جمعیت(افرادی که در یک مکان و زمان با هم زندگی می کنند)
در مباحث مدیریت توسعه و پیشرفت در ابعاد مختلف اجتماعی،اقتصادی،سیاسی و فرهنگی، جمعیت، از یک سو، هدف توسعه و پیشرفت است و از سویی دیگر ابزار توسعه و پیشرفت محسوب میشود. وقتی میگوئیم هدف،یعنی تمام تلاش ها برای پیشرفت و رفاه جمعیت است. و وقتی میگوئیم ابزار توسعه، یعنی بدون حضور و مشارکت عالمانه جمعیت در حوزه های مختلف، توسعه و پیشرفت حاصل نخواهد شد. به عبارت دیگر جمعیت، یکی از ارکان مهم و تصمیم ساز در رشد و بالندگی قلمداد میگردد. جمعیت زمانی تاثیرگذاری مثبتی در رشد،توسعه و ترقی محل زندگی خود خواهد داشت که:
-) ازآرامش فکری و بهداشت روانی کامل برخوردار باشد.
-) به راحتی بتواند نیازهای اولیه و ثانویه خود را رفع نماید.
-) دغدغه ای در زندگی بویژه در موضوع معیشت و درآمد، نداشته باشد.
-)از امنیت در تمامی حوزه ها برخوردار باشد.
-) اعتماد عمومی بین جمعیت، جاری و ساری باشد.
-)جمعیت به سوی دانایی محوری حرکت کند.
-) عدالت اجتماعی به معنای واقعی کلمه وجود داشته باشد.
حال سوالی که پیش می آید این است که حاکمیت و دولت ها تا چه حد توانسته اند زمینه و بستر حضور آگاهانه و عالمانه جمعیت، برای اثربخش بودن در توسعه و پیشرفت کشور را فراهم نمایند؟ متاسفانه نتایج حاصل ازبررسی شاخص های جمعیتی از جمله بالا بودن نرخ ازدواج بین جمعیت مجرد ها، بالا بودن نرخ بیکاری بین جمعیت دانشگاهی، افزایش فرار مغزها بین جمعیت متخصصین و افزایش خط فقر در بین جمعیت دهک های پائین، خبر از حال ناخوش جمعیت دارد.
30 اردیبهشت روز # ملی# جمعیت مبارک
چند نکته در خصوص ماجرای قتل بابک خرمدین
ماجرای قتل بابک خرمدین توسط والدین خود همانند سایر پروند های جنایی اتفاق افتاده دردناک و رازآلود است و چندین روز هست که جامعه را به شوک عمیق فرو برده است.آنچه این پرونده قتل و جنایت فجیع را نسبت به سایر پروندهای جنایی،متمایز کرده، هدف قرار گرفتن کانون خانواده و کارکرد های آن است. کانونی که همه ی افراد و اعضای خانواده آن را معمن آرامش و تکیه گاه خود میدانند و در شرایط سخت زندگی به آن پناه می برند. هرچند که گمانه زنی های مختلفی این روزها در خصوص این پرونده در سطح جامعه و فضای مجازی مطرح شده و کماکان نیز ادامه دار میباشد. ولی کشف حقیقت ماجرا و دلایل بروز و ظهور این پرونده خانواده کش،برعهده مراجع قضایی و انتظامی است که امیدواریم هرچه زودتر به ایستگاه آخر خود برسد. اما در ارتباط با این ماجرای تلخ و باورنکردنی، ذکر چند نکته، مهم و ضروری بنظر میرسد:
1- جایگاه و مقام والای خانواده و در راس آن والدین هرگز با چنین اتفاقاتی تضعیف نشده و نخواهد شد. چرا که ایثارگری و از خود گذشتگی پدر و مادر در حق فرزندان خود اعم از دختر و پسرآنقدر بیشمار و غیرقابل اندازه گیری است که مقام و ارزش خانه و خانواده به هیچ عنوان با چنین وقایع و اعمال غیرانسانی زیر سوال نخواهد رفت. نمونه های فداکاری و از خود گذشتگی والدین از صدر اسلام تاکنون برای همه خوانندگان واضح و روشن است و نیاز به توضیح بیشتر احساس نمی شود.
2- علیرغم اینکه والدین تحت هر شرایطی مدافع فرزندان خود بوده و هستند. ولی نباید از این مسئله مهم غافل شد که در سال های اخیر کارکرد و نقش والدین به جهت تغییرات بوجود آمده در جامعه از ابعاد مختلف اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی نسبت به گذشته متفاوت شده است. به گونه ای که در شرایط کنونی جامعه، وظایف و کارکرد های خانواده های ایرانی بجای اینکه با بزرگتر شدن فرزندان کاهش یابد،شوربختانه در حال افزایش است. این ازدیاد نقش والدین در قبال فرزندان خود ازیک طرف و شرایط اقتصاد خانواده ها از سوی دیگر باعث افزایش فشار به والدین شده است. به عبارت دیگر شرایط حاد اقتصادی واجتماعی موجود در جامعه طوری است که خانواده ها بویژه آنهایی که در دهک های پائین جامعه زیر فشار اقتصادی شدید قراردارند مثل سال های گذشته ازآرامش و بهداشت روانی نسبی برخوردار نیستند. قطع به یقین چنین شرایطی در صورت استمرار باعث بروز زمینه های اختلافات خانوادگی خواهد شد که با توجه به متفاوت بودن تاب آوری و عکس العمل خانواده ها به این چالش ها، بروز و ظهور هرگونه رفتار و اقدام نابهنجار دور از انتظار نمیباشد.
3- زمانیکه نهادهای عمومی و دولتی در جامعه در انجام کارکرد ها و وظایف خود با چالش و مشکلات فراوانی روبرو و به درستی قادر به نقش آفرینی نیستند، ناخواسته کارکرد نامناسب نهاد های حاکمیتی بویژه در حوزه های آموزش و پرورش و اقتصاد به خانواده ها منتقل و باعث ایجاد مشکلاتی دوچندان برای آنها میگردد.به عنوان مثال: وقتی که دولت ها به دلایل مختلف اقتصادی،توان و قدرت ایجاد فرصت های شغلی متناسب با عرضه نیروی کاررا ندارند،جامعه با پدیده بیکاری مواجه میشود. در چنین شرایطی فرزندان تا یافتن شغل و یا کار که زمان آن با توجه به اوضاع موجود کشور نیز طولانی می باشد به اجبار از بعد اقتصادی به خانواده های خود وابسته میگردند در نتیجه آن کارکرد و وظایف خانواده ها افزایش پیدا می کند. این یعنی افزایش هزینه خانواده در مقابل درآمد کم. حال اگر رفع مسائل ازدواج و تامین مقدمات مسکن که جزء وظایف حاکمیت نیز هست به کارکردهای دیگر خانواده ها اضافه گردد، مدیریت اینهمه فشار به والدین با شرایط اقتصادی خانواده ها که اکثرا مزد بگیر هستند بسیار سخت و گاها غیرممکن خواهدبود که میتواند زمینه پیدایش اختلافات و بگومگو های خانوادگی را بدنبال داشته باشد که با استمرا چنین شرایطی پیامد های خوبی برای جامعه در درازمدت پیش بینی نمی شود.
4- چنین اتفاقاتی بیشتراز آنکه برای خانواده ها زنگ خطر باشد،زنگ خطری است برای دولت ها برای انجام درست کارکرد های خود در زمینه های فرهنگی،اقتصادی واجتماعی در راستای بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی خانواده ها با هدف کاستن از کارکرد های خانواده در قبال فرزندان خود. هرچه دولت ها بتوانند با تورم و گرانی مبارزه کنند. هرچه دولت ها بتوانند با تسهیل شرایط اقتصادی فرصت های شغلی بیشتری در جامعه ایجاد کنند. هرچه دولت ها بتوانند مسکن ارزان قیمت ساخته ودر اختیار جوانان قرار دهند، ضمن اینکه آرامش به سطح خانواده ها باز میگردد تا حدود قابل توجهی از بروز اختلافات خانوادگی که میشود گفت زمینه ساز جرم و جنایت در جامعه هست به میزان قابل توجهی کاسته خواهد شد.
نباید فراموش کرد که بنابه گزارش سرپرست دادسرای جنایی تهران والدین بابک خرمدین هنگام قتل دارای جنون روانی و فکری نبوده اند( منبع خبرگزاری ایسنا) در صورت صحت کامل این موضوع میشود گفت: که زنگ خطر به آژیر خطر تبدیل شده است. فلذا تکرار چنین اتفاقاتی در آینده، دور از انتظار نخواهد بود. امیدواریم با کارکرد مناسب دولت ها و در ادامه خانواده ها، شاهد چنین مواردی نباشیم.
کودک،کودک است فرقی نمی کند!
کودک فلسطینی از جنگی "شوکه" شده است درحالی که معنا ومفهوم جنگ را نمی داند.معنای بمب را نمی فهمد. درک درستی از دشمن ندارد. کلمه سیاست را نه شنیده است. تنها چیزهای که او در این سن تجربه کرده،آغوش مادر،بازی کردن با برادر و خواهرش و اگر داشته باشد، بازی با اسباب بازی هایش است. او کودک است فرقی نمی کند که فلسطینی باشد، اروپایی باشد،ایرانی باشد یا متعلق به خاوردور یا خاور نزدیک باشد وحتی یهود. در هرصورت او کودک است و دنیای خود را دارد. حال کودک فلسطینی که می بایستی کودکی کند، روی تخت بیمارستان قرارگرفته و از وحشت جنگ و بمباران "شوکه"شده و هیچ چیز دیگری حتی مادرش را به یاد ندارد و نمی شناسد. چشم های پر از ترس و وحشت کودک سند محکومیت جنگ افروزان و جنگ طلبان است. چه فایده درهیچ دادگاهی چشم های "شوکه" شده کودکان معصوم و قربانی جنگ مورد توجه قرارنگرفته است. لعنت برجنگ،لعنت بر جنگ افروزان،لعنت بر سیاست زدگان افراطی و لعنت برافراطی گری در دنیا که پایانی ندارد. به یاد 64کودک فلسطینی که در جنگ قدرت طلبی سیاست مداران در چند روز اخیر بی رحمانه کشته شده اند و تمامی کودکان معصوم فرقی نمی کند که متعلق به کدامین کشور باشند، قربانی افراطی گری جنگ افروزان شده اند.
مدل"دم اینو ببین،دم اونو ببین"
بعد از گذشت نزدیک به دو ماه و اندی از بازنشستگی مدیرکل یکی از ادارات کل استان،نهایتا مدیرکل جدید انتصاب شد. علیرغم تاکید موکد در گفتمان های مدیریت منابع انسانی در نگاه به مقوله های شایسته سالاری،توجه به نیروهای داخلی سازمان در انتصابات کلان، استفاده ازنیرو های درونی سازمان برای ایجاد انگیزه بین کارکنان و همچنین از سوی تشویق و گاها اجبار کارکنان به تکمیل بانک های اطلاعاتی پرسنلی با نوید کاربردی بودن بانک های اطلاعاتی منابع انسانی در ارتقاء به پست های مدیریتی سطوح بالا و سایر مباحث موجود در منابع فرهنگ سازمانی، ولی باز هم شاهد، غالب بودن مدل " دم اینو ببین،دم اونو ببین" نسبت به نظریه های مدیریت منابع انسانی هستیم. فلذا حضرات نباید انتظار بهره وری و افزایش کیفیت خدمات نیروی انسانی در دستگاههای اجرایی کشوررا با این اوصاف داشته باشند که با این وضعیت،جزء محالات است.
"التماس تفکر"
27اردیبهشت روزجهانی روابط عمومی
مهمترین وظیفه روابط عمومی شناخت افکار عمومی و نفوذ درآن برای جلب رضایت آنها نسبت به سازمان است که هم در درون سازمان و هم دربیرون سازمان دنبال میشود. بی تردید این وظیفه در قالب مجموعه ای از فعالیتهای ارتباطی صورت می گیردکه میتوان آنها را تحت عناوین ارتباطات،امور فرهنگی،نمایشگاهها، انتشارات، افکار سنجی،پژوهش و برنامه ریزی،دسته بندی کرد. بازخورد و یافته های بدست آمده از شیوه های مورد اشاره جهت اصلاح امور دورنی و بیرونی سازمان در اختیار مدیرارشد واحد جهت اتخاذ تدابیر لازم قرار می گیرد. حال سوال اینجاست که چقدر از روابط عمومی های سازمان ها اعم از دولتی و غیر دولتی در چهارچوب اشاره شده فوق حرکت می کنند؟ پاسخ سوال را به ذهن بیدار خوانندگان و ذینفعان سازمان وامی گذاریم. ولی آنچه که در شرایط فعلی از عملکرد روابط عمومی ها سراغ داریم، کارکرد روابط عمومی ها در اکثر سازمان ها در نصب بنر، نشر خبرهای مدیر سازمان و بروز رسانی سایت های ادارات کل و سازمان ها خلاصه شده است وخبری از افکار سنجی و پژوهش های علمی برای جاری و ساری کردن نظرات دینفعان بیرونی و درونی سازمان که نقش کلیدی و اساسی در بهبود و ارتقاء خدمات سازمان دارند، نیست. چرا که برای رسیدن به اهداف مزبور نیازمند استفاده از نیرو های متخصص و حرفه ای در پست های روابط عمومی است. علی ایحال روز جهانی روابط عمومی مبارک باد.
ثبت نامهای تفننی
در کشور بعد از جایگاه مقام رهبری،پست ریاست جمهوری در جایگاه بعدی قرار دارد.چرا که اجرای بزرگترین سند بالادستی کشور یعنی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برعهده شخص رئیس جمهور می باشد. به عبارت دیگر رئیس قوه مجریه با بستر سازی و بسترآفرینی و استفاده از ظرفیت های قانون اساسی، اسناد بالادستی کشور و همچنین اعضای هیات دولت در راستای رشد و توسعه کشور در ابعاد مختلف اجتماعی،سیاسی،فرهنگی و اقتصادی انجام وظیفه می کند.این موضوع از جایگاه پراهمیت رئیس جمهور حکایت دارد. لذا حفظ شان و منزلت این جایگاه از ضروریات است. شوربختانه در این دوره ثبت نام ریاست جمهوری نیز مثل ادوار گذشته،شاهد ثبت نامهای تفننی بوده و هستیم. منظور از ثبت نامهای تفننی،ثبت نامهای است که فرد به صراحت میداند که شرایط قانونی لازم برای پست ریاست جمهوری را ندارد ولی به دلایلی همچون،دیده شدن در مقابل دوربین، مطرح شدن، ایجاد حواشی و طرح عقده های درونی خود،اقدام به ثبت نامهای غیر متعارف و غیرضرور می کند. نکته جالب که جای بسی تاسف هم دارد حضور برخی افراد با لباس های خاص و اجق وجق و مدلهای کوچه بازاری که به نوعی توهین به جایگاه ریاست جمهوری درکشور است. قابل درک و هضم نیست که فردی کفن پوش با نقاب عجیب در محل ثبت نام حاضر گردد و رجز بخواند و الفاظ نامتعارف به کار ببرد و حتی به رئیس جمهور نیز توهین کند. این شخص قطع به یقین محوطه وزارت کشور را با سیرک اشتباه گرفته است. چنین الگوی ثبت نامی تا جایی که بنده سراغ دارم در هیچ جای دنیا وجود ندارد.چطور ممکن است برای تکیه زدن به بالاترین مسند اجرای کشور در دو روز ثبت نام سیزدهمین دوره ریاست جمهوری، بیش از 130 نفر ثبت نام کرده باشند. یعنی 130 نفر خود را اصلح برای ریاست جمهوری میدانند. بیش از 90 درصد از ثبت نامهای که تاکنون انجام شده است، ثبت نامهای تفننی،غیرمتعارف و غیرضروری هستند که لطمه به اعتبار و حیثیت جایگاه قوه مجریه در کشور می زنند. آیا زمان آن نرسیده که متولیان امر برگزاری انتخابات ریاست جمهوری به این گونه ثبت نامهای تفننی که بیشتر شبیه سیرک بازی در کشور می باشد و جزء رجزخوانی،توهین،بی ارزش کردن قوه مجریه، دادن سوژه به دست بیگانگان برای حاشیه سازی و از همه مهمتر حیف و میل کردن بیت المال، اثربخشی دیگری ندارد با تدوین قانون جامع و مانع برای همیشه پایان دهند؟
" التماس تفکر"
مادر جان کجاستی!!
تروریسم و افراطی گری در ورای بازی های سیاسی و قدرت طلبی این بار جسم و جان کودکان بی رمق،معصوم و مظلوم افغانی را آنهم در محل کسب علم و دانش،پاره پاره کرد و دفتر مشق شان را با رنگ خونشان نمره داد. 50 دانش آموز بی گناه در این اقدام وحشیانه و غیر انسانی که معلوم نیست به دست کدامین خفاش بی رحم و سنگ دل و به چه دلایلی انجام گرفت آسمانی شدند. لعنت بر جنگ،لعنت بر تروریسم ولعنت بر افراطی گری در جای جای عالم خاکی که کودکان و زنان بی گناه قربانیان اصلی آن هستند.چه سخت است برای مادری که با شنیدن این خبر با نگرانی و دلواپسی آنهم با پای پیاده به محل تحصیل فرزندش بدود و هرچه بگردد او را نیابد و با ضجه های سوزناک به لهجه افغانی فریاد بزند" مادرجان کجاستی" و یکدفعه با کفش ها و کیف خونین او که تازه با هزاران مشقت برای او خرید بود، مواجه شود. چه صحنه ی غم انگیز و دلخراشی که تصورش برای تک تک ما غیر قابل تحمل است وچه برسد به اینکه خدای ناکرده به واقعیت به پیوندد. ترور و تروریسم به دنبال کشتن انسان ها بدون توجه به نوع دین،رنگ و جنس شان است. با وقوع چنین اتفاقات خونین و غیرانسانی است که امنیت برای افراد جامعه معنا و مفهوم پیدا می کند. اینکه به نظام اعتقاد داشته باشیم یا خیر در هر شرایطی اگر ناامنی،ترور و عملیات خرابکارانه ای صورت بگیرد،همه اعم از زن و مرد،پیرو و جوان،قربانی خواهند شد. اینجاست که می بایست فارغ از جهت گیری های احساسی و تعصبی، قدرشناس مدافعان امنیت کشور باشیم.اینکه مشکلات اقتصادی هست،درست. اینکه بی مهری ها هست،درست. اینکه فساد هست،درست. اینکه نارضایتی از شیوه مدیریت کشور داری هست،درست. حال اگر به این همه چالش ها، معضل نا امنی نیز اضافه گردد،تصور بکنید چه برسر کشور و مردمان آن خواهد آمد. در پایان ضمن تسلیت به مادران غم کشیده افغانی به جهت از دست دادن فرزندان معصوم خود، انتظار میرود هماهنگی کامل و ملموسی بین مردان میدان عمل و مردان میدان دیپلماسی کشورمان برای رفع معضلات کنونی شکل بگیرد. چرا که هرچه اختلاف بین این دو میدان بیشتر باشد شکاف ها برای خرابکاری سیاسی،اجتماعی،اقتصادی و نهایتا امنیتی بوجود خواهد آمد و گذشت زمان نیز رفع معضلات را با چالش های جدی مواجه میکند. در هرصورت اولین و آخرین بازنده این همه غفلت و اهمال کاری در مدیریت درست و اصولی کشور(حکمرانی خوب)، مردمان جامعه هستند. مردمانی که حکومت برای رشد و تعالی آنها شکل گرفته است. به امید روز بدون ترور، افراطی گری و دل نگرانی از امید به آینده برای همه ی انسان های جهان.
دور دوم ماراتون هنوز باقیست!!
بعد از کش وقوس های فراوان و البته نفس گیر که شبیه دوی ماراتون بود،لایحه منطقه آزاد اردبیل که سابقه آن به مجلس نهم،دهم و یازدهم و دولت یازدهم و دوازدهم برمیگردد بالاخره کلیات آن علیرغم وجود حواشی های مختلف، در مجمع تشخیص مصلحت نظام به تصویب رسید. حال چند نکته:
1- مناطق آزاد در همه جای دنیا به مناطقی اطلاق می شود که دولت ها به دلیل وجود قوانین سخت و دست و پاگیر از جمله قوانین مالیاتی،تامین اجتماعی، قانون کار و حق مالکیت در راه اندازی کسب وکارها که در کشور مادر و اصلی در امر سرمایه گذاری و تولید بخصوص سرمایه گذاری خارجی وجود دارد، به سمت ایجاد مناطق آزاد و ویژه اقتصادی سوق پیدا می کنند تا امر سرمایه گذاری و تولید مولد و اشتغالزا به سهولت در این مناطق صورت پذیرد.
2- طبق بند 11 سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی،مناطق آزاد و ویژه اقتصادی دارای چهار هدف اصلی هستند که عبارتند از انتقال فناوری پیشرفته،گسترش و تسهیل تولید،صادرات کالا و خدمات و تامین نیازهای ضروری و منابع مالی خارجی(سرمایه گذاری خارجی). بنابر این هرمنطقه آزاد و ویژه اقتصادی خارج از این چهارچوپ اشاره شده فعالیت نماید دیگر نمی شود به آنها مناطق آزاد گفت و دراین صورت مناطق مورد بحث بجای رشد و توسعه برای اقتصاد کشور مادر و اصلی، باعث افزایش میزان قاچاق کالا، واردات بی رویه و دلال بازی میگردند. به عبارت دیگر اگر مناطق آزاد در راستای اهداف تعیین شده خود فعالیت نکنند بجای کمک حال بودن برای اقتصاد، خود باعث ایجاد مشکلاتی برای اقتصاد کشور مادر و اصلی نیز خواهند شد. با توجه به بررسی های صورت گرفته از عملکرد مناطق آزاد موجود در کشور، مناطق مزبور با توجه به اهداف تعیین شده برای آنها که پیشتر نیز به آنها اشاره شد، تاکنون نتوانسته اند در توسعه و بالندگی اقتصادی منطقه محل استقرار خود به دلایل همچون نبود زیر ساخت های کافی در زمینه راه،بنادر،فرودگاه و انبارهای بزرگ و از همه مهمتر عدم توفیق در جذب و جلب سرمایه گذار خارجی با مقیاس بالا آنهم به دلایل سیاسی و تحریم های اعمال شده برای کشور، نقش آفرینی مثبتی داشته باشند. شاید به خاطر همین مشکلات است که مناطق آزاد بعد از راه اندازی آن کم کم به سمت کارهای غیر مولد و دلال بازی حرکت کرده اند.
3- با تصویب منطقه آزاد از جمله منطقه آزاد اردبیل نباید طوری تلقی شود که همه چیز تمام شده است. با تصویب لایحه مزبور تازه استارت راه اندازی منطقه آزاد اردبیل زده شده و برای رسیدن به نقطه ایده آل می بایستی کارها و پی گیری های دیگری از جمله تعیین نقطه های منطقه مورد نظر،تهیه نقشه و طرح تفصیلی برای ارائه به شورای عالی مناطق آزاد جهت تصویب در هیات دولت و ... صورت گیرد.گواه این موضوع منطقه ویژه اقتصادی نمین است. منطقه ویژه اقتصادی نمین با 2هزار و 55 هکتار مساحت در سال 1385در هیات دولت،در سال 1389در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده و در سال 1394مصوبه هیات دولت برای اجرایی شدن به وزارت امور اقتصادی و دارایی ابلاغ شده است. برابر گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران به تاریخ 3 اسفند ماه 1399تنها مجوز فاز اول از پنج فاز منطقه ویژه اقتصادی نمین توسط شورای عالی مناطق آزاد صادر شده است.یعنی بعد از گذشت نزدیک 15سال هنوز پای منطقه ویژه اقتصادی نمین به چرخه تولید باز نشده است. البته طوری تصور نگردد که مسئولین پی گیر موضوع نیستند. انصافا استاندار فعلی، قبلی و سایر مقامات محلی نیز به نوبه خود به شدت پی گیر موضوع بوده و هستند. ولی مسیر تصویب تا اجرا از جمله تملک زمینهای قرار گرفته در محدوده مناطق آزاد و ویژه اقتصادی، بسیار سخت،دشوار و زمانبر می باشد.
بنظر میرسد با توجه به شرایط اقتصادی و سیاسی کشور و همچنین اظهارات آقای غلامرضا مصباحی مقدم از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام،مبنی بر تصویب تاسیس یک نقطه از چهار نقطه منطقه آزاد اردبیل در مجمع تشخیص مصلحت نظام( منبع:خبرگزاری صدا وسیما) بنابراین راه طولانی در پیش است. فلذا باید با واقعیت ها حرکت کنیم و از سخنان و اظهاراتی که باعت ایجاد توقعات بی جا در شهروندان میگردد بشدت پرهیز کنیم. چرا که دور دوم ماراتون هنوز باقیست!!!
"خدا علی را نیامرزد"
این جمله را معاویه برای زنی که با او سر موضوع خاصی بحث و جدل داشت،بکار برده است. حال سوالی که پیش می آید این است که چرا معاویه علیرغم اینکه میدانست علی حق است ولی همواره تلاش میکرد او را فردی هنجار شکن معرفی کند. در آن زمان معاویه به وضوح میدانست و ایمان داشت که:
-)"علی" مرد عدالت است و برای گستراندن عدالت اجتماعی و سیاسی در جامعه مسلمین حاضر بود خودش را فدا کند.
-) "علی" از فساد در سیستم حکومت نفرت دارد و در خرج کردن بیت المال حساس و در این خصوص با کسی تعارف ندارد حتی با نزدیکان خود.
-) "علی" حاضر و مشتاق است به شنیدن حرف و سخنان مخالفان خود در مقابل دیدگان دیگران،آنهم در مسجد خانه خدا.
-) معاویه میدانست "علی" مخالف جنگ و خونریزی است و تلاش میکند ابتدا با بحث،مجادله و جدل از جنگ کردن بپرهیزد ولی در میدان جنگ همانند شیر ژیان می جنگد و فرماندهی می کند.
-) او یعنی معاویه ایمان داشت که "علی" به معنای واقعی کلمه عاشق خداست و او را پرستش میکند بدور از نیرنگ، ریا و ظاهرسازی آنهم در اوج قدرت و دیگران را نیز به این مسیر هدایت می کند برای خروج از جهالت که بزرگترین ابزار حکومت داری خودش بود(معاویه).
و هزاران ویژگی برحق دیگر که معاویه خود نیز به آن اذعان داشت. فلذا به خاطر ثروت طلبی، جاه طلبی، ضعف ایمان بخدا و قدرت طلبی حاضر نبود حقانیت "علی" را بپذیرد و بخاطر ترس از نفوذ این مرد بزرگ و تاریخ ساز در قلب مسلمین، "علی" را فردی هنجار شکن معرفی میکرد و هر جایی که در مباحث و جدل ها کم میآورد، این جمله را بکار می برد که " خدا علی را نیامرزد" که مردم جامعه را تحریک می کند که با حاکمان خود گستاخانه سخن برانند و از دستورات آنها سرپیچی کنند.
بهتر است در این شبها بجای فرق شکافته "علی" به احوالات خودمان گریه کنیم که هنوز نتوانسته ایم ذره ای از افکار،اعتقادات و رفتار آن یگانه مرد بزرگ تاریخ را در افکار،اعتقادات و رفتارهایمان جاری و ساری کنیم که اگر بود احوالاتمان چنین نبود!!!!!
التماس دعا
"نه به امتحانات حضوری"
این روزها دغدغه دیگری از جنس اجتماعی-آموزشی در بین خانواده ها بویژه خانواده های پایه های نهم و دوازدهم مطرح گردیده با این مضمون که برابر اعلام مسئولان آموزش و پرورش امتحانات پایه های مزبور به صورت حضوری برگزار خواهد شد. انتشار این خبر اعتراضات دانش آموزان و خانواده های آنها را بدنبال داشته طوریکه بلافاصله کمپین اعتراضی " نه به امتحانات حضوری" به سرعت در فضای مجازی ایجاد و کماکان نیز اعتراضات و گلایه مندی های خانواده ها و دانش آموزان به این تصمیم وزارت آموزش و پرورش در اقصی نقاط کشور ادامه دارد. نگرانی خانواده و دانش آموزان در ارتباط با موضوع "نه به امتحانات حضوری" از چند زاویه قابل تامل و بررسی می باشد:
1- علیرغم راه اندازی برنامه آموزشی شاد در فضای مجازی برای جلوگیری از ایجاد اخلال در نظام آموزشی با شیوع بیماری کرونا در کشور، باید قبول کنیم که به لحاظ اولین تجربه استفاده از چنین رویکرد آموزشی در کشور آنهم با نواقص برنامه از یکسو و همچنین عدم دسترسی برخی از دانش آموزان به امکانات نرم افزاری و سخت افزاری برنامه آموزشی شاد. این برنامه آموزشی آنطور که باید و شاید نتوانست همانند کلاس حضوری در انتقال محتوای آموزشی به دانش آموزان بویژه درارتباط با درس هایی که به تمرکز بالای دانش آموز و توضیح بیشتر معلم برای ابهام زدایی سوال های آنها نیاز دارد از جمله درس ریاضی، نقش آفرینی نماید.
2- واقعیت دیگر این که اکثریت دانش آموزان برای رفع تکلیف و عدم غیبت بدون هیچگونه پیش مطالعه در برنامه شاد شرکت کرده و می کنند و شوربختانه این رویه کماکان ادامه دار می باشد. به عبارت دیگر جسم دانش آموز جلوی گوشی تلفن قرار دارد و روح و حواس او جای دیگر. از طرفی در انجام تکالیف و آزمون ها نیز جواب ها از طریق برنامه واتساپ بین دانش آموزان رد و بدل میشود. طوریکه دانش آموزی که در درس ریاضی همیشه نمره اش پائین و یا در حد متوسط بود به یکدفعه و به لطف برنامه آموزشی شاد به مرز نمره بیست رسیده است. البته به کمک برنامه واتساپ نه برنامه آموزشی شاد!!!! حقیقت این است که درصد بالایی از دانش آموزان اگر در کلاس حضوری قرارنگیرند به دلایل مختلف از جمله بهره هوشی و شخصیتی و غیره، امکان یادگیری محتوای آموزشی برایشان سخت بوده و این واقعیتی غیرقابل کتمان است که باید مورد توجه قرار مسئولان امرقرارگیرد.
3- نکته دیگر که برگزاری غیر حضوری امتحانات را پررنگ میکند. تعطیلی بیشتر مشاغل و کاهش سطح درآمد خانوارها در این ایام خاص می باشد که باعث برهم ریختن آرامش روانی خانواده ها شده و گاها ایجاد اختلافات خانوادگی نیز به دنبال داشته است. قطعا در این شرایط دانش آموز نخواهد توانست بر روی درس که از برنامه شاد در حال پخش می باشد تمرکز کند و بیشتر حواسش به حواشی و مشکلات خانوادگی خواهد بود.مگر میشود در شرایط بحرانی و اختلافات خانوادگی با تمرکز بالا و با انگیزه، آنهم درشرایط آموزش مجاری درس خواند؟
4- درگذشته اکثر والدین کمک حال درسی فرزندان خود بودند ولی چندین سال است با توجه تغییر محتوای آموزشی اکثر کتاب های درسی و همچنین متفاوت بودن شیوه و سبک تدریس معلمان، دیگر والدین مثل گذشته نمی توانند در حل اشکالات و سوال های درسی فرزندان خود کمک حال خوبی برای آنها باشند. این چالش بین خانواده ها در ایام بیماری کرونا به دلیل مسائل اقتصادی و بی حوصله بودن والدین به اوج خود رسیده و در عمل اکثر سوال های درسی فرزندان از والدین بی جواب مانده و یا جواب های داده شده از سوی والدین نتوانسته ذهن پرسش گر دانش آموزان را قانع کند.
نگرانی و دغدغه دانش آموزان و خانواده های آنها در خصوص برگزاری امتحانات حضوری که باعث اعتراض نیز شده،منطقی بنظر میرسد. اینکه آموزش نزدیک یکسال است که به صورت مجازی درحال اجرا می باشد و دانش آموزان در حال عادت کردن به شکل و سیاق این شیوه آموزشی هستند. و از همه مهمتر ارزیابی و ارزشیابی جامع و کاملی در طول مدت شروع آموزش مجاری از نقاط ضعف و قوت دانش آموز در دروس تحصیلی به خانواده ها جهت پی گیری و رفع آن به معنای واقعی کلمه صورت نگرفته است. لذا چطور و با کدامین منطق، آموزش به صورت مجازی باشد و امتحانات حضوری!!!! راستی چه اصراری است که با سلامت جسم و روان دانش آموزان و خانواده های آنها در این شرایط خاص بازی کنیم. امیدواریم مسئولان، مسئولانه تصمیم بگیرند.