دوست بهشتی من کیست؟
روزی حضرت موسی (ع) از پروردگار خود سؤال کرد، پروردگارا؛ دوست من در بهشت کیست؟ در جواب آمد، ای موسی دوست تو در بهشت فردی است که در حال حاضر با تو در کره خاکی زندگی می کند. او مردی است قصاب و در فلان مکان سکونت دارد.
حضرت، جهت دیدن آن مرد خوشبخت به آن محل مراجعه کرد و پس از پیدا کردن خانه آن فرد با اجازه وارد خانه شد. مرد قصاب با دیدن حضرت موسی(ع) تعجب کرد و از حضرت پرسید، ای پیامبر خدا ازبرای چه خانه مرا نورانی کرده ای.
حضرت موسی (ع)، ماجرا را تعریف کرد. در حین تعریف، حضرت متوجه شد که آن فرد(قصاب) به طور مرتب به داخل اتاق مجاور نگاه می کند. حضرت فرمود؛ ای مرد از چه به داخل اتاق نگاه می کنی، مگر غیر از من، مهمان دیگری نیز داری.
فرد(قصاب) پاسخ داد، نه ای پیامبر خدا، من از پدرم که فردی پیر و ناتوان است در داخل آن اتاق پرستاری می کنم. حضرت به داخل اتاق نگاهی انداخت و در کمال ناباوری دید که مرد(قصاب) پدر خود را از فرط پیری وناتوانی در داخل سبد گذاشته و از سقف اتاق آویزان کرده است.
حضرت از او پرسید که چرا سبد را از سقف آویزان کرده ای، فرد جواب داد، پدرم آن قدر ناتوان شده که توان حرکت کردن ندارد. وقتی که او را غذا می دهم و تمیز می کنم، او را به خاطر ترس از حیوانات خطرناک( مار، عقرب و گربه و سگ) در سبد گذاشته و از سقف آویزان می کنم تا آسیب نبیند.
حضرت، با دیدن این ماجرا فهمید که چرا خداوند این مرد را در بهشت دوست او قرار داده است. بعد از دعا برای آن فرد، از خانه خارج شد.
در خصوص مقام پدر و مادر، هم در قرآن، احادیث و فرمایشات بزرگان، مطالب ارزنده و مفید عنوان شده و احترام به این دو فرشته جهان مادی برای کلیه فرزندان سفارش شده است.
احترام، خریدن گل، شیرینی و کادو در زمانی که آن ها ( والدین) هنوز توان دارند و روی پای خود هستند نیست، احترام سبقت گرفتن فرزندان در خرید کادو و رفتن سریع به دید آنها نیست. احترام، یعنی توجه به والدین در شرایط سخت زندگی آنهاست. چرا که در این شرایط سخت و دشوار والدین، همان فرزندانی که در خرید گل و شیرینی از هم سبقت می گرفتند، برای رفتن به پیش والدین مریض و ناتوان خود بهانه می آورند. این بهانه ها رفته رفته، بستر ساز جنگ بین فرزندان بر سر مراقبت و نگهداری از والدین می گردد. و بعد از مدتی پرچم سفید صلح بین فرزندان در سرای سالمندان برافراشته می گردد و عامل جنگ به دنیای برزخ خود سپرده می شود. در پایان بیایید:
(( همانند مرد قصاب حضرت موسی(ع)، عاشقانه به والدین خود احترام و عشق بورزیم)).
کلاف سر در گم مدیریت ترافیک شهرستان اردبیل
به نظر می آید مدیریت ترافیک شهرستان اردبیل قصد اتخاذ تصمیم های ثابت و کارشناسی شده را ندارند. به طوریکه خیابان دانش از چهار راه حافظ به طرف آخر دانش که مدتی یک طرفه بود بعد از گذشت دو ماه مجداً دوطرفه شد و اخیراً نیز به حالت اولیه خود( یک طرفه) با شرایط ویژه بازگشته است. دور برگردان های سطح شهر از وضعیت مطلوبی برخوردار نبوده به طوریکه یک دور برگردان روزی باز و روز دیگر توسط دیوارهای از بلوک بتنی شبیه دیوار چین مسدود می شوند.
خط کشی های سطح برخی از خیابان ها به دلیل تغییرات گسترده در تصمیمات غیر کارشناسی، پر شده از خطوط و اعلام رانندگی که خود باعث سر درگمی رانندگان و رهگذران میگردد. روزی تابلو توقف ممنوع در یک طرف خیابان و روز دیگر همان تابلو در طرف دیگر همان خیابان نصب می شود.
بالاخره شهرستان اردبیل آزمایشگاهی شده برای امتحان راهکارهای به اصطلاح جدید ترافیک که پایانی ندارد. دوستان مدیریت ترافیک شهری بدانند این کارها( تصمیم های غلط) جز ایجاد نارضایتی برای شهروندان تأثیری در رفع ترافیک شهری نخواهند داشت. لذا باید به فکر راهکارهای جدید از جمله مترو، پل هوایی ومونوریل بود. البته اینها نیز به دلیل نبود اعتبار لازم، بخش خصوصی قوی ، اراده مصمم و مشکل زیر ساختی شهرستان اردبیل به این زودی ها محقق نخواهد شد. بنابراین تا تحقق راهکارهای جدید پیشنهاد می گردد:))آخرین اخبار خیابان ها، دور برگردان ها، دیوارهای سنگی جا نمایی شده در معابر، همانند هواشناسی به طور مرتب اطلاع رسانی گردد. تا شهروندان با اطلاع قبلی در خیابان ها رفت و آمد نمایند.))
آسیب شناسی،سیاست اعمال تخفیف بیمه ای
سهم کارفرما برای جذب نیروی کار جدید
مقدمه:
یکی از برنامه های دولت در خصوص کاهش نرخ بیکاری و ایجاد فرصت های شغلی جدید اعمال تخفیف سهم حق بیمه کارفرمایان در طول برنامه های سوم و چهارم و پنجم توسعه اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی کشور بوده است . دولت با اجرای این سیاست که جز سیاستهای فعال بازار کار محسوب میگردد تلاش میکند هزینه های کارفرمایان را به ویژه در بخش بیمه تامین اجتماعی که جزء دغدغه های اصلی کارفرمایان در جذب نیروی کارجدید می باشد را تا حدودی کاهش دهد تازمینه کاهش نرخ بیکاری در بازار کار کشور تسهیل گردد..هر چند در این ارتباط گام های بلند اجرای از سوی وزارت تعاون،کارورفاه اجتماعی و ادارات استانی آن برداشته شده و در حال حاضر نیز جزء سیاست های وزارت مزبور می باشد ولی نگاهی به فرایندهای اجرایی طرح مذکور و تحلیل عملکرد کمی آن در طول برنامه های سوم، چهارم و پنجم حاکی از این واقعیت است که نتوانسته ایم آن طور که باید و شاید از این ظرفیت مهم بهره برداری کنیم . در ادامه یادداشت به اهم دلایل آن اشاره و در نهایت راهکارهای کارشناسی شده جهت بهبود و اصلاح این سیاست بازار کار در برنامه ششم ارائه میگردد.
الف) آسیب شناسی طرح :
1-عدم وجود تعامل سازنده و مثبت بین دو نهاد و متولی اجرای این سیاست در کشور یعنی وزارت تعاون،کارو رفاه اجتماعی و سازمان تامین اجتماعی البته هر چند که در سالهای اخیر به نوعی برابر قانون با هم ادغام شده اند ولی هنوز نتوانسته اند برادر خوبی برای هم باشند. این عدم تعامل مثبت نه تنها دراجرای بند و ماده 80 بلکه در سایر حوزه های که به نوعی یک بخش کار به سازمان بر میگردد، یک پای کار می لنگد. بنابراین تا زمانی که این شرایط وجود داشته باشد اجرایی هر نوع فعالیت مشارکتی با سازمان مزبور از موفقیت نسبی برخوردار خواهد بود.
2-عدم مشارکت کارشناسان وزارت تعاون،کارورفاه اجتماعی در تدوین دستورالعمل اداری سازمان تامین اجتماعی باعث می شود راهکارهای اجرایی که در اختیار وزارت می باشد و می تواند در کاهش مشکلات اجرایی تاثیر گذار باشد در دستورالعمل های اداری که توسط سازمان تهیه و به استانها ابلاغ می گردد، لحاظ نگردد.
3-هدف از اجرای این سیاست فعال بازار کار(بند و ماده80) اعمال تخفیف سهم بیمه کارفرما از سوی دولت برای مدت زمانی خاصی در صورت جذب نیروی کار جدید از سوی کارفرما می باشد. متاسفانه در تدوین دستورالعملها و آئین نامه های اجرایی هم از سوی وزارت متبوع وهم از سوی سازمان تامین اجتماعی برای ادارات تابعه خود آن قدر موضوع را پیجیده و گسترش می دهندکه باعث ایجاد تفسیرهای گوناگون از سوی مجریان درخصوص بندهای آن میگردد که نهایتا حقوق کارفرمایان و جویندگان کار ضایع می شود . این موضوع به عینه در دستور اداری سازمان تامین اجتماعی درخصوص بند و ماده 80 دیده شد که باعث گردید ماهها برای رفع سوء برداشتها آن زمان صرف شود و در این بین کارگاههای که واقعا فعال بودند و قصد جذب نیروی از این طریق را داشتند به دلیل پیچیده و مبهم بودن مفاد دستور اداری مزبور نتوانستند از مزایای این طرح استفاده کنند.
4- در متن مصوبه هیات وزیران و آئین نامه های اجرایی آن مقرر گردیده در صورت جذب نیروی کار جدید ثبت نامی نزد موسسات کاریابی غیردولتی از سوی کارفرمایان، کارگاه مشمول تخفیف بیمه ای قرار گیرد. ولی در عمل این موضوع به شکل دیگری اتفاق می افتد. و کارفرما راسا نیروی کار خود را گزینش و یا نیروی شاغل غیربیمه ای خود را جهت استفاده از مزایای این طرح به کاریابی معرفی می کند . بطوریکه در حال حاضر 95 درصد کارگاه های مشمول، نیروهای قبلا شاغل غیربیمه ای خود را از این طریق بیمه کرده اند. فلذا این طرح نقش قابل ملاحظه ای در کاهش نرخ بیکاری جویندگان کار در بازار کار ندارد.
5-ایجاد فاصله بین برنامه توسعه قبلی و ابلاغ و اجرا برنامه توسعه جدید ،بهانه ای میشود برای سازمان جهت قطع تخفیفات کارفرمایانی که هنوز مدت استفاده قانونی آنها(5 سال) به اتمام نرسیده است. این شرایط باعث ایجاد نارضایتی برای کارفرمایان واخراج نیروی کار شاغل از این طریق میگردد.
6-ایجاد رقابت ناسالم بین موسسات کاریابی غیردولتی در دریافت حق الزحمه بکارگماری طوری که بخاطر همین موضوع مسائل حاشیه ای برای ادارات کل استانی شده است.
ب) راهکارهای برای تدوین برنامه ششم در این خصوص :
1)تدوین دستورالعمل و آئین نامه های اجرایی ساده ولی در عین حال فنی با مشارکت کارشناسان ستادی و اجرایی در سطوح مختلف از هر دو نهاد وزارت و سازمان
2) با توجه به اینکه هدف اصلی طرح جذب نیروی کار جدید و کاهش نرخ بیکاری می باشد، نه بیمه شدن نیروهای قبلا شاغل درکارگاهها ،پیشنهاد می شود با توجه به قابلیت نرم افزار جامع کاریابیها، تنها جویندگانی مشمول این طرح باشند که از تاریخ ثبت نام آنها در سامانه مزبور یکسال سپری شده باشد در این حالت اکثر تخلفات کاریابی ها مرتفع خواهد شد.
3) اگر قرار باشد سازمان تامین اجتماعی در ارتباط با این سیاست فعال بازار کار بازیگر اصلی و وزارت متبوع سپر اعتراض های ذینفعان طرح باشد و از طرفی نرم افزار سازمان تامین اجتماعی، تصمیم گیرنده نهایی درخصوص مشمول و غیرمشمول بودن کارگاهها باشد. بهتر است کلیه فرایند اجرای طرح با توجه به بانگ اطلاعاتی موجود در آن سازمان که می تواند در شناسایی نیروی شاغل و غیرشاغل موثر باشد، به سازمان تامین اجتماعی واگذار گردد.
4) اگر قرار باشد این سیاست فعال بازار کار در برنامه ششم نیز استمرار داشته باشد و به نظر بنده ضرورت آن در صورت ایجاد تغییرات درمصوبه هیات وزیران و دستورالعملهای اجرایی به شدت احساس میگردد. بهتر است بین برنامه قبلی و جدید خلاء ایجاد نگردد چرا که در این حالت سازمان کلیه کارگاهها را از شمول طرح خارج می کند. اتفاقی که در شروع اجرای بند و ماده 80 شاهد آن بودیم.
بمناسبت هفته ی مشاغل
هفته اول اردیبهشت ماه هر سال هفته معرفی مشاغل نامگذاری شده است. در این هفته تلاش میگردد که دانش آموزان به طرق گوناگون با مشاغل جدید و بومی محل سکونت خود آشناشوند. از جمله این شیوه ها می توان به بازدید از واحدهای تولیدی، دعوت از صاحبان بخش خصوصی و دولتی از حوزهای مختلف جهت حضور در مدارس و برپایی نمایشگاه اشاره کرد.
در سال جاری نیز هفته مشاغل با شعار «ترسیم چشم انداز تحصیلی - شغلی جوانان و نوجوانان، تضمین سلامت آینده جامعه» در وزارت آموزش و پرورش کلید خورده است. واقعیت این است که با توجه به تغییرات اساسی که در سیاست های اشتغالزایی دولت ومسایل کلان اقتصادی کشور و همچنین مطرح شدن موضوع کار آفرینی به عنوان تنها راهکار مبارزه با غول بیکاری بوجود آمده، دیگرنمی توان با اتکاء به برنامه های هفته مشاغل همانند سال های گذشته، آینده شغلی دانش آموزان را تضمین کرد. چرا که برای رسیدن به این مهم، هم در محتوای دروس و چگونگی ارائه آن و هم در نوع دیدگاه و نگرش خانواده ها به آینده شغلی فرزندان خود، متناسب با سیاست های اشتغالزایی فعلی دولت و مسایل کلان اقتصادی،باید تغییرات اساسی بو جود آید. در غیر اینصورت نمی توان به موفقیت آینده شغلی دانش آموزان امیدوار بود.
در ادامه به برخی از موارد مهم که می تواند در موفقیت و تاثیر گذاری در برگزاری برنامه های هفته مشاغل نقش داشته باشد اشاره می گردد:
- القاء و تقویت این دیدگاه و نگرش در بین خانواده ها و دانش آموزان که برای موفقیت در آینده شغلی ضرورتاً نیازمند به اخذ مدرک دانشگاهی نیست و بدون مدرک داتشگاهی نیز می توان در انتخاب مسیر شغلی موفق بود.
- برگزاری جلسات هم اندیشی دانش آموزان با کارشناسان و اساتید حوزه بازارکار با هدف آشنایی دانش آموزان با انواع زندگی شغلی و نحوه انتخاب آنها.
- با توجه به اینکه خانواده ها نقش مهم و اساسی در انتخاب مسیر شغلی فرزاندان خود دارند. لذا آشنایی آنها با سیاست های اشتغالزایی دولت امری اجتناب ناپذیر می باشد. والدین باید بدانند که دیگر زمان استخدام های دولتی به اتمام رسیده و بایداین نکته را در هدایت شغلی دانش آموزان خود لحاظ نمایند.
- فعالیت ها و برنامه ها در هفته مشاغل باید تقویت کننده این نگرش در دانش آموزان و دانشجویان باشد که در پایان تحصیل، بتوانند برای خود شغلی ایجاد کنند، نه اینکه به دنبال یافتن شغل باشند. این موضوع محقق نخواهد شد جز توجه به موضوع کار آفرینی در تمام سطوح رسمی و غیر رسمی کشور.
در پایان امیدواریم، کلیه والدین به فرزندان خود این موضوع را که «فرزندم درس بخوان و مهارت های لازم را کسب کن تا بتوانی بعد از فارغ التحصیلی برای خود و دیگران فرصت شغلی ایجاد کنی» به طرق گوناگون القاء نمایند.
علامت تعجب امروز ما دردنیای نوشتافزارها سیر میکند و اشاره به زمانی دارد که نه از مداد وخودکار و خودنویس خبری بود و نه از رواننویس، مردم نیهای باریکی را که ازمرداب جمع میکردند، میتراشیدند و به عنوان قلم از آنها استفادهمیکردند.
اشاره به آن زمان دارد و از خودنویسهای هشتمیلیون تومانی وخودکارهای پنجمیلیون تومانی امروز روایت میکند. تعجب نکنید، به شعر گفتنهم متهم نکنید که این روزها خودنویس هشتمیلیون تومانی یکی از واقعیتهای بازار است.
خودنویس، خودکار، اتود و البته رواننویسهای چندصدهزار تومانی که دیگر عادی شدهاند در ویترینهای رنگارنگ. برندهای بزرگ رنگ و بوی خاصی بهاین ویترینها میدهند. «واترمن» یکی از این برندهاست و خرید یک خودکارمشکی گیرهطلا یکمیلیون و 200هزار تومان برای شما هزینه در بر خواهدداشت.
خواهان گرانترینها هم که باشید در این بازار و پشت همین ویترینها خودنویس اکسپشن تمام طلا را میتوانید به قیمت هشتمیلیون تومانخریداری کنید. اکسپشن تایم طلا ششمیلیون تومانی هم برای خود جایگاهی داردبین این نوشتافزارها.
ادسون مشکی گیره پلاتین چهارمیلیونی، الگانس مشکی گیرهطلا دومیلیون تومانی در کنار پریمر دولوکس یکمیلیون و 500هزار تومانی وسرنیت آبی گیره طلا دومیلیون تومانی تنها بخشی از نوشتافزارهای لوکس ونشانداری هستند که در ویترین از ما بهتران جا خوش کردهاند.
کمی عجیبتر که روایت کنیم میرسیم به خودنویسهای جواهرنشان، خودنویسهایی که شناسنامه دارند، شماره سریال دارند، سند دارند، شماره بدنه دارند، تشریفاتنمایش دارند و از همه مهمتر خریدار دارند، خریدارهای خاص.
شایدبرای شما هم جالب باشد که بدانید طلای 24عیار، پلاتین، زمرد، یاقوت وبرلیان هر کدام سهمی در شناسنامه این خودنویسها دارند. بالاخره اینجاتهران است، پایتخت تجملگرایی ایران و در این پایتخت خرید و فروش خودنویسهای 60میلیون تومانی چندان هم دور از ذهن نیست.
چرا پیشرفت نمی کنیم؟
در خصوص این موضوع در سایت الف، مطلبی با عنوان چرا کشور ما نمی تواند پیشرفت کند؟ به قلم آقای احمد ربیعی چاپ شده است. ایشان از زاویه کلی به موضوع نگاه کرده اند. در این یادداشت سعی گردیده علت عدم پیشرفت کشور و به تبع آن استان ها از نگاه دیگر که بیشتر رویکرد اجرایی دارد،مورد کنکاش قرار گیرد. امیدواریم که دوستان مطالب ارائه شده را با عینک سیاسی ارزیابی نکند. چرا که موارد مطرح شده صرفاً نکات کارشناسی بوده و هیچ غرض ورزی سیاسی یا خدای ناکرده تخریب دولت ها را دنبال نمی کند. هدف پیشرفت و بالندگی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران می باشد و لاغیر.
همیشه در برخورد با مشکلات متعددی که در کشور وجود دارد از خود می پرسیم چرا ما با بسیاری از کشورهای در حال توسعه فاصله فراوان داریم و این فاصله روز به روز بیشتر می شود، در حالی که پتانسیل های بسیار زیادی در همه زمینه ها داریم مثلاً امنیت نسبی که در ایران وجود دارد یا موقعیت ژئوپولتیک خاص ایران، توریسم، نفت و گاز، معادن، یا امکان ترانزیت و یا حتی علیرغم تربیت نیروی انسانی متخصص فراوان در زمینه های صنعتی، پزشکی و علوم انسانی! ولی باز پیشرفت نمی کنیم که در ادامه به برخی از اهم دلایل آن اشاره می گردد:
1- وجود شکاف بی اعتمادی بین مردم و دولت. یکی از مهمترین رویدادی که در سالهای اخیر از این شکاف حکایت داشت، عدم همراهی مردم با اجرای فاز دوم هدفمندی( انصراف از دریافت یارانه نقدی) علیرغم در خواست شفاف و تبلیغات گسترده دولت بود. موضوع بی اعتمادی در حال افزایش است و ظهور فسادهای گسترده در کشور و بازداشت شدن برخی از دولتمردان رده بالا به دلیل اتهام فساد، این امر را تشدید کرده و می کند. لذا باید در این باب چاره اندیشی شود در غیر این صورت دولت در همه طرح های خود که همراهی مردم را می طلبد شکست خواهد خورد. لازم به ذکر است که این موضوع هیچ ارتباطی با اصل نظام ندارد. چرا که در همه سال های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مردم با فرمان رهبری در تمامی عرصه های سیاسی واجتماعی حضورداشته و به درخواست ایشان لبیک گفته و به نظام مشروعیت و جان دیگری بخشیده اند.
2- وابستگی و اتکاء حرکت اقتصاد کشور به درآمدهای فروش نفت خام. این موضوع تفکر، خلاقیت و نوآوری را هم در بین دولتمردان و مردم از بین برده و نوعی تن پروری و تنبلی را در جامعه ترویج داده واین روند در حال حاضر نیز ادامه دارد.
3- سیاست زدگی در امور اجرایی و تصمیم گیریهادرسطوح میانی کشور.این مقوله باعث شده افرادی که از شایستگی، کارایی و تخصص کافی برخوردار نیستند در راس امور قرار بگیرند. دراین شرایط مدیران فقط ماشین امضاء هستند و تفکر و ذهنیات رؤسای سیاسی خود را در سیستم تحت مدیریت خود القاء می کنند نمونه بارز آن می توان به دخالت نمایندگان مجلس شورای اسلامی در عزل و نصب مدیران استانی و حتی در سطوح شهرستانی اشاره کرد که چه بلایی بر سر رشد و توسعه اقتصاد استان ها می آورندودرنتیجه شایسته سالاری حلقه گمشده ای درعزل ونصب مدیران می باشد.
4- عدم حرکت دولت ها در یک مسیر از قبل تعریف شده برای نیل به توسعه و پیشرفت کشور، متأسفانه هر دولتی که روی کار می آید ضمن انتقاد از برنامه ها و عملکرد دولت گذشته، کلیه اقدامات دولت قبل از خود را کنار گذاشته و برای خود برنامه و طرح های جدید طراحی نموده و تلاش می کند که در فرصت 4 ساله به هر قیمت آنها را اجرا کند هر چند که در مدت 4 سال از لحاظ کارشناسی قابل اجرا نباشد. همانند طرح مسکن مهر، سهام عدالت، پروژه های عمرانی، طرح مسکن اجتماعی، قانون مشاغل خانگی، پرداخت یارانه و غیره که اثرات منفی آن ها سالها طول می کشد از کشور رخت بر بندد.
5- جدا شدن دانشگاه های کشور از هدف اصلی خود یعنی تولید علم و تربیت نیروهای متخصص به عنوان کاتالیزور رشد و توسعه کشور، باعث گردیده دانشگاه به عنوان یک مدرسه بزرگ تلقی گردد. لذا شاهد هستیم که اکثر فارغ التحصیلان دانشگاهی هیجگونه نقشی در تولید ارزش افزوده جامعه خود ندارند و گسترش کمی دانشگاه ها و مؤسسات غیر دولتی در سال های اخیرنیز این موضوع را بحرانی کرده است.
6- تلاش در جهت واگذاری مالکیت های غیرحاکمیتی به بخش خصوصی، غافل از اینکه در کشور هنوز بخش خصوصی جایگاهی قوی و مقتدر ندارد. بنابراین واگذاری های صورت گرفته تاکنون نتیجه بخش نبوده و حتی باعث ایجاد رانت و فساد نیز شده است. داشتن بخش خصوصی قوی، نیازمند داشتن سیستم آموزش کارآفرین، خانواده کارآفرین و نهایتاً دولت کارآفرین می باشد.
7- ازدیاد قوانین در کشور خود باعث کندی امور می باشد. در کشور قوانینی وجود دارد که بعد از تصویب به صورت موقت اجرا شده و بعد از آن به دست فراموشی سپرده شده و کسی از آن سراغی نمی گیرد. از مهمترین مشکلات حوزه قانون گذاری،تمایل به تصویب قانون های جدید و گاهاً مغایر با قوانین قبلی و عدم نظارت بر نحوه اجرا و ارزیابی اثرات مثبت و منفی آن ها در پیشبرد امور اجرایی کشور می باشد.
8- باید قبول کنیم که تولیدات داخلی، نیاز به عرضه و صادرات دارند و با اتکاء به ظرفیت های داخل نمی توان پیشرفت کرد. بنابراین باید در سیاست و روابط بین الملل با حفظ کرامت ملت ، نظام و منافع ملی ،تغییرات اساسی ایجاد شود. در شرایط فعلی امکان پیشرفت و توسعه کشور سخت به نظر میرسد.
9- همتراز بودن علم مدیریت با دستور دادن به ویژه در میان مدیران اجرایی کشور، باعث شده بدون توجه به نظرات کارشناسی، تصمیمات اشتباه و غلط اتخاذ گردد که جزء هزینه تراشی و اتلاف منابع سودی به حال کشور ندارد.
10- در حال حاضر خود دولت گران اداره می شود و به قولی بیشترین رقم بودجه کشور همه ساله صرف پرداخت حقوق به کارمندان می گردد و علیرغم وجود قوانینی مبنی بر کوچک سازی بدنه دولت باز هم شاهد ورودی های جدید به بدنه نظام اداری هستیم که جز افزایش هزینه برای دولت هیچ گونه بهره وری نداشته و نخواهند داشت. جالب اینکه همه کارشناسان و اقتصاد دانان براین موضوع اذعان داشته و دارند ولی تاکنون تصمیم و اقدام عملی از سوی دولت ها در این باب دیده نشده است.
11- باید قبول کنیم که اکثریت شهروندان درکشور به حقوق شهروندی خود آگاهی ندارند و این عدم آگاهی باعث شده که در مطالبات بر حق و قانونی خود از مسیرهای دیگری وارد شوند. برای داشتن کشور توسعه یافته در تمامی حوزه ها داشتن شهروندانی که بدانند دولت نسبت به آنها چه وظایفی دارد و آنها نیز در مقابل دولت چه وظایفی دارند جزء الزامات می باشد و تا این ارتباط دو سویه برقرار نگردد، رشد اجتماعی، فرهنگی واقتصادی امکان پذیر نخواهد بود.
در رابطه با شایسته سالاری و شایسته گزینی مطالب زیادی در ادبیات مدیریت بیان شده و نظریات متعددی توسط اندیشمندان مدیریت ارائه شده است ولی هیچکدام از آنها به صورت جامع و مانع نیست و با دو جمله زیر برابری نمی توانند بکنند:
پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله میفرمایند:
«من استعمل عاملاً من المسلمین و هو یعلم أن فیهم أولی بذلک منه و أعلم بکتاب الله و سنة نبیّه فقد خان الله و رسوله و جمیع المسلمین»
هر کس از مسلمانان، کارگزاری را بر سر کار بیاورد[و به او مسئولیت بدهد] در حالی که میداند در بین مسلمانان فردی وجود دارد که او برای این کار سزاوارتر است و به کتاب و سنت پیامبر آشناتر است، آن کس به خدا و رسول خدا و جمیع مسلمانان خیانت کرده است.
حضرت امیر (ع) فرموده است: "من تقدم علی قوم و هو یری فیهم من هو افضل، فقد خان الله و رسواله و المومنین" هر کس خود را در جامعه بر دیگران مقدم بدارد و پیشوا شود در حالی که بداند افراد لایق تر از او هستند، قطعا او به خدا و پیامبر و مومنان خیانت کرده است.
قالب های ذهنی زنگ زده
میدانید که شرکت تویوتا در ژاپن حق استفاده از 3 کلمه غیرممکن، بهترین و هرگز را برای مدیران و کارکنان خود ممنوع کرده است؟ و به جای آنها از واژههای من نمیتوانم، بهتر و شاید وقتی دیگر استفاده میشود.
در فرهنگ ما نیز کم نیستند ضربالمثلهایی که باید همچون علف هرز از باغچه فرهنگمان وجین شوند، بهیادداشته باشیم زحمت کاشتن یک گل سرخ کمتر از زحمت برداشتن علف هرز نیست، اگر گلی نکاریم و علف هرز را از بین نبریم باغچه فرهنگ ما پویا، باطروات و معطر نخواهد شد.
فرهنگی پویا خواهد بود که همواره خانه تکانی داشته باشد یعنی اینکه اندیشههای منجمد و باورهای زنگ زده را از خود بیرون کند و باورهای درست و اندیشههای جدید را جایگزین نماید.
نمونه ضربالمثلهایی که باید مثل علف هرز بیرون کشیده و دور ریخته شود عبارتند از:
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو
با یک گل بهار نمی شود
یک دست صدا ندارد
چو فردا شود فکر فردا کنیم
هر آنکس که دندان دهد، نان دهد
ترک عادت موجب مرض است
هر کسی را بهر کاری ساختند
نگاه آماری به دو واقعه حیاتی ازدواج و طلاق درکشور
برابر آمار سایت سازمان ثبت و احوال کشور ، تعداد 714937 موردواقعه ازدواج و تعداد 156142 مورد واقعه طلاق در کشور به ثبت رسیده است . این دو واقعه حیاتی (ازدواج و طلاق) به ترتیب نسبت به سال 1392، 59576 مورد کاهش و 773 مورد افزایش نشان می دهد. به عبارت دیگر در سال 1393 در کل کشور بطور میانگین درهر ماه 59578 واقعه ازدواج و 13011 مورد واقع طلاق رخ داده است.
دراستان اردبیل در سال 1393 ،تعداد 16103 رویداد ازدواج و تعداد 2743 رویداد طلاق ثبت شده که نسبت به سال 1392، درخصوص ازدواج تعداد 1188 مورد کاهش و در ارتباط با شاخص طلاق تعداد 86 مورد افزایش نشان می دهد . در این استان در سال 1393 بطور میانگین در هر ماه تعداد 1341 رویداد ازدواج و تعداد 228 رویداد طلاق ثبت شده است.
شاخص سال |
ازدواج |
طلاق |
||
کشور |
اردبیل |
کشور |
اردبیل |
|
93 |
714937 |
16103 |
156142 |
2743 |
92 |
774513 |
17291 |
155369 |
2657 |
آمار اسفندماه سال 1393 به دلیل نبود اطلاعات آن در سایت بطور میانگین از عملکرد 11 ماهه محاسبه و در گزارش لحاظ شده است.
تغییر نگرش
امروز کی هستم؟ پی آمد گزینش دیروز است.
فردا چه کسی خواهم بود؟ به گزینش امروزم بستگی دارد.
تغییر کردن یعنی انتخاب و میل به تغییر
نگرش، همیشگی، ثابت و همواره پایدار نیست اگر نگرشهای شما خوب نیستند میتوانید آن را عوض کنید (اگر چه کاری دشوار است) به شرطی که از صمیم قلب خواستار تحول باشید.
فرآیند تغییر نگرش :
- شناخت وضع کنونی
- ایمان داشته باشید که میتوانید
- برای خود منشور هدف بنویسید : مخصوص، مکتوب، امضاءدار، داشتن مهلت زمانی، در جلو دید باشد.
- مشتاق تغییر باشید : هیچ گزینشی بیشتر از شوق به تغییر سبب موفقیت در تغییر نگرش نمیشود.
- امروز را دریابید پشیمانی دیروز و ترس از پیشامدهای احتمالی فردا را رها کنید فقط یک روز را دریابید نه دیروز نه فردا بلکه فقط امروز
- الگوهای فکری خود را تغییر دهید آنچه باعث موفقیت شما تا کنون شده تضمینی برای موفقیت شما درآینده نیست سطح فکری خود را توسعه دهید.
- عادتهای نیک را در خود پرورش دهید نگرش چیزی جز نوعی عادت فکری نیست عادات غزیزی نیستندبلکه اکتسابی هستند.
- همواره در فکر حفظ نگرش درست باشید خواستن توانستن است. نگرشهای انسان میل به بازگشت دارند مگر انکه مراقبت کنید مثل کشی است که کشیده شده است رها کنید به حال اولش باز می گردد.
- انسان موفق کسی است که شکست میخورد اما خود را شکست خورده نمیداند.
- موفقیت چیست؟ خیلیها موفقیت را " مثل دیگران شدن " و " از قالب خود بیرون آمدن " میدانند.
این نگرش درست نیست و راه به جایی نمیبرد. اگر انسان تلاش کند شبیه دیگران شود در زندگانی موفق نمیشود بلکه به بدل غیرواقعی تبدیل میشودُکلاغی خو است راه رفتن کبک بیاموزد راه رفتن خودش را فراموش کرد سعی کنیم خودمان باشیم استعدادهای خود را شناسایی کنیم هیمنگونه که هستیم موفق شویم نه مثل دیگران شویم.