چند نکته درخصوص اتفاقات اخیر
1- بعنوان یک شهروند ایرانی فوت تاسف بار وغم انگیز مرحومه مهسا امینی را خدمت خانواده محترم امینی و مردم ایران بویژه مردمان با تعصب،خون گرم و با غیرت کردستان تسلیت گفته و برای آن مرحومه ازخداوند منان آرزوی بخشش و علو درجات عالیه را آرزومندیم.
2-باتوجه به شرایط اقتصادی،اجتماعی و سیاسی حاکم برجامعه و گستردگی ابعاد و ابزارهای مختلف خبررسانی درشرایط کنونی نسبت به سالهای گذشته،انتظاربراین است حوادث و اتفاقاتی که بنوعی اذهان عمومی را تحت تاثیر قرارمیدهد و بواسطه آن اکثریت آحاد جامعه تشنه دریافت اخبار واطلاعات درباره علل و عوامل حادثه هستند می طلبد تا قبل از ورود رسانه های متخاصم و معاند داخلی و خارجی، موضوع توسط خبرگزاری ها و در راس آنها صدا و سیما بدون تاخیرشفاف سازی و اخبار دقیق با جزئیات کامل لحظه به لحظه به مردم اطلاع رسانی گردد. متاسفانه دراین خصوص بطور حرفه ای عمل نمیشود در حوادث افزایش قیمت بنزین و ماجرای سقوط هواپیمای اکراینی به عینه شاهد خلاء اطلاع رسانی شفاف و بموقع بودیم و نتیجه آنها نیز همانند ماجرای مرحومه مهسا امینی فرصتی شد برای فرصت طلبان و دشمنان برای موج سواری و ایجاد آشوب و بلوا در کشور.
3- بین اعتراض مدنی و اغتشاش می بایست تفاوت قائل شد. اعتراض مدنی حرکتی است درچارچوب قانون ولی اغتشاش فعلی است غیرقانونی و مخل نظم و امنیت شهروندان و حتی منافع ملی کشورها. اغتشاش همواره محکوم است و در همه ی کشورهای دنیا با اغتشاش و اغتشاشگران بدون اغماض برخورد میشود و ایران نیز از این قضیه مستثنی نیست و برخود با مخلان نظم و امنیت مردم را برای خود محفوظ میدارد.چه بهتر است برای افراد یا گروههایی که میخواهند با حفظ نظم وآرامش و بدون ایجاد ناامنی در جامعه نظر، ایده ها و حتی اعتراض مدنی خود را مطرح کنند فرصتی برای این رویکرد مدنی بوجود آید تا قشرهای مورد اشاره بتوانند اعتراض مدنی و مطالبه بحق خود را به گوش مسئولین برسانند. موضوعی که دراصل 27 قانون اساسی( تشکیل اجتماعات و راهپیمایی ها،بدون حمل سلاح،به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است) به آن اشاره شده است. اثرات چنین اقدامات مدنی در ارائه مجوزها و ایجاد مکان های امن و تامین امنیت معترضین مدنی از سوی فراجا، قطع به یقین در شرایط بحرانی و آشوب، گرایش به اغتشاش و کاستن از دامنه اغتشاشات موثر خواهد بود . چرا که معترضین مدنی وقتی ببینند که به شکل قانونی میتوانند مطالبات خود را در فضای آرام و مسالمت آمیز مطرح کنند،دلیلی برای پیوست به اغتشاشات غیر قانونی را در خود احساس نخواهند کرد.
4- گشت امنیت اخلاقی یا همان گشت ارشاد اگرمیخواهد به فعالیت خود ادامه دهد می بایست تغییرات اساسی در روند اجرایی آن بوجود آید. گشت امنیت اخلاقی در ادامه باید طوری عمل کند که شان و منزلت مخاطبین آن بویژه بانوان ایرانی هرچند که از پوشش مناسب برخوردار نباشند حفظ گردد. باید تمامی رفتارهای کارکنان امنیت اخلاقی بدور از برخوردهای فیزیکی و غیرقابل قبول که گاها نمونه های چنین رفتارهای نادرست در فضای مجازی دست به دست میگردد،باشد. چنین رفتارهای غیرحرفه ای ایجاد نگرانی و بدبینی در بین مردم نسبت به گشت ارشاد و دست اندرکاران آن را بدنبال دارد. استفاده از نیروهای کاردان،متعهد، دلسوز،مهربان و با سعه صدر و روابط عمومی بالا از الزامات کارکنان گشت امنیت اخلاقی هست، اگر ادامه دار باشد. نکته مهم دیگر که در دستور کار متولیان این موضوع باید قراربگیرید برخورد جدی با کارکنانی است که به جای ارشاد و راهنمایی لسانی از زور بازو برای ارشاد و هدایت هموطنان استفاده میکنند که به هیچ وجه قابل قبول و حتی توجیه پذیرهم نیست.
5- دیگر زمان اشتباه کردن و رفتار و گفتار از هیچ مسئولی پذیرفتنی نیست. دیگر زمان حرکات ناشایست از سوی عوامل اجرایی در ساختارهایی که بطور مستقیم با مردم سروکاردارند نیست. کشور برای رشد وتوسعه به آرامش نیاز دارد. اگر قرارباشد با اشتباه یک فرد یا یک ساختار، کشور به جهت شرایط خاص سیاسی و اجتماعی و داشتن دشمنان کینه توز داخلی و خارجی دچار آشوب و اغتشاش گردد در مسیرحرکت توسعه و رشد خود، نفس کم می آورد.فلذا جا دارد قوه قضائیه در چنین مواردی که قصور یک فرد یا یک گروه زمینه وبستری میشود برای آشوب و بلوا در کشور با مسببان آن برخورد قاطع نماید. موضوعی که مطالبه اکثریت آحاد جامعه برآن است. برخورد سریع،قاطع با اطلاع رسانی به موقع از زمینه سازان اغتشاش و اغتشاشگران.
پاینده باد وطنم، ایران
ما زندگی نمی کنیم، فقط نفس می کشیم!
رخت بربستن از این دنیا و مرگ چه با کرونا و چه بدون کرونا بدون تردید و بسا دور از انتظار و ناگهانی سراغ همه ما خواهد آمد. این همان شتری است که همانگونه که در مقابل آلونک زانو بر زمین می نهد در برابر عمارت های بلند و قصر ها هم خواهد نشست. شاید بتوان آن را عادلانه ترین پدیده حیات نام نهاد.
افسوس،اندوه و حسرت بزرگ این است که ما زندگی نمی کنیم و نکرده ایم ، چرا که همه ی سال های عمرمان راصرف:
-) دویدن برای رسیدن به حداقل های ممکن نموده ایم.
-)دل بستن و امید به روزهای خوش آینده کرده ایم. که معلوم نیست اتفاق خواهد افتاد یا خیر.
-) کارکردن بدون هرگونه احساس تعلق خاطر به شغلمان کرده ایم.
-) دلهره از اس ام اس ها و تهدید های عدم پرداختن اقساط های مختلف بانکی کرده ایم.
-) دل نگرانی ها برای چگونگی تهیه سرپناه یا مسکن،کرده ایم.
-) دلواپسیها در خصوص اینکه بعد ازما آینده فرزندانمان چه خواهد شد،کرده ایم.
-) اینکه 20روز مانده تا حقوق ماه بعد را با جیب خالی زندگی را چگونه سرخواهیم کرد،کرده ایم.
و هزاران فکر وخیال دیگر که امان زندگی کردن را از ما ستانده است. به واقع با توجه با افزایش جهشی قیمت ها در شرایط کنونی ما ادای زندگی کردن را درمی آوریم. زیرا که زندگی بدون درآمد کافی، زندگی بدون تفریح، زندگی بدون آرامش خاطر روح و روان، زندگی بدون پس انداز و زندگی بدون امید به آینده روشن، زندگی ای که نتوان در آن بدون دغدغه و با خیال آسوده یک کتاب خواند و از آن آموخت، زندگی کردن نیست. بلکه عین هنرپیشه های فیلم، نقش بازی کردن است. به امید روزی که زندگی بکنیم برای رشد وتعالی انسان ها برای ساختن آینده خانواده، آینده کشور و آینده بشریت در این صورت است که میتوان ادعا کرد که ما زندگی می کنیم به معنای واقعی کلمه.
انتخاب مربی فوتبال به سبک ملانصرالدین
ملانصرالدین زمانی که شهردار آق شهربود برای اعتبار بخشی به شهر البته ارتقائ جایگاه خودش،تصمیم گرفت فوتبال شهرداری آق شهر را تشکیل دهد. لذا فورا یازده بازیکن از آق شهر و روستاهای اطراف آن که علاقه و عشق فوتبال داشتند جهت بازی دعوت کرد. ملانصرالدین نام تیم فوتبال را تیم شهرداری پرواز انتخاب و مربیگری تیم را بدون قرداد آنچنانی به مشهدی قادرخان سپرد. تیم شهرداری پرواز در چند بازی با تیم های روستاهای اطراف با توجه به جوان بودن بازیکنان و تازه تاسیس بودن آن توانست نتایج قابل قبولی کسب کند.ملانصرالدین خودش از فوتبال چندان سررشته ای نداشت و برای اینکه در جلسات ورزشی و همچنین نیمکت تیم،حرفی برای گفتن داشته باشد. مدتی برنامه 80آق شهر وفوتبال های خارجی را دنبال می کرد.بعد از چند مسابقه تیم شهرداری پرواز که هم برد داشت وهم باخت.یکی از دوستان ملانصرالدین بنام م.ش به ملا پیشنهاد داد نصرالدین تو که این همه روی این تیم سرمایه گذاری و وقت گذاشته ای با یک مربی خارجی قرارداد ببند تا کلاس تیم فوتبال پرواز بالا برود.ملا گفت:آقای م.ش این کار نیاز به پول و هزینه ی زیادی دارد که شهرداری در حال حاضر نمی تواند از عهد پرداخت آن برآید. م.ش گفت:ملا از هزینه های فرهنگی شهرداری که قابل توجه است میتوانی این کار را انجام بدی.ملانصرالدین چند روزی فکرکرد و نهایتا برای اینکه سری تو سرها داشته باشد،تصمیم گرفت با یک مربی خارجی قرارداد ببندد.ملانصرالدین با آقای م.ش با پول واحد فرهنگی شهرداری به کشور برزیل مهد فوتبال جهان سفرکرد. بعد از چند روز مذاکره وکفتگو با مربیان مختلف برزیلی نهایتا با فردی بنام خوزه سانچز،قرارداد بست.ملانصرالدین،م.ش و خوزه سانچز برزیلی با تشریفات و هیاهوی بسیار وارد آق شهرشدند.در ورودی شهرداری، خبرنگار خبرگزاری خوش آوای آق شهر از ملانصرالدین در خصوص کم وکیف قرارداد بخصوص مبلغ قرارداد پرسید. آقای م.ش قبل از اینکه ملا به سوال جواب بدهدگفت:طبق مفاد قرارداد این موارد محرمانه هست وطرفین نمی توانند آن را بازگو کنند. تیم فوتبال شهرداری پرواز با مربیگری آقای خوزه سانچز چند بازی انجام داد که در همه ی بازی ها تیم پرواز شهرداری باخت. طوریکه حتی نتوانست از بین تیم محلات به مرحله بالا صعود کند.ملا نصرالدین به آقای م.ش گفت: م.ش این مربی خوبی نیست من به اصرار شما این مربی را انتخاب کردم. آبروی من رفت و پول های فرهنگی شهرداری را هم دادیم به خوزه که اصلا معلوم نیست که فوتبال بلد هست یا خیر. حتی نتوانست یک امتیاز بگیرد.آقای م.ش گفت:نصرالدین مقداری پول به من بدهید تا این مربی را به نوعی راضی کنم تا از تیم کناره گیری کنه. بالاخره اقای خوزه سانچز به یکباره از تیم شهرداری پرواز آق شهر اخراج شد.بعد از یک هفته با کنکاش خبرنگار خبرگزاری خوش آوای آق شهر،معلوم شد خوزه سانچز اصلا مربی فوتبال نبوده وتنها در زمان کودکی مربی فوتبال دانش آموزی روستای محل زندگیش بوده است. با سماجت خبرنگار معلوم شد که او در زمان قرارداد چوپان یکی از روستا های برزیل بوده و همچنین مشخص شد غرامت پرداخت شده به خوزه سانچز دوسال اعتبار فرهنگی آق شهر بوده و نکته جالب اینکه آقای م.ش نیز که مبلغی از بابت بستن قرارداد از ملا نصرالدین گرفته بود از آق شهر بدون اطلاع فرارکرده است.با توجه به افتضاح بوجود آمده، ملانصرالدین سریعا بیانیه داد و اظهار کرد که قصد دارد برای جبران نتایج ضعیف تیم، مربی خارجی از کشور آرژانتین انتخاب وتلاش خواهد کرد این دفعه رضایت عمومی را جلب کند.با ورود مربی آرژانتینی نیز تیم شهرداری پرواز نتوانست نتایج خوبی را بدست آورد.حتی در آستانه منحل شدن نیز رفت.نهایتا مربی آرژانتینی نیز تحت فشار خبرنگاران وافکار عمومی،آق شهر را ترک کرد.بعد از ترک مربی دوم خارجی زن ملا به او گفت:نصرالدین خودت را با آوردن مربی های خارجی خسته نکن مگه مربیگری مشهدی قاردخان چش بود که او را کنار گذاشتی به او اعتماد کن و مربیگری تیم را مجددا به او بسپار هرچه باشد او به این مردم و بیت المال این شهر تعصب وحساسیت دارد و با وجدان بالا کار کرده و خواهد کرد.با روی کار آمدن مشهدی قادرخان تیم توانست نتایج خوبی نسبت به مربیان خارجی کسب کند وبه رده های بالاتر نیز صعود کرد.
درپایان انتظار میرود دوستان وآقایان در فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش وجوانان با نگاه و حساسیت ویژه، موضوع انتخاب مربی تیم ملی را دنبال و به مربیان داخلی اعتماد کنند. به امید آن روز
ایده سوت زنی ملانصرالدین
باتوجه به گسترش فساد بویژه فساد مالی درآق شهر زادگاه ملانصرالدین کدخدا و رییس عدلیه شهر تلاش میکردند با این پدیده شوم مبارزه کنند. ولی هر فکری کردند راهکار موثر و تاثیرگذاری پیدا نکردند.روزی کدخدا ملانصرالدین را به دفتر کارخود احضار و به اوگفت:ملا درجریان هستی که فساد در شهربیداد می کند و کار بجای رسیده که اهالی شهر فکرمی کنند من هم از خزانه پول برداشته و خریدهای خانه خود را با آن انجام میدهم.بنظر تو چه کارکنیم که در شهر فساد ریشه کن شود.ملا نصرالدین گفت: جناب کدخدا باید قدری به این موضوع فکر کنم.نصرالدین شب همان روز موضوع را با زنش در میان گذاشت وهرچه فکرکرد،راهی به ذهنش نرسید.ملا به عیال گفت:عیال امشب را بی خیال این موضوع شدم. تلویزیون را روشن کن امروز قرار فیلم پلیسی از بلاد خارجی پخش بشه.زن ملا تلویزیون را روشن کرد.فیلم مربوط به بلاد بریتانیا بود.در قسمتی از فیلم، پلیس محله ناگهان دزدی را دید که مشغول بالا رفتن از دیوار بود. پلیس محله وقتی که متوجه شد تعداد دزدها چهارنفر می باشد برای اطلاع وکمک خواستن از پلیس های محله دیگر،شروع به سوت زدن کرد. با شنیدن سوت، پلیس های دیگر نیز به او ملحق شدند و هر چهار دزد را دستگیر کردند.ملا یهویی به زنش گفت:عیال یافتم.راهکار مبارزه با فساد را یافتم.فردا نصرالدین رفت پیش کدخدا و به اوگفت:جناب راهکار مبارزه با فساد در آق شهر،سوت زدن هست.وقتی کسی رشوه میگیرد از خزانه پول غیرقانونی برداشت می کند و دیگر کارهای خلاف مالی انجام میدهد در این حین هرکس او را ببیند باید شروع به سوت زدن بکند تا مردم جمع شوند و آن فرد را دستگیر کنند.اگر چند نفر را همین طور زندانی کنید،دیگر کسی به فکر فساد مالی نمی افتد. کدخدا گفت: ملا آبروریزی نشه ملاگفت:نه کدخدا شما دستور بدین به همه ی مردم شهر یک سوت پلاستیکی بدهند تا مردم با دیدن فرد فاسد شروع به سوت زدن بکنند.کدخدا به اداره عدلیه دستور داد به همه ی مردم سوت پلاستیکی بدهند.روزی ملا نصرالدین برای گرفتن طلب کهنه ی خود، پیش یکی از بازاریان رفت.ملا زمانی که خواست کیسه پول را از دست مرد بازاری بگیرد همسایه های مرد بازاری با دیدن این صحنه شروع به سوت زدن کردند. طوری که صدای سوت تا فرسخ ها به گوش میرسید.مامورین بازار ملا نصرالدین را دستگیر و پیش کدخدا بردند.کدخدا به ملا گفت: نصرالدین برای چه از این مرد بازاری پول گرفتی. ملا گفت: کدخدا این مرد به من بدهکار بود رفته بودم طلبم را از او بگیرم. مرد بازاری وقتی دید فرصت خوبی پیش آمده تا از دست بدهکاری خود به ملا خلاصی پیدا کند، به دروغ گفت: کدخدا ملا نصرالدین این پول را گرفت تا معرف من باشه به شما برای اخذ مجوز صادرات فرش به بلاد همسایه.ملا هرچه گفت و تلاش کرد نتوانست حرفش رو ثابت کنه و نهایتا او روانه زندان شد.در زندان ملا گفت:خود کرده را تدبیر نیست.
امیدوارم موضوع سوت زنی که این روزها در راستای مبارزه با فساد در جامعه بویژه در فضای مجازی به شدت مطرح میشود و بنظر میرسد در آینده نه چندان دور در قالب طرح و لایحه از سوی دولت و نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز مطرح گردد. انتظار میرود موضوع مزبور با دقت،وسواس و نگاه کارشناسی بیشتر رصد و تصمیم گیری گردد تا سوت زنی، ابزاری برای تسویه حساب های سیاسی و فردی در جامعه تبدیل نگردد.
انتخاب ملانصرالدین به عنوان شهردار برتر
برابر خبر روزنامه وقایع اتفاقیه شهر آق قلعه،ملانصرالدین به عنوان شهردار برتر برای اهالی معرفی شد.طبق این خبر همه ی ساکنین شهر آق قلعه به ملا و زنش شادباش و تبریک می گفتند.شب این روز مهم و میمون برای نصرالدین،زن ملا ازاو پرسید: مرد من در عجب ام که شما چطور از بین اینهمه شهرداران شهرهای مختلف به عنوان شهردار برتر انتخاب شدی.ملا گفت:زن چطور مگه.زن گفت:واقعیت اینه که دیروز تو مراسم روضه خونی همسایه رفته بودم تعدای از زنها می گفتند که مردانشان که در بلدیه ی شهرداری کار می کنند، چندین ماه است که مواجب نگرفته اند و از من خواستند که به شما بگویم که مواجب آنها را زودتر پرداخت کنی.از طرفی پریروز زن کربلایی حشمت ا.. خان در صف نون وایی به من گفت که بهداری شهر به حشمت ا.. خان دارو نمی دهد.ملا گفت:به چه دلیل. زن جواب داد: که شهرداری آق قلعه چندین ماه است که پول بهداری را پرداخت نکرده است.زن به ملا گفت:نصرالدین شما به عنوان شهردار تا بحال از محله ی استاد حسن نجار باشی عبور کردی که ببینی تو محله ی آنها چه خبره. ملا گفت نه.زن گفت:حتما فردا سری به آنجا بزن چرا که سه روز قبل یک پیرزن تو گودالی که بلدیه های شهرداری چندین ماه قبل کنده و آن را پر نکرده بودند افتاده و پایش شکسته است.زن ملا به اوگفت:نصرالدین با این همه مشکلات و از همه بدتر بی خبری شما از آنها،آدم باور نمی کنه که شما اول شده باشی.ملا گفت:بالاخره اول شدم.زن گفت:ملا اگر شما با این همه مسائل و مشکلات اول شدی،پس وای بر وضعیت شهرهای که شهرداران آنها نتونستند مانند شما اول بشند.
نقش رسانه در امید بخشی به جامعه چاپ شده در خبرگزاری فارس
امید، امید اجتماعی و سرمایه اجتماعی از مولفه های حائز اهمیت در جامعه بشمار می آید که فقدان آن، یاس، ناامیدی، افسردگی و غم را به جامعه تزریق می کند. سوال اینجاست که چه لزومی و اهمیتی دارد که به دنبال افزایش امید در بین افراد جامعه باشیم؟ پژوهش های جامعه شناختی و روان شناسی اثبات کرده که در شرایطی که فردی احساس امیدواری کند، احساس تعلق خاطر بالایی خواهد داشت. وقتی افراد جامعه امیدوار باشند همه ظرفیت های فردی و اجتماعی جامعه رشد خواهد کرد. جایی که امید است خلاقیت و نوآوری افزایش می یابد. افراد زمانی خلاقانه عمل می کنند که امید داشته باشند. بطور کلی می توان گفت موتورهای محرکه هر جامعه ای امید است و امید کمک می کند که افراد حس کنند به اهداف و آرزوهایی که پیش رو دارند، خواهند رسید و در نتیجه انگیزه، تلاش، زندگی و حرکت در فرد افزایش می یابد.
در تزریق امید به جامعه می توان گفت که همه لایه نظام اعم از قوای سه گانه، دستگاه های اجرایی دولتی و خصوصی حتی تک تک افراد جامعه سهیم اند و می توانند نقش آفرینی مثبت و منفی در این خصوص داشته باشند. در این بین نقش رسانه های دیداری و شنیداری با توجه به شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور و جامعه و همچنین جنگ اقتصادی استکبار علیه کلیت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بویژه جنگ رسانه ای هم جانبه، در امیدوار نگه داشتن افکار عمومی جامعه، از سایر عوامل ملموس تر و مهمتر بنظر می آید.
رهبر معظم انقلاب، گسترش امید در جامعه را وظیفه صدا و سیما می دانند و بر تنظیم پایان امیدوارانه برای سریالها، داستانها و نمایش ها و پخش اخبار امیدبخش، موثق، بهنگام و فراگیر تاکید می کنند. ایشان همچنین امیدواری را، مایه پیشرفت کشور می دانند و تاکید می کنند القای ناامیدی برای کند کردن حرکت کشور، گناهی بزرگ است.
از بیانات رهبر معظم انقلاب ذیل شاخص "امید و دشمن"، محورهایی نظیر "ناامید کردن مردم، اولین هدف دشمن"، " تخریب روح امید در مردم، از اهداف مقطعی و مرحله ای دشمن"، "تیره و تار نشان دادن افق کشور برای القای ناامیدی"،" تنظیمهدفمند خبرها و تبلیغات برای القای ناامیدی" و " تلاش دشمن برای القای ناامیدی در عرصه های اقتصادی، انقلابی و فرهنگی" استخراج می شود.
باید قبول کرد که رسانه ها در همه اشکال خود در دوران کنونی بخش جدایی ناپذیر از زندگی مردم شده اند. مردم در طول شبانه روز از محتوای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، آموزشی و سرگرمی رسانه ها استفاده می کنند. نسل کنونی جامعه از ابتدای حیاتش با رسانه ها بزرگ می شود و در دنیای اطلاعات و ارتباط امروز این نسل، بخش عظیم فرهنگ، ارزشها و هنجارهای جامعه خود و دیگران را از رسانه ها دریافت می کند.
بنابراین می طلبد رسانه ها و متولیان آنها در این زمان حساس کشور و جامعه در راستای پروژه امید بخشی به جامعه با آگاهی و بصیرت بیشتری از گذشته کار رسانه ای خود را انجام دهند.
البته این گفتار بدین معنا و مفهوم نیست که رسانه ها چشم بر واقعیت های موجود جامعه و بالاخص کم و کاستی موجود ببندند و همواره اطلاعات و اخبار خوشایند را به جامعه منعکس نمایند که این رویکرد برخلاف رسالت و ذات فعالیت رسانه ای می باشد و چنین انتظاری نیز از گردانندگان رسانه های کشور، نمی رود. در راستای افزایش امید و امید اجتماعی در جامعه، نیاز است مدیران رسانه ای فعال در عرضه های مختلف اجتماعی اقتصادی و فرهنگی، موارد ذیل را سرلوحه کار خود قرار دهند تا ضمن انجام کار حرفه ای خود شاهد نقش آفرینی آنها در بهبود شاخص امیدواری در جامعه باشیم. انشاء ا...
1ـ انجام کار رسانه ای توسط افراد متخصص و صاحب قلم و اندیشه
2ـ بیان واقعیت جامعه بطور شفاف و پرهیز از هر گونه جهت گیری سیاسی تند و غرض ورزی شخصی در تحلیل های رسانه ای
3ـ در صورت بیان و انعکاس خبری مبنی بر وجود مشکلات احتمالی در عرصه های مختلف که باعث ایجاد زمینه یاس و ناامیدی در افکار عمومی خواهد شد. می طلبد راهکارهای کارشناسی و عملی که در صورت بکارگیری آنها، مشکلات مرتفع و تعدیل می گیردد نیز در تحلیل ها ارائه شود. چرا که راهکارها می تواند تا حدود زیادی از ناامیدی افکار عمومی بکاهد. باید پذیرفت که صرفا انعکاس چالش ها و اخبار منفی، وظیفه رسانه ها نیست بلکه این روش ناصحیح نوعی پمپاژ نفاق و تفرقه در جامعه محسوب می شود.
4ـ بکارگیری خبرنگاران متعهد و متخصص در امر رسانه که به واقع آنها روح کار رسانه هستند. خبرنگاری می تواند در این برهه از زمان موفق عمل کند که بصیرت و قوه تجزیه وتحلیل بالا یی در برخورد با مسائل مختلف داشته باشد .
5 ـ پرهیز از شتاب زدگی در انتشار اخبار ناپخته که میدانیم باعث ایجاد مسائل حاشیه ای در جامعه خواهد شد.
6 ـ ممانعت از انتشار اخبار کوتاه و مختصر بویژه در خصوص مسائل اقتصادی کشور که متاسفانه اکثرا نیز در فضای مجازی و غیر واقعی اتفاق می افتد در شرایط کنونی اصلا به مصلحت نیست چرا که همه مخاطبین قدرت تجزیه و تحلیل مطالب را به یک شکل ندارند. به عنوان مثال خبر "تورم ایران به 50 درصد رسید." این خبر کوتاه در فضای مجازی فارغ از صحت و سقم آن می تواند افکار عمومی را تحت تاثیر خود قرار دهد و زمینه ساز ناامیدی در جامعه گردد.
7 ـ پرهیز از مقایسه کشور با سایر کشورهای پیشرفته از حیث رشد و توسعه بدون شناخت ظرفیت ها و قابلیت های اجتماعی، انسانی، اقتصادی و فرهنگی که می تواند ناامید کننده باشد.
عدم تطابق مشکلات و مسائل جامعه
یکی از مهمترین عواملی که باعث عدم پیشرفت در برنامه های تدوین شده و همچنین سایر برنامه های توسعه میشود ، عدم تطابق بین مشکلات و مسائل مهم کشور است . منظور از مشکلات ، گره ها و نارسایی هایی که جامعه واقعاً درگیر آنهاست . منظور از مسائل ، موضوعاتی است که توجه و توان جامعه صرف آنها می شود . برای روشن شدن موضوع به چند نمونه از مشکلات و مسائل موجود در سطح جامعه اشاره می گردد:
اهم مشکلات کشور و جامعه :
-)بیکاری
-قرارداشتن بخش عمده اقتصاد در اختیار بخش دولتی
-قاچاق کالا
-بحث استمرار و عدم استمرار یارانه
-روند نامناسب صندوق های بازنشستگی
-ناکارآمدی نظام آموزشی در تربیت انسان های توانمند
-موانع متعدد در مسیر راه اندازی و اداره کسب و کار
-کاهش اعتماد اجتماعی
-افزایش بیماری های صب العلاج
-فرسودگی سیستم های تولید و به تبع آن کاهش بهره وری
-آلودگی هوا
-هدر رفتن انرژی در کشور
-فساد
-گرانی و تورم
-رشد اعتیاد به مواد مخدر
اهم مسائل موجود در کشور و سطح جامعه :
-) اینکه افشانی شهردار تهران استعفا میدهد یا خیر؟
-)جسد خاشقچی کجاست؟
-)جلوگیری از ورود بانوان به ورزشگاه
-)حضور یا عدم حضور فردوسی پور در برنامه 90 شبکه سه
-) گشت ارشاد
-) اینکه علی دایی پول های جمع شده را در مناطق زلزله زده هزینه کرده است یا خیر ؟
-) تلگرام فیلتر گردد یا خیر؟
-)دیدار مرجع تقلید با آقای خاتمی (رئیس جمهور سابق)
-) بوسیدن دست روحانی توسط یکی از نمایندگان مجلس
-) این فیلم داخلی پخش شود یا نشود؟
در یک جامعه سالم؛ مشکل ها تبدیل به مساله و ادبیات مشترک مردم و مسئولان می شوند . تمام جهت گیری ها و تلاش ها در عرصه های مختلف اعم از روزنامه ها ، مصوبات مجلس و اقدامات اجرایی همه و همه با محوریت مشکلاتی است که تبدیل شده اند به دغدغه و مساله کشور. متاسفانه در جامعه ما ، مشکلات چیزی است و مساله ها چیز دیگر که به نمونه های آن اشاره گردید که انرژی جامعه را صرف خود کرده و می کند.
می بینیم که مشکلات واقعی کشور امروز به جای تبدیل شدن به مساله هایی برای حل شدن ، به کنجی رفته اند و یک سری موضوعات پیش پا افتاده و غیر مهم جایشان را به عنوان مساله هایی جعلی ، پر کرده اند.
تا وقتی مشکلات و مسائل جامعه با یکدیگر تطابق نداشته باشند بی شک مشکلات مهم کشور مرتفع نخواهد شد و در جا خواهیم زد.
ملا نصرالدین و ماجرای طلاق دادن زنش
ملانصرالدین به دلیل اختلاف با زنش و اینکه به قول امروزی ها نتونست با عیالش به توافق برسه،تصمیم گرفت او را طلاق بده.ملا جهت ارائه عریضه طلاق به اداره عدلیه آق شهررفت و بعد از ساعت ها نوبت به او رسید.نصرالدین بعداز ارائه دادخواست،مقررشد سربرج برای اخذ روز و ساعت جلسه دادگاه دوباره به اداره عدلیه مراجعه کنه.ملانصرالدین تا سربرج بواسطه همسایه ها و دوستان با زنش آشتی کرد و موضوع دادن طلاق عیال،منتفی شد.ملاسربرج برای پس گرفتن عریضه طلاق به اداره عدلیه رفت و وقتی به جلوی اداره رسید با صحنه ی عجیب مواجه شد.او دید که جلوی اداره فرش قرمز انداخته اند وکارکنان و رئیس اداره در اطراف فرش قرمز دست به سینه ایستاده و به مراجعین تعظیم و با شاخه گل از آنها استقبال می کنند.رئیس اداره به محض دیدن ملا نصرالدین او را به اتاق مخصوصی برد و با دادن صبحانه وشیرینی از او پذیرای کرد.نصرالدین گفت:آقای رئیس من کاردارم و اومدم برای پس گرفتن درخواست طلاق، دیگه نمی خوام زنم رو طلاق بدم.رئیس گفت:ملا برای کار همیشه وقت هست. ما از امروز وظیفه داریم تمامی مراجعین را از عملکرد اداره راضی نگه داریم.در حین گفتگوی ملا با رئیس اداره،کارمندان کفش ولباس ملا را تمیز و فیش غذای مجانی به مدت یک هفته به او دادند.ملا نصرالدین با تعجب از رئیس اداره پرسید:آقا اینجا چه خبره،دفعه اول که اومدم نمی تونستم حرف بزنم ونزدیک بود مرا از اداره بیرون کنند.حالا چه شده که اینطوری با مراجعین رفتار می کنند.رئیس گفت:کدخدا بخشنامه کرده از سربرج با همه ی مراجعین به اداره با مهربانی و محبت رفتار کنیم و هرطوری هست رضایت آنها را جلب کنیم در غیراینصورت اضافه کاری وحقوق کارمندان را کم خواهد کرد.ما نیز این کارها را انجام میدهیم تا شما از ما راضی باشید و پیش کدخدا از اداره ما تحسین کنید.نصرالدین گفت: رئیس جان زمان جلسه من با عیالم مشخص شده یا خیر؟کارمند گفت: بله. ملا دعوتنامه را گرفت و با سلام وصلوات کارمندان از اداره خارج شد.ملا نصرالدین وقتی به خانه رسید به زنش گفت:زن نمی دونی در ادارات چه خبره به همه ی مراجعین چای،صبحانه وفیش غذای مجانی میدند و از کار در ادارات خبری نیست.زن به ملا گفت:ملا عریضه طلاق را پس گرفتی.ملا گفت:زن مگر دیوانه ام این درخواست برگه برنده ماست. با این بهانه میتونم برم اداره عدلیه و از خدمات غذایی و غیر غذایی آنها استفاده کنم. با این شرایط زن نترس تو رو طلاق نمی دم.ملا گفت:زن از فردا نیاز نیست بری خرید هرچیزی که نیاز داریم را لیست کن تا با مراجعه به ادارات مختلف آنها را تهیه کنیم.خداوند به کدخدا عمر طولانی عطاکند. انشاءا......
فقرآب را جدی بگیریم
کشوربا بحران جدی آب مواجه است و دراین میان شش کلانشهر بیش از همه دروضعیت بحرانی قرار گرفته است.مهمترین نشانه های این شرایط به نقل از گروه اقتصادی تسنیم عبارتند از:
-)کاهش 52درصدی بارش ها در فلات مرکزی ایران.
-)کاهش بارش های کشور به میزان 43درصد.
-)فلات مرکزی ایران با استقرار32میلیون و400هزارنفری بحرانی ترین وضعیت آبی را در سال97دارد.
-)6کلانشهر بحرانی،اصفهان،یزد،بندرعباس،شیراز،کرمان وبوشهر.
-)حدود45درصد مخزن سدهای کشور پر و بیش از50درصد خالی است.
-)کاهش 78درصدی بارش برف.امسال هیچ برفی برای ذوب شدن نداریم.
-)به 5600روستا با تانکر آبرسانی میشود.
-)از609دشت ایران،355دشت شرایط بحرانی درمنابع آبی زیرزمینی دارند.
-)سرانه آب کشور برای هرنفر از سالانه 5500مترمکعب در سال1355به میزان 1500مترمکعب درسال 1397رسیده است.
کم آبی علل وعوامل مختلفی دارد که از مهمترین آنها میتوان به رشد جمعیت،تغییر اقلیم ،عدم صحیح مدیریت بحران و بهره برداری غیراصولی وغیرمنطقی از آب چه دربخش شرب و چه در بخش مصارف صنعتی وکشاورزی،اشاره کرد.اینکه درحال حاضر مطرح میشود کم آبی به بحران تبدیل شده، خود گواهی برعدم مدیریت علمی وکارشناسی آن می باشد که اگر خوب مدیریت میشد حداقل در چنین شرایط بحرانی قرار نمی گرفتیم.با توجه به شرایط منابع آبی در جهان در سالهای نه چندان دور شاهد چالشی بنام جنگ آب خواهیم بود و در چنین موقعیتی هرکشوری ظرفیت خوبی در منابع آبی داشته باشد،ابرقدرت شناخته خواهدشد. مقابله با این چالش حیاتی،نیازمند حرکت هوشمندانه واتخاذ راهکارهای عملیاتی می باشد که هر روز تاخیر در این خصوص صدمات جبران ناپذیری به دنبال خواهد داشت. در حال حاضر سرمایه گذاری وایجاد شغل و رفع فقر که جزء الویت های اساسی و اول نظام می باشد نیز تحت تاثیر کم آبی قرار دارد.چرا که طرحهای سرمایه گذاری برای ایجاد و ورود به چرخه تولید نیازمند تخصیص آب از منابع آبی، می باشند.البته در این شرایط بحرانی نقش بهره بردارن و استفاده کنندگان از منابع آبی بیشتر از تصمیم گیران دولتی نباشد،کمتر نیست. الگوی مصرف آب که در حال حاضر در بین خانواده ها هست، تاریخ مصرف آن گذشته و باید سالهای پیش تغییر پیدا می کرد که نکرده است.هنوز هم اکثر بهره بردارن با همان آبی که مصرف می کنند ماشین،حیات و خودشان را می شویند وگلهای خود را آبیاری می کنند. البته بخشی از این مصرف بی رویه آب شرب در سایر بخش ها به دلیل عدم تفکیک سیستم آبرسانی به منازل مسکونی در سطح کشور برمیگردد.به عبارت دیگر سیستم لوله کشی آب شرب با سیستم لوله کشی غیر شرب در کشور باید با هم دیکر تفکیک شوند.سیستمی که در حال حاضردر اکثر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در حال اجراء می باشد. علی ایحال امیدواریم متولیان و بهره برداران از منابع آبی در این شرایط بحرانی هوشمندانه ومنطقی رفتار کنند.چرا که درشرایط بی آبی دیگر جایی برای تصمیم گیری و عمل نیست.