حضرت ابوالفضل العباس(ع) بودن یعنی:
عباس(ع) یعنی:وفادار بودن
عباس(ع) یعنی:برادر به معنای واقعی کلمه بودن.
عباس(ع) یعنی:انسان کامل بودن.
عباس(ع) یعنی:طرفدار خانواده بودن.
عباس(ع) یعنی:درشجاعت همانند شیر ژیان بودن.
عباس(ع) یعنی:همراه مردم وضعیفان بودن.
عباس(ع) یعنی:الگوی زندگی اسلامی داشتن.
عباس(ع) یعنی:تعهد به بیت المال داشتن.
عباس(ع) یعنی:مسلمان واقعی بودن.
عباس(ع) یعنی:نگاه یکسان به انسانها بدون توجه به شان ومقام آنها.
عباس(ع) یعنی:زندگی بدون اشرافی گری داشتن.
عباس(ع) یعنی:مهربانی در اوج عصبانیت.
عباس(ع) یعنی:مردانگی.
عباس(ع) یعنی:پاسدار ناموس،جان ومال مردم بودن.
عباس(ع) یعنی:پرهیز از ریاکاری ودروغ گفتن.
عباس(ع) یعنی:ظاهر وباطن یکی بودن.
وهزاران ویژگی ها،خصلت ها ویعنی های دیگر که قلم از نوشتن آنها عاجز می ماند.حال قضاوت با خودمان هست که تاچه حد خلق وخوی ما عاشقان حضرت ابوالفضل العباس(ع) نزدیک به اوست چرا که هرگز او نخواهیم بود. التماس دعا.
ملانصرالدین وبسته های حمایتی او
ملانصرالدین با توجه به تکلیفی که دوستان برعهده ی او گذاشتن،تصمیم گرفت به عنوان نماینده مردم روستای آق قلعه وارده پارلمان شود.زن نصرالدین به اوگفت:ملا تواین شرایط و وضعیت اقتصادی روستا میتونی برای مردم آق قلعه،کاری انجام بدی.ملا درجواب زنش گفت:زن من برای همه ی مردم روستا بسته هایی را آماده کرده ام که بعد از پیروز شدن درانتخابات بین اهالی روستا توزیع خواهم کرد.برای ورزشکاران بسته دارم،برای زنان بسته دارم،برای کشاورزان بسته دارم.خلاصه برای همه ی اقشار مردم روستا بسته های حمایتی آماده کرده ام که مردم بعد ازتحویل آنها مشکلات شان،حل خواهد شد.زن گفت:ملا داخل بسته ها چه چیزی خواهی گذاشت. نصرالدین گفت:زن جان این محرمانه است.بالاخره انتخابات انجام شد وملا با توجه به شعار بسته های حمایتی خود،پیروز شد.چند روز بعده انتخابات زن ملا دید که نصرالدین پشت خرش را پراز جعبه های خالی کرده و وارد حیاط خانه شد وشروع به پرکردن جعبه ها ازنان،پنیر،خرما،حوله،چوب مسواک،دفترمشق،کبریت،چوپوق،دمپایی،توپ پلاستیکی وماشین پلاستیکی کرد.زن گفت:ملا چه کارداری می کنی.نصرالدین درجواب گفت:زن این همان بسته های حمایتی است که به مردم قولش را داده بودم.زن پرسید که ملا وسایل را از کجا آوردی تو که پول نداشتی.ملا گفت:اینها را مغازه داران روستا به من کمک کردند ومن نیز به آنها قول داده ام که به نوعی کمک های آنها را جبران خواهم کرد.زن پرسید که ملا با توزیع این بسته ها مشکلات مردم روستا حل خواهد شد؟نصرالدین گفت:حل شود وحل نشود من به قول خود عمل کردم وبقیه مشکلات دیگر به من ربطی ندارد ومردم مابقی مشکلاتشان را خودشان حل وفصل کنند.زن گفت:ملانصرالدین آفرین برتو وامثال تو، بخاطر همین کارها هست که روستای آق قلعه سالهاست به همین وضعیت مونده وبه شهر تبدیل نشده است.
اخیرا دوستان در برنامه وبودجه از توزیع بسته های متنوع خبر میدهند که در روزهای آتی تحویل مشمولین خواهد شد.دراین خصوص باید به این نکته اشاره کرد که نمی توان مشکلاتی را که دلایل آنها ساختاری و ریشه ای در اقتصاد کشور می باشد را با توزیع بسته ها ی حمایتی حل کرد.بسته های حمایتی نقش مسکن را دارند. پس باید جور دیگری اندیشید و عمل گرد.
مصوبه مناطق آزاد-تجاری استان، شبیه داستان خال کوبی عکس شیر
همه ما این داستان را به وفور درمحافل مختلف اداری و غیر اداری شنیده ایم که روزی فردی خواست عکس شیر را در بدنش خال کوبی کند تا بواسطه ی آن سری درسرها داشته باشد.لذا رفت پیش استاد این کار.استاد زمانی که خواست سر شیر را خال کوبی کند، پهلوان پنبه ازشدت درد سوزن ها گفت:استاد سرشیر نیاز نیست،برو بدن شیر را خال کوبی کن.استاد زمانی که شروع به سوزن زدن کرد،دوبار پهلوان پنبه داستان ما گفت:استاد، بدن شیر نیز نیاز نیست،برو دم شیر را بکش.استاد خال کوبی از این شرایط عصبانی شد و پهلوان پنبه را از اتاق بیرون کرد.درحال حاضرداستان مناطق آزاد-تجاری استان ما نیز شبیه ماجرای پهلوان پنبه شده است.چرا که زمان شروع بحث مناطق آزاد-تجاری قرارشده بود چندین منطقه استان در شمول این طرح قرارگیرد ولی در تصمیم گیری نهایی به یک یا چند منطقه خاص توجه و برخی از منطقه استان از محدوده ی این طرح خارج شده اند.این موضوع باعث شده بین نمایندگان مجلس شورای اسلامی استان، بحث های حاشیه ای مطرح گردد که در شرایط امروزه به نفع استان و منطقه نبوده و نخواهد بود.بنظر میآید این تصمیم کمسیون اقتصادی مجلس ویا هرنهاد قانونی دیگربه این شکل وسیاق، بیشتر در راستای جمعبندی و خارج کردن موضوع مناطق آزاد-تجاری کشور از دستورکار مجلس شورای اسلامی بوده که چندین سال است ازسوی نمایندگان استان ها درخواست کننده، بطور مکرر مطالبه میشد. دوستان اگرفراموش نکرده باشند منطقه ویژه اقتصادی نمین چندین سال است که تصویب شده و شرایط و قوانین آن به جزء در چند مورد،شبیه مناطق آزاد-تجاری است.دوستان پاسخ دهند که برای استفاده حداکثری از ظرفیت این منطقه ویژه اقتصادی چه اقداماتی انجام داده اند. اگراستفاده وبهره برداری سیاسی از تصویب یک طرح در راستای اخذ رای یا پزسیاسی باشد،قطعا با این رویکرد تصویب مناطق آزاد-تجاری استان فرقی نمی کند با یک یا چند منطقه،دچارسرنوشت منطقه ویژه اقتصادی نمین خواهد شد.لذا می طلبد دوستان ضمن پی گیری جامع وکامل طرح مناطق آزاد-تجاری استان، بطور همزمان پی گیر آماده سازی زیرساخت ها و فرایندهای اجرایی آن نیز باشند.چرا که بدون داشتن طرح اجرایی قوی در راستای تولیدات رقابتی با هدف صادرات، فعالیت مناطق مورد بحث بعد از تصویب به سمت واردات کالا های مصرفی که در حال حاضر یکی از چالش های مناطق آزاد –تجاری موجود درکشور می باشد،حرکت خواهد کرد که در این حالت وجود یا عدم وجود مناطق آزاد –تجاری تاثیری بر توسعه اقتصادی استان نخواهد داشت.
حرکت مقوله کارآفرینی کشور درجاده خاکی
یکی از موضوعات که درچند سال اخیرمورد توجه قرارگرفته،مقوله کارآفرینی درایجاد کسب وکارهای جدید توسط جویندگان کار درکشور می باشد.متولیان عرصه بازار کار واقتصاددانان به این اتفاق نظررسیده اند که برای رشد و افزایش تولید ناخالص داخلی کشور،بایستی روی نیروی انسانی کارآمد وخلاق تکیه کرد که صد البته جز این نیز راهکاری وجود ندارد.چراکه دولت به عنوان کارفرمای بزرک درحال حاضر دیگر نای برای ایفای نقش فعال در عرصه اقتصاد را ندارد و همین که بتواند خرجی کارکنان خود را تامین و پرداخت کند،شاهکار کرده است.متاسفانه همانند سالهای گذشته(دولت های قبلی)که موضوع آموزش کارآفرینی وترویج آن اسباب و وسیله ای شد برای افراد حقیقی وحقوقی که به بهانه آن،پول های کلانی به جیب بزنند. امروزه نیز شاهد هستیم که روند گذشته درامر آموزش وترویج کارآفرینی با عناوین دهان پرکن همچون منتوری کسب وکار،رویداد کارآفرینی،شتابدهنده کارآفرینی،تولد یک کسب وکار وغیره در حال تکرار شدن می باشد.متولیان واجراکنندگان این موضوعات یا دستگاههای اجرایی هستند که بیشتر به دنبال پرکردن جدول عملکرد خود می باشند و یا افراد حقیقی وحقوقی بنام بخش خصوصی که آنها نیز بیشتر به دنبال منافع مالی این قضیه می باشند تا خروجی آن.واقعیت این است که با این روند که به نوعی تکرار تجربه تلخ سالهای گذشته می باشد و تنها فرق آن با رویکرد سال های گذشته، تغییرعناوین دوره ها ست.با این شیوه در مقوله آموزش کارآفرینی درکشور جزءاتلاف وقت ومنابع مالی،ره به جای نخواهیم برد.درمباحث جامعه شناختی ومدیریتی زمانی که میخواهند موضوعی را در جامعه نهادینه کنند یا برعکس موضوعی را به عنوان ناهنجار مطرح کنند، از تئوری بنام تئوری تغییر استفاده میکنند.تئوری تغییر با تزریق دانش موضوع مدنظر در بین افراد جامعه یا مخاطبین خاص، میکوشد تا نگرش انها را نسبت به آن موضوع تغییر دهد.در صورت تغییر نگرش قطعا در رفتار فردی افراد تغییر ایجاد خواهد شد و تغییر رفتار فردی رفتار گروهی را بدنبال خواهد داشت.ترویج مفهوم کارآفرینی نیزجزء ازاین طریق به معنای واقعی کلمه،امکان پذیر نخواهد بود وتاثیر آن در اقتصاد کشور و منطقه ملموس نخواهد بود.امیدواریم با اتخاذ روش و رویه معین با رویکرد تئوری تغییر وهمچنین تعیین متولی مشخص برای مقوله کارآفرینی در کشور شاهد آن باشیم که مقوله کارآفرینی که در حال حاضر درجاده خاکی در حال حرکت هست به جاده اصلی بازگردد و به حرکت خود بدون گردد و خاک ادامه دهد.انشاءا....
ملا نصرالدین و ماجرای طلاق دادن زنش
ملانصرالدین به دلیل اختلاف با زنش و اینکه به قول امروزی ها نتونست با عیالش به توافق برسه،تصمیم گرفت او را طلاق بده.ملا جهت ارائه عریضه طلاق به اداره عدلیه آق شهررفت و بعد از ساعت ها نوبت به او رسید.نصرالدین بعداز ارائه دادخواست،مقررشد سربرج برای اخذ روز و ساعت جلسه دادگاه دوباره به اداره عدلیه مراجعه کنه.ملانصرالدین تا سربرج بواسطه همسایه ها و دوستان با زنش آشتی کرد و موضوع دادن طلاق عیال،منتفی شد.ملاسربرج برای پس گرفتن عریضه طلاق به اداره عدلیه رفت و وقتی به جلوی اداره رسید با صحنه ی عجیب مواجه شد.او دید که جلوی اداره فرش قرمز انداخته اند وکارکنان و رئیس اداره در اطراف فرش قرمز دست به سینه ایستاده و به مراجعین تعظیم و با شاخه گل از آنها استقبال می کنند.رئیس اداره به محض دیدن ملا نصرالدین او را به اتاق مخصوصی برد و با دادن صبحانه وشیرینی از او پذیرای کرد.نصرالدین گفت:آقای رئیس من کاردارم و اومدم برای پس گرفتن درخواست طلاق، دیگه نمی خوام زنم رو طلاق بدم.رئیس گفت:ملا برای کار همیشه وقت هست. ما از امروز وظیفه داریم تمامی مراجعین را از عملکرد اداره راضی نگه داریم.در حین گفتگوی ملا با رئیس اداره،کارمندان کفش ولباس ملا را تمیز و فیش غذای مجانی به مدت یک هفته به او دادند.ملا نصرالدین با تعجب از رئیس اداره پرسید:آقا اینجا چه خبره،دفعه اول که اومدم نمی تونستم حرف بزنم ونزدیک بود مرا از اداره بیرون کنند.حالا چه شده که اینطوری با مراجعین رفتار می کنند.رئیس گفت:کدخدا بخشنامه کرده از سربرج با همه ی مراجعین به اداره با مهربانی و محبت رفتار کنیم و هرطوری هست رضایت آنها را جلب کنیم در غیراینصورت اضافه کاری وحقوق کارمندان را کم خواهد کرد.ما نیز این کارها را انجام میدهیم تا شما از ما راضی باشید و پیش کدخدا از اداره ما تحسین کنید.نصرالدین گفت: رئیس جان زمان جلسه من با عیالم مشخص شده یا خیر؟کارمند گفت: بله. ملا دعوتنامه را گرفت و با سلام وصلوات کارمندان از اداره خارج شد.ملا نصرالدین وقتی به خانه رسید به زنش گفت:زن نمی دونی در ادارات چه خبره به همه ی مراجعین چای،صبحانه وفیش غذای مجانی میدند و از کار در ادارات خبری نیست.زن به ملا گفت:ملا عریضه طلاق را پس گرفتی.ملا گفت:زن مگر دیوانه ام این درخواست برگه برنده ماست. با این بهانه میتونم برم اداره عدلیه و از خدمات غذایی و غیر غذایی آنها استفاده کنم. با این شرایط زن نترس تو رو طلاق نمی دم.ملا گفت:زن از فردا نیاز نیست بری خرید هرچیزی که نیاز داریم را لیست کن تا با مراجعه به ادارات مختلف آنها را تهیه کنیم.خداوند به کدخدا عمر طولانی عطاکند. انشاءا......
فقرآب را جدی بگیریم
کشوربا بحران جدی آب مواجه است و دراین میان شش کلانشهر بیش از همه دروضعیت بحرانی قرار گرفته است.مهمترین نشانه های این شرایط به نقل از گروه اقتصادی تسنیم عبارتند از:
-)کاهش 52درصدی بارش ها در فلات مرکزی ایران.
-)کاهش بارش های کشور به میزان 43درصد.
-)فلات مرکزی ایران با استقرار32میلیون و400هزارنفری بحرانی ترین وضعیت آبی را در سال97دارد.
-)6کلانشهر بحرانی،اصفهان،یزد،بندرعباس،شیراز،کرمان وبوشهر.
-)حدود45درصد مخزن سدهای کشور پر و بیش از50درصد خالی است.
-)کاهش 78درصدی بارش برف.امسال هیچ برفی برای ذوب شدن نداریم.
-)به 5600روستا با تانکر آبرسانی میشود.
-)از609دشت ایران،355دشت شرایط بحرانی درمنابع آبی زیرزمینی دارند.
-)سرانه آب کشور برای هرنفر از سالانه 5500مترمکعب در سال1355به میزان 1500مترمکعب درسال 1397رسیده است.
کم آبی علل وعوامل مختلفی دارد که از مهمترین آنها میتوان به رشد جمعیت،تغییر اقلیم ،عدم صحیح مدیریت بحران و بهره برداری غیراصولی وغیرمنطقی از آب چه دربخش شرب و چه در بخش مصارف صنعتی وکشاورزی،اشاره کرد.اینکه درحال حاضر مطرح میشود کم آبی به بحران تبدیل شده، خود گواهی برعدم مدیریت علمی وکارشناسی آن می باشد که اگر خوب مدیریت میشد حداقل در چنین شرایط بحرانی قرار نمی گرفتیم.با توجه به شرایط منابع آبی در جهان در سالهای نه چندان دور شاهد چالشی بنام جنگ آب خواهیم بود و در چنین موقعیتی هرکشوری ظرفیت خوبی در منابع آبی داشته باشد،ابرقدرت شناخته خواهدشد. مقابله با این چالش حیاتی،نیازمند حرکت هوشمندانه واتخاذ راهکارهای عملیاتی می باشد که هر روز تاخیر در این خصوص صدمات جبران ناپذیری به دنبال خواهد داشت. در حال حاضر سرمایه گذاری وایجاد شغل و رفع فقر که جزء الویت های اساسی و اول نظام می باشد نیز تحت تاثیر کم آبی قرار دارد.چرا که طرحهای سرمایه گذاری برای ایجاد و ورود به چرخه تولید نیازمند تخصیص آب از منابع آبی، می باشند.البته در این شرایط بحرانی نقش بهره بردارن و استفاده کنندگان از منابع آبی بیشتر از تصمیم گیران دولتی نباشد،کمتر نیست. الگوی مصرف آب که در حال حاضر در بین خانواده ها هست، تاریخ مصرف آن گذشته و باید سالهای پیش تغییر پیدا می کرد که نکرده است.هنوز هم اکثر بهره بردارن با همان آبی که مصرف می کنند ماشین،حیات و خودشان را می شویند وگلهای خود را آبیاری می کنند. البته بخشی از این مصرف بی رویه آب شرب در سایر بخش ها به دلیل عدم تفکیک سیستم آبرسانی به منازل مسکونی در سطح کشور برمیگردد.به عبارت دیگر سیستم لوله کشی آب شرب با سیستم لوله کشی غیر شرب در کشور باید با هم دیکر تفکیک شوند.سیستمی که در حال حاضردر اکثر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در حال اجراء می باشد. علی ایحال امیدواریم متولیان و بهره برداران از منابع آبی در این شرایط بحرانی هوشمندانه ومنطقی رفتار کنند.چرا که درشرایط بی آبی دیگر جایی برای تصمیم گیری و عمل نیست.
سوال اول-نظر شما درباره شعار سال مبنی برحمایت از کالای ایرانی چیست وبرای تحقق این شعار چه باید کرد؟
جواب:انتخاب شعار سال مبنی برحمایت از کالای ایرانی از سوی مقام معظم رهبری بسیار دقیق وهوشمندانه بود.چرا که این شعار یکی از مهمترین محورهای اقتصاد مقاومتی است که ایشان به خوبی آن را برای سال 1397نامگذاری کردند.اینکه عنوان میشود این شعار هوشمندانه ودقیق می باشد به این دلیل هست که با این شعار،کلیات نظام و افراد جامعه یعنی هم مردم و مسئولین دولتی اعم از قوه مجریه،مقننه و قضائیه در تحقق اهداف شعار که همانا افزایش تولید ملی و ریشه کن کردن بیکاری از اقتصاد می باشد، می بایستی بیش از گذشته فعال و هماهنگ و یکدل باشند وتا این اتحاد و وفاق ملی ایجاد نگردد قطعا اقتصاد مقاومتی که حمایت از کالای ایرانی نیز جزئی از ارکان آن می باشد،به سرمنزل نهایی که همانا سربلندی اقتصادی ایران عزیز می باشد، نخواهد رسید. از طرفی این شعار بعد فرهنگی نیز دارد که در ادامه به ان اشاره خواهد شد.
برای تحقق شعار حمایت از مصرف کالای ایرانی همانطور که اشاره شد،مردم ودولت بازیگران اصلی آن هستند.دولت از طریق اقداماتی همچون مبارزه جدی وعملی با قاچاق کالا ورانت اطلاعاتی ومالی،مدیریت جدی بر واردات کالا،تلاش جهت ایجاد ثبات پایدار در نوسانات قیمت ارز وهمچنین کاهش منطقی نرخ تسهیلات در راستای توجیه پذیر کردن فعالیت های اقتصادی میتواند نقش آفرینی کند. مردم از طریق مصرف نکردن کالای قاچاق وخارجی وتعصب وتلاش در خریدن کالای ایرانی ،میتوانند در تحقق این امر خطیر موثر باشند.مردم جامعه بایستی به این باور برسند که با هر خرید کالای ایرانی کمک می کنند به اشتغال فرزندان خود.
سوال دوم-کیفیت کالای ایرانی را در مقایسه با کالای خارجی چگونه می بینید؟
جواب:اصولا کیفیت کالا امری نسبی است ومطلق نیست.اینکه بگوئیم کلیه کالاهای تولید داخل بی کیفیت هستند،درست نیست.چراکه در حال حاضر برخی از تولیدات کشور از کیفیت خوبی برخوردار هستند حتی از مشابه خارجی نیز بهتر می باشند ولی به دلایلی فرهنگی که به غلط در جامعه ترویج یافته، نتوانسته اند در بین افراد جامعه برای خود بازار پایداری پیدا کنند.در مقابل کالاهای داخلی هستند که از کیفیت لازم برخوردارنیستند و یا در حال طی مراحل پیشرفت خود می باشند و زمان بر خواهد بود تا به قافله کیفیت به مفهوم علمی آن برسند و نیاز هست به پشتیبانی وتاکید بر ترجیح بر کالای خارجی وجود دارد. احساس بی کیفیتی البته با خوده بی کیفیتی متفاوت است.خریدار ایرانی خیلی اوقات تحت تاثیر تبلیغات منفی در مورد کیفیت تولید داخل قرار میگیرد وهنوز قضاوت 20سال پیش را در مورد کالای داخلی دارد.
احتمالا در ذهن خوانندگان این سوال مطرح گردد که چه لزومی به خرید کالای بی کیفیت داخل هست، زمانی که کالای با کیفیت مشابه خارجی آن در بازار وجود دارد؟به این افراد باید گفت: مردم ژاپن سالها دروازه های کشورشان را به ورود کالای خارجی بستند و اجناس ژاپنی را خریدند که از کیفیت لازم نیز برخوردار نبود.همین عزم ملی وخود خواهی جمعی آنها،ژاپن را در علم وصنعت به نقطه ای رساند در حال حاضر شاهد آن هستیم . این همان بعد فرهنگی شعار سال جدید است که باید مردم و مسئولین امر در این خصوص می بایست به گونه ی جهادی عمل کنندو کالای ایرانی را علیرغم ضعف در تولید برکالای خارجی ترجیح دهند.
سوال سوم-برای ارتقاء کیفیت کالای ایرانی چه باید کرد؟
جواب:برای پاسخ به این سوال بایستی ابتدا تعریفی از خود کیفیت ارائه کنیم تا مشخص گردد که برای ارتقاء آن به دنبال چه پارامترهای در امر تولید کالای با کیفیت، باید باشیم.برای مفهوم کیفیت تعاریف زیاد و متنوعی وجود دارد.ولی به نظر بنده تعریف ارائه شده از سوی آقای کرازبی،بهترین تعریف می باشد.کرازبی کیفیت را اینطور تعریف کرده است: کیفیت یعنی مطابقت با مشخصات ونیازمندی ها،کیفیت یعنی رضایت مشتری،کیفیت یعنی به وجد آورنده مشتری،کیفیت یعنی مناسب بودن،کیفیت یعنی مشتری برگردد اما محصول برنگردد،کیفیت یعنی تحویل به موقع،کیفیت یعنی خدمات متنوع پس از فروش وکیفیت یعنی بی نقص بودن کالا. با این اوصاف زمانی می توانیم بگوئیم کالا ومحصولی با کیفیت است که موئلفه های مورد اشاره در آنها رعایت شده باشد و در این حالت است که کلیه اجناس و کالا های تولیدی به برند تبدیل خواهند شد و برند یعنی مشتری.در این برهه از زمان بیش از همه فعالان و تولید کنندگان بخش خصوصی در تحقق این مقوله نقش وسهم سنگینی بر عهده دارند و برای تولید کالای با کیفیت با شاخص های مورد بحث می بایستی از نیروی توانمند،دانش و تکنولوژی جدید ،مواد اولیه مناسب بویژه در زمینه کالا های غذایی وخوراکی که حرف و حدیث های در جامعه مطرح می باشد و ضربه ای بر عدم استفاده اکثریت جامعه از این کالاهاست، استفاده کنند و همچنین تاسیس واحد های تحقیق و توسعه در واحد های تولیدی با مشارکت دانشگاهها را سرلوحه کاری خود قرار دهند.در غیر اینصورت در امر تولید کالای باکیفیت موفق نخواهیم بود.
تاکتیک آقای نجفی
بالاخره آقای نجفی ازسمت شهرداری تهران استعفاء داد و بازهم دلیل استعفای خود را همانند استعفای قبلی از سمت رئیس سازمان میراث فرهنگی،صنایع دستی وگردشگری کشور،بیماری عنوان کرد.برای همه ی بیماران دنیا بویژه آقای نجفی از خداوند منان آرزوی سلامتی وصحت داریم. ولی سوالی که در افکار عمومی ایجاد شده وهنوزهم پاسخی به آن داده نشده، این است که آقای نجفی زمانی که از سازمان میراث فرهنگی،صنایع دستی وگردشگری استعفاء دادند،میدانستند مریض احوال هستند، پس چرا پست شهرداری تهران را پذیرفتند؟ امیدواریم که بعدها از سوی ایشان به سوال فوق،پاسخ قانع کننده ای داده شود.آنچه دراین بین استعفای آقای نجفی را مسئله دار کرده حرف وحدیث های است که بعد از استعفاء از سوی ایشان و برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در رسانه ها وفضای مجازی،مطرح شده است. اکثریت مطالب عنوان شده در این خصوص برمیگردد به وجود فساد وپولشویی ها در بدنه شهرداری تهران که آقای نجفی به برخی از نمونه های آن در صحن شورای شهر تهران اشاره کرده است.این یادداشت به دنبال صحت و درستی موارد اشاره شده بالا نیست.چرا که رسیدن به درستی مطالب مطروحه در صلاحیت سازمان های بازرسی و امنیتی می باشد که قطع به یقین دوستان در حال پی گیری موضوع جهت شفاف سازی هستند.آنچه که یادداشت حاضر دنبال می کند، موضوع تاثیرگذاری بار روانی مباحث این چنینی برافکار عمومی است کاها جبران ناپذیر نیز می باشد.در نحوی برخورد با این موضوع وموضوعات مشابه از سوی مسئولین انتظار میرود دو شاخص مهم و اساسی به هیچ عنوان مورد غفلت و فراموشی قرار نگیرد.یکی موضوع اعتماد ودیگری موضوع شفافیت که کوتاهی در توجه به آنها چالش های بزرگی را در سطح جامعه به ویژه افکار عمومی بوجود می آورد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میگردد:
-)اعتماد:اعتماد از لوازم پایداری وتوسعه جوامع است.اعتماد مردم به یکدیگر،اعتماد مردم به حکومت و حاکمان واعتماد حکومت به مردم.وقتی اعتماد نباشد،بدبینی جای آن را میگیرد ودر جامعه بدبین همکاری شکل نمی گیرد وجامعه ی بدون همکاری رشد نمی کند.
-)شفافیت:شفافیت نیز از لوازم دائمی یک جامعه بالنده و توسعه گرا است. آزادی اطلاعات و پاسخگویی قابل راستی آزمایی از بستر های اجتناب ناپذیر،شفافیت هستند. جامعه غیر شفاف مانند خودرویی است که شیشه های آن گل آلوده و کدر شده اند و سرنوشت چنین خودروی،حادثه و واژگونی است.
با این توضیح وتوصیف از مسئولین امر انتظار میرود زمانی که کشور با رهنمود های داهیانه ی رهبری در مسیر رشد و توسعه قرار گرفته است در برخورد با موضوعات مشابه همچون آقای نجفی طوری عمل کنند که دو شاخص مهم مورد اشاره فوق یعنی اعتماد و شفافیت،خدشه دار نگردد که جبران عدم توجه به آنها اثرات مخربی را در ذهن افکار عمومی جامعه ایجاد می کند که اصلاح آن کاها غیرممکن ودر صورت اصلاح زمان بر می باشد که در این میان کشور از رشد و توسعه باز می ماند.
ماراتونی بنام اخذ مجوز 50 درصد طلایی
هرزگاهی موضوع افزایش 50درصدی،30درصدی و25درصدی فوق العاده حقوق در بین کارکنان مطرح و مدتها سوژه بحث های داغ در بین آنها می باشد و بعد از مدتی فروکش می کند.اخیرا با دست به دست شدن مصوبه ی تازه هیات محترم وزیران در خصوص موافقت با اعمال 50 درصد فوق العاده حقوق برای کارکنان امورمالیاتی در فضای مجازی، موضوع مزبور دوباره نقل مجلس کارکنان سایر دستگاههای اجرایی شده است. در این بین نامه ی اعتراض وزیر جهاد کشاورزی به معاون اول رئیس جمهور و اتخاذ تصمیم وی(معاون اول) در خصوص بررسی اعمال ضریب 50درصدی به کارکنان جهاد کشاورزی درجلسه هیات وزیران، مسابقه ای در میان مدیران ارشد سازمانها و وزارتخانه ها برای اخذ مجوز 50 درصدی به راه انداخته است که شباهت بیشتری ماراتون های دومیدانی سرعتی دارد.انتظار میرود سازمان مدیریت وبرنامه ریزی کشور ودر راس آن جناب آقای دکتر نوبخت هم به عنوان رئیس سازمان وهم به عنوان سخنگوی دولت با استناد به فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری بر این موضوع و روند اجرایی آن تصمیم گیری کنند.طوری نباشد وزیر و رئیسی که صاحب نفوذ در دولت وهمچنین از حیث مالی، سازمان و وزارتخانه ی تحت امرش حرفی برای گفتن داشته باشد به راحتی بتواند مجوز طلایی را اخذ و در ذهن کارکنان خود به اسطوره تبدیل شود و در عوض وزیر و رئیس سازمانی که در این راستا تلاش کرده و یا نکرده الله علم تنها به دلیل نداشتند پارامترهای دوگانه فوق از رسیدن به مجوز طلایی باز بماند که در این حالت چهره خوبی در بین کارکنان خود نخواهد داشت.زمانی که دولت در سال جاری از همسان سازی حقوق وکاهش منطقی فاصله بین دستمزد کارکنان خود سخن میراند و در این میان خود را صاحب برنامه میداند و حتی در بودجه سال جاری نیز برای این امر مهم اعتباراتی را پیش بینی کرده است تصمیمات و حرکات اخیر او(دولت) را نمی توان در این راستا ارزیابی کرد.انتظار میرود متولیان امر برنامه و بودجه ریزی کشور،موضوع افزایش 50 درصدی فوق العاده حقوق را با رویکرد عدالت پرداختی در بین کارکنان که جزء اهداف قانون مدیریت خدمات کشوری هست را یک دفعه برای همیشه تعیین تکلیف و تصمیم منطقی همه شمولی دراین راستا اتخاذ کنند تا شاهد پایان این ماراتون ورزشی در بین وزراء باشیم که دیگر طولانی وخسته کننده شده است. انشاءا.....
کارگر ساده نیازمندیم
درایام تعطیلات نوروز فرصتی پیش آمد تا چند فیلم سینمای خانگی را ببینم.از بین آنها فیلم سینمایی کارگر ساده نیازمندیم به کارگردانی وتهیه کنندگی منوچهر هادی ازحیث فیلم نامه و پرداختن با مسایل وآسیب های اجتماعی واقتصادی حال حاضر جامعه ازبقیه فیلم ها قوی تربود.موضوع فیلم به ماجرای مهاجرت دو جوان شهرستانی به پایتخت(تهران) برای پیدا کردن کار و آینده بهتر می پردازد.یکی از آنها در مغازه اغذیه فروشی با کارفرمای که از حیث درآمد در سطح پائینی می باشد ودیگری به صورت نگهبان در پروژه ساختمانی با کارفرمای پولدار،مشغول بکار میشوند و درجریان فیلم اتفاقاتی برای هر دو آنها پیش میآید.منوچهر هادی در این فیلم تلاش می کند با نگاهی متفاوت به مسایل ومشکلات کارگران ساده که در پایتخت مشغول بکار هستند واکثریت آنها را نوجوانان وجوانان شهرستانی تشکیل میدهد را به تصویر بکشد و به نظر بنده در این تلاش ادبی و هنری موفق عمل کرده است.وی کوشیده در فیلم خود دو نکته مهم را به بیننده منتقل کند:
-)چه در طبقه کارگر(دهک پائین)وچه طبقه کارفرما(دهک بالا)بدون زحمت و تلاش سالم وبا صداقت نمی توان به ثروت رسید.برای رسیدن به پول بی زحمت از سوی هر دو دهک یکی برای رسیدن به پولی که قبلا نداشته و دیگری برای افزایش پول و موجودی خود، می بایست دروغ،خیانت و حتی به قتل دست بزنند.
-)پول همه چیز نیست و نمی شود همه چیز را با پول تغییر داد و در صورت تغییر نیز موقعیت جدید قطعا موقتی خواهد بود.
دیدن این فیلم زیبا و پرمعنی را به همه ی خوانندگان عزیز توصیه می کنم.