امنیت متوازن،ضامن توسعه کشور
در یک روز معمولی که نیروهای حفاظت اطلاعات سپاه بنابه وظیفه مشغول رصد ارتباطات افسران اطلاعاتی فعال و حاضر در منطقه بودند به ناگاه به یک مورد مکالمه تلفنی مشکوک برخورد می کنند و بعد از رصد تخصصی اطلاعاتی ،به این اشراف می رسند که طرف مقابل افسر اطلاعاتی آمریکایی، یک ایرانی ساکن سوریه است که هویت اش سید محمود موسوی مجد میباشد که بعد از ترور ناجوانمردانه سردار قاسم سلیمانی، دستگیری وی رسانه ای شد. مجد طبق مستند پخش شده از نامبرده و اعترافات صریح ایشان به ارتباط با سرویس های جاسوسی آمریکا و اسرائیل و صد البته سکوت معنادار آمریکا و اسرائیل در این ارتباط خود دلیلی بر اثبات عمل مجرمانه موسوی مجد بود. مجد به اتهام جاسوسی ،صبح روز دوشنبه مورخ 1399/4/30 دار مجازات آویخته شد. این کشف اطلاعاتی یک مورد کوچک از هزاران تهدید هائی است که توسط نیروهای امنیتی شناسایی و خنثی میشود و ما هرازگاهی چند نمونه آن را بصورت مستند مثل مستند موسوی مجد از صدا و سیما که پخش می گردد را مشاهده میکنیم،.فارغ از هرگونه جهت گیری سیاسی،حزبی و جناحی و به عنوان یک ایرانی وطن پرست معتقد هستیم که دستگاه اطلاعاتی و امنیتی یکی از بهترین ها در حوزه تخصصی در منطقه و حتی در سطح جهان است طوری که دستگاهای اطلاعاتی خارج از کشور نیز به آن اعتراف و اذعان کرده و می کنند. شاخص مهم و بارز موفقیت نهاد های امنیتی کشور و دستاوردهای آن به دلیل چند لایه بودن حفاظت و اطلاعات و هماهنگ بودن نیروهای آنها در کشور می باشد. بزرگ ترین موفقیت نیروهای امنیتی که تاوان جبران ناپذیر آن شهادت سردار قاسم سلیمانی بود، از بین رفتن حکومت داعش که ساخته و پرداخته آمریکا و برخی از کشورهای غربی و عربی منطقه بود، می باشد. داعشی که با مصرف قرص های روان گردان به احدی حتی به نوزاد داخل شکم مادر نیز رحم نکرد. واقعیت این است در شرایط کنونی که کشور تحت فشار تحریم ها به سختی نفس می کشد بویژه در حوزه اقتصاد انتظار میرود همانگونه که در زمینه مبارزه با تروریسم و کشف جاسوسان به همت چشمان بیدار نیروهای امنیتی موفق عمل کردیم انتظار میرود در زمینه فعالیت های اقتصادی به همت این عزیزان نیز امنیت مطلق ایجاد گردد. تا یک تاجر،یک تولید کننده و سرمایه گذار با احساس امنیت خاطر به کار اقتصادی بپردازد و احساس نکند که رانت اطلاعاتی وجود دارد و در رقابت ناسالم اقتصادی قرار دارد که این تفکر و احساس ضربه به پیکره رقابت سالم اقتصادی می زند. جان کلام همانطور که در زمینه نظامی به امنیت خاطر کامل رسیده ایم طوری که دشمنان با زبان لرزان با ما صحبت می کنند این رویکرد و امنیت باید در دیگر حوزه ها اعم از اقتصادی،اجتماعی و حقوق شهروندی نیز باید نمود عینی و ملموس به خود بگیرد که آن زمان شاهد امنیت متوازن درتمامی ابعاد و بخش های مختلف خواهیم بود که شکنندگی آن به دست دشمنان غیر ممکن خواهد بود.
زندگی
زندگانی فرصت محدودی است که زمان شروع و آخرش برای هیچ انسانی معلوم نیست و در اراده آفریننده یکتاست. در هر صورتی زندگی در یک نقطه از زمان شروع و در یک نقطه به پایان می رسد. آن چیزی که زندگی افراد را پرمعنی ، با ارزش، و نام شان را ماندگار می سازد،اهدافی است که انسانها آن را برمیگزینند و برای رسیدن به آنها به جد میکوشند.
هرچند که این روزها به دلایلی برخی از افراد جامعه به اجبار و از روی نیاز و ناچاری به دنبال پول برای اداره کردن زندگی خود هستند لیک برخی دیگر با دارا بودن تمکن مالی بالا باز به دنبال ثروت اندوزی بیشتر و انباشت آن می باشند.
آیا شایسته نیست که مردم متناسب با شرایط زندگی خود اهدافی را انتخاب کنند که در نقطه پایان زندگی افسوس مسیر طی شده را نخورند؟ دمی که دیگر امکان جبران مافات وجود ندارد.
مفهوم تازه "موفقیت"
درخصوص کلمه و اصطلاح "موفقیت" تعریف ها و دیدگاههای مختلف و متنوعی از سوی متخصصان روانشناختی و جامعه شناختی ارائه شده است که همگی آنها قابل قبول و قابل تامل می باشد. ولی با توجه به تحولات اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی صورت گرفته در سال های اخیر در سطح جامعه، بنظر می رسد معنا و مفهوم "موفقیت" دربین آحاد جامعه تغییر یافته است. که در ادامه به چند نمونه این تغییرات اشاره میگردد:
-) موفقیت یعنی: بالا بردن آستانه تحمل در برابر افزایش قیمت ها که روزانه و گاها ساعتی اتفاق می افتد.
-) موفقیت یعنی: سروسامان دادن فرزندان اعم از دختر وپسر مجرد خانواده از حیث تهیه جهیزیه، ودیعه مسکن و پرداخت بخشی یا کل اجاره بهای مسکن آنها.
-) موفقیت یعنی: اینکه بتوان مواجب و حقوق ماهانه را تاپایان ماه مدیریت کرد.
-) موفقیت یعنی: مدیریت کردن اقساط بانکی طوری که صدای اعتراض بانک و یا بانک ها درنیاید.
-) موفقیت یعنی: حفظ شرایط موجود و کنونی سطح زندگی با توجه به تورم جهشی موجود در اقتصاد جامعه.
-) موفقیت یعنی: ثبت نام در انواع و اقسام سامانه ها که بنام دولت الکترونیک روزانه ایجاد میگردد.
-) موفقیت یعنی: برنده شدن در قرعه کشی ایران خودرو و سایپا.
-) موفقیت یعنی: مراقبت و مواظبت کردن که سر وکارت به بیمارستان، کلانتری و دادگاه نیافتد.
-)موفقیت یعنی: به عنوان پدربزرگ و بازنشسته روزهای آخر هفته شرمند داماد ها، عروس ها و نوه ها نشوید.
-) موفقیت یعنی: بتوانی دانش آموزان خود را درمدارس هیات امنایی ثبت نام کنی.
-) موفقیت یعنی: با این همه فشار و استرس در محیط کاری و زندگی دچار افسردگی نشوی.
-) موفقیت یعنی:به عقیده برخی ها کارنکنی و حقوق بگیری.
-) موفقیت یعنی: با فشار به زیردستان و کارکنان برای خود جایگاه و برند کسب کنی.
-) در پایان موفقیت یعنی: حذف کلمه موفقیت از ادبیات به دلیل غیر کاربردی و مبهم بودن آن در بین آحاد جامعه، توسط رئیس فرهنگستان علوم.
ده واقعیت مهم عفاف و حجاب در جامعه
1- دریک جامعه که اساس و بنیان آن بر اسلام و آموزه های قرآن، پایه گذاری شده است. می بایست مسئله حجاب و عفاف بطور خودجوش درآن شگل بگیرد و از سوی افراد جامعه رعایت گردد.باید تحقیق وتفحص صورت پذیرد که چه اتفاقاتی در زمینه های سیاسی،اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی در جامعه بوقوع پیوسته که ضمن عدم رعایت موضوع مورد بحث در حال حاضر یک روز و هفته به مقوله عفاف وحجاب اختصاص یافته و انتظار معجزه در این خصوص داریم.
2- عفاف یک ارزش درونی است وحجاب یک موضوع یا نمود بیرونی و این دو تنها به خانم ها ارتباط پیدا نمی کند و شامل آقایان نیز میشود. گاها در جامعه مردهائی را می بینیم که هیچ شباهتی به جنس خود ندارند.
3- با اجبار و زور نمی توان افراد جامعه را به سمت عفاف و حجاب هدایت کرد. اگر اینطور بود قطعا تا کنون در این زمینه موفق بودیم که متأسفانه چنین نیست.
4- با برگزاری جلسه،سمینار وانتشار کتاب و مقاله در زمینه حجاب وعفاف نمی توان به جاری وساری شدن این دو مقوله در جامعه امیدوار بود. اقدامات مورد اشاره تنها میتوانند زمینه ساز اقدامات و سیاستگذاری کارشناسی شده در این خصوص باشند ولاغیر.
5- به قول مرحوم دکتر شریعتی: حجاب غیر از چادر است و چادر تنها یکی از انواع وپوشش ها است. لذا نباید مقوله حجاب و عفاف را محدود و منحصر به چادر کرد و در چادر خلاصه نمود.
6- در حوزه فرهنگی کشور به فرموده مقام رهبری با ولنگاری گسترده ای مواجه هستیم. به عبارتی اکثر دستگاههای اجرایی چه در سطح ملی و چه در سطح استانی به دنبال ارائه آمار و عملکرد در حوزه فعالیت خود می باشند. فلذا هیچ ارگان و نهادی به دنبال اعتلاء و ارتقاءفرهنگ عفاف و حجاب به صورت سنجیده (کارشناسی شده و منطبق بر اصول جامعه شناسی ،هماهنگ و یکپارچه) نمی باشد و نتیجه آن می شود که خوانندگان عزیز در جامعه مشاهده می کنند.
7- باید پذیرفت بویژه در چند سال اخیر به دلیل مشکلات اقتصادی در سطح جامعه و علی الخصوص در معیشت خانواده ها، انجام کارهای کارشناسی، دقیق و برنامه ریزی شده در حوزه فرهنگ از جمله موضوع حجاب، بسیار سخت و دشوار و پذیرش موضوع فرهنگی از سوی مخاطبین با چالش جدی مواجه شده است. عنوان میگردد ما دلواپس سیر کردن شکم خالی خانواده خود هستیم و شما به دنبال تکمیل ظاهری کارنامه وعملکرد اداری خود!
8- نقش والدین به عنوان ارکان اصلی خانواده در امر تربیت دختران و پسران به دلایل مختلف اعم از اجتماعی، فرهنگی، دینی، اقتصادی به شدت کم رنگ شده است. و به نوعی در اولویت اول خانواده ها قرار ندارد.چطور میتوان از پدر و مادری که به اصل موضوع حجاب و عفاف باور و اعتقاد راسخ و درونی ندارند،انتظار داشت که فرزندان با عفت و با حجاب مناسب تحویل جامعه بدهند.
9- تا زمانی که افراد جامعه به خصوص والدین به این باور و رشد فکری نرسند که حجاب و عفاف برای خود فرد سودمند می باشد و شان و جایگاه او را در جامعه اسلامی ارتقاء میبخشد. به عبارت دیگر تا چرایی اهمیت استفاده از حجاب مناسب در جامعه به خوبی و بروشنی تعریف نگردد. قطعا در این مقوله موفق نخواهیم بود.
10 - اینکه از یک طرف در خصوص عفاف و حجاب در جامعه صحبت می کنیم و از طرف دیگر در برخی از برنامه های تلویزیونی و فیلم های خانگی صحنه های به نمایش گذاشته می شود که حتی بدتر از پوشش های مورد استفاده در فرنگستان وکشورهای غیر اسلامی می باشد. با این دوگانگی موجود در جامعه نمی شود در خصوص اهمیت حجاب و ارزش عفاف صحبت کرد و امورات را وفق اهداف و آرمان ها پیش برد.
جان کلام از منظر دکتر شریعتی اینستکه:
"شما طرز فکر بچه ها را عوض کنید،آنها خودشان پوشش را انتخاب خواهند کرد، شما نمی خواهد مدلش را بدوزید و تنش کنید! او خودش انتخاب می کند. شما رابطه عاشقانه بین او و این عالم وجود را برقرار کنید، او خودش به نماز می ایستد. هی به زور بیدارش نکنید!" روحش شاد و یادش گرامی باد.
هفته قوه قضائیه
از دیدگاه اسلام، منصب قضاوت، ظریف ترین، حسّاس ترین و مهم ترین، و در عین حال از خطرناک ترین جایگاه های اجتماعی در جامعه است. در یک نگرش، اسلام قاضی را نماینده خداوند در زمین و با فضیلت ترین انسان ها می داند، ولی در نگرشی دیگر، بدترینِ انسان ها بر کره خاکی به شمار می آورد. از همین روست که حضرت علی امیرمؤمنان علیه السلام در تعبیری زیبا و متین، خطاب به شریح قاضی می فرماید: «ای شریح! مجلس قضاوت، جایگاهی است که یا پیامبران و جانشینان به حق ایشان در آن قرار می گیرند، و یا سیه رویان و بدبختان بر آن تکیه می زنند». بر این پایه، فاصله میان قاضی شایسته و قاضی زشت کار، فاصله میان بالاترین درجات بهشت و پایین ترین درجات دوزخ دردناک است. در شرایط کنونی جامعه از مهمترین وظیفه قوه قضائیه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1) مبارزه با فساد و رانت خواری
2) جاری و ساری شدن حقوق شهروندی و رعایت آن از سوی افراد جامعه
3) مبارزه با قاچاق کالا در حمایت از سرمایه گذاری
4) مبارزه جدی با باندهای مافیای مواد مخدر
5) تغییر در برخی از قوانین قضایی متناسب با مقتضیات کنونی جامعه از جمله مهریه وچک
6) تلاش در راستای افزایش دانش حقوقی افراد جامعه
7) اقدام موثر در پیشگیری از وقوع جرم در جامعه و اصلاح مجرمین با راهکارهای کارشناسی شده
8) تلاش در راستای کم کردن فاصله طبقاتی و گسترانیدن عدالت اجتماعی
هفته قوی قضائیه بر قضاتی که تلاش می کنند حق به حق دار برسد، مبارک باد.
تولد
با عنایت و لطف الهی امروز 49سالگی را به پایان رسانیده و گام به 50سالگی نهادم. نیم قرن نخست را پشت سر نهاده و در آستانه نیم قرن دوم قرار گرفتم. طبق روال معمولِ چنین مناسبت هائی دوستان و آشنایان ضمن تبریک، عمری 120ساله برای فردی که زاد روزش میباشد آرزو می کنند.لیک، بنظر می رسد هر موجودی یک بار خلق می شود و تمام می شود.اما انسان یک ویژگی مهم دارد،غیر از اینکه یک بار خلق شده است. موظف است یک بار هم خودش را خلق کند. و تولدی دوباره یابد. انسان ضمن اینکه مخلوق است، می بایست خالق خودش هم باشد. انسان چه چیزی را خلق کند؟خودش را. یعنی تولد و بازآفرینیِ دوباره . این جهاد اکبر که توصیه شده است همان مبارزه با نفس و زاییدن دوباره"خود" است. امیدوارم در مدت باقی مانده عمر خویش، که انتهای آن نا معلوم است و تحت اراده خداوند می باشد، از این توانائی برخوردار باشم که قدمی در راه اراده و خواست او، بردارم و ضمن مبارزه با انفاس شیطانی، التیام بخش دردی از دردهای انسان های اطراف خودم باشم که آن ، بازآفرینی، بلوغ فکری و تولد نوین من خواهد بود و آن چندین برابر تولد سنیِ مرسوم ارزشمند و واجد اهمیت می باشد.
پیش بسوی کشور کانادا
"کانادا "، نامی که در کشور زیاد شنیده می شود. فرار مغزها از یکسو و گریز اختلاسگرانی که تاکنون از کشور گریخته اند، خبر اقامت شان در کانادا یکی پس از دیگری به گوش می رسد. مرجان شیخ الاسلامی آل آقا، محمود خاوری، مهرگان امیر خسروی ، برادران امیر منصور آریا و غیره از جمله بزرگ ترین متهمان به اختلاس هستند که به کانادا گریخته اند. حال چرا کانادا؟ کشور کانادا متهم را به کشوری که درآن حکم اعدام اجرا شود، بازنمی گرداند. در حال حاضر استرداد مجرمان میان ایران و کانادا وجود ندارد و از طرفی روابط دیپلماتیک میان این دو کشور، عملا تعطیل می باشد. اینها دلایل عمده ای هستند که اختلاسگران و غارت گران بیت المال کشور به خوبی ازآن آگاه هستند و با استفاده از پشتیبانی و کمک نیروهای داخلی و احیانا نفوذ سرویس های جاسوسی خارجی به راحتی و بدون هیچ گونه مانع و مشکلی از کشور خارج می شوند و اقامت و یا تابعیت کشور کانادا را اخذ می کنند. بعبارت دیگر بواسطه پول های دزدی در آنجا سرمایه گذاری می کنند . فقدان روابط سیاسی و دیپلماتیک ،همچنین عدم اجرای استرداد مجرمان و متهمان میان دو کشور، بازگرداندن اختلاسگران و متهمان پولشویی را به داخل کشور برای محاکمه و اعمال مجازات. عملا غیرممکن ساخته است. به عینه شاهد هستیم که تاکنون هیچ متهمی از سوی کانادا به کشور مسترد نشده است. و در صورت تداوم شرایط موجود ، در آینده نیز این مهم اتفاق نخواهد افتاد.علیرغم اخبار ضد و نقیض در خصوص درگذشت قاضی غلامرضا منصوری در رومانی ترس آن میرود، وی نیز که متهم به مشارکت در پرونده اکبر طبری می باشد و مقامات دادگاهی بخارست استرداد او را تا 20تیرماه به تعویق انداخته و از ایران خواسته اند که در این مهلت یکماه مدارک خود را ارائه کند، به یکباره سر از کانادا دربیاورد و مرگ وی صحنه سازی باشد. می بایست برای «مقوله پیش بسوی کانادا بدون دغدغه»، بویژه برای متهمان پولشویی و مالی از سوی مقامات وزارت امور خارجه و سایر نهادهای حاکمیت چاره اندیشی شود. قابل قبول نیست که یک متهم مالی(اعم از اختلاس، ارتشاء، یا خائن به بیت المال), با وجود این همه زیر ساخت های نرم افزاری و سخت افزاری و همچنین نهاد های متنوع نظارتی و کنترلی در کشور به یکباره سر از کانادا دربیاورد. اگر در این زمینه کوتاهی گردد همچنان کشور کانادا و چه بسا دیگر کشورها( مثل استرالیا که به تازگی اخبار مشابهی از آن بگوش میرسد)با توجه به دلایل عنوان شده کماکان، محل امنی برای غارتگران بیت المال، اختلاسگران و دیگر متهمان مالی و یا پولشویی فراری از دست مجازات خواهد بود.
دوازدهم ژوئن،روزجهانی مبارزه با کار کودکان
فقردرجامعه قربانیان زیادی دارد که یکی از مظلوم ترین، ضعیف ترین و آسیب پذیرترین قربانیان آن، کودکان کار می باشد.کار کودکان چه در کشورهای توسعه نیافته، چه در کشورهای در حال توسعه و حتی در کشورهای توسعه یافته، با درصد های متفاوت ، کیفیت و اشکال مختلف وجود دارد. به عبارت دیگر موضوع کار کودکان امری متمایل به مطلق است تا نسبی ، لذا اینکه بگوئیم در فلان کشور این پدیده وجود دارد و در کشور دیگر با پدیده کار کودکان و چالشهای آن مواجه نیستند نمی تواند صحت داشته باشد.انگار در همه جای دنیا کار کشیدن از کودکان جزء جدا نشدنی از اقتصاد و آسیب هایش شده است. کودکان، اساسا به دلیل وجود فقر در جامعه و همچنین نیازها و مشکلات روحی و کمبودهای عاطفی شدید ناشی از فقر اقتصادی و فرهنگی خانواده ها، خواسته و یا ناخواسته به سمت کار کردن سوق پیدا می کنند و در اکثر مواقع به طرف باند های مافیای قاچاق انسان و مواد افیونی و سایر سوء استفاده ها کشیده می شوند. کار کودکان در شرایط کنونی اقتصاد دنیا و آمیخته شدن و سوق پیدا کردن آن به سمت و سوی باند های مافیایی، مبارزه با این پدیده اجتماعی و جامعه شناختی را با مشکل جدی مواجه کرده است. مهمترین راهکار اثر گذاردر این ارتباط مبارزه با فقر و برقراری عدالت اقتصادی و افزایش حمایت های اجتماعی در مبارزه با پدیده کارکودک می باشد. از جمله حمایت های اجتماعی میتوان به تعیین ابزارهای حمایتی افراد جامعه بویژه خانوارهایی که در زیر خط فقر مطلق قرار دارند در راستای مراقبت و پشتیبانی در مقابل پیامدهای اقتصادی و رویداد های مختلف همانند بیماری، معلولیت،بیکاری و سالخوردگی، اشاره کرد. واقعیت این است تا زمانی که فقر در جامعه و خانوارهایی فاقد درآمد استاندارد حداقلی( چنانچه چشم بر واقعیت تلخ و دردناک وجود خانوادههای مطلقا فاقد درآمد فرو بندیم) وجود دارند هرچقدر هم که سازمان های بین المللی در این خصوص شعار بدهند و بخشنامه و مقاوله نامه تصویب کنند، تداوم کار کودک، و پدیده کودکان کار همچنان ادامه خواهد داشت و این پدیده به هیچ شکلی از میان نخواهد رفت. به امید روزی که فقر که زمینه ساز و عامل اصلی بوجود آورنده کار کودکان در جهان می باشد از بین برود که آن وقت به معنای واقعی کلمه، روز جهانی عاری از کار کودکان خواهد بود.
هفت خوان ثبت نام خودرو
1- خوان اول:نبرد رخش با شیر(جنگ متقاضی با سامانه ثبت نام خودرو)
2- خوان دوم: دست یافتن رستم به چشمه آب(پیدا کردن شخص ثالث برای مباشرت در امر ثبت نام در سامانه توسط متقاضی)
3- خوان سوم: نبرد رستم با اژدها(مبارزه ستوه آورِ متقاضی با سامانه، برای ثبت نام موفقیت آمیز و اخذ کد رهگیری)
4- خوان چهارم: ناکامی در کشتن زن جادوگر(هنگ کردن سامانه به جهت ثبت نام خانم ها به جای آقایان)
5- خوان پنجم: مبارزه رستم با اژدهای چند سر (رکپ سامانه ثبت نام به متقاضی به دلیل اعلام مشخصات نادرست و ثبت نام در سامانه های فروش دیگر )
6- خوان ششم:نبرد رستم و ارژنگ دیو(جنگ خوش خیالانه و خود فریبانه متقاضی با سامانه برای برنده شدن در قرعه کشی خودرو)
7- خوان هفتم:کشتن رستم دیو سپید را(ناک اوت شدن متقاضی توسط سامانه و برنده نشدن در قرعه کشی و برگشت به خوان اول)
« این قافله عمر عجب میگذرد.»
مردم، نیروی بدون جانشین
( مردم،با دیواری کوتاه، اما تکیه گاهی بلند و استوار برای میهن)
تاریخ چهل و اند سال گذشته بروشنی بیانگر این امر مهم است که مردم میهن دوست، باشرف و فهیم ایران در برابر تمامی حوادث و مشکلات کشور اعم از زلزله،سیل،جنگ تحمیلی، خاموش کردن آتش سوزی در جنگل ها و مراتع و اخیرا در شیوع ویروس کرونا، همواره پای کار بوده اند و از جان و مال خود مایه گذاشته اند. و اگر نبود ایثار،همت، شجاعت و حضور بی منت و بی ادعای مردم در مبارزه با چالش های عنوان شده، معلوم نبود که آیا دولت مردان و متولیان امر، می توانستند رویدادهای تلخ فوق را کنترل و مدیریت نموده و برآنها فایق بیایند؟ پاسخ کاملا واضح و روشن است و نیازی به توضیح و ورود به جزئیات هرکدام از مثال های فوق ندارد. متولیان امر مطمئن باشند علیرغم همه ی مشکلات معیشتی و اقتصادی که این جماعت شریف را تحت فشار قرار داده و گاها انتقاد وگلایه بجا و برحقی نیز در این خصوص دارند لیکن اگر خدای ناکرده باز هم اتفاقاتی مشابه و حتی بدتر از آن کشور را تهدید کند. قطعا باز این مردم خواهد بود که با همت و حضور همیشگی خود در عرصه و میدان و همچنان جلوتر و با انگیزه تر از مسئولین با مشکلات و تهدید ها مقابله و جدال خواهند نمود. چه، این را بارها به عینه ثابت کرده اند و خود حاکمیت نیز بارها به آن اذعان نموده است. آیا شایسته نیست که قدر، منزلت و ارزش این مردم شریف را دانست در قبال شان ادای حق نمود و در جهت رفع مشکلات و نیاز های اساسی آنها گامهای عملی و ملموس برداشت؟
آیا انصاف است که در بروز و ظهور چالشها و مشکلات از مردم استمداد بطلبیم و در سایر زمان ها به فکر چاره اندیشی و اقدام قاطع جهت حل و رفع مشکلات اساسی و قانونی آنها نباشیم. آیا این نوع نگاه، رویکرد و نگرش منطقی و عقلایی می باشد؟ به هیچ عنوان هیچ نیروی نمی تواند جایگزین نیرو و انرژی سیل مثبت و خروشان مردم در میهن باشد. لذا باید قدر این توان مردمی را دانست و در حفظ و مراقبت از آن دقیق،کوشا بود و بدرستی احساس مسئولیت نمود. نباید طوری رفتار کنیم که این زنجیر محکم مردمی، زنگ بزند و در شرایط سخت پیش رو که قطعا با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی و تحریم های ناجوانمردانه ادامه دار خواهد بود، آن استحکام و مقاومت اولیه خود را نداشته باشد. چه، جبران این ضایعه زمانبر و هزینه بر بوده و شاید غیرممکن باشد. فارغ از هرگونه جهت گیری سیاسی و حزبی به راستی مردم کشور ایران مردمانی شریف و مهربان هستند و در عین حال مدافع سرسخت در مقابل خطرات و تهدیداتی که کشورشان را تهدید می کند. آیا به نظر شما نباید قدردان این مردم بود و به حقوق اولیه آنها احترام گذاشت و در راستای رفع مشکلات آنها گام برداشت؟ چه زیبا فرموده حضرت امام خمینی(ره):وظیفه ما و همه دست اندرکاران است که به این مردم خدمت کنیم و در غم و شادی و مشکلات آنان شریک باشیم که گمان نمی کنم عبادتی بالاتر از خدمت به محرومین وجود داشته باشد(صحیفه امام، صفحه 342). به امید آن روز