جناب رئیسی
امروز یکشنبه مورخ 1400/5/17 حداقل 542 انسان نه عدد از ما کم شد. ضرب الاجل یک هفته ای جنابعالی برای تدوین طرح تحول مبارزه با کرونا توسط اعضای ستاد ملی این بیماری، زمان زیادی است. تنها راه مبارزه با کرونا در کشور، انجام واکسیناسیون سریع و فوری است. امید بستن به برگزاری متعدد جلسات و همچنین رعایت پروتکل های بهداشتی از سوی مردم با توجه به تجربیات و اتفاقات ماههای گذشته، فرضیه ای باطل شده است. چرا که اگر جواب میداد وضعیت کنونی بیماری در کشور به این شکل پیچیده نشده بود. انتظارات از جنابعالی برای ریشه کنی این ویروس چموش بیشتر است. به امید روزهای بدون کرونا به وسیله اقدام جهادی در انجام واکسیناسیون عمومی ظرف یک ماه آینده.
خبرنگاری ،مقوله ای آمیخته از حرفه،هنر و حتی خطر!!
خبرگزاری مهر، گروه استانها- اصغر منافزاده *: در هفدهم مرداد ماه سال 1377، محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، به همراه هشت نفر از اعضا کنسولگری ایران در مزار شریف افغانستان به دست کروهک تروریستی طالبان به شهادت رسید و به همین مناسبت، شورای فرهنگ عمومی، هفدهم مرداد ماه هرسال را به عنوان"روز خبرنگار" نامگذاری کرده است. این یادداشت تلاش میکند نسبت به تعاریف و دیدگاههایی که در این زمینه چه در رسانههای دیداری و شنیداری و چه در فضای مجازی صورت میگیرد و منتشر میشود، تا حد امکان نگاه متفاوتی به مقوله خبرنگار و حرفه خبرنگاری داشته باشد.
خبرنگاری، صرفنظر از خطرات بالقوه و در کمین، دو بعد اساسی دارد یک بعد آن فن (به معنایی دیگر ذوق و هنر) است و بعد دیگر آن حرفه، میباشد، وقتی که گفته میشود خبرنگاری فن است میطلبد فرد خبرنگار دارای یکسری ویژگیهای باشد که بخشی از این شاخصهها بازخورد بستر رشد آدمی هستند و بخش دیگر آن قابل تعلم و یادگیری از طریق آموزش میباشند. اهم این ویژگیها عبارتند از: داشتن ذوق و استعداد، سرعت در تصمیم گیری، قوه تحلیل مسائل، نگارش صحیح و درست مطالب، شجاعت در بیان واقعیت، ایمان به آگاهسازی عمومی، رعایت اصل بی طرفی و… با وجود این ویژگیهای قطعاً یک خبرنگار همانند یک هنرمند خواهد توانست هنر و توانایی خود را که همانا بیان شفاف، مستند، و مدلل خبر با محتوا است را به منصه ظهور برساند و بوی هنر و فن خود را به مخاطبان خود منتقل کند و مخاطبین نیز پذیرای چنین اخبار و تحلیلهایی خواهند بود.
از نگاه دیگر خبرنگاری را باید یک حرفه و شغل تلقی کرد چرا که خبرنگار نیز همانند سایر افراد جامعه نیازمند ارتزاق و چرخاندن زندگی روزمره خود میباشد، هرچه قدر گزارشها و تولید خبر یک خبرنگار از بعد ویژگیهایی که در فوق به آنها اشاره شد در حد بالایی قرار داشته باشد و مخاطبین خود را به آگاه شدن جذب و جلب نماید لیکن نتواند از حیث بعد مالی گوشهای از معاش او را تأمین کند به نوعی رفته رفته تبدیل به افسردگی شغلی خواهد شد که اثرات آن به تدریج جنبه تأثیرگذاری حرفه خبرنگاری را تحتالشعاع خود قرار خواهد داد و به تدریج شاهد افول کیفیت کار نسبت به گذشته خواهیم بود. از جمله این چالشهای شغلی جامعه خبرنگاری میتوان به بحث بیمه تأمین اجتماعی و قرار نگرفتن شغل مزبور در زمره مشاغل سخت و زیان آور، اشاره کرد، واقعیت این است اگر این موانع از سوی حاکمیت چارهاندیشی اساسی و بنیادی نگردد خبرنگاران بهویژه خبرنگاران آزاد با مشکلات اساسی روبرو خواهند شد. برای داشتن خبرنگاران صادق، شجاع و عاشق هر دو جنبه هنری و شغلی بهطور آمیخته هم از سوی خود خبرنگاران و هم از سوی حاکمیت، میبایست مورد توجه قرار گیرد تا در آینده باز شاهد حضور و تلاش خبرنگارانی همچون شهیدان «محمود صارمی» و سید قلم «مرتضی آوینی» که صدا و گزارشهای هنرمندانه او در برنامه روایت فتح هنوز هم که هنوز است علیرغم گذشت چندین سال از جنگ تحمیلی، یادآور مردانگی و شجاعت مردان و زنان این مرز و بوم است، باشیم.
جان کلام با این شرایط موجود در عرصه خبرنگاری که اکثر خبرنگاران، خبرنگاری را به جهت نداشتن درآمد کافی، شغل دوم و جنبی برای خود انتخاب کرده و میکنند، خبرنگاری جایگاه واقعی خود را که همانا گزارش خبرهایی که مسئولین را وادار به واکنش و پاسخگویی نسبت به عملکرد خود و کمک به تقویت سرمایه اجتماعی و مطالبهگری در بین افراد جامعه میباشد، پیدا نخواهد کرد.
نامه ای برای رئیس جمهور
جناب دکتر رئیسی
رئیس جمهور محترم جمهوری اسلامی ایران
ضمن تبریک تنفیذ رای مردم توسط مقام رهبری به جنابعالی، توفیق و سربلندی شما را در این جایگاه رفیع خدمت رسانی به کشور و در راس آن به مردم شریف،با اصالت و کشور دوست ایران عزیز را از درگاه خداوند منان خواهانم. با توجه به شرایط حاکم بر فضای سیاسی،اجتماعی و اقتصادی کشور، برای نیل به اهداف و برنامه های دولت، بنظر میرسد حضرتعالی راه دشواری،پیش رو خواهید داشت. برای غلبه بر چالش های این راه خطیر و ناهموار دو فاکتور مهم و اثر گذار می بایست مورد توجه قراربگیرد: 1- جلب وتلاش برای ارتقای اعتماد عمومی از دست رفته جامعه نسبت به خدمتگزاران خود. 2- استفاده از نیروهای متخصص و کاردان در بدنه دولت و از همه مهمتر دستگاههای اجرایی استانها که در واقع اجراء کنندگان برنامه های دولت در استانها هستند. هرچه قدر در خصوص این دو عامل گفته شده با حساسیت بیشتری و با پرهیز از بکارگیری نیروهای صرفا سیاسی و غیر متخصص درترکیب دولت و علی الخصوص مدیران کل استان ها اقدام و عمل گردد، قطع به یقین دولت در رسیدن به اهداف و برنامه های میان مدت،کوتاه مدت و نهایتا بلند مدت خود، موفقیت های چشمگیری را بدست خواهد آورد. همانگونه که استحضار دارید در ادوار گذشته علیرغم وعده های داده شده مبنی بر پرهیز از انتصابات قومی، قبیله ای و فامیلی، متاسفانه بعد از تغییر دولت و استقرار استانداران جدید شاهد عزل و نصب های اتوبوسی و از جنس سیاسی مدیران کل دستگاههای اجرایی در اکثر استانها بودیم.البته نباید چنین برداشت گردد که هیچ مدیر فعلی نبایستی تغییر کند. قطعا در این دوره با توجه به رویکرد و سیاست دولت جدید جنابعالی، مدیرانی که از روحیه جهادی برخوردار نیستند و صاحب خلاقیت و پویایی لازم نمی باشند و همچنین توان همراهی برنامه های دولت جدید را ندارند، می بایست تغییر کنند. ولی آنچه در این بین مهم است مراقبت و نظارت بر فرایند تغییر مدیران ارشد در سطوح ملی و استانی است که افرادی لایق،توانمند و اشراف به امورات تخصصی و ماموریت های وزارتخانه،سازمان و دستگاههای اجرایی مورد نظر در راس هرم قرار بگیرند. در این صورت است که میتوان ادعا کرد که رویکرد دولت جدید در مسیر شایسته سالاری و گزینش افراد کاردان و متخصص قرار گرفته است. آقای رئیس جمهور عزیز و مردمی، اجازه ندهید افرادی که چندین ماه است با لابی گری ها و شبکه سازی های مختلف آنهم از جنس سیاسی بدون اینکه صاحب دانش و تخصص لازم باشند و برای تصاحب صندلی مدیرکلی در استانها دندان طمع تیز کرده اند، بتوانند به راحتی صاحب پست های مدیریتی شوند. قرار گرفتن چنین افراد معلوم الحال در راس امور، نتیجه ای جزء رانتخواری،فساد،ناکارآمدی سیستم،ایجاد نارضایتی عمومی و ... در میدان عمل نخواهد داشت. شاید بهترین راهکار برای بکارگیری مدیران ارشد توانمند و لایق در هرم دستگاههای اجرای استانها استفاده از ایده سامانه معرفی مدیران توسط دینفعان همان سازمان یا دستگاه اجرایی بویژه با رایزنی کارکنان در استانها باشد. موضوعی که جنابعالی در انتخاب وزیران دولت جدید برای اولین بار در سطح ملی بکارگرفتید.
امیدوارم در این دوره ریاست جمهوری با توجه به شعارها و وعده های انتخاباتی جنابعالی و در ادامه دستور ویژه برای بکار گیری مدیران کل استانها با استفاده از سامانه معرفی مدیران، شاهد کمترین درصد انتصابات غیر تخصصی و صرفا سیاسی در مدیریت کلان ادارات کل استانها باشیم. در پایان مجددا برای حضرتعالی و سایر همکارانتان در دولت جدید در راستای اعتلای ایران عزیز، آرزوی پیروزی و سربلندی از درگاه ایزد منان را مسئلت می نمایم.
روز تحلیف
امروز 14 مرداد ماه سال 1400 شاهد مراسمات مختلف با موضوع تحلیف اعضای شورای شهر در اقصی نقاط کشور بودیم،به عبارتی در این روز منتخبین مردم در شوراهای شهر و روستا سوگند خوردند که صادقانه و طبق قانون در مسندی که قرار می گیرند برای پیشرفت و اعتلای شهر و روستای محل زندگی خود تلاش کنند. چهار سال گذشته نیز شاهد چنین مراسماتی بودیم. ولی بر اساس گزارشات موجود در سال 1399 تعداد بیش از 100 نفر از اعضای شوراهای شهر و روستا به دلایل تخلفات مالی گسترده دستگیر شدند. یعنی سوگند خود را فراموش کرده و زیر پا گذاشتند. امیدواریم در مراسم تحلیف سال 1404 شاهد پایبندی همه ی اعضای جدید شوراهای شهر و روستا در کل کشور به سوگند خود باشیم. منتظر می مانیم اگر عمری باشد.
دردی ست مرا:
-) دردی ست مرا، همیشه در قلیان و خروش.
-) دردی ست مرا، در دل شب به گوش و نیوش.
-) دردی ست مرا، عجین در حیات من.
-) دردی ست مرا، نیست خط پایانی برای آن.
-) دردی ست مرا، نیست میل و اراده ای برای شنیدن و علاج آن.
-) دردی ست مرا، زبان ناتوان از بیان آن .
-) دردی ست مرا، نیست فرصتی برای تسکین آن.
-) دردی ست مرا، عجین با گوشت و خون من.
-) دردی ست مرا، ظجه و مویه میزنم بدون اشک.
-) دردی ست مرا، گریه می کند بجای من.
-)دردی ست مرا، بدون پزشک و درمانی.
-) دردی ست مرا، بزرگتر از سجل من .
-)دردی ست مرا، می دود به سرعت نور.
-) دردی ست مرا، کرده از زندگی شرمنده.
-) دردی ست مرا، نمی بینم زخم آن.
-)دردی ست مرا، نمی دانم تقدیر است یا دست دیگری در کار.
خون می رود نهفته ازین زخم اندرون
ماندم خموش و آه که فریاد داشت درد.
شعر: هوشنگ ابتهاج
چرا صد بار در آنی، که
می آرد پشیمانی...
اعتماد ملت بزرگترین دارایی و پشتوانه برای هر حکومتی محسوب میشود، از دست دادن اعتماد مردمی، حتی دستآوردهای مثبت حکومتی را میتواند به ضد خود بدل کند. نخستین اولویت کشور، قبل از حصول نتایج مورد انتظار از برجام، اصلاح یارانهها، کنترل تورم ، باز آفرینی ارزش پول ملی، تأمین نیاز های بنیادی مردم از جمله تأمین بستر مناسب بمنظور حفظ جان و سلامتی جسمی و روحی مردم ، تأمین آب، برق و سوخت ، تأمین زیرساخت های مناسب و روز آمد ارتباطی ، تأمین آزادی برای آگاهی مردم از نسخه ای که منتخبین مردم برای آنان و نسل آینده می پیچند و مخلص کلام در پیش گرفتن هرگونه راهکار و راهبردی برای بازجلب اعتماد عمومی و ارتقاء آن و در مقابل، پرهیز از هرگونه اقدام در تمامی حوزه ها اعم از سیاسی،اقتصادی و فرهنگی که مانع ایجاد، شکل گیری و تقویت این شاخص مهم و بنیادی یعنی اعتماد عمومی میگردد،می باشد.
اقدام چند روز پیش مجلس شورای اسلامی در خصوص ارجاع طرح صیانت از حقوق کاربران فضای مجازی به کمیسیون تخصصی برابر اصل 85 در عصر ترکتازی فناوری ارتباطات و شرایط فعلی حاکم بر افکار عمومی جامعه حتی بفرض دارا بودن آثار مثبت برای افراد جامعه و کشور( که در جای خود قابل تأمل می باشد), یکی از نمونه های بارز اقداماتی است که در تضعیف اعتماد عمومی مردم نسبت به حکومت تاثیر گذاربوده و درآینده نیز خواهد بود.طوری که به محض رسانه ای شدن این موضوع، اعتراض کاربران فضای مجازی نسبت به طرح مزبور به اشکال مختلف در شبکه های اجتماعی خودش را نشان داد که در صورت ادامه دار بودن میتواند در تضعیف بیش از پیش اعتماد عمومی مؤثر باشد. تجربیات گذشته در خصوص دیدگاه و چگونگی برخورد با ویدئو و دیش های ماهواره نشان داده که با توجه به نوع غالب افکار عمومی مردم کشور، ایجاد محدودیت به هر شکلی اعم از تدوین قانون و بکارگیری ابزار قهری برای ممانعت با ابزارهای که استفاده آن به صورت جهان شمول است ( بسیار جالب است که در بازه زمانی بسیار کوتاهتر از تشکیل جلسات و اخذ تصمیمات و تصویب قوانین بمنظور محدود سازی و یا کنترل ، پیشرفت فناوری از چنان رشدی برخوردار است که فن نو، خود بخود فن و نسخه قبلی و قدیمی را که چندان عمری از آن نگذشته است را منسوخ میکند) بجز تخریب نوع نگرش افراد جامعه نسبت به حاکمیت، ره بجایی نبرده و تجربه صد باره نشان داده است که در آینده نیز ره به مقاصد تنگ نظرانه خواهد برد. نشان به آن نشانکه مردم مجددا به استفاده از ابزارهای مورد اشاره روی آوردند و در زمان فعلی دستگاه ویدئو بعنوان یکی از وسایل آنتیک و دکوری منازل محسوب میگردد و دیش های ماهواره بدون نگرانی از بالکن های آپارتمان ها به ره گذران لبخند میزنند. بنظر میرسد با توجه به فضای اجتماعی و فرهنگی کنونی حاکم بر افکار عمومی جامعه، حرکت مجلس در ارتباط با طرح صیانت از حقوق کاربران فضای مجازی آنهم بدون آماده سازی افکار عمومی وهمچنین نحوء و چگونگی بررسی طرح در خانه ملت، جز افزایش چالش های اجتماعی و مهمتر از همه دادن بهانه به دیگران برای دامن زدن به اقداماتی برای کاهش سطح اعتماد عمومی جامعه،دستاورد دیگری نخواهد داشت. البته هرگز نباید از دغدغه از بین رفتن کسب و کارهای اینترنتی که بالغ بر 2 میلیون کسب و کار برآورده شده است،غافل شد. در نهایت: چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی.
خوزستان با غیرت
خوزستان این روزها به سختی نفس می کشد. بی آبی و گرمای طاقت فرسا امان هموطنان با غیرت و وطن پرست خوزستانی را بریده است. البته خوزستان شهر امتحان پس داده است چرا که روزهای سخت تر از این را در دوران هشت سال جنگ تحمل کرده است. اعتراضات بحق مردم خوزستان در روزهای اخیر را از اقدامات اغتشاشگران و مزدوران اجیر شده که به دنبال ایجاد خشونت و تفرقه هستند و سلاح بر روی مردم و نیرو های نظامی کشیده اند را می بایست از هم جدا کرد. نکته مهم این قضایا پرداختن به چرایی ایجاد مشکلات مربوط به آب، برق و شرایط زیست محیطی خوزستان است که بنظر ریشه عمده آن به عدم مدیریت اصولی و عدم نگاه آینده پژوهی مسئولان ملی و محلی به موضوعات فوق الذکر در دهه های گذشته برمیگردد که این روزها متاسفانه به صورت بحران خود را نمایان کرده است. با توجه به ریشه دار بودن مشکلات استان خوزستان می طلبد ضمن اتخاذ راهکارهای کوتاه مدت،میان مدت و بلند مدت از سوی متخصصان امر با عاملان و مسببان چنین وضعیتی برای مردم جنوب در راستای موضوع ترک فعل قوه قضائیه بدون اغماض برخورد گردد. مردمان خوزستان را در یابیم چرا که مردمان شهر،مردمانی با غیرت،متعهد و متعصب به کشور هستند و به هیچ عنوان تروریست و اغتشاشگر نیستند. با مردم خودمان مهربان باشیم و با برهم زنندگان آرامش شهر و آنهایی که با اسلحه جنگی به مردم تیر اندازی می کنند ازسوی مراجع ذیربط برخورد قاطع صورت گیرد. صدای تشنه خوزستان را بشنویم و خواسته های بحق شان را عملی کنیم.به امید خوزستانی پرآب و بدون تشنه
میز و صندلی ریاست
معلوم نیست که چه چیزی در باطن میز وصندلی ریاست نهفته است که اکثر آنهایی که پشت میز و روی صندلی آن قرار می گیرند به یکدفعه رنگ عوض کرده و فراموش می کنند که کی بودند و از کجا به این جایگاه رسیده اند. عقبه خود را کتمان می کنند. بدتر از همه کم کم خدا را نیز از یاد می برند. همکاران را همچون افراد کوچکتر از خود می بینند وبه خود اجازه میدهند که به آنها توهین کنند. خدا را شکر که مسند ریاست عمرش کوتاه است که اگر دائمی بود صاحب میز وصندلی، خودش را جانشین خدا در روی زمین میدانست که در این صورت شاهد برده داری نوین در نظام اداری بودیم. حضرات عمر میز وصندلی ریاست کوتاه است قدر آن را بدانید و صادقانه خدمت کنید. شاید فرصتی برای جبران نباشد.
یاد یاران
به یاد همکارانی که دیگر در بین ما نیستند و در عجبم که روزگار چه ترفندی بکار می برد که بدون آنکه خودمان متوجه بشویم،زود آنها را فراموش می کنیم. انگار که اصلا همکارانی بنام قدیری،محب اله زاده،آقاوردی زاده و حسین پور،نداشتیم.علیرغم اینکه میدانیم ما نیز مثل آنها رفتنی هستیم و حتی زودتر از آنها از یاد خواهیم رفت، ولی باز نمی دانم چرا و به چه دلیل اینهمه برای بدست آوردن جاه و مقام و حفظ آن از هیچ کاری ابا نداریم. به راحتی دروغ می گوئیم،بدگویی می کنیم،غیبت می کنیم،تهمت می زنیم و ظاهر و باطنمان هر روز به یک رنگ در می آید .... انگار که هم خودمان و هم پست و مقامی که به آن تکیه زده ایم برای همیشه مانا و پایدار خواهند بود.بگذریم، ضمن گرامیداشت یاد، نام و خاطرات خوب با آن عزیزان که دیگر در بین ما نیستند امیدوارم با هم مهربان باشیم و مهربان بودن را تمرین کنیم. چرا که همه ی ما به هر شکلی البته بدون ثروت ومقام رفتنی هستیم. بقول مرحوم شهریار:
چالیش آدین گلنده
رحمت اوخونسون سنه
دونیا دا سندن قالان
آخیردا بیر آد اولار
فرار از میز محاکمه!!
فضای مجازی با توجه به نفوذ در بین کاربران خود در ایران که جمعیت قابل توجهی را شامل میشود با فشار و عکس العمل های همین کاربران،توانست پرونده خود را از میز محاکمه نجات دهد. چرا بجای بستر سازی برای استفاده درست از فضای مجازی که این روز ها به منبع بزرگی برای کسب و کار برای عده ای از بیکاران و حتی شغل دوم برای برخی ها و همچنین ابزار سرگرمی برای بخش قابل توجهی از جامعه تبدیل شده است را میخواهیم با ایجاد محدودیت ها، برای کاربران آن مشکل و نگرانی ایجاد کنیم. بنظر برای چنین کارهایی با توجه به رشد َشعور اجتماعی و سیاسی افراد جامعه، دیگر دیر شده است. علیرغم همه ی اقدامات قهری در سنوات گذشته آیا توانستیم با دیش های ماهواره و استفاده از ویدئو که امروزه به یک ابزار دکوری در خانه ها تبدیل شده است مبارزه کنیم. تنها دستاورد این اقدامات سلبی، شد ایجاد بی اعتمادی و نفرت بین مسئولان و مردم. دیش ماهواره را با اجازه و بدون اجازه با وارد شدن به حریم خصوصی مردم جمع کردیم یک ساعت بعد دوباره نصب شد و حالا همین دیش های ماهواره روی بالکن آپارتمان ها آنهم با تکنولوژی جدید به ما لبخند تحقیر آمیزی میزنند و جالب این است که چند سالی هست که دیگر کسی با آنها کاری ندارد. تجربه ثابت کرده با توجه به نوع خصوصیات و ویژگیهای باطنی مردم ایران، نمی توان با ابزارهای فشار همچون قانون، استفاده از نیروی انتظامی و غیره برای استفاده و عدم استفاده از ابزارهای اجتماعی که در کل دنیا شمولیت دارد،محدودیت و مانع تراشی کرد. هرچند که استفاده از ابزار های اجتماعی همچون ماهواره،اینستاگرام، تلگرام و ... علیرغم مزایا دارای خطراتی برای جامعه از حیث ایجاد جرم و جنایت که نتیجه آن افزایش آسیب های اجتماعی نیز می باشد. ولی راه حل آن حذف و ایجاد محدودیت بر این ابزار ها و شبکه های اجتماعی نیست. هرچند در دهه های گذشته با توجه به جو حاکم بر جامعه، برای عدم استفاده از ویدئو و ماهواره بطور مقطعی این شیوه( اقدامات قهری و سلبی) جوابگو بود. ولی دیگر چنین شیوه هایی همانطور که پیشتر نیز اشاره شد امروزه با توجه به تغییر نسل و همچنین رشد و آگاهی افراد جامعه، کارساز نیست و نخواهد بود. بهترین راهکار در شرایط کنونی جامعه با لحاظ تمامی جوانب امر استفاده از دانش و تجربیات متخصصین دانشگاهی در این زمینه و همچنین بهره برداری از تجربیات کشور های موفق است. مهمترین نکته که نباید هرگز فراموش کرد: سخن گفتن شفاف با مردم قبل از هرگونه اقدام در این خصوص که ضرورتی اجتناناپذیر است.بیائید به معنای واقعی کلمه، هوشمند بودن و هوشمندانه عمل کردن را به افراد جامعه در استفاده از شبکه های اجتماعی آموزش دهیم که در این صورت آسیب ها و خطرات آن در حد محسوسی کاهش خواهد یافت.
"التماس تفکر"