،عاطفی ،هیجانی نگرشی و روانی است و توام با احساس شدید پایین بودن عملکرد و پیشرفت شخصی در فرد است .بدین معنی که افراد درگیر با این مسئله احساس می کنند هیچگونه پیشرفت و ترقی در زندگی حرفه ای و شخصی خویش ندارند. در محیط های صنعتی و سازمانی عوامل و علل مختلفی را می توان برای بروز فرسودگی شغلی معرفی کرد. که عمده ترین آنها روشی است که سرپرستان و مدیران سازمان به عنوان سبک رهبری و کنترل افراد و سازمان برای خود اتخاذ می کنند.
سازمانها و محیط های کاری که دارای سبک ملاحظه کارانه کمتری هستند، کارکنان خود را بیشتر در معرض ابتلا به پدیده ی فرسودگی شغلی قرار می دهند. به عبارت دیگر نشانگان فرسودگی شغلی بیشتر قربانیان خود را از بین سازمانها و موسساتی می گیرد که رفتارهای ملاحظه کارانه و گرم و عاطفی کمتری از طرف مدیران و روسای آنها سر می زند. مدیران و سرپرستانی که بطور کاملا خشک و رسمی در سازمان رفتار می کنند و از فراهم آوردن محیطی آرام، عاطفی و گرم برای کارکنان خود دریغ می ورزند. مسلما باید آگاه باشندکه زیر دستان خود را بیشتر به وادی فرسودگی شغلی رهنمون می سازند. و تلاش کمتری در جهت بهره وری در سازمان از خود نشان می دهند.
اگر چه برخی از افراد از لحاظ شخصیتی و صفات فردی و درونی بیشتر مستعد ابتلا به این عارضه هستند. با این حال فرسودگی شغلی با اتخاذ شیوه ها و تدابیر خاصی قابل اصلاح و برگشت پذیر است و می توان تدابیری را در جهت درمان آن بکار برد.
تاکنون شیوه های مختلفی برای کنار آمدن اثر بخش با فرسودگی شغلی بکار گرفته شده است که نمونه هایی از آن عبارتند از : روان درمانی ، درمانهای شیمیایی ، درمانهای فیزیکی و درمانهای عصبی. در صورتی که فرد نتوانست با بکار گیری این نوع روشها از فرسودگی شغلی نجات پیدا کند و اطمینان حاصل کرد که مشکل مربوط به خود او یا ویژگی های شخصیتی وی نیست بهتر است شغل خود یا محل کارش را تغییر دهد.
دوستان در صورت تمایل میتوانند متن کامل مقاله را در سایت اداره کل تعاون،کار ورفاه اجتماعی استان اردبیل بخش مقالات مطالعه نمایند.در ضمن آدرس سایت اداره کل در قسمت پیوند های روزانه این وبلاگ موجود میباشد.
چهار ذکر اثرگذار برای آرامش در زندگی
تکرار و مداومت داشتن بر چهار ذکری که در قرآن وارد شده است تاثیر بسیار زیادی در آرامش روح دارد.
خداوند در قرآن برای از بین بردن مسائل فکری در زندگی اذکاری را برای بندگان قرار داده است که اگر به این اذکار دقت کافی و عقیده داشته باشیم و از ته دل آنها را بیان کنیم؛ بدون تردید در آرامش ذهن و زندگی ما اثرگذار است.
امام صادق (ع) در این زمینه فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمیبرد!
1- در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ» (آل عمران آیه 173) پناه نمیبرد.
الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَانًا وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَالْوَکِیلُ ?173?همان کسانى که [برخى از] مردم به ایشان گفتند مردمان براى [جنگ با] شما گرد آمدهاند پس از آن بترسید [ولى این سخن] بر ایمانشان افزود و گفتند خدا ما را بس است و نیکو حمایتگرى است .
در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جستند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند و هیچگونه بدی به آنان نرسید.فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَفَضْلٍ لَّمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُواْ رِضْوَانَ اللّهِ وَاللّهُ ذُو فَضْلٍعَظِیمٍ ?174?پس با نعمت و بخششى از جانب خدا [از میدان نبرد] بازگشتند در حالى که هیچ آسیبى به آنان نرسیده بود و همچنان خشنودى خدا را پیروى کردند و خداوند داراى بخششى عظیم است
2- در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر «لَا إِلَهَ إِلَّاأَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِین» (سوره انبیاء آیه 87) پناه نمیبرد.وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَسُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ ?87? و ذوالنون را [یاد کن] آنگاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتى نداریم تا در [دل] تاریکیها ندا درداد که معبودى جز تو نیست منزهى تو راستى که من از ستمکاران بودم.
زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات میبخشیم.» (سوره انبیاء آیه 88)فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنجِیالْمُؤْمِنِینَ ?88?پس [دعاى] او را برآورده کردیم و او را از اندوه رهانیدیم و مؤمنان را [نیز] چنین نجات مىدهیم.
3- در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد» (سوره غافر آیه 44)… پناه نمیبرد.فَسَتَذْکُرُونَ مَا أَقُولُ لَکُمْ وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ پس به زودى آنچه را به شما مىگویم به یاد خواهید آورد و کارم را به خدا مىسپارم خداست که به [حال] بندگان [خود] بیناست (
زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه 45(فَوَقَاهُ اللَّهُ سَیِّئَاتِ مَا مَکَرُوا وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِپس خدا او را از عواقب سوء آنچه نیرنگ مىکردند حمایت فرمود و فرعونیان را عذاب سخت فرو گرفت
4- در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه به ذکر «ماشاءالله لا قوه الا بالله» پناه نمیبرد.وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَکَ قُلْتَ مَا شَاء اللَّهُلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِن تُرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنکَ مَالًا وَوَلَدًا ?39 الکهف? و چون داخل باغتشدى چرا نگفتى ماشاء الله نیرویى جز به [قدرت] خدا نیست اگر مرا از حیث مال و فرزند کمتر از خود مىبینى.
زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود» فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود میدانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.فَعَسَى رَبِّی أَن یُؤْتِیَنِ خَیْرًا مِّن جَنَّتِکَ وَیُرْسِلَ عَلَیْهَاحُسْبَانًا مِّنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِیدًا زَلَقًا ?40? امید است که پروردگارم بهتر از باغ تو به من عطا فرماید و بر آن [باغ تو] آفتى از آسمان بفرستد تا به زمینى هموار و لغزنده تبدیل گردد.
کـی دکتر نیست !!
یکی از دوستان در مجموعه وزارت صنعت معدن و تجارت تعریف می کرد که روزی یکی از وزراء آن وزارتخانه برای افزایش مراودات اقتصادی به همراه تعداد ی از کارشناسان و مسئولین به کشور ژاپن رفته بود. در آغاز جلسه آقای وزیر(طرف ایرانی) شروع به معرفی همکاران خود با این القاب آقای« فلانی کارشناس صنایع » «آقای فلانی مدیر کل و کارشناس صنایع» و غیره کرده بود .وزیر صنایع ژاپن با تعجب از همتای خود سوال کرده بود که شما واقعا در ایران این همه کارشناس صنایع دارین، در ژاپن تعداد کارشناسان صنایع انگشت شمار می باشند در کمال تعجب وزیرکشورمان گفته بود که این تنها بخش کوچکی از کارشناسان صنایع هستند در داخل کشور انواع و اقسام کارشناس صنایع وجود دارد . وزیر صنایع ژاپن گفته بود که اگر ما این همه کارشناس صنایع داشتیم قطعا دنیا را تکان می دادیم که متاسفانه نداریم.
یادداشت را با این مقدمه آغاز کردم که نظر خوانندگان محترم را به این مقوله مهم جلب کنم که متاسفانه درکشور فقط به افزایش کمی نه کیفی تربیت کارشناسان اهمیت داده می شود . نگاه به روند جذب دانشجو درنظام آموزش عالی، گواهی بر این ادعا می باشد . نکته جالب اینکه این روزها شاهد افزایش تعداد دانشجویان و فارغ التحصیلان در مقطع دکترا در کشور هستیم . بطوریکه وقتی وارد محفل و جلسه ی می شویم به عینه می بینیم فردی که در جلسه گذشته با عنوان آقای فلانی مورد خطاب قرارمی گرفت در جلسه بعدی او را با نام جناب آقای دکتر عنوان می کنند . آدم تعجب می کند چطور فلانی در ظرف کوتاه ترین زمان ممکن، مدرک دکترا گرفته است. به نظر می رسد اگر روند به این ترتیب پیش برود روزی فرا خواهد رسید که در یک محفل به جای اینکه این سوال مطرح شود که چه کسی مدرک دکترا دارد ، بهتر است این سوال مورد پرسش قرار گیرد که کی دکتر نیست؟ تا بتوان راحت به جواب رسید. درحال حاضر نظام آموزش عالی همانند بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران که در برخی موارد بدون پشتوانه ی لازم اسکناس چاپ می کند که تاثیر تورمی دارد. آموزش عالی نیز بدون پشتوانه ی علمی، تخصصی و مهارتی اقدام به چاپ مدرک دکترا میکند، که اگر این شیوه مورد بازنگری قرار نگیرد قطعا شاهد تسریع ویروس صدور مدرک تحصیلی کمی بدون کیفیت درسایر مقاطع منجمله دکترای تخصصی و پروفسوری خواهیم بود که آن روز فاجعه ای علمی برای کشور خواهد بود.
ساختارپیچیده خود مانع بزرگ
همانطور که دوستان و خوانندگان محترم در جریان هستند، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی فعلی از ادغام سه وزارتخانه ی رفاه و تأمین اجتماعی، وزارت تعاون و وزارت کار و امور اجتماعی تشکیل شده است .بطوریکه ساختار عریض و طویلی را در کشور رقم زده که با توجه به نوع فعالیت و وظایف آن میتوان گفت که یکی از وزارتخانه های حیاتی و مهم کشور می باشد. چرا که اگر بخواهیم به زبان ساده آن را تعریف کنیم می توان گفت که از تولد تا بعد از مرگ، سروکار همه افراد جامعه به نوعی به این وزارتخانه گره خورده است.آنچه در این بین مهم به نظر می آید نحوه و کیفیت مدیریت کلان این وزارتخانه به دلیل کثرت مأموریت ها، اهداف و وظایف آن می باشد. البته بحث و خطاب این یادداشت به شخص وزیر محترم فعلی بر نمی گردد. چرا که هر کس هم جای ایشان قرار گیرد قطعاً در سیاستگذاری و راهبری این وزارتخانه با مشکلات اساسی مواجه خواهد شد. زیرا که بعد از ادغام تنها تغییری که در نظام اداری به وجود آمده حذف فیزیکی سه وزارتخانه و ادغام آنها در یک وزارتخانه با نام و نشان جدید بوده است. به عبارت دیگر صرفاً از لحاظ کمی سه وزیر و هم چنین سه وزارتخانه در یک وزارتخانه جمع شده اند. وزیر فعلی تعاون، کار و رفاه اجتماعی با انواع و اقسام وظایف و مسئولیت های متنوع و با جنس های متفاوت که هر کدام نگاه ویژه و خاص خود را می طلبد، سروکار دارد از جمله آن می توان به :
-) سازمان تأمین اجتماعی - ) شورای عالی اشتغال
-) بیمه های درمانی و تکمیلی -) شورای عالی سالمندان
-)حوزه های کارگری و کارفرمایی -)شورای عالی رفاه
-)بخش تعاون -)آموزش فنی حرفه ای
-)رفاه اجتماعی -) هدفمندی یارانه ها
-) بهزیستی -) بانک های رفاه وتوسعه تعاون
-) بیمه های روستاییان و عشایر -)صندوق های بازنشستگان
البته بدون زیر شاخه های آنها اشاره کرد. هر کدام ازبخش های فوق به تنهایی یا ترکیب برخی از آنها قبلاً توسط یک وزیر مجزا مدیریت می شده است. ولی در حال حاضر با یک وزیر کلاً موارد مورد اشاره و زیر مجموعه های آنها مدیریت و هدایت میگردد که با توجه شرایط سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی کشور واقعاً کاری سخت و دشوار می باشد. هر چند که جناب دکتر ربیعی زمان کاری خود را به طور تمام وقت در اختیار وزارت متبوع خود قرار داد ه ولی به دلیل کثرت وظایف و مأموریت وزارت خود، تاکنون نتوانسته اند عدالت کاری را در بین بخش های مورد اشاره بالا رعایت کنند و بیشتر نگاه ایشان از زمان تصدی این پست، متوجه حوزه بهزیستی و تا حدودی رفاه اجتماعی بوده است. البته باز هم تأکید می کنم این موضوع بیانگر ضعف ایشان نبوده بلکه همان طور که گفته شده این شرایط ناشی از ساختار بزرگ و عریض و طویل وزارتخانه جدید می باشد.
اخیراً نیزشاهد بودیم که جناب وزیر از همان ناحیه ی که بیشترین وقت خود را صرف آن کرده بودند کارت زرد دوم خود را دریافت کردند که جای بسی تأسف است برای برخی از نمایندگان ،چرا که خود کرده را تدبیر نیست یا به قول معروف این آشی است که خود نمایندگان مجلس با ادغام سه وزارتخانه در یک وزارتخانه جدید به بهانه ی کوچک سازی بدون اینکه اتفاق خاصی بیافتد، برای نظام اداری پخته اند.
بنابراین ضروریست ساختار جدید وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با تهیه لایحه و طرح از سوی دولت و مجلس مجدداً مورد بازنگری قرار گیرد. تا با چابک شدن این وزارتخانه شاهد انجام امورات مربوط به تنظیم روابط کار،تدوین سیاستهای بازار کار وهمچنین توسعه تعاون به معنای واقعی کلمه در کشور باشیم.در این راستا گزینه های زیر پیشنهاد میگردد:
-) انتقال بحث بیمه های درمانی و تکمیلی به لحاظ ارتباط موضوعی به وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی
-)ادغام سازمان بهزیستی و کمیته امداد امام خمینی به دلیل نوع مأموریت و وظایف یکسان در یک وزارتخانه جدید به نام وزارت رفاه و سلامت اجتماعی
-) تجمیع صندوق های بازنشستگی در سازمان تأمین اجتماعی با نظارت نهاد ریاست جمهوری
بابرجام مخالفیم !
این سخن و شعار تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی است که این روزها خبرساز شده و البته بیشتر از آن نیز از آنها انتظار نمی رفت. حال این سوال پیش می آید که چرا این آقایان با برجام مخالفت می کنند . شاید دلایل آن را میتوان در موارد ذیل جستجو کرد که به نوعی نشان دهنده این موضوع است که مشکل و چالشی در کشور وجود ندارد و لذا نیازی به پذیرش برجام در کشور احساس نمی گردد و بدون توافقنامه هسته ای نیز میتوان کشور را اداره کرد:
· پایین بودن نرخ بیکاری در کشور.
· شرایط مطلوب نرخ بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی.
· بهبود قابل ملاحظه ی سطح دستمزد کارکنان وشاغلان بخش عمومی و خصوصی.
· بالا و مثبت بودن رشد اقتصادی کشور.
· ارتقا سطح مالی صندوق های بازنشستگی کشوری ولشگری.
· کاهش فقر در کشور.
· خروج اقتصاد کشور از رکود-تورمی.
· افزایش صادرات و کاهش واردات در کشور.
· کاهش سطح قاچاق کالا در کشور.
· پائین بودن رتبه کشور در شاخص فساد بین کشورهای مختلف.
· رتبه 26در شاخص فلاکت و قرار گرفتن در پله 10 بین 18 کشور مورد بررسی.
· بهبود فضای کسب و کار در کشور و قرار گرفتن در رتبه 155 در بین 185 کشور مورد بررسی.
· استفاده حداکثری از توان و ظرفیت داخلی و اتکا به درامدهای حاصل از فعالیت بخش خصوصی درمدیریت مالی کشور.
· بالا بودن نشاط و شادابی در بین مردم.
· وجود عدالت اجتماعی در کشور.
· پائین بودن آسیب های اجتماعی از جمله خشونت،سرقت ، طلاق و اعتیاد درکشور.
· توزیع متوازان منطقه ی در کشور.
· فعال بودن پروژه های عمرانی در کشور و تزریق به موقع منابع مالی در آنها.
· برابر سطح زندگی مردم با سطح زندگی نمایندگان مجلس وخواص.
· توزیع عادلانه ثروت در کشور.
· بالا بودن سرمایه اجتماعی در کشور.
· بالا بودن اعتماد مردم به مسئولان اجرایی کشور.
· بالا بودن بهره وری درکشور.
· امکان اداره کشور در صورت عدم فروش نفت و سایر شاخص های مثبت دیگر.
بنابراین به نظر می آید در صورت صحت بندهای مورد اشاره، دیگر نیازی به توافق و اجرای برجام در کشور احساس نمی گردد. ولی آیا واقعا شرایط اجتماعی ،اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی کشور همانطور که عنوان شده می باشد ؟ بهتر است نمایندگان مخالف قبل ازتصمیم گیری و اظهارنظر مروری کوتاه به موارد مورداشاره فوق داشته باشند سپس نسبت به جبهه گیری و توهین به دیگر ان اقدام نمایند که عقل نیز چنین حکم می کند.
دوستان باید این نکته توجه داشته باشند که بدون شرایط مطلوب اقتصادی واجتماعی نمی توان اسلام را زنده نگه داشت. چرا که جوانان از فرط بیکاری، ازدواج نکردن و حتی نداشتن پول توجیبی درحال دور شدن از باورهای مذهبی خود هستند که در صورت عدم بهبود شرایط مورد نظر، وضعیت از آنچه هست بحرانی تر خواهد شد که مدیریت آن اثر بخشی لازم را نخواهد داشت و پیامد های حاصله نیز زیبنده اسلام محمدی نخواهد بود .
بازنشسته شدن یا فراموش شدن
همه افرادی که تابع یکی از صندوق های بازنشستگی کشوری و لشکری می باشند، روزی فرا می رسد که بعد از 30 سال تلاش و فعالیت بازنشسته می شوند. دوران بازنشستگی به نوعی یکی از مراحل زندگی کارمندان دولت و یا حقوق بگیران صندوق های بخش خصوصی است که چه فرد بخواهد و چه نخواهد باید آن را تجربه کند. در حال حاضر می توان گفت که وضعیت زندگی اکثریت بازنشستگان کشوری و لشگری از وضعیت و شرایط مطلوبی برخوردار نمی باشند و به دلایل مختلف درونی و بیرونی در شرایط بد اقتصادی به سختی روزگار سپری می کنند. بویژه آنهایی که تنها به حقوق ماهیانه بازنشستگی خود متکی هستند . چرا که دوران بازنشستگی فرد زمانی فرا می رسد که فرزندان بزرگ شده اند بالطبع نیازها و خواسته های آنها نیز متناسب با افزایش سن آنها بزرگ تر شده و از سویی برای تامین نیازهای بزرگ ، هزینه های بزرگی لازم است. از نمونه های بارز نیازها و خواسته های فرزندان می توان به ازدواج ، شهریه دانشگاه ، هزینه های جاری فرزندان و از همه مهمتر سرمایه اولیه برای شروع کسب و کار اشاره کرد. عدم تامین هزینه های مورد اشاره به دلیل ضعف مالی فرد بازنشسته دلهره و فشار عصبی بر او (بازنشسته) وارد می کند که منجر به رفتارهای غیرمتعارف در محیط خانواده می گردد. باید قبول کرد که تاکنون هیچگونه برنامه خاص و مدونی در ارتباط با بازنشستگان که دربرگیرنده مسائل و مشکلات آنها می باشد در کشور تدوین نشده است. اگر بخواهیم مسائل و مشکلات بازنشستگان را دسته بندی کنیم می توان به موارد ذیل در آنها اشاره کرد:
- کمبود حقوق و دریافتی بازنشستگان.
-نبود برنامه رفاهی و فرهنگی مدون در کشور برای افراد بازنشسته.
-نبود برنامه خاص در نظام اداری برای شاغلین دولتی وخصوصی جهت افزایش توانمندی آنها قبل از بازنشسته شدن.
-فراموش شدن افرادبازنشسته توسط دستگاه اجرایی محل خدمت خودبعداز 30 سال فعالیت که باعث افزایش احساس پوچی در انها میگردد.
-فعال نبودن شورای ملی سالمندان جهت سیاستگذاری خاص در این حوزه .باید پذیرفت که رایگان کردن بازدید موزه ها و نیم بها کردن هزینه برخی از خدمات شهری برای این افراد را نمی توان در راستای سیاست های کلان رفاهی و خدماتی ارزیابی کرد هر چند که این گزینه ها نیز تا حدودی اهمیت دارند. آنچه در این بین اهمیت دارد و باید مورد توجه تدوین کنندگان برنامه ششم توسعه کشورقرار گیرد تهیه بسته های رفاهی و خدماتی متناوب با مسائل و مشکلات بازنشستگان در حوزه های مختلف می باشد تا برخی از آلام و درد این انسانهای مهم و سرمایه های اجتماعی جامعه تا حدودی ترمیم گردد.امید است نمایندگان مجلس شورای اسلامی در راستای تحقق این مقوله مهم اجتماعی با اهتمام جدی طرح کارشناسی شده را تهیه و تصویب نمایند. چرا که همه دولت ها ،بویژه دولت تدبیر و امید همواره آماده ارائه خدمات مطلوب و ارزشمند به این قشر خاص جامعه میباشند ولی بخوبی می دانیم پرداخت به این موضوع (ترقی جایگاه اقتصادی بازنشستگان) نیازمند منابع مالی عظیمی می باشد که در حال حاضر با توجه به شرایط اقتصادی کشور امکان ورود به آن در حد صفر می باشد مگر اینکه تحریم ها برداشته شود و از منابع مالی حاصل از دوران پسا تحریم بتوان نسبت به افزایش شأن و جایگاه بازنشستگان اقدام نمود. باید پذیرفت که با اتکای به ظرفیت و توان داخلی کشور که خود در حال بازنشسته شدن میباشد نمی توان انسان های بازنشسته را حمایت کردتا انسان وار ادامه زندگی دهند.امیدواریم تا 17 مهر سال آینده خبرهای خوشی از سوی دولت و مجلس برای افراد بازنشسته رونمایی گردد تا بازنشستگان ،دوران بازنشستگی را زمان فراموش شدن ومرگ خود تلقی نکنند.
انشاءا...
معوقات بانکی
یکی از مشکلات حال حاضر نظام بانکی کشور، بحث معوقات بانکی می باشد و علیرغم گذشت چندین سال از مطرح شدن این موضوع و ضرورت مقابله با آن تاکنون موفقیت چشمگیری در کاهش معوقات بانکی بدست نیامده حتی نسبت به سال های گذشته سقف مطالبات نظام بانکی افزایش نیز یافته است. در خصوص بروز پدیده معوقات بانکی علل و عوامل مختلفی دخیل می باشد که از مهمترین آن میتوان به نبود یک سیستم سنجش اعتباری منظم،دقیق و یکسان بدون دخالت فشارهای سیاسی، از مشتریان اخذ تسهیلات اعم از اشتغالزایی و غیر اشتغالزایی اشاره کرد. برای روشن شدن موضوع برای مخاطبین عزیز و گرامی ادامه یادداشت را با پرداختن به یکی از برنامه ها و سیاست های دولت ها ادامه می دهیم.
یکی از سیاست های دولت ها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، پرداخت تسهیلات اشتغالزایی اعم از وجوه اداره شده و تکلیفی برای ایجاد فرصت های شغلی جدید می باشد. در این رویکرد دولت ها تلاش می کنند با تزریق منابع مالی به تولید کنندگان و کارآفرینان با افزایش سطح تولیدات و تقاضای کل، فرصت های شغلی جدیدی را ایجاد تا نهایتاً نرخ بیکاری را کنترل کنند. هر چند که این نوع سیاست، جزء سیاستهای بازار کار محسوب می شود و منطقی نیز هست(البته نه در تمامی شرایط اقتصادی) ولی متأسفانه در تمامی سالهای اجرای این مهم به دلایل مختلف از جمله نگاه کوتاه مدت دولتمردان به این مقوله(پرداخت تسهیلات)وهمچنین عدم شناخت واقعی تسهیلات گیرندگان، موفق عمل نشده است. به عبارت دیگر مقوله اعتبار سنجی و اهلیت متقاضیان و همچنین توجیه دار بودن طرح در ابعاد مختلف، حلقه مفقوده اجرای این رویکرد بازار کار بوده و امروزه نیز متأسفانه شاهد تکرارشدن شرایط گذشته هستیم. این موارد باعث گردیده در شرایط فعلی با معوقات کلان بانکی در کشور مواجه گردیم هر چند که بخشی از این معوقات به دلایل خارج از اراده تولید کنندگان و کارآفرینان واقعی برمی گردد. ولی دلیل اکثر معوقات بانکی به عدم اعتبار سنجی کارشناسی شده و روابط خارج از عرف نظام بانکی(فشارهای سیاسی و رابطه بازی) برمی گردد. نکته دیگری که نباید از آن غافل شد، بحث فرهنگی این قضیه می باشد. چرا که در حال حاضر اکثر متقاضیان دریافت کننده تسهیلات بویژه تسهیلات خرد در حوزه کشاورزی و نوسازی مسکن روستایی، وام دریافتی خود را به نوعی پول دولت و نهایتاً حق خود دانسته و با توجه به نوع تضامین زنجیره ای اخذ شده از آنها، از باز پرداخت آن خودداری می کنند که نیازمند برنامه ریزی در راستای اجرای کارهای فرهنگی در این خصوص می باشد.
علی ایحال تا زمانی که نتوانیم در خصوص موارد ذکر شده فوق گامهای مهم و کارشناسی شده برداریم و شتاب زدگی، موازی کاری و عدم توجه به توجیه دار بودن طرحها در پرداخت تسهیلات را کمافی سابق ادامه دهیم، شاهد افزایش معوقات بانکی از سقف فعلی نیز خواهیم بود. لذا در راستای بهبود وضعیت فعلی و کاهش معوقات بانکی پیشنهاد می گردد:
بررسی پرداخت تسهیلات بویژه برای طرحهای اقتصادی از بعد اهلیت متقاضیان و توجیه دار بودن طرحها به یک نهاد متخصص و حرفه ای غیر دولتی و مستقل واگذار گردد. بطوریکه تنها تصمیمات نهاد مزبور در مورد طرحهای اقتصادی ملاک عمل نظام بانکی و اداری قرار گیرد. تنها در اینصورت است که میتوان از رشد معوقات بانکی که به نوعی قدرت وام دهی سیستم بانکی را گرفته،جلو گیری گردد.
ضرورت توجه به <ادب اسلامی> دربین مسئولین
رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در مراسم فارغ التحصیلی دانشجویان افسری نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در نوشهر به مقوله مهم و اساسی در بیانات خود بنام «ادب اسلامی» اشاره و آن را یکی از ویژگی های بارز مردم مسلمان ایران معرفی کردند و تاکید داشتند که موضوع مزبور باید جزء لاینفک رفتار و کردار هر مسلمان ایرانی و غیر ایرانی قرار گیرد. متأسفانه در ماهها و روزهای اخیر شاهد هستیم که برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی بخصوص بعد از انجام توافق هسته ای با کشورهای 1+5 به بهانه های مختلف ادب اسلامی را رعایت نکرده و به هیات مذاکره کننده هسته ای و در رأس آن به وزیر امور خارجه اهانت و توهین می کنند.دراین راستا خوانندگان و دوستان عزیز به خوبی به یاد دارند که چطور یکی از نمایندگان مجلس، مردمی را که روز جشن توافق هسته ای به خیابان ها آمده بودند را به افرادی که برای ارباب خود دم تکان می دهند تشبیه کرده بود! آیا این نوع گفتار با شأن و جایگاه یک نماینده مجلس که حتی ملبس به لباس مقدس روحانیت است و ادعای فرهنگی بودن نیز دارد، همخوانی دارد؟
نمونه ی دیگر این نوع بی ادبی اسلامی را در 2 و 3 روز اخیر بعد از رسانه ای شدن دست دادن آقای ظریف با آقای اوباما در صحن مجلس شورای اسلامی شاهد بودیم که چطور آقای نماینده، وزیر امور خارجه کشور خود را به عنوان یک خروس بی غیرت دانسته و در جلسه علنی مجلس داد و فریاد راه انداخته که چرا این خروس بی غیرت با اوباما دست داده است. و برخی دیگر از نمایندگان با وقاهت تمام این عمل و فعل آقای ظریف را با اعمال آل سعود در حادثه منا و یمن و حتی بدتر از آن ارزیابی کرده اند. چرا و به چه دلیل برخی از نمایندگان مجلس فردی را که سالها عمر خود را در عرصه دیپلماتیک این کشور گذاشته و خدمات ارزنده ای را برای رشد و تعالی این مرز و بوم انجام داده و در میدان سیاست بویژه درمذاکرات هسته ای مورد تأیید مقام معظم رهبری نیز می باشد، اینطور مورد هجمه و توهین قرار می دهند که جای تأمل و تأسف دارد. نمایندگان مجلس شورای اسلامی باید متوجه باشند که داشتن دیدگاههای حزبی و جناحی مختلف در خصوص مسایل متنوع کشور موضوعی طبیعی و قابل قبول می باشد ولی این فضای جناحی و اختلافات حزبی نباید دستاویزی باشد که در گفتمان های سیاسی ادب اسلامی رعایت نگردد و منجر به بی ادبی و توهین و افتراء به دیگران شود که زیبنده و شایسته انقلاب اسلامی ایران نمی باشد. فضای گفتمان در مجلس ما باید با توجه به نوع مکتب و ایدئولوژی ما شکل بگیرد در غیر اینصورت چه فرقی بین مجلس ما با مجلسی که نمایند گان آن وحشی وار به همدیگر حمله و توهین می کنند، وجود دارد.
مسئله ی دیگری که توجه به آن در این مقوله(دست دادن با اوباما) باید مورد توجه قرار گیرد نوع رفتار و کردار یک دیپلمات سیاسی در مجامع بین المللی می باشد. که از جمله آن میتوان به نوع پوشش، گفتار، وضع ظاهری، کردار، راه رفتن و حتی نوع دست دادن و غیره اشاره کرد. هرچند که در ظاهر اینگونه حرکات ساده در فضاهای غیر دیپلماتیک معنی و مفهوم خاصی نداشته باشد ولی در عالم سیاست جزء به جزء آنها تأثیر گذار ی خاص خود را دارد. در طول تاریخ اسلام نیز شاهد این نوع حرکات هدفدار از جمله پذیرش ولایتعهدی از سوی امام رضا(ع) و همچنین پذیرش درخواست ملاقات ابوسفیان توسط پیامبر گرامی اسلام علیرغم جنایات ابوسفیان که همه ی این قضایا با هدف حفظ شأن و جایگاه اسلام و مسلمین و تلاش در حیث کاهش درد و رنج مسلمان در آن زمان بود. بنده نیز این عمل جناب آقای ظریف را در این راستا ارزیابی می کنم و قطعاً با دست دادن با اوباما هیچگونه نفوذی در کشور اتفاق نیفتاده و نخواهد افتاد و ایشان به عنوان فرزند انقلاب خط قرمزها را رعایت کرده و خواهند کرد.
بنابراین ضروریست همه ی ما به عنوان یک مسلمان ایرانی بنا به گفته مقام معظم رهبری ادب اسلامی را همواره در تمامی مراحل زندگی و اداری سرلوحه کار خود قرار دهیم و در تمام نقدهای خود چه بصورت شفاهی و چه بصورت کتبی شاخص های ادب اسلامی را رعایت کنیم و از اهانت و توهین به دیگران به هر بهانه ای که جزء اعمال و کردار نکوهیده شده در اسلام می باشد اکیداً خودداری نمائیم. انشاءا...
اردبیل- در سالهای اخیر مهاجرت به یکی از مشکلات فرهنگی و اجتماعی استان اردبیل تبدیل شده است، پدیدهای که صرفاً بروز آن طرح میشود و دلایل و چرایی وقوع آن مورد بررسی قرار نمیگیرد.
به گزارش خبرنگار مهر، بر اساس نتایج سرشماری نفوس و مسکن سال 1390، در دوره زمانی سالهای 85 تا 90 درمجموع 26 هزار و 391 نفر از سایر استانهای کشور به استان اردبیل مهاجرت کردهاند
بر اساس آمارهای ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران در مقابل رقم مهاجرپذیری که به نظر میرسد قابلتوجه است در بازه زمانی ذکرشده 40 هزار و 306 نفر نیز از استان اردبیل به استانهای دیگر مهاجرت کردهاند.
بدون در نظر گرفتن مهاجرانی که از خارج کشور آمدهاند و یا از استان به خارج کشور رفتهاند و همچنین بدون لحاظ مهاجرانی که محل اقامت آنها نامعلوم است استان اردبیل بیشتر مهاجر فرست بوده است تا مهاجرپذیر؛ روندی که در سالهای بعد و تاکنون تداوم دارد.
در مقایسه وضعیت شهرستانهای دهگانه استان مشاهده میشود که تنها شهرستان مهاجرپذیر استان شهرستان نیر است و در سایر شهرستانها مهاجر فرستی بر مهاجرپذیری غلبه دارد.
بااینوجود وجه جدید مهاجرت در استان اردبیل با توجه به اینکه بیش از 36 درصد از جمعیت آن در روستاها ساکن است به مهاجرت از روستاها به شهرها مرتبط است. چه مهاجرتهایی که در داخل استان انجام میشود و چه مهاجرتهایی که از روستاهای استان به استانهای دیگر ازجمله استان تهران و استانهای جنوبی به ثبت میرسد.
مهاجرتهای تکاندهنده که بارها از سوی مسئولان استانی طرح شده و اغلب دلایل قابلتوجهی پشت پرده دارد موجب تغییر موازنههای جمعیتی شده است بطوریکه اخیراً فرماندار اردبیل از فاصله گرفتن جمعیت مرکز استان با شهرهای دیگر هشدار داد.
باوجود اهمیت این موضوع بررسی علل مهاجرت از روستا به شهر اغلب مورد غفلت است و صرفاً نبود شغل مطرح میشود، این درحالیکه کارشناسان دیدگاه دیگری دارند و معتقدند مهاجرت چند وجهی است و نمیتوان در یک یا دو علت آن را محصور کرد.
بر همین اساس خبرگزاری مهر با کارشناس ارشد بازارکار اصغر مناف زاده به گفتگو نشست تا نتایج این گفتگو فتح بابی باشد برای بررسی عمیقتر و ریشه دار دلایل مهاجرت از روستا به شهر در استان اردبیل.
به عقیده شما شاخصههای مهاجرت روستا- شهر چیست و کدامیک بر دیگری برتری دارد؟
بررسیها نشان میدهد علل مهاجرت روستا- شهر در چهار شاخص اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، جمعیتشناسی و طبیعی – کشاورزی خلاصه شده است؛ اما اگر از بین این علتها بخواهیم برجستهترین را جدا کنیم باید گفت علت اقتصادی بیشترین فراوانی را از آن خود کرده و بیش از 50 درصد عوامل مهاجرت روستا- شهر را تبیین میکند.
در علت اقتصادی چه مشکلاتی موجب میشود روستایی خانه و کاشانه خود را رها کند و آیا با برنامههای توسعه اقتصادی روستاها میتوان این مهاجرت را معکوس کرد؟
در بین عوامل اقتصادی، کمبود تسهیلات در روستا و بیکاری از بقیه مهمترند. میتوان گفت که با ارائه امکانات و تسهیلات موردنیاز برای روستاها بهخصوص با در نظر گرفتن انتظارات نسل جوان و ایجاد اشتغال در روستاها میتوان از هجوم بیرویه این مهاجران به شهرها جلوگیری کرد. ببینید بیشترین مهاجرت از سوی نسل جوان انجام میشود پس تأمین نیاز این نسل اهمیت ویژه دارد.
شما به عوامل فرهنگی اشاره کردید. اندازهگیری این عوامل به چه شکلی مقدور است و آیا میتوان برگ خرید برای آن تعیین کرد؟
عوامل اجتماعی و فرهنگی ازنظر فراوانی دومین علت تبیینکننده مهاجرت روستا – شهر است. هرچند دستهبندی عوامل اجتماعی و فرهنگی بسیار مشکل است ولی مسلماً نبود مراکز دانشگاهی و کمبود مقاطع تحصیلی آموزشوپرورش بهخصوص در مقطع متوسطه در روستاها، کمبود امکانات تفریحی و سرگرمی و فقر برنامههای فرهنگی میتواند از برگ خریدهای قابلتوجه باشد.
علت اقتصادی بیشترین فراوانی را از آن خود کرده و بیش از 50 درصد عوامل مهاجرت روستا- شهر را تبیین میکند.علاوه بر این منشأ مهاجرتهای زنجیرهای را میتوان در دو عامل اجتماعی و فرهنگی جستجو کرد؛ بهطوریکه بر اساس آمارهای استخراجشده حدود 30 درصد مهاجرتهای ناشی از عوامل اجتماعی و فرهنگی بهواسطه تبعیت از اقوام و ارتباط با شهر صورت میگیرد.
چه عاملی مهاجرت گسترده و گروهی را در روستاها تشدید میکند؟
ازجمله عوامل اجتماعی که با کاهش آن میتوان از مهاجرتهای بیرویه روستاییان به شهرها جلوگیری کرد، اختلافات محلی در روستاهاست. اختلافات محلی حتی میتواند باعث مهاجرتهای دستهجمعی روستاییان نیز شود.
درعینحال نباید به عامل جمعیتشناسی که 6/6 درصد علل مهاجرت روستا – شهر را تبیین میکند، بیتوجه بود. هرچند به نظر میرسد با بهبود بسترهای عوامل اقتصادی اینیک مورد میتواند خودبهخود حذف شود و یا تأثیرات آن به حداقل برسد.
شما به عوامل کشاورزی و طبیعی اشاره داشتید. درحالیکه سهم قابلتوجهی از جمعیت استان ساکن روستاها هستند و معیشت عمده آنها کشاورزی است، چه عواملی مهاجرتهای طبیعی را تشدید میکند؟
عوامل طبیعی و کشاورزی بیشتر حول محور آبوخاک میچرخد. حق نسق (آبوخاک) در جوامع روستایی ازلحاظ اقتصادی، اجتماعی و غیره تعیینکننده است و نوسانات در این حق میتواند تغییراتی را در رفتار کشاورزان به وجود آورد؛ بنابراین، یکی از راههای جلوگیری از مهاجرت کشاورزان به جوامع شهری، تهیه زمین و آب کافی و مناسب برای این قشر روستایی است.
بر اساس دیدگاه شما اغلب روستاییان به دلیل مشکلات معیشتی مهاجرت میکنند. در این میان آیا جذابیت شهر تعیینکننده نیست؟
درمجموع میتوان گفت که نقش عوامل دافعه روستایی در مهاجرت روستا – شهر بیشتر از سایر عوامل بهخصوص عامل جاذبه شهری است. برخلاف تصور عمومی که زرقوبرق شهری را عاملی مهم در مهاجرت روستاییان به شهر میداند، نقش دافعههای روستایی تعیینکنندهتر است. به عقیده بنده مهاجران روستا- شهر در اثر دافعههای روستایی است که مجذوب جوامع شهری میشوند نه اینکه جوامع شهری فینفسه مجذوبکننده باشند.
در کنار عواملی که برشمردید راهکارهایی آیا میتوان برای کاهش نرخ مهاجرت قائل شد؟
ازجمله درک نسل جوان جوامع روستایی و سوق دادن تسهیلات و امکانات روستایی در جهت انتظارات این نسل، ایجاد اشتغال در جوامع روستایی از طریق کارهای جنبی غیر کشاورزی، ارتقا تسهیلات آموزشی در جوامع روستایی، ارتقا امنیت روستاها از طریق کاهش اختلافات محلی، ارائه تسهیلات بیشتر برای روستاییان در جهت بهکارگیری زمینهای بایر، ایجاد سد یا چاههای عمیق در روستاها برای تأمین آب موردنیاز برای کشاورزی، کاستن از جاذبه مشاغل کاذب شهری، ایجاد محدودیتهایی در جوامع شهری برای اسکان افراد در حاشیه شهرها و مهمتر از همه ایجاد نهادی برای سازماندهی جریانهای مهاجرت که در برخی کشورها ازجمله چین تجربه میشود ضروری است.
برای جلوگیری از مهاجرت بیرویه روستاییان به شهرها باید متناسب با دلایل و عوامل رفتار کرد.
ممکن است در یک روستا یکی از این عوامل یا چند مورد برجسته باشد و بااینوجود وقتی به علت بروز مهاجرت توجه نشود نمیتوان به نتیجه مطلوب دستیافت.
خبرنگار: ونوس بهنود
تحریم آل سعود تنها راهکار عملی
فاجعه منا تلخ ترین حادثه واتفاق در طول 80 سال تولیت خانه خدا توسط آل سعود می باشد.در این حادثه نیز همانند حادثه های گذشته که باعث مرگ واهانت به مسلمانان بویژه مسلمانان و زائران ایرانی شده، دولت عربستان عذر خواهی نکرده ونخواهد کرد.چرا که خود را مقصراصلی این گونه حوادث نمی داند وخود زائران و قضا و قدر را علت اصلی این گونه اتفاقات معرفی میکند .نکته جالب این که برخی از کشورهای اسلامی همچون ترکیه این موضوع را تایید وبه خاطر مدیریت صحیح مناسک حج از دولت عربستان قدردانی نیز می کند. با توجه به تحولات سیاسی ،اقتصادی وافراطی گری های مذهبی در منطقه ی خاورمیانه از جمله زمینه سازی برای شکست توافق هسته ای ،عدم کاهش تولید نفت خام وهمچنین ایجاد گروهای تکفیری وسلفی داعش که به نوعی بطور مستقیم وغیر مستقیم دست دولت عربستان در آن وجود دارد ،این گونه حوادث چه به صورت عمدی وچه به صورت غیر عمدی (سوء مدیریت) اولین وآخرین حادثه انسانی در مناسک حج نخواهد بود . به عبارت دیگر تا زمانی که نگاه دولت عربستان به حج نگاه اقتصادی می باشد لذا تلاش خواهد کرد از این فرصت با توجه به مسائل داخلی خود بویژه هزینه جنگ یمن،کاهش درامدهای نفتی به خاطرسیاست افزایش تولید نفت خام به منظورتحت فشار قرار دادن اقتصادی ایران، حداکثر بهره برداری لازم را بعمل آورد تا بتواند بخش عظیمی از هزینه های افراطی گری خود در منطقه را تامین کند.لذا تا زمانی که چنین رویکردی در دولت عربستان وجود دارد قطعا آنها به فکر نوع خدمات واینکه چه بلا واتفاقی بر سرزائران می آید نیستند واحساس تعهد نیز نمی کنند وخیالشان نیز راحت است چرا که با دلارهای نفتی به راحتی می توانند صورت مسئله را پاک وسازمان های بین المللی وحتی اسلامی را با خود همراه کنند. نگاهی به رسانه های بین المللی وحتی اسلامی به نوعی بیانگر این واقیعت است .هرچند که در داخل کشور از بعد سیاسی تلاش میشود به نوعی کشورهای اسلامی را جهت تغییردر مدیریت مناسک حج با یکدیگر متحد وهمصدا کنند. ولی بنظر می آید به دلیل وجود اختلافات در خصوص مسایل منطقه ای از جمله آینده سوریه، یمن وهمچنین فلسطین، کمپین ضد آل سعود بوجود نخواهد آمد ونهایت این ایران است که باید به تنهایی در این خصوص (تغییر شیوه مدیریت مناسک حج)تصمیم گیری نماید .بنابراین انتظار میرود حداقل تا زمان اصلاح اوضاع داخلی عربستان وهمچنین تغییر رویکرد آنها نسبت تامین کامل امنیت زائران، کلیه ی برنامه های حج عمره وتمتع با فتوای مراجع تقلید همانند سالهای گذشته تعطیل گردد تا شاید برخی از کشورهای اسلامی نیز از این اقدام ایران تبعییت کنند تا از این طریق عربستان از لحاظ اقتصادی تحت تحریم وفشار قرار گیرد.